Research@kayhan.ir مطبوعات زنجيرهاى تجديدنظرطلبان، دوشادوش براندازان
جبهه جنگ نرم دشمن در اقدامى كاملا هماهنگ، تعطيلى روزنامه سلام را اقدامى
غيرقانونى، مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سياسى عنوان كرد. روزنامه نشاط با
عبارت معنادارى در زير تصوير مدير مسؤول سلام و عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز نوشت:
«آيا محافظهكاران هزينه به صحنه آوردن آقاى موسوى خوئينىها را محاسبه
كردهاند؟»268 روزنامه صبح امروز با مديرمسؤولى سعيد حجاريان در مقالهاى براى
آمادهسازى اذهان جامعه و به ميدان كشاندن طرفداران خود تصريح كرد : «بايد به ياد
داشته باشيم كه بازى دموكراسى، اگرچه بازى ناميده مىشود، ولى اگر قواعد آن را
پذيرفتيم، ديگر بازى نيست. رأى مردم به جمهورى اسلامى، رأى به دموكراسى است و اگر
اين قاعده چه در مطبوعات و چه در انتخابات درهم شكسته شود، آنگاه سياستورزى به
پايان مىرسد».269 هماهنگى روزنامههاى 17 تيرماه، در اختصاص تيترها و
سرمقالههاى خود به عواقب پيشبينىناپذير توقيف سلام، نشان از آن داشت كه يك تيم
بسيار قوى در پشت پرده، هدايت اين جريان را برعهده دارد. چرا كه نكته جالب توجه
درباره مطالب و سرمقالههاى اين روزنامهها گوياى اين مطلب بود كه آنان از توقيف
سلام خبر داشتند و مطالبى را از پيش براى فرداى روز توقيف مهيا كرده بودند. اصحاب
رسانه به خوبى مىدانند كه يك روزنامه صبح نهايتآ بايد تا ساعت 20 تا 21 روز قبل
زير چاپ رفته باشد؛ تا بتواند صبح فردا مطالب خود را به خوانندگان و مخاطبان خود
عرضه كند. با اين وضع اين سؤال مطرح است كه چطور ممكن است روزنامهاى درباره خبرى
كه ساعت 22 منتشر شده، بتواند براى شماره فرداى خود، انبوهى از گزارش و تحليل چاپ
كند؟!! البته تيترهاى روزهاى قبل و بعد، آبستن حوادث روزهاى بعد بود، به گونهاى كه
تيترهاى مهيج زمينهساز درگيريها شده بود. رسول متنجبنيا (عضو مجمع روحانيون
مبارز) در مصاحبه با روزنامه نشاط اينگونه به تهيج افكار عمومى پرداخت :
«محدوديت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد كرد».270 برخى ديگر از تيترهاى
مهيج براى اردوكشى خيابانى چنين بود: «زمان حامل حوادث خشونتبار است»271 ، «نظام
بايد هزينههاى سنگينى بپردازد»272 ، «دانشجويان ساكت نخواهند نشست».273 امّا
اين همه داستان نبود چرا كه پروژه بحرانسازى عليه نظام جمهورى اسلامى كه در هفتم
تير 1378 توسط نشريه آمريكايى «ميدلايست اكونوميك دايجست» افشا شده بود، بايستى
رقم مىخورد. اين نشريه آمريكايى ماهها قبل در مقالهاى نوشته بود: «بيشتر ناظران
در تهران بر اين اعتقادند كه تابستان امسال شاهد يك آزمون حياتى قدرت و حتى شاهد
دور نهايى رويارويى جدى بين جناح محافظهكار و اصلاحگرايان خواهد بود. اصلاحطلبان
يك تابستان سياسى داغ را در پيش روى دارند تا جناح محافظهكار را از ميدان مبارزه
خارج نمايند».274 اين تابستان داغ با حضور فعال دفتر تحكيم وحدت به عنوان بازوى
دانشجويى اصلاحطلبان رقم خورد. اعضاى اين دفتر در روز توقيف روزنامه سلام، با نصب
اطلاعيههايى در كوى دانشگاه تهران از دانشجويان دعوت كرد تا در اعتراض به توقيف
سلام در يك تجمع حاضر شوند. ساعاتى بعد از نصب اعلاميهها، حدود 20 تا 30 نفر از
اعضاى دفتر تحكيم وحدت در خيابانهاى داخل كوى دانشگاه تهران شروع به سر دادن
شعارهايى در اعتراض به نمايندگان مجلس پنجم و طرح اصلاح قانون مطبوعات و توقيف
روزنامه سلام كردند. البته توقيف سلام بهانهاى بيش نبود. چرا كه شعارها كمكم به
ضدیت با نظام و برخى مسؤولان سوق پيدا كرد؛ يعنى چيزى كه از ابتدا قصد بر آن بود.
