گروه گزارش بازنشستگان و سالمندان اقشاری از جامعه هستند که احترام به آنان
جزء وظایف عرفی و عاطفی محسوب می شود اما تكريم و احترام به آنان آنچنان كه مورد
انتظار آنهاست ،نهادينه نشده است. اتوبان ها و خيابان هاي زيادي درهمين پايتخت
وجود دارد كه به دليل ايمني بهتر روي آنها پل هاي عابر پياده تعبيه شده است. پل
هايي كه به جرات مي توان گفت هنوز بيش از نصف آنها هم مجهز به پله هاي برقي نيستند.
همين مثال كوچك و به ظاهر ساده كافي است براي اينكه بدانيم هنوز ابعاد حضور
سالمندان در سطح شهربه اندازه كافي گسترده نشده است. هنوز بسياري ازخيابان ها،پل
ها،مراكزخريد،فروشگاهها و حتي مراكز تفريحي و ورزشي زيادي با وجود اينكه تازه
تاسيس هستند،براي حضور سالمندان مناسب سازي نشده اند . به نظر مي رسد بالا بردن
ظرفيت تكريم سالمندان و بازنشستگان مي تواند از همين اقدامات شروع شود.بر خلاف
تصورخيلي ها احترام وارج نهادن به این قشر تنها نبايد در حد شعارهاي فرهنگي
واجتماعي باقي بماند وبايد وجه عملي به خود بگيرد . بهره گيري از سالمندان و
بازنشستگان همان طور كه در قسمت قبلي گزارش هم اشاره شد ،ما در حال حاضر بيش از
6 ميليون سالمند در كشور داريم كه از اين تعداد تا همین لحظه بیش از 13 هزار سالمند
از شش میلیون نفردر خانه های سالمندان نگهداری می شوند. 5 هزار نفر در مراکز
روزانه و 5 هزار نفرنيزاز خدمات در منزل استفاده می کنند. 13 هزار سالمند در
خانه هاي سالمندان،آماري كه هر چند خيلي زياد نيست اما زياد شدني است.يعني يكي
ازدغدغه هاي هميشگي سالمندان و سالخوردگان هراس از تنهايي و سپردن به اين مراكز
است.البته حضور سالمندان در جمع همسالان و صحبت و ارتباط و در كنار هم بودن خود
تاثيرات مطلوبي براي اين قشر به دنبال دارد اما فراگيري آن مي تواند به همان اندازه
نامطلوب باشد. هر چند دکترحسین نحوی نژاد، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان
کشور،حضور سالمندان در اين مراكز را بسيارناچيز عنوان مي كند.اودر خصوص تكريم
سالمندان و وضعيت فعلي آنها در كشور در گفت و گو با گزارشگر روزنامه کیهان مي
گويد:” اصولا در هر کشوری یک سن تقریبی برای تعریف سالمندی وجود دارد .در کشور ما
این سن 60 سال است اما در برخی از کشورهای دیگر این سن 65 سالگی است.درحال حاضر در
کشور2/8 دهم درصد از جمعیت سالمند است که معادل شش میلیون نفر است .البته تعیین این
سن به معنای انزوا و خروج از چرخه کار و فعالیت و تولید نیست بلکه اگر قرار باشد
سنی را برای سالمندی تعریف کنیم آن سن در حال حاضر و با توجه به معیارهای مختلف 60
سال محاسبه می شود.” وی ادامه می دهد: “براساس گزارش ها و تحقیقات نه تنها در
ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان ، پدیده سالمندی در حال افزایش است.طبق گزارش
های سازمان ملل وسازمان بهداشت جهانی اگرجمعیت بالای 60 سال از12درصد فراتر رود
یعنی آن جامعه به سوی سالمندی پیش می رود.خب این درصدر در کشور ما در حال حاضر2/8
دهم درصد است البته در برخی مناطق مثل گیلان و یا خراسان جنوبی 10 درصد را هم پشت
سر گذاشته ایم و در واقع با 12 درصد فاصله چندانی نداریم.” به اعتقاد او ايران
جزو كشورهايي است كه تا رسيدن به يك كشور سالمند فاصله چنداني ندارد.به عبارت ديگر
بهتر است از الآن براي سالهايي نه چندان دور كه قرار است جمعيت زيادي در كشور
سالمند باشند برنامه ريزي كنيم . نحوي نژاد در ادامه مي افزايد :”گذشته از آن
تحقیقات و آمارهای موجود نشان می دهد شیب فرا رسیدن سالمندی در ایران تند است، به
طوری که پیش بینی می شود تا سال 1430 ما در کشور حدود 24 میلیون سالمند خواهیم
