معرفی کتب دفاع مقدس با حاشیه نویسی رهبر معظم انقلاب ادبیات
پایداری |
|
گفتو گو با امیر سرتیپ دوم ستاد احمد کریمی از رزمندگان ارتش
جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس شرح فتح الفتوح |
|
مسافران کربلا |
|
مروری بر نقش تاثیرگذار و حیاتی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی
ایران در طول 8سال دفاع مقدس مرواريد كاروانهای تجاري و نفتكش در صدف نیروی
دریایی ارتش |
|
با آسمانیان |
|
|
|
|
خداحافظ کرخه این کتاب جنگ ایران و عراق را روایت میکند که هر فصل آن به
موضوعی خاص اشاره دارد و به طور سلسله وار و پشت سر هم میآیند و یک داستان را شکل
میدهند؛ این کتاب به قلم داوود امیریان و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده
است. در بخشی از حاشیه نویسی رهبر معظم انقلاب بر این کتاب آمده است: «...
این کتاب شیرین و ساده، زندگی و احساس و جهتگیریهای بسیجی را به خوبی تشریح
میکند. نویسنده، خود یک بسیجی با همه بار فرهنگی این کلمه است ...» شانههای
زخمی خاکریز کتاب «شانههای زخمی خاکریز» داستان صباح پیری، امدادگر و جانبازی
است که پس از قطعنامه، شبیه آدمهایی شده بود که به تازگی بیکار شدهاند و به همان
اندازه دلخور...؛ این کتاب توسط خود وی نوشته شده و انتشارات سوره مهر نیز آن را به
چاپ رسانده است. در بخشی از حاشیه نویسی رهبر معظم انقلاب بر این کتاب آمده است:
«... در این نوشته هرچه به آخر نزدیکتر میشویم، روح اخلاص و صفایی را که در آن
موج میزند بیشتر حس میکنیم. من به حال خود حسرت میخورم و به این جوانان شجاع و
با ایمان و فداکار غبطه میبرم که...» جنگ پابرهنهها کتاب «جنگ پابرهنهها»
که توسط رحیم مخدومی نوشته شده و انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده است، میتوان یک
سفرنامه به مناطق جنگی دانست چرا که به زبان اول شخص بیان شده است. در بخشی از این
کتاب آمده است: ناگهان یکی دوان دوان میآید و میگوید دویستتا عراقی از پل عبور
کردند، الان محاصرهمان میکنند، تصمیمگیری در یک گردان بدون فرمانده مشکل است.
ولی باید چارهای اندیشید. شجاعانهترین فکری که به نظر میرسد این است:
نیروهایمان از حوالی پل کنار بکشند و... در بخشی از حاشیه نویسی رهبر معظم
انقلاب بر این کتاب آمده است: «این انعکاس از رنجهای مردم پابرهنه است که
بهخصوص در مقایسه با فداکاری همین مردم، بسی جانکاه و تلخ و ناپذیرفتنی
مینماید... و وقتی روح لطیف و حساس منظره این هر دو را به چشم دیده بلکه با آن
زیسته باشد...» فرمانده من کتاب «فرمانده من» با محوریت داستانهایی از
فرماندهان جنگ است. در قسمتی از کتاب آمده: “آدمهای کوچکاندام ولی بزرگمنش را
دوست دارم. وقتی شیفتهشان میشوم. سعی میکنم به هر طریقی با آنها رفاقت کنم.
امروز بخت با من یار شده که ساعتی در ماشین فرمانده گردان باشم و با هم به کرخه نور
برویم و ...” این کتاب توسط رحیم مخدومی، احمد کاوری، داوود امیریان، علیاکبر
خاوری نژاد و ... نوشته و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. در بخشی از
حاشیه نویسی رهبر معظم انقلاب بر این کتاب آمده است: «من کتابهایی را که
میخوانم معمولاً پشتش یادداشت یا تقریظی مینویسم؛ این کتاب را که خواندم
بیاختیار پشتش بخشی از زیارتنامه را نوشتم: السلام علیکم یا اولیاء الله و
احبائه! و...»
