رئيس فدراسيون بسكتبال به دفاع از آسمان خراش های ایران پرداخت
مشحون : افتخارات ما با واليبال و فوتبال قابل مقايسه نيست |
|
آیا فوتبال ما آلوده است...؟ |
|
عملکرد ضعیف تیم های ملی وحاشيه هاي لیگی که تمامی ندارد هندبال
در سراشیبی سقوط |
|
پدیده 18 ساله بلژیکی مورد توجه 4 کشور دنیا مویس: عدنان
میتواند برای تیم ملی انگلیس بازی کند |
|
من قهرمان لیگ رکوردها هستم مورینیو: تیم من بهترین تیم تاریخ
رئال بود |
|
از تغییرات در کادر فنی تا دعوت از تمام کشتی گیران المپیکی
روزهای سخت پیش روی فرنگی کاران ایران |
|
|
|
|
رئيس فدراسيون بسكتبال با بيان اينكه تركيب تيم ملي بسكتبال تغيير مي كند،
معتقد است كه افتخارات اين رشته به هيچ عنوان با واليبال و فوتبال قابل قياس نيست و
بعضي افراد بايد انصاف را رعايت كنند. محمود مشحون پس از عنوان ششمي ایران
دررقابتهای قهرماني نوجوانان آسيا در گفت وگویی از دلیل کسب این نتیجه ضعیف،
درخواست وزیر ورزش برای برنامه ريزي جامع در بسکتبال، تغيير شكل تيم ملي در جام
جهاني آينده و ... سخن گفت که گزیده ای از آن در ذیل می آید: *تيم نوجوانان
ماشايد نتيجه بدي در رقابتهای قهرماني نوجوانان آسيا به دست آورده باشد، اما بعضي
انتقادها اصلا صحيح نبودند. من از نتيجه ششمي اين تيم در قهرماني آسيا در تهران
اصلا راضي نيستم و انتظارات ما بيشتر از اين ها بود. فكر مي كنم تيم ايران مي
توانست در ميان چهار تيم برتر قرار گيرد.متاسفانه به خاطر اينكه تيم نوجوانان
كشورمان بازي تداركاتي لازم را نداشت، لطمه خورد.شما تيم جوانان ما رانگاه كنيد
باكمترين بازي دوستانه چقدرتوانست در مسابقات جهاني موفق عمل كند. *در این دوره
از رقابتها نه تنها چين بلكه تمام تيمها صغر سن داشتند اما ما به تيم ها احترام مي
گذاريم و مشكلي از اين بابت نداريم اما بهتر است از دوره هاي آينده اينطور نباشد.
*بعضي دوستان مي گويند بازيكن پست پنج مشكل ما بوده اما وقتي بررسي مي كنيد متوجه
ميشويد ما در تمام پست ها مشكل داشتيم. شايد پست پنج بيشتر از ساير پست ها به چشم
آمد اما بحث اصلي اين است كه كار پايه امكانات مي خواهد.اين بازيكنان بايد در كجا
بسكتبال را ياد بگيرند و آيا مدارس ما كاري براي آموزش بسكتبال مي كنند.
انتقادات از توفيق بي دليل است * انتقادهااز توفيق سرمربی نوجوانان بي دليل است،
زيرا او تمام تلاش خود را به كار گرفت. اين تيم بازي دوستانه نداشت و بهترين سفرش
به كرمانشاه بود، اما علي توفيق از همه چيز خود گذشت و تلاش كرد تا اين تيم در ميان
بهترين ها باشد.قرار نيست تمام تيمها هميشه قهرمان شوند، بالاخره ما مشكلاتي
داشتيم كه آنها را مطرح كرديم و هيچ وقت نخواستيم از حرف راست دور شويم. * من
توفيق را تغيير نخواهم داد اما همه مسائل بايد بررسي شود و در فدراسيون فرد تصميم
گيرنده نيست. يك گروه تصميم مي گيرد.ازعلي توفيق تشكر مي كنم به خاطر همه زحماتي كه
كشيد و به خوبي مي دانيم او خودش نمي توانست در زمين بازي كند. اميدوارم صالحي
اميري مشكل بسكتبال را حل كند *نداشتن سالن بسكتبال حرفه اي در تهران یکی از
مشکلات ماست. البته صالحي اميري از ما خواسته تا براي بسكتبال برنامه ريزي جامعه اي
داشته باشيم و اين نشان از اتفاقات خوب براي بسكتبال ايران است.سالن بسكتبال آزادي
درشان ايران نيست و اين سالن ضعف هاي فراواني دارد. افتخارات بسكتبال با هيچ
رشته اي قابل قياس نيست *به نظر من براي مقايسه بسكتبال با ساير رشتهها بايد
عدالت را رعايت كرد.موفقيت هاي بسكتبال بافوتبال و واليبال اصلا قابل قياس نيست.ما
كجا هستيم و آن رشته ها كجا هستند. جوانان ما سومين حضور جهاني را تجربه كردند و
تيم هاي ديگر ما هم افتخارات بزرگي را بدست آورده اند كه فكر نمي كنم در هيچ كدام
از رشته هاي ديگر قابل مقايسه باشد. تيم جوانان ما سه بار قهرمان آسيا شده و در
تمام ردههاي سني ما اين افتخار را تكرار مي كنيم. *یکی از بانک های خصوصی براي
حمايت از بسكتبال 30 ميليون به ما داده بود كه چكش برگشت خورده و در دادگاه است آن
زمان همين بانك 4 ميليارد تومان به واليبال پرداخت كرده است. *پاداش قهرماني
بازيكنان تيم ملي بسكتبال ايران درآسيا بايد پرداخت شود چون بچه هاي ما خيلي زحمت
كشيدند.مابالاي 50 مدال داريم كه واقعا در حد خود بي نظير است.ما اسكار بسكتبال را
داريم كه در ميان چهار كشور موفق توانستيم به اين افتخار دست يابيم. تركيب تيم
ملي در جام جهاني تغيير مي كند *حضور نيك خواه بهرامي، كامراني و حدادي در ليگ
چين باعث افت بسكتبال ايران نمي شود.من اين مساله را قبول ندارم زيراجاي آنها
بازيكنان ديگري در ليگ بازي مي كنند.درنبود اين بازيكنان جوانان بيشتري توانايي
خودرااثبات مي كنند. شما بياييد جواناني را كه دارند خود را مطرح مي كنند ببينيد
آيا آنها از اين ليگ نيامده اند و نمي توانند روزي خود را اثبات كنند.مطمئن باشید
در جام جهاني آينده شكل تيم ملي ما تغيير خواهد كرد و بازيكنان جوان خوبي كنار تيم
خواهند آمد.
