(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 14 مهر 1392 - شماره 20609

آه ای زبان فارسی...
بهروز اثباتی : ادبیات پایداری ادبیات حامل آرمان‌هاست
پسر ضامن آهو ( شعر)
بررسی دیدگاه قرآن درباره جایگاه هنر در تبلیغ دین
هنر دینی و دین هنری
   


شعر دّر دریای دری با مطلع «ای زبان فارسی ای دّر دریای دری» چند سالی بود که با نظارت شورای تالیف کتب درسی در کتاب ششم دبستان چاپ و تدریس می‌شد. شعر فوق که با مضامین ملی و در قالب غزل سروده شده است با اشارات ادبی و عاریتهای آرایه‌ای، زبان فارسی را به عنوان زبان مادری و میراث ارزشمند نیاکان گذشته، نماد انسجام ملی معرفی وگستره جغرافیایی ادبیات ژرف فارسی را فراتر از سیطره کابل و خجند و بلخ و بخارا ترسیم کرده است که فر و شکوه فرهنگ سرزمین ایران را در تاریخی به وسعت آفرینش این زبان شیرین تا عصر حاضر در آئینه روشن خویش متجلی و آئین دیرین یکتاپرستی را در نظم و نثر مصفای خود به عنوان رایت و پرچم فرزانگی معرفی کرده است. چندی پیش خبر حذف شعر زبان فارسی از کتاب ششم سال تحصیلی جدید منتشر گردید که بیشتر گمان به شایعه داشت اما با چاپ و توزیع کتب درسی نشر سال 92 صحت و قطعیت خبر فوق تایید گردید. با علت‌یابی معلوم شد که تنها دو نفر از به اصطلاح فعالان فرهنگی در عرصه آموزش و پرورش نسبت به محتوای ادبی شعر فوق اعتراض داشتند مبنی بر اینکه: هر چند زبان فارسی، زبان رسمی در ایران است اما بدان استناد نباید کرد و از آن به عنوان زبان مادری یاد کرد چرا که زبان مادری اقوام مختلف گویش‌های محلی است با ادبیات خاص خویش که هیچ ارتباطی با زبان فارسی ندارد. نگارنده با اعتقاد به اهمیت حفظ جایگاه ادبیات فولکلوریک و پایبندی به خرده فرهنگهای قومی بعنوان شالوده بنیانهای فرهنگی این آب و خاک و تاکید بر نقش انکارناپذیر عناصر مبرز قومیتی در ایران به عنوان عناصر لاینفک موثر در پویایی، رشد و تعالی فرهنگ ملی و ادبستان ایرانی، با احترام به قلم‌هایی که با نقد دلسوزانه به تحریر می‌پردازند، به صراحت، قلم‌فرسایی‌های ادبی اما دگم و متعصبانه را زیر سؤال برده؛ به ویژه که از ناحیت فعالان فرهنگی کشور در عرصه آموزش و پرورش؛ با کتابتی ثقیل و وجاهتی روشنفکرانه اما متعصب و کور نگاشته گردد و از آن افسوس برانگیز‌تر قلم‌هایی آلوده به شبهات سیاسی، پنهان در سیمایی به ظاهر اندیشور...
قلمهایی که به جای نقد عقلی و بحث فکری- فلسفی، جوهر تهدید بر صفحه بپاشد که با احتساب مهلتی یکساله اگر خواسته‌شان محقق نگردد به نشان اعتراض صفحه 99 کتاب فارسی پاره خواهد شد!!!...
چهره‌ای جدید از ترویج اندیشه‌ پانیسمهای قومیتی به بهانه حفظ اصالت اقوام مختلف ایرانی وتکرار تلخ رویداد کتاب سوزان نیشابور... که با نام فرهنگ و پاسداری از حریمهای مقدس و موجه فرهنگی و صیانت از اقلیم گوهرخیز فرهنگ کشور، از مجموعه نفیس کتیبه‌های علمی، جز خاکستری بر جای نگذاشت و ماحصل سالها دود چراغ خوردن دانشمندان بزرگ ایران و مفاخر تاریخ فرهنگی کشور تل خاکستری شد به دست باد... گویی که سرنوشتی چنین تلخ، تافته بر بافته فرهنگ ایران است آن هم به دست دایگانی مدعی دلسوزتر از مادر!!! که صاعقه مهرشان چنان شراره‌هایی از آتش در مجمر فرهنگستان برافروزد که جز حسرت و تباهی میراثی به جای نگذارد...
