(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 16 مهر 1392 - شماره 20611 

ضرورت بررسی نیازهای امروز ادبیات کودک و نوجوان (بخش پایانی)
گوهر قصه های کودکانه در پیچ و خم نشر
   


لیلا کریمی
ادبیات کودک و نوجوان از کجا شروع شد؟
بگذارید با این سوال گزارش را شروع کنیم . ادبیات کودک و نوجوان از دل همین لالایی ها و داستان های عامیانه زبان به زبان و نسل در نسل چرخید و چرخید تا این گونه شد که هست.
کودکی بزرگسالان سرشار از داستان های غنی ادبیات فولکلور ایرانی است. ادبیات کودک و نوجوان شاید در ایران نو پا باشد و آن را به نهالی مثال زنند اما ریشه های این نهال جوان ریشه در دل زمینی کهن دارد .
با این نکته که مي‌دانيم ادبيات كودك و نوجوان در كشور ما سابقه ديرينه‌اي ندارد اما در این سال‌ها رشد قابل توجهي در این عرصه داشته‌ايم. در سال های اخیر شاعران و نويسندگان خوبي در اين عرصه فعاليت كرده‌اند و در این راستا نشر کتاب کودک و نوجوان دارای فراز و نشیب های زیادی بوده است.
مسائل متنی و فرامتنی ادبیات کودک و نوجوان
بیایید به موضوع ادبیات کودک و نوجوان کلان تر نگاه کنیم.
"مهدی کاموس" از نویسندگان کودک و نوجوان در سخن از این نوع ادبیات ترجیع می دهد از سخنان تکراری و تکرار مکررات که همانا نشان از نبودن متولی تمام وقت در ادبیات کودک و نوجوان دارد،بپرهیزد و ادامه می دهد: " ظاهرا مسائل دیگر این مهم را از فهرست اولویت های مسئولان فرهنگی کنار گذاشته است. با همه خوشبینی و تقدیر از فعالیت های اخیر مانند تشکیل کمیسیون کودک و نوجوان در خانه ملت و امثالهم، برای رسیدن به جایگاه واقعی کودک و ادبیات کودک و نوجوان در ایران 1404، مسئولان باید جلسات مستمر و فراگیر با کارشناسان متنوع داشته باشند تا غفلت دهه گذشته را تا حدودی جبران کنند."
ویژگی های انسانی
کودک و نوجوان امروز ایرانی
این پژوهشگر ادبی، مسائل متنی و فرا متنی ادبیات کودک و نوجوان ایران را با طرح سوالاتی همچون؛ ویژگی ادبیات کودک و نوجوان ایران امروز چیست؟ چه رویکردی در تولیدات ادبی برای مخاطبان مناسب تر است؟ رابطه نویسندگان با کودکان در چه سطحی است و این رابطه ها در کجاها رخ می دهد؟ نقش رسانه های گروهی و ملی در شناساندن، ترویج و توزیع این مهم چقدر و چگونه است؟ نقش سیاست و سیاستمداران در این حوزه کجاست و چقدر است؟ نویسندگان این حوزه کجا و چگونه پرورش می یابند؟ "صنعت نشر ادبیات کودک و نوجوان" در کجا برنامه ریزی می شود؟ نقش متفکران، دانشگاهیان و پژوهشگران در تولید نظریه های فرهنگی درباره کودک چیست؟ وضعیت ادبیات کودک و نوجوان امروز ما در کجا و چگونه آزمون می شود؟ " شروع می کند و در خصوص وضعیت انسان شناسی کودک و نوجوان ایرانی در قالب مسایل متنی و فرامتنی ادبیات کودک و نوجوان می گوید: " پاسخ به این سؤالات از سوی انسان شناسان و مطالعات مستمر و معتبر روانشناسی، جامعه شناسی، حقوقی و تربیتی از مهم ترین مسائل و نیازهای ادبیات کودک و نوجوان کشور است. در واقع، پدیدآورندگان این حوزه از دستاوردها و یافته های علمی و انسان شناسانه جدید در این حوزه تغذیه نمی شوند. پاسخ به سؤالاتی درباره سبک زندگی کودک امروز، فرآیند اجتماعی سازی کودک امروز، حقوق کودکان در خانواده، مدرسه، جامعه، نقش رسانه های جهانی در شکل گیری دوران کودکی جدید، پرسش ها، نیازها، آرزوها، امیدها، آینده متصوّر کودک امروز و امثالهم را باید انسان شناسی کودک بکاود و برعهده بگیرد تا نویسندگان را در تولید آثار یاری دهد. "
