گالیا توانگر دانش آموز امروز شاید یکی از تنهاترین ها در خانواده های کم
جمعیت با والدین شاغل باشد. اول سال تحصیلی روانه مدرسه های غیر انتفاعی می شود.
همان مدرسه تا بعد از ظهر نگه اش می دارد. ناهار را در مدرسه می خورد. همیشه آرزوی
ناهار داغ خانه بر دلش می ماند. آرزوی اینکه یک روز در خانه به رویش گشوده شود
نهاینکه خودش در تنهایی و سکوت کلید بیندازد و بدون استقبال گرم وبه تنهایی وارد
خانه شود.تنها دوستانش بازی های رایانه ای و شخصیت های تخیلی کارتون های وارداتی
هستند. شاید یکی از بزرگ ترین آرزوهای چنین بچه هایی دیدن پدر و مادرشان در
کنار او و در خانه باشد. روزی که این شرایط فراهم شود ،شیرین ترین روز زندگی او می
شود و تا مدتها خوشی آن روز را در ذهن خود مرور می کند. در گذشته آموزش
مهارت های زندگی به کودکان برای ورود به زندگی اجتماعی توسط خانواده ها صورت
می گرفت اما از زمانی که آموزش فرزندان به عهده نهادهای آموزشی قرار گرفت، نقش
والدین هم در امور آموزشی کودکان کم رنگ تر شد.اما این تحول نباید به حذف نقش
والدین در روند تعلیم و تربیت فرزندان بینجامد. بدون شک نقش والدین در رشد تربیتی
وتحصیلی فرزندانشان بسی فراتراز تعیین وثبت نام در یک مدرسه خوب با شرایط اکازیون
است. برای پیشرفت تحصیلی صرف هزینه های هنگفت و امکانات آموزشی و سیستم های مدرن
و ... کافی نیست بلکه زمینه ها و شرایط خاصی برای پیشرفت درسی فرزندان لازم است.
محیط زندگی باید سرشار از آرامش، آسایش و امنیت باشد تا بچه ها احساس ناامنی و
اضطراب نکنند. جنگ بین والدین در بین همسران ناسازگار می تواند سم مهلکی در خشکاندن
ریشه پیشرفت های تحصیلی و خلاقیت فرزندان باشد. والدین می توانند با فراهم کردن
محیطی سرشار از آرامش، به پیشرفت تحصیلی فرزندشان کمک کنند. انگیزه در پیشرفت
تحصیلی اهمیت ویژه ای دارد و وجود این شرط تمام عوامل مخل و مضر را از سر راه
برمی دارد.فراهم آوردن محیط آرام به معنای ایجاد سکوت مطلق در خانه نیست بلکه منظور
اصلی این است که حذف عوامل مزاحم در منزل می تواند به درس خواندن دانش آموزان کمک
کند، زیرا خانواده های پرتنش، پر سر و صدا و پررفت و آمد موانع بسیاری برای پیشرفت
تحصیلی فرزندان شان ایجاد می کنند. سختگیری های بی برنامه را ترک کنید
پربودن اوقات والدین و رسیدگی نکردن به امور فرزندان مانع مهم دیگری برای پیشرفت
تحصیلی است که باید به آن توجه ویژه ای داشت. سیما ثمری مادر شاغلی ست که
همواره از این که بزرگ شدن دو فرزند خود را ندیده ناراحت است.وی می گوید:«روزی
دخترم با لحنی زمزمه وار گفت:مامان ما که خودمان بزرگ شدیم!هیچ می دانی هر وقت از
مدرسه می آمدم خانه آرزویم این بود که یک روز زودتر مرخصی گرفته باشی و وقتی زنگ در
خانه را می زنم، تو در را به رویم باز کنی و بوی خورش دستپخت شما در مشامم بپیچد.