سرزمین ایران با پیشینه‌ای برابر تاریخ پیدایی‌اش، خاستگاه اقوام گوناگونی بوده است که پنجه در هنر و اندیشه در زلال تفکراتی روشن و عاری از تعصبات کور و دگم، آفرینشگر فرهنگی عظیم و تمدنی درخشان از اقصای تاریخ تا شمارگان کنونی تقویم بوده‌اند. سرزمینی که همواره افتخارش به مردان بزرگی‌ است که با عشق به سرزمین مادری و باورهای ملی، دست مهربانی به هم داده و پیوند قومی را بر جبین تاریخ نقش بسته‌اند. بزرگ مردانی حماسه‌ساز که تاریخ می‌ستایدشان. سرزمین اندیشه‌وران گوهرشناس... در این مرز گوهرخیز آسیایی، مردمانی زیسته‌اند که تاریخ حتی دورتر از هزاره‌های پیش از میلاد مسیح نقش هنر و اوج رشادت مردانش را بر دیوار ستبر غارها حک نموده است و خاک وجب به وجب و لایه به لایه تمدن دیرینش را در دست ساخته‌های سفالین و کتیبه‌هایی سنگین با افتخار به یادگار نهاده است. پیشینه‌ای که نه در اساطیر و افسانه‌ها که در زیر و بم سایه روشن قلم‌های فرزانگان تاریخ‌نگار و فرهنگ‌وران تاریخ‌شناس، جوهره سلیمش در صرافخانه مکتوب تاریخ مهر تایید خورده است. در این جغرافیای بزرگ که دست طبیعت به هنر چهره گوناگونی از تلون گلستان و طراوت بوستان تا جبر برهوتی کویر خسته و سوزان بدان بخشیده است اقوامی زیسته‌اند که هرچند در پیچ و تاب کوچه‌های احساسشان نجوایی از الحان محلی و گویش‌های قومی به جان رسد اما ریشه در جاودانه‌های روشن ادب پارسی تاریخی را رقم زده‌اند که جهانی پیش ژرفایش زانو به حجب و شرم بر زمین گذارد و دستی از تواضع بر سینه خشوع نهاده، لب به تحسینش گشاید. در این زنجیره ارزشمند فرهنگی زبان فارسی به عنوان نماد ملی مورد وثوق جمله اقوام ایرانی است که با هر تاریخ و تفکری و با هر افسون و افسانه‌ای، دل خوش به میراث ماندگار اجدادی خویش، زبان فارسی را چون گوهری گرانسنگ پاس می‌دارند. از این رو تلخیص زبان فارسی در حد زبان رسمی و انفکاک آن از منظومه جلیل فرهنگ ایران به بهانه حفظ اصالت زبان‌های قومی، جز رسمیت بخشیدن به تعصبات دگم قومی و بی‌اعتنایی به مظاهر همبستگی ملی و ایجاد شکاف فرهنگی چه خواهد بود؟ چنین سطحی‌نگری و ناعادلانه به محکمه بردن آثار ادبی منظوم و منثور فارسی آن هم از سوی متولیان امور فرهنگی کشور که تربیت و پرورش نسل فردا را عهده‌دار است، ناشی از حجم کوچک اندیشه‌هایی است که دامنه اطلاعاتشان را سیطره فرهنگ ادبی و تاریخ تمدن ملی به دلیل کم‌مایگی میزان مطالعه و تفحص، هنوز در دهه‌های گذشته محبوس مانده است. کافی بود منتقدان به اصطلاح فرهنگ دوست چند برگی از کتاب بزرگ تاریخ تمدن ایران زمین را ورق زده و زحمت مطالعه‌ای به خویش داده بودند تا با نگاهی نو، فراتر از تنگ‌نظری‌های متعصبانه‌ای که جز شرم عایدی ندارد به خاطر می‌آوردند که کشور عزیز ایران از دیرینه‌ترین تمدنهای درخشان تاریخ است و زبان فارسی از مباهات ملی این سرزمین، که تمام اقوام فارغ از تعلقات قومی افتخار خویش را در ژرفای ادبی، اوج عرفانی و غور فلسفی آن جست وجو کرده و می‌کوشند نگارین آئین دیرین و روشن رسوم اجدادی را به زبان بلیغ فارسی و ادبیات شیرین پارسی به جهان معرفی کنند. بزرگان ادب فارسی مفاخر ملی همه اقوام ایرانی بوده و میراث جاوید سرزمین مادری ایرانیان بوده و البته از ارزشمندترین ماندگارهای فرهنگی که حتی در دپارتمان‌های مختلف دانشگاه‌های دنیا تدریس می‌گردد تا بدانجا که ملل غرب و شرق و از جمله آمریکا؛ با سوابق دیرینی که در دشمنی و خصومت با ایران دارند ترویج، نشر و گسترش این زبان کهن را ترغیب می‌نمایند و حتی مؤسسات فعال در این زمینه را مشمول معافیت‌های مالیاتی می‌کنند. اما در مملکت خودمان اگر قلمی به فراخور عرق ملی در معرفی زبان فارسی به گردش در آمد و احساسی به شوق و شعف زبان مادری به شعر تراوید، به رسم دیرین مکتب‌خانه‌ای به چوب فلک و غیض قلم گرفتار آید. چوب فلکی که زبان فارسی را از کتاب ششم دبستان برگرفت تا آنجا که حذف محتوایی بهانه حذف سیاسی شد و در یک کلام: مهجوریت زبان فارسی در مهد خویش...
