(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 11 آبان 1392 - شماره 20630

بی‌بی‌سی : در اسلامی بودن ائتلاف خط امام شکی نیست ؟!
تاریخچه صهیونیسم در عصر پهلوی-15
وابستگی سعید نفیسی به کانون های صهیونیستی
   


Research@kayhan.ir
تعطيلى روزنامه سلام و محاكمه موسوى خوئينى‌ها براى جناح موسوم به چپ سنگين تمام شد و تعدادى از جوانان چپ كرده و استحاله شده مانند اكبر گنجى تمام قامت به دفاع از این روزنامه پرداختند. اكبر گنجى (از عناصر استحاله شده جناح موسوم به چپ) در كتاب مشهور عاليجناب سرخپوش و عاليجنابان خاكسترى خود ضمن دفاع از عبدالكريم سروش، محسن كديور، عبدالله نورى و حتى منتظرى به اين موضوع اشاره كرده و بدون درنظر گرفتن اين مطلب كه مديرمسؤول روزنامه سلام يك فرد روحانى است و طبق قانون بايستى جرايم آن در دادگاه ويژه روحانيت مورد بررسى قرار گيرد، به زير سؤال بردن دادگاه ويژه روحانيت و جريان محاكمه خوئينى‌ها اقدام مى‌كند: «آقاى موسوى خوئينى‌ها به دليل چاپ نامه سعيد امامى توسط دادگاه ويژه محاكمه شد. روزنامه سلام تعطيل و وى به پنج سال محروميت از فعاليتهاى مطبوعاتى محكوم گرديد. فارغ از مشكل غيرقانونى بودن دادگاه ويژه، مطابق اصل 168 قانون اساسى آن دادگاه صلاحيت رسيدگى به جرايم مطبوعاتى را ندارد. قانون مطبوعات فقط در دو مورد امكان لغو پروانه يك نشريه را فراهم كرده است. چاپ نامه سعيد امامى مصداق هيچ يك از آن دو مورد نيست».137
هرچند انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات موجب توقيف و تعطيلى روزنامه سلام گشت، امّا اين روزنامه روندى را در طول نه سال فعاليت خود پيش گرفت كه به جاى حمايت از آرمانهاى حضرت امام(ره) ـ كه از ادعاهاى آنان بود ـ به اركان و نهادهاى نظام جمهورى اسلامى حمله مى‌كرد و در جهت و همسو با دشمنان امام(ره) و مردم گام برمى‌داشت.
اين روزنامه در سال 1370 بسيار كوشيد تا روند انتخابات مجلس چهارم را ناسالم جلوه دهد. در اين راستا در تاريخ 26 اسفند 1370 اقدام به درج مصاحبه مهندس بازرگان با شبكه بى‌بى‌سى در مورد انتخابات چهارم و القاى ناامنى در انتخابات كرد.138 همچنين در فروردين سال بعد اين تيتر را براى صفحه نخست خود برگزيد: «در صورت تداوم روند ناسالم انتخاباتى توسط شوراى نگهبان، مجمع روحانيون مبارز تصميم نهايى را اتخاذ مى‌كند».139
روزنامه سلام كه تريبون مجمع روحانيون مبارز بود از قول مهدى كروبى (دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز) در گردهمايى جمعى از نمايندگان مجلس و شوراى مركزى مجمع روحانيون مبارز نوشت: «اگر نيروهاى مخلص كنار رفتند، بايد در انقلاب و مسير آن شك كرد، زيرا احساس مى‌شود كه انقلاب محتوايش را از دست خواهد داد».140
سلام همچنين به نقل از صادق خلخالى كه از جمله رد صلاحيت‌شدگان مجلس خبرگان رهبرى بود با متهم ساختن شوراى نگهبان به تسويه حساب شخصى پرداخت: «در رأس دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، آقاى ابراهيم اصغرزاده و بهزاديان و هدايت آقايى قرار دارند كه حذف شده‌اند، راستى آيا مى‌خواهيم مملكت را خفه كنيم، براى خاطر اين كه در آينده سازش با آمريكا و غرب و آفريقاى جنوبى در سرلوحه كارها قرار گيرد كه بايد نفس‌كش‌ها با «د. د. ت» خفه شوند و جوّ مناسب براى ارتباط آماده شود؟»141
موسوى خوئينى‌ها نيز به عنوان مديرمسؤول سلام در حالى كه در گذشته از دشمنان سرسخت تحزب بود و معتقد بود؛ «اگر مقصود از تحزب و احزاب و گروههاى سياسى آن چيزهايى است كه الان در دنيا رايج است و ما مى‌بينيم، اسلام آن حالت را ندارد و اساسآ خيلى تحزب‌بردار نيست. جمعيت اسلامى و يك ملّت مسلمان وضعشان وضع تحزب بردار نيست»،142 با چرخشى فاحش در روزنامه‌اش چنين نوشت :