طفلکی بچه هایم هنوز هم با ولع و حرص خاصی غذاهای گرم خانه را می خورند!» این
مادر شاغل می گوید:«اغلب غافلیم که یک ساعت قدمزدن ،همراهی کردن و صحبت با فرزندان
در پارک تا چه حد می تواند حکم شارژهای قوی و محرک فعالیت های تحصیلی و خلاقانه
فرزندمان باشد!وقتی صحبت از فراهم آوردن محیط آرامبخش در خانه برای درس خواندن بچه
ها به میان می آید خیلی از پدر و مادرها بلافاصله این برداشت را دارند که باید
هیچگونه مهمانی دادن ، مهمانی رفتن و یا تفریحی در برنامه خانوادگیشان گنجانده
نشود .در حالی که تنها تعادل آرامبخش محیط تنفس فرزندان در خانواده خواهد بود.
دانش آموزان در کنار درس خواندن نیاز به تفریح، ورزش، شادی، سرگرمی و بازی دارند و
والدین نباید آن ها را از مطالعه کتب غیردرسی، برقراری ارتباط کنترل شده با دوستان
و آشنایان و تفریح و بازی منع کنند.حفظ تعادل در همه کارها و برنامه ریزی و دقت نظر
عامل موفقیت و پیشرفت است و نباید با سخت گیری های نابه جا باعث دور شدن از هدف
اصلی و عدم موفقیت فرزندان خود شد.» نقش حضور پدرها در خانه هم کمتر از نقش حضور
مادر و تاثیر آن بر روند تعلیم و تربیت فرزندان نیست.بچه هایی که تا پاسی از شب
بیدار می مانند تا پدر به خانه برگردد و لحظاتی از آغوش گرمش بهره مند شوند،بیشتر
تشنه محبت اند و به همان نسبت احتمال افتادنشان در دام دوستی های خطرناک وجود دارد.
از این روست که در تعالیم اسلامی صراحتا به پدرها در برقراری روابط عاطفی منسجم با
فرزندانشان اشاره شده و سفارش شده حتما فرزندان توسط پدران بوسیده شوند و مورد محبت
قرار گیرند. سعید هاشمیان یک فرهنگی می گوید:« والدین باید برای رسیدگی به امور
درسی فرزندان خود برنامه های منظمی داشته باشند و بین گفته ها و نظرات معلم و
والدین نباید تفاوتی وجود داشته باشد.آموزش در محیط مدرسه باید همراه و هم گام با
محیط خانه و با نظارت و هم فکری مربیان و والدین صورت گیرد، زیرا هماهنگ نبودن
اولیا ومربیان، دانش آموزان را دچار تردید می کند.متاسفانه در حال حاضر وضع به گونه
ای شده که خیلی از والدین تنها به هزینه های تحصیلی فرزندان خود می اندیشند و عنایت
دارند ،در حالی که فرزند حسرت یک روز حضور پدر و مادرش را در مدرسه بر دل دارد. فصل
ثبت نام بچه را با پرداخت هزینه های میلیونی به مدرسه می سپارند و انتظار دارند آخر
ترم کارنامه ای پر از نمرات بیست دریافت کنند. برایشان مهم نیست که بچه با چه چالش
های روحی و رفتاری دست و پنجه نرم می کند،حل این چالش ها صرفا در گرو پیوند بین
اولیا و مربیان خواهد بود.» وی ادامه می دهد:«والدین باید مسائلی را که باعث
کاهش انگیزه تحصیلی در فرزندان شان می شود، حذف کنند و توجه داشته باشند که تشویق
به موقع، به افزایش انگیزه دانش آموزان کمک می کند.محیط مدرسه تقویت کننده اصلی
انگیزه هاست و به طور حتم محیط های درسی کسل و خسته کننده و معلمان بدون نشاط
نمی توانند انگیزه مناسبی برای تحصیل ایجاد کنند.هرچند استفاده از وسایل کمک
آموزشی، خوب است، این وسایل باید به گونه ای انتخاب شوند که خلاقیت و ابتکار را از
دانش آموز نگیرند، بلکه آن را تقویت کنند.» وی می گوید: «والدین باید در کنار
پیشرفت تحصیلی فرزندان، احساس خلاقیت و نوآوری را نیز در آن ها رشد دهند و در این
زمینه تلاش کنند. متاسفانه بیشتر والدین، پیشرفت تحصیلی را فقط در درس خواندن
طولانی مدت می دانند، ولی این روش غلط باعث خستگی و کاهش علاقه و بازدهی مناسب
می شود.والدین باید با برنامه ریزی دقیق و افزایش اطلاعات و آگاهی های خود، به
آموزش و پیشرفت بهتر فرزندان خود کمک کنند.» نسخه های بومی مشاوره برای رفع
چالش های دانش آموزان محمد علی دشتی پور مسئول پژوهش سراهای دانش آموزی شهر
تهران معتقد است در نگاه نخست یک متولی شناخته شده و واحد برای حل مشکلات خانواده
ها نداریم. وی می گوید:«چندین سازمان و نهاد در زمینه مسائل خانواده کارمی کنند که
هیچ یک با دیگری هماهنگی نداشته و هر کدام سیاست های سلیقه ای خود را دنبال می
کنند. در حالی که اگر از قوای همه این نهادها به صورت یکپارچه و منسجم استفاده می
شد،شاید تا کنون لا اقل یکی دو مشکل از لیست مشکلات خانواده ها حل و فصل می شد.»
