(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 09 آبان 1392 - شماره 20629

بحرین؛ روزهای دشوار انقلاب
آیا جامعه جهانی برای حل بحران سوریه به اجماع خواهد رسید؟
کنفرانس ژنو-2
موافقان، مخالفان
خشم اروپایی‌ها از جاسوسی آمریکا
شنودهای جنجال‌آفرین
   


مردم بحرین سه سال است که برای تغییر تلاش می‌کنند. در بحرین مردم اکثر روزهای هفته دست به تظاهرات می‌زنند و علیه آل‌خلیفه شعار می‌دهند.
سه سال است که کمک‌های نظامی عربستان سعودی هم نتوانسته است این انقلاب را خاموش و مردم را سرکوب کند.
رهبران این انقلاب که بیشتر آنان در زندان هستند با ایستادگی کامل به دنبال تحقق دموکراسی واقعی و برقراری عدالت اجتماعی هستند. با این حال درکشوربحرین با جمعیتی حدود یک میلیون نفر، بیش از 15 گروه فعال سیاسی وجود دارد و 25 تن از رهبران سیاسی نیز در زندان هستند و بقیه رهبران هم به خاطر فشار سیاسی و امنیتی به خارج از کشور رفته‌اند.
در این بین احزابی مانند «جمعیت الوفاق» و «جنبش عمل اسلامی» بزرگ ترین گروه‌های سیاسی در بحرین هستند اما تعداد زیادی از گروه‌های انقلابی هم رهبرانی نامعلوم دارند، چنانچه «ائتلاف 14 فوریه» که تاثیری قوی در انقلاب دارد، به رهبری خود اشاره نکرده است. گروه‌های بزرگ اسلامی چون عمل اسلامی بیش از 40 سال است در میدان مبارزه با آل خلیفه بوده و الوفاق هم از گروه‌های مؤثر در بحرین است.
جنبش عمل اسلامی پرچمدار سرنگونی آل خلیفه است. در حقیقت احزاب مخالف دو گروه هستند، گروهی از مخالفان، گفت‌وگو با دولت را مدنظر دارند و گروهی دیگر به سرنگونی سیاسی معتقدند. به هر حال، آینده این انقلاب به نفع مردم است و تاکنون نیز مردم بحرین به اهداف بزرگی رسیده‌اند. حداقل همه مردم جهان می‌دانند در بحرین بحران‌بزرگی بین مردم و دولت وجود دارد و جامعه جهانی می‌داند آل خلیفه با اتکاء به سرنیزه و تفنگ بحرین را اداره می‌کند. همچنین برای نخستین بار است که ائتلافی از آل خلیفه و آل سعود برای سرکوب مردم بحرین شکل گرفته است. اما اکنون بعد از سه سال همبستگی میان آل‌خلیفه با آل سعود، مردم بحرین همچنان به انقلاب خود ادامه می‌دهند. مسلم است که رژیم سیاسی رفتنی است و این مردم هستند که باقی خواهند ماند. آل خلیفه دیگر نمی‌تواند همانند قبل تمام کشور و همه‌چیز را به طور کامل تحت اختیار خود بگیرد. علاوه بر آن، پرونده انقلاب مردمی بحرین به پرونده‌ای بین‌المللی بدل شده و آل خلیفه نمی‌تواند مدیریت کشور را همچون قبل از 14 فوریه (شروع مبارزات ضدرژیم) در دست داشته باشد. این مسئله خود نشان دهنده پیروزی است. اکنون همچون قبل آل خلیفه نمی‌تواند بحرین را ملک اختصاصی خود بداند.
حضور مردم در صحنه انقلاب می‌تواند به انقلاب و پیروزی آن کمک کند. چنان که درسه سال گذشته به خاطر ایستادگی مردم، حمایت اروپا و آمریکا از آل خلیفه تا حدی کاهش یافته است و ادامه انقلاب تاثیر مهمی در چگونگی موضع‌گیری اروپا و آمریکا داشته است. به علاوه اکنون پرونده بحرین درژنو بازشده و حتی روسیه هم بر حقوق سیاسی مردم تاکید دارد.در حالی که اتحادیه عرب حتی یک بیانیه درباره انقلاب بحرین صادر نکرده است، سازمان‌های حقوق بشری جهان از مطالبات مردم بحرین حمایت کرده‌اند، چنان که در ماه مه گذشته (اردیبهشت ماه) بیش از 68 کشور درباره نقض حقوق بشر در بحرین سخن گفتند و به بحرین و آل خلیفه تذکر دادند تا حقوق بشر را رعایت کند.