|
|
|
سرویس ورزشی - چندسالی است بعضی از نشریات و بعضی از افراد درباره بعضی از
نتایج و اتفاقاتی که در میدان فوتبال ما رخ میدهد، شبههافکنیها میکنند و به
دنبال آن ابهامات و انگهایی که تاکنون بعد از گذشت چند فصل هیچکدام به نتیجه
نرسیده و ثابت نشده است. حداقل آن مسائل و جریاناتی که این نشریات مدعی آن بودهاند
اینگونه بوده است چون خود کیهان خیلی علاقه مند است که این مسائل به طور رسمی
اثبات یا رد بشود تا اگر خدایی نکرده مشکل یا انحرافی آن طور که آقایان ادعا
میکنند وجود داشته باشد، به وظیفه حرفهای، اخلاقی و شرعی خودش عمل بکند اما با
اینکه ما روی این مسائل کنجکاو و تا حدودی پیگیر مسائل بودیم نه تنها چیزی ثابت
نشده بلکه خلاف آن چیزی که اقایان ادعا میکردند به ما ثابت شده است. به همین خاطر
ما خیلی وقتها مقابل آن افرادی که مورد اتهام و طعن این جریانات قرار میگیرند نقش
مدافع را ایفا کرده و اعلام کردهایم که ما هیچ سند و مدرکی نداریم که بخواهیم
مخالفشان بوده و همنوا با آن جریانات باشیم. از همینرو وظیفه خود میدانیم از
مظلوم و کسی که به ناحق مورد تهاجم واقع شده دفاع هم بکنیم. منهای این مسئله همان
طور که عرض کردم بحث یک مورد و دو مورد نیست. این جریانات به کمک بازوی رسانهای
خودشان شرایطی در فوتبال ایجاد کردهاند که اکنون وقتی پای صحبت علاقهمندان و
دوستداران فوتبال از هر طیفی چه استقلالی و چه پرسپولیسی، چه تهرانی و چه شهرستانی
مینشینیم، نوعی ناامنی و بیاعتمادی درباره کلیت و فعالیتهایی که در فوتبال ایران
وجود دارد، از صحبتهایشان شنیده میشود. جریانات اختاپوسی این بیاعتمادی و
بیاحترامی در واقع یک نوع بیاعتباری را با خودش به همراه میآورد. یعنی اعتبار
لیگ و اعتبار فوتبال ایران را زیر سؤال برده است. آدم به این نتیجه میرسد آن
جریاناتی که در بالاتر اشاره شد، حدود 10، 15 سالی است که حالا با برنامه قبلی یا
ناخودآگاه یا روی سادگی و خودخواهی کودکانه یا روی حساب و کتاب مغرضانه، کلیت
فوتبال ایران را زیر سؤال بردهاند و ابتدا نیز از چهرههای موجه و آدمهای اسم و
رسمدار، محبوب و محترم در ورزش بخصوص فوتبال شروع کردهاند. یکییکی اینها را از
طرق مختلف از جمله نوع پوشششان، نوع حرفزدنشان و حتی بردن دوربین روی صورتشان و
لبخوانی کردن جملات آنها در اوج یک مسابقه داغ و حساس فوتبال، تخریب کردهاند و
حالا به اینجایی رسیدهاند که میخواهند کل فوتبال را بزنند. یعنی چیزی به نام
فوتبال نداشته باشیم. جمهوری اسلامی ایران که توانسته در برابر تندباد سنگین و
مردافکن قرص و محکم بایستد و همه اتفاقات و سختیها و طوفان ها را از سر بگذراند،
این یک قلم جنس را نمیتواند و این فوتبال یک مسئله پیچیده و حادتر از مسئله انرژی
هستهای یا جنگ تحمیلی بوده که در حلش مانده و فوتبال از دستش خارج شده و به دست
مافیا و جریانهای ناسالم افتاده و مدیران و کارگردانان فوتبال نیز عرضه و لیاقت
اداره این قضیه را ندارند. این چیزی است که امروز مطرح است. همانطور که عرض کردیم
در صحبت بسیاری از اهالی فوتبال بصورت باور درآمده چون قدرت بازوی رسانهای این
جریان قدرتمند است. بارها گفتهایم این جریانات و آدمهایشان در صداوسیما و
رسانهها بصورت عنکبوتی و اختاپوسی حضور دارند، برنامه دارند، طرح دارند و هماهنگ
عمل میکنند. عرض کردیم شاید غرض و مرض و نقشهای هم نباشد. ما قبلا هم این بحث را
مطرح کرده و گفتیم و رفتیم و این در واقع ادامه همان مباحث است. متأسفانه چون ورزش
ما در صداوسیما، خبرگزاریها و رسانهها رها است و آن بخش ورزشیها اکثرا کار
خودشان را انجام میدهند و مدیران رسانهای ما در این زمینه کلاه گشادی سرشان رفته
است و متوجه هم نیستند. ما این هشدار را میدهیم و بازمیگردیم سر بحث خودمان که ما
چه کار میکنیم؟ نمونه و مثال سال گذشته که استقلال به شیراز رفت و فجر
سپاسی را با نتیجه 5 برصفر شکست داد، مدیر و مربی این تیم به تیم برنده تبریک گفتند
و نتیجه بازی را کاملا یک نتیجه فنی و ناشی از برتری تاکتیکی تیم حریف دانستند اما
اگر اشتباه نکنم ظاهرا سرپرست این تیم بود که بحثهایی را مطرح کرده بود که یکی از
بازیکنان ما مورد توجه استقلال است و قرار است دیر یا زود به این تیم ملحق شود و
تماسهایی که این تیم با این بازیکن داشته موجب شد وی نتواند موقعیتی که جلوی
دروازه داشته به گل تبدیل کند و آن را به اوت زده است. همین موجب شد که فردای این
اظهارات دعوای شدیدی میان دو باشگاه شروع شود. استقلالیها در دفاع از خود و آقای
سرپرست در دفاع از حرفی که زده بود- که اگر ادامه دهید حرفهایی را میزنم که سنگ
روی سنگ بند نشود و به زودی مدارکی را افشا خواهم کرد و از سوی دیگر استقلالیها هم
اعلام کردند هر مدرکی داری ارائه کن و از سوی دیگر آتش بیاران معرکه یعنی رسانهها
و مطبوعات وسط معرکه افتاده بودند که بله چنین داستانی وجود دارد و تماسهایی گرفته
شده و قس علیهذا- این ماجرا را ادامه دادند. این را داخل پرانتز بگوییم که آن
بازیکن مورد نظر سال بعد به استقلال آمد و اکنون هم در این تیم بازی میکند و اکنون
که هفته دوازدهم است یک گل هم به ثمر نرسانده و موقعیتهای مشابهی مانند بازی
استقلال و فجر سپاسی از دست داده است مانند بازی مقابل سپاهان، ذوبآهن، استقلال
