(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 14 آذر 1392 - شماره 20657

پیشدستی در کار خیر
اعتدال اقتصادی
انعمت علیهم صراط مستقیم- غیب
آداب خوابیدن سالک
راههای آموزش خداشناسی به کودکان
ده قدم با کودکم
آفات ازدواج در سن بالا
   


قال‌الامام علی(ع): علیکم باعمال الخیر فتبادروها، ولایکن غیرکم احق بها منکم.
امام علی(ع) فرمود: به کار نیک روی آورید و (در راه آن) پیشدستی کنید، و کسی را جز خود، شایسته‌تر به انجام آن ندانید.(1)

1- غررالحکم، ص 213

 


امام حسن مجتبی(ع) در رابطه با تلاش اقتصادی و حدومرز آن فرمود: «در طلب (روزی) چنان مکوش که کوشش بر تو چیره گردد (و همه وقت و توانت را بگیرد)، و بر تقدیر اعتماد نکن، مانند اعتماد کسی که (کارها را) وانهاده است، زیرا که طلب روزی بیشتر سنت و اعتدال در کسب عفت است، وعفت ورزی هیچ روزی‌ای را از بین نمی‌برد، و آزمندی و حرص زدن، هیچ زیادتی را جذب نمی‌کند، زیرا که روزی تقسیم شده است، و حرص ورزی موجب درافتادن در گناهان است.(1)
در همین رابطه امام صادق(ع) می فرماید: «باید کسب تو برای تامین زندگی، از حد آدمهای کم کار بگذرد، و به اندازه اشخاص حریص دنیادوست و دل به دنیا داده نیز نرسد، پس خود را در کسب و کار، در حد انسانی با انصاف و آبرودار نگاه دار، و از اشخاص سست و ناتوان بالاتر بیاور، و به کسب آنچه برای انسان مورد نیاز است بپرداز.(2)

1- بحارالانوار، ج 78، ص 106
2- همان، ج 103، ص 33

 


پرسش:
منظور از این سه کلید واژه قرآنی «انعمت علیهم، صراط مستقیم و غیب چیست و چه مصادیقی را شامل می‌شود؟
پاسخ:
1- انعمت علیهم
منظور از انعمت علیهم که در سوره حمد و نماز می‌خوانیم براساس مفاد آیه69 سوره نساء این افراد هستند: پیامبران- صدیقان(بسیار راستگویان)- شهدای راه حق و صالحان (درستکاران)
2- صراط مستقیم
منظور از صراط مستقیم که در سوره حمد و نماز خوانده می‌شود براساس آیه 36و 54 سوره مریم و 64 سوره زخرف و 61 سوره یس بندگی خدا و عبادت او و انجام واجبات و مستحبات و دوری از محرمات و مکروهات است که حرکت در این مسیر تضمین‌کننده خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی انسان است.
3- غیب
منظور از ایمان به غیب که در آیه سوم سوره بقره آمده است براساس تفاسیر معتبر به شرح زیر است:
- تفسیر مجمع‌البیان: ایمان به جهان دیگر است
- تفسیر المیزان: چیزی که در تحت حس و درک آدمی قرار ندارد و آن عبارت از خداوند سبحان و آیات کبرای اوست.
- تفسیر نور: جهان غیب برتر از علم (انسان) و فراتر از آن است.
- تفسیر نمونه: شامل آنچه ماورا حس است می‌شود.
- تفسیر اطیب‌البیان: عالم غیب، چیزی است که حس آن را درک نمی‌کند.

 


(بدان ای سالک راه خدا!) از وظایف مهم هنگام خواب، یکی محاسبه نفس می‌باشد که می‌بایست از ابتدای وقتی که در شب قبل، از خواب بیدار شده تا آن هنگامی که می‌خواهد برای خواب به بستر برود، تمام حرکات و سکنات و اقوال و افعال خود را محاسبه کند، بعد به این مطلب توجه داشته باشد که خواب، برادر مرگ است و هنگام خواب، خداوند روح او را می‌گیرد همچنان که روح مرده گرفته می‌شود و این آیه شریفه را قرائت کند «الله یتوفی الا نفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» (زمر- 42) و خواب را مرگ صغیر بداند و به این حقیقت توجه داشته باشد که اگر روحش را خداوند به بدنش بازنگرداند، برای همیشه مرده است، و لذا همان سخنی که مردگان پس از مرگ بر زبان می‌آورند، بگوید و این آیه را تلاوت کند: «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا» (مومنون 199) و به خاطر داشته باشد که همه آن کسانی که به خواب رفتند، زبان حالشان همین بوده و به امید برخاستن، سر به بالین نهادند، ولی بسیاری از آنها دیگر سر از بالین برنداشتند و در جواب تقاضای بازگشت آنها خطاب رسید:‌«کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» (مومنون- 100) و با طهارت و یاد خدا به بستر رود و از ادعیه و اذکاری که در این مورد رسیده غفلت نکند و روح و نفس و قلب و قالب و تمام امور خود را به خدا بسپارد و به زبان حال بگوید: به سوی خدا می‌روم.(1)

