E-mail:shayanfar@kayhannews.ir شایان ذکر است «میرزا حسین خان سپهسالار»
فراماسون برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران ، بوسیله ارتباط با «اتحادیه جهانی
اسرائیلی» ( در نخستین سفر ناصرالدین شاه قاجار به اروپا به سال 1290 هجری قمری) ،
پای کانون های صهیونیستی را رسما به ایران باز کرده تا زیر پوشش مدارس صهیونیستی
«آلیانس» ، فعالیت خود را در ایران آغاز کنند. «حبیب لوی» از سران صهیونیسم جهانی
در ایران درباره آن سفر «ناصرالدین شاه» و صدراعظمش« میرزا حسین خان سپهسالار» به
فرانسه و دیدار با «بارون فرديناند دو روچيلد» و همچنین «آدولف کرمیو» (رئیس
اتحادیه جهانی اسرائیلی) و درخواست آنها مبنی بر امتیازاتی برای یهودیان ایران می
نویسد : «... شاه با دست خود ، صدراعظم (میرزا حسین خان سپهسالار) را نشان داده
و به زبان فرانسه فرمودند: این نخست وزیر حامی یهودیان است و این کار را مانند کار
خودش می داند . او به قدری دوست یهودیان است تا به اندازه ای که مسلمانان کینه نسبت
به وی پیدا کرده اند...»!! (12) فراماسونری در ایران با نقاب تجدد خواهی و جنبش
اصلاح طلبی وارد میدان شد .از اوایل دوران قاجار، با گسترش روابط ميان ايران و
اروپا، جذابیت هایی در آن سوی مرزها برای متجددین غربزده ایرانی نمایان گردید.
محافل و انجمنهاي ماسوني از جمله این مظاهر جالب و جذاب تمدن غرب برای آن دسته از
شبهروشنفکران به شمار ميرفت كه بسياري از محصلان و تحصیل کرده های ايراني را جذب
خود كرد و آنان را تا به مرحلهي شيفتگي و گاه سرسپردگي فراماسونری پيش برد. براساس
همین خودباختگی و شیفتگی بود که تشكيلات مخفي فراماسونري از زمان ميرزا ملكم خان با
كمك شبه روشنفکران اروپا ديده، برای فراهم آوردن زمینه های فکری و تاریخی طرح مفصلی
که کانون های استعماری از اواسط قرن نوزدهم میلادی مبتنی بر سلطه کامل منطقه
خاورمیانه و تشکیل دولت جهانی یهود را در سر می پروراندند ، حرکتی سیستماتیک را
آغاز کردند. ابتدا گروهی از متفکران فراماسونر ، مامور حرکت فکری عظیمی شدند که تا
پایان دوران سلطنت 53 ساله پهلوی ادامه داشت . این گروه سعی اش برآن بود ، نظام
مورد نظر کانون های یاد شده را تئوریزه نموده و به سان یک ایدئولوژی ، مشروعیت صعود
رژیم مطلوبشان (که قرعه اش به نام سلطنت پهلوی رقم خورده بود ) را ثابت نماید.
پيچيدگي، ماهيت بغرنج و پنهانكارانه تشکیلات ماسونی همراه با ايدئولوژي خاص آن كه
از تساهل در امر مذهب و انديشههاي فرا سرزمینی و جهاني سخن ميگفت، مانع از آن بود
كه ماهیت اصلی اش آشکار گردد. به اين ترتيب، جريان فراماسونري به مسير خود ادامه
داد و در عصر پهلوي دوم به جايي رسيد كه در تمامي اركان سياسي، اقتصادي و فرهنگي
جامعه رسوخ كرد. حقيقت آن است كه شالوده»فراماسونري جديد»در قرنهجدهم ميلادي
توسط صهيونيستها نهاده شد و با اعتراف خود آنان، سازمانهاي فراماسونري را براي
تضعيفملتها و تفوق بر ايشان ايجاد كردند.در پروتكل چهارم زعمای صهیون ، تشکیلات
فراماسونری ، «سازمان مخفی یهود» نامیده شده و درباره اش آمده است : «ما در
مقابل خود نقشهاي داريم كه روي آن مسيرخطرناكي تعيين شده و...چه كسي ميتواند يك
قدرت مخفي را از بينببرد؟ اين قدرت مخفي، قدرت ماست. فراماسونريخارجي فقط به
منظور مخفي نگاهداشتن نقشههاي ماست وشعاع و طرز اجرای اين قدرت مخفي و محل اجراء
آن برايهميشه بر ملتها پوشيده است...با اين وسيله ما به مقاصدي نائلميشويم كه
مستقيما وصول به آنها امكانپذير نيست و اينسياست، اساس فراماسونري ما را تشكيل
ميدهد كه ديگران به اصول آن پينبردهاند.»(13) اسماعیل رایین مولف کتاب
«فراموشخانه و فراماسونری در ایران» می نویسد: «صهیونیسم بین المللی با
فراماسونری در ایران یکی گردیده و ایدئولوژی حاکم بر تمام لژهای جهان است. لذا