اهواز و بازیهای دیگر. پس از آن بازی اتفاقاتی هم در بازی با سپاهان رخ داد اما
گذشت و لیگ فصل قبل به پایان رسید و آن همه هیاهو و جنجال هم پایان یافت یعنی بعد
از اینکه سرپرستان دو باشگاه در آن مورد خاص و موارد دیگر کاملا از خجالت یکدیگر
درآمدند، نه کسی مدرکی رو کرد و نه کسی حرفی زد که سنگ روی سنگ بند نشود و همین طور
مسائل روی هم تلنبار شده باقی ماند ولی فضای فوتبال مبهمتر، شبههناکتر و کلیت
فوتبال نسبت به گذشته زیر سوال بیشتر رفت. تلاش کن، موفق شو متاسفانه به این
مسائل، هشدارها و تذکرات توجهی نشد و آن قدر که اینها نسبت به شعارها و هو کردن
تماشاچیان و شکستن صندلیها حساسیت نشان میدهند، نسبت به این مسائل که اتفاقا مادر
آن مسائل است- یعنی اگر تماشاچی آن گونه برآشفتگی میکند چون احساس تبعیض و بدبینی
میکند و این احساس را دارد که حقش در حال خورده شدن است و بر فوتبال بیعدالتی و
زد و بند حاکم است و حالا که حاکم است من هم هو میکنم، صندلی میشکنم و فحش
میدهم- حساسیت ندارند. اینها طبق معمول میآیند به معلول میچسبند در حالی که علت
جای دیگری است. باید وقت گذاشت و باید دنبال قضیه رفت. نکتهای که لازم است اینجا
ذکر شود این است که ورزش یکی از میادین، عرصهها و پدیدههایی است که به نوبه خودش
به جوانان ما اجتماعی شدن را میآموزد. درسهایی که یک جوان برای روابط اجتماعی
لازم دارد در گیرودار این بازیها یاد میگیرد. یکی از پیامها و درسهای ورزش این
است که قهرمانی،پیشرفت، موفقیت و ترقی در گرو تلاش است. ما باید همچنین فضایی را بر
ورزشمان بالاخص فوتبال که از علاقمندی زیادی برخوردار است حاکم کنیم. ما در بحث
پایانی نیز مطرح میکنیم که خانوادهها جوانان خود را هفتهای 2 یا 3 ساعت به
ورزشگاهها و چندین ساعت به روزنامهها و رسانههای ما امانت میدهند. پیام ورزش ما
به آن که بازی میکند و آن که بازی را تماشا میکند باید القا شود که «شما تلاش کن
و موفق شو نه اینکه فضایی را ایجاد کنیم که نشان دهیم تلاش ثمری ندارد و زدو بند
مثمرثمر است. کوشش و تلاش کردن و یک سال در سرما و گرما دویدن و عرق ریختن و ماه
رمضان و ماههای گرم و سرد سال تلاش کردن اما حاصل زحمات در پشت اتاقهای دربسته و
جمعهای مافیایی معلوم میشود. حالا آقای دایی در پرسپولیس یا آقای قلعهنویی و
آقای فرکی در استقلال و در فولاد زحمت میکشند که بکشند. ما یعنی جریانات فاسد،
جریانات انگل و جریانات مخرب قهرمان و نتایج فوتبال را مشخص میکنیم. این نباید
القا شود اما عدهای در کار القای این موضوع هستند که بتوانند این اثر مثبت و
کارکرد ورزش و فعالیتهای ورزشی را که اینجا فوتبال است، از جوانان ما بگیرند. عوض
اینکه اراده، انگیزه و همت جوانان ما برای زندگی واقعی وخارج از ورزش بیشتر کنند و
با تلاش و زحمت به موفقیت برسند نه خدایی نکرده با پارتی ورشوه و زدو بند و روابط
ناسالم متاسفانه عدهای که به جان سلامت کلیت جامعه افتادند در ورزش هم همین کار را
میکنند و عدهای هم برایشان چهار نعل میتازند. این مساله باید ریشهیابی و
موشکافی بشود چراکه مساله مهمی است. تشکیلات نامریی حاکم بر فوتبال فصل جدید
هم آغاز شد و درست در همان اولین بازی فصل ما شاهد مطرح شدن چنین بحثی بودیم. تیمی
به یک تیم دیگر باخت و از طرف مربی تیم بازنده عنوان شد که از طرف تیم برنده با
فلان بازیکن ما 300 هزار بار تماس تلفنی گرفته شده است و آن فلان بازیکن نتوانست
گلزنی کند. ما هم همان جا نوشتیم که اینها اعلام خطر و هشدار است. ما ننوشتیم که چه
کسی راست میگوید و چه کسی دروغ و جانب کسی را نگرفتیم و انشاالله که فضا سالم باشد
اما به هر حال یک مربی موضوعی را مطرح کرده است. وی را صدا بزنید و ببینید چه شد و
چه نشد و ماجرا به کجا انجامید. آیا واقعا 300 هزار بار تماس گرفته شده؟ اما دیدیم
که پس چند روز هیاهو و بگیر و ببند و نوشتن و پرداختن رسانهها و انگ و تهمت را
تقویت کردن و بازار فروکش کرد و... دو سه مورد دیگر تا اینکه بازی دو هفته قبل
سپاهان و پرسپولیس بار دیگر این بحثها را زنده کرد و ما دیدیم که سرمربی تیم
بازنده رسما و علنا اعلام کرد که داور مسابقه- که ما هم علی رغم اینکه نمیخواهیم
بحث کارشناسی کنیم اما معتقدیم میتوانست در آن صحنه تصمیم درستتر وعاقلانهتری
بگیرد- به سمت تیم مقابل غش کرده و برای این موضوع سند و مدرک هم داریم و در مصاحبه
خود هم عنوان کرده بود که «آقای فلانی ما چه کار کنیم که شماره حساب رفقای شما را
نداریم» و این یعنی چیزهایی هم رد و بدل شده است. بعد از چند روز هم که معمولا آتش
این مسائل فروکش میکند ایشان اعلام کرد که من پای صحبتهای خودم ایستادهام و برای
حرفهایم مدرک دارم و ثابت میکنم که داوری بازی مسئله داشته و از پیش تعیین شده و
قسعلی هذا و چون همه اهالی فوتبال میدانند تکرارش جایز نیست. منظور آن که خیلی
راحت طرفی به طرف دیگر انگ زد و طرف دیگر هم پاسخ داد و بار دیگر هیاهو به پا شد و
روزنامهها و رسانهها مانند همیشه به وسط معرکه آمدند. اینجا باز این موضوع
بهانهای شد که در مطلب این شماره به طرح ماجرا بپردازیم و عرض کنیم که اصل ماجرا
این است که آیا ماجراها، اتفاقات و این جو بدبینی که در فوتبال ما ایجاد شده است،
