حكم بوسيدن ضريح معصومين و امامزاده ها |
|
به مناسبت سیام ذیالقعده سالروز شهادت نهمین اسوه پاکی شروط
ازدواج از نظر امام جواد(ع) |
|
دعای عرفه امام حسین(ع) دانشگاهی از معارف دینی |
|
عرفه؛ فرصتی کوتاه برای جاماندگان ونیازمندان |
|
|
|
|
آيت الله مكارم شيرازي قبور و ضريح ائمه معصومين(عليهم السلام) براي شيعيان
از حرمت بالايي برخوردار است. آيت الله مكارم شيرازي، با ارائه مستنداتي بر پايه
قرآن و روايات به برخي پرسش ها در اين مورد پاسخ گفته است. بر اساس نظر فقهي
متن سوال و پاسخ ايشان با موضوع بوسيدن و لمس كردن در و ديوار و ضريح معصومين و
امام زاده ها از نظر خوانندگان عزیز می گذرد. سؤال: بوسيدن و لمس كردن در و
ديوار و ضريح معصومين و امام زاده ها چه حكمي دارد؟ پاسخ: درباره بوسيدن و لمس
كردن در و ديوار و ضريح معصومين و امام زاده ها و اشياى متعلق به آنان بايد گفت:
اين كار نه تنها بدعت و حرام نيست بلكه به دليل متبرك بودن آنها ريشه در رفتار
پيامبران پيشين نيز دارد. در قرآن مجيد آمده است كه وقتى حضرت يوسف خود را به
برادرانش معرفى نمود و آنها را مورد عفو و بخشش قرار داد، به آنها گفت: «اذْهَبُوا
بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً»؛ (پيراهنم را با
خود نزد پدرم ببريد و بر صورتش افكنيد تا ديدگانش بينا گردد). سپس در جاى ديگرى از
همين سوره آمده است: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ
فَارْتَدَّ بَصِيراً»؛ (چون مژده دهنده نزد پدر آمد، پيراهن را بر صورت پدر افكند و
يعقوب بينايى خود را بازيافت). آيا مى توان رفتار اين دو پيامبر الهى- يوسف صديق كه
توصيه به ماليدن پيراهن بر چشمان پدرش نموده و يعقوب كه آن را انجام داده است- را
شرك به خدا و حرام دانست؟ آن هم داستانى كه از زبان قرآن مجيد نقل شده است؟
بوسيدن حجر الاسود توسط پيامبر علاوه بر اين، در صحيح بخارى از عبداللَّه بن عمر
نقل شده است كه: «پيامبر را در حالى ديدم كه حجرالاسود را لمس مى كرد و مى بوسيد».
بر همين مبنا است كه كليه مسلمين جهان به هنگام زيارت خانه خدا، براى لمس كردن و
بوسيدن حجرالاسود مدتها به صف مى ايستند. حال كه بوسيدن حجرالاسود و لمس كردن
پيراهن يوسف و ماليدن بر چشم مجاز مى باشد، بديهى است كه مى توان در و ديوار و ضريح
امامان را لمس نمود و بوسيد، زيرا تفاوتى بين اشيا (از جهت متبرك بودن آنها) وجود
ندارد؟! بايد توجه داشت بوسيدن قبور ائمه از روى «محبت» است نه از روى «عبوديت»،
و آيا هركسى را كه از روى محبت بوسيدند، عبادت كردهاند؟!! و آيا بوسيدن فرزند،
بوسيدن عكس و يا وسائلى كه يادگار فرزندى است كه به مسافرت رفته و يا از دنيا رفته،
شرك است؟! وقتي آنها شرك نباشد بوسيدن قبور اولياء از روي محبت نيز شرك نمي باشد.
علمايي از اهل تسنن كه بوسيدن قبر اوليا را جايز دانسته اند ضمن اينكه برخي از
علماى اهل سنّت بوسيدن قبر و تبرك جستن به قبر اولياء را جايز دانسته اند از جمله:
1. عبداللَّه فرزند احمد بن حنبل مى گويد از پدرم سؤال شد كه مس منبر رسول اللَّه و
تبرك به آن و بوسيدن قبر شريف به قصد ثواب چه حكمى دارد؟ پدرم گفت اشكالى ندارد.