|
|
|
در پس این خیابانهای دود و غبار گرفته و کوچهپسکوچههای پر از ترافیک و
مشغلههای حاصل از زندگی ماشینی بشر امروز، اگر با چشم تیزبین و دقت نظر بنگریم، به
مردانی برمیخوریم که روزگاری دست از تمامی زیباییهای دنیا و حبّ مال و عیال و
فرزند شستند و با تمامی توان گام در طریق ملکوتی رهبر و مقتدای خویش نهادند و
لحظهای درنگ بر خود جایز نشمردند و سالیان متمادی ایستادند و در این راه از تن
دادن به هیچ مهلکهای نهراسیدند تا یک وجب از خاک میهن خویش را زیر چکمههای
دژخیمان بعثی نبینند. بهمناسبت هفته دفاع مقدس پای صحبت امیر سرتیپ دوم ستاد
احمد کریمی از رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بنشینیم. -
امیر بهعنوان اولین سؤال بفرمایید جنگ تحمیلی با چه هدفی از سوی صدام و حامیان وی
آغاز شد و هدف نهایی آنان چه بود؟ - در بدو سخن درود میفرستیم به روان پاک امام
خمینی(ره) و شهدای گرانقدر هشت سال دفاع مقدس که قهرمانان واقعی صحنههای دفاع مقدس
هستند که هرچه داریم از آزادگی و آزادمردی و بزرگواری و شجاعت و درایت و ایثارگری
آنهاست. موقعیت ژئوپولیتیکی ایران و ذخایر عظیم خدادادی در این سرزمین مقدس، نه
تنها عراق بلکه چشم طمع همه قدرتها را بهدنبال دارد بهدنبال ادعاهای عراق در
مسئله اروندرود . و چند جای دیگر مناطق مرزی مانند میمک و خان لیلی در قصر شیرین و
از طرفی داعیه رهبری جهان عرب و تبدیل شدن به ژاندارم منطقه و افزایش موقعیت خود در
بین کشورهای عربی را داشت و بدین وسیله میخواست زهر چشمی از آنها بگیرد. و از
آنجا که میخواست که با توجه به ذخایر نفتی استان خوزستان این استان زرخیز را از
ایران جدا کند و با تصرف و الحاق خوزستان بدون دغدغه به آبهای آزاد از طریق خلیج
فارس دست پیدا کند. دست آمریکا از آستین صدام درآمد و جنگ تحمیلی آغاز شد . -
نقش ارتش در جلوگیری از پیشروی، متوقف کردن و سپس به عقب راندن نیروهای دشمن چه بود
؟ - با توجه به نوپا بودن انقلاب ما نه تنها از خارج دشمن داشتیم بلکه هنوز ما
مشکلات داخلی داشتیم و در کردستان، گنبد و... با دشمنان داخلی و عمال رژیم گذشته و
ضد انقلابیون مسلح درگیر بودیم. و با توجه به اینکه تنها نیروی سازمان یافته و
آموزش دیده ارتش بود، با فرماندهان مخلص خود که نمایندگان حضرت امام بودند وارد عمل
شد و توانست تا حدی این حملات را خنثی کند و وارد یک صحنه نبرد قطعی شود . در بدو
امر که از زمین، هوا و دریا به ما حمله شد باید به هر طریق ممکن جلوی نیروهای دشمن
را سدّ می کردیم تا به هدف نهائی آنها که فتح تهران بود نرسند و ارتش با کمک
نیروهای بومی مناطق وتمامی تجهیزات وامکانات وارد عمل شد ودر جبهه 1500 کیلومتری
غرب و جنوب و برخی از شمال غرب در کمتر از شش روز جلوی دشمن را سد کرد و نگذاشت که
دشمن به شهرهای بزرگ و مناطق حساس و حیاتی ما برسد. - نقش ارتش در آفندها و
پدافندهای مؤثر در دستیابی به پیروزیهای بزرگ در جنگ چه بود ؟ - تنها نیروی
سازمان یافته آن زمان، علی رغم تمامی مشکلاتی که داشت ارتش بود. و با شش لشکر که سه