داشت.نمی توان گفت این موضوع امری مثبت است یا منفی بلکه نوعی مدیریت می خواهد.اما
متاسفانه بعضا می بینیم که در بسیاری از محافل و حتی رسانه ها از این موضوع با
عنوان بحران سالمندی ویا سونامی سالمندی یاد می شود که این کار تبعات منفی زیادی به
دنبال خواهد داشت.چرا که سالمندان برکت زندگی ما هستند و زیاد بودن آنها اگر به
درستی از آن استفاده شود نه تنها مشکل نیست بلکه حتی می تواند به فرصت هم تبدیل
شود.ضمن اینکه ما با توجه به فرهنگ،اعتقادات،باورها و مهم تر ازهمه فرائض دینی نسبت
به سالمندان اهمیت ویژه ای قائل هستیم.در آیات و روایت های بسیاری به جایگاه
سالمندان و خصوصا احترام به آنها اشاره شده است.حضورآنها بر اساس بسیاری از این
روایت ها منبع فیض و برکت است.همان طور که در روایتی آمده است که روزی حضرت علی (ع)
در زمان خلافت سالمند مسیحی را می بینند که در حال تکدی گری بودند.حضرت از دیدن این
صحنه به شدت متاثر می شوند و به اصحاب خود گلایه می کنند که چرا فردی که در زمان
جوانی زحمات زیادی در این شهر کشیده است،حال که پیر و ناتوان شده باید تکدی گری
کند؟ و از صندوق بیت المال مستمری را برای آن سالمند در نظر می گیرند.بنابراین می
توان گفت به برکت همین آموزه های دینی ارزشمند است که امروزه به جرات می توان گفت
بر خلاف جوامع غربی،بیش از 90 درصد از سالمندان در کنار خانواده ها و فرزندان خود
زندگی می کنند.همین طور بیش از 70 درصد آنها در خانه های ملکی سکونت دارند و تنها
13 درصد ازسالمندان عزیزبا کمک فرزندان و خانواده زندگی می کنند و بقیه حقوق و
مستمری دارند. “ فرهنگ سازي براي سالمندي مشاور رئيس سازمان بهزيستي كشور ،
درصد رضايت سالمندان از زندگي در كشوررا نسبتا بالا ارزيابي كرده و مي گويد :"بیش
از70 درصداز سالمندان کشور از وضعیتی که در آن قرار دارند احساس رضایت خود را اعلام
کرده اند. اما اینها به معنای عدم وجود مشکلات نیست.به اعتقاد من یکی از مهم ترین
این مشکلات خانواده ها هستند.امروزه خانواده ها هسته ای شده اند و دیگر مانند گذشته
خانواده سنتی ایرانی در میان برخی خانوادهها جایگاه خودش را ندارد." وی می
گوید: "امروزه خانواده ها هم به لحاظ نزدیکی و ارتباطات انسانی ازهم دورشده اند و
هم به لحاظ عاطفی و وابستگی های روحی که این موضوع در واقع خودش نوعی چالش است
وممکن است آرامش دوران بازنشستگی و سالمندی را برهم بزند.البته شاید یکی از دلایل
ایجاد چنین بحرانی بحث فرهنگی موضوع باشد،اینکه ما تا اندازه زیادی از ریشه های
فرهنگی خودمان دور شده ایم.متاسفانه آن عزت واحترام و توجه به حفظ جایگاه و شان
سالمندان امروزه تبدیل شده به تبلیغ ویلچر و پوشک دوران سالمندی!یعنی اگرهم صحبتی
ازسالمندان در رسانه ها و صدا و سیما می شود مترادف است با این مفاهیم.ما با این
نگاه نه تنها جایگاه آنها را حفظ نخواهیم کرد بلکه اعتماد به نفس را نیز از آنها
خواهیم گرفت.مگر چند درصد از سالمندان ما دچارعدم کنترل هستند که نیازبه تبلیغ پوشک
دوران سالمندی باشد؟به اعتقاد من نقش فرهنگ بسیار پررنگ و غیر قابل انکار است.نگاه
به سالمندان باید از منظر فرهنگی اصلاح شود.چرا این تفکر وجود دارد که فردی که
سالمند شده باید از چرخه تولید و فعالیت خارج شود؟ ما باید نگاه میانه داشته
باشیم.پس تجربه سالمند وخدماتی که داشته چه می شود؟چرا نمی توانیم از این منابع با
ارزش تجربه ، به نحو احسن استفاده کنیم؟" وی ادامه می دهد: " فرهنگ سازی با یک
شب و یک تصمیم قابل اجرا نیست بلکه ما باید ازمهدهای کودک و مدارس ودانشگاه ها
شروع کنیم.ضمن اینکه تنها نباید به دولت اکتفا کرد بلکه این فرهنگ سازی می تواند از
تک تک شهروندان هم شروع شود. بحث مهم دیگر مناسب سازی است.اگر ما مدعی توانمندسازی
