(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 27 مهر 1392 - شماره 20619

چرا مجمع منتقد هاشمی شد
تاریخچه صهیونیسم در عصر پهلوی-9
ایران منطقه 354 کلوب ماسونی لاینز
   


Research@kayhan.ir
پنجمين رياست‌جمهورى؛
حمايت و انتقاد از هاشمى
مجمع روحانيون مبارز در مرداد 1368 در پنجمين دوره انتخابات رياست‌جمهورى طى بيانيه‌اى هاشمى رفسنجانى عضو برجسته و نامزد تشكل روحانى رقيب خود يعنى جامعه روحانيت مبارز را به عنوان نامزد معرفى كرد و براى نخستين بار دو جريان موسوم به چپ و راست با يك نامزد مشترك پا به عرصه رقابت انتخاباتى نهادند.
مجمع روحانيون مبارز در بيانيه‌اى ضمن دعوت مردم به حضور گسترده در انتخابات اعلام كرد: «روحانيون مبارز تهران جناب آقاى هاشمى رفسنجانى را به عنوان نامزد شايسته و صاحب فضيلت رياست‌جمهورى معرفى مى‌كند و از خداوند سبحان مى‌خواهد كه به همت والاى ايشان، تحت رهبرى مبارك حضرت آيت‌الله خامنه‌اى (دامت بركاته) روز به روز شاهد تحقق هرچه بيشتر آرمانهاى امام و انتظارات انبوه وفاداران به انقلاب اسلامى در ايران و سراسر جهان باشيم».92
اين تشكل جديد روحانى در ادامه اعلام مى‌كند كه به اين معرفى مفتخر است و به شخصيت برجسته، سابقه مبارزاتى و اين كه آقاى هاشمى در حساس‌ترين صحنه‌ها و لحظه‌ها بازوى تواناى امام خمينى(ره) بوده است، تأكيد دارد. مهدى كروبى دبيركل مجمع روحانيون مبارز در اين باره مى‌گويد: «اوّلين انتخابات سراسرى بعد از امام، انتخابات رياست‌جمهورى بود كه آقاى هاشمى به عنوان رئيس‌جمهور انتخاب شد. در آن انتخابات، مجمع روحانيون مبارز از آقاى هاشمى حمايت كرد. مجمع در آن انتخابات زودتر از همه گروهها موضع‌گيرى كرد. امام هنوز در قيد حيات بودند كه ما خدمتشان رسيديم و نظرمان را به ايشان اعلام كرديم. امام هم نظرشان اين بود كه آقاى هاشمى رئيس‌جمهور شود. بعد از آن ديدار، من با روزنامه كيهان مصاحبه كردم و اعلام كردم كه مجمع روحانيون از كانديداتورى هاشمى حمايت خواهد كرد».93
اين انتخابات كه همزمان با همه‌پرسى اصلاح قانون اساسى در تاريخ 6 مرداد 1368 برگزار شد، با پيروزى هاشمى رفسنجانى و كسب 394/537/15 از مجموع آراء 247/439/16 همراه گرديد و هاشمى رفسنجانى كه دو دوره رياست مجلس شوراى اسلامى را برعهده داشت، چهارمين رئيس‌جمهور اسلامى ايران گشت.
در اين مقطع اتفاق نادرى رخ داده بود. رئيس‌جمهور وقت توسط خبرگان رهبرى، به رهبرى انقلاب اسلامى انتخاب شده بودند و رئيس مجلس وقت توسط مردم به رياست جمهورى برگزيده شده بود.