در اين ميان طراحان اصلى ماجرا نيروهاى ميدانى خود را به صحنه آوردند تا كمبود
دانشجو به دليل تعطيلى دانشگاه را جبران نمايند. پس از كشيده شدن دامنه اعتراضات
به بيرون از كوى، نيروى انتظامى وارد عمل شده و متعرضين را به داخل كوى هدايت
مىكند. احمد باطبى دخالت نيروى انتظامى، شعارهاى معترضين را به سمت اين نيرو
معطوف مىكند. در جريان اين ناآرامىها، گروهى لباس شخصى ناگهان با سر دادن
شعارهايى چون «يا زهرا» به خوابگاه دانشجويان حمله برده و به ضرب و شتم آنها
پرداختند. اين پروژه نياز به كشتهسازى نيز داشت و در اين راستا فردى به نام
«احمد باطبى» با در دست گرفتن يك زير پيراهن آغشته به رنگ ـ كه بعدها اعتراف كرد در
خانه با خون حيوانات زير پيراهن را رنگى كرده بود ـ مدعى كشته شدن دوست دانشجوى خود
شد و عكس پيراهن به دست او به طور گسترده در نشريات زنجيرهاى دوم خرداد منعكس شد.
275 حضور تعدادى از اعضاى مجمع روحانيون مبارز همچون: موسوى لارى، مجيد انصارى،
علىاكبر محتشمىپور، در ميان آشوبگران نيز جاى بسى تأمل دارد. مجمع روحانيون
مبارز نيز در واكنش به تعطيلى روزنامه سلام و بدون توجه به تخلف آن در انتشار سند
داراى طبقهبندى با صدور بيانيهاى اعلام كرد: «با بستن روزنامه سلام و ساير
روزنامههاى مستقل هرگز نمىتوان جامعه را به فضاى قبل از دوم خرداد برگرداند و با
تبليغات يك سويه تصميمات يك جناح سياسى را بر مردم حاكم كرد . . . دخالت غيرقانونى
دادگاه ويژه روحانيت در امر مطبوعات زمينه را براى اَعمال غيرقانونى ديگران و گسترش
هرج و مرج در جامعه فراهم مىكند».276 از سوى ديگر، رسانههاى اصلاحطلب در
واكنش به درگيرى صورت گرفته ميان دانشجويان و افراد ناشناس مرتبآ نيروهاى بسيج را
نشانه رفته و آنها را متهم به حمله به كوى دانشگاه مىكردند. امّا جالب اين كه شخص
سيدمحمد خاتمى به عنوان رئيس شوراى امنيت ملى كشور در جلسات مختلف اجازه ورود بسيج
به صحنه و جلوگيرى از گسترش اغتشاشات را نمىداد. مرتضى نبوى (عضو مجمع تشخيص مصلحت
نظام) در اين باره مىگويد : «18 تير يكى از حوادثى بود كه با ظاهرى آراسته صورت
گرفت. يعنى برخى از مطبوعات به عنوان مظهر آزادى و جمعى از دانشجويان به عنوان جنبش
دانشجويى به صحنه آمدند كه هدف آنها ايجاد استحاله در نظام و وقوع يك انقلاب رنگين
در ايران بود. دستاندركاران اين حادثه اشتباهات اساسى كردند. آنها كار را به خشونت
كشاندند و شتابزده هركس كه چهرهاى حزباللهى داشت و موتورسوار بود مورد ضرب و شتم
قرار دادند. از آنجا كه اين مردم، كسانى بودند كه در دهه قبل، خودشان انقلاب كرده
بودند، با ديدن اين جريان به سرعت متوجه اهداف آن شدند. دستاندركاران 18تير تصور
مىكردند كه مردم پشت سر آنها قرار مىگيرند و انقلاب ديگرى از نوع ضد انقلاب انجام
