Research@kayhan.ir بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى(ره) نيز
همان روز موافقت كتبى خود را با شروع فعاليت روحانيون مبارز اعلام داشتند :
«باسمه تعالى حضرت حجج اسلام، روحانيون مبارز تهران ـ دامت افاضاتهم سير قضيه به
همين صورتى است كه در نامه آوردهايد. انشعاب از تشكيلاتى براى اظهار عقيده مستقل و
ايجاد تشكيلات جديد به معناى اختلاف نيست. اختلاف آن موقعى است كه خداى ناكرده هركس
براى پيشبرد نظرات خودبه ديگران پرخاش كند كه بحمدالله با شناختى كه من از روحانيون
دستاندركار انقلاب دارم، چنين كارى صورت نخواهد گرفت. من به شما و همه كسانى كه
دلشان براى اسلام عزيز مىتپد دعا مىكنم و توفيق آقايان را از خداوند متعال
خواستارم».51 والسلام عليكم و رحمهالله 25 فروردين 67 روحالله موسوى
الخمينى هرچند حضرت امام(ره) روحانيون مبارز تهران را به دورى از پرخاش توصيه
كردند امّا اعضاى اين مجمع تازه تأسيس در مصاحبهها و سخنرانيهاى خود طورى وانمود
كردند كه موافقت امام با انشعاب مجمع از جامعه، نوعى همراهى امام با آنان بوده و
ايشان را نيز منتقد جامعه روحانيت جلوه دادند! آيتالله مهدوى كنى (دبيركل جامعه
روحانيت مبارز) پس از اعلام نتايج دور اوّل انتخابات مجلس سوم به حضور حضرت امام
خمينى(ره) رسيده و شرحى از آنچه گذشته است را براى ايشان بازگو مىكند. جملات و
عبارتهاى آقاى مهدوى كنى كه با غصه ای گلوگير همراه بود، گاه به تندى مىگراييد،
امّا امام(ره) همه را شنيدند. آقاى مهدوى كنى در اين ديدار اعلام كرد: «با تأييد
جنابعالى كه استاد ما و رهبر ما هستيد، ما آمريكايى هستيم. من فكر مىكنم اگر واقعآ
جنابعالى به عنوان امام ما، رهبر ما، رهبر اين كشور، ما را آمريكايى مىدانيد، خوب
قاعدهاش اين است كه نبايد اجازه بدهيد كه ما اصلا وجود داشته باشيم. براى اين كه
يك عده آمريكايى در لباس روحانيت چطور مىتوانند بمانند؟ قاعدهاش اين است كه دستور
بفرماييد ما را بريزند داخل درياچه ساوه و درِ جامعه روحانيت را، كركرهاش را پايين
بكشيم و درِ آن را ببنديم. ولى البته فكر نمىكرديم كه با اين كه ما درسمان را
پهلوى شما خوانديم، فقه را پهلوى شما خوانديم، اصول را پهلوى شما خوانديم، اخلاقمان
را از شما گرفتيم، سياست را از شما گرفتيم و چه قبل و چه بعد از انقلاب، از سالهاى
قبل از 1342 در خدمت شما بوديم و در تمام اين مدتها با شما بوديم و شما هم تأييد
فرموديد و راهنمايى فرموديد، يكدفعه در يك مقطعى يكدفعه منقلب بشويم از آنچه كه
بوديم و به عنوان آمريكايى شناخته بشويم».52 حضرت امام خمينى(ره) با شنيدن اين
مطالب، با قاطعيت آن را رد كردند و فرمودند : «نه خير! من كى همچنين حرفى
زدهام؟ . . . من به شما علاقه دارم . . . اصلا من چنين حرفى نزدم».53 آقاى
مهدوى كنى مىگويد: «بله! شما صريحآ نفرموديد كه ما آمريكايى هستيم ولى وقتى آقايان
انشعاب مىكردند و فلسفه انشعاب را ذكر كردند كه اينها اسلامشان آمريكايى است،
نتيجهاش اين مىشود كه خوب شما هم فلسفه را قبول داريد، شما چيزى نفرموديد كه درست
نيست، ولى حرفى را كه اين آقايان زدند هم نفى نكرديد».54 در ادامه مطلب امام
خمينى(ره) مىفرمايند : «من به شما علاقه دارم و بايد من تدارك كنم و نمىشود.