2. رملى شافعى: تبرك به قبر پيامبر و يا علما و يا اوليا جائز است و بوسيدن و
استلام آن اشكالى ندارد. 3. محب الدين طبرى شافعى: بوسيدن قبر و دست گذاشتن بر
روى آن جايز است و سيره عمل علماء و صالحان بر آن است. 4. علامه احمد بن محمد
مقرى مالكى، متوفى در سال 1041 ه در «فتح المتعال بصفه النعال» به نقل از ولى الدين
عراقى گفته است: حافظ ابوسعيدبن علا گفته است: در گفتار احمد بن حنبل در جزوه
قديمى با خط ابن ناصر و ديگر از حفاظ ديده ام كه: از امام احمد در مورد بوسيدن قبر
و منبر رسول خدا سؤال شد، فرمود: مانعى ندارد. او مى گويد: گفتار احمد را به ابن
تيمية نشان داديم بسيار تعجب كرد و گفت: تعجب مى كنم، احمد نزدم مرد بزرگى است اما
نمى دانم اين گفتار اوست يا معنى گفتار اوست؟! او مى گويد: چه تعجبى در اين
گفتار است در صورتى كه از احمد براى ما نقل شده كه: جامه شافعى را شسته و آبش را
خورده است (8). وقتى كه او از اهل علم تا اين اندازه احترام كند، پس نسبت به
صحابه و آثار انبياء (عليهم السلام) چگونه احترام خواهد نمود؟ و چقدر نيكو سروده
است از قول مجنون نسبت به ليلى: امر على الديار ديار ليلى اقبل ذا الجدار و ذا
الجدارا و ما حب الديار شغفن قلبى ولكن حب من سكن الديارا «از ديار ليلى مى
گذرم، اين ديوار و آن ديوار را مى بوسم، علاقه به ديار ليلى دلم را تسخير نكرده، آن
كسى كه در آن سكونت دارد مرا مفتون خود ساخته است». 5. شيخ مشايخ شافعى ها،
شافعى كوچك محمد بن احمد رملى، متوفى در سال 1004 ه در شرح «المنهاج» گفته است:
مكروه است كه تابوتى كه روى قبر قرار دارد بوسيده و يا لمس شود، و بوسيدن اعتاب
مقدسه، هنگام دخول براى زيارت اولياء نيز مكروه است؛ آرى اگر قصد تبرك داشته باشد
كراهت ندارد چنان كه مرحوم والد به آن فتوى داده است. چنانكه تصريح كرده اند(9) كه:
هر گاه از دست زدن به حجر الاسود عاجز باشد، مستحب است با عصائى به آن اشاره كند
آنگاه عصا را ببوسد. 6. طيب ناشرى از محب الدين طبرى شافعى نقل كرده كه: بوسيدن
قبر و لمس كردنش جائز است، آنگاه گفته است، روش علماء شايسته چنين بوده و اين شعر
را خوانده است: لو رأينا لسليمی اثرا لسجدنا الف الف للاثر «اگر اثرى از
سليمى ببينيم، هزار هزار بار براى آن سجده مى كنيم». 7. شيخ ابراهيم باجورى
شافعى، در حاشيه اش بر شرح ابن قاسم عزى بر متن شيخ ابى شجاع در فقه شافعى، جلد 1
صفحه 286 گفته است: بوسيدن قبر و مس كردن آن مكروه است و مثل آن است تابوتى كه روى
آن قرار مى دهند و همچنين است بوسيدن آستانه ها هنگام داخل شدن براى زيارت اولياء،
مگر آنكه قصد تبرك به آنها را داشته باشد كه در اين صورت، كراهت نخواهد داشت. و اگر
از آن به خاطر ازدحام و امثال آن مثل اختلاط زن و مرد، ناتوان باشد، چنانكه در
زيارت آقايم احمد البدوى واقع مى شود، در اين گونه موارد در مكانى توقف كند و از
دعاء و قرآن، آنچه كه مى تواند بخواند و با دستش يا چيز ديگر اشاره به قبر كند، پس
آن را ببوسد. علماء تصريح كرده اند كه اگر از مس حجر الاسود ناتوان باشد، مستحب است
كه با دستش و يا عصا به سوى آن اشاره كند آنگاه آن را ببوسد. و... .(12) در
نتيجه بوسيدن در و ديوار و عتبه و آستانه مقدّسه أئمّه معصومين (عليهم السلام) نيز
شرك نمى باشد چون زائر براى اظهار أدب و تبرك، آنها را مي بوسد. از: پايگاه
اطلاع رساني حج
|
|
|
محمدرضا آرامی ازدواج پیوندی مقدس و از سنتهای الهی و اسلامی است. اسلام
ازدواج را زیبندهترین و دوست داشتنیترین بنیادی میداند که در جهان ساخته میشود؛
چرا که زن و مرد یار و مددکار هم و دو بال پرواز در آسمان ملکوت و معنویت هستند که