اوضاع مردم بحرین سخت‌تر نمی‌شود ولی به نظر می رسد عربستان سعودی و آل خلیفه بیش از این نمی‌توانند در حق این مردم جنایت کنند زیرا پرونده بحرین بین‌المللی شده است. تنها راه پیروزی ادامه حضور مردم در صحنه انقلاب است تا جامعه جهانی با فشار بیشتر زمینه را برای کناررفتن آل خلیفه فراهم سازد.

 


زهرا عباسی
کنفرانس ژنو 2 با هدف خاتمه دادن به بحران دو ساله سوریه قرار است دوم آذرماه برگزار شود، مقدمات برگزاری این اجلاس بین‌المللی در 30 مهرماه توسط نمایندگان و وزرای خارجه 11 کشور جهان در لندن فراهم آمد، پیش از آن نیز نشست ژنو1 در تیرماه 1391 در حالی برگزار شد که وزرای خارجه کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا، قطر، ترکیه، عراق و دبیرکل اتحادیه عرب در آن حضور داشتند لیکن نماینده‌ای از سوی دولت بشاراسد در این نشست شرکت نداشت.
قرار بود نشست‌های بعدی با برگزاری جلسه‌هایی در سطح کارشناسان یا وزرا ادامه یابد اما در عمل به دلیل اجرایی نبودن برخی مفاد مندرج در بیانیه آن نشست موسوم به بیانیه «گروه اقدام» و پایبند نبودن اعضا به تعهدات خود مبتنی بر آغاز مذاکره برای تشکیل دولت انتقالی، برگزاری نشست دوم به تعویق افتاد. رهبران مخالف سوری اعلام کردند در کنفرانس بین‌المللی دوم آذرماه موسوم به ژنو2 شرکت نخواهند کرد زیرا برگزاری آن را به نفع بشاراسد رئیس‌جمهور سوریه می‌دانند، به راستی معارضان چرا بهانه‌تراشی می‌کنند؟
دستاوردهای نظامی اخیر ارتش سوریه و پیروزی‌های پی‌درپی در جبهه‌های مختلف داخلی باعث شد تا کفه ترازو به نفع دولت سوریه سنگینی کند این عامل جریان های مسلح را وادار کرد یک گام عقب‌نشینی کنند.
تغییر موضع و چرخش ناگهانی برخی از مخالفان داخلی از جمله ارتش آزاد سوریه و پیوستن به ارتش و حتی همکاری با نیروهای ارتش برای مقابله با گروه‌های تروریستی جبهه النصره و امارت اسلامی شام و عراق موسوم به «داعش» که هردو از گروه‌های تروریستی وابسته به القاعده و سعودی ها هستند از دیگر عواملی است که باعث شده تا مخالفان دولت سوریه انصراف خود را برای حضور در کنفرانس ژنو2 اعلام کنند.
تغییر سیاست عربستان، ترکیه و حتی آمریکا در قبال معارضان، محدودیت‌های وضع شده خارجی علیه گروه‌های مسلح و همراهی دولت سوریه با تصمیمات سازمان ملل متحد برای امحای سلاح‌های شیمیایی باعث شده تا گروه‌های مخالف خود را در جایگاه ضعف ببینند.
تروریست‌های سوری که پیش از این با حمایت کشورهای غربی و عربی جلسات متعددی در کشورهای تونس، قطر، ترکیه و لندن با عنوان «دوستان سوریه» برگزار کردند از توانایی دولت سوریه احساس یاس و ناامیدی کرده و به طرق مختلف می‌کوشند در مسیر برگزاری کنفرانس ژنو2 سنگ‌اندازی کنند زیرا برپایی این کنفرانس باعث قطع حمایت خارجی از این گروه‌ها می‌شود. برخی از کشورهای منطقه به این نتیجه رسیده‌اند که برپایی کنفرانس ژنو2 در سایه اوضاع میدانی موجود و معادلات بین‌المللی جدید زیان راهبردی بزرگی برایشان به همراه خواهد داشت بنابراین این کشورها منافع خود را در این می‌بینند که با جلوگیری از برپایی کنفرانس ژنو2 به زعم خود موازنه قدرت برقرار سازند.