ریشه و پایه و مایهای هم دارد؟ یعنی اینکه حساب و نظم کار از دست فدراسیون خارج
است؟ ما یک تشکیلات و فدراسیون نامرئی حاکم بر فوتبال داریم که این تشکیلات نامرئی
فوتبال را ناسالم کرده است؟ و در واقع آنها هستند که دوست دارند فوتبال اینگونه
پیش برود؟ پایین کشیدن آدمهای لایق برای بالا بردن خود چون در شلوغی بازار و
شهر شلوغی آنها هم میتوانند مطرح باشند و در مادیات و منافع فوتبال سهیم باشند و
در اسم و رسم فوتبال اسم و رسمی بهم بزنند. همانطور که در مقدمه عرض کردیم حداقلش
این است که بیایند خودشان را به عنوان قهرمان جلوه دهند. جریاناتی که تلاش میکنند
سر تا پای فوتبال را فاسد و آلوده و عقبمانده جلوه دهند و خودشان را به وسیله
ابزار و قدرت تبلیغیای که به ویژه در اختیار دارند خیلی موجه نشان دهند و بتوانند
از این طریق نزد مسئولان نفوذ و خط و ربط ابلهانه و کودکانه خودشان را اعمال کنند و
از منافع فوتبال سود برده و خودشان را به عنوان افراد موجه نزد جامعه جا بیندازند و
آن حرص و آز شهرت و نامآوری را ارضا کنند چون اینها چیزی برای عرضه کردن ندارند و
حرفی برای گفتن ندارند چون کسی در فوتبال نیستند فقط تنها راهی که میتوانند خودشان
را در فوتبال مطرح کنند و در منافع سهیم باشند و خودشان را به حوزههای قدرت در
فوتبال نزدیک کنند، این است که دیگران را تخریب کرده و پایین بکشند تا خودشان را
بالا ببرند. خودشان را که نمیتوانند در سطح بزرگان فوتبال ما که در این فوتبال
استخوان خود را خرد کردهاند، بالا بکشند بنابراین مجبور هستند استخوان خردکردهها
را کوچک کنند. حالا هر کس را به یک شکل. شما در این سالها دیدهاید که با علی پروین
و شخصیت وی با آن فوتبالی که وی ارائه میداد و آن افتخاراتی که در سطح باشگاهی و
ملی برایمان رقم زد و آن محبوبیتی که نزد مردم داشت، چه کردند و تنها به چند تا از
اصطلاحاتش، تیپ و ظاهرش و اینکه به سبک بچههای عارف شمالی صحبت میکند، چسبیدند.
به دیگران جدیدتر هم مانند آقای قلعهنویی رسید و به دیگران هم خواهند رسید. این
چیزها این شبهه را ایجاد میکند که این مسئله، مسئله سادهای نیست و بار دیگر ما از
مسئولین و متولیان فوتبال میخواهیم که در این باره مسئولیت خود را جدی بگیرند و
احساس مسئولیت داشته باشند. به هر حال نکتهای که هست این است که کسانی که مسئولیت
یک جمع و جامعهای را برعهده دارند، چه جامعه کلی مثلا رئیس قوه مجریه هستند یا
رئیس فدراسیون فوتبال، یکی از وظایف عمدهشان کنترل دائم و همیشگی حوزه تحت
اختیارشان است. از کنار این حرفها میشود رد شد کما اینکه تاکنون هم رد شدند و
تاکنون اقدام جدی صورت نگرفته است اما وظیفه مسئولین در برابر اینها این است که
شاخکهایشان حساس باشد و رادارهایشان به کار بیفتد و به شکل خیلی دلسوزانه این
حرفها را که گهگاه از سوی آدمهای موجهی هم شنیده میشود، بررسی بکنند. چه
کسانی از وجود داییها و قلعهنوییها و... ناراحت هستند؟ یک حرفی در حرفهای
آقای دایی بود که پیش از نتیجهگیری بحث آن را بیان میکنیم و اینکه علی دایی
تلویحا در مصاحبه بعد از بازی سپاهان حرفی را زد که شاید ما اینگونه برداشت میکنیم
ولی به بحث ما ارتباط دارد. ایشان گفت: «اگر شما دنبال محروم کردن ما هستید، ما را
محروم کنید برویم». ما باید این حرف را جدی بگیریم. یک فردی مثل علی دایی که
همانطور گفتیم مثل پروین و دیگران جزو افتخارات فوتبال ما است، چه فضایی را احساس
میکند، چه شرایطی را می بیند که احساس میکند در فوتبال ایران جا برای وی تنگ است؟
در فوتبال ایران کسانی هستند که نمیخواهند علی دایی با تمام افتخاراتش و همه
شناختی که دنیا نسبت به وی دارند و با همه جایگاهی که در فوتبال جهان دارد، در
فوتبال ایران حضور داشته باشد. اگر علی دایی نباشد پس چه کسی باشد؟ چه کسانی باید
بیایند استقلال و پرسپولیس وتیمهای بزرگ ما را اداره بکنند؟ شما ببینید عرصه در
فوتبال ما برای چه کسانی تنگ است؟ همان کسانی که تماشاچی آنها را دوست دارد. کسانی
که افتخارآفرین بودند. از پرسپولیس مثال زدیم اما شما ببینید در استقلال چه عرصهای
برای مربی استقلال که جرمش موفقیتش است، فراهم کردهاند. یعنی اگر آقای قلعهنویی
مربی معمولی بود و چیزی بلد نبود، کسی کاری به کارش نداشت اما چون قلعهنویی مربی
موفقی است و دل مردم را شاد میکند و وقتی هست خیال نصف تماشاچیان در سراسر ایران
راحت است، یک عدهای وجود دارند که از حضور این آدمها ناراحت هستند. از وجود دایی
در پرسپولیس ناراحت هستند و از وجود ژوزه مانوئل و نلو وینگادا و... که معلوم نیست
چند درصد موفق میشوند یا نمیشوند، زیاد ناراحت نیستند. اما وقتی علی دایی میآید
عدهای عرصه را برای خود تنگ میبینند و یا قلعهنویی در استقلال است عدهای شب و
روز نمیشناسند و محکم میزنند و اتفاقا در این گونه مواقع بازار انگ و تهمتها و
شایعات داغ است. حاکمیت قانون و عدالت به هرحال از دو هفته گذشته تا آخرین
روز و حتی امروز ماجرای داور بازی سپاهان و پرسپولیس ماجرای تازهای بود تا یک
داستان کهنه در فوتبال ما تداوم پیدا کند. اینکه نهایتا این ماجرا به کجا میانجامد
و آیا این ماجرا مقصری و مظلومی دارد و مسائلی پشت پرده آن است؟ یا نه این مسائل