لشکر در داخل و سه لشکر در خط مقدم درگیر بودند وارد عمل شد و نیروی دریائی ما نیز
در اولین ساعتهای جنگ وارد عمل شد و توانست با یک تک جانانه وتعیین کننده اسکله
های نفتی العمیّه و البکر که در نقاط شمالی خلیج فارس واقع بودند را بگیرد و در
واقع شریان حیاتی اقتصاد عراق که متکی به صدور نفت بود را قطع کند و یک سکوی دیده
بانی در شمال خلیج فارس بدست آورد و تا پایان جنگ اجازه صدور یک قطره نفت را به
عراق نداد و اقتصاد عراق را در پشتیبانی از جنگ فلج کرد. تیز پروازان نیروی هوایی
در روز دوم جنگ که بمب بارانهای شدید دشمن در جای جای میهن عزیزمان در حال اجرا
بود و کلیه حرکات و فعالیتهای ما را تحت الشعاع قرار داده و مشکلات عدیده ای را
برای ما بهوجود آورده بود، با یک طرحریزی دقیق و حساب شده با 140 فروند هواپیما
به عراق حمله کرد و سیستم راداری و پدافندی و فرودگاه های دشمن را در همان لحظات
اول از بین برد. در بخش زمینی نیز با پشتیبانی نیروی هوایی، اولین حرکت ارتش فتح
سوسنگرد و سپس فتح دهلاویه و عملیات بزرگ طریقالقدس در منطقه بستان بود که علاوه
بر روحیه دادن به ما، نیروهای ما به خود باوری رسیدند و فهمیدند که با همین سه لشکر
وکمک نیروهای سپاه که تازه تأسیس شده بود و بسیج مردمی میتوانند جلوی 12 لشکر
مکانیزه دشمن بایستند و از ترکیب مقدس ارتش و سپاه عملیاتهای بزرگی نظیر فتح
المبین، بیتالمقدس – کربلاها و والفجرها اجرا شد و ضایعات بسیاری به دشمن وارد شد
و خواسته مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی وحضرت امام(ره) محقق شد. در این
عملیاتها بیش از 30 هزار نیروی دشمن به اسارت ما در آمدند و شاید همین تعداد نیز
کشته شدند و هزاران تانک، توپ و نفر بر بدست رزمندگان اسلام افتاد . - جنگ
تحمیلی چه دستاوردهایی برای ارتش ما داشت و چه درسهایی از آن گرفتیم؟ -
دستاوردهای زیادی داشتیم؛ اولین دستاورد ما خودباوری بود. پس از یکی دو عملیات
پی بردیم که اگر خود را باور کنیم و توانایی خود را بشناسیم می توانیم جلوی دشمن
بایستیم و به کلیه دشمنان فهماندیم که با آرمان مقدس یک ملت نمی توانند مبارزه کنند
و ما در راه آرمان خود از همه چیز می گذریم و باید در برآوردهای خودشان این مسئله
را مدنظر داشته باشند که ما برای آرمانمان میجنگیم و این جنگ خللی در دستیابی ما
به هدف ایجاد نخواهد کرد. دومین دستاورد ما خود اتکایی بود وقتی که در حصر
اقتصادی قرار گرفتیم، بیدار شدیم. و در تمامی بخشها بهخصوص صنعت به پویایی رسیدیم
و کلیه سیستمهای پیچیده تسلیحات را ساختیم و با ساخت قطعاتی که نیاز به تعمیر پیدا
میکرد به همه ثابت کردیم که می توانیم. سومین دستاورد ما این بود که نقاط ضعف و
قوت خود را شناختیم و با برطرف نمودن ضعفهای خود در این مسیر نیز تواناییهای زیادی
بهدست آوردیم. ما از قدرت الهی ملت و رهبر خود آگاه بودیم ولی آنها روی این مسایل
حسابی باز نکرده بودند و امروز خودکفایی در بسیاری از زمینه ها را مرهون جنگ هستیم.