«در ايران، نظام پارلمانى فاقد جزء مكمل خود يعنى نظام حزبى بود و همواره خطر انحلال اين مجلس زينتى و بدون پشتوانه يا بى‌محتوا كردن آن يا تشكيل نهادهاى قانون‌گذارى موازى براى مجلس وجود داشته است. نه فقط در دستگاه قانون‌گذار، بلكه هرجا كه قرار است حاكميت ملى رقم‌زننده نهايى حق تعيين سرنوشت باشد، بايد براى تضمين حقوق مردم به آنان حقّ تشكل داد».143
سلام كه رفته رفته دگرديسى و تحولات مجمع و مسؤولان خود را انعكاس مى‌داد، در اقدامى قابل تأمل به انتشار بيانيه ائتلاف خط امام پرداخت كه درحقيقت آن را مى‌توان مانيفست جريان موسوم به چپ در آغاز دهه هفتاد به حساب آورد: «آنان كه معتقدند مشروعيت نظام از آسمان است، طبعآ براى مردم هيچ محلى از اعراب در تصميم‌گيرى قائل نيستند. آنان تنها براى مردم نقش مشورتى قائل هستند. آن هم نه از باب وجوب و ضرورت، بلكه از باب مصلحت [در باب توهّم تهاجم فرهنگى هم بايد گفت :] در هيچ عصر و زمانى ملّتها را از تبادل فرهنگى ميان يكديگر گريزى نبوده است. امروزه اين تبادل چنان سريع و نيز يك طرفه انجام مى‌شود كه عده‌اى تصور تهاجم از آن دارند و آن را به مثابه يك برنامه از پيش تعيين شده براى نابودى استقلال فرهنگى جهان سوم و بخصوص ملّتهاى مستقلى چون ايران مى‌دانند . . .».144
اين مواضع و نوشته‌هاى سلام درواقع سلامى بود از سوى ضد استكبارترين افراد در دهه شصت كه اكنون دچار دگرديسى شده بودند به سوى شيطان بزرگ «آمريكا» و روباه پير «انگليس». و اين‌گونه بود كه راديو بى‌بى‌سى با شادمانى و دستپاچه پاسخ اين چراغ سبز سلام را داد : «جالب‌ترين نكته اعلاميه روشنفكران تحت عنوان «ائتلاف خط امام» [اين است كه] اينها يك ديدگاههاى تازه‌اى دارند. اينها در اعلاميه‌شان تأكيد چندانى بر حكومت ولايت فقيه ندارند، بلكه تأكيد دارند بر جمهوريت و آزاديهاى اساسى. اينها حرفهاى تازه‌اى است كه از طرف جوانهايى مطرح مى‌شود كه در اسلامى بودنشان شكى نيست؛ ولى نظرات قابل توجهى را مطرح كرده‌اند . . .».145 عباس عبدى (سردبير سلام) در بهمن 1372 در ستون «الو سلام» اين روزنامه ـ كه يكى از جنجالى‌ترين قسمتهاى سلام به حساب مى‌آمد ـ در پاسخ به پرسش يكى از مخاطبان مبنى بر اين كه «مسؤول اين گرانى و آشفتگى بازار كيست؟» مطلبى را نوشت كه قند در دل دشمنان آب شد : «آقايانى كه آن حرفها را مى‌زنند، امروز هم معتقدند كه وضع خوب است و مشكلى نداريم . . . مردم هم از اوضاع راضى هستند . . . اينان اعتقادشان از گذشته قوى‌تر شده است كه مفاسد بسيار كم شده و روز به روز هم كمتر مى‌شود و جاى هيچ نگرانى نيست . . . البته اين عده با همين باور است كه معتقدند بهتر و شايسته‌تر از آنها براى [در اين قسمت يك كلمه نامفهوم است] وجود ندارد و هركس جز به آنها اعتقاد داشته باشد، سلمان رشدى‌ها و كسروى‌هاى جديدند كه نواب صفوى‌هاى خلق‌الساعه به سراغشان فرستاده خواهد شد».146
همين مطلب كافى بود كه كيهان لندن در تيترى چنين بنويسد: «براى نخستين بار در جمهورى اسلامى نواب صفوى تلويحآ آدم‌كُش خوانده شد».147 اين روزنامه همچنين با اشاره به مقاله‌اى كه روزنامه سلام به مناسبت روز ملّى شدن نفت در سال 1371 نوشته بود، آورد: «انتشار گزارش ملى شدن صنعت نفت در روزنامه سلام نوعى دهن‌كجى به [امام] خمينى به حساب مى‌آيد كه درباره مصدق نه تنها آن حرف را زد، بلكه به صراحت نيز گفت: ملى‌گرايى خلاف اسلام است».148
____________________________
137- عاليجناب سرخپوش و عاليجنابان خاكسترى، اكبر گنجى، ص 32.
138- روزنامه سلام، به تاريخ 26/12/1370.
139- روزنامه سلام، به تاريخ 11/1/1371.
140- روزنامه سلام، به تاريخ 28/12/1370.
141- روزنامه سلام، به تاريخ 16/1/1371.
142- سراب سياست، ص 213.
143- روزنامه سلام، به تاريخ 28/12/1370.
144- روزنامه سلام، به تاريخ 20/1/1371.
145- سراب سياست، ص 215.
146- روزنامه سلام، به تاريخ 8/11/1372.
147- كيهان لندن، به تاريخ 13/12/1373.
148- روزنامه كيهان لندن، به تاريخ 26/1/1372.