به همین دلیل زمان مشخص شده برای برگزاری کنفرانس برخی کشورهای عربی از جمله کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را راضی نکرده چرا که آنها آبروی خود را از دست رفته می بینند و از اینکه در سناریوی ضد نظام سوریه به هدفی نرسیده شوکه شده‌اند.
این در حالی است که تحرکات جامعه بین‌الملل به‌ویژه سازمان ملل متحد برای حل بحران سوریه افزایش یافته و برگزاری کنفرانس ژنو2 با قاطعیت در دستور کار قرار گرفته است.
آغاز سفر دوره‌ای اخضر ابراهیمی فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه به کشورهای منطقه در همین راستا ارزیابی می‌شود. به همین دلیل است که برخی از کشورهای غربی و عربی برای تأثیر گذاشتن بر نشست دوم آذرماه به تکاپو افتاده‌اند.
در آستانه برگزاری کنفرانس ژنو2 شرایط کنونی نسبت به گذشته تا حدود زیادی تغییر کرده است از جمله اینکه، متحد سوریه به‌ویژه ایران و روسیه در حوزه دیپلماتیک به پیروزی رسیده‌اند و مانع بروز یک جنگ علیه سوریه از سوی آمریکا و متحدان غربی‌اش شده‌اند. به عبارت دیگر، آمریکایی‌ها در پرونده سوریه از گزینه نظامی فاصله گرفته‌اند و راه‌حل سیاسی را به گزینه نظامی ترجیح می‌دهند که این مسئله برای واشنگتن نوعی شکست سیاسی- نظامی محسوب می‌شود.
به همین دلیل مقامات کاخ‌سفید می‌کوشند با در دست گرفتن نبض کنفرانس منافع خود را تأمین کنند تا بازنده از میدان خارج نشوند و شکست سیاسی خود را به نوعی جبران کنند.
توافق مسکو و واشنگتن درباره مسئله سوریه به همه سناریوهای از پیش تعیین شده توسط مخالفان دولت سوریه به ویژه عربستان ضربه وارد کرد و عربستان بعد از شکست در تغییر نظام سوریه خود را تنها احساس کرد به ویژه آنکه قطر و ترکیه نیز از معادلات سوریه حذف شدند و حتی آنکارا برای مقابله با تروریست‌های القاعده که روانه این کشور شده بودند از دولت سوریه تقاضای کمک کرد.
بسیاری از کشورها به تدریج خود را از مسئله سوریه کنار کشیده‌اند، دیگر کسی نمی‌گوید که بشار اسد مدت محدودی در رأس حکومت خواهد بود.
در حقیقت تلاش کشورهای مخالف نظام بشار اسد برای تغییر موازنه سیاسی و نظامی به نفع گروه‌های تروریست با شکست روبه‌رو شد و همین مسئله موجب شد که سعودی‌ها با نپذیرفتن عضویت در شورای امنیت اوج لجاجت و مخالفت خود را با سیاست‌های آمریکا به نمایش گذارند.
از سوی دیگر آمریکایی‌ها درتلاشند تا عربستان را وادار سازند در نشست ژنو 2 شرکت کند و زمینه حضور مخالفان را نیز فراهم آورد تا همه شرایط به نفع حامیان نظام بشاراسد تغییر نکند.
عربستان در عوض به دنبال باج‌خواهی از واشنگتن است چرا که مقامات سعودی می‌پندارند که برای براندازی نظام اسد هزینه زیادی متحمل شده‌اند و اکنون که به بن‌بست رسیده‌اند نمی‌خواهند حقارت سیاسی در منطقه را متحمل شوند.
در هر صورت سعودی‌ها در رابطه با تحولات منطقه به ويژه بحران سوریه با آمریکایی‌ها وارد بازی پیچیده‌ای شده‌اند که خروج از آن به راحتی امکان‌پذیر نیست و حداقل باید درفکر راه چاره‌ای باشند که برای ماجراجویی‌های جدید خود بهای کمتری بپردازند. اروپایی‌ها هم تلاش می‌کنند تا در برابر همپیمانان خود آبروی خود را حفظ کنند.
هم‌اکنون آمریکایی‌ها که با روس‌ها برای حل بحران سوریه تلاش می‌کنند بر سر حضور و یا عدم حضور مخالفان دولت سوریه دچار سردرگمی شده‌اند و همین مسئله سرنوشت ژنو 2 را با ابهام مواجه کرده است.