هاشمى رفسنجانى در آخرين جلسه مجلس شوراى اسلامى پس از انتخابات رياست‌جمهورى خطاب به نمايندگان گفت :
«اين جلسه آخرين جلسه‌اى است كه ما خدمت نمايندگان بزرگوار هستيم و ديگر آخرين لحظاتى است كه باهم داريم كار مى‌كنيم در جلسه. من عميقآ متأسفم از اين كه اين محيط خوب مجلس را ترك مى‌كنم و همين‌طور كه جاى ديگرى هم تعبير كردم، احساس يك نفر تبعيدى را دارم، فكر مى‌كنم از جايى كه مأنوس هستم با آن‌جا و علاقه‌مندم، بدون احساس مثبت از آن‌جا مى‌روم، ولى به خاطر انجام وظيفه، خوب وضع اين طورى پيش آمد كه ما در مشاورتها با خود شما و هم با شخصيتهاى ديگر كشور و قبلا خدمت حضرت امام امت(رض) و هم رهبرى معظّم‌مان به اين نتيجه رسيديم كه تكليف‌مان است، وظيفه‌مان است كه از اين‌جا برويم. مردم هم رأى دادند. از شما هم من صميمانه تشكر مى‌كنم كه در انتخابات و برنامه از من حمايت فرموديد و مى‌دانم كه شما هم حداقل يك اكثريتى از نمايندگان مجلس خوشحال نيستيد از رفتن من. به اين دليل بيشتر من متأسفم كه از محيط شما بيرون مى‌روم . . .».94
هاشمى رفسنجانى پس از اين اظهارات از رياست مجلس و نمايندگى مردم استعفا کرد و نوبت به مهدى كروبى (نايب‌رئيس مجلس و دبيركل مجمع روحانيون مبارز) رسيد. كروبى در اين جلسه اظهاراتى بيان كرد كه حاكى از حمايت قاطع مجمع روحانيون و مجلس سوم از دولت هاشمى رفسنجانى بود. وى گفت :
«براى همه ما روشن و آشكار است كه يكى از آن چهره‌هاى ممتاز كه از آغاز انقلاب و از آغاز حركت امام، فعال حضور داشتند و بعد از پيروزى انقلاب هم با توجه به همان حوادث و مشكلات حضور فعال داشتند و نقش خودشان را به بهترين وجه ايفا كردند، برادر بزرگوارمان، جناب حجة‌الاسلام و المسلمين آقاى هاشمى رفسنجانى هستند. اين بر كسى پوشيده نيست. هم بر دوستان ما و هم بر كينه‌توزها و دشمنان ما . . . از اين كه يك چنين شخصيتى و چهره‌اى از مجلس مى‌روند، ما خودمان را مغبون مى‌دانيم ولى در عين حال اميدواريم كه ارتباط آقاى هاشمى با مجلس گرچه به آن صورتى كه رئيس ما هستند، وجود ندارد، امّا باز با آن ويژگيهايى كه آقاى هاشمى از مجلس مى‌شناسد و خصوصياتى كه مجلس با او دارد و همان‌طور كه فرمودند اُنسى كه ايشان با مجلس دارد، اُنسى كه نماينده‌ها و صميميتى كه نماينده‌ها با ايشان داشتند، ما انتظار داريم اين صميميت و اين انس باز هم محفوظ بماند و بخصوص آقاى هاشمى از اين جهت امتيازى دارد كه حدود ده سال در مجلس بودند، بخوبى مجلس را مى‌شناسند. همان‌طور كه خودشان هم اشاره فرمودند واقف به مجلس هستند، اين سرمايه عظيم. آن كه امام فرمود بعد از مقام رهبرى، مهمترين نهاد، مجلس است آن كه فرمود حاصل الله اكبرهاست، آن كه امام فرمود عصاره ملّت مجلس است. اين مجلس را بخوبى واقف هستند و مى‌شناسند و طبيعى است كه همه جا مدافع مجلس خواهند بود و مجلس هم وظيفه قانونى‌اش را مسلم و قاطعانه عمل مى‌كند».95
فرداى آن روز دبيركل مجمع روحانيون مبارز با رأى نمايندگان مجلس سوم به رياست مجلس برگزيده شد و بيات زنجانى و حسين هاشميان نائب‌رئيسان مجلس شدند. رياست كروبى بر مجلس سوم كاملا مجلس را در اختيار مجمعى‌ها قرار داد.