پاورقی

 


سعید مستغاثی
در مورد وابستگی «سعید نفیسی» به کانون های صهیونیستی ، همین بس که در خاطرات «مئیر عزری» نخستین سفیررژیم صهیونیستی در ایران ، تحت عنوان «یادنامه» ، وی از پایدارترین دوستان اسرائیل محسوب شده است .
عزری در بخش بیست و یکم از جلد اول کتاب «یادنامه» پس از شرح کامل دیدار «سعید نفیسی» به عنوان یکی از اولین ایرانیانی که از اسرائیل دیدن کرد ، می نویسد:
«...نفیسی از خانواده های سرشناس ایرانی بوده که به گفته ای ریشه یهودی داشته‌اند، برادرش پزشک ویژه شاه بود ...درخواستم را به دیدار از اسرائیل به آسانی و با خوشرویی پذیرفت...بازدید پربار نفیسی از اسرائیل گوشه های گوناگونی را در بر گرفت...نفیسی در این سفر با رئیس جمهور اسرائیل نیز دیدار نمود...از اینکه به خاک پاک گام نهاده سرخوش بود و می گفت : ما به دنبال بزرگان جهان مانند نیاکان ملت یهود؛ داود ، سلیمان ، مسیح و همه خوبان آفرینش به این سرزمین پانهاده ایم. نکته‌های پاکی در هر گوشه از این خاک بی تا به چشم می‌خورد. شاید از همین روست هر که به این سرزمین آمده، خواسته از بند تن برهد و از چارچوب‌های وابستگی آزاد گردد... در نوشته ای اسرائیل را سرزمین تورات و خانه پاک یهود خواند ، ریشه پیروزی ها و پیشرفت های نوین مردم اسرائیل را جوشیده از همان چشمه نامید...»(39)
«مئیر عزری» در بخشی دیگر از خاطراتش به مجموعه کتابی که برای تاریخ نگاری اسرائیل تهیه شده بود ، اشاره می کند و درباره مقدمه ای که سعید نفیسی برآنها نوشت ، می گوید:
«...در چارچوب این گام سازنده ، روی هم رفته ، دوازده کتاب از «دیوید کاتاریواس» با نام اسرائیل چاپ و پخش شد و از استاد «سعید نفیسی» درخواست کردم ، پیشگفتاری براین نوشته بنگارند. زنده یاد نفیسی با آگاهی فزاینده ای در این پیشگفتار با یادی ژرف از تاریخ و فرهنگ یهود و همبستگی‌های آنان با مردم ایران ...یادآور شد که بخش بزرگی از تاریخ شاهنشاهی ایران زمین در تورات ، کتاب کتاب های جهان گرد آمده ... نفیسی در این پیشگفتار درمورد بازگشت شگفت انگیز خاندان یهود پس از دو هزار سال به خانه شان سخن گفته ...» (40)
عزری در قسمتی دیگر از خاطراتش درباره سعید نفیسی به علائق شدید صهیونیستی اش اشاره دارد و می نویسد :
«...یکی از دلبستگی های نفیسی ، برگردان تورات به زبان شیرین فارسی شده بود...روزهایی که استاد نفیسی در اسرائیل بود و او را در دیدار ها و بازدیدها همراهی می کردم، کوشیدم به یاری نامبرده ، انجمن دوستداران دانشگاه عبری را در ایران پایه ریزی کنم ...در یکی از شب هایی که استاد در اورشلیم بود ، چکامه زیبایی سرود و آن را به من پیشکش کرد. در این سروده زیبا ، اسرائیل را بهاری شکوفاتن و بارور، زاینده و نیرومند دیده و در دیگر سو دیار خود را به زمستانی سرد و تاریک مانند کرده بود...» (41)
به یاد داشته باشیم که «سعید نفیسی» در ایامی از اسرائیل دیدن می کرد و آن را بهاری شکوفا و زاینده و نیرومند می خواند که فلسطینی ها در زیر چکمه های اشغالگری اسرائیلیان به خاک و خون کشیده می شدند و از طرف دیگر کانون های صهیونیستی ، کشور ایران را آماج حملات بنیان‌کن فرهنگی خود قرار داده بودند. شگفت آنکه امثال همین نفیسی با القاب استاد و دانشمند و ایران دوست ، سالیان سال افکار ماسونی و اندیشه‌های صهیونیستی خود را در ذهن و روح جوانان و مخاطبان ایرانی تزریق کردند تا اربابانشان ، آسوده تر بتوانند بر این مملکت حکمرانی کنند و ذخائر و حصر و نسلش را به غارت ببرند.

پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10