1- اسرارالصلوه، میرزا جواد ملکی تبریزی، ص 466

 


طه تهامی
در مقاله حاضر نویسنده برای آشنا کردن کودک با مقوله خداشناسی ، ده شیوه روانشناسانه را پیشنهاد کرده است که ذیلا تقدیم خوانندگان عزیز می شود.
***
شناخت خدا براي کودک امر مهمي است. براي آموزش خداشناسي به کودکان روش‌هاي متعددي وجود دارد که مي‌توان از آنها در راه معرفي صحيح خداوند و صفات او به کودکان بهره گرفت. در سيره‌ تربيتي معصومين(ع) نيز چهار کليد اصلي مشاهده مي‌شود که عبارتند از:
مفروض گرفتن اصل وجود خدا؛ استفاده از دلايل روشن و قابل فهم؛ تاکيد بر معرفي خدا از راه صفات؛ ايجاد ارتباط با خدا و حفظ آن (که آثاري چون تقويت، رشد و ارتقاي ايمان به خدا و انس با خدا و محبت او را در پي دارد). (1)
1-اهمیت داستان
کودکان الفتي شيرين و باور نکردني با داستان دارند. برخي از مشکلات بزرگ رفتاري کودکان را مي‌توان با طرح داستان‌ تغيير داد يا آمادگي ذهني تغيير را در آنها به وجود آورد. همچنين مي‌توان از داستان براي انتقال بهتر مفاهيم بهره گرفت؛ شيوه‌اي که عملاً در قرآن توصيه شده است.
در معرفي خدا به کودکان نيز زمينه‌ استفاده از اين روش بسيار مهياست. سوره‌هاي مختلف قرآن، سيره و روش زندگي پيشوايان ديني، روش بزرگان و دانشمندان و نيز منش انسان‌هاي بزرگي که با تکيه بر قدرت خداوند توانسته‌اند کارهاي بسيار مهمي در زندگي خود داشته باشند، مي‌توانند در خدمت خداشناسي کودکان قرار گيرند. در اجراي موفق اين روش، توجه به چند نکته سودمند است:
- کودکان تا سن سه سالگي و برخي دوره‌هاي ديگر، بين واقعيت و افسانه‌هاي خيالي تفاوتي قائل نيستند. آنها هر داستاني را که درباره‌ اديان و انبيا(ع) گفته شود، باور خواهند کرد. حتي ممکن است وانمود کنند که خود يکي از شخصيت‌هاي داستان هستند، چرا که تفکيک ميان واقعيت و آنچه در خيال او مي‌گذرد، براي کودک مشکل است. داستان‌هاي جذاب و شخصيت‌هاي آن براي کودکان بسيار قابل باورتر و واقعي‌تر از توصيه‌هاي اخلاقي و تربيتي مجرد و ذهني هستند. براي آموزش درس‌هاي بزرگ زندگي به فرزند خود، از داستان استفاده کرده و از هر گونه موعظه و سخنراني اجتناب کنيد.
- در طرح داستان‌هاي ديني بايد دقت كرد كه از بيان وقايعي كه مربوط به عذاب‌ها و سخت‌گيري‌های خداوند بر بندگانش مي‌شود، خودداري کرده و بيشتر به بازگويي داستان‌هايي پرداخته شود كه چهره‌اي صميمي و مهربان از پروردگار را به نمايش مي‌گذارند.
- سعي کنيد از داستان‌هاي فرهنگ و مذهب خودتان استفاده کنيد. مانند داستان حضرت يونس(ع) که مفاهيمي چون نااميد نشدن از رحمت خداوند و توبه کردن پس از آگاه شدن از اشتباه و خطاي خود در آن نهفته است.
2-محبوب خدا بودن
کودک وقتي بداند که مورد علاقه‌ خداوند است و هداياي فراواني از سوي خداوند مانند پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و بانشاط و خوراکي‌هاي لذيد و...، به او داده شده است، ارتباط بهتري با او برقرار کرده، زمينه‌ اوليه‌ شناخت بهتر خداوند در او شکل مي‌گيرد.  ضروري است كه اين تصور در ذهن كودك استقرار يابد كه خدا او را دوست دارد و مي‌خواهد او فردي شايسته و خوشبخت گردد، او دوست داشتني، مهربان و صميمي‌تر از پدر و مادر است.