تعمدی و اشتباه انسانی بوده و اتفاقی بوده، اینها همه چیزهایی است که طی روزهای
آینده تکلیف آن روشن میشود اما همان طور که گفتیم تا بهحال اکثر این بحثها و
موارد مشابه قبلی تنها گرد و خاکی را در فضای فوتبال ما بهپا کرده که جز دامن زدن
به ابهامات و شبهات و فضای بیاعتمادی و ناامنی چیزی دیگری اضافه نکرده است. حرف ما
در این مقال حداقل این نیست که قضاوت کنیم و کسی را صاحب حق بدانیم و دیگری را
محکوم بدانیم بلکه حرف ما همان حرف همیشگی است که این بار به بهانه اتفاق تلخ اخیر
میخواهیم آن را تکرار کنیم و آن این است که مسئولان و متولیان امر فوتبال باید یک
فکر اساسی برای برهم زدن این فضا و جانشین ساختن فضای سالم انجام دهند چون بارها
گفتهایم که در فضای سالم و زمین مناسب و مساعد شما میتوانید توقع رشد و پرورش و
شکوفایی و به بار نشستن محصولات مفید داشته باشید نه در جوی که در آن میکروب و
ویروس وجود دارد و نه در فضایی که از آن انگ و تهمت و بیاعتباری میبارد. مسئولین
محترم باید به شدت و با قاطعیت درپی تلطیف و اصلاح این فضا باشند که این به اعتقاد
ما راهکاری ندارد به جز اجرای قانون و حاکمیت عدالت. تأثیر عدالت در رفتار فردی و
عمومی مسأله مهم و غیرقابل انکاری است که درباره آن متفکران و اندیشمندان اجتماعی
سالها و قرنها است میگویند و مینویسند. در اسلام عزیز هم مکتبی که به آن اعتقاد
داریم براین مسأله تأکید میورزد و تأکید میکند که چقدر بیقانونی میتواند آثار
مخربی از جمله تبعیض، احساس بیعدالتی و قس علیهذا...، به شکلی که کسی گمان کند
تلاشها و کوششهایش به نتیجه نرسیده است. مثلاً در فضای فوتبال فردی برای یک فصل
یا یک ماه برای یک تیم تلاش کرده و زحمت کشیده، سپس خیلی راحت بخاطر بیقانونی و
عدم حاکمیت تفکر عدالت محور یک مرتبه همه زحمات و تلاشهایش از بین میرود. پس چه
زحمتی؟ پس فایده تلاش و زحمت چیست؟ بایستی رفاقت داشته باشید، رابطه و ارتباطات
ناسالم داشته باشید و بخت و اقبال داشته باشید. این گونه یک نوع بدبینی در بین
جوانان به وجود میآید و همه چیز را نسبت به روزگار شوم و جهتدار و ناعادلانه
میبیند و به جای آنکه تلاش کند به دنبال روابط ناسالم میرود. مثلا برای وارد شدن
به فضای فوتبال برای خود پارتی میتراشد تا مطرح شود یا برای موفقیت در کار مربیگری
و بازیگریاش ارتباطات ناسالم ایجاد میکند. یواشیواش اینها ایجاد انگیزههای غلط
و درپی آن عملکردهای غلط میکند. چرا که آن فرد به این نتیجه رسیده است که به قول
شاعر: اگر به هر سر مویت دو صد هنر باشد هنر به کار نیاید چون بخت بد باشد
مسئولیت خطیر متولیان فوتبال وقتی بختت بد باشد و پارتی و رابطه نداشته باشی، آن
وقت هرچقدر هم که هنر داشته باشی به نتیجه نمیرسی و در واقع شانس، اقبال، پارتی و
ارتباطات ناسالم باعث موفقیت میشود نه تلاش و هنر. این حرفی که آقای دایی میزند و
میگوید اگر ما را نمیخواهید، برویم این یعنی آنکه فضای حاکم به نحوی است که
آدمهای هنرمند، لایق و نان زور بازوی خود را خورده و کاردانی و کارشناسی و
لیاقتهای خودشان را در عرصه و صحنه عمل ثابت کردهاند، یواشیواش میدان را ترک
کرده و کار را به دست آدمهای عزیر بیجهت و کسانی که فقط شانس را بخاطر داشتن
پارتی و رابطه دارند، بسپرند. ما بایستی تلاش کرده تا براساس وظیفه کاری و حرفهای
که داریم- از آنجایی که متولی ورزش و فوتبال هستیم- نشان بدهیم که مردان قانون
هستیم و بر فضای فوتبال ما قانون و عدالت حاکم است و هرکسی کار میکند نتیجه کارش
را خواهد دید و اینگونه نیست که مثلا یک مربی یا تیمی یک هفته یا یک فصل زحمت بکشد
و سپس بخاطر ارتباطات پشت پرده ناسالم خیلی راحت زحماتش به باد رود بلکه هرکس نان
زحمت و کوشش خود را خواهد خورد. در واقع این تفکر که هرچقدر زحمت بکشی از کیسهات
رفته است و به جای زحمت کشیدن دنبال ارتباطات ناسالم و دیدن این خبرنگار و برنامه
تلویزیونی و آن رابطه دلالی باش و...، باید از بین برود. باید این تفکر و این باور
بر فضای ورزش بخصوص فوتبال ما که در ابتدای مطلب اشاره کردیم و به شدت از این نظر
مورد تهاجم واقع شده و به نظر ما عدهای هم میخواهند به عمد نشان دهند که فضای
فوتبال ما فضای ناسالمی است و تلاش و کوشش و لیاقت داشتن کار را به جایی نمیرساند
بلکه آن کسانی روابط پشت پرده دارند، ارتباطات دارند و زد و بندچی هستند میتوانند
موفق باشند، حاکم شود. در برابر این فضای حاکم و بخصوص کسانی که به هر دلیلی
میخواهند این فضا را تبلیغ و ترویج و القا کنند، مسئولان فوتبال باید به کمک مردم
و دلسوزان فوتبال مقداری محکمتر، قویتر و مقتدرانهتر وارد میدان عمل شوند. به
نظر ما بزرگترین حربه برای اینها راه رسیدن به هدف اجرای قانون است. همان طور که
بارها گفتیم هرکسی انگ و تهمتی وارد میکند باید سند و مدرک وی را بخواهند و اگر
سند و مدرکی داشت طبق آن با افراد متخلف برخورد شدید و قاطع داشته باشند و اگر سند
و مدرکی نداشتند با همان افرادی که به نوعی میخواهند فضای فوتبال را آلوده کنند،
برخورد بکنند. به گمان ما در هر صورت وقت آن است که رویکرد تازهای به قانون و
اجرای قانون برای نجات خود فوتبال و ایجاد فضای سالم بر آسمان فوتبال کشورمان داشته
باشیم.