البته آشنایی اینجانب با شعر زبان فارسی به اهتمامی که برای تالیف کتابی در شیوه نوین آموزش موسیقی با اتکاء به سجع ادبیات منظوم فارسی در کتب درسی دبستان داشتم بازمی‌گردد. در کنکاشی که برای انتخاب اشعار داشتم و دقتی که در خصوص ریتم و محتوای کلام برایم مدنظر بود، شعر زبان فارسی تمامی مقاصدم را محقق می‌نمود، هر چند شاید نتوانستم سنخیت فکری عمیقی را با سراینده در خویش بیابم اما ژرف محتوا و سجع ریتمی فرصت گریز از من ربود و حیف دانستم که موسیقی ملی از چنان خدمتی که می‌تواند اسباب همبستگی ملی را موجب شود محروم نمایم...... کتاب فارسی ششم ابتدایی چاپ و منتشر گردید بی‌آنکه ردی از شعر زبان فارسی در آن یافت شود. اما جای پای این سؤال باقی است که: چگونه ممکن است زبان فارسی که خود بستر رویش فرهنگ و تمدن ایرانی و مترجم احساس اقوام گوناگون است در تقابل با گویش‌های محلی و زبانهای قومی باشد تا آنجا که مستوجب چنین عقاب و عنادی گردد؟ و دلسوزان فرهنگی را به ورطه‌ای بکشاند که اگر قلمی به صرافت از آن سخن راند حتی پای پاره کردن صفحه کتاب فارسی بایستند!! مبادا در کتیبه دلهای کودکان ترک و لر، کرد و بلوچ، عرب و ترکمن، نقشی از زبان فارسی جایگزین گویش‌های محلی شود!!!
سعید نیاکوثری

 


دبیر جشنواره دوسالانه جایزه ادبی شهید آوینی گفت: نقش کلیدی که هر ادبیاتی دارد نقش رسانه‌ای است، ادبیات پایداری از نظر ما یک نوع ادبیات اجتماعی، جهت‌دار و حامل آرمان‌ها، پرسشگر و پاسخگو‌ است.
میزگرد تخصصی ادبیات مقاومت حوزه کودک و نوجوان با هدف بررسی جایگاه ادبیات مقاومت در حوزه کودک و نوجوان و بیان راهکارهای نهادینه کردن مفهوم مقاومت در این حوزه با حضور سردار بهروز اثباتی ؛ دبیر جشنواره جایزه ادبی شهید آوینی و نویسندگان کودک و نوجوان در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برپا شد.
به گزارش کیهان ؛ بهروز اثباتی(دبیر جشنواره جایزه ادبی شهید آوینی) درباره مفهوم مقاومت، بیان داشت: در اینجا این سؤال مطرح است که آیا مفهوم مقاومت مقابل ادبیات جنگ است؟ یا در کنار ادبیات جنگ؟ مهم‌تر اینکه ربط آن با ادبیات دفاع مقدس چیست؟
وی اضافه کرد: باید برای مفهومی که در ادبیات پایداری به دنبال آن می‌گردیم سه کلید واژه تعامل آن را بسنجیم چراکه این سه کلید واژه است که پایه‌های ادبیات را در جهان شکل می‌دهد.
اثباتی ادامه داد: چند کلید واژه اصلی، در مرحله نخست بحث امنیت است، یعنی ما وقتی از امنیت حرف می‌زنیم منظورمان زیست در چارچوب یک نظام ارزشی و حیاتی است، در ادبیات استراتژیک زمانی امنیت معنا می‌دهد که بگوییم یک فرد و یک نظام برای خودش یک حد و مرزی را به عنوان ارزش‌های حیاتی گذاشته و می‌گوید وقتی من در این چارچوب قرار می‌گیرم دارای امنیت هستم یعنی از هرگونه تعرض مصونم.
وی افزود: امنیت برای هر فرد، سیستم و یا ملتی یک امر نسبی است، اینکه ما در جمهوری اسلامی چه چیزی را برای خودمان امنیت قرار می‌دهیم و اساساً معنای امنیت را بحث می‌کنیم، با دشمنمان همانند امریکا کاملاً متفاوت است، اینکه رژیم عربستان چه چیزی را برای خودش امنیت قرار می‌دهد، یعنی چارچوب نظامی و حیاتی خودش و منافع حیاتی خود را درپی می‌گیرد، با ما مشترک نیست.
دبیر علمی جشنواره شهید آوینی افزود: نکته جالب اینجاست که اکثر شخصیت‌هایی که در دنیا وجود دارند و امروزه در ذهن فرزندان من و شما، به عنوان سمبل نظام امنیتی حاکم شده، دو ویژگی دارد که ویژگی اول آن پاسداشت شاخصه‌های نظام حیاتی غرب هستند.
