لیلا کریمی بنجامین، جهانگردی است که از اروپا وارد تهران شده و در یکی از
روزهای ماه محرم برای اولینبار در خیابانهای تهران قدیم قدم میزند، ناگهان صدای
سوزناکی به گوشش میرسد که در سکوت و آرامش شهرهای مشرق زمین برای او تازگی داشته و
تعجبآور است؛ این صدا از کودکان و نوجوانانی است که با آهنگ خاص و تأثرآوری آواز
میخوانند؛ نت و آهنگ این آوازها انفرادی یا دسته جمعی به طریق خاصی است که به گوش
جهانگرد تازه وارد ناآشناست؛ ولی او را به طرف خود جلب میکند. از رهگذری که عبور
میکند با کنجکاوی سوال میکند: این چه آوازی است که بچهها میخوانند؟ آیا آنها
تمرین میکنند و سرود میخوانند؟ و جواب میشنود: نه آنجا تعزیهخوانی است و بچهها
قسمتی از اشعار تعزیه را میخوانند. جهانگرد که متوجه نمیشود منظور او چیست،
میپرسد: تعزیه چیست؟ و به او میگویند: تعزیه، نمایش تراژدی مذهبی ایرانیان است...
(بخشی از کتاب نمایشهای ایرانی، تعزیه با عنوان تعزیه از نگاه سیاحان فرهنگی)
از آن زمان سالها میگذرد... جهانگردان، شرقشناسان اروپایی که این هنر اصیل
ایرانی را به نظاره نشستهاند با شگفتی و هیجان از تعزیه یاد میکنند. «پیتر بروک»
از تعزیه به عنوان تنها تئاتر دنیای اسلام یاد میکند که بسیار فوقالعاده و مهیج
است. آنها دریافته بودند تعزیه فقط صرفا یک نمایش نیست بلکه تعزیه مجموع دین و مذهب
در قالب سوگواری و ارادت به امامحسین(ع) است که در ایران زمین به بهترین نحو
آزادانه مخاطبان را در سوگ سرور و سالار شهیدان گرد هم میآورد و دارای اصولی بس
شگرف است. ... و اما بعد ثبت جهانی تعزیه تعزیه به عنوان نمایشی ملی و آیینی
باید به جهان شناسانده میشد و الان چند سالی است تعزیه با تلاش هنرمندان این رشته
از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت جهانی رسیده است. با به ثبت رسیدن این
هنر در یونسکو وظیفه خطیری بر شانه هنرمندان و مسئولان فرهنگی سنگینی میکند تا این
هنر اصیل را از تهدیدهای مختلف از جمله تحریف در متون و دستگاههای آوازی و ردیف
و... پاک کنند تا این هنر به رشد و اعتلای خود در طول سالها ادامه دهد. عظیم
موسوی، مسئول پرونده ثبت جهانی تعزیه در خصوص ثبت جهانی تعزیه به گزارشگر روزنامه
کیهان میگوید: «وقتی شما یک چیزی را ثبت میکنید، یعنی این هنر رو به اضمحلال است
یا درحال حاضر اجرا میشود. چون به عنوان مسئول ثبت جهانی تعزیه در یونسکو عنوان
کردیم این هنر فراموش شدهای نیست و در همه جای کشور درحال اجراست، اما ما خودمان
بعد از ثبت تعزیه بیشتر کمر همت بستیم که این هنر را از بین ببریم؛ نهتنها تلاشی
صورت نگرفت بلکه سعی در منزوی کردن این هنر- تعزیه- شد. این موضوع را با چشمان خودم
دیدم که در واقع با آن دست و پنجه نرم کردم.» وی ادامه میدهد: «در پرونده ثبت
جهانی، راهاندازی هنرستان تعزیه را لحاظ کردیم. در ایران هنرستان هنرهای تجسمی،
موسیقی، تئاتر و... داریم حال چه اشکالی دارد که هنرستان تعزیه هم داشته باشیم.