مهدی کاموس از صنعت نشر و توزیع هم سخن می گوید که آیا از سوی نهادهای دولتی و غیر دولتی صنعت نشر ادبیات کودک و نوجوان برنامه ریزی می شود یا اینکه این صنعت تابع ساده ای از وضعیت کلی اقتصاد نشر کشور است؟ وی می گوید: "واقعیت این است که در صنعت نشر دو عامل "سیاستگذاری فرهنگی دولتی" و " اقتصاد نشر" نقش تعیین کننده ای دارند. پاسخ سیاستگذاران فرهنگی به مسائل و نیازها و وضعیت اقتصاد نشر از مسائل تعیین کننده ادبیات کودک و نوجوان است. "
شناخت تجربی کودک
مریم چهرقانی ، کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی، یکی از این مشکلات را بي‌توجهي فعالان این حوزه اعم از ناشران، نویسندگان و تصویرسازان کتاب کودک به سليقه و نياز مخاطبان این کالای فرهنگی که همانا کودکان هستند می داند و ادامه می دهد : " شناخت تجربی کودک نیز برای نویسندگان باید اهمیت ویژه داشته باشد. به همین منظور برقراری ارتباط نزدیک و مستقیم بین نویسندگان کتاب کودک و مخاطبین باید به طور جدی پیگیری شود. در بسیاری از کشورها نویسندگان در مراکزی که محل تجمع کودکان است، مانند مدارس، کودکستان‌ها، حتی پارک‌ها و شهربازی‌ها حاضر می‌شوند و برای کودکان کتاب می‌خوانند و کتاب‌های خود را به آنها معرفی می‌کنند و نظرات کودک را در رابطه با کتاب‌ها جویا می‌شوند، حتی به عکس العمل کودکان در مقابل داستان توجه می‌کنند تا به شناخت بهتر و دقیق‌تری از سلائق و علائق وی برسند. اما در میان نویسندگان کودکان ما این امری نیست که نه به وفور که حتی به ندرت مشاهده شود."
نویسندگان در نگارش آثارشان چه محتوایی را باید در نظر بگیرند ؟ آیا باید صرفا یک اثر فقط جنبه سرگرمی داشته باشد ؟
یک اثر باید بتواند مخاطب خود را به مطالعه علاقه‌مند کند و یا اینکه یک اثر باید آموزشی و تربیتی باشد و یا صرفا یک اثر باید موعظه گر باشد؟
نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان در آثارشان سعی دارند مستقیم گویی نکنند بلکه فقط راه را نشان می دهند و این ذهن جست وجوگر کودک است که دست به انتخاب می زند و در واقع نویسنده در قالب یک هدایتگر کودک است .
پند و اندرز ممنوع !
سعیده موسوی‌زاده شاعر مجموعه شعر «کتاب خوردنی» در خصوص محتوای آثار کودک و نوجوان می گوید : " اگر بخواهیم کودکانی متفکر و خلاق و ایده پرداز داشته باشیم، باید دست از موعظه و پیام های مستقیم و تعریف خاطرات نوستالژیک خودمان برداریم و در عوض چون و چراها را در ذهن شان تقویت کنیم و از همان خردسالی آن ها را تشویق به پرسش وکسب دانش و آفرینش کنیم. کودکانی که تسلیم بی چون و چرا نباشند و توانائی تمیز و تشخیص و مقایسه و انتخاب داشته باشند، کودکانی که به هویت فرهنگی و ملی و میهنی و دینی خود باوری عمیق پیدا کنند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشند. آن ها از طریق ادبیات می‌توانند با اسطوره ها و قهرمان ها و پهلوان‌های تاریخ دور و نزدیک خودمان آشنا شوند و آگاهانه الگو سازی کنند."
مرجان کامیاب ، کارشناس ادبیات کودک و نوجوان درباره محتوای شعاری و اندرز گونه ادبیات کودک و نوجوان به نکته قابل توجهی اشاره می کند که همانا عدم مخاطب شناسی است .
به گفته وی نویسنده به این نکته توجه ندارد که کودک از پند و اندرز گریزان و بیزار است و در آثار مربوط به خود، به دنبال لذت و سرگرمی است؛ بنابراین نویسنده‌ای که می‌خواهد پیام اخلاقی را از این آثار منتقل کند باید توجه داشته باشد که بیان مستقیم پیام اثر منفی دارد و موجب کنار گذاشتن اثر توسط کودک می‌شود. شعاری بودن و اندرزهای مستقیم باورپذیری نمایش را برای کودک دشوار می‌کند و او را در تردید بین پذیرفتن یا نپذیرفتن پیام رها می‌کند.
به عقیده کامیاب یکی از دلایلی که باعث می‌شود نویسنده اثر و پیام خود را به صورت شعاری بیان کند این است که چاشنی تخیل از اثر وی حذف می گردد‌، حال آن‌که یکی از بزرگ‌ترین استعدادهای ذهنی کودکان تخیل است و این عنصر بدون آموزش در کودکان فعال است.