در چنین شرایطی تصمیم برخی از گروه‌های مخالف که از کمک‌های تسلیحاتی و مالی حامیان غربی و عربی برخوردارند مبنی بر شرکت نکردن در کنفرانس بین‌المللی ژنو 2 در صورت حضور نمایندگان دولت اسد در این کنفرانس موضع کشورهای مخالف کنونی را تضعیف خواهد کرد به همین دلیل به نظر نمی‌رسد که این گروه‌ها در ژنو 2 مشارکت داشته باشند و در صورت حضور نیز به عنوان یک نیروی حاشیه‌ای در محاسبات نهایی لحاظ خواهند شد.
به هر حال همان گونه که نبود فرستادگان اسد یکی از دلایل اصلی شکست نشست ژنو 1 بود این احتمال وجود دارد در صورت حضور نداشتن مخالفان مسلح، کنفرانس ژنو 2 هم با شکست مواجه شود و با توجه به فشارهای بین‌المللی شکل گرفته برای پایان دادن به ناآرامی‌های سوریه، مقصرها باید خود را برای فشار سنگین افکار عمومی آماده کنند. تلاش حامیان مخالفان برای وادار کردن آنان به شرکت در کنفرانس ژنو 2 نیز با نگرانی‌های زیادی همراه است چرا که آنان نمی‌خواهند به همین راحتی به شکست اعتراف کنند و به دلیل هزینه‌های مالی، نظامی و لجستیکی که در دوران دوساله جنگ متحمل شده‌اند متضرر شوند.
با بررسی عوامل مذکور مشاهده می‌شود که از نقطه نظر مخالفان اسد، زمان برگزاری کنفرانس ژنو هنوز فرا نرسیده است. دولت سوریه خواهان تسریع در روند برگزاری کنفرانس ژنو 2 البته با توجه به معیارهایی مانند حفظ حاکمیت سوریه، احترام به اراده مردم این کشور است، اما در این باره هیچ شتابی به خرج نمی‌دهد. دولت سوریه می‌کوشد از طریق برگزاری این کنفرانس، گزینه سیاسی برای پایان دادن به خونریزی‌ها در سوریه به کار بسته شود.
با این حال تحلیلگران می‌گویند، اگر گزینه سیاسی برای حل بحران این کشور به کار بسته شود از نظر دولت سوریه یک هدف ایده‌آل است و اگر این کنفرانس برگزار نشود و باز هم نیروهای ارتش سوریه تروریست‌ها را تعقیب خواهند کرد تا آنها را در این کشور ریشه‌کن کنند.
کارشناسان سیاسی منطقه امیدوارند برگزاری نشست ژنو 2 که پس از تشکیل شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد و صدور قطعنامه 2118 شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره لزوم تشکیل یک کنفرانس بین‌المللی برای مفاد بیانیه ژنو کلید خورده است بتواند راه‌حلی برای بحران پیچیده ولاینحل سوریه پیدا کند چرا که در غیر این صورت شکست دیگری در کارنامه مجامع بین‌المللی به ویژه سازمان ملل متحد و شورای امنیت برای ایجاد یک اجماع همگانی و حل یک بحران بین‌المللی رقم خواهد خورد.

 


خبر شنود مکالمات تلفنی رهبران جهان از سوی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) همچنان سوژه داغ خبری رسانه‌های جهان است.
پس از افشای شنود مکالمات تلفن همراه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان از سوی آژانس امنیت ملی و واکنش وی، مقامات آلمان، رسانه‌ها از دولت آمریکا خواسته در این باره توضیح کافی ارائه دهد.
در همین رابطه مرکل از باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا خواستند در این باره توضیح کافی ارائه دهد.
در همین رابطه مرکل از باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا خواست تا در برابر اتهام جاسوسی آژانس امنیت آمریکا از مکالمات تلفنی میلیون‌ها شهروند فرانسوی و تلفن همراه وی به عذرخواهی تنها بسنده نکند و اقدام جدی در مقابله با این روند صورت دهد.
برای این منظور هیئتی بلندپایه به واشنگتن خواهد رفت تا با کاخ سفید و آژانس امنیت آمریکا دراین باره گفت‌ و گو کند.
شنود مکالمات تلفنی صدراعظم آلمان در حالی صورت گرفت که در حال حال حاضر آلمان و فرانسه به دنبال چهارچوبی برای همکاری بین سرویس‌های اطلاعاتی خود با آمریکا هستند و قرار است دیگر کشورهای اروپایی نیز به آن بپیوندند.