3-استفاده از مثال
تمثيل‌هاي مناسب به وجود آوريد. مثلاً مي‌توانيد خوبي را به روشنايي و بدي را به تاريکي تشبيه کنيد چون کودکان شب را دوست ندارند. براي کودکان بزرگ تر، خدا را به نوري تشبيه کنيد که بر همه چيز مي‌تابد و آنها را روشن مي‌کند و همه جا حضور دارد. تمثيل باعث عيني و ملموس‌تر شدن مفهوم خدا براي فرزندتان خواهد شد.
معاني و محتواي تمثيل‌ها را مورد تاکيد قرار دهيد. براي درک مفهوم حضور خدا در همه جا، نور، تمثيلي بسيار غني است.
4-استفاده از تجربیات روزمره
اگر مي‌خواهيد آموزش اعتقادات بنيادين را براي فرزندتان جذاب نماييد و نياز او را تقويت کنيد، آنها را با زندگي روزمره‌ فرزندتان پيوند دهيد، راه‌هاي متعددي براي اين کار وجود دارد:
- مفاهيم بديهي و يقيني را در اوايل دوران کودکي فرزندتان پايه ريزي کنيد.
- هيچ گاه نظريه‌اي رسمي را براي فرزندتان تکرار نکنيد مگر اينکه توانايي درک آن را دارا باشد.
- اگر فرزندتان کمتر از هشت سال سن دارد، به صورت ساده، مطلق و غيررسمي فکر مي‌کند. او ممکن است بتواند فقط کمي فراتر از معني ظاهري جملات را درک کند. کودکان در اين سن نياز به تذکر و تکرار دارند. هميشه بايد به آنها گفت: «خدا به تو کمک مي‌کند که کارهاي خوب را انجام دهي».
- اگر فرزندتان در سن نوجواني قرار دارد، قادر به درک معاني توصيه‌هاي شما خواهد بود، زيرا ذهن منطقي او شکل گرفته است.
- اصول اعتقادي را با تجربه‌ روزمره‌ فرزندتان مرتبط کنيد. تجربه‌ روزمره‌ فرزندتان را مدخلي براي ورود به بحث درباره‌ اصول اعتقادي قرار دهيد.
- احساسات و عواطف کودکان را بايد با استدلال منطقي او همراه کرد. از فرزندتان بپرسيد وقتي که مي‌فهمد خدا کيست، چه انتظاري از او دارد و در مورد خدا چه احساسي به او دست مي‌دهد؟
- مثال‌ها و موارد تجربي را به سمت دستيابي به اصول اعتقادي هدايت کنيد.
- براي آموزش يک اصل، از داستان‌هاي مختلفي استفاده کرده، در نهايت با طرح سؤالاتي او را راهنمايي کنيد تا قادر به درک اصول مورد نظر از متن داستان‌ها باشد. مثلاً بپرسيد: در همه اين داستان‌ها، خدا چه کار واحدي انجام داد؟ ارتباط بين خدا و انسان‌ها در اين داستان‌ها، چه چيزي را به ما مي‌آموزد؟
5-آشنایی با نمونه های ایمان
مقصود اصلي از خداشناسي، نشان دادن تجليات خداپرستي در زندگي انسان است. پس بايد صحنه‌هايي از زندگي يک خداپرست واقعي متناسب با سنين کودکان هر دوره نشان داده شود. فرزندتان را با نمونه‌هاي عالي ايمان محکم و قوي آشنا سازيد. چنين نمونه‌هايي را مي‌توانيد در ميان مؤمناني که در قيد حيات هستند، بيابيد. همچنين مي‌توانيد نمونه‌هايي را در داستان‌هاي گذشتگان و زندگينامه مؤمنان پيدا کنيد.
6-الگوی موفق از ایمان
شما بهترين مثال و الگو براي فرزندتان هستيد.کودکان بخصوص در خردسالي، به شدت تحت تأثير رفتارها و باورهاي والدين خود قرار داشته، از آنها تقليد مي‌کنند و آنچه را در اين دوران فرا مي‌گيرند تا آخر عمر همراه خواهند داشت. لذا براي آموزش فرزندتان درباره‌ خدا، بهتر است از خودتان آغاز کنيد. اعتقاد و ارتباط خود با خدا را مورد بررسي قرار دهيد،‌ زيرا هر نوع رابطه‌اي که داشته باشيد به طور ناخودآگاه به فرزندتان منتقل خواهد شد. شما مي‌توانيد الگوي خوبي براي رشد و پرورش ايمان فرزندتان باشيد، به شرطي که در لحظات ترديد و نااميدي زندگي‌تان بتوانيد با خردمندي، صداقت و تواضع در راه ايمان قدم برداريد.