وی اضافه کرد: دومین ویژگی تصاویر غربی نظیر بتمن و مرد عنکبوتی این است که ضد نظام سنتی خودش را بیان می‌کند، یعنی هیچکدام از شخصیت‌های راهبردی و امنیتی در غرب، پذیرفته شده در نظام حکومتیشان نیستند. به نوعی دشمن مرد عنکبوتی، پلیس است در صورتی که پلیس سمبل نظام سنتی است و مرد عنکبوتی سمبل نظام مدرن امنیتی جهانی است و اصلا جغرافیا ندارند، آن‌ها ژئوپلتیکشان، ژئوپلتیک مردمی معرفی شده‌اند به خاطر همین است که اگر هر کدام از شخصیت‌های امنیتی کودکان و نوجوانان را در دنیا نگاه کنید این شخصیت‌ها به راحتی می‌توانند در تمام دنیا حضور پیدا کنند.
وی با بیان اینکه دشمن هراسی مبتنی بر سه واژه اسلام‌هراسی، شیعه‌هراسی و پاسدارهراسی است افزود: نوع پوشش‌ها، آرایش‌ها و محیط زیست و به نوعی بسیاری از نمادهای ضد قهرمانی که در ادبیات غرب دیده می‌شود، همه از برای کودکان و نوجوانان از جنس غرب است و فرم‌های شرقی و فرم‌های متکی بر خطوط منحنی و دایره و در ‌‌نهایت رنگ‌های معناگرا و سرخ شرق و سپس آبی معنایی است که پر از القای تصویری برای کودکان و نوجوانان است.
دبیر جشنواره عنوان کرد: واژه بعدی، پایداری است که پایداری یعنی مجموعه کوشش‌هایی که دارای دو ویژگی عالمانه و عامدانه باشد به نوع دیگر پایداری مجموعه تلاشی است که یک سیستم انجام می‌دهد که آن ارزش‌ها و مباحث حیاتی خود را حفظ کند.
وی اضافه کرد: آن چیزی که ما در جایزه شهید آوینی به دنبال آن هستیم بررسی شش رابطه امنیت و تهدید، تهدید و امنیت، امنیت با پایداری، پایداری با امنیت ، رابطه پایداری با تهدید و در ‌‌نهایت رابطه تهدید با پایداری است یعنی این اتمسفری بوده که ما فکر می‌کنیم قلم بدستان ما باید در آن قلم بزنند.
سردار اثباتی عنوان کرد: نقش کلیدی که هر ادبیاتی دارد نقش رسانه‌ای است، همچنین ادبیات پایداری از نظر ما یک نوع ادبیات اجتماعی، جهت‌دار و حامل آرمان‌ها، پرسشگر و پاسخگو‌تر است.
در ادامه این مراسم، سیدعلی کاشفی خوانساری، مدیر گروه بخش کودک و نوجوان، بیان داشت: این پرسش برای ما از اولین روز‌ها مطرح بود که آیا می‌تواند ادبیات و فرهنگ مقاومت مصداقی برای کودکان و نوجوانان داشته باشد؟ آیا ضرورت دارد که کودکان و نوجوانان را با چنین مفاهیمی آشنا و درگیر کنیم؟.
وی اضافه کرد: با چنین دغدغه‌ها و پرسش‌هایی ساعت‌های متمادی به بحث و بررسی پرداخته شده است، واقعیت این است که آنجایی که ما برای کودکان و نوجوانان از مقاومت سخن می‌گوییم مثل نگاه کلی که در فرهنگ مقاومت دارد، شاید دغدغه اصلی صلح، صلاح، امان و امنیت باشد؛ جامعه‌ای سالم، برابر، عادلانه، انسانی، معنوی و آرمانی که زمینه‌های رشد معنوی انسان‌ها به ویژه کودکان در آن فراهم باشد.
به گفته کاشفی خوانساری، وقتی از چنین جامعه‌ای سخن می‌گوییم ناگزیر است که مفهوم مقاومت و ارزش‌ نهادن به داشته‌ها و هویت جمعی و حفظ اخلاق و ارزش‌ها و نگاه دینی و معنوی مصداق پیدا می‌کند و ضرورت پیدا می‌کند که کودکان و نوجوانان کشورمان را با این فرهنگ متعالی آشنا کنیم.
مدیر گروه بخش کودک و نوجوان جشنواره شهید آوینی گفت: در دومین دوره این جشنواره بخش کودک و نوجوان افزوده شد و با فراخوانی که صورت گرفت و مکاتباتی که با ناشران انجام شد و جست‌وجوی میدانی‌ که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران صورت گرفت، مجموعاً حدود ۱۵۰ عنوان کتاب به دبیرخانه جشنواره راه پیدا کرد که ذیل سه گروه کلی داستان کودک، داستان نوجوان و شعر کودک و نوجوان بر اساس حجم آثار رسیده، آثار مورد بررسی قرار گرفت.