- نقش رهبری مدبرانه حضرت امام(ره) در پیروزیهای رزمندگان اسلام چه بود؟ - در
هر نظامی اگر رهبر قوی و دقیق عمل کند و بتواند از امکانات موجود به نحو احسن
استفاده کند موفقیت را در پی خواهد داشت. حال با توجه به اینکه رهبر عظیمالشان ما
یک عالم جامعالشرایط و ولیفقیه بودند و الهی رهبری میکردند و فرمان میدادند و
با سخنرانیهای دلنشین که چون از دل برمیآمد بر دلها مینشست، رهبری
پیامبرگونهای داشتند نسبت به مردم و مسئله جنگ و هر جا فرماندهان ما به بنبستی
میخوردند به محضر ایشان میرفتند و کسب فیض مینمودند از دم مسیحایی ایشان و با
روحیهای مضاعف به جبهه برمیگشتند و مشکلات را از سر راه برمیداشتند. حضرت امام
یک رهبر فرزانه مدیر و مدبر بود که نه تنها جنگ و کشور ما را بلکه ایشان دنیا را
مدیریت و رهبری نمودند. چرا که ما فقط با عراق نمیجنگیدیم. با حدود چهل و دو سه
کشور در جنگ بودیم و علاوه بر آن تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی را بر ما تحمیل کرده
بودند و در عوض دشمن ما را در همه زمینهها پشتیبانی میکردند. و نتیجه رهبری
مدبرانه امام را بعد از جنگ نیز شاهد بودیم که با نامه آن حضرت بلوک شرق از هم
پاشید. در عملیاتها نیز دیدیم که در عملیات ثامنالائمه ایشان دستور دادند که حصر
آبادان باید شکسته شود و رزمندگان به این فرمان امام حرکت کردند و آبادان را از
دشمن پس گرفتند. - چرا ارتش عراق با حامیانش نتوانست مواضع استراتژیک، نظامی یا
سیاسی مهمی را در خاک ایران بهدست آورد؟ - اولاً نظام ما یک نظام الهی بود
ورهبر ما یک رهبر دینی بود و با دست توانمند مردم این انقلاب به پیروزی رسیده بود و
جملگی برای دفاع از آن آماده بودند و واژه شهادت در بطن مردم شکوفایی و تجلی خود را
داشت و مردم حضور در جبهه را یک تکلیف الهی میدانستند و با حضور مردم در کنار ارتش
و سپاه و انگیزه الهی آنان بر عده و عُده دشمن پیروز شد و ثابت کردند که انگیزه
مهمتر است از عده وعُده. انگیزه ما خروج دشمن متجاوز از کشور و تنبیه متجاوز بود
که این امر با قدرت دلاوران ارتش و سپاه صورت گرفت و دشمن ناکام ماند . - نقش
ستاد مشترک در ایجاد هماهنگی بین سه نیروی ارتش چه بود؟ - نقش اتصال سه نیروی
ارتش به هم و اتصال ارتش با سپاه و بسیج به عهده ستاد مشترک ارتش بود. که با حضور
در مناطق و برآوردهای خود از منطقه عملیات از نظر اطلاعاتی و عملیاتی را انجام
میدادند و کار تلفیق دستورات عملیاتی نیروها را انجام میدادند. نهایتاً در حملات
نقش هماهنگکننده و هدایتکننده را ایفا میکرد. - نقش ارتش در نشان دادن توان
دفاعی ایران به دشمن متجاوز و حامیان او چیست؟ - نقش و پیام ارتش در این جنگ
درسی بود برای دشمنان و آنانی که از خارج از مرزها پیگیر مسایل جنگ بودند که با
ایران وارد جنگ نشوند و بعد از جنگ نیز با تجدید سازمان و تجهیزات خود در ارتش و
تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف خود کوشیدیم که همواره به عنوان یک نیروی
بازدارنده در برابر دشمنان و آنهایی که در ظاهر با ما دست دوستی دادهاند ولی
عملاً متحد دشمنان ما و به خصوص آمریکا هستند به شمار آییم و همواره بر قدرت دفاعی
خود بیفزاییم و آموزشهای متناسب با زمان را فراگرفتهایم برای رویارویی با یک دشمن
غدّار. در متون آموزشی و تاکتیکی خود و در اقداماتی که برای آماده شدن برای یک جنگ
همه جانبه لازم است و توان رزمی خود تجدید نظر کردیم و با ترفندها و تاکتیکهایی که
برای رویارویی با یک دشمن قوی متناسب میباشد رزمایشهای خوبی را با پیشبینی یک
جنگ نامتقارن در سه نیروی ارتش برگزار کردیم تا در برابر تهدیدات خارجی پاسخ
دندانشکنتر از قبل بدهیم و همواره در پی پیشرفت دانش رزمی و نظامی خود هستیم.