اگر کودکي والدين خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسي بداند، احتمالاً خدا را نيز داراي چنين صفاتي تصور خواهد کرد. والدين در نحوه‌ درک فرزندشان از خدا بيشترين تأثير را دارند. روابط تنگاتنگ و روزمره‌ کودکان با والدين، تأثير زيادي در نحوه درک آنها از خداوند دارد. عکس اين رابطه نيز وجود دارد.
شما مي‌توانيد با روش‌هاي زير  براي فرزندتان الگويي موفق از ايمان باشيد:
- تلاش براي آموختن درباره‌ خدا: فرزندتان بايد مشاهده کند که شما درباره‌ خدا مي‌انديشيد، به مطالعه‌ کتاب‌هايي در اين زمينه علاقه داريد و خدا را عبادت مي‌کنيد.
- متواضع بودن در اعتقادات مذهبي: فرزندتان با مشاهده‌ سعه‌ صدر شما در تحمل عقايد ديگران، عدم تعصب در عين داشتن يقين و احترام به نظرات مخالف، حتماً به اعتقادات شما علاقه‌مند خواهد شد، زيرا رفتار جذاب شما را مصداق باورهايتان مي‌داند.
- گفت‌و‌گو با فرزند خود درباره‌ مشکلات زندگي در فرصت‌هاي مناسب و اعتماد به خداوند به صورت عملي در حل مشکلات زندگي.
- الگو بودن در رفتار: بيان صفات خداوند براي کودکان اگر چه آموزنده است، اما کافي نيست. رفتار و طرز تلقي شما، تأثيري بيش از گفته‌هايتان بر باور فرزندتان دارد. قضاوت‌ها، عقايد، شوخي‌ها، نوع دوستاني که داريد و يا نوع توجه شما به مسائل، توسط فرزندتان دريافت و جذب شده، شخصيت او را شکل مي‌دهد.
- مشارکت دادن فرزندان در کمک به ديگران: بخشندگي به ديگران و استمداد از ديگران را به فرزندتان بياموزيد. انبيا(ع)، انسان‌هايي بودند که زندگي خود را وقف ديگران کردند، با اين وجود براي آب، غذا و جلب حمايت، از ديگران کمک مي‌طلبيدند.
7-ارتباط با طبیعت
رحمت خدا با مشاهده‌ پديده‌هايي چون بازگشت پروانه‌ها پس از پروازي طولاني، راه رفتن ضعيف گوساله پس از تولد و زنده ماندن پرندگان در زمستاني سرد، قابل درک است. قدرت خدا در عظمت کهکشان‌ها و پيچيدگي حيات ديده مي‌شود. محبت و زيبايي خدا در رنگ‌هاي طبيعت و مناظر طبيعي متجلي است. لذت خدا از آفرينش خود(2) را مي‌توان در تنوع و گوناگوني موجودات مشاهده کرد. لطيف بودن خداوند و توجه او به کوچک‌ترين جزئيات را مي‌توان در آفرينش انسان مشاهده کرد. با آمدن برف و باران، با شكفتن گل‌ها، با ديدن نوزاد حيوانات و با هر جلوه و زيبايي كه در طبيعت به چشم مي‌خورد، بايد ياد خدا را در خاطر فرزندان زنده كرد.
با روش‌هاي زير ارتباط فرزندتان را با طبيعت افزايش دهيد:
- با  فرزندتان پياده‌روي کرده، از مشاهده گياهان و ساير موجودات زنده لذت ببريد.
- با فرزند خود به پارک‌ها و دشت و صحرا برويد.
- از تماشاي آسمان و طلوع و غروب آفتاب لذت ببريد.
- از باغ وحش و آکواريوم ديدن کنيد.
- به کوهنوردي و ماهي‌گيري برويد و در حياط منزل خودتان باغباني کنيد.
- توجه به طبيعت را به فرزندتان بياموزيد.
- گاهي اوقات با فرزند خود در مکاني آرام نشسته و محو تماشاي طبيعت شويد.
- رنگ‌هاي گوناگون طبيعت مثل قرمز، زرد، آبي، نارنجي و طيف متنوع رنگ سبز را جست‌وجو کرده، به تنوعي که دارند، توجه کنيد.