وی اضافه کرد: دوست می‌داشتیم که شاهد انتشار آثار متعدد و ارزشمندی در قالب‌های غیرداستانی، علمی و نمایش‌نامه و سایر حوزه‌های ادبیات کودک می‌بودیم که متأسفانه در این سال، با چنین آثاری مواجه نشدیم و انشاءالله با همتی که نویسندگان و ناشران خواهند داشت، در سال‌های بعد چنین کتاب‌هایی به دبیرخانه جشنواره ارسال شود.
کاشفی خوانساری ادامه داد: اختتامیه جشنواره جایزه ادبی شهید آوینی در آذر سال جاری همزمان با هفته بسیج برگزار می‌شود.
وی افزود: آرزو می‌کنیم کتاب‌های کودکان و نوجوانان ما بتواند تصویری واقعی، روشن و پرافتخار از فرهنگمان، اعتقادمان، ملیتمان و سنت‌هایمان برای کودکان ایرانی ارائه و به آن‌ها منتقل کند به نحوی که آن عزت نفس، هویت و مقاومت درونی در برابر هرگونه تهدید و لغزش و انحراف که بخواهد کودکان و نوجوانان ما را از هویت متعالی دینی و ملی خودشان دور کند، شکل بگیرد.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان گفت: مقوله مقاومت، یک مقوله کاملاً انسانی، عمومی و ملی است که حتی به هیچ گروه سیاسی شاید ارتباط نداشته باشدو هر کسی که خیر و صلاح کودکان و نوجوانان را مدنظر داشته باشد، می‌تواند بپذیرد که باید تلاش بیشتری برای انتقال این فرهنگ و نهادینه کردن آن در میان نسل آینده سرزمینمان کند.
وی اضافه کرد: امیدواریم در جشنواره‌های سال آینده با همت و سیاست‌گذاری مسئولان فرهنگی از یک سو‌ و با تلاش ناشران کتاب‌های کودکان و نوجوان و تمرکز و توجه بیشتر نویسندگان و شاعران و مؤلفان کتاب‌های کودک شاهد رشد کمی و کیفی کتاب‌های کودک و نوجوان در زمینه فرهنگ مقاومت باشیم.
سیدصادق موسوی، نویسنده حوزه کودک و نوجوان در این مراسم با تاکید بر صحبت کردن درباره فرهنگ مقاومت برای گروه‌های سنی کودک و نوجوان گفت: برای گروه سنی کودک باید به مقوله مالکیت مادی و برای گروه سنی نوجوان به موضوع مالکیت معنوی، باور‌ها، آیین‌ها، تاریخ و خاطرات بیشتر توجه شود.
موسوی افزود : خلق قهرمان‌های دست‌یافتنی و امروزی که مروج باورهای خدامحورانه باشند، نیاز جدی ادبیات کودک و نوجوان کشور است. این قهرمان‌ها باید با مقوله امنیت پیوند داده شوند. بنابراین، والدین فرهیخته همان‌گونه که به سلامت فرزندانشان و آموزش مهارت‌های زندگی اهمیت می‌دهند باید به موضوع امنیت نیز به معنای عام و جامع توجه کنند. در این میان نویسندگان، ناشران، انجمن‌ها و تصویرگران نیز باید در آثار خود به این مهم بپردازند.
به گفته موسوی ما ایرانیان باید به شرقی بودن، مسلمان و شیعه بودن خود مفتخر باشیم. شک نکنید که فرهنگ‌های مهاجم بیش از هر چیز دیگری با شرقی بودن و مسلمان بودن ما مشکل دارند. بنابراین، قهرمان‌سازی امروزی که بتواند باورهای فرهنگی ما را افزایش دهد، نیاز ادبیات نوجوان کشور است. در ادبیات کودک نیز باید بیشتر به حوزه‌های دین، زبان و خاک توجه شود.

 


غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود
گره بی کسی تو به خدا وا نشود
نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما
هیچ کس همقدم زینب کبری نشود
به لب تشنه ی تو آب گوارا نرسید
مقتلت گر چه به جانسوزی صحرا نشود
پسر ضامن آهو، تو جوانمرگ شدی
مثل تو هیچ کسی وارث زهرا نشود
جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند
جگر سوخته با خنده مداوا نشود
قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت
گفت با خنده دگر ابن رضا پا نشود
جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز
دید تشییع تن خسته مهیا نشود
جواد حیدری

 


رحمت علیمردانی

هنر مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که با استفاده از جنبه‌های زیباشناختی در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند. از این‌رو برخی، استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا را هنر دانسته‌اند.
باتوجه به اینکه دین اسلام دین فطرت است؛ به‌طور طبیعی به مسایل هنر توجه کرده بلکه از آن برای انتقال پیام و مفاهیم بلند وحیانی سود برده است. نگارنده بر همین اساس به سراغ آموزه‌های وحیانی قرآن رفته تا دیدگاه و نظر قرآن را درباره هنر و کاربردهای آن در انتقال پیام تبیین کند.