- ارتش در طول دوران دفاع مقدس چند عملیات را طرحریزی و اجرا کرد و مهمترین
عملیاتی که منجر به پیروزیهای بزرگ شد چه بود؟ - در طول دوران دفاع مقدس در
بعضی عملیاتها دفاع کردیم که این سد کردن جلو نیروهای دشمن و پدافند موثر از
بسیاری عملیاتها قویتر بود و انرژی بیشتری صرف شد. در بعضی جاها ضربات زیادی با
گشتیهای رزمی خود بر دشمن وارد کردیم. حدود 216 عملیات کوچک و بزرگ، گسترده و
نیمهگسترده را اجرا کردیم، که 148 عملیات مربوط به نیروی زمینی قهرمان و 68 عملیات
نیز توسط نیروی دریایی انجام شد. و نیروی هوایی نیز در تمامی این عملیاتها نقش
پشتیبان را ایفا مینمود. ضمن اینکه عزیزان نیروی هوایی در پدافند هوایی و
رادارهای منطقه در طول جنگ و عملیاتهای برون مرزی نقش بسیار مهمی را ایفا کردند و
شهیدانی همچون شهید دوران، کشوری،... این عملیاتها را طرحریزی و اجرا کردند. -
میزان همکاری و هماهنگی ارتش و سایر قوای مسلح در دوران جنگ در چه سطحی بود؟ -
حضرت امام (ره) همیشه درس اتحاد و برادری به ما میدادند و ما به فرمایشات ایشان
عمل میکردیم و با پشتیبانی فرماندهان ارتش و بهخصوص سپهبد شهید صیاد شیرازی با
سپاه و بسیج ترکیب شده بودیم و قدرت بینظیری را تشکیل داده بودیم. و اگر
فتحالفتوحی داشتیم در سایه این برادری و همدلی بود و همه با هم این فتوحات را
بهدست آوردیم. و همواره ید واحده در پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی خواهیم
بود. - چه خاطراتی از دوران دفاع مقدس دارید؟ - در عملیات مسلم بن عقیل در
سوسنگرد در سال 61 باید ارتفاعات کهنه ریگ و اسماعیل خان و میان تنگ را از دشمن
میگرفتیم تا بتوانیم به قسمتی از نیروها و خاک دشمن اشراف پیدا کنیم . در نیمههای
شب که میخواستیم عملیات را اجرا کنیم مهتاب قوی وجود داشت و با این مهتاب که کل
منطقه را روشن کرده بود اگر میخواستیم نیروها را از بین ارتفاعات عبور دهیم دیده
میشدیم و تلفات سنگینی را باید متحمل میشدیم. همه عزیزان دست به دعا برداشته
بودند حتی از بیسیم میشنیدیم که رزمندگان سایر یگانها و رزمندگان مستقر در عقبه
جبهه نیز دست به دعا برداشته بودند. و در حدود ساعت یک بامداد یک تکه ابر سیاه آمد
و حدوداً یک ساعت و نیم جلوی ماه را گرفت و منطقه کاملاً تاریک شد و رزمندگان با
استفاده از این تاریکی خود را به ارتفاعات یاد شده رساندند و موفق شدیم با پنج شهید
و تعداد اندکی زخمی ارتفاعات را فتح کنیم که این نمونه بارز امدادهای غیبی بود.
جا دارد یاد کنم از رزمندهای به نام گروهبانیکم رفیعی که جمعی تیپ هوابرد شیراز
بودند که در کل عملیاتهایی که تیپ 55 هوابرد انجام میداد یا سایر لشکرها، در
خواست میکرد که به منطقه برود و ایشان با دو دستگاه جیپ و دو خدمه بسیار شجاعی که
انتخاب کرده بود در کل جنگ حدود 200 تانک دشمن را منهدم کرده بود و در عملیات بدر
خود من شاهد بودم که 18 دستگاه تانک دشمن را در یک عملیات زد و عملیات نیروهای دشمن
را یک روز به تعویق انداخت. وی هم اکنون در شیراز مشغول آموزش نیروهای ارتش ج.ا.ا
است و بهعنوان جایزه از شکار تانکها، موشک دریافت میکرد تا بتواند تانکهای
بیشتری را شکار کند. و در آخر خاطرهای از بسیج: یک سید روحانی جلیلالقدر خود و
فرزند کوچکش به نام حسین به جبهه آمده بودند که این نوجوان حدود 12 سال داشت. او
توان برداشتن و تیراندازی با تفنگ را نداشت ولی ارادهای از کوه داشت، ارادهای
نشأت گرفته از روح امام . ما به او گفتیم که شما که نه توان برداشتن اسلحه و
تیراندازی با آن را دارید و نه توان بالا رفتن از ارتفاعات را پس چه کار میکنی.