خود و جامعه را به سمت تعالی بالا میبرند. خانواده، سلول بنیادین جامعه و پایه
سعادت بشریت است. از نظر آموزههای قرآنی و اسلامی، زوجیت در جهان از سنتها و
قوانین حاکم است، به گونهای که تخطی از آن برای انسانی که دارای اراده و اختیار و
آزادی است، میتواند مشکلات بزرگ روحی و جسمی ایجاد کند و فساد و تباهی را در زمین
گسترش دهد. نویسنده برای تبیین گوشهای از مسایل مربوط به ازدواج به سراغ امام
جواد(ع) یکی از پیشوایان و اسوههای حسنهالهی رفته تا دیدگاه ایشان را درباره
شرایط ازدواج و آثار و تبعات آن به دست آورد. ازدواج، سنت الهی خداوند هستی
را بر زوجیت بنیاد نهاده تا یکتایی و یگانگیاش همواره در نظر آید. هیچ موجودی را
در جهان نمیتوان یافت که از قانون و سنت الهی جفت داشتن بیرون باشد. خداوند در آیه
49 سوره ذاریات درباره جفت داشتن همه موجودات هستی میفرماید: و من کل شیء خلقنا
زوجین لعلکم تذکرون؛ از هر چیزی جفتی آفریدیم تا متذکر شوید. علامه طباطبایی در
المیزان مینویسد: کلمه «زوجین» به معنای هر دو چیزی است که مقابل هم باشند، یکی
فاعل و مؤثر و آن دیگری منفعل و متأثر باشد. از آنکه فاعل است عملی سرزند و بر آنکه
منفعل است واقع شود؛ مانند زن و شوهر. بعضی گفتهاند: این کلمه به معنای مطلق هر دو
چیز متقابل است، مانند زن و شوهر، زمین و آسمان، شب و روز، خشکی و دریا، و انس و
جن. و بعضی گفتهاند: اصلا این کلمه به معنای زن و شوهر است نه به معنای دو چیز
متقابل. (به نقل از: مجمعالبیان، ج 9، ص 160) «لعلکم تذکرون» - یعنی اگر از هر
چیزی جفت خلق کردیم برای این است که شاید شما متذکر شوید و بفهمید که خالق آن، خودش
زوج نداردو منزه از داشتن زوج و شریک است، بلکه واحدی است که سراسر جهان شاهد بر
یکتایی او است. شیخ صدوق در توحید به سند خود از امام رضا(ع) روایت کرده که در
خطبهای طولانی فرمود: خدای تعالی با اینکه جوهرها را جوهر کرده، شناخته شده به
اینکه خودش جوهر ندارد، و با اینکه میان موجودات ضدیت برقرار کرد، شناخته شده به
اینکه خودش ضد ندارد، و با اینکه بین بسیاری از موجودات مقارنه قرار داده، شناخته
شده به اینکه خود قرین ندارد. او بود که بین نور و ظلمت، خشکی و تری، خشونت و نرمی
و سرد و گرم ضدیت برقرار کرد، و باز او بود که بین دو چیز ناسازگار، الفت و میان
دوچیز نزدیک به هم، جدایی انداخت، و با همین جدایی انداختنها فهماند که جداکنندهای
در کار است، و با این الفت اندازیها فهماند که الفت دهندهای در بین است، و در همین
مقام فرموده: «و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون». میان قبل و بعد جدایی انداخت
تا معلوم شود خودش قبل و بعدی ندارد، غریزههایی که در موجودات هست شهادت میدهد به
اینکه پدیدآورنده و سازنده غریزهها، خود غریزه ندارد. و با اینکه وقت را وقت کرد
فهمانید که وقتکننده وقت، خود وقت ندارد، و با اینکه بعضی از موجودات حجاب بعضی
دیگر شد، فهماند بین خود او و خلقش حجابی نیست. (توحید، شیخ صدوق، ص34) بسیاری
از مفسران، زوجین را در این آیه همانند آیات دیگر چون آیه 45 سوره نجم و 39 سوره
قیامت همان نر و ماده دانستهاند. هر چند که بعضی نیز با توجه به این که برخی از
موجودات نر و ماده ندارند، به معنای همان تقابل دانستهاند. با این همه شکی نیست که
انسان از جمله موجوداتی است که دارای نر و ماده است و خلقت و آفرینش انسان به زوجیت
است. (نباء، آیه8) در عرفان اسلامی از تناکح صفات و اسمای الهی سخن به میان آمده
که از درون هر نکاحی که میان اسماء و صفات به وجود میآید، یک موجودی خاص خلق
میشود. این بدان معناست که موجودات هستی برآیندی از تناکح صفات و اسماء الهی است.