***
هنر، نماد صفت الهی جمال‌گرایی در انسان
برخی درباره واژه هنر در زبان فارسی بر این باورند که این واژه از واژه سانسکریت «سونر» گرفته شده که ترکیبی از دو کلمه «سو» به معنی نیک و «نر یا نره» به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی حروف «سین» به «ها» تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی «هنر» درآمده که به معنای انسان کامل و فرزانه است. در ادبیات ایران در دوره اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد و هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار رفت که دارای بار معنایی عام بود: به دشمن نمایم هنر هرچه هست/ ز مردی و پیروزی و زور دست؛ و یا سرودی دیگر که می‌گوید: چون غرض آمد هنر پوشیده شد/ صد حجاب از دل به سوی دیده شد
در سده اخیر هنر در فارسی و فن در زبان عربی، به معنای به‌کارگیری مهارت‌های عملی و تصورات ذهنی در خلق اشیا یا محیط‌هایی زیباست که با دیگران می‌تواند به اشتراک گذارده شود.
اما فرهنگ‌نامه فارسی سخن، در تعریف هنر آورده است: هنر هر نوع فعالیت غیرمعطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشت‌های شخصی از محیط و طبیعت با استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیبایی‌شناختی است. (فرهنگ فشرده سخن، جلد دوم، صفحات 2627 و 2628)
از مجموعه این تعریف‌ها می‌توان یک مؤلفه اساسی را در همه آنها شناسایی کرد که جنبه زیباشناختی هنر است. به این معنا که اگر جنبه زیباشناختی را در آثار هنری حذف کنیم گویی چیزی به عنوان هنر نخواهیم داشت. پس باید گفت که عنصر عواطف و احساسات در تعیین هنری بودن یک اثر نقش اساسی و کلیدی را ایفا می‌کند. بنابراین، اگر سازه‌ای داشته باشیم که همه مناسبات را در نظر بگیرد ولی به جنبه زیباشناختی و تأثیر بر عواطف و احساسات انسانی توجه و تأکید نکند، آن چیز یک اثر هنری نخواهد بود، حتی اگر شخص این نوع فعالیت را معطوف به سود مادی نکند و یا برعکس، معطوف به سود مادی، اثری را خلق نماید که تأثیر زیباشناختی بر عواطف و احساسات انسانی دارد؛ در این صورت بی‌هیچ شک و تردیدی آن، یک اثر هنری است.
به سخن دیگر، در آثار هنری جنبه‌های زیباشناختی و تأثیر بر عواطف و احساسات اصالت دارد. البته این تأثیرگذاری می‌تواند در صورتی تحقق یابد که عوامل و بسترهایی چون تناسب، اعتدال در کلیت، پیام معنادار و مانند آن در آن مراعات شده باشد؛ زیرا برای انسان‌های خردمند که در هر درجه‌ای از خرد باشند، درک جنبه‌های زیباشناختی همواره با این عناصر و عوامل همراه است؛ هر چند که به شکل قاطع نمی‌توان آن را امری الزامی برشمرد؛ چرا که برخی از آثار هنری است که تأثیر مثبت و سازنده‌ای بر عواطف و احساسات می‌گذارد که فاقد همه یا برخی از عوامل و عناصر است.
با این همه، باز تأکید می‌شود که جنبه زیباشناختی و تأثیر بر عواطف و احساسات انسانی است که هنر را معنا و مفهوم می‌بخشد و یک اثر هنری را از دیگر آثار جدا می‌کند. به نظر می‌رسد که جنبه روان شناختی هنر بیش از جنبه‌های دیگر تأثیر در تحقق مفهوم هنر دارد.
می‌توان گفت که هنر در حقیقت ناظر به صفت جمال الهی است و از آنجایی که انسان نماد همه صفات الهی چه جلالی و چه جمالی است، توجه به حوزه هنر به طور طبیعی در انسان، معنایی جز گرایش انسان به جمال نیست که همان زیبایی مطلق در نزد همگان است. از آنجایی که خداوند انسان را بر صورت خود آفریده است همه صفات را در انسان قرار داده که از آن جمله جنبه‌های جمال الهی است. (بقره، آیه31) لذا انسان قابلیت آن را یافته است تا در مقام خلافت الهی قرار گیرد و شایسته عنوان خلیفه‌الله گردد (بقره، آیه30) تا بتواند با بهره‌گیری از همه عناصر خاک و زمین، به خلق آثار هنری دست یازد و یا هر موجودی را به کمال مطلق آن برساند که به‌طور طبیعی جنبه جمالی و زیباشناختی آن نیز نمی‌بایست نادیده گرفته شود. (هود، آیه61)
پس هنر انسان در انجام مسئولیت خلافت الهی آن است که هر چیزی را هنرمندانه انجام دهد و جنبه‌هایی هنری دستاوردها و کارهای خود را نادیده نگیرد که در این‌صورت می‌بایست در هر کار هنری، دو جنبه زیباشناختی و پیام (هدف) مورد تأکید قرار گیرد که ملاحظه عدالت و تناسب، شرط لازم خواهد بود، چرا که به نظر می‌رسد که این امور جنبه زیباشناختی کار را می‌سازد و موجب تحریک عواطف و احساسات و تأثیر مثبت بر آن می‌شود. بنابراین انسان هر کاری را که می‌خواهد انجام دهد چه خرد و چه کلان باید جنبه‌های زیباشناختی کار را نیز در نظر گیرد وگرنه جز فساد و تباهی در کار چیزی در پی نخواهد داشت.
