(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


چهارشنبه 15  آبان 1392 - شماره 20634

علت شکست مجمع در انتخابات مجلس چهارم
تاریخچه صهیونیسم در عصر پهلوی-17
گزارش ساواک از خدمت رژیم شاه به اسرائیل
   


Research@kayhan.ir
سران مجمع روحانيون مبارز و جناح موسوم به چپ على‌رغم تمام اعتراض ها و سر و صداهايى كه به نظارت استصوابى داشتند، از پيش مى‌دانستند كه شكست خورده انتخابات خواهند بود. مرتضى الويرى (عضو هيأت رئيسه مجلس سوم) در اين باره مى‌گويد :
«مهم ترين سؤالى كه به دنبال رد صلاحيت‌هاى گسترده در ذهن گروه‌هاى سياسى و افرادى مانند بنده كه تأييد صلاحيت شده بودند وجود داشت، شركت در انتخابات و ادامه كانديداتورى، يا عدم شركت و انصراف از كانديداتورى بود. به خاطر دارم كه در آن روزها بنده كانديداى مردم تهران بودم و در خيابان معلم محلى را براى ستاد انتخاباتى اجاره كرده بودم. شبى كه از فرداى آن تبليغات انتخابات شروع مى‌شد، قرار بر اين بود كه مرحوم آيت‌الله توسلى براى اقامه نماز مغرب به ستاد ما بيايند و نظر نهايى مجمع روحانيون مبارز را نيز منتقل كنند تا در صورت شركت مجمع در انتخابات، ما نيز تبليغات را شروع كنيم. آن شب فكر مى‌كنم در ايام ماه رمضان بود، مرحوم توسلى اعلام كرد كه مجمع روحانيون مبارز به رغم تمامى مشكلات و بخصوص رد صلاحيت‌ها در انتخابات شركت خواهد كرد. ايشان استدلال مى‌كرد كه بسيارى از شهرستانها معتقد هستند در صورت عدم شركت مجمع، نيروهايشان در شهرهاى مختلف قلع و قمع خواهند شد. بنابراين مجمع تصميم دارد براى جلوگيرى از ظلم و جفاى بيشتر به نيروهاى خط امام در انتخابات حضور يابد. با اين وجود و اگر بخواهيم يك نگاه تحليلى و تاريخى به موضوع شركت در انتخابات مجلس چهارم داشته باشيم، به نظرم اشتباه بزرگ جريان چپ، آن بود كه حاضر به شركت در چنين انتخاباتى شد».157
به هر حال جناح چپ با محوريت مجمع روحانيون مبارز ليست انتخاباتى 30 نفره خود را براى شهر تهران اعلام كرد. مهدى كروبى، سيّد محمد موسوى خوئينى‌ها، محمدرضا توسلى، سيّد على‌اكبر محتشمى‌پور، سيد عبدالواحد موسوى لارى، عيسى ولايى، محمد صدوقى، فخرالدين حجازى، سيّد محمود دعايى، مرتضى الويرى، سعيد تسليمى، حسين مظفرى‌نژاد، سيّد محمد صدر، على‌اكبر ابوترابى، سعيد حجاريان، محمدحسن رحيميان، عباس دوزدوزانى، مرتضى كتيرايى، ابوالقاسم سرحدى‌زاده، محمد سلامتى، نجفقلى حبيبى، شمس‌الدين وهابى، محسن رهامى، سيّد محمد اصغرى، گوهرالشريعه دستغيب، فاطمه كروبى، مرضيه حديده‌چى (دباغ)، سهيلا جلودارزاده، محسن يحيوى و عليرضا محجوب158 از جمله كانديداهاى مجمع روحانيون مبارز براى رقابت هاى انتخاباتى مجلس چهارم شوراى اسلامى بودند. از ميان اين اسامى 3 نفرشان (ابوترابى، دعايى و يحيوى) با ليست كانديداهاى جامعه روحانيت مبارز مشترك بود و سازمان مجاهدين نيز كه با حضور بهزاد نبوى، محمد سلامتى و محسن آرمين دوباره اعلام موجوديت كرده بود، همراه با مجمع روحانيون ليستى را منتشر كرد كه شاخصه آن حذف تمام طرفداران دولت سازندگى بود به گونه‌اى كه مرتضى الويرى از اعضاى اصلى و همفكر بهزاد نبوى نيز به دليل حمايت از هاشمى رفسنجانى از ليست حذف شد.