این کارشناس ادبیات کودک و نوجوان از سخنان خود این گونه نتیجه می گیرد که " یکی از مهم‌ترین کاستی‌های ادبیات کودک و نوجوان در دو دهه اخیر، ترکیب نکردن واقعیات زندگی با عنصر فانتزی و در نتیجه شعاری بودن پیام آن است. از آن‌جایی که سنگ‌بنای خلاقیت نیز تخیل است، اگر این عنصر در دوران کودکی در کودک شکوفا نشود، ممکن است این استعداد هرگز ظاهر نشود و درون کودک بالقوه باقی بماند. "
سایه سنگین نگاه نوستالژیک بر شانه های کودکی
نویسنده ای دیگر محمد کاظم مزینانی شاعر مجموعه شعر"مثل یک فرشته زیبا بود" از زاویه نوستالژیک محتوای آثار را بررسی می کند و می گوید : " هنوز نویسنده و شاعرکودک و نوجوان نوستالژیک با اجتماع امروزه برخورد می کند . یک موقع یک شعری می گوید از روستا برای زمان های قدیم و برف بازی؛ این نگاه نوستالژیک جای خود را دارد و خیلی هم خوب است. اما اینکه این نگاه نوستالژیک همچنان بر ادبیات کودک به این شدت سیطره داشته باشد ، خطر آفرین است و حتی برای مخاطب گمراه کننده است و مخاطب را فراری می دهد و مخاطب جدید را درک نمی کند و با آن ارتباط برقرار نمی کند. یکی از دلایلش این که وقتی نویسنده، کودک و نوجوان امروزه را به خوبی درک نمی‌کند نوستالژیک برخورد می کند ."
او ادامه می دهد : " متاسفانه در نسل امروز هم اتفاقات شگرفی و عجیب و غریبی افتاده است و چه بسا خیلی از اتفاقات تلخ و غم انگیز است. به این صورت که کودک و نوجوان امروز از نظر اخلاقی و فرهنگی و تمدن ایرانی به شدت دور افتاده است. از منظر اخلاقی کودک و نوجوان امروز در زمینه شهروندی دچار یک سری از مشکلات است و در پیش پا افتاده ترین امور شهروندی دچار مشکل است ؛ از زباله ریختن در خیابان تا قوانین ترافیکی. هر آنچه که بزرگسالان درگیر آن هستند و کودکان هم الگو می گیرند ."
گرانیگاه ها کجاست ؟
مزینانی به وضوح از گرانیگاه ها و جاهایی که کودک با جامعه خودش جوش می خورد می گوید و ادامه می‌دهد که نویسندگان باید در این گرانیگاه ها نقش سازنده و کار آمد داشته باشند و در ادامه می افزاید :" همان طور که نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان در دهه 60 این نقش را داشتند. کودکانی که یک پا در دوران شاهنشاهی داشتند و یک پا در دوران جمهوری اسلامی ادبیات کودک توانست نقش خوبی برایشان ایفا کند اما در حال حاضر نویسندگان کودک و نوجوان در این گرانیگاه ها و نقاط برخورد و تلاقی کودک و نوجوان با جامعه حضور کمرنگ دارند. تلاش هایی در زمینه حقوق شهروندی شده است اما مسایل اخلاقی و تمدنی خیلی کم است و سیطره بر ادبیات کودک ندارد و هنوز هم ساز نوستالژیک خودش را دارد . "
محمد میرکیانی، مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه جهانی جام جم هم از همین زاویه و در قالب کلماتی دیگر موضوع محتوای کتاب های کودک و نوجوان را بررسی می‌کند و می گوید :" برای تولید آثار مکتوب ادبی برای کودکان و نوجوانان شیوه ای است که کم و بیش به آن در این سالها پرداخته ام این است که به طور کلی جریان طبیعی زندگی را در آثار کودکان و نوجوانان به نگارش در آورم . یعنی کودکان با لایه های پنهان زندگی آشنا شوند و وقتی که این اتفاق بیفتد کودکان در زندگی دقیق تر و اراده و نگاهشان محکم تر می شود و با جریان طبیعی زندگی باید بیشتر آشنا شوند و خود زندگی را با لایه های پنهان و ابعاد گسترده‌اش بشناسند منتها با فهم و درک کودکان و نوجوانان . "
نویسنده کتاب «قصه ما مثل شد» می افزاید :
" ‌کودکان امروز معنای زندگی را کمتر درک می کنند و بیشتر آنچه در اختیارشان قرار می گیرد ماجراهای سطحی و روبنایی زندگی است و اطلاعاتی که از طریق آثار نویسندگان دریافت می کنند مستقیما به درد زندگی‌شان نمی خورد چون به طور طبیعی باید با لایه های پنهان زندگی آشنا شوند. "
محمدرضا اصلانی هم در این رابطه می گوید: "با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی کودکان و نوجوانان به اطلاعات فراوانی دست یافته اند و شخصیت‌ها و چهره‌های فرهنگی کشورهای مختلف را می شناسند، حال این شخصیت ها ممکن است مثبت و یا منفی باشند."