هاشمى رفسنجانى به عنوان رئيس‌جمهور هرچند مصطفى معين، عبدالله نورى و حسين كمالى را از جناح چپ به ترتيب در وزارتخانه‌هاى فرهنگ و آموزش عالى، كشور و كار، به كار گرفته بود، امّا به غير از سيّد محمد خاتمى كه تصدى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى را به او سپرده بود، هيچ كس از اعضاى مجمع روحانيون مبارز در كابينه‌اش جايى نداشت. اين در حالى بود كه مجمع روحانيون مبارز كه اكثريت مجلس سوم را تصاحب كرده بود، هاشمى رفسنجانى را در طول رقابت انتخاباتى مورد حمايت خود قرار داده بود.
پس از بازنگرى قانون اساسى و تفويض تمام اختيارات نخست‌وزير به رئيس‌جمهور، هاشمى رفسنجانى دولتى را پايه‌گذارى كرد كه اگرچه قرار بود دولت كار باشد، امّا سياست‌زدگى از سر و رويش مى‌باريد. هاشمى رفسنجانى با تفكرات منحصر به فردش كه گاه ليبرالِ ليبرال و گاه سنتىِ سنتى بود، پايه‌گذار گفتمان جديدى شد كه با عملگرايى صِرف، با طعم تكنوكراسى همراه شد.
اين رويكرد هاشمى موجب شد تا مجمع روحانيون مبارز به‌تدريج به‌مثابه جريان منتقد در برابر دولت قرار گيرد. مجمع روحانيون مبارز در بيانيه‌اى به مناسبت سالروز پيروزى انقلاب اسلامى در سال 1368 اين‌گونه دولت هاشمى رفسنجانى را مورد انتقاد قرار مى‌دهد: «طرح شعار رفاه پس از جنگ بدون ترديد يك توطئه خطرناك دشمنان براى نابودى انقلاب است كه ممكن است ناآگاهان نيز در دام اين توطئه گرفتار شوند ... طرح مسأله رفاه، فارغ از عدالت اجتماعى فاجعه‌آميز است و اگر خداى ناخواسته رفاه‌زدگى جاى عدالت‌گرايى را بگيرد، روح مكتب و آرمانهاى انقلاب جهان‌شمول اسلامى نفى مى‌شود».96
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
92- مجموعه بيانيه‌هاى مجمع روحانيون مبارز، ص 112.
93- رمز پيروزى يك رئيس‌جمهور، حميد كاويانى، ص 41.
94- ماهنامه سياسى فرهنگى نسيم بيدارى، شماره 17، ص 61.
95- ماهنامه سياسى فرهنگى نسيم بيدارى، شماره 17، ص 61.
96- بيانيه مجمع روحانيون مبارز، به تاريخ 22/11/1368.
پاورقی

 


EMAIL:shayanfar@kayhannews.ir
سعید مستغاثی
اما درباره «باشگاه لاینز» (یکی دیگر از موسسات ماسونی-صهیونیستی) «اسماعیل رایین» می نویسد:
«باشگاه لاینز را «ملوین جونز» که یکی از فراماسون های متنفذ شهر شیکاگو بود ، در روز هفتم ژوئن 1917 میلادی(15 خرداد 1269 شمسی) در شهر شیکاگو تشکیل داد…باشگاه لاینز در تقسیمات خود ، کشور ایران را منطقه 354 نامید و در مدت دو سال 57 باشگاه در 50 شهر با 1753 عضو مرد دایر شد…هیچ دلیل و مدرکی در دست نیست که فراماسون‌های ایران ، باشگاههای لاینز را اداره بکنند. ولی چون چند فراماسون صاحب مقام و سرشناس و همچنین عده ای از فراماسون های آمریکایی ، آسیایی و آفریقایی در باشگاههای لاینز جهان فعالیت می کنند ، این فکر را به‌وجود می آورد که لاینز یک موسسه مقدماتی برای فراماسون های ایران است.در این باشگاه ، لژهای فراماسونی ایران سعی می کنند اشخاصی را که مورد نظرشان هستند زیر نظر گرفته ، پس از طی مراحل آزمایش ، به عضویت لژها در آورند و در حقیقت این سازمان را به آزمایشگاهی برای انتخاب و آماده ساختن افراد و سرانجام جلب آنها به لژهای فراماسونی مبدل کرده‌اند. موسس لاینز در ایران یکی از فراماسون های معروف خاورمیانه است…»(21)