بیا و به عقب جبهه برگرد. ولی قبول نکرد و گفت من میخواهم هشت قمقمه آب را به کمرم
ببندم و برای رزمندگانی که در حال نبرد در خط مقدم هستند آب ببرم و در عملیات این
کار را انجام داد و با درس گرفتن از مکتب سقای کربلا حضرت ابوالفضلالعباس خود و
پدرش در این عملیات شهید شدند و به مولای خویش پیوستند. با سپاس از سروان مجید
رضایی که در تهیه این گفت و گو ایفای نقش کردند
|
|
|
«يا حسين! يا حسين! يا حسين! آن قدر فرياد «هل من ناصر ينصرني»ات نافذ بود و
آنچنان تنهاييات در آن تفتيده دشت برهوت، دلمان را به آتش كشيد كه اكنون در لبيك
به تو اي وارث رسولان! همة سختيها را با لذت ايثار بر دوش خواهيم كشيد». شهيد
مجتبي طيراني
|
|
|
ناخدايكم ستاد غلامرضا طحاني مقام عظماي ولايت و فرماندهي معظم كل قوا در
آذرماه 1387 (طی سخنانی در جمع افسران نداجا در مراسمي به مناسبت سالروز نيروي
دريايي ) فرمودند : “حالا ماجراي ناوچۀ پيكان را در عمليات مرواريد خيليها
ميدانند، امّا ماجراي حفاظت از كشتيهاي تجاري را خيليها نميدانند، آن زماني كه
اقتصاد ما بسته به صادرات نفت بود، دشمن درصدد بود تا صادرات نفت ما را قطع كند،
آنگاه بود كه نيروي دريايي جوهرۀ خود را نشان داد.” بهدليل نوع ساختار
جغرافيايي درياي عمان و خليجفارس و همچنين طرحهاي توسعه بنادر و اسكلههاي جنوبي
كشور و راههاي زميني منتهي به آنها در دهة 50 شمسي، عمده توان كشور در امر بارگيري
و تخليه كشتيهاي تجاري و انتقال آنها به داخل كشور معطوف به بنادر امام خميني(ره)،
خرمشهر و آبادان گرديده بود. این بنادر همگي در شمال خليج فارس واقع شدهاند.
با شروع جنگ تحميلي بخش عظيمي از كشتيهاي داخل اروند رود چه در كنار اسكلهها و چه
در لنگرگاهها مورد اصابت تيرهاي مستقيم نيروهاي بعثي قرار گرفته و يا غرق شدند و
يا در اثر آسيبديدگي به گِل نشستند. با توجه به تأمين قسمت عمده نيازهاي كشور
كه بهطور كلّي از طريق بنادر جنوبي تأمين ميگرديد و با خارج شدن بنادر حاشيۀ
اروند رود، عمده فشار تأمين نيازمنديها و ارزاق عمومي ضروري كشور به بندر امام
خميني(ره) منتقل شد. فاصله اين بندر كه در انتهاي كانال خورموسي قرار دارد، با
سامانههاي آفندي نيروهاي بعثي به نسبت سلاحها و جنگافزارهاي روز در اختيار بسيار
ناچيز بود بهطوريكه كشتيهاي كنار اسكله، وروديها و خروجيها به اين خور با
حملات موشكي ساحل به دريا و يا تهاجم هوايي عراق، مورد آسيب قرار ميگرفتند.
آسيبديدن اين كشتيها صرف نظر از ايجاد محدوديت در تردد به اين كانال بسيار مهم و
راهبردي، ميتوانست خطر قطع خطوط مواصلاتي خودي و شروع بحران كمبود نيازمنديهاي
داخلي را در پيداشته باشد. مأموريت اسكورت كاروانها كه از روزهاي آغازين جنگ
تحميلي شروع و تا پايان جنگ ادامه داشت به نوعي كلية يگانهاي شناور، پروازي،
تفنگدار و... نداجا را در برگرفت. اهميت اقتصادي مقابله با تدابير دشمن در قطع خطوط
مواصلاتي در ابعاد مختلف به ويژه اداره جنگ، تأمين نيازمنديهاي عمومي و حفظ امنيت
ملّي كشور به قدری مهم و با ارزش بود كه دشمن تمام سعي و تلاش خود را در راستاي
مقابله با آن صرف ميكرد. در دوران جنگ تحميلي در مجموع ده هزار فروند كشتي
تجاري و نفتكش توسط ناوهاي نيروي دريايي اسكورت و همراهي گرديدند. در حدود سيصد
ميليون تُن انواع كالا بهوسيلة اين شناورها به بنادر داخلي وارد و از طريق معابر
وصولي به داخل كشور انتقال يافتند. از اين تعداد شناور فقط 259 فروند بر اثر
حملات دشمن صدمه ديدند كه اين رقم به نسبت نزديكي فاصله دشمن با معابر وصولي اصلي
جمهوري اسلامي ايران رقم ناچيزي بوده است و همچنين در مقايسه با آسيبپذيري