اگر اين طور است، من بايد تدارك بكنم و جبران كنم اين نسبت را و اين تهمت را».55
در ادامه اين ديدار و گفت وگو آيتالله مهدوى كنى از حضرت امام اجازه مىخواهند
كه مطلبى را در اين باره بنويسند و ايشان نيز پاسخ گويند. امّا حضرت امام(ره) با
دلجويى و اعلام صريح عدم انطباق اين مفهوم با ديدگاههاى جامعه روحانيت مبارز، در
عين حال از اعلام عمومى آن به سبب شائبه تبليغ براى روحانيت مبارز در آستانه
انتخابات خوددارى كردند.56 البته آقاى مهدوى كنى علىرغم درخواست برخى اعضاى جامعه
روحانيت مبارز، سؤال يا نامهاى خدمت حضرت امام(ره) نمىدهد و تأكيد مىكند كه اگر
امام لازم بدانند، خودشان دستور مىدهند.57 در همين ايام طرفداران مجمع روحانيون
مبارز به اقداماتى مثل برهم زدن سخنرانى افرادى همچون آيتالله محمد يزدى و
حجهالاسلام علىاكبر ناطق نورى در مهديه و دانشگاه تهران دست زدند. علىاكبر
ناطق نورى در اينباره مىگويد: «وقتى حضرت امام راحل فرمودند كه مردم به طرفداران
اسلام آمريكايى رأى ندهند آقايان (مجمع روحانيون) وارد ميدان شدند و گفتند مصداق
اسلام آمريكايى كه حضرت امام(ره) بيان كردند، جامعه روحانيت مبارز است! آيتالله
انوارى با چهارده سال زندان، اسلام آمريكايى شد، آيتالله يزدى با سوابق مبارزاتى
درخشان، اسلام آمريكايى شد. نتيجه آن همه تبليغات آن شد كه وقتى ايشان در مهديه
تهران سخنرانى مىكرد با شعار مرگ بر اسلام آمريكايى از سخنرانى ايشان جلوگيرى
كردند. در حالى كه بعد از انتخابات، حضرت امام(ره)، ايشان را جزءِ فقهاى شوراى
نگهبان قرار دادند».58 استمرار تحركات و تبليغات منفى روحانيون مبارز عليه
جامعه روحانيت مبارز، ضمن آن كه به صورت مقطعى در دوره سوم انتخابات مجلس تأثير
منفى چشمگيرى بر جايگاه جامعه روحانيت مبارز در افكار عمومى برجاى گذاشت، ضربه خود
را بر جايگاه روحانيت انقلابى كشور نيز وارد ساخت.علىاكبر ناطق نورى از اعضاى
برجسته جامعه روحانيت مبارز در اين باره مىگويد: «انشعاب مجمع روحانيون مبارز از
جامعه روحانيت مبارز تهران تأثير بسيار منفى در جامعه داشت و بايد بپذيريم كه بزرگ
ترين ضربه به روحانيت در طول تاريخ انقلاب بود».59 چرا كه به تصور آنان، واقعىترين
مصداق اسلام آمريكايى تشكلهايى مثل جامعه روحانيت و جامعه مدرسين حوزه علميه قم
بودند! اين چيزى بود كه پيامهاى بعدى حضرت امام مهر بطلان بر آن زد. حضرت امام(ره)
چند ماه پس از اعلام موجوديت مجمع روحانيون مبارز، به سبب عملكرد برخى سياسيون در
تخطئه علما و اظهارنظرهاى ناپخته و اختلافانگيز، نامهاى به محمدعلى انصارى (از
اعضاى بيت امام و عضو مجمع روحانيون مبارز) نوشتند كه به «منشور برادرى» معروف شد.
51- صحيفه امام (ره)، ج 21، ص 28. 52- جامعه روحانيت مبارز از شكلگيرى تا
انشعاب، ص 209. 53- همان، ص 210. 54- همان. 55- همان. 56- رازهاى دهه
شصت، ص 295. 57- مجمع روحانيون مبارز، ص 79. 58- روزنامه رسالت، به تاريخ
19/1/1371. 59- خاطرات علىاكبر ناطق نورى، ج 2، ص 111. پاورقی
|