جمال‌گرایی ذاتی انسان
از آیات و روایات به دست می‌آید که انسان به‌طور ذاتی موجودی زیباگرا است و زیبایی را دوست دارد. این خصیصه در انسان نمادی از صفات الهی است زیرا چنانکه گفته شد، انسان آینه تمام‌نمای خداوند است و خداوند همه صفات خود را در انسان قرار داده است. از آن جایی که: الله جمیل و یحب‌الجمال؛ خداوند زیباست و زیبایی را دوست می‌دارد، انسان نیز که بر صورت خدایی است و رنگ خدا گرفته است (بقره، آیه 138) به طور طبیعی گرایش به زیبایی دارد و می‌کوشد در کارهایش این جنبه را نادیده نگیرد. از این‌رو همه سازه‌های بشری که از بقا و ماندگاری در میان نسل‌ها برخوردار است از جنبه‌های زیباشناختی خالی نیست و اگر به موزه‌های تاریخ مراجعه شود به خوبی در هر سازه انسانی می‌توان جنبه‌های زیباشناختی را ملاحظه کرد، زیرا انسان به طور طبیعی می‌کوشد تا همواره حتی در سازه‌هایی که به نظر می‌رسد که باید تنها جنبه کاربردی و هدف عادی در آن مراعات شود، جنبه‌های زیباشناختی را نیز مراعات می‌کند. پس به‌طور طبیعی اگر انسان بخواهد کاری را انجام دهد که دست او برای هنرنمایی بازتر است بیشتر از همه در اندیشه جنبه زیباشناختی سازه است تا ابعاد دیگر آن.
جنبه‌های هنری و زیباشناختی در قرآن
قرآن به عنوان یک سازه الهی همه صفات الهی را به شکلی منعکس می‌کند، چرا که یک اصل و قانون کلی وجود دارد که هر کسی براساس شاکله خود عمل می‌کند. (اسراء، آیه 84) پس خداوند نیز بر شاکله خود قرآن و سازه خود را انجام داده است. از این‌رو می‌بایست جنبه هنری و جمالی را در قرآن شناسایی و ملاحظه کرد.
با نگاهی گذرا به قرآن به سادگی می‌توان جنبه‌های هنری و جمالی قرآن را به‌دست آورد؛ زیرا قرآن کتابی است که هنرمندان را مدهوش و مبهوت خود ساخته است. به گواهی تاریخ هنگامی که هنر عربی در اوج خود قرار داشت و زبان شعر، اوج هنر عربی به شمار می‌رفت، قرآن چنان بر جامعه عربی حاکمیت یافت که رقیبی برای آن یافت نشد.
البته تنها ویژگی هنری و زیباشناختی قرآن نیست که این کتاب را بی‌نظیر می‌کند و هرگز کسی نمی‌تواند همانندی برای آن بیاورد و هماوردی داشته باشد، (بقره، آیه23؛ اسراء، آیه88) بلکه جنبه‌های معرفتی و شناختی و مانند آن نیز بی‌نظیر است.
استاد مطهری(ره) اشاره‌ای به این حقیقت دارد و می‌گوید: از نظر کلی اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظی و معنوی. اعجاز لفظی قرآن مربوط می‌شود به مقوله زیبایی، و اعجاز معنوی آن به مقوله علمی. پس اعجاز قرآن یکی از جنبه زیبایی و هنری است، و دیگر از جنبه فکری و علمی. (مطهری، مرتضی، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، تهران، صدرا، 1380) پس جنبه فکری و علمی قرآن نیز با شیوه‌ای هنرمندانه مطرح شده است. در قرآن زیبایی لفظی و هنر چینش و هماهنگی الفاظ، هنرمندانه است؛ چنان‌که مفاهیم، معارف و حقایق هستی در این کتاب به شکل هنرمندانه و با عناصر زیباشناختی تصویرگرایی الفاظ و کلمات همراه شده است.
پس خداوندی که خود جمیل است و جمال را دوست می‌دارد، با هنرمندی تمام در سازه تشریعی و لفظی خود به نام قرآن همانند سازه تکوینی و طبیعی، جنبه‌های زیباشناختی و هنری را مراعات کرده است و همین است که بر عظمت قرآن و جاودانگی آن می‌افزاید.