مىشود، امّا مردم با ديدن خشونت آنان و با روشنگرى كه مقام معظّم رهبرى در اين
زمينه داشتند، 23 تير به صحنه آمدند و غائله را تمام كردند. در مسئله 18 تير، شوراى
عالى امنيت ملّى كمى با سستى كار كرد. آقاى روحانى دبير وقت اين شورا در آن زمان در
خارج از كشور بود و جلسات شورا كه به رياست رئيسجمهور تشكيل مىشد، اجازه نمىداد
كه بسيج وارد شود و جلوى شلوغى را بگيرد. وقتى آقاى روحانى به كشور بازگشت، مجوز را
صادر كرد و اين كار موجب شد تا برپاكنندگان اين غائله، به لانههايشان
بازگردند».277 در تاريخ 21 تير 1378 تعدادى از دانشجويان با حضور در حسينيه
امام خمينى(ره) با رهبر معظّم انقلاب ديدار مىكنند. مقام معظّم رهبرى ضمن تأسفبار
خواندن حادثه كوى دانشگاه و تقبيح حمله عناصر مشكوك به خوابگاه دانشجويان به اسم
نيروى انتظامى و با شعارهاى اسلامى، خواستار تحقيق و برخورد با مجرمان اين حادثه
مىشوند و از دانشجويان دلجويى مىكنند. پخش مستقيم اين سخنرانى از طريق رسانهها و
بخصوص به وسيله بلندگوهاى اطراف دانشگاه، تأثير بسيار زيادى در فرو نشاندن التهابات
سياسى آن روز داشت. مقام معظّم رهبرى در اين ديدار خطاب به دانشجويان فرمودند :
«حرف من به شما دانشجويان اين است كه مراقب دشمن باشيد. دشمن را خوب بشناسيد. مبادا
از شناسايى دشمن غفلت كنيد. غريبههايى كه در لباس خودى در همهجا دخالت مىكنند،
اينها را بشناسيد، دستهاى پنهان را ببينيد، هيچ كس به خاطر غفلت ستايش نمىشود. هيچ
كس به خاطر چشمها را برهم گذاشتن مدح نمىشود. اگر بر آدم غافل ضربهاى وارد شد،
اوّل كسى كه مسؤول و مذموم است، خود اوست، مراقب باشيد. دانشجو، قشر فاخر و باارزشى
است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال است سعى مىكنند، بلكه بتوانند
دانشجويان را در مقابل نظام قرار بدهند. امّا موفق نشدند، بعد از اين هم موفق
نخواهند شد. اگر يك عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده كنند و از آب گلآلودى
ماهى بگيرند، وارد اجتماع دانشجويان شدند و شعارهايى درست كردند و حرفهايى زدند،
خيال نكنند كه ما اشتباه خواهيم كرد، نه ما اشتباه نخواهيم كرد. ما مخاطب و طرف
خودمان را مىشناسيم. دانشجو فرزند ماست. متعلق به ماست. متعلق به اين كشور است.
دشمن است كه مىخواهد با نفوذ در ميان دانشجويان، فساد و تباهى كند، خود دانشجويان
بايستى هوشيارانه متوجه باشند».278 ايشان در بخش ديگرى از سخنان خود با تأكيد
بر اين كه دشمن در اين وضعيت، امنيت ملّى را هدف گرفته است و در همين راستا به
دستگاههاى اطلاعاتى و انتظامى ضربهاى ناجوانمردانه وارد كرده است، اظهار داشتند :
«يك حرفى هم به شما جوانان عرض مىكنم؛ جوانان عزيز! شماها اميدهاى انقلاب و
اسلاميد. رفتار شماها مىتواند اين مملكت را در جهت شكوفايى با سرعت به پيش ببرد.