- به صداهاي متنوع گوش کنيد. صداي پرندگان، به هم خوردن برگ درختان و حرکت آب و...
- به تماشاي محل زندگي موجودات مختلف برويد: آشيانه پرندگان، کندوي زنبورها، لانه مورچه‌ها، محل زندگي ماهيان و...
- مجموعه‌اي از دانه‌هاي گياهي، برگ درختان، پر پرندگان و صدف يا ماهيان را تهيه کنيد.
- براي آشنا شدن با انواع پرندگان و گل‌ها از کتاب‌هاي راهنما استفاده کنيد.
- انواع پرندگاني را که مي‌توانيد ببينيد مورد توجه قرار دهيد و هر مورد را يادداشت کنيد.
- از مناظر طبيعي عکس بگيريد و يا آنها را نقاشي کنيد.
- با استفاده از ذره‌بين، ميکروسکوپ و يا تلسکوپ به مطالعه جزئي‌تر طبيعت بپردازيد.
- بين خدا و طبيعت ارتباط برقرار سازيد.
- به کودک توضيح بدهيد که خدا، تنوع موجودات را دوست دارد. خدا طراح بزرگي است. خدا قدرت فوق العاده‌اي دارد. خدا به کوچک‌ترين ذرات نيز اهميت مي‌دهد و خدا باعظمت است.
- از فرزندتان بپرسيد که هنگام مشاهده غروب آفتاب، جنگل، آبشار و پرندگان چه تصويري از خدا به دست مي‌آورد.
- آياتي از قرآن را بخوانيد که در زمان و شرايط شما مصداق داشته باشد. مثلاً وقتي که از مشاهده ستارگان در حيرت فرو مي‌رويد، به آياتي مراجعه کنيد که درباره خلقت آسمان‌ها و زمين توضيح دهند.
- حتي ديدن يک فيلم از شگفتي‌هاي آفرينش، فرصتي براي گفت‌وگو درباره خدا و قدرت اوست.
8-طرح سوالات
آموزش هميشه از طريق نصيحت يا توصيه امکان‌پذير نيست؛ گاهي از طريق طرح سؤالات مختلف و فرصت دادن به کودک براي يافتن پاسخ آنها ممکن مي‌شود. مؤثرترين و تحول آفرين‌ترين روش آموزش اين است که ذهن يادگيرنده را بر تفکر، تجربه، سؤال و کشف متمرکز کنيم و صرفاً نقشي کمکي براي خود قائل باشيم. با اعتقاد به اين روش، سؤالات کودکان براي ما ارزش پيدا مي‌کنند و به آنها اهميت خواهيم داد و خود نيز با طرح سؤالات آموزنده به فرزندان‌مان آموزش مي‌دهيم. اما:
- از افراط در طرح اين سؤالات خودداري کنيد تا فرزندتان خسته نشود.
- سؤالات را جدي طرح کنيد و به فرزندتان وقت کافي بدهيد تا درباره آنها فکر کند و سنجيده پاسخ دهد. سؤالي که با تمام وجود پرسيده شود و شنونده را به تفکر وا ‌دارد.
- سؤالات را با متانت طرح کنيد، گويي براي خود سؤال طرح مي‌کنيد، چرا که خود نيز در حال يادگيري هستيد.
- انتظار نداشته باشيد فرزندتان همان پاسخي را ارائه دهد که مورد نظر شماست، زيرا هر شخصي درک خاصي از يک سؤال دارد و عقايد خود را به نحو ويژه‌اي ابراز مي‌کند.
- سؤالات را طوري مطرح کنيد که فرزندتان با زبان و درک خودش به آنها پاسخ دهد. از او انتظار ارائه‌ پاسخ‌هاي آماده و کليشه‌اي نداشته باشيد.
- به پاسخ فرزندتان با دقت و توجه فراوان گوش دهيد و در برابر نظر او جبهه‌گيري نکنيد تا نوعي اعتماد و درک متقابل بين شما ايجاد شود.
- سؤالاتي طرح کنيد که متناسب با سن و درک و موقعيت فرزندتان باشد.
- مهم‌ترين نکته در طرح سؤال اين است که هدف از طرح آنها ارائه‌ پاسخ‌هاي آماده به فرزندتان نيست بلکه وادار کردن وي به تأمل و تفکر و در نتيجه، رشد ايمان و ادراک اوست.
9-اهمیت تفکر