صهیونیسم از آن به منزله بازوی سیاسی و فرهنگی استفاده می کند.»(14) پس از
پيروزي انقلاب اسلامي، يكي از مراكز فراماسونري كه به آن «ستاد عمليات استاد اعظم،
جعفر شريفامامي»، گفته ميشد، كشف گرديد و عكسهاي گوناگوني همراه با فهرستي از
اعضاي فراماسون به دست آمد. و همچنین روشن گرديد كه در روزگار محمدرضا پهلوي،
سياست كلي ايران، حتی در زمینه های علمی و فرهنگی به شيوهاي بنيادين در دست
فراماسونها بوده است. براساس اسناد موجود و مدارک منتشر شده ، پیش از پیروزی
انقلاب اسلامی دهها لژ فراماسونری در ایران زیر عنوان لژ بزرگ ، فعال بودند که تحت
امر سازمان جهانی فراماسونری قرار داشتند. اسماعیل رایین در کتاب 3 جلدی
«فراموشخانه و فراماسونری در ایران» ، نام 1120 نفر از رجال معاصر ایران را به
عنوان ماسون و عضو تشکیلات ماسونی ایران آورده است. براساس اسناد این کتاب ، اکثریت
قریب به اتفاق نخست وزیران دوران پهلوی ، عضو تشکیلات فراماسونری بوده اند. (15)
«امیر اسدالله علم» در جلد اول خاطراتش می نویسد : «...از نخست وزیران
مشروطیت ، فقط مرحوم هژیر ، مرحوم سپهبد زاهدی ، مرحوم رزم آرا ، علی امینی و من
جزء فراماسونری نبوده ایم...» (16) در واقع طرح و برنامه تربیت رجال فراماسون
برای دولت های آینده ایران را از زمان قاجار ریختند. از مدرسه علوم سیاسی که پایه
اش از زمان «میرزا نصرالله خان مشیرالدوله» نهاده شد و برنامه اش توسط اعضای «لژ
بیداری ایران» مانند «اردشیر ریپورتر» ، «محمد علی فروغی» ، «حسن پیرنیا» و...
طراحی و هدایت شد. از شاگردان همین مدرسه است که کارگزاران سیاسی رژیم پهلوی بیرون
آمدند . درباب تشکیلات و لژهای فراماسونری ، اسناد چندانی در مرکز اسناد ریاست
جمهوری وجود ندارد. اما خوشبختانه از سازمان های وابسته به این تشکیلات صهیونیستی
مانند :«جمعیت تسلیح اخلاقی» ، «کلوپ های روتاری» و«باشگاه لاینز» اسناد متعددی در
این مرکز موجود است که در ادامه این پژوهش ارائه می شود. اسماعیل رایین در جلد
سوم کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» درباره این گونه سازمان ها می نویسد :
«...چهار سازمان جهانی که ذیلا تاریخچه تاسیس و چگونگی فعالیت آنها به اختصار از
نظر خوانندگان می گذرد ، نمونه ای از فعالیت علنی فراماسون ها در کشورهای مختلف
گیتی و در زیر لوای این سازمان های علنی است:1-تسلیح اخلاقی : موسسه ای است که
(حدود سال 1940 میلادی )36 سال قبل تاسیس شده است. کسی که فکر تشکیل این سازمان را
به مرحله عمل در آورد ، «دکتر بوخمن» نام دارد که زادگاه او سنگالی در نزدیکی شهر
زوریخ است...»(17) رایین از جمله اعضای ایرانی «جمعیت تسلیح اخلاقی»، به دکتر
«رضازاده شفق» ، «علی اصغر حکمت» ، دکتر «احمد متین دفتری» ، «مجید موقر» و «سید
علی نصر» اشاره می کند و می گوید که در سال 1952 میلادی (1331 شمسی) برای اولین بار
هیئتی مرکب از 52 نفر از اعضای «جمعیت تسلیح اخلاقی» جهان به ایران آمدند که دکتر
«بوخمن» در راس آنها قرار داشت. این عده در یکی از باشگاههای تهران پذیرایی شدند و
فیلمی به نام «جزیره گمشده» را نیز به نمایش گذاشتند. «رایین» تاکید می کند که
«ابوالفضل حاذقی» (یکی از اعضای سرشناس جمعیت فوق) در گفت و گو با وی حاضر نشده محل
دفتر کار و نام اعضای هیئت مدیره تسلیح اخلاقی ایران را افشاء نماید و اظهار داشته
که مرکزی ندارند. همچنین «حاذقی» از شعب «جمعیت تسلیح اخلاقی» در تبریز و شیراز و
اصفهان پرده برداشته اما بازهم حاضر نشده دفتر و مراکز و اسامی اعضای این شعبات را
فاش سازد! محمد خاتمی نیز در کتاب «فراماسونری» می نویسد که «جمعیت تسلیح
اخلاقی» از جمله سازمان های علنی بود که فراماسونرهای آمریکایی برای مخفی نگاه
داشتن فعالیت های اصلی خویش در جهان به وجود آوردند.(18) پاورقی
|