خداوند در آیات قرآنی بیان میکند که برای آدم(ع) جفت و زوج آفرید و آن دو با هم در
بهشت نخست سکونت یافتند. (بقره، آیه 35، اعراف، آیه 19) فلسفه ازدواج از
آنجایی که انسان همچون جنیان دارای اراده، اختیار و آزادی است، خودش باید بسیاری از
افعال را به اراده و اختیار انجام دهد و کسی او را مجبور به انجام افعال نمیکند.
از همین رو مساله تشریع و قانونگذاری درباره انسان مطرح میشود تا مشخص کند که
چگونه در زندگی عمل کند و چه کاری را انجام بدهد یا ترک کند، زیرا انسان میان خوب و
بد مختار و آزاد است تا هر یک را برگزیند. ازدواج نیز به عنوان یکی از افعال آدمی
از اموری است که در آن آزاد است که انجام دهد یا ترک نماید. خداوند عقل را به آدمی
داده تا خود دریابد که کدام کار خوب است و کدام یک بد. همچنین پیامبران را برای
راهنمایی بشر فرستاده تا به عنوان عقل منفصل عمل کنند و برخی از اموری که عقلهای
متوسط درک نمیکنند به آنها بیاموزند و در تشخیص حق و باطل، خوب و بد به او یاری
رسانند. شریعت مجموعهای از احکام را شامل میشود که با توجه به حسن و قبح اشیا
از انسان خواسته شده تا بدان گرایش یافته یا ترک کند. در آیات قرآنی نه تنها به
احکام بسنده نشده بلکه با تشریح علل و فلسفه حکم کوشش شده تا انسانها به امری
تشویق شده یا از آن منزجر شوند. به عنوان نمونه در شریع حکم حرمت برای شراب آمده که
شراب هر چند که دارای منافعی برای بشر است ولی ضرر و زیان آن برای انسان به ویژه
عقلانیت او بیشتر است. (بقره، آیه 219) خداوند با بیان آثار و فلسفه ازدواج بر
آن است تا مردم را به تشکیل خانواده و زوجیت پایدار تشویق کند. از این رو در آیات
قرآنی به بیان آثار و برکات ازدواج پرداخته و فلسفه و اهداف آن را ذکر میکند. از
جمله فلسفه و آثار ازدواج را میتوان به اهدافی چون رسیدن به الفت، محبت، مودت،
آرامش و سکونت روحی و عاطفی (روم، آیه 21)، بقا و تکثیر نسل بشر ( شوری، آیه 11)،
برطرف کردن نیازهای یکدیگر و پوشاندن معایب و پیشگیری از گناه (نساء، آیه 25، نور،
آیات 32 و 33) و برجسته کردن فضایل (همان) و نیز رسیدن به آسایش و رفاه مالی از
طریق توسعه در رزق و فضل الهی (نور، آیه 32) و مانند آن اشاره کرد. شرایط
ازدواج: دینداری و امانتداری خداوند، خواهان آسانگیری در امر ازدواج و تشکیل
خانواده است، زیرا اگر سختگیری در امر ازدواج صورت گیرد جامعه به فساد کشیده
میشود، چرا که غریزه جنسی امری طبیعی در انسان است و هرگونه سرکوب و سختگیری
میتواند آثار منفی و پیامدهای زیانباری بر فرد و رشد و کمال شخصی و تعادل شخصیتی و
نیز رفتارهای اجتماعی بگذارد و جامعه انسانی را به تباهی بکشاند. خداوند با تشریع
آسان قوانین ازدواج بر آن است تا ازدواج در سادهترین و آسانترین شکل انجام گیرد
و این پیمان مقدس باقی و برقرار بماند. (نساء، آیات 25 تا 28، قصص، آیه 27) در
آیات قرآنی مهمترین شرایطی که برای زوجین بیان شده کفو بودن آنان است. کفو بودن،
شرط اساسی است که مصداق آن از نظر قرآن در همان عنوان طیب بودن همسران بیان شده
است. (نور، آیات 3 و 26) طیب و پاک بودن عنوانی است که میتوان آن را در همان
دینداری و امانتداری خلاصه کرد. از این رو امام جواد(ع) در بیان شرایط همسر
میفرماید: من خطب الیکم فرضیتم دینه و امانته فزوجوه، الا تفعلوه تکن فتنه فی
الارض و فساد کبیر، هر که به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدین و امانتداری
او مطمئن میباشید با او موافقت کنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین
خواهید شد. (تهذیب الاحکام، ج7، ص396، حدیث9) از نظر آموزههای قرآنی و اسلامی،
همه انسانها بر پاکی آفریده شدهاند، ولی انسانها در اثر مخالفت با احکام فطری
عقل، مسیر ناپاکی را میپیمایند و با بیتقوایی و فجور و گناه، فطرت سالم و پاک خود
را دفن میکنند. (شمس، آیات 7 تا 10) از امامان(ع) روایت است که خداوند وقتی عقل
را آفرید، دینداری و اخلاق (حیا) را ملازم آن قرار داد به گونهای که هر جا عقل
حضور داشته و به کار گرفته شود، دینداری و اخلاق نیز در آنجا حضور مییابد. (اصول
کافی، ج1، کتاب عقل و جهل) پس عقل آدمی انسان را به دینداری و اخلاق سوق میدهد
و شکی نیست که حقیقت ایمان و دینداری نیز چیزی جز مواظبت بر دستورها و احکام عقلانی
و دوری از دو قوه نفسانی شهوت و غضب نیست؛ چرا که وقتی عقل، مدیریت نفس آدمی را به
دست گرفت اجازه نمیدهد که قوای نفسانی شهوت و غضب بیش از آنچه لازم است قدرت
بگیرند و وارد عمل شوند. از این رو امام جواد-علیهالسلام- فرموده است: لن یستکمل
العبد حقیقه الایمان حتی یوثر دینه علی شهوته، و لن یهلک حتی یوثر شهوته علی دینه؛
بندهای حقیقت ایمان را نمییابد مگر آن که دین و احکام الهی را در همه جهات بر
تمایلات و هواهای نفسانی خود مقدم دارد. و کسی هلاک و بدبخت نمیگردد مگر آنکه
خواستههای نفسانی خود را بر احکام الهی مقدم کند. (بحارالانوار، ج 75، ص 80، ح 63)
اما اگر برعکس شود، این شهوت و غضب است که طغیان میکنند و آدمی را به سوی بیدینی
و فساد و بیحیایی میکشانند. پس اگر بخواهیم کسی را برای همسری برگزینیم میبایست
انسان عاقلی را انتخاب کنیم نه آن که دنبال جاهل و سفیه برویم که عقل خود را به دست
شهوت و غضب سپرده است. برای اینکه بدانیم چه کسی عاقل است باید به دو چیز او توجه
کنیم که نمودار عقلانیت است؛ زیرا اگر اخلاق و دینداری ملازم عقل هستند، پس
نشانههای عقلانیت را باید در اخلاق و دینداری شخص جست. چنین شخصی همان انسان طیبی
است که لیاقت ازدواج را داراست؛ زیرا پاکی طینت در دینداری و اخلاق شخص نهفته است.
در این میان حیا برجستهترین خصوصیت اخلاقی انسان است. از این رو در روایات، حیا به
عنوان نماد اخلاق معرفی میشود. کسی که حیا دارد، انسان با تقوایی است که هرگز در
پی زشتیها و ناپاکیها نمیرود. از همین رو، اگر بخواهیم درباره عقلانیت، پاکی،
اخلاق و حیای یک شخص داوری کنیم باید تقوا را ملاک قرار دهیم؛ زیرا تقوا و پرهیز از
گناهان و زشتیها و ناپاکیها بهترین و کاملترین شیوه شناخت انسان است. از همین رو
خداوند انسان گرامی را انسان متقی میداند و درباره معیار ارزشگذاری در کرامت به
تقوا ارجاع میدهد و میفرماید: ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛ گرامیترین شما در نزد
خداوند با تقواترین شماست. (حجرات، آیه 13) اما اینکه امام جواد(ع) در شرایط
ازدواج پس از دینداری، در حوزه اخلاق، به امانتداری توجه میدهد، از آن روست که در
میان اخلاق همسران، مهمترین عنصر، امانتداری است. کسی که امانتدار است، در حقیقت
حیا میورزد و در امانتی که در اختیار اوست خیانت نمیکند. زن و شوهر در پیمانی
مقدس عهد میبندند که عرض و ناموس یکدیگر را محافظت کنند و اجازه ندهند کسی دیگر در
حریم ناموس آنان وارد شود. در این میان زن به سبب شرایط خاص خود میبایست بسیار
بیشتر از ناموس خود که از آن شوهر است محافظت و مراقبت نماید. لذا خیانت به شوهر در
مسئله جنسی بزرگترین بیتقوایی، بیحیایی و بیاخلاقی و بیدینی شمرده شده است.