سالمند هستیم باید به این موضوع هم توجه کنیم که به راستی سالمند درکدام جامعه باید
توانمند شود؟ درجامعه ای که حتی خیابان های آن هم برای تردد و رفت وآمد مناسب
نیست؟واقعا خیابان ها و پارک ها و مراکز تفریحی وفرهنگی ما چقدر برای حضور سالمندان
مناسب است؟ " دبيرشوراي ملي سالمندان كشور در ادامه به نظام سلامت و تبعات آن
هم اشاره مي كند و مي افزايد :"نکته مهم دیگری که امروزه به یکی از دغدغه های
سالمندان تبدیل شده است، نظام سلامت ومراقبت ازسالمندان است. متاسفانه نظام سلامت
ما پیشگیری محور نیست.ما همیشه باید منتظر بیماری بمانیم و بعد به سراغ این بیمه ها
و درنهایت نظام سلامت برویم. وی تصریح می کند: "امروزه به دلیل تغییر در سبک
زندگی و عادات غذایی و نحوه استراحت،احتمال شیوع بیماری هایی نظیر،دیابت،سرطان،فشار
خون و ... افزایش یافته است اما با کمک به موقع نظام سلامت وبیمه ها می توان از حاد
شدن،بسیاری از این بیماری ها جلوگیری کرد.اما در حال حاضراین روند طی نمی شود به
طوری که بیش از 27 درصد از هزینه های سالمندی خرج درمان می شود وفقط 30 درصد از
سالمندان تحت پوشش بیمه های تکمیلی هستند." سالمند،اما پويا و با نشاط در
بحث سالمندان با دو مشکل عمده روبه رو هستیم .اول اینکه جامعه به سمت سالمندی پویا
هدایت نمی شود و دوم اینکه اطلاع رسانی واقعی درجامعه نسبت به سالمندان بسیار ضعیف
است . دکتردادخواه روانشناس سالمند و استاد دانشگاه علوم بهزيستي دراین باره در
گفت و گو با گزارشگر روزنامه کیهان می گوید :"یکی از مهم ترین مسائلی که الآن با آن
روبه رو هستیم بالا رفتن هرم سنی جمعیت است.درواقع این هرم نشان دهنده اهمیت جمعیت
سالمندی است. به اعتقاد من برای افزایش تکریم سالمندان در جامعه اول از همه باید به
سوی اطلاع رسانی وآگاهی جامعه گام برداشت تا جامعه و عموم مردم از سالمندی و عوارض
آن مطلع شوند به همین جهت آگاهی جامعه وتنظیم رفتار آنها بسیارمهم است.همچنین سیاست
گذاری ها در زمینه های مختلف مثل بهداشتی ،رفاهی،آموزشی وشهری باید به گونه ای
اجرایی شود که در جهت افزایش رضایتمندی هر چه بیشتر سالمندان باشد.چرا که فقط در
جوامعی که سیاست گذاری ها و قانون گذاری با توجه به نیازهای روز سالمندان باشد می
توان جامعه را به سوی سالمندی پویا هدایت کرد." او همچنين با اشاره به تعريف
سالمندي پويا مي افزايد :" هدایت جامعه به سوی سالمندی پویا به این معنی است که
سالمند مصرف کننده نیست و درچنین جامعه ای طریقه استفاده از تجربیات و گنجینه
ارزشمند حضور سالمندان تعریف شده است. اما به نظرمی رسد مهم ترین چیزی که در مورد
سالمندان از آن غفلت کرده ایم،طریقه آشنایی سیاستگذران و جامعه با این دوران است.
با توجه به اینکه متوسط سن هرم جمعیتی کشور 30 سال است و رفته رفته ما به سمت جامعه
سالمند پیش می رویم باید با برنامه ریزی مناسب ازامروزتا ده سال آینده برنامه
مناسبی برای حضور سالمندان تعریف می کردیم چنانچه اگر این کار را ازامروزهم شروع
کنیم تا ده سال آینده قطعا به نتیجه خواهیم رسید." وی می گوید: " در کشور ما بر
خلاف بسیاری از کشورهای غربی سالمندان همیشه مورد احترام و تکریم واقع شده اند چرا
که جامعه ما یک جامعه جمع گرا است اما متاسفانه درسالهای اخیراین جمعگرایی به سمت
فرد گرایی پیش رفته و نقش جمع خانوادگی نسبت به سالهای گذشته خیلی کمرنگ تر شده
است. در واقع ارجاع سالمند به خانه های سالمندان ازتبعات جامعه فردگرای غربی است
که امروزه در کشور ما در حال رواج است،در حالی که این رفتار هم با اعتقادات مذهبی و
هم با فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی ما در تعارض است . "
گزارش روز
|