* سعید محمدی واقعه کربلا باز هم در آیینه تئاتر؛ اما این بار به روایت خیر
الله تقیانی پور. روایتی زیبا و بسیار دیدنی از عبارت معروف "هر روز عاشورا و همه
جا کربلاست". اما شیوه پرداخت موضوع بسیار بدیع و خلاقانه است. ارتباط آن واقعه
عظیم با زندگی روزمره چیزی نیست که قابل انکار باشد، چرا که انسان هماره در معرض
انتخاب بین حق و باطل است و گاه زرق و برق دنیا و ما فیها باعث می شود که انسان
مسیر حق را بر نگزیند. این امر یکی از مسائلی است که در نمایش به وضوح دیده می شود.
در واقع باید گفت «تعبیر یک رویا» تعزیه ای است که با شخصیت ها نقش های متفاوتی
اجرا می شود. شاید همین نگاه خاص کارگردان به تئاتر و استفاده او از تکنیک های
نمایش های آیینی مانند "تدوین موازی" است که به این اثر رنگ و بویی خاص داده است.
کارگردان در این اثر به ما نشان می دهد که نمایش ایرانی و آیینی ظرفیتی شگرف برای
پرداختن به موضوعات اجتماعی دارد. اتفاقات نمایش به سال های 1327 هجری قمری باز
می گردد. زمانی که مشروطه و قانون، بار دیگر در کشور ایران استقرار یافت، اما پیش
از آنکه به ثمر برسد کسانی به نام "رجال" رشته امور را از دست آزادی خواهان در
ربودند و قانون و آزادی را در مشیمه خود خفه کردند و وقتی فدائیان و جانبازان واقعی
آزادی به مطلب پی بردند که بسیار دیر شده بود. برهه ای که باز عدهای باید بین حق و
باطل یکی را انتخاب می کردند. خلاصه انقلاب مشروطیت ایران، اگر چه ضربت سنگین خود
را بر پیکر استبداد وارد کرد و مجلس و قانون را در کشور برقرار ساخت، ولی به واسطه
تزویر و خودفروختگی عده ای فرومایه، از فئودالیزم و امپریالیزم شکست خورد. نمایش به
این تزویر و خودفروختگی به گونهای خاص می نگرد و سخن حق را همچون خاری در چشم عده
ای جاه طلب می داند. صحنه های تعزیه و شبیه خوانی که گاه با زندگی عادی مردمان
تلفیق شده است به وضوح دلیلی محکم بر این مدعاست که نمایش سعی دارد نشان دهد صحنه
های واقعه کربلا یک به یک جزئی از زندگی ما هستند و ما همیشه در معرض تصمیمات
سرنوشت ساز بین حق و باطل هستیم. داستان "تعبیر یک رویا" داستان زندگی اکنونی ماست
که باز در نقطه عطفی سرنوشت ساز از تاریخ میهن خود هستیم و زمان، زمان تصمیم است که
با حق بمانیم و یا خود را به باطل بفروشیم. این داستان فرق کوچکی با داستان کربلا
دارد، چرا که یکی از شخصیت ها که در صحنه های شبیهخوانی نقش شمر را بازی می کند در
ادامه خود نیز از لحاظ شخصیتی تحت تاثیر شرایط حاکم به یک خودفروخته همچون عمرسعد
تبدیل می شود که برای ملک و جاه به حق و حقیقت پشت می کند اما تفاوت در سرنوشت این
دو است که بسیار هنرمندانه تصویر شده است. موسیقی زنده این نمایش از نقاط قوت
آن است. استفاده از ابزر آلات موسیقی مورد استفاده در نمایشهای آیینی و شبیه خوانی
همراه با ضرب و زنگ، بسیار هنرمندانه و به جا انجام شده است و می توان گفت موسیقی
مانند برخی نمایش های دیگر خارج از فضای نمایش نیست و در آن تنیده شده است. طراحی
صحنه بسیار به فضای نمایش کمک کرده است. چرا که در عین سادگی، فضا را برای مخاطب
باز سازی می کند. طراحی لباس نیز بدیع و چشم نواز است. حتی در کوچک ترین جزئیات نیز
دقت شده است. طراحی صحنه، لباس و موسیقی وحتی نور باعث می شود تماشاگر کاملا" با
نمایش ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر توجه و احاطه کارگردان به نکات و ظرافت های
نمایش های آیینی و ایرانی در نمایش بسیار قابل توجه است، چرا که از کوچک ترین ظرافت
ها هم چشم پوشی نشده است. تلفیق این ظرافت ها و تکنیک ها با نمایش های معمول مسئله
ای است که به جذابیت کار افزوده است. از نقاط قوت این نمایش باید به صحنه های
طنز آن اشاره کرد که لبخند و گاه گریه را بر لبان مخاطب می نشاند و باعث می شود که
مخاطب حتی برای لحظاتی کوتاه هم از نمایش فاصله نگیرد. حتی جایی با تماشاگر به
عنوان تماشاچی تعزیه برخورد می شود که صحنه بسیار جذابی را خلق میکند. از این نکته
هم که بگذریم باید گفت صحنههای شبیه خوانی بسیار خوب از آب درآمدهاند. در چند
جایی از نمایش که شاهد شبیهخوانی هستیم باید گفت که بازی های بازیگران به واقع
تغییری محسوس می کند و همچون شبیه خوانان به ایفای نقش می پردازند. بازی خوب
بازیگران و هماهنگی آنها در اجرای بعضی صحنه ها بسیار چشمگیر است. اگر از حق نگذریم
باید بگوییم که همه بازیگران در این نمایش بازی چشم نوازی را به تماشاچی ارائه می
دهند. اگرچه بعضی از صحنه های نمایش در نگاه اول غیر مهم جلوه می کنند اما می بینیم
که در انتها به طرز لطیفی به هم مرتبط می شوند. در کل باید گفت نمایش از لحاظ فنی و
اجرایی در سطح بسیار خوبی قرار دارد. نمایش های آیینی و به اصطلاح ارزشی در چند سال
اخیر اقبال مناسبی از سوی تماشاچیان حرفه ای تئاتر نداشته اند و دلیل این امر را
باید کیفیت بسیار پایین نمایش های با برچسب ارزشی دانست. نمایش هایی که با فروش
بلیط به ارگان ها مخاطب جذب می کنند. اما باید گفت که نمایش «تعبیر یک رویا» با
نوآوری و قوت ساختاریاش توانسته مخاطبان را بدون اتکا به هیچ ارگان و یا ترفند
خاصی به تالار نمایش بیاورد و جالب توجه است که در میان تماشاچیان روزافزون این
نمایش همه قشری به چشم می خورند. تلاش تمام دست اندرکاران این نمایش برای به تصویر
کشیدن ارزشهای دینی ، مذهبی و ملی بسیار ستودنی است.
|