|
|
|
نزديك به سه سال از رياست جلال كوزه گري بر فدراسيون هندبال ايران مي گذرد،
رئيسي كه در بدو نشستن بر مسند رياست بزرگترين افتخار هندبالي ايران در آسيا به
وقوع پيوست اما پس از آن ناكامي ها يكي پس از ديگري فرا رسيد. مشكلات مالي و
اختلاف نظرها در اين چند سال باعث شد كه صندلي كميته هاي مختلف فدراسيون
هرازچندگاهي شاهد حضور چهره هاي نام آشناي هندبال باشند كه جاي خود را به يكديگر مي
دادند. دراين مدت، با هرناكامي و شكستي در رده هاي مختلف سني آقايان و بانوان،
صداي منتقدان بلندتر شده است ودرمواقعي هم كه مسابقات ملي وبين المللي تعطيل مي
شود، ليگ واتفاقات و حاشيه هاي منحصربه فرد آن باعث مي شود كه بازعده اي ازاهالي
اين خانواده كوچك دست به انتقاد بزنند. تقسیم شدن جامعه هندبال دراين مدت، مي
توان گفت كه جامعه هندبال ايران به دو تكه تقسيم شده است،عده اي كه عطاي كار را به
لقايش بخشيده اند و به منتقدان سرسخت مديريت فدراسيون تبديل شده اند و عده اي ديگر
كه نسبتا جوان تر هستند و با مديريت فعلي همكاري دارند يا علاقه دارند به مانند
منجي وارد فدراسيون شوند و بخشي از بار فدراسيون هندبال را بر دوش بكشند. دراين
ميان، در هر شرايطي منتقدان اشكال كار را از رئيس فدراسيون هندبال مي بينند به طوري
كه اگر درشهرستاني يك هندباليست به زمين بخورد، منتقدان عملكرد مديريت فدراسيون را
زيرسوال ميبرند ومعتقدند كه ادامه حضور او در راس فدراسيون منجر به بروز اين حادثه
شده است. البته دراين مجال، هدف زير سوال بردن منتقدان و توخالي جلوه دادن نظرات
آنان نيست چرا كه به نظر مي رسد بسياري از انتقاد ها روا و درست است و اين موضوع
تنها با نگاه به آمار عملكرد تيم هاي رده هاي مختلف سني ايران در خارج از كشور در
طول دو سال اخير به راحتي گوياي پسرفت هندبال ايران است. اما، آنچه مسلم است،
منتقدان ازهر فرصتي استفاده مي كنند.برخي از آنان كه در زمره روساي هيات ها هستند،
در گذشته نيز پاي نامه هاي گله آميز به عالي ترين مقام ورزش را براي ورود به هندبال
امضاء كردند، موضوعي كه هيچ گاه نتيجه نداد. رایزنی برای دیدار با مسئولان وزارت
ورزش آنان اخيرا هم بيكارننشسته اند ودرحال جمع آوري توماروامضاء و ... از
پيشكسوتان، كارشناسان واهالي قديمي اين حوزه هستند وبرخي ازآنان نيزديدارهاي حضوري
خود را با نزديكان مسئولان وزارت ورزش و جوانان آغاز كرده اند.اما چه بسيارند
فدراسيون هايي كه در دو سال اخير به دليل افزايش مشكلات مالي، نتايج ضعيفي گرفته
اند اما هيچ كدام به اندازه هندبال حاشيه ساز و منتقد پرور نبوده است.شايد نخستين
پاسخي كه به اذهان خطور مي كند، پرمخاطب بودن اين رشته ورزشي و در معرض ديد عموم
بودن آن باشد كه هرچند از واليبال وبسكتبال كمتر است اما باز هم به عنوان يك ورزش
تيمي مورد توجه علاقه مندان به ورزش هاي توپ و تور قرار دارد.به نظر ميرسد، جواب
كامل تر به تصميماتي باز مي گردد كه در آن نظر سايرين رعايت نمي شود يا نوع عملكرد
به گونه اي است كه شائبه ايجاد مي كند.به عقيده برخي كارشناسان، ناراحتي بسياري از
اعضاي خانواده هندبال و منتقدان فعلي از اين بابت است كه يكي از اعضاي خانواده
هندبال، چنين روشي را در پيش گرفته است. برخي از اهالي اين رشته از جمله
ابوالحسن مهدوي معتقدند كه فدراسيون هندبال دو سال است كه در حال درجا زدن است
واتفاقاتي كه در آن به وقوع ميپيوندد با پنج سال گذشته هيچ تفاوتي نكرده است.