خداوند بارها در آیات قرآنی بیان می‌کند که نظام تکوین را به شکل احسن و نیکوترین وجه آفریده است (سجده، آیه 7)، خود را به عنوان تصویرگری هنرمند (غافر، آیه 46) به نیکی می‌ستاید (مومنون، آیه 14) و از انسان‌ها نیز می‌خواهد که این‌گونه همانند خدا عمل کنند و رنگ خدایی بگیرند (بقره، آیه 138) و از همه جنبه‌های زیباشناختی سود برند و چیزی از آرایه‌های طبیعی و زینت‌های الهی را بر خود حرام نکنند (اعراف، آیه 32) و حتی در حوزه عبادیات محض نیز از کاربرد آرایه‌های هنری و جنبه‌های زیباشناختی کوتاهی نورزند. (اعراف،آیه 31)
پس همان گونه که خداوند در همه کارهایش از جمله قرآن از جنبه‌های زیباشناختی بطور کمال و تمام بهره برده است انسان به عنوان خلیفه الهی نیز می‌بایست این گونه باشد و در همه سازه‌ها و اعمال و گفتار خود از جنبه‌های هنری و زیباشناختی آن غافل نشود بلکه به درستی از آنها برای کمال آن چیز بهره گیرد.
استفاده از هنر
در تبلیغ دین
یکی از کارهای بشر تبلیغ دین است. به این معنا که مجموعه آموزه‌های وحیانی اسلام را از طریق تمامی اشکال هنر به دیگران برساند.
از آنجایی که خداوند خود در همه سازه‌ها و کارهایش جنبه‌های زیباشناختی و هنری را ملاحظه و به کار گرفته، بر مبلغان دین است که از همه حوزه‌های هنری از هنر نخستین یا هشتمین هنر شناخته شده استفاده کنند. چرا که هرگز هیچ کار و سازه‌ای را نمی‌توان یافت که دارای هدف و پیامی نباشد حتی اگر گفته شود که هنر برای هنر؛ چرا که در این گزاره نیز هدف به خوبی تعریف شده و دارای پیامی خاص با اهداف خاص است.
از نظر قرآن، اگر کاری فاقد هنر و پیام باشد اصولا شکل نمی‌گیرد بلکه هر کاری با میزانی از هنر و پیام شکل می‌گیرد و تحقق می‌یابد. اما اگر میزان هنر و پیام در آن بسیار کم باشد، این کار از مصادیق لهو و لعب خواهد بود؛ چرا که این میزان از بی‌هنری و بی‌پیامی، از دایره سلامت و صحت خارج شده و به بطلان و فساد متمایل خواهد بود.
پیامبران به عنوان رسولان الهی همانند خداوند عمل کردند و از همین رو جنبه‌های هنری و پیام‌دار بودن در همه کارهای آنان به شدت نمود دارد. آنان از همه ابزارهای پیام‌رسانی همراه با جنبه زیباشناختی و هنری آن سود بردند. حضرت موسی(ع) به عنوان نمونه در پذیرش مسئولیت الهی پیامبری، از خداوند می‌خواهد تا هنرمندی را همراه او سازد تا به انتقال پیام در شکل هنری به او کمک کند. از آنجایی که حضرت موسی(ع) خود را در جنبه هنر کلامی پایین‌تر می‌دید، از خداوند می‌خواهد برادرش را که زبان‌آورتر و بلیغ تر از اوست و از همه عناصر زیباشناختی کلام سود می‌برد همراه او به ماموریت بفرستد. (قصص، آیه 34)از این درخواست می‌توان دریافت که هر کسی در هر مسئولیتی می‌بایست از همه عناصر زیباشناختی و هنری سود برد و اگر دیگری را سزاوارتر در انجام آن مسئولیت به جهت هنری می‌بیند باید اورا دعوت به کار و یا همکاری کند؛ چرا که بهره‌مندی از همه عناصر هنری برای انجام اهداف و پیام‌های بزرگ الهی ضروری است و اگر کسی این گونه عمل نکرد در حقیقت به خود و جامعه و پیام الهی خیانت ورزیده است.جامعه اسلامی بویژه مبلغان دین نباید هنری از هنرها را در امر تبلیغ نادیده گیرند و آن را بر خود حرام کنند و از آن برای ارائه پیام سود نبرند (اعراف، آیات 31 و 32) بلکه با بهره‌گیری از بهترین‌ها در آن هنر، پیام الهی را در بهترین و زیباترین شکل ممکن ارائه دهند تا از این طریق بر عواطف و احساسات مخاطب پیام تاثیر بگذارند. پس باید از رمان و قصه چنانکه خداوند خود این گونه در قرآن عمل کرده و نیز فیلم، شعر، معماری، موسیقی و مانند آن بهره گرفت تا در بهترین شکل، بهترین پیام یعنی عدالت و صلح و ایمان قرآنی به گوش جهانیان و دل‌های آنان رسانیده شود.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10