وی ادامه می دهد:«مشکل دیگری که در حوزه رفع مسائل و مشکلات خانواده ها داریم این
است که هر روز در سطح شهر برآمار دفاتر مشاورین خانواده افزوده می شود ،اما مشاورین
سعی دارند با علمی که 99 درصدش غربی و وارداتی است به رفع چالش های خانواده ایرانی
بپردازند. سوالی که در ذهن شکل می گیرد این است که مگر مشکلات خانواده ما شبیه
مشکلات خانواده های اروپایی است؟ در این جا بیم این می رود که نکند مشکلات
خانواده ما هم دارد به همان مشکلات خانواده غربی در جهان صنعتی نزدیک و نزدیک تر می
شود؟ اگر پاسخ آری است که باید ترسید و در فکر اقدامات ضربتی برای جلوگیری از
بسط این معضلات بود و اگر پاسخ منفی است باید جست وجو کرد که چطور می توان با علم
روانشناسی ومشاوره غرب که تنها به درد حل و فصل معضلات خانواده ها در جوامع غربی می
خورد،انتظار داشت درمانی برای مشکلات خانواده های ایرانی پیدا کنیم.وقتی جنس مشکلات
یکی نیست،چطور یک نسخه وارداتی به کار رفع درد های بومی می آید؟!» این کارشناس
تعلیم و تربیت در ادامه می گوید:«در باب مشاوره به دانش آموزان در مدرسه هم با همین
سبک مشکلات روبه روییم.مشکلات درون خانواده حل نشده روی دوش دانش آموز سنگینی می
کند و عرصه را بر او تنگ می سازد.از آن مشکلات رهایی نیافته که مشکلات تحصیلی و
تناقضات تربیتی هم به آن اضافه می شود.بنابراین دانش آموز ما یک ابرمرد یا ابر زن
است که هنوز محکم ایستاده و کارنامه درخشانی از وضعیت تحصیلی خودش ارائه می دهد.»
دشتی پور در باب بهره گیری از نسخه های بومی برای رفع چالش های موجود در خانواده ها
می گوید:«در علم روانشناسی غرب به تازگی مطرح می کنند که اگر بچه ای دچار مشکلات
روحی و تحصیلی می شود باید علتش را در شرایط قبل از تولدش حتی دردوران مجردی
والدینش جست وجو کرد. در حقیقت روند تربیت یک فرد از دوران مجردی والدینش - زمان
پیش از تولد- او آغاز می شود. غربی ها الان به چنین نظراتی رسیده اند ،در حالی
که در اسلام خیلی قبل تر به چنین مباحثی اشاره شده است. از این روست که در تعالیم
اسلامی همواره تاکید شده با این دید همسر خود را انتخاب کنید که فردا می خواهد پدر
یا مادر فرزندتان باشد.» این صاحب نظر تربیتی بزرگترین چالش در مسیر تشکیل یک
خانواده مستحکم را تربیت نشدن فرزندان برای قرار گرفتن در جایگاه پدری و مادری
دانسته و می گوید:«دخترو پسر ما در محیط مدرسه اصلا برای پدر و مادر شدن تربیت نمی
شوند. جالب اینجاست که ما برای ریزترین مسائل تربیتی برنامه داریم و تا دلمان
بخواهد در این حوزه با تکیه بر تعالیم اسلامی دستمان پر است،اما متاسفانه بهره ای
از داشته ها و دانسته هایمان نمی بریم.» دشتی پور معتقد است کلا در جهان امروز
خانواده دچاربحران شده وفرد گرایی بلایی مشترک است که به جان بنیان های تشکیل
خانواده افتاده است. وی در تکمیل صحبت هایش می گوید:«در خانواده های بحرانی می
بینیم که پدر و مادر دائما در حال راهی برای گریز از مشکلات در خانه هستندو اصلا یا