با آنکه بحث جاسوسی آمریکا از شهروندان سابقه‌ای طولانی دارد، حجم فشارها بر آمریکا از زمانی که ادوارد اسنودان یکی از پیمانکاران اسبق آژانس امنیت ملی اسناد مهمی را در این باره منتشر کرد، بالا گرفته است.
اسناد اسنودان نشان داد که این سازمان آمریکایی علاوه بر شهروندان داخلی، شهروندان کشورهای اروپایی و از جمله شهروندان کشورهایی که متحدان نزدیک آمریکا هستند را هدف گرفته است.
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا در مقابل جاسوسی‌های گسترده آمریکا واکنش جدی و تندی صورت نمی‌گیرد؟ به ويژه آنکه پس از انتشار شواهد اخیر درباره شنود مکالمات تلفن همراه صدراعظم آلمان از سوی سرویس‌های امنیتی آمریکا، انتقادات نسبت به عملکرد ضعیف و ناکارآمد دولت آلمان در برابر آمریکا شدت یافت.
سایت دویچه وله آلمان با تاکید بر این که باید همه حقایق روی میز قرار گرفته شود به نقل از مسئول حفاظت اطلاعاتی آلمان خاطرنشان کرد که این بی‌مسئولیتی خواهد بود اگر درباره افشاگری‌های جدید اقدامات روشنگرانه انجام نشود.
وب سایت کانکت که شرکتی پیشگام در زمینه فن‌آوری‌های نوین ارتباطی در آلمان است، بااشاره به وسواس صدراعظم آلمان نسبت به استفاده از تلفن همراه آن هم به شکلی مطمئن آورده است، تلفن همراه مرکل حکم مرکز کنترل وی را دارد و در جریان فعالیت‌های روزانه وی نقش مهمی ایفا می‌کند، او اطلاعات با اهمیت را از طریق پیامک دریافت کرده و پاسخ به این پیامک‌ها را نیز به صورت مخفیانه می‌دهد بنابراین روشن است که با توجه به رسوایی‌های جاسوسی شنود، لزوم حفظ نکات امنیتی تلفن همراه صدراعظم آلمان و دیگر مقامات این کشور بیش از پیش احساس می‌شود.
براساس گزارش وب‌سایت اخبار اقتصادی آلمان، مسئله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود این است که قوانین حاکم در آلمان اجازه فعالیت‌های جاسوسی نامحدود آمریکایی‌ها در آلمان را به آنها می‌دهد که مرکل نیز چند ماه گذشته به این مسئله اذعان داشت، مرکل در آن زمان کل این مسئله را بی‌اهمیت جلوه داده بود و طوری وانمود کرده بود که این موضوع ارزش صحبت کردن ندارد جالب این بود که از دیدگاه وی این موضوع با استقلال آلمان منافاتی ندارد.
قطعا مرکل تصور می‌کرد که آمریکایی‌ها فقط مکالمات مردم و تروریست‌ها را شنود می‌کنند اما شنود تلفن همراه مرکل و دیگر سران کشورها تعجب همگان را برانگیخته است طبیعتا تصور چنین چیزی برای دولت برلین ناخوشایند خواهد بود که عکس‌العمل‌های سرویس‌های امنیتی آمریکا نسبت به دشمنان خود با رفتار واشنگتن نسبت به دوستان و هم‌پیمانان نزدیک خود در کنار یکدیگر قرار دهد.
عامل اصلی واکنش غیرمنتظره دولت فدرال آلمان، گزارش‌های هفته‌نامه اشپیگل درباره شنود مکالمات تلفن همراه صدراعظم آلمان بود. پس از اینکه سازمان اطلاعات آلمان و اداره فدرال امنیت آلمان در فناوری اطلاعات این موضوع را بررسی کردند، برلین اتهام وارده را برای رویارویی جدی با واشنگتن صحیح دانست.
شواهد نشان می‌دهند که سرویس‌های امنیتی آمریکا سال‌هاست که کنترل تلفن همراه آنگلا مرکل یکی از اهداف اصلی آنها بوده است و همین شواهد مرکل را بر آن داشت که مستقیما درباره این مسئله اعتراض خود را به باراک اوباما اعلام کند.