برخي ديگر نيز،فرصت دادن به مربياني كه امتحان خود را پس داده اند وانتخاب مربيان
جايگزيني كه نتايج بدتري مي گيرند را زير سوال مي برند. برخي ديگر توجه به ورزش
نوپا و در شروع راه بانوان و هزينه كردن براي آن را غير منطقي مي دانند و معتقدند
كه بايد به اندازه ارزش هر چيز به آن بها داد. تنها جاي ليگ برتر خالي بود
دراين ميان، تنها جاي ليگ برتر و حاشيه هاي قهرماني آن خالي بود كه مسئولان
فدراسيون هندبال با اقدام بدون مثال خود آن را هم به ليست انتقادهاي وارد شده به
خود اضافه كردند. قهرماني ثامن الحجج سبزواريك هفته پس از پايان ليگ برتر، آن هم
با توجه به حذف فولاد سپاهان اصفهان پرافتخارترين و با ريشه ترين تيم هندبال كشور
رقم خورد. برخي كارشناسان تداوم مشكلات مالي فدراسيون هندبال ويافتن راهي براي
خلاصي از اين وضعيت را منجر به اتخاذ اين تصميم از سوي فدراسيون هندبال مي دانند
اما اين موضوع مدت زمان زيادي در راس انتقادها قرارداشت و فدراسيون را دستخوش
استعفاءها و تغيير و تحولات متعدد در آخرين روزهاي سال 91 كرد. ناكامي ها در
سال 92 ادامه دارد كسب عنوان آخري آسيا در هندبال بانوان نوجوان آسيا، از ديگر
اتفاقاتي بود كه نوار ناكامي ها را در سال 92 ادامه داد و اين موضوع نيز دست مايه
تازه اي براي اهالي هندبال شد. با پايان اين رقابت ها و گرم تر شدن تنور ليگ
برتر هندبال ايران، اتفاقات ريز و درشت رقابت ها، نقل محافل هندبال شده است
ومنتقدان مجالي يافته اند كه از زاويه اي ديگر فدراسيون هندبال را مورد شديدترين
انتقادات خود قرار دهند.دراين ميان به نظر مي رسد مسئولان فدراسيون هندبال نيز بي
تقصير نيستند چرا كه بهانه انتقاد، شائبه و تباني را به اندازه كافي در اختيار
همگان قرار مي دهند كه از اين نظر مي توان مديريت فدراسيون هندبال را زير سوال
برد.اظهارنظرهاي عجيب برخي از دست اندركاران كه به جاي قبول شكست، نبود بودجه چند
برابر كل هندبال تنها در يك كميته را بهانه نتيجه نگرفتن خود مي كنند يا تنها حامي
مالي فدراسيون را به جاي حمايت صرف از تيم هاي ملي و مسابقات ليگ برتر به يكي از
طرفين رقابت ها تبديل مي كنند تا در اذهان هر فرد بي طرفي هم به واسطه نفع طرف قوي
تر، شائبه تباني به ذهن برسد. مسئولان فدراسيون بي تقصير نيستند ازاين رو به
جرات مي توان گفت كه در دو سال اخير، جداازنتايج ضعيف تيم هاي رده هاي مختلف سني،
مسئولان فدراسيون نيز در قدرت گرفتن منتقدان و افراد ناراضي بي تقصير نيستند و
زمينه انتقادها را هر دفعه به شكلي تازه فراهم مي كنند.در اين مسير به نظر مي رسد
تا زماني كه روند فعلي ادامه دارد، انتقادها هم از اتفاقات ريز و درشت هندبال ادامه
خواهدداشت ومنتقدان تمامي مسائل كوچك وبزرگ اين رشته را به عملكرد فدراسيون ارتباط
مي دهند و در اين ميان تنها مي توان گفت كه خودكرده را تدبير نيست چرا كه با شيوه
فعلي پاياني براي انتقادها وجود ندارد.
|
|
|
سرمربی منچستریونایتد با تمجید از هافبک ۱۸ ساله تیمش اعلام کرد او میتواند
برای تیم ملی انگلیس به میدان برود. منچستریونایتد در دیدار هفته هفتم خود در
لیگ برتر انگلیس با نتیجه دو بر یک موفق به پیروزی در خانه ساندرلند شد.در این
دیدار کریگ گاردنر در دقیقه پنج موفق شد میزبان را پیش بیندازد اما عدنان یانوزای
در دقیقههای 55 و 61 دو بار برای یونایتدها گلزنی کرد تا سه امتیاز این دیدار را
به حساب تیمش واریز کند. منچستریونایتد با این پیروزی 10 امتیازی شد و به رده نازل
نهم صعود کرد. ساندرلند هم با یک امتیاز در قعر جدول جای گرفته است.عدنان که متولد
بلژیک است و از 16 سالگی به منچستر آمده به شدت مورد توجه دیوید مویس قرار دارد.
این مربی اعلام کرده بود به زودی عدنان به بازیکنی بسیار خوب بدل خواهد شد و
میتواند با گرفتن اقامت انگلیسی در تیم ملی این کشور هم بازی کند. مویس در مورد
این بازیکن گفت: فکر میکنم این بازیکن بتواند برای انگلیس هم بازی کند. نمیدانم
چطور اما میدانم برای این کار باید کاری برای اقامت وی انجام داد. میدانم که او
میتواند از بین سه یا چهار کشور انتخاب کند که در کدام یک به میدان برود. روشن است
که بلژیک برای اینکه او را در اختیار داشته باشد بارها با او تماس گرفته است. او
میتواند برای آلبانی و کرواسی نیز به میدان برود. میتواند برای کشورهای دیگری
مانند انگلیس به میدان برود.مویس افزود: میخواستم او را دو یا سه هفته پیش به
میدان بفرستم اما به دلیلهای مختلف این کار انجام نشد. اکنون که او را به میدان
فرستادم خیلی خوب بازی کرده است. یادم هست که به وین رونی و راس بارکلی در 16 سالگی
بازی دادم. عدنان 18 ساله است اما برای حضور در لیگ برتر انگلیس هنوز خیلی جوان
است.
|
|
|
سرمربی پرتغالی چلسی تیم خود در زمان هدایت رئال را بهترین تیم تاریخ این
باشگاه دانست. ژوزه مورینیو اظهار داشت: چه کسی مربی بهترین تیم تاریخ رئال
مادرید است؟ من. صد امتیاز، 121 گل، قهرمانی در مقابل بهترین بارسلونای تاریخ. این
من هستم.وی ادامه داد: تیمهای من تیمهای بزرگی هستند. تیمهای من همانهایی هستند
که رکورد گلزنی دارند. من قهرمان لیگ رکوردها هستم. این است جایگاه من در تاریخ.