کمتر حضور دارند.در چنین شرایطی چطور می توان انتظار داشت که بچه ها با نشاط به
کارها و تکالیف روزانه خود بپردازند؟!اینکه می بینید بسیاری از بچههای کم سن و سال
پای بازی های رایانه ای می خوابند و برمی خیزند حتم بدانید که در محیط خانه دچار
مشکلاتی هستند که به این وسیله می خواهند ذهن خود را از مسائل منحرف کرده و راه
گریزی برای خود بیافرینند.» تعهد به وعده های شدنی جهت تشویق دانش آموز نقش و
جایگاه مدرسه بهعنوان مهم ترین شاخص جهت آموزش و پرورش و موفقیت دانشآموزان انکار
ناپذیر و حیاتی است. اما نمیتوان جایگاه والدین و ضرورت مشارکت آنها در آموزش و
پرورش و موفقیت دانش آموزان را نیز نادیده گرفت؛ نقشی حیاتی و تأثیرگذار که بیشک
بدون مشارکت والدین بخشی از اهداف آموزشی و پرورشی ناکام مانده وفرزندان نیمی از
آموزشهای لازم را دریافت نمیکنند. پژوهشها نشان میدهد دانشآموزان 70درصد
از زمان مفید خود را خارج از منزل و عمدتاً در مدرسه و یا در مراکز آموزشی-تفریحی
میگذرانند که این رقم خود به تنهایی گویای اهمیت برنامهریزی درست برای آموزش و
پرورش دانشآموزان است. یکی از نکاتی که بسیاری از پژوهشگران علوم تربیتی بر آن
اتّفاق نظر دارند، آموزش بر مبنای برنامهریزی صحیح و از سنّ پایین است. از طرفی
بخش عمدهای از آموزش نیز در منزل به اجرا در میآید؛ به عبارتی والدین خواسته یا
ناخواسته تکمیل کننده و یا مختل کننده آموزشهای ارائه شده در مدرسه هستند،
بنابراین والدین نیز به همان اندازه و یا شاید در مواردی بیشتر از اولیاء مدرسه در
آموزش و پرورش کودکان دخیل هستند و این یکی از دلایل تسلط والدین بر مسائل درسی و
لزوم ارتباط مستمر آنها با مدرسه فرزندشان است. حسین خردمند مشاور یک دبیرستان
پسرانه به ارائه راهکارهایی در باب تقویت نقش والدین در موفقیت های تحصیلی
فرزندانشان پرداخته و می گوید:« با راهنمايي هاي خوب و مشاوره دقيق که والدين از
طریق ارتباط منظم و هدفمند با مربیان مدرسه دریافت می کنند،می توانند نسبت به تحصيل
فرزندان خود نظارت و آنها را در طول سال تحصيلي راهنمايي و كنترل كنند. چنانچه
والدين به خاطر کم سوادي؛ اطلاع از چگونگي برخورد مناسب با فرزندان نداشته باشند،مي
توانيم با بر گزاري جلسه هاي توجيهي در انجمن اوليا ومربیان در آموزش برخورد مناسب
با فرزندان به آنها كمك كنيم.» این مشاوربا تجربه توضیح می دهد:« والدين برای
علاقهمند نمودن فرزندشان به آنها وعده هاي صحيح بدهند مثلا اگر قبول شدي تو را به
مسافرت مي برم يا برايت رایانه مي خرم، نه اينكه به آنها وعده خريد موتور دهند كه
عاملي براي اُفت تحصيلي آنهاست.» دانش آموز آینه روحیات و رفتارهای والدین
تحقيقاتي كه در زمينه مشكلات تحصيلي و ارتباط آن با خانواده انجام شده نشان ميدهد
يكي از مشكلات و دلايل افت تحصيلي بُعد هيجاني رفتار خانواده است، در خانوادههايي
كه والدين نميتوانند رفتارشان را كنترل كنند بچههايي عجول و در نتيجه كمدقت