به اعتقاد تحلیلگران، دولت آلمان به عنوان هم‌پیمان نزدیک ایالات متحده از آمریکا برای آینده روابط دو کشور، انتظار دارد فعالیت‌های سرویس‌های امنیتی آمریکا در قالب چهارچوب‌های مشخص و با همکاری دولت آلمان انجام شود.
در همین رابطه مجله اشترن نوشت، واکنش شدید و بی‌سابقه علنی نسبت به شنود مکالمات تلفنی مرکل نشان از رنجش او دارد این که مرکل در این زمینه عقب‌نشینی نکرده و مستقیما وارد عمل شده گواه این است که صدراعظم آلمان شخصا هدف قرار گرفته شده است به نوشته این مجله روابط گسترده مرکل و اوباما آسیب دیده است، روابطی که بیش از هر چیز آلمان را در مسایل اقتصادی به شریک اصلی آمریکا در اروپا تبدیل کرده است، به طوری که دو سال پیش اوباما به او مدال آزادی اعطا کرد که بالاترین نشان مدنی ایالات متحده است. زمانی که اوباما در اواسط ژوئن سال جاری برای اولین دیدار دولتی خود به برلین سفر کرد، بسیاری از تحلیلگران این سفر را اقدامی در راستای تبلیغات انتخاباتی برای مرکل می‌دیدند که در 22 سپتامبر برگزار شد.
رئیس موسسه آمریکایی مطالعات معاصر آلمان در دانشگاه جان هاپکینز در واشنگتن نیز معتقد است با این که رسوایی جاسوسی برای مرکل از لحاظ سیاسی سبب رنجش او شده است لیکن مرکل به اوباما به عنوان شریکی برای تحقق یافتن منطقه تجارت آزاد فرا آتلانتیکی نیازمند است.
جاسوسی و شنود مکالمات تلفنی صدراعظم آلمان احزاب و نمایندگان فراکسیون‌های پارلمان آلمان را نیز به تکاپو انداخته است.حزب سوسیال دموکرات‌های آلمان خواستار روشن‌سازی این مسئله از سوی ایالات متحده شد. مدیر عامل فراکسیون پارلمانی این حزب اعلام کرد در صورتی که این اتهام صحت داشته باشد نتیجه آن بی‌اعتمادی است.
کارشناس مسایل داخلی اتحادیه دموکرات مسیحی در این باره گفت: مسلما صدراعظم باید با اطمینان از عدم وجود استراق سمع تلفنی تماس برقرار سازد. وی خواستار بررسی این جریان توسط کمیته کنترل پارلمان شد.
رهبر حزب چپ‌های آلمان نیز از مرکل خواست که بوندستاگ (پارلمان) را در جریان شواهد مبنی بر کنترل تلفن همراه وی قرار دهد. وی گفت: این موضوع باید در دستور کار بوندستاگ قرار گیرد و همه اطلاعات و شواهد باید روی میز پارلمان قرار گیرد.
همچنین رئیس فراکسیون حزب چپ‌های پارلمان آلمان تاکید کرد: آمریکا باید چنین بی‌شرمی‌هایی را کنار بگذارد. من در این زمینه تنها انتظار اعتراض ندارم، بلکه خواهان اقدام جدی هستم.
حزب سبزهای آلمان نیز از عملکرد مرکل درباره اتهامات جاسوسی وارد شده به آژانس امنیت ملی آمریکا انتقاد کردند. کنستانتین فن نتس، کارشناس فراکسیون چپ‌ها در پارلمان آلمان گفت: تا هنگامی که مسئله کلی رسوایی جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا مطرح بود، مرکل نسبت به آن واکنش نداشت، اما حال که مسئله بر سر محرمانه ماندن مکالمات صدراعظم می‌شود، او در مورد مساله شخصی خود برآشفته شده و با اوباما تماس می‌گیرد.
درباره دلیل این که آمریکا چه علاقه‌ای می‌تواند نسبت به شنود مکالمات تلفنی مرکل داشته باشد پرسش‌هایی مطرح می‌شود. این که آیا اساسا چیز جدیدی در مورد سیاست برلین تغییر کرده است؟ آیا رهبر جدید حزب سوسیال دموکرات پس از انتخابات پارلمانی آلمان که اخیرا مکالمات فراوانی برای تشکیل دولت ائتلافی با مرکل داشته است، در لیست سیاه واشنگتن قرار دارد؟ و آیا خطری از این مذاکرات آمریکا را تهدید می‌کند؟
کارشناسان نگاهی انتقادی نسبت به مسئله رسوایی اینترنتی آمریکا و تاثیر آن بر روابط آمریکا و آلمان دارند. جک جینز معتقد است برای مرکل بسیار دشوار است که ناراحتی خود نسبت به اوباما را پنهان سازد.