در میان اسناد به جا مانده در مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری به سند مهمی متعلق به 9 فروردین 1341 برخورد می کنیم که با «حسین علاء» (وزیر دربار) برای تاسیس «باشگاه لاینز» در ایران مکاتبه شده است. (سند ضمیمه شماره 21) به دنبال این نامه نگاری در سندی مربوط به سال 1341 ، حسین علاء به عنوان وزیر دربار و رئیس منطقه 354 لاینز بین المللی ایران از علی امینی ، نخست وزیر وقت در خواست می کند که در خصوص اصلاح آیین نامه های مربوطه به منظور ثبت باشگاههای ایران در تهران دستورات لازم را به وزارت دادگستری صادر نماید.(سند ضمیمه شماره 22) همچنین در سند دیگری گزارش «شهربانی کل کشور» به نخست وزیری در مورد عدم تشکیل باشگاه لاینز در بندر پهلوی (انزلی)و همچنین گزارشی راجع به تشکیل باشگاه لاینز در قزوین به چشم می‌خورد.(سند ضمیمه شماره 23) سندی نیز به بولتن شماره 7 لاینز بین المللی ایران در زمینه فعالیت های فرهنگی هنری ورزشی و خدماتی باشگاه لاینز در ایران مربوط به سال 1350 اختصاص دارد و سند دیگری مورخ اول اسفند 1350 سید خلیل کازرونی گزارش فعالیت های باشگاه لاینز را به هویدا نخست وزیر وقت ارائه می دهد.(سند ضمیمه شماره 24)
هجوم رسمی صهیونیستی علیه فرهنگ و ارزش های مردم ایران
پس از تحکیم حاکمیت رضاخان ، در سال 1312 مجددا «محمد علی فروغی» یعنی همان فراماسونی که از عوامل اصلی صعود رضاخان به سلطنت بود ، رئیس دولت شد تا مرحله تازه ای را همراه دیگر برادران ماسونی اش در دوران رضاخان آغاز نماید. مرحله ای که در واقع اساس و ماهیت روی کارآوردن رژیم پهلوی توسط کانون های استعماری را روشن می ساخت. در کابینه جدید فروغی ، مجموعه ای از فراماسون ها حضور داشتند تا به سهولت بتوانند اهداف و آرمان های صهیونیستی خود را در ایران عملی سازند.
و آنچه در این میان بیش از هر مورد دیگر هدف تهاجم حلقه ماسون‌های فروغی قرار داشت ، فرهنگ و ارزش های اسلامی و ملی بود . این ادعا را می توان از انتخاب فراماسون مرموزی همچون «علی اصغر حکمت» به وزارت معارف دریافت. برای آشنایی با پیشینه علی اصغر حکمت بهتر است به خاطرات «مئیر عزری» ، اولین سفیر رژیم اسرائیل در ایران رجوع کنیم . «عزری»می نویسد :
« تیمسار کیا دیدار مرا با علی اصغر حکمت برنامه ریزی کرد. چندی پیش از این دیدار به من گفته بود «او از خود شماست» من به خوبی به گفته اش پی نبرده بودم ، تا اینکه پس از چندی دانستم خانواده حکمت (به معنی حاخام) ، از یهودیان سرشناس شیراز بوده اند و بالای یکصد و بیست سال پیش از سر ناچاری از کیش خویش دست شسته اند. شاید هم خواسته اند با گزینش نام خانوادگی «حکمت» از تنها یادگار خانوادگی پاسداری کنند ، چراکه واژه «حاخام» در زبان عبری برابر با خردمند، فرهیخته ، دانشور ، دانا یا پژوهنده است. حکمت ، هرگز گرایشی به گشودن این راز نداشت ...»(22)
پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.
پاورقی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10