شکی نیست که نظر آموزههای قرآنی، مهمترین مفاهیم بنیادین خانواده قرآنی، اموری
چون: 1. لباس و پوشش: هن لباس لکم(بقره، آیه 187) 2. سکون و آرامش: لتسکنوا
الیها (روم، آیه 21) 3. مودت و کشش: و جعل بینکم موده (همان) 4. رحمت و
نوازش: رحمه (همان) 5- امانتداری جنسی و مالی: لایسرقن و لایزنین (ممتحنه،
آیه12) میباشد. خداوند در آیه 12 سوره ممتحنه، مهم ترین اموری را که یک زن
میبایست بدان پایبند باشد، به عنوان عهد و پیمان و بیعت با خدا و رسول(ص) بیان
میکند که از جمله آنها امانتداری مالی و جنسی است. خداوند میفرماید: «ای پیامبر
هنگامی که زنان مؤمن به سوی تو میآیند (و میخواهند) با تو بیعت کنند که چیزی را
برای خدا شریک نیاورند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، فرزند نامشروع
نیاورند و آن را به دروغ به شوهر خویش نسبت ندهند و در هیچ کار نیکی، تو را فراموش
نکنند، با آنها بیعت کن و از خداوند برای آنها آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و
مهربان است.» اگر امام جواد(ع) میفرماید: فساد الاخلاق بمعاشره السفهاء، و صلاح
الاخلاق بمنافسه العقلاء؛ معاشرت و همنشینی با بیخردان و افراد لاابالی سبب فساد و
تباهی اخلاق خواهد شد؛ و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشیار، موجب رشد و کمال اخلاق
میشود. (کشف الغمه، ج2، ص349) هیچ شکی نیست که معاشرت دائمی با همسری که سفیه است
نمیتواند آدمی را به کمالاتی برساند که از ازدواج انتظار دارد. پس همسری که
خیانت مالی و جنسی میکند نمیتواند همسر مناسب و کفو باشد. از اینرو حضرت در بیان
شرایط ازدواج تنها به دینداری و ایمان در کنار امانتداری تأکید میکند. اگر همسری
عاقل اختیار شود که دیندار و امانتدار است، در آن صورت چنین همسری سرمایه بزرگی
برای زندگی انسان است که هیچ بهایی نمیتوان برای آن تعیین کرد. ازنظر قرآن چنین
همسرانی پوشش متقابل یکدیگر از آسیبها و کژیها و صیانتکنندگان از سرمایهها و
انرژیهای معنوی و عرفانی یکدیگر و بسترسازانی برای شکوفایی فطری، ایمانی، روحی و
روانی یکدیگر هستند و از سویی دیگر با صبوری و ایثار و درک عمیق و متقابل، زمینه
آرامش روحی و آسایش فکری یکدیگر میشوند و کاشانهای از عشق و محبت و ایثار و احسان
میسازند که فرزندان صالح برایند طبیعی آن است.اما اگر در انتخاب همسر این شرایط
دیده نشود، هم شخص و هم جامعه به فساد کشیده میشود چنانکه امام جواد(ع) در آخر سخن
خویش بدان تأکید دارد.
|
|
|
نیایش را می بایست از اهل آن آموخت همان گونه که ذکر الهی و معرفت را نیز می
بایست از ایشان آموخت.(نحل، ایه 43؛ انبیاء، ایه 7) اهل بیت عصمت و طهارت(ع) هنگامی
که در مقام پاسخگویی هستند با توجه به مخاطب و شنونده خود پاسخ می دهند؛ زیرا
مامورند تا به میزان عقول مردم و فهم مخاطب سخن بگویند: نحن معاشر الانبیاء نکلم
الناس بقدر عقولهم. آداب نیایش از زبان امامان اما هنگامی که در مقام نیایش
هستند مخاطب خویش را که خداوند بزرگ است در نظر دارند و سخن ایشان بگونهای دیگر
است. بسیاری از معارف اهل بیت عصمت و طهارت را باید در نیایش ایشان یافت و با حقایق
هستی و آموزه های بی تقیه مثلا در این مقام آشنا شد. اینان در مقام نیایش ،خود
واقعی خود را تا اندازه ای به نمایش می گذارند و سخنانی را بر زبان می رانند که می
توان آن را اوج معارف دانست. همچنین آنان در این مقام، افزون بر سخن مخلصانه با
خدا، آداب نیایش را چنانکه بایسته و شایسته است به جا می آورند. می توان آداب
نیایش را در کلام ایشان به سه بخش اساسی و اصلی دسته بندی کرد: بیان صفات خداوندی،
بیان نواقص انسانی، بیان خواسته ها و نیازها. در دو بخش نخست، می توان هستی
شناسی و انسان شناسی را به خوبی از منظر امامان (ع) به دست آورد. در این مقام ،نخست
خداوند چنانکه اهل معرفت الهی می شناسند معرفی می شود و در مرتبه دوم حقیقت انسان
معرفی شده و نسبت انسان و خدا و همچنین نسبت اهل بیت (ع) با خدا دانسته می شود؛
زیرا آنان در این مقام از نگاه کسی سخن می گویند که در مقام قرب قاب قوسین او
ادنی(نجم، آیات 8 و 9) قرار گرفته اند و مظاهر تمام وکامل الهی هستند. شاید
بتوان مهم ترین بخش از ادعیه ماثور از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را همین دو بخش
دانست. بر همین اساس می بایست معارف حق را در نیایش های آنان جستوجو کرد و هم
مقام خدا و هم نسبت اهل بیت(ع) را شناخت. دعای عرفه امام حسین(ع) یکی از مهمترین
متون خداشناسی و انسان شناسی و نیز شناخت اهل بیت عصمت و طهارت است. بنابراین باید
از این منظر به این نیایش توجه کرد و به بررسی مفاد آن پرداخت. با توجه به
فشارهایی که بر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وارد می شد ، متون کمی آنان به دست ما
رسیده است؛ زیرا آنها را نه تنها از عرصه سیاست کنار گذاشتند، بلکه از نظر علمی و
معرفتی نیز کنار زدند و اجازه ندادند کسی از معارف ایشان بیاموزد. این گونه بود که
از کسانی مباحث علمی در جامعه اسلامی رواج یافت که یا یهودی بودند یا مدت اندک در
خدمت پیامبر(ص) بودند ولی از امیرمومنان علی(ع) و فاطمه (س) و حسنین(ع) کمترین
اخبار و احادیث نقل شده است. البته اگر حکومت علوی در پنج ساله اخیر عمرش نبود،
همین مقدار حکمت که در منابع موجود است از آن حضرت(ع) نیز به دست ما نمی رسید.