سعي کنيد براي فرزندتان شرايطي را فراهم آوريد که عادت تفکر در سکوت و تنهايي در وي پرورش يابد. پيشنهادهاي زير به شما کمک مي‌کند تا شرايطي را براي آموزش فرزندتان در خصوص تفکر در آرامش و تنهايي فراهم آوريد:
- زمان و مکان ثابتي را براي تفکر در خلوت و آرامش تعيين کنيد. اوقات نماز زمان منظم و مناسبي براي خلوت کردن با خود و خداست.
- تفکر در تنهايي را به فعاليتي خانوادگي تبديل کنيد.
- روش تفکر در اوقات تنهايي، بايد متناسب با سن و علائق فرزندتان باشد.
- شايد بهترين روش براي بچه‌هاي چهار تا پنج ساله اين است که آنها را با اسباب‌بازي‌هايشان تنها بگذاريد تا با آنها ارتباط برقرار کنند. مي‌توانيد داستاني براي آنها تعريف کنيد، کتابي را براي نقاشي کردن در اختيارشان قرار دهيد و يا او را با نوار قصه مناسبي تنها بگذاريد تا خودش به آن گوش کند.
- وقتي که فرزندتان قادر به نوشتن شد، حتي اگر انشاي خوبي ندارد يا کلمات را اشتباه مي‌نويسد، يکي از مفيدترين کارها اين است که از او بخواهيد تا درباره‌ فعاليت‌هاي روزانه‌اش يادداشتي تهيه کرده، دفتر خاطراتي براي خود درست کند. به او توضيح دهيد که در دفتر خاطرات بايد داستان خودش را بنويسد. او مي‌تواند احساساتش را درباره رويدادهاي زندگي‌اش و چيزهايي را که به نظر او مهم بوده و ارزش به ياد ماندن دارند، در اين دفتر بنويسد. بچه‌هاي بزرگتر را تشويق کنيد که از خلاصه‌نويسي اجتناب کرده و جزئيات بيشتري را در يادداشت‌هاي خودشان توضيح دهند. از آنها بخواهيد که در نوشته‌هايشان صادق بوده، مطمئن باشند که بدون اجازه آنها هرگز نوشته‌هايشان را نخواهيد خواند. به اين قول خود، حتي در غياب فرزندتان وفادار باشيد.
- علاوه بر تشويق فرزندتان به تهيه يادداشت روزانه، کتاب‌هايي در اختيار او قرار دهيد تا مطالعه کند و وسايلي براي او تهيه کنيد تا به کارهاي هنري بپردازد.
10-عبادت دسته جمعی
از توصيه‌هاي مهم اسلام، اهتمام به عبادت(3)و سفارش اعضاي خانواده به آن است. در مرحله‌ اول،‌ فرد بايد خود به رفتارهاي عبادي اهتمام ورزد تا الگويي مناسب براي ساير اعضا باشد. در متون ديني آمده است که فرزندان خود را در هفت سالگي به نماز سفارش کنيد.(4)  اين سفارش مي‌تواند به شيوه‌هاي گوناگوني اجرا شود که برخي از آنها مانند روش الگوگيري، تأثيرگذارتر خواهد بود.(5) بر اين اساس و در راستاي معنوي سازي زندگي روزمره خود، اوقات ثابتي را به عبادت خانوادگي اختصاص دهيد. از طريق عبادت دسته‌جمعي مي‌توانيد فرزندتان را با درک خود از خدا آشنا ساخته، او را در ارزش‌ها، اميدها و نااميدي‌ها، سؤال‌ها و پاسخ‌ها و توانايي‌هاي معنوي خود مشارکت دهيد. در اين اوقات مي‌توانيد تکيه گاه‌هاي معنوي خود و منابعي را که به شما قدرت مي‌دهند به او نشان دهيد.
مي‌توانيد در محيط خانواده به صورت جماعت، نماز بخوانيد. اگر فرصت يا امکان برپايي نماز جماعت روزانه را در منزل نداريد، لااقل مي‌توانيد در اوقاتي مثل سر سفره‌ غذا، به شکرگزاري دسته‌جمعي بپردازيد. شما مي‌توانيد مراسم و سالگردهايي را که به مناسبت‌هاي مختلف برگزار مي‌کنيد، به ايامي براي تفکر و انديشيدن تبديل کنيد.
عبادت يا فعاليت معنوي دسته‌جمعي اعضاي يک خانواده، تأثير پايداري در رشد معنوي کودکان دارد. اين نوع فعاليت‌ها موجب مي‌شوند تا محيط خانه به مکاني معنوي و مقدس تبديل شود.