كشتيهاي تجاري در جنگ جهاني دوم (بر اثر حملات زيردرياييها در اقصي نقاط بيحفاظ
جهان) آمار بسيار خوبي ميباشد. اسكورت كاروانها از زمان آغاز جنگ تا خاتمه آن
ادامه داشت و در حقيقت يك مأموريت كلان و مستمر محسوب ميشد كه بيش از 100 عمليات
دريايي تا پايان جنگ براي تحقق آن انجام گرفت. ولي حيف كه اين مجموعه عمليات همانند
عُرف موجود در نيروي زميني نامگذاري نگرديد و شايد يكي از دلايل مهمي كه افكار
عمومي جامعه به اهميت اسكورت كاروان در طول مدّت دفاع مقدس پي نبرده، عدم معرفي
مناسب بوده است. با شروع جنگ تحميلي ظرفيت بنادر خرمشهر و آبادان بهدليل اينكه
در معرض تير مستقيم نيروهاي بعثي بود غيرقابل استفاده گرديد. با غيرقابل استفاده
شدن اسكلهها و لنگرگاههاي بنادر حاشيه اروند رود و عدم وجود بنادر مناسب در خليج
فارس و درياي عمان، عمده تلاش تأمين مايحتاج و ارزاق عمومي و ضروري كشور و
نيازمنديهاي كشور و نيازمنديهاي جبهه و جنگ در بندر امامخميني(ره) متمركز گرديد.
كشتيهاي ورودي و خروجي به خورموسي در تيررس موشكهاي ساحل به دريا و موشكهاي
درياپايه و هواپايه عراق قرار داشت آسيب ديدن و متوقف ماندن كشتيها در اين آبراه،
علاوهبر ايجاد محدوديت تردد در اين كانال راهبردي و قطع خطوط مواصلاتي درياي خودي
ميتوانست در ابعاد مختلف نظامي، سياسي و بهويژه در اداره امور جنگ و امنيت ملي
كشور تأثير فوقالعادهاي گذارده و كشور با بحران كمبود مايحتاج عمومي مواجه گردد،
اين موضوع براي دشمن بعثي چنان اهميت داشت كه در طول جنگ تحميلي همواره تمام سعي و
تلاش خود را در شمال خليج فارس به اين مسأله معطوف نموده بود، به گونهاي كه در اين
زمينه در طول 8سال جنگ تحميلي با شليك بيشاز 1100فروند موشك و استفاده از صدها
فروند مين شناور در دريا سعي در ايجاد اختلال در خطوط كشتيراني جمهوري اسلامي ايران
مؤيد اين موضوع ميباشد. دشمن در روزهاي آغاز جنگ با بهكارگيري موشكهاي استيكس
ناوچههاي موشكانداز اوزا، كشتيهاي تجاري و نفتكش جمهوري اسلامي ايران را مورد
هدف قرار ميداد، ليكن پساز عمليات ظفرمند مرواريد در هفتم آذرماه 1359 كه موجب
انهدام 2سوّم از نيروي دريايي عراق و كسب سيادت دريايي جمهوري اسلامي ايران شد،
دشمن با بهرهگيري از ترفندهاي مختلف ديگر از جمله پرتاب موشكهاي ساحل به درياي
كرم ابريشم مستقر در منطقه رأسالبيشه و موشكهاي اگزوست اهدايي غرب توسط
هواپيماهاي اجارهاي سوپر اتاندارد و بالگردهاي سوپر فرلون سعي در قطع خطوط
مواصلاتي دريايي و اختلال در امر صدور نفت جمهوري اسلامي ايران را داشت، نيروي
دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران با اتخاذ تدابير لازم و اجراي تاكتيكها خاص و
بهكارگيري مناسب يگانها شناور رزمي و تيمهاي عمليات ويژه تكاوران و غواصان و
پشتيباني هوايي جنگندههاي نيروي هوايي قهرمان كشور و بالگردهاي هوادريا در طول جنگ
با اسكورت هزاران فروند كشتي در غالب 250 عمليات اسكورت كاروانهاي تجاري و نفتكش
و در منطقهاي به وسعت 61هزار كيلومتر مربع با موفقيت كامل و كمترين تلفات و
خسارات ممكن انجام داد و در اين راستا توانست يكي از اهداف مهم جنگ دريايي كه همانا
باز نگهداشتن خطوط مواصلاتي دريايي خودي است را تحقق بخشد. سلسله عمليات
اسكورت كاروان تجاري و نفتكش با اهداف زير در طول جنگ با قدرت هرچه تمامتر به
اجرا در آمد: باز نگهداشتن خطوط مواصلاتي دريايي كشور. جلوگيري از قطع
صادرات و واردات كالاهاي مورد نياز كشور. مقابله با افزايش نرخ بيمه كشتيها در
منطقه و افزايش هزينه جنگ. به حداقل رساندن آسيبپذيري كشتيهاي تجاري و نفتكش.