هنرجوی هنرستان تعزیه در همه حیطهها چون پردهخوانی، نقالی، موسیقی سنتی و... را
میتواند فرا بگیرد و با برداشت علمی این هنر را یاد میگیرد. یا اینکه یک
تماشاخانه ثابت تعزیه داشته باشیم، مثلا میراث فرهنگی مکانهای مختلفی دارد که در
آن را قفل کرده است و در اختیار هنرمندان تعزیه قرار نمیدهد. از جمله تکیههایی
چون تکیه نیاوران- زمان احمدشاه قاجار هنوز موجود است. این تکیهای مخصوص تعزیه است
ولی در اختیار نمیگذارند و فقط برای سریال شب دهم در اختیار هنرمندان سینما قرار
دادند.» موسوی این استاد دانشگاه تأکید میکند: «مکان هست و شبیهخوانانی که
تعزیه میخوانند، هستند و تماشاگران آن هم هستند. تنها کاری که دولت باید انجام
دهد، مکان را در اختیار قرار دهد که متأسفانه این کار را نمیکند. شما میخواهید
اجرای تئاتر بروید سالنی که خالی است را در اختیار شما نمیگذارند. یعنی اموال
دولتی خصوصی شده است و کسی هم پاسخگو نیست. شما بگویید چرا تالار وحدت را به نام
بنیاد رودکی خصوصی کردهاند؛ ریاست آن را معاون وزیر ارشاد منصوب میکند بعد
میگویند بخش خصوصی است! چرا مکانهای دولتی را خصوصی میکنید این در کجای دنیا
گفته شده است؛ در قوانین ما آمده است اگر مکانی برای بخش خصوصی است به بخش خصوصی
واگذار کنید. در واقع ما با یک معضل خیلی عمیق طرف هستیم و با این گفتوگوها قابل
حل نیست. در عرصه تعزیه که وارد میشویم و بعد وارد شاخههای هنری دیگر که میشویم
با یک فاجعه روبهرو هستیم و هیچ دستورالعمل مشخصی نداریم.» بنیاد تعزیه
راهاندازی شود محمدحسین ناصربخت، پژوهشگر تعزیه از زاویه دیگری به ثبت جهانی
تعزیه نگاه میکند و در گفتوگویی عنوان کرده بود بنیادی که برای تعزیه در یکی از
شهرداریها تأسیس شده مدنظر ما نیست، چون با آن بنیاد و پژوهشگاه تعزیه که مدنظر
ماست، تفاوت دارد. این عضو هیئتمدیره انجمن تعزیه در گفتوگو با خبرنگار
روزنامه کیهان به موضوع راهاندازی بنیاد تعزیه اشاره کرده و عنوان میکند: «بنیاد
تعزیهای که یکی از شهرداریها آن را تأسیس کرده است، فقط اسم بنیاد تعزیه را دارد.
آن بنیادی که در ثبت جهانی تعزیه مدنظر است باید یک بنیاد دینی و پژوهشی در زمینه
آفرینش تعزیه باشد. همچنین باید تشکیل بانک اطلاعاتی تعزیه و تشکیل گروههای نمونه،
گروههای ملی و ساخت تکیه دائمی تعزیه در شهرهای بزرگ و پایتخت راهاندازی و تأسیس
شود. در پروندهای که برای تعزیه به یونسکو رفت این بنیاد در آن پیشبینی شده است.
متولی اصلی بنیاد تعزیه باید میراث فرهنگی باشد که وظیفه ثبت آن به عهده این سازمان
بود.» حمایت غیرمستقیم دولت از تعزیه ناصربخت این کارگردان تئاتر عنوان
میکند که خبری درخصوص اقدام میراث فرهنگی مبنی بر راهاندازی بنیاد تعزیه نشنیده
است. وی ادامه میدهد: «زمانی میراث فرهنگی اقدام اصلی را انجام داد و مکانی برای
تعزیه اختصاص و بودجهای را - البته یک بخش بودجه را هم میتواند از یونسکو بگیرد
چون ثبت جهانی شده است- درنظر گرفت. باید یک فراخوان عام دهد که تمام پژوهشگران،
هنرمندان و شبیهخوانان در آنجا جمع شوند و از این افراد در ساماندهی یک گروه ملی
بهره بگیرد؛ یک تشکیلات منسجمی میخواهد که وظیفه اصلی آن هم برعهده میراث فرهنگی
است و سایر ارگانها چون وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی و دانشگاهها و ارگانهایی چون
شهرداری هم همکاری کنند. در واقع باید یک بنیاد ملی شکل بگیرد و نه فقط تهران را
پوشش دهد، بلکه همه گروههای تعزیه سطح کشور را در برگیرد و بتواند یک حمایتی از
ثبت جهانی تعزیه کند. میراث فرهنگی هنوز کاری صورت نداده است شاید در درون خودشان
گفتوگوهایی داشتهاند اما بازتاب عمومی نداشته است.» به گفته ناصربخت، دانشگاه
سوره به همراه دانشگاه هنر تهران از ترم آینده در رشته نمایشهای سنتی دانشجو
میپذیرد. فرهاد نظری، مدیرکل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی
هم در این مورد در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «اگر به کنوانسیون 2003 ثبت
ناملموس جهانی مراجعه کنید، توضیح داده است که دولتها نباید مستقیم وارد شوند بلکه
دولتها باید حمایت کنند- همه بازیها و نمایشهای سنتی- وگرنه اینها از حالت آیینی
خارج میشوند.» به گفته وی، به صرف اینکه در یونسکو تعزیه به ثبت رسیده، باعث
نمیشود که ما هم بنیادی برای آن درنظر بگیریم و بهطور مثال میگوید: «به عنوان
اولین پرونده ایران نوروز ثبت جهانی رسیده است حالا ما باید بنیاد نوروز درست
کنیم؟!» مردم متولی اصلی تعزیه مدیرکل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث
معنوی و طبیعی ادامه میدهد: «تعزیه 1400سال اجرا شده و کسی هم متولی آن نبوده است
و خود مردم آن را نگه داشتهاند. خود مردم به نحو احسن از تعزیه حفاظت میکنند و تا
بهحال هم اتفاقی برایش نیفتاده و روزبهروز هم گستردهتر شده است.»به گفته نظری،
میراث فرهنگی میتواند مشوقها و زیرساختهای لازم را برای تعزیه آماده کند تا
تعزیه بتواند به حیات خود به نحو احسن ادامه دهد. مهدی حجت، قائممقام و معاون
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز منظور از ثبت اثر هنری را صرفاً در یک کتابچه
نمیداند و میگوید: «مسئولان تصورشان از ثبت اثر غلط بوده است. وقتی یونسکو اثری
را ثبت میکند باید امکاناتی در داخل به وجود آید تا اثر هنری تقویت شود و به قوت
خود باقی بماند؛ ثبت جهانی غیر از این خاصیتی ندارد.» حجت در پاسخ به این سؤال
که بعد از ثبت تعزیه چه برنامهها و تمهیداتی برای گسترش و اعتلای این هنر درنظر
گرفتهاید اینطور پاسخ میدهد: «هنوز در این یک ماهه که به سازمان آمدهام، فرصت
نکردهام به همه موارد برسم؛ مسائل پیشرو را ان شاءالله زمین میگذاریم و یکییکی
به حل آنها میرسیم.» حجت، برنامههای سازمان میراث فرهنگی درخصوص تعزیه را در
آینده اینگونه توصیف میکند: «علی القاعده باید حوزههای مرتبط با تعزیه را مورد
شناسایی قرار دهیم. چون تعزیه مورد توجه آحاد ملت ایران است طبیعتاً هرکسی در قبال
آن مسئولیت دارد. مثلاً هیئتهای عزاداری یک مسئولیتی به عهدهشان است؛ کسانی که
تعزیهخوانی میکنند و مراکز نمایشی همچنین. به عنوان کسانی که مسئولیت ثبت آثار
جهانی را به عهده داریم، قسمتهایی که در تعزیه مربوط به تحقیق علمی در این خصوص
و... است، طبیعتاً باید جزو برنامههایمان بگنجانیم.» توجه دستگاههای فرهنگی به
هنر تعزیه قادر آشنا، مدیرکل هنرهای نمایشی، «تعزیه» را جزو هنرهای اصیل ایرانی
که ریشه در فرهنگ و آیین ایرانی و اسلامی دارد میداند و درخصوص متولی این هنر
نمایشی و ارتقای آن میگوید: «تمام دستگاههای فرهنگی تا جایی که میتوانند باید به
ارتقای اینگونه نمایشها کمک کنند. در حقیقت اداره کل هنرهای نمایشی وظیفه خود
میداند که به این هنر توجه کند- جدا از اینکه این هنر به ثبت جهانی رسیده که اتفاق
بزرگی بوده- اما باید گفت مشخص نیست گونههای فعالیتی؛ زیر مجموعه چه سازمانها و
دستگاههایی است؛ آیا زیرمجموعه سازمان تبلیغات اسلامی است؟ یا وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی؟ آیا مأموریت با بخش فرهنگی سپاه یا مربوط به شهرداریها یا به سازمان میراث
فرهنگی و گردشگری است و... به اعتقاد بنده همه این دستگاهها میتوانند به بخشی از
این هنر با رویکردهای خودشان توجه بکنند اما اداره کل هنرهای نمایشی به لحاظ اینکه
تعزیه را بخشی از هنر نمایش میداند، بخشی از موضوع فعالیتیاش را به آن اختصاص
داده است.» وی میافزاید: «در اداره کل هنرهای نمایشی دفتر کانون نمایشهای آیینی
و سنتی را داریم که بخشی از آن به تعزیه میپردازد. انجمن تعزیه ایرانیان را داریم
که پیشکسوتان هنر تعزیه عضو آن هستند و ساماندهی گروههای نمایشی و تعزیه در سراسر
کشور را به عهده دارند که خوشبختانه این اتفاق با شکلگیری دفتر خیابانی در اداره
کل هنرهای نمایشی صورت گرفت که یک سال از عمر این دفتر میگذرد.» به گفته این
مسئول، تعزیه نباید دولتی بشود همانطور که عزاداریهای ما و اعیاد و ایامالله ما
مردمی است، دولت باید از آنها حمایت کند. قادر آشنا میافزاید: «اداره کل هنرهای
نمایشی این آمادگی را دارد؛ نهتنها سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و سازمان
تبلیغات اسلامی و دانشگاهها بلکه با دیگر مراکز فرهنگی درمورد تعزیه جلسهای
بگذارد که نه در ایام محرم و صفر بلکه در طول سال به مناسبتهای مختلف تعزیه داشته
باشیم.» متولی اصلی تعزیه میراث فرهنگی یا وزارت ارشاد؟ عظیم موسوی، پژوهشگر
تئاتر آیینی سنتی درخصوص گسترش و اعتلا بخشیدن به هنر تعزیه توسط دستگاههای فرهنگی
میگوید: «در اینجا دو مسئله است؛ تعزیه از جنبه نمایشی؛ که به وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی مربوط میشود و از جنبه اینکه تعزیه توسط میراث فرهنگی ثبت جهانی شده به این
سازمان مربوط میشود. یعنی باید این دو سازمان میراث فرهنگی و وزارت ارشاد یک
شورایی را درست کنند که با همکاری همدیگر رابطه دوسویهای ایجاد کنند که در عرصه
تعزیه به نتایج خوبی دست یابند؛ نقالی، پردهخوانی، و دیگر نمایشهای ایرانی را سر
و سامان دهند. یعنی یک مکان خاصی برای اجرای تعزیه درنظر بگیرند.» نگاهی به
وضعیت تعزیه به خصوص در چند ساله اخیر و جایگاه تعزیه در هنرهای نمایشی ایران ما را
رهنمون به این میکند که چگونه تعزیه را از خطر فراموشی و تحریف حفظ کنیم. داوود
فتحعلی بیگی، نویسنده و پژوهشگر تئاتر، تربیت شبیه خوانان به صورت آکادمیک را برای
تداوم تعزیه در اولویت میداند و میگوید: «زمان تربیت شبیهخوان به صورت استاد
شاگردی گذشته است و باتوجه به شرایط موجود باید به صورت آکادمیک شبیهخوان پرورش
دهیم.» وی ادامه میدهد: «اگر به دوران تکیه دولت و تکایای دایر آن زمان
برمیگردیم، میبینیم شبیهخوانان را از اساتید نخبه آن دوران انتخاب میکردند،
درحال حاضر اساتید تعزیه بسیار کم هستند، شاید انگشتشمار باشند. به همین جهت ما هم
باید در شیوه تربیت شبیهخوان و هم شیوه ارائه تعزیه تجدیدنظر کنیم. باید یک
تماشاخانه ویژه تعزیه فراهم کنیم تا هر شب یا هر هفته یک تعزیه غریب اجرا کنند.
شاید خیلی از تعزیهها با موضوع شهادت امامحسین(ع) نباشد اما مفاهیم عرفانی و
حماسی در آن باشد.» اعتلای هنر تعزیه با تأسیس هنرستان فتحعلی بیگی از دیگر
راههای اعتلای این هنر را تأسیس هنرستان تعزیه و در ادامه آن دایر کردن رشته
دانشگاهی آن میداند و میافزاید: «زمانی که این شرایط فراهم شود، شبیه خوانان
تشویق میشوند، در ضمن تشویقی برای جوانان میشود که به هنر تعزیه بها بدهند. شاید
همه مردم سینما نروند و تئاتر نبینند ولی به تناسب سلیقه و علاقهمندی وقتی شرایط
عرضه این هنر فراهم شود، مردم به تماشای این هنر اصیل میآیند.» این پژوهشگر
عرصه تئاتر آیینی- سنتی نگاه همه جانبه در ماندگاری هنر تعزیه را مورد تأکید قرار
میدهد و میگوید: «نسخههای تعزیه باید شناسایی، و گردآوری و منتشر شود اما این به
تنهایی کافی نیست بلکه نمایش تعزیه با اجرا زنده میماند و متن به تنهایی زنده
نمیماند. متنهای تعزیه براساس دستگاههای موسیقی نوشته شده است و باید اجرا شود.
دورهای که تعزیه را به وجود آوردند افراد شیوه خواندن این آثار را هم میدانستند.»
جنبه موزهای هنر تعزیه و گردشگری موسوی نیز به جنبه موزهای هنر تعزیه اشاره
دارد و میگوید: «به هرحال تعزیه هنر فراموش شدهای است و برای عصر خودش بوده است و
الان هم باید جنبه موزهای خود را حفظ کند و در واقع دولت و سازمان میراث فرهنگی و
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک مکانی را داشته باشند که بهطور مثال آخر هفتهها در
جمعه یک اجرا بروند. که 52 هفته 52 مجلس اجرا شود درحالی که ما بیش از 300 مجلس
داریم.»موسوی نیز درخصوص جنبه گردشگری این هنر میگوید: «زمانی که گردشگری در ایران
بخواهد اثری چون تعزیه که به ثبت جهانی رسیده است را ببیند؛ متأسفانه هیچ مکانی
برای نمایش تعزیه نداریم تا این نمایش اصیل ایرانی را برای آنها نمایش دهیم؛ پس از
این زاویه هم باید به تعزیه نگاه ویژهای داشته باشیم.» گزارش روز
|