پي نوشت‌ها:
1. محمد داوودي، سيره‌ تربيتي پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)، ج2، ص46-47.
2. مؤمنون، 14.
3. بقره،238 و نساء،103.
4. کليني، اصول کافي، ج3، ص409.
5. نهج البلاغه، حکمت 73.
از:ماهنامه پیام زن،شماره244

 


خلیل آقاخانی
ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی است. هر انسانی در زندگی‌اش فرصت‌های معدودی دارد تا انتخاب‌های بزرگ انجام دهد و سعادت و شقاوت خود را رقم زند. در هنگام بلوغ انسان با عقل و اختیار خود آزاد است تا انتخابی مهم درباره فلسفه زندگی‌اش داشته باشد که همان ایمان و کفر است: و هدیناه النجدین (بلد، آیه 10)، اما شاکرا اما کفورا (انسان، آیه 3) یک انتخاب اساسی دیگر نیز در این مقطع زمانی انجام می‌دهد که آن نیز سعادت دنیوی و اخروی او را رقم می‌زند، زیرا این خود انسان است که با هر انتخاب بزرگ و سرنوشت‌ساز مشخص می‌کند که در ابدیت شقاوت و یا ابدیت سعادت باشد. اگر انسان این دو انتخاب مهم را از سر عقل و تدبیر انجام دهد و نه از سر هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی و تقلید از دیگران و نیاکان و الگوهای نادرست، آن گاه است که برای ابدیت خوشبختی خود را رقم زده است.
ارزش جوانی
از نظر اسلام بهترین لحظات زندگی انسان دوره جوانی است. در این دوره است که انسان انتخاب‌های سرنوشت سازش را انجام می‌دهد. اگر بتواند درست تصمیم‌گیری و انتخاب کند، دیگر با یک فلسفه و سبک سالم، زندگی‌اش را می‌سازد. شرایط این دوره بسیار حساس است. همان گونه که انتخاب دین بدون هیچ اکراهی (بقره، آیه 256) باید در این دوره انجام شود تا دچار بحران هویت و شخصیت نشود، همچنین باید در این دوره به دور از هرگونه اکراه و اجباری از درون و بیرون، انتخابی درست درباره همسر آینده‌اش داشته باشد که مصاحب دائمی او در طول زندگی خواهد بود. این یار و غمخوار و این همسر خوب است که زندگی آدمی را به بهشت تبدیل می‌کند و اجازه می‌دهد تا در کنار هم به آرامش و آسایش برسند و مودت و رحمت را در کنار هم تجربه کنند، تجربه‌ای که در هیچ چیز دیگر شدنی و دست یافتنی نیست، زیرا آرامش‌ها و آسایش‌هایی که از راه‌های دیگر به دست می‌‌آید هرگز طعم شیرین و گوارای زندگی خانوادگی را نخواهد داشت.
از آیات قرآنی به دست می‌آید که جوانی و دوره فتوت واقعا دوران سرنوشت‌سازی است. وقتی علایم بلوغ به ویژه جنسی بروز کرد، دختر و پسر می‌بایست خود را آماده یک زندگی مشترک کنند. این زمان بهترین زمانی است که دو جنس می‌توانند با پیوندی الهی خود را به کمال برسانند. انعطاف‌پذیری و تغییرپذیری مهم ترین عناصر دوره جوانی است که می‌تواند دو جنس با افکار و اندیشه‌ها و رفتارهای متفاوت را به گونه‌ای در آورد که در نهایت به نوعی یگانگی برسند و میوه‌های شیرین فرزندان آنان به صلاح درآیند و از هرگونه آفت و آسیبی درامان بمانند.
آفات افزایش سن ازدواج
هرچه سن پسران و دختران افزایش یابد، شرایط پیوند سخت‌تر خواهد شد، زیرا شخصیت‌ها پس از شکل‌گیری در نوجوانی و جوانی، اندک اندک استحکام می‌یابد و افکار و عقاید و باورها و رفتارها قوام می‌گیرد به گونه‌ای که دیگر یا تغییرپذیر نخواهد بود یا بسیار سخت با تغییرات جزیی همراه خواهد شد. در این صورت پیوند هر چند در ظاهر انجام می‌گیرد ولی همواره اختلاف و تفاوت‌ها چنان نمود می‌یابد که شیرینی پیوند دیده نمی‌شود. در روان‌شناسی شخصیت بر این نکته تاکید می‌شود که تغییر بینش‌ها و نگرش‌ها در زمانی که شخصیت، هویت ثابتی یافت بسیار سخت خواهد بود.