در طول عمليات اسكورت كاروانهاي تجاري و نفتكش، حملات هوايي مكرري از سوي دشمن
متجاوز شكل ميگرفت كه هوشياري كاركنان يگانهاي شناور اسكورت كننده و تيمهاي
عمليات ويژه تكاوران مستقر در كشتيهاي اسكورت شونده و همچنين استفاده از
سامانههاي جنگ الكترونيك و انواع تاكتيكهاي ديگر فريب شامل طراحي و ساخت هدفهاي
كاذب، علاوه بر انهدام تعدادي از هواپيماها و شناورهاي دشمن، موجب انحراف صدها
فروند از موشكهای دشمن گرديد. بهطوريكه در طول اين عملياتهاي گسترده و اسكورت
بيشاز 10هزار كشتي تعداد 259فروند كشتي مورد اصابت قرار گرفت كه از اين تعداد 20
فروند دچار صدمات جدي شده و بقيه با بار سالم به بنادر مقصد هدايت گرديدند كه اين
آمار در مقايسه با حجم تلاشهاي دشمن در وارد نمودن خسارات و لطمات به منابع حياتي
جمهوري اسلامي ايران موفقيت بسيار ناچيزي را براي رژيم بعثي بهدنبال داشته و
همانند ساير صحنههاي نبرد براي دشمن ناكامي بزرگي بهحساب ميآيد. عمليات
اسكورت كشتيها با محموله ويژه: سلسله عمليات اسكورت كشتيهاي با محموله ويژه به
لحاظ شكلي و حوزه جغرافيايي و نوع تهديدات با عمليات اسكورت كاروانها تجاري متفاوت
بود. نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران با هماهنگي سازمان بنادر و دريانوردي،
وزارتخانههاي دفاع، بازرگاني و ساير ارگانهاي ذي ربط حفاظت كشتيهايی كه
محمولههاي حساس و ضروري كشور و جنگ را از بنادر مبداء بارگيري مينمودند در
برنامههاي خود قرار داد و از زماني كه اين كشتيها به شمال اقيانوس هند وارد
ميگرديدند، حمايت و اسكورت آنها را تا بندر مقصد كه عمدتاً بندر عباس بود با قدرت
هرچه تمامتر انجام ميداد. اين عمليات از زماني كه دشمن بعثي به هواپيماها و
بالگردهاي داراي موشك هوا به سطح پيشرفته اگزوست مجهز گرديد از حساسيت و اهميت
بيشتري برخوردار گرديد. * عضو هيئت علمي دانشگاه فرماندهي و ستاد ارتش جمهوري
اسلامي ايران
|
|
|
پدر شهیده منیره سیف میگوید: در آن سال ها که اوج حملات ناجوانمردانه صدام
و حامیان غربی و شرقیش در جبهه ها بود، من و تنها پسرم در منطقه عملیاتی غرب کشور
بودیم. دختر نوعروسم منیره که 17ساله بود، با نهادهای انقلابی همکاری فرهنگی
داشت. منافقین آمریکایی او را شناسایی کرده بودند و در چندین نامه او را به ترور
تهدیدکرده بودند. ولی او همچنان به وظیفه اسلامی و انقلابی خود عمل میکرد، تا
اینکه در یکی از شبهای شهریور سال ۶۰ وقتی مطمئن شدند مردی در خانه نیست، در حالی
که سفره شام پهن بود درب حیاط را میزنند و به محض اینکه منیره به جلوی درب منزل
میرود نارنجک را داخل خانه پرت میکنند که او با ایثار خود را روی نارنجک
میاندازد و از کشته شدن مادر و خواهرانش جلوگیری میکند. مادر منیره سیف نیز
میگوید: یک شب قبل از این حادثه منافقین نامه تهدیدآمیز خود را برای چندمین بار
به داخل حیاط ما انداخته بودند و دخترم به خاطر اینکه ما نترسیم گفت: نامه بیارزشی
است. نگران نباشید. البته او بارها ما را دلداری میداد، چون با نوشتن وصیت نامهاش
ما را برای شهادت خود آماده کرده بود.
|
|