این کارشناس مسایل آلمان معتقد است که انتقادات اخیر می‌تواند خطر بالقوه‌ای برای پیمان منطقه تجارت آزاد فراآتلانتیکی باشد. به اعتقاد وی اگر صحت این مساله اثبات شود مستقیما ضربه‌ای به مرکل وارد نخواهد شد، اما مخالفان این پیمان را تقویت خواهند کرد که این برای مرکل خوشایند نخواهد بود. کارشناسان دولت آمریکا و اتحادیه اروپا در حال حاضر بر روی مشخصات چنین پیمانی در حال کار هستند و در اروپا نیز در حال حاضر مانعی برای تحقق آن وجود ندارد.
نشریه سودوش زیتونگ نیز در مقاله‌ای با اشاره به خونسردی و بی‌تفاوتی آنگلا مرکل درباره جاسوسی آمریکا از آلمان می‌نویسد: مرکل خود قربانی جاسوسی NSA است. این روزنامه چاپ مونیخ اشتباه مرکل را در این می‌داند که اجازه داد مسئله جاسوسی امری طبیعی جلوه کند تا اینکه این جاسوسی به موبایل او هم رسید.این مسئله پیشتر گریبان سایر کشورها را هم گرفته بود. همین چند روز پیش بود که روزنامه لوموند از جاسوسی NSA در فرانسه و شنود مکالمات شهروندان فرانسوی خبر داد و سفیر آمریکا در فرانسه احضار شد.
مجله کوریه در این باره می‌نویسد: فرانسه از دیرباز جاسوسی متحدانش را می‌کرده است. طبق یکی از اسناد منتشر شده از سوی سایت ویکی لیکس، یک بازرگان آلمانی که یک شرکت فضایی را اداره می‌کند، اعلام کرده بود که در زمینه جاسوسی تجاری، فرانسه یکی از بزرگترین تهدیدات برای آلمان است تا چین و روسیه. در زمینه سرقت تکنولوژی نیز باید گفت که فرانسه به امپراتوری شرارت‌ها شهرت دارد و جالب اینجاست که آلمان نیز به این واقعیت آگاه است.
یکی از اعضای سفارت آمریکا نیز به نقل از این تاجر آلمانی پیشتر اعلام کرده بود که جاسوسی صنعتی فرانسه در مجموع آن قدر فاجعه بار است که خسارات زیادی به اقتصاد آلمان بیش از چین و روسیه وارد کرده است و البته نباید فراموش کرد که فرانسه، دوست صمیمی آلمان است و از زمان امضای معاهده ورسای در سال 1963 دو کشور دست در دست هم کار و فعالیت کرده‌اند.
بنابراین واکنش به این جاسوسی‌ها و میزان تعجب و یا خونسردی آنها در همین چهارچوب قابل بررسی است. مثلا این خبر که فرانسه طعمه جاسوسی‌های آمریکا قرار گرفته به همان اندازه تعجب‌آور و بی‌اهمیت است که بدانیم مثلا در فرانسه می‌توانیم رستوران‌های عالی بیشتری در مقایسه با واشنگتن پیدا کنیم.
عملیات جاسوسی فرانسه در آمریکا ابعاد گسترده‌ای دارد، به گونه‌ای که جامعه اطلاعاتی آمریکا، جاسوسی فرانسه را تهدیدی مهم حتی به مراتب خطرناک تر از تهدید جاسوسی چینی‌ها و روسی‌ها برای خود می‌داند. در سال 1992 یکی از مدیران اسبق سازمان سیا گفت: حال که اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید، تهاجمی‌ترین و خطرناک ترین سرویس اطلاعاتی جهان فرانسوی‌ها هستند. لیکن عملیات اطلاعاتی فرانسوی‌ها علیه متحدانش اساسا و بیش از همه در حوزه تجاری است.
در واقع فرانسه تلاش می‌کند از این طریق امتیاز بیشتری برای شرکت‌هایش به دست آورد. روس‌ها و چینی‌ها نیز به همین ترتیب عمل می‌کنند. اما این مسئله را هم باید در نظر داشت که این جاسوسی‌ها اهداف بزرگ تری را دنبال می‌کنند.
خبرگزاری‌ها

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10