در جناح مقابل جامعه روحانيت مبارز و گروه هاى همسوى آن همچون جمعيت مؤتلفه، جامعه وعاظ، جامعه اسلامى مهندسين و جامعه اسلامى فرهنگيان و دانشگاهيان، جامعه زينب و جامعه اصناف و بازار در سطح گسترده‌اى با شعار پيروى از خط امام، اطاعت از رهبرى و حمايت از هاشمى پا به عرصه رقابتهاى چهارمين دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى گذاشت.
انتخابات مجلس چهارم سرانجام در تاريخ 21 فروردين 1371 برگزار و در مرحله اوّل 18 ميليون و 767 هزار و 42 نفر در سراسر كشور در اين انتخابات شركت كردند. پس از شمارش آراء سيّد على‌اكبر حسينى (استاد اخلاق در خانواده و كانديداى جامعه روحانيت مبارز) و سيّد على‌اكبر ابوترابى (سرپرست آزادگان و كانديداى مشترك جامعه روحانيت مبارز و مجمع روحانيون مبارز) در مرحله اوّل به مجلس راه يافتند. امّا در مرحله دوم كه در تاريخ 18 ارديبهشت 1371 برگزار شد، على‌رغم تبليغات گسترده مجمع روحانيون مبارز، كانديداهاى اين تشكل روحانى نتوانستند آراء لازم را كسب نمايند و فقط دو كانديداى مشتركشان با جامعه روحانيت مبارز (يحيوى و دعايى) به همراه 26 كانديداى اختصاصى جامعه روحانيت مبارز با رأى مستقيم مردم به نمايندگى مجلس برگزيده شدند.
هرچند عوامل متعددى براى ناكامى مجمع روحانيون مبارز در انتخابات مجلس چهارم قابل تصور است كه از جمله مى‌توان به موضع‌گيري هاى انتقادى آنان در قبال برنامه پنج ساله اوّل توسعه، آشكار شدن نادرستى اتهام طرفدارى از اسلام آمريكايى به جامعه روحانيت مبارز، اشاره كرد، امّا عملكرد اعضاى اين مجمع در مجلس سوم و مواضع آنان در اين مجلس نيز علّت رويگردانى مردم از مجمع روحانيون مبارز در انتخابات مجلس چهارم بود.
به طور مثال در جريان حمله صدام به كويت و جنگ اوّل خليج فارس در زمستان 1369 مواضعى از سوى مجمع روحانيون مبارز و نمايندگان اين تشكل روحانى سياسى اتخاذ شد كه درنهايت به ضرر آنان ختم گرديد.
اين واقعه به قول برخى كارشناسان، جنگ تجاوزها بود و مصداقى بود بر استجابت دعاى «اللهم اشغل الظالمين بالظالمين». اين جنگ يكى از بحرانهاى بسيار مهم منطقه‌اى در آغاز رهبرى حضرت آيت‌الله خامنه‌اى به حساب مى‌آمد كه شرايط فوق‌العاده حساس و بسيار خطرناكى را براى نظام جمهورى اسلامى پديد آورده بود. كوچك‌ترين اشتباه و لغزش در محاسبه و معادله اين رويداد سياسى، مى‌توانست نظام رنجور از جنگ هشت ساله تحميلى ـ كه اينك در آغاز دوران بازسازى و شكوفايى به سر مى‌برد ـ را يك بار ديگر درگير جنگى فرسايشگر نمايد و حتى موجوديت آن را به خطر اندازد. امّا هوشيارى و تدبير حكيمانه مقام معظّم رهبرى و درايت مسئولين بلندپايه نظام، موجب شد تا جمهورى اسلامى خطر بزرگى كه در چند قدمى آن قرار داشت، از سر بگذراند.159
صدام در يازدهم مرداد 1369 (دوم اوت 1990) به كشور كويت حمله كرد و طى يك عمليات هشت ساعته كل اين كشور را اشغال نمود! دولت آمريكا كه منافع خود (چاههاى نفت كويت) را در خطر مى‌ديد، در ابتدا تلاش گسترده‌اى را براى ارجاع اين موضوع به شوراى امنيت سازمان ملل متحد آغاز كرد. شوراى امنيت سازمان ملل نيز مجموعآ 12 قطعنامه از آغاز اشغال، عليه رژيم بعث عراق صادر كرد كه در آخرين آن به دولت عراق مهلت داده شد كه حداكثر تا 25 دى 1369 (پانزدهم ژانويه 1991) خاك كويت را ترك كند، در غير اين صورت، اين شورا با تشكيل ائتلاف ضد اشغال و با توسل به زور، عراق را از خاك كويت بيرون خواهد راند. صدام كه به قطعنامه‌هاى سازمان ملل بى‌توجهى مى‌كرد، اين بحران را وارد مرحله‌اى جديد كرد و زمينه را براى لشكركشى آمريكا به منطقه خليج فارس فراهم ساخت.