در روایات اسلامی از والدین خواسته شده تا دختران را پیش از آن که شخصیت ثابتی پیدا کنند شوهر بدهند، در غیر این صورت اگر ازدواجی انجام شود از موفقیت کمتری برخوردار خواهد بود. خداوند در آیاتی از قرآن به ازدواج در هنگام بلوغ تشویق می‌کند. البته باید توجه داشت که بلوغ در قرآن به بلوغ احتلام (جنسی)، بلوغ نکاح، بلوغ رشدی(عقلی) و بلوغ کامل (اشد) دسته‌بندی شده است. بلوغ جنسی در آیه 59 سوره نور مورد توجه قرار گرفته و گفته شده که در آن سن کودکان باید برای ورود به خوابگاه والدین اجازه بگیرند.
بلوغ نکاح در آیه 6 سوره نساء مطرح شده که همراه با آزمون‌هایی برای دریافت توانایی اداره ‌خانه و خانواده خواهد بود. خداوند در همین آیه بیان می‌کند که اولیاء می‌بایست آنان را برای این مدیریت‌ها و مسئولیت‌ها پرورش دهند تا مانوس به آن شوند. بلوغ رشدی بلوغ عقلی است که در فرآیندی به دست می‌آید و نیازمند تعلیم و تربیت خاص است. (کهف، آیه 66) و دیگری بلوغ کامل است که در آیه 14 سوره قصص و 152 سوره انعام و آیه 22 سوره یوسف بیان شده است. این بلوغ بیشتر در سن چهل سالگی اتفاق می‌افتد (احقاف، آیه 15) و مسئولیت پیامبری و رهبری و امامت و مسئولیت‌های بزرگ درگرو این بلوغ است.
بنابراین بهترین سن ازدواج بلوغ نکاح است که کمی بعد از بلوغ جنسی به وجود می‌آید. این مسئولیتی است که بر عهده والدین و در یتیم‌ها برعهده اولیای آنان است. آنان باید کودکان خود را به گونه‌ای تربیت کنند که به پذیرش مسئولیت خانوادگی عادت کنند و با این دسته از امور مانوس شوند.
بهترین زمان ازدواج
هر چند اسلام بر ازدواج تاکید فراوان دارد و آن را حفظ کننده نصف دین انسان می‌داند چنانکه پیامبر(ص) فرمود: من تزوج فقد احرز نصف دینه؛ کسی که ازدواج کند نصف دینش را نگه داشته است (مستدرک الوسائل، 14 و 154) اما با وجود این تاکید می‌کند که ازدواج زودهنگام و در ابتدای جوانی باعث حفظ دو سوم دین می‌شود. در این باره پیامبر(ص) بهترین زمان ازدواج را ابتدای جوانی می‌داند و در این باره، چنان که شیخ طوسی در صفحه 17 مجلد 20 تبیان نقل کرده است، می‌فرمایند: «ما من شاب تزوج فی حداته سنه الا عج شیطان یا ویله یا ویله عصم منی ثلثی دینه؛ هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد می‌زند: «فریاد از او، فریاد از او، دو سوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت.»
اگر دختر و پسر از فصل جوانی بگذرند و ازدواج را به تاخیر اندازند، افزون بر اینکه زمینه گناه فراهم می‌شود امکان ایجاد یک خانواده صالح نیز از دست می‌رود: زیرا شخصیت‌ها، شکل گرفته و هویت‌ها ثابت و پایدار خواهد شد و امکان تغییر در رفتار و همانندسازی کمتر می شود و افزون بر مشکلاتی که از تفاوت‌های جنسیتی ناشی می‌شود دسته دیگر از مشکلات پدیدار می شود که به تفاوت‌های جنسیتی ارتباطی ندارد بلکه به بینش‌ها و نگرش‌ها و رفتارها باز می‌گردد. این دسته اخیر به دلیل عدم تغییر و سخت تغییر بودن ، شرایط زیست در خانواده مشترک را دشوار می‌کند و به جای تفاوت‌ها اختلافات را موجب می‌شود.
خداوند با توجه به همین مسئله اختلافات عقیدتی است که به مومنان فرمان می‌دهد با مشرک و کافر ازدواج نکنند؛ زیرا چنین زندگی هرگز پایان خوشی نخواهد داشت. به هر حال، اختلافاتی که پس از افزایش سن ازدواج بویژه در عقاید و افکار و رفتار پدید می‌آید غیرقابل اجتناب است و همین‌ها زندگی را به جای اینکه کانون گرم محبت و مودت و رحمت و آسایش و آرامش باشد به کانونی از آتش و خشم و درگیری و خشونت و درگیری تبدیل می‌کند.

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10