سرمربی پرتغالی در سال 2005 و 2006 با چلسی به قهرمانی در لیگ برتر رسید و در سال
2005 با رکورد 95 امتیاز لیگ را به پایان رساند. وی همچنین در سال 2012 با رکورد
شکنی و پشت سر گذاشتن بارسلونا قهرمان لالیگا شد. مورینیو خاطرنشان کرد: رئال
مادرید یک تیم دفاعی بود؟ ما 121 گل زدیم و 100 امتیاز به دست آوردیم. چلسی من
دفاعی بود؟ اما آنها هنوز رکورد امتیازات را در لیگ برتر دارند. گاهی دروغی که زیاد
تکرار میشود، مردم را فریب میدهد و آنها گمان میکنند که درست است.وی اضافه کرد:
آیا تیمهای من هجومی هستند؟ آنها برای پیروزی ساخته شدهاند. شما باید برای پیروزی
مسلط باشید و تیمهای من تلاش می کنند اینگونه باشند.سرمربی پیشین رئال تأکید کرد:
هر لیگی که من در آن کار کردهام، متفاوت بوده است؛ این باعث پیشرفت شما میشود.
تجربه مهم است. آنچه من اکنون میخواهم تکرار لیگی است که پیش از این در آن قهرمان
شدهام.
|
|
|
برنامههای آمادهسازی تیمهای ملی کشتی آزاد برای حضور در مسابقات پیش رو
اعلام شده است، اما کشتی فرنگی همچنان بلاتکلیف است. در حالی که کشتی آزاد با
حمایت و درایت رسول خادم بلافاصله بعد از بازیهای المپیک لندن برنامههایش را آغاز
کرد که نتیجه آن هم قهرمانی در مسابقات جهانی بود، اما کشتی فرنگی بعد از جدایی
محمد بنا به حاشیه رفت. فرنگیکاران بعد از رفتن «بنا» کمتر روی خوش آرامش را
دیدند و هر روز با حاشیهای دست به گریبان بودند. هر چند که در مسابقات جهانی، با
کسب دو مدال طلا، نتیجه قابل قبولی بدست آمد، اما با وجود گذشت چند هفته از این
موضوع خبری از برنامههای تیمهای ملی کشتی فرنگی نیست.تیمهای ملی کشتی آزاد
برنامه شش ماهه دوم سال خود را ارائه کردهاند و قرار است بر اساس این برنامهها
برای حضور در مسابقات پیش رو آماده شوند. بلاتکلیفی کادر فنی کشتی آزاد کارش
را شروع کرده است و با درایت رسول خادم پشتوانههای خود را به تورنمنت روسیه اعزام
کرده است، برنامهای که پیش از مسابقات جهانی هم برنامه آن تنظیم شده بود، اما کشتی
فرنگی نه تنها برنامهای ندارد، بلکه تکلیف کادر فنی تیمهای ملی هم مشخص نیست چه
برسد به اینکه برنامه بلند مدت برای حضور در مسابقاتش داشته باشد. همین چند روز
گذشته بود که سرپرست تیم ملی کشتی فرنگی ایران اعمال تغییرات در کادر فنی بزرگسالان
را حتمی دانست و گفت: در کادر فنی تیم ملی بزرگسالان به جز عبداله چمن گلی به عنوان
سرمربی تیم ، در جمع مربیان کادر فنی با تغییراتی روبه رو خواهیم بود که این
تغییرات حتمی و اجتناب ناپذیر است. البته رده های دیگر هم مورد بررسی قرار گرفت ولی
آنچه مسلم است این تغییرات در تیم بزرگسالان به زودی اعمال می شود. دعوت از
تمامی فرنگی کاران المپیکی سرپرست تیم ملی کشتی فرنگی با اشاره به آغاز اردوهای
آماده سازی گفت: در یک چشم به هم زدن رویدادهای مهمی از رقابتهای آسیایی و جهانی را
پیش رو داریم که به همین دلیل از روز 20 مهرماه نخستین اردوی آماده سازی را در خانه
کشتی بر پا می کنیم. ضمن اینکه در نظر داریم تمامی فرنگی کاران المپیکی را دوباره
به اردو دعوت کنیم و نخستین اردوی خودمان را با حضور المپیکی ها آغاز کنیم.مشتاقی
در پایان با اشاره به برخی انتقادات از سوی ملی پوشان مبنی بر بی توجهی متولیان امر
به آنها گفت: به آنها حق می دهم، ولی ما هم با جدیت پیگیر این مساله هستیم . البته
ما در وهله اول به اجرای دقیق برنامه های مد نظرمان تاکید داریم چراکه رسیدگی به
برنامه های فنی و اردوهای آماده سازی و همچنین مهیا کردن فضایی آرام و بدون استرس
برای ملی پوشان مهمترین هدف و خواسته ماست. با توجه به اینکه رقابتهای جهانی و
بازیهای آسیایی در سال آینده با فاصلهای بسیار نزدیک نسبت به یکدیگر برگزار
میشوند، سال پیش روی سالی حساس برای کشتی است، اما کشتی فرنگی مانند روزهای بدون
بنا همچنان در حسرت یک برنامهریزی دقیق میسوزد. کار سخت ایران در بازی های
آسیایی از طرفی بلاتکلیفی فدراسیون کشتی لطمات جبرانناپذیری به این رشته وارد
خواهد کرد. با توجه به عملکرد فوقالعاده کرهایها در مسابقات جهانی و کسب دو
مدال طلای همراه با نایب قهرمانی جهان در کشتی فرنگی و از طرفی میزبانی این کشور در
بازیهای آسیایی 2014 کار کشتی به خصوص فرنگی در این رقابتها بسیار سختتر از قبل
خواهد شد.کشتی فرنگی در بازیهای آسیایی 2010 گوانگجو موفق به کسب 4 مدال طلا و یک
برنز شد و برای حداقل تکرار آن مدالها، کاری بسیار سخت خواهد داشت. امید است
مسئولان رده بالای ورزش با روشن کردن تکلیف فدراسیون کشتی و کمک به اهداف این
فدراسیون در جهت قدم برداشتن در راه موفقیت، توجه کافی را در این زمینه داشته باشند
چون حتی لحظهای درنگ به معنای از دست دادن زمان است که جبران ناپذیر خواهد بود.
به طور حتم هم، کسب موفقیت در بازیهای آسیایی و هم دفاع از عناوین مسابقات جهانی
در دستور کار مسئولان بلند پایه ورزش است که اگر از همین حالا به فکر نباشیم، شاید
در آیندهای نه چندان دور، باید حسرت این روزهای از دست رفته را بخوریم.
|
|