با پايان مهلت ضرب‌الاجل شوراى امنيت، سرانجام در 26 دى 1369 (16 ژانويه 1991) حمله هوايى گسترده‌اى عليه كشور عراق آغاز گرديد، كه نتيجه آن خسارات فراوان تأسيسات زيربنايى عراق و كشته شدن بسيارى از نظاميان و مردم عراق بود. صدام رئيس‌جمهور ديكتاتور رژيم بعث عراق در اين جنگ با ايستادگى در برابر آمريكا و گرفتن ژست ضد آمريكايى به دنبال تحريك احساسات عليه آمريكا و جلب حمايت جمهورى اسلامى و برخى از كشورهاى ديگر در برابر اين شيطان بزرگ بود. او جنگ خود با آمريكا را جنگ ميان اسلام و كفر مى‌خواند و خطاب به مسلمانان جهان، خواهان رهانيدن اسلام از چنگال آمريكاييهاى كافر بود. او همچنين در جريان اين نبرد، توجه دنيا را معطوف به مسأله اسرائيل كرد. صدام در پاسخ به ائتلاف ضد اشغال كه خواهان پايان دادن به تجاوز كويت بودند، خروجش از خاك كويت را مشروط به عقب‌نشينى اسرائيل از اراضى فلسطين و مناطق تحت اشغال رژيم غاصب صهيونيستى نمود. صدام رسمآ اعلام كرده بود، تنها در صورتى از خاك كويت خارج خواهد شد كه اسرائيل از نوار غربى رود اردن، بلنديهاى جولان و نوار غزه عقب‌نشينى كند.160
____________________________________
157- رمز عبور (1)، ص 128.
158- جامعه روحانيت مبارز، صادق سليمى بنى، ص 158.
159- نقش رهبرى در مديريت بحرانها، ج 1، ص 95.
160- نقش رهبرى در مديريت بحرانها، ج 1، ص 99.
پاورقی

 


EMAIL:shayanfar@kayhannews.ir
سعید مستغاثی
سند دیگری حکایت از گزارش وزیر مشاور و همچنین وزیر بهداری (دکتر شیخ الاسلام زاده) به نخست وزیر در خصوص نتایج تشکیل کمیته همکاری فنی و بهداشتی بین کارشناسان ایران و اسرائیل و موارد همکاری های بهداشتی و درمانی دو کشور دارد.درمورد همکاری در زمینه های کشاورزی اسناد بیشتری وجود دارد. همان طور که در اسناد بخش های پیشین هم ملاحظه کردید ، صهیونیست‌ها و رژیم اسرائیل برای نابودی کشاورزی ایران ، به غارت بردن منابع طبیعی آن و وابسته کردنش به خود ، طرح ها و برنامه های ویرانگری را با نام اصلاحات ارضی و تشکیل مجتمع های زراعی به مرحله اجرا درآوردند که به اعتراف مسئولین خود رژیم شاه و اسناد و مدارک برجای مانده ، از آن دوران در اواخر حکومت پهلوی باعث اضمحلال کامل کشاورزی و دامپروری در این آب و خاک گردید. برخی از اسنادی که در این مجموعه می بینید ، حکایت همان همکاری‌های نابودکننده است.