تربيت مي كنند، به عنوان مثال اين نوع بچهها حتي از روي كتاب غلط مينويسند و يا
در ديكته اشتباهاتي همانند ننوشتن تشديد و نقطه و مّد را تكرار ميكنند، اين موارد
دليل بر كمهوشي آنها نيست بلكه ارتباط مستقيم با حالات و رفتارهاي والدين در درون
خانواده را دارد. مثلا مادر با الفاظي همچون: « زودباش، مدرسهات دير شد!» «
عجله كن بخواب تا زود از خواب بيدار شوي و از مدرسه جا نماني!» را مدام تكرار
ميكند و چون ويژگي شخصيت هر فرد هميشه با اوست و ستون شخصيت را نميتوانيم خيلي
تغيير دهيم اين خصوصيت تا آخر با او همراه ميشود. براي رفع اين مشكل بايد در رفتار
خودمان تغيير ايجاد كنيم. عامل بعدي وضعيت روحي و رواني مادر است. تحقيقات نشان
داده است بعضي از افراد با آنكه از ضريب هوشي بالايي برخوردارند و در رفتار اجتماعي
خوب جلوه ميكنند اما علاقه چنداني به درس خواندن ندارند، در چنين مواردي نيز بايد
به خانواده رجوع كرد. سه عامل دليل بر اين مدعاست: دليل اول افسردگي مادر است.
بچههايي كه مادراني افسرده دارند انگيزه و علاقهاي به درس ندارند و در بعضي موارد
رفتارهايي چون دروغگويي، افت تحصيلي و حتي فرار از منزل از آنها سر ميزند. مادران
افسرده باعث ايجاد اختلال فكري در كودكان ميشوند، وقتي در برابر سوالهاي كودكان
جوابهاي منفي داده شود او با اين نظام فكري بزرگ شده و قضاوتش در مورد مسائل منفي
ميشود مثلا نمره بيست خود را دليل بر آسان بودن امتحان ميداند نه سعي و تلاش
خودش. عامل بعدي، اختلافات خانوادگي است، البته اختلاف در موضوعات تكراري و
لاينحل. اين نوع اختلافات جوان را بيشتر آزار ميدهد و باعث ميشود كه علاقه چنداني
به درس از خود نشان ندهد. دليل سوم نبود وضعيت مستقل در خانواده براي نوجوانان است.
تحقيقات نشان داده نوجواني كه از داشتن يك سري امكانات شخصي و مستقل محروم است و در
برابر تقاضاي او جواب قانعكننده اي داده نشود، ممكن است دچار افت تحصيلي گردد.
كودكاني كه در اين سه موقعيت ( مادر افسرده، اختلافات خانوادگي، فقدان وسايل شخصي)
رشد كردهاند به دو گونه رفتار ميكنند: 1. يا رفتاري درونگرا و منزوي دارند مثلا
خيلي خجالتي هستند و در دوستيابي بسيار ضعيف عمل ميكنند. 2. يا در رفتارشان
بسيار بيقرارند، اين جور بچهها اغلب مضطرب هستند و تحركپذيري بيش از حد دارند.
کارشناسان تعلیم و تربیت می گویند:« ما بايد در امر يادگيري ، تجربههاي
لذتبخش را ايجاد كنيم و اگر عكس آن صورت گيرد اُفت انگيزشي ايجاد ميكند. مثلا اگر
با بچه رياضي كار ميكنيم و هنگامي كه با وجود تكرار متوجه راه حل مساله نشد با
واژههايي چون “عجب بيشعوري!” و”احمقي!” او را مورد خطاب قرار دهيم اين براي كودك
ما تجربه بدي ميشود و باعث تخريب علاقه آني كودك ميگردد و از بين رفتن علاقه آني
منجر به نابودي علاقه آتي وي ميگردد. ما با ايجاد تجربههاي لذتبخش، علاقه آني و
آتي كودك خود را تضمين ميكنيم.» گزارش روز
|