وقتى جوانان مملكت هوشيارانه با تدبير، با حلم، با توجه به موقعيتها، حرف بزند و
تصميم بگيرد و عمل كند، كشور گلستان خواهد شد. وقتى هيجانات كور پا وسط بگذارند
دشمن فورآ استفاده خواهد كرد. بارها ما اين حرف را گفتيم چرا گوش نكردند؟! چرا گوش
نمىكنند؟! حتى اگر يك چيزى كه خون شما را به جوش مىآورد ـ مثلا فرض كنيد اهانت به
رهبرى كردند ـ باز هم بايد صبر و سكوت كنيد. اگر عكس من را هم آتش زدند و يا پاره
كردند، بايد سكوت كنيد. [ گريه حضار] نيرويتان را براى آن روزى كه كشور به آن
نيازمند است، براى آن روزى كه نيروى جوان و مؤمن و حزباللهى بايد در مقابله با
دشمن بايستد، حفظ كنيد. والّا حالا فرض كنيم يك جوانى، يا يك دانشجوى فريبخوردهاى
هم حرفى زد و كارى كرد، چه اشكالى دارد؟ من از او صرف نظر مىكنم».279 مقام
معظّم رهبرى در ادامه جناحهاى سياسى كشور را خطاب قرار داده و فرمودند : «يك
نكته هم به اين خط و خطوط سياسى عرض كنيم. آقايانى كه سردمداران خطوط سياسى و
گرايشهاى سياسى هستند، حالا برسيد به اين حرفى كه ما مىگوييم، شما خوديها وقتى سر
قضاياى بيهوده، اينطور باهم درگير مىشويد، دشمن سوء استفاده مىكند، بفرماييد اين
يك نمونه! ديديد دشمن چطور استفاده كرد؟ ديديد دشمن چگونه نيش خود را زد؟! اختلافات
سليقهاى و سياسى را كنار بگذاريد. البته ما اصرار نداريم كه همه يك طور فكر كنند،
امّا براى كار سياسى و درگيرى سياسى، حدى قائل بشويد و يك خط قرمزى بگذاريد.
بىحساب و كتاب باهم مبارزه نكنيد كه آنقدر مشغول شويد كه به دشمن اجازه بدهيد اين
طور بيايد و داخل اين ميدانها بشود. سر اين قضيه قانون مطبوعات، سر قضاياى گوناگون
ديگر، چه جنجال و دعوايى به راه افتاد! همهاش مسائل خط و خطوط، براى چه؟ براى اين
كه يك قانونى دارد در مجلس تصويب مىشود!».280 پس از مواضع مقام معظّم رهبرى در
عصر همان روز، 24 تن از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در نامهاى محرمانه خطاب به
رئيس دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانيون مبارز كه بعدها علنى شد، از او خواستند در
برابر دوستان آشوبطلب خود سكوت و مسامحه را كنار گذاشته و به وظيفه انقلابى و ملّى
خود عمل كند. 268ـ روزنامه نشاط، به تاريخ 1378/4/17. 269 ـ روزنامه صبح
امروز، به تاريخ 1378/4/17. 270 ـ روزنامه نشاط، به تاريخ 1378/4/16. 271 ـ
سراب سياست، ص 289. 272ـ همان، ص 290. 273 ـ همان. 274ـ سوداى سكولاريسم،
صص 212 و 213. 275 ـ سوداى سكولاريسم، ص 215. 276 ـ روزنامه نشاط، به
تاريخ1378/4/19. 277 ـ سايت خبرى آفتاب، به تاريخ 1387/11/13. 278 ـ بيانات
مقام معظّم رهبرى در ديدار دانشجويان، به تاريخ 1378/4/21. 279ـ بيانات مقام
معظّم رهبرى در ديدار دانشجويان، به تاريخ 1378/4/21. 280 ـ بيانات مقام معظّم
رهبرى در ديدار با دانشجويان، به تاريخ 1378/4/21. پاورقی
|