(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 11 شهريور 1388- شماره 19452
 

تنيس بازي با شاه زندگينامه جمعي از رجال پهلوي84
آتش فتنه در دامان فتنه گران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




تنيس بازي با شاه زندگينامه جمعي از رجال پهلوي84

بختيار، آقاخان - 3
تاريخ: 3 نوامبر 1967 - 12/8/46
محرمانه
از: وزارت امورخارجه
به: سفارت آمريكا، تهران
موضوع: مذاكرات با روبرت فلين از استاندار اويل اينديانا (SOIND)
آقاي فلين امروز ظاهراً فقط به منظور آگاه نمودن من از بازديد آقاخان بختيار از ايالات متحده در اكتبر، تماس گرفت.
آقاخان حدود 13 اكتبر وارد نيويورك شد. دعوت و پذيرايي از وي توسط شركت نفتي صورت گرفت و پس از گذراندن يك شب در يك كلوپ شبانه در نيويورك، به واشنگتن آمد و با سويرينگن رياست SOIND، درست بعد از صحبت سويرينگن با وزيرخارجه، ملاقات نمود
(15 اكتبر؟) سويرينگن ظاهراً در زمان تاجگذاري مهمان شاه بوده است. به هر حال، فلين بختيار را در همه جا چرخاند - خانواده يزدان پناه براي وي مهماني دادند و غيره - او خيلي كنجكاو بود ببيند دمكراسي چگونه عمل مي كند. او از سان لوئيز ديدن نمود، براي شكار با تعدادي افراد شركت به غرب رفتند، و 5 روز در لوس آنجلس گذراند. در زمان ترك ايالات متحده بختيار دوست بزرگ ايالات متحده شده بود و اظهار داشت كه او هرگز نمي دانسته است كه آمريكائيان اين قدر دوستانه و صميمي هستند. براساس اظهار فلين، او همچنين گفت خشنود خواهد شد كه هر كاري بتواند براي SOIND انجام دهد. آقاخان نخواست كه با مقامات وزارت امورخارجه ديدار رسمي داشته باشد، هر چند با سفير انصاري ناهار صرف نمود. من مطمئن نيستم كه اين مورد تأييد باشد، ولي به هر حال او ما را كاملاً در جريان امور قرار داد. من از وي تشكر نمودم كه وارد كار شده است و گفتم ما هميشه خوشحال مي شويم كه او را ملاقات نماييم.
بختيار، آقاخان - 4
6 ژوئيه 1968 - 15/4/47
خيلي محرمانه
اطلاعات بيوگرافيك
نام: آقاخان بختيار
مليت: ايراني
شغل فعلي: عضو هيئت مديرأ شركت ملي نفت ايران
تاريخ و محل تولد: 1911 يا 1912، اصفهان
تحصيلات: دبيرستان، تهران - كالج، تهران - دانشگاه، لندن - اقتصاد
سوابق شغلي:
1946 شركت حمل و نقل تجارتي
49 - 1947 عضو مجلس پانزدهم از شهركرد
53 - 1951 مدير بانك كشاورزي
53 - 1952 مسافرت به انگلستان
57 - 1954 مدير اجرايي بانك رهني
58 - 1957 وزير كار، كابينه اقبال
60 - 1957 رئيس بانك رهني
60 - 1958 مشاور امور اجرايي، شركت ملي نفت ايران
1960 عضو هيئت مديره، شركت ملي نفت ايران
زبان: فارسي و انگليسي
اطلاعات شخصي:
آقاخان بختيار، پسر غلامحسين بختيار كه دوبار در زمان قاجاريه وزير جنگ بوده و يك خان مقتدر و ضد انگليسي است، مي باشد.
آقاخان چهار برادر دارد: مجيد - حميد - سعيد و جمشيد كه آخري در ايالات متحده تحصيل كرده است. بختيار ازدواج نموده است و دو فرزند دارد. يك دختر 31 ساله و يك پسر 22 ساله. هر دو در انگلستان تحصيل نموده اند.
بختيار از رياست بانك كشاورزي به علت بيماري و مشكلاتي كه با حكومت مصدق داشت، استعفا داد. بيماري وي ناشي از جراحت چشم وي است كه براي او يك منبع مشكلات دائمي شده است. بختيار در 1953 كانديد مجلس هفدهم شد، ولي به علت مخالفت وي با جبهه ملي انتخاب نشد. در مدت خدمت خود به عنوان وزير كار، او رياست هيئت مديره بانك رهني را همچنان به عهده داشت، كه بيشترين سعي و كار خود را در آنجا انجام داده است.
آقاخان بختيار مردي زيبا با موهاي كمرنگ و چشمان آبي است و رفتار آقامنشانه اي دارد.
در زماني كه ثريا ملكه بود، او به ويژه به دربار نزديك بود و با شاه تنيس بازي مي كرد. در آن زمان برادر وي جمشيد منشي ملكه بود.
بختيار يكي از مديران شركت ملي نفت ايران است كه سفارت با وي كمتر تماس داشته است. در سمت وزير كار، به عنوان فردي با كارآئي خاص شناخته نشد. در نوامبر 1967 او به ايالات متحده مسافرت نمود و با اعضاي شركت هاي نفتي آمريكا ملاقات نمود. او از مسافرتش بسيار مسرور بود و برابر گزارشات از رفتار دوستانه آمريكائيان خيلي تعجب كرده بود. اين اطلاعات برخلاف گزارشات قبلي است كه بختيار را به طور كلي نسبت به ايالات متحده و آمريكائيان نسبتاً «سرد» توصيف نموده بود. بختيار به عنوان فردي هوادار انگلستان مطرح است.
بهادري، كريم پاشا- 1
كريم پاشا بهادري رئيس دفتر ملكه
خيلي محرمانه
عنوان خطاب: آقاي بهادري
كريم پاشا بهادري از اوت 1968 رئيس دفتر ملكه بوده است. او مديري توانا است و قبلاً سه سال مشاور مخصوص اميرعباس هