صدیقه توانا چه دنیای شلوغ و پرهمهمهای داشتند مادران و مادربزرگهای ما
وقتی که به خانه بخت میرفتند. در یک حیاط 7-6 اتاقه، کنار پدرشوهر و مادرشوهر یکی
از اتاقها را به عنوان خانه برای زندگی انتخاب که نه، در اختیارشان میگذاشتند و با
حکومت مردسالارانه زندگی دو نفره آغاز میشد. عروس خانواده تا میرفت دست راست و
چپش را پیدا کند یک بچه توی دامنش بود و رزق و روزی که از در و دیوار به قدر سیر
کردن شکم خانواده، بر سر سفره بود. بچه اول هنوز شیرخواره بود که بچه دوم به دنیا
میآمد، تا چشم باز میکردی چهار- پنج تا بچه قد و نیم قد از سر و کول هم در یک
اتاق کوچک و دنج گوشه حیاط، بالا میرفتند. بچهها نه تخت خصوصی داشتند و نه
اتاق خواب جداگانه، در یک فضای 12 متری همه دور هم گل میگفتند و گل میشنیدند، با
قناعت شکمشان را سیر میکردند و با مناعت طبع به تربیت بچهها و رتق و فتق امور
خانه میپرداختند. مقایسه زندگی زوجهای جوان در زمان قدیم با زندگی زوجهای امروزی،
مقایسهای از فاصله زمین تا آسمان است. اعتقاد به اینکه رزق و روزی بچه قبل از
ولادتش تامین میشود، بین زوجهای به اصطلاح روشنفکر امروزی، به قالیچه ابریشم
پاخوردهای میماند که نیاز به ترمیم دارد و از سوی دیگر مسئولان هم باید به فکر
اجرای وعدههای محقق نشده باشند. بچههایم دایی، خاله، عمو و عمه میخواهند
اگر نگاهی به دور و برمان بیندازیم خیلی از زوجهای جوانی را میبینیم که 6-5 سال یا
بیشتر از ازدواجشان گذشته و بنا به هزار و یک دلیل بهانهگیری از زیر بار مسئولیت
بچهدار شدن شانه خالی میکنند و صرفا به خاطر خودخواهیهای خود، بیخیال بچه
میشوند. ولی در این شرایط نظر یکی از هنرمندان جوان رسانهای که به تازگی صاحب یک
فرزند شده است برایم خیلی جالب بود و شاید خواندنش برای شما هم خالی از لطف نباشد و
قطعا چنین تفکراتی باید تقویت شود و مسئولان به این افکار احترام گذاشته و بستههای
حمایتی ویژهای برای رشد جمعیت در نظر بگیرند. این دوست هنرمند مصمم است که
میخواهد صاحب 2 دختر و 2 پسر شود البته به لطف الهی، چرا که در آینده بچههایش
دایی، عمه، عمو و خاله داشته باشند و چرخه فامیلیشان کامل شود. البته ما هم به نظر
این بزرگوار احترام میگذاریم و امیدواریم خداوند رزق و روزی اش را هم بیشتر کند.
شیب نزولی ولادت نتایج یک پژوهش، دلایل کاهش تمایل خانوادهها برای فرزندآوری را
نشان میدهد و از طرف دیگر براساس اعلام سازمان ثبت احوال، ولادت، شیب نزولی و مرگ،
شیب تند پیدا کرده است. در حالی که برخی کارشناسان نسبت به سالمندی جمعیت و کاهش
نرخ باروری هشدار میدهند، هنوز سیاست مدونی در حوزه جمعیت وجود ندارد و عزمی جدی
برای تدوین سیاست مدونی در این حوزه دیده نمیشود. هر دستگاهی به سلیقه خود عمل
میکند و وعدههای داده شده در این باره عملی نشده و اعتماد عمومی در این زمینه از
بین رفته است. برای مثال در ابتدای سال 89 برای تشویق به زادوولد، دولت اعلام
کرد که از این پس به هر نوزاد ایرانی یک میلیون تومان تعلق میگیرد، ولی این سیاست
اجرا نشد. کاهش نرخ باروری در کشورمان به گونهای است که هماکنون بیشتر نرخ کاهش
جمعیت در منطقه مربوط به ایران است و اعلام شده که ایران سریعترین افت نرخ باروری
در تاریخ بشریت را دارد. گزارش مؤسسه اینتر پرایز آمریکا نشان میدهد که باروری
در ایران به شکل حیرتآوری در طول سه دهه گذشته، 70 درصد کاهش داشته است و یکی از
سریعترین رکوردهای افت باروری است که تاکنون در تاریخ بشریت ثبت شده است. اگر روند
کنونی و تصمیمگیریهای مقطعی ادامه یابد فردا دچار مشکلات زیادی در این حوزه
خواهیم بود که برخی از آنها جبرانناپذیر است. کاهش جمعیت در رأس برنامههای
استکبار در فاصله سالهای 57 تا 60، افزایش جمعیت خانواده و نرخ باروری یک زن به
6 فرزند رسید و پس از آن برنامه کاهش سریع و شدید جمعیتی که در برنامه سرویسهای
خارج از کشور بود، در یک پازل کلی از سوی تعدادی از میلیونرهای جهانی برنامهریزی
شد. آنها معتقدند باید جمعیت جهان را کاهش دهیم و این برنامه روی کشورهای جهان سوم
و در حال توسعه، نرخ رشد بالاتری دارد. حجت الاسلام محمدناصر سقایبیریا، معاون
پژوهشی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و دبیر علمی همایش تغییرات جمعیتی و نقش
آن در تحولات در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان با اشاره به این نکته که پس از
انقلاب اسلامی برنامه کاهش جمعیت در رأس برنامههای استکبار قرار گرفت، میگوید:
«استکبار با برنامهریزیهای منسجم سعی در تجزیه کشورهای اسلامی داشت تا این کشورها
به کشورهای کوچک تر که قابل کنترل باشند، تجزیه شود. خط کلی که در جهان پیگیری
میشود، به سمت کاهش جمعیت از قبل از انقلاب بوده و هست و بودجه آن از یونسکو تامین
میشد و الان هم این بودجهها در کشور ما و دیگر کشورها اعمال میشود، همچنین بودجه
خاصی برای جلوگیری از باروری در ایران در نظر گرفتهاند.» سقای بیریا با تاکید
بر این نکته که این نوع برنامهها خالی از یک برنامه دسیسه مانند نمیتواند تلقی
شود، خاطرنشان میکند: «دشمنان حاضرند پول بدهند تا جمعیت ایران کاهش پیدا کند و
البته این فقط عوامل بیرونی در راستای کاهش نرخ رشد جمعیت در ایران بود.» وی در
مورد عوامل داخلی این مسئله هم نگاه خاصی دارد و میگوید: «سیاست داخلی کشور هم طی
سالهای قبل، از 6 فرزند به سمت کاهش باروری سوق یافت و مجموعه عوامل و تبلیغات
وسیعی که با مجوزهای شرعی وعرفی انجام شد، باعث شد در سال 72 به 4 فرزند برسیم و
براساس آماری هم که در سال 91-90 صورت گرفت، نشان میدهد نرخ باروری زنان به 6/1
رسیده است و این خطری است که با آن مواجه هستیم و نسل جوان را به مخاطره
میاندازد.» معاون پژوهشی مؤسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی(ره) در ادامه اضافه
میکند: «متخصصان میگویند تا 20 سال آینده به آستانه پیری جمعیت خواهیم رفت و
جمعیت جوانی که عهدهدار تولید نسل و تولید اقتصاد و دفاع از کشور باید باشد، کاهش
مییابد و اگر جامعهای به این مرحله برسد هیچکس نمیتواند به آن کمک کند،
بنابراین اقدامات لازم باید از الان شروع شود.» به اعتقاد دکتر سقای بیریا
تغییر سبک زندگی، راهکارهای حمایتی از زوجهای جوان و کاهش دادن سن ازدواج، اقداماتی
است که در 5 تا 10 سال آینده باید در دستور کار مسئولان برای افزایش نرخ باروری
صورت گیرد. وقت بچهداری نداریم!! حدود 10سال از ازدواج فتانه رستمی و همسرش
پرویز طلوعیپناه میگذرد. هر دو در یک مؤسسه فرهنگی به کارهای تبلیغاتی مشغول
هستند، یکی طراح و گرافیست و دیگری عکاس و مدیر مجموعه. آنها را از مدتها قبل
میشناختم. مناسب دیدم برای سوژه گزارش نقطه نظر آنها را هم بدانم. به اعتقاد این
زوج، مشکلات اقتصادی و نداشتن مسکن مناسب مهمترین سد راه بچهدار شدن آنها و دیگر
جوانان امثال آنهاست. وقتی به خانم رستمی میگویم، روزی بچه دست خداست و همان خدایی
که قبل از بهدنیا آمدن بچه به فکر شیر او است قطعا در آینده او را رها نمیکند،
اینطور فرار از مسئولیتش را توجیه میکند: «با اما و اگر نمیتوان در این دنیای
مدرنیته و عصر تکنولوژی بچه بزرگ کرد، ما از صبح تا شب بیرون از خانه کار میکنیم
نه وقت بچهداری داریم و نه حوصلهاش را. در ضمن مسئولان که نگران هستند چرا
تبلیغات خانواده تکفرزندی را روی بروشورها و بیلبوردهای بزرگ بیمه چاپ میکنند؟!»
و آقای طلوعیپناه در تأیید حرفهای همسرش رشته کلام را از او میگیرد و میگوید:
«ما در ابتدای ازدواج قصد داشتیم همان سال اول بچهدار شویم ولی همه ما را از این
کار منع کرده و گفتند صبر کنید زندگیتان سر و سامان بگیرد، شما اول و آخر یک بچه
که بیشتر نمیخواهید، پس هیچوقت برای یک بچه داشتن دیر نیست!! و الان هم که آن قدر
درگیر کار شده و زیر بار قرض رفتهایم که کسی به بچهدار شدن فکر نمیکند!!»
ضرورت مشوقهای اقتصادی برای بچهدار شدن یکی از مباحثی که خانوادهها مطرح
میکنند، وجود مشکلات و موانع اقتصادی است. مسئولان هم البته باید بکوشند با ایجاد
مشوقهای اقتصادی، خانوادهها را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب کنند. مشوقهای
اقتصادی تا چه حد میتواند جبرانکننده هزینههای مالی امروزی باشد؟ دکتر
محمدجواد محمودی، رئیس مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور به این سؤال
پاسخ میدهد و با استناد به تجربه دیگر کشورها در این زمینه میگوید: «کاهش باروری
مختص کشور ما نیست. کشورهای توسعه یافته از سال 1960 با کاهش باروری مواجه شدند و
از آن زمان به فکر افزایش باروریشان بودند. اقدامات صورت گرفته توسط دولتها شامل
پاداش یا مساعده هنگام تولد فرزند، تخصیص مزایا به خانوادهها، اجازه مرخصی به
مادران و پدران و کمک هزینه مراقبت از فرزند بود.» وی میگوید: «افزایش
هزینههای اقتصادی موجب شده است تا هزینه تأمین فرزند افزایش یابد. بنابراین برای
تشویق خانوادهها برای داشتن فرزند بیشتر، باید هزینه تربیت فرزند را پایین بیاوریم
و حداقلهای شرایط فرزندآوری را برای مردم و بخصوص زوجهای جوان فراهم کنیم و
دولتها میتوانند در این زمینه کمک کنند.» سیاست غلط کنترل جمعیت مقام معظم
رهبری فرمودند، بررسیهای علمی و کارشناسی نشان میدهد که اگر سیاست کنترل جمعیت
ادامه یابد، در نهایت دچار پیری و کاهش جمعیت خواهیم شد. چالشهای جمعیتی ناشی از
کاهش باروری چیست؟ رئیس مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور نیز به
این سؤال اینگونه پاسخ میدهد: «اگر باروری کاهش یابد و هر مادر کمتر از دو فرزند
داشته باشد، چالشهای خاصی خواهد داشت؛ اولین چالش اینکه قدر مطلق جمعیت کم میشود.
با کاهش تعداد فرزندان میزان باروری کم میشود و با مشکل تجدید نسل مواجه میشویم،
یعنی نمیتوانیم نسلی را جایگزین خودمان کنیم.»دکتر محمودی با بیان این نکته مهم که
وقتی دو فرزند داریم، حداقل یکی از آنها باید دختر باشد تا جایگزین مادر شود چون او
برای باروری مهم است، خاطرنشان میکند: «وقتی میانگین فرزندان 6/1 یا 7/1 به ازای
هر زن باشد، یعنی هر مادر به ازای خودش 8/0 فرزند جایگزین میکند. این تعداد، حتی
جایگزین خود مادر هم نمیتواند باشد.» رئیس مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی
جمعیت کشور در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان اضافه میکند: «هنگامی که مادران
تعداد دختر لازم برای جایگزینی را به دنیا نمیآورند در طولانیمدت با نرخ رشد صفر
و منفی مواجه خواهیم شد. جامعه ما تاکنون تقریبا یک جامعه جوان بوده است، البته
الان به سمت میانسالی در حال حرکت است. در حال حاضر نرخ مرگ و میر در کشور ما حدود
6در هزار بوده است، یعنی به ازای هر هزار نفر، 6 نفر فوت میکنند، ولی از این به
بعد به علت مسن شدن ساختار سنی نمیتوانیم انتظار تثبیت یا کاهش نرخ مرگ و میر را
داشته باشیم. بنابراین به علت اینکه ساختار سنی کشور ما مسن می شود، نرخ مرگ و میر
در سالهای آینده به 7 یا 8 نفر و بیشتر در هر هزار نفر میرسد و هر چقدر این عدد
افزایش یابد، قدر مطلق جمعیت بیشتر کاهش پیدا میکند.» دکتر محمودی یکی از
چالشهایی که در این بین بهوجود میآید را اینطور توضیح میدهد: «چالش اصلی، کاهش
باروری، چالش تجدید نسل است. پیش از این 40درصد جمعیت زیر 15سال بودند، ولی الان
اینگونه نیست.»به اعتقاد وی، در حال حاضر حدود 23درصد جمعیت زیر 15سال است و این
روند به سمت میانسالی و سالخوردگی در حال حرکت است. دکتر محمودی یکی از علتهای
اصلی پدیده سالمندی را کاهش باروری ذکر میکند و آن را دارای درجات متعددی میداند.
او میگوید: «اگر بیش از 7درصد جمعیت جامعهای بالای 60 سال باشد آن جامعه وارد
مرحله سالمندی شده است. البته برخی نیز 65سالگی را مطرح میکنند، ولی الان حدود 2/8
درصد جمعیت کشور ما به بالای 60 سال رسیده است و با این وضعیت تا سال 1400 شمسی،
جمعیت ما وارد مرحله سالمندی میشود. اگر بالای 14درصد جمعیت سالمند شود، مرحله دوم
سالخوردگی و اگر بیش از 20درصد جمعیت سالمند شود میگوییم فوقسالمندی یا انفجار
عمومی سالمندان!» آینده این وضعیت ما را به چه سمتی پیش خواهد برد؟ دکتر محمودی
اینطور به این پرسش پاسخ میدهد: «میانه سنی کشور ما در سال 1950 میلادی یا 1329
شمسی، 20سال بوده که در سال 2000 به حدود 22سال رسیده است. این عدد در سال 2010 به
27 سال و در سال 2013 به حدود 28 سال رسیده است. همچنین پیشبینی میشود در سال
2025 میانه سنی جمعیت ایران به 36 سال برسد. یعنی نصف جمعیت کشور بالای 36 سال و
نصف دیگر آن پایین 36 سال خواهد بود. همچنین در سال 2050 یا 1430، میانه سنی در
ایران به 47 سال خواهد رسید، یعنی حدود 10 سال بیشتر از میانه سنی جهان است، زیرا
میانه سنی جهان در آن سال 38 سال خواهد بود. میانهسنی کشورهای توسعهیافته در سال
2050، 42 سال خواهد بود. البته سرعت روند کاهش باروری در کشور ما در مقایسه با دیگر
کشورهای توسعهیافته بیشتر بوده است بنابراین روند سالمندی نیز بسیار تندتر از آنها
خواهد بود.» گزارش روز
|