از امام حسن (ع) و امام حسین(ع) کمترین معارف الهی در اختیار ماست که یکی از مهم
ترین آنها همین ادعیه است. این وضعیت تا دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ادامه
داشت و اینان بودند که معارف اهل بیت(ع) را در جامعه انتشار دادند. به هر حال،
معارفی که از طریق امام حسین(ع) در نیایش ها به ویژه در دعای عرفه آمده است
دانشگاهی عظیم برای هستی شناسی و خداشناسی و امام شناسی است.
|
|
|
آیت الله مجتبی تهرانی روز و شب عرفه از مهمترین ایام سال به حساب می آید
.آیت الله تهرانی در سخنانی این شب وروز را فرصتی برای جاماندگان ونیازمندان عنوان
کرده است. متن سخنان ایشان به نقل از فارس در پی می آید. *** دعا در شب عرفه
مقبول و مستجاب است «رُوی إنّ لیله عرفه یستجاب فیها ما دعا من خیرٍ و للعامل
فیها بطاعه الله تعالى أجر سبعین و مائة سنة.» در روایتی نقل شده است که شب
عرفه، هر دعای خیری که انسان بکند به اجابت میرسد؛ و برای کسی که در شب عرفه اطاعت
الهی را بکند و اعمال صالحه انجام دهد، معادل صد و هفتاد سال اطاعت و عبادت است؛
یعنی از نظر پاداش چنین چیزی به او داده میشود.این روایت، عظمت شب عرفه را
میرساند. اوّلین مسئلهای که در امشب تأکید شده است «دعا کردن» است و در روایت
دارد: دعا کنید! دعای خیر کنید! و بدانید که این دعاها به اجابت میرسد. مطلب
دیگر اینکه مقیّد باشید که امشب مشغول به غیر عبادت نشوید. کاری کنید که اشتغالات
کنار برود تا بتوانید به سوی عبادات و صالحات بروید. وقتی چنین معادلهای هست که
عبادت امشب مانند عبادت صد و هفتاد سال است، انسان باید خیلی مراقبت و جدیّت داشته
باشد. این خیلی قابل توجه است، چون امشب یکی از بزرگترین فرصتهایی است که ما داریم.
اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها در روایتی از امام باقر «ع» آمده است که حضرت
فرمودند: «أسرع الدعاء نُجحاً للإجابه دعاء الأخ لأخیه بظَهر الغیب» سریعترین دعایی
که به هدف اجابت میرسد، دعایی است که یک برادر مؤمن، برای برادر مؤمن دیگرش میکند
و پشت سر او برایش از خدا خیر بخواهد؛ نه در حضورش. یعنی هرکس برای دیگری دعا کند،
بسرعت به اجابت میرسد. «فیقول له ملک موکّل به لبّیک»؛ وقتی این شخص شروع میکند
به دعا کردن برای برادر مؤمنش و پشت سر او، آن فرشتهای که برای گرفتن دعاها موکّل
شده است، جواب میدهد: بله! «و لک مثلاه» یعنی این چیزی که برای برادرت خواستی،
برای خودت دو برابرش برآورده شد. یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی،
برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب میشود. امشب را قدر بدانید! از غروب شب
عرفه تا غروب روز عرفه زمان بسیار بزرگی است. این را گفتم تا امشب که به حسب ظاهر
شب عرفه است و موقعیت بسیار خوبی است، هم دعا کنید و هم به اعمال صالحه مشغول شوید.
این را هم بدانید که دعاهایی که میکنید اگر برای دیگران باشد، چیز بیشتری نصیبتان
میشود. از خدا چیزی کم نمیشود، حتّی اگر... «رُوی عن رسول الله صلّی الله
علیه و آله و سلّم قال: أوحی الله تعالی إلی بعض أنبیائه لَو أَنَّ أَهلَ سَبعِ
سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِینَ سَأَلُونِی جَمیعاً فَأَعطَیتُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنهُم
مَسْأَلَتَهُ مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِن مُلکِی مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضه وَ کَیفَ
یَنقُصُ مُلکٌ أَنا قَیِّمُه.» در روایتی است که از پیغمبر اکرم نقل شده است که
خداوند وحی فرستاد به بعضی از پیامبرانش که این متنِ وحی الهی است که بر فرض که اهل
هفت آسمان و تمام زمین، همگی از من درخواست کنند و به هرکدام هرچه را خواستند بدهم،
از خزانه، حکومت و فضل الهی ذرّهای کاسته نمیشود؛ حتی به اندازه یک بال پشه هم از
خزانه من کم نمیشود؛ و چطور ممکن است از فضل الهی کاسته شود در حالی که من سردمدار
آن هستم!؟ روز امید خوشبختی برای همه روایت دیگری از زین العابدین «صلوات
الله علیه» آمده که محدّث قمی هم آن را در مفاتیح نقل کرده است. در آن روایت آمده
است که روز عرفه بود و حضرت دیدند که سائلی دارد از مردم، یعنی غیر خدا، درخواست
میکند. حضرت به او فرمود: وای بر تو! در چنین روزی از غیر خدا تقاضا و درخواست
میکنی!؟ و حال آنکه امید میرود در چنین روزی فضل الهی حتی شامل طفلهایی شود که
در رحم مادر هستند. امید است که اینها خوشبخت و سعادتمند شوند. روز عرفه، روز
دعا و درخواست «رُوِیَ عَنِ البَاقِرِ عَلَیهِالسَّلَامُ قَالَ إِنَّ یَوْمَ
عَرَفَةَ یَوْمُ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَه». یکی از آن مقاطعی که برد سلاح دعا بیشتر
است و موجب سرعت در اجابت میشود، روز عرفه است. حتّی تعبیر امام باقر«ع» این است
که اصلاً روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است. یعنی در این مقطع زمانی
بخصوص سرعت اجابت دعا بیشتر است. تنها امید جاماندگان «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ
لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ
عَرَفَه». حضرت امام جعفر صادق«ع» فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت
الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند. از این روایت دو
مطلب به دست میآید: یکی، عظمت ماه مبارک رمضان از نظر گسترش مغفرت الهی است که همه
را در بر میگیرد. دوم، عظمت عرفه است. در ماه مبارک رمضان، زمان مطرح است. ممکن
است برای عرفه هم زمان مطرح باشد؛ یعنی روز خاص و هم مکان مورد نظر باشد که آن
«زمین عرفات» است. ولی مسلّماً زمان در اهمیت موضوع دخالت دارد که «روز عرفه» است.
از لحاظ قید زمان، اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، مسلّماً
اگر در روز عرفه از خداوند طلب مغفرت کند مورد مغفرت الهی قرار خواهد گرفت.
فضیلت زوّار امام حسین در عرفه مسئله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین«ع» است که
در حدیث آمده است خداوند قبل از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زائران امام
حسین«علیهالسلام» نظر میافکند و این نظر افکندن در زمانهای حساس و سرنوشتساز
مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر است که افضل اعمال در این زمانها
زیارت امام حسین«ع» است. این روز را از دست ندهید! هر لحظهای از لحظات
امروز برای ما گرانبهاست؛ بخصوص برای دعا و درخواست از خداوند. این فرصت بهترین
فرصت است. پس این فرصت را از دست ندهید! بخصوص از ظهر تا هنگام غروب را که در
روایات وارد شده است. به دوستان میخواستم سفارش کنم که این چند ساعت را غنیمت
بشمارید. بدانید اگر میخواهید مشکلاتتان را حل کنید ـ که همه ما مشکلات داریمـ
بیایید این چند ساعت را درِ خانه خدا بروید و از او بخواهید؛ چه حاجتهای مادّی را
و چه معنوی را، همه را از او بخواهید. چون امروز بُردِ دعا خیلی زیاد است. بخصوص
درباره دیگران اگر دعا کنید، ما در روایت داریم که خدا چند هزار برابر به شما اعطا
میکند.
|
|