وی می گوید: " این ضرورت وجود دارد که در کشور خودمان آن اشخاص و شخصیت های فرهنگی را به بهترین نحو و به صورتی که جاذبه داشته باشد از طرق مختلف معرفی کنیم. یا از طریق کتاب های درسی، فیلم، سینما و... به همین دلیل ضروری است که ناشران و ارگان‌هایی که امور فرهنگی را در دست دارند در یک برنامه ریزی جامع و کاملی از هنرمندان و نویسندگان دعوت کنند که کار در این خصوص انجام دهند و به بهترین وجه ارائه نمایند . "
این نویسنده کودک و نوجوان می افزاید : " اگر یک نوجوان و کودک مثلا درباره" دکتر حسابی" یک داستان کوتاهی بخواند شناخت این شخصیت در آینده کودک و نوجوان باعث می شود که بتواند برنامه ریزی بهتری کند ولی اگر ما در معرفی شخصیت های کشورمان کوتاهی کنیم باعث می شود که رسانه های دیگر – منظور رسانه‌های خارجی - شخصیت هایی را که چه بسا مثبت هم نباشند و با سرشت ما هم همخوانی نداشته باشد معرفی کنند؛ در نتیجه چون این گروه سنی، کودکان و نوجوانان جویای دانش و نوآوری هستند به طرف آنان جذب می شوند و شخصیت هایی را برای خودشان الگو و سرمشق قرار می دهند که قابل قبول نیستند و آن طوری می شوند که نباید باشند . "
به طور كلي «ادبیات کودک» مراحل مختلفی را از سر گذرانده است و همزمان با رشد کمی و کیفی قابل توجهي كه ادبيات كودك و نوجوان دارد آسيب‌هاي زيادي نيز اين ادبيات را تهديد مي‌كند. در حال حاضر ما در ادبيات كودك و نوجوان به لحاظ كمي رشد قابل قبولي داشته‌ايم و كتاب‌هاي زيادی در اين حوزه به چاپ مي‌رسد اما از لحاظ كيفي شايد بتوان گفت آثار توليد شده سطح ضعيفي دارند. بعضی از نویسندگان اذعان دارند که همچنان در این سال ها ترجمه بر تالیف پیشی گرفته و ناشران به چاپ آثار سطحی در حیطه ادبیات کودک و نوجوان دارند و علت آن را هم نگرانی ناشران از برگشت سرمایه هایشان می دانند .
فقدان نظریه های فرهنگی
یكي ديگر از معضلات حوزه ادبیات کودک و نوجوان کمبود و فقدان نظریه ها است.
مهدی کاموس نویسنده و پژوهشگر ادبی در قالب مسایل متنی و فرامتنی ادبیات کودک و نوجوان بحث نظریه های فرهنگی را عنوان می کند و ادامه می دهد‌: " از دهه 20 تاکنون رویکردهای پدیدآورندگان در این حوزه را نظریه های تعلیم و تربیتی در ادبیات کودک و نوجوان در دو سویه غربی و اسلامی یا عموما تلفیقی از هردو، تشکیل داده است. اما واقعیت این است که برای پویایی باید سراغ بازتولید مستمر نظریه ها و تولید نظریه‌های بومی و جدید باشیم. جای نظریه های فرهنگی در ادبیات کودک و نوجوان خالی است. "
مرجان کامیاب هم در خصوص بحث نظریه ها و فقدان آن می گوید :" تاکنون سهم نظریه‌ها و حتی نقدها در رشد آثار ادبیات کودک و نوجوان ایران اندک بوده است و نظریه‌های مدون و نقدهای مکتوب سهم ناچیزی را در خلق این آثار به خود اختصاص داده‌اند."
در پایان باید گفت در باب نیازهای ادبیات کودک و نوجوان امروز اعم از وضعیت نشر و توزیع و تبلیغات آن سخن بسیار است اما در این مجال نمی گنجد. به گفته مهدی کاموس اهمیت مسائل ادبیات کودک و نوجوان به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین دستاورد ملی و بین المللی انقلاب اسلامی ایران در حوزه فرهنگ، در این است که اگر پاسخ به موقع و صحیحی به این سؤالات داده نشود؛ این مسائل به معضل و سپس آسیب و در نهایت به بحران تبدیل می شوند. چنان که در برخی موضوعات چنین شده و برای جبران و بهبود به جهاد فرهنگی نیاز است.
گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10