در سندی مورخ اردیبهشت 1355، مکاتبه وزیر کشاورزی و منابع طبیعی (محمود ناصری) با مشاور مخصوص نخست وزیر (پرویز راجی) ثبت شده است که در آن وی از مذاکره خودش با نماینده اسرائیل در تهران(اوری لوبرانی) را گزارش کرده و موافقت لوبرانی و مقامات اسرائیل با اعزام یک یا دو نفر از مدیران وزارت کشاورزی اسرائیل به ایران جهت بررسی زمینه همکاری متقابل دو کشور را اعلام نموده است.(سند ضمیمه شماره 50)
در سند بعدی که به تاریخ تیرماه 1355 است ، گزارش«محمود ناصری» به هویدا نخست وزیر در خصوص نتایج مذاکره وی با نماینده اسرائیل در مورد بررسی همکاری دو کشور در امور کشاورزی و نظرات هیئت اسرائیلی در این زمینه است.(سند ضمیمه شماره 51)
غارت و خارج نمودن سرمایه‌های مملکت و ارسال آنها به اسرائیل از دیگر موارد عملکردهای رژیم شاه در خدمت به صهیونیسم بود. گزارش ماهانه ساواک دررابطه با موضوع امور مذهبی راجع به اقلیت یهود مورخ 15 اردیبهشت 1341 به خروج سرمایه های ایران به سوی آمریکا و اسرائیل اشاره دارد:
«...در حدود تاریخ 18/10/ 1336 عده ای از سرمایه داران یهود تبعه اسرائیل در ایران که از خرید و فروش زمین های بورس، استفاده های شایانی نموده‌اند، کلیه وجوه نقدی خود را پس از تبدیل به دلار به بانک های آمریکا منتقل کرده‌اند. از جمله کسانی که در خارج از ایران سرمایه دارد ، سلیمان همت اهل اصفهان می‌باشد که مبلغ 2 میلیون دلار به یکی از بانک های آمریکا سپرده است. یهودیان ایران پس از جنگ دوم جهانی تاکنون چندین بار زمین ها را در بورس قرار دادند و بازارهای گرمی در مورد خانه و غیره ایجاد کردندو هر زمان از یک طریق وارد شده ، بورس ایجاد و پول های مردم را از چنگ آنان ربودند...» (42)
یکی از اسناد «ساواک» به تاریخ 11 خرداد 1349 حکایتی دیگر از غارت اموال ملی دارد. در این سند آمده است :«...دولت اسرائیل فعالیت دامنه‌داری را برای انتقال سرمایه ایرانیان یهودی به این کشور آغاز کرده است. عوامل دولت اسرائیل در ایران در ارتباط افراد ذیل هستند‌: 1- «صیون القانیان» ، تاجر معروف 2- «داود القانیان» ، تاجر معروف 3‌–‌«موسی کرمانیان» ، رئیس آژانس یهود 4-‌«رفاییل شادی» ، مدیر بیمه ایران ...
سرمایه های ایرانیان یهودی از طریق بانک های سوئیس ، آمریکا و انگلستان و از طریق بنگاه های صرافی در ایران به اسرائیل منتقل می شوند....»(43)
وزارت امورخارجه رژیم شاه نیز به تاریخ 18 اردیبهشت 1349 طی گزارش مفصلی از انتقال روزافزون ثروت ملی ایران توسط یهودیان صهیونیست برای تحکیم پایه های رژیم اسرائیل چنین حکایت دارد:
«...موضوع انتقال سرمایه از ایران به اسرائیل از لحاظ خبری هم به تواتر رسیده است. به طور کلی می‌توان گفت که هیچ یهودی متمکن ایرانی نیست که لااقل یک آپارتمان در اسرائیل خریداری نکرده باشد . البته اشخاصی هم هستند مانند فامیل اتحادیه که در اینجا چندین ساختمان خریداری نموده اند...یهودیان ایرانی در حیفا و ناتانیا و اورشلیم با مبالغ هنگفت مشغول سرمایه گذاری می‌باشند. گفته می شود تمام تجار فرش خیابان فردوسی تهران در اسرائیل خانه دارند. تمام سرمایه داران بزرگ مانند القانیان مشغول سرمایه گذاری در اسرائیل هستند.قسمت مهمی از سرمایه های ایران در رشته هتل سازی در اسرائیل گذاشته می شود...»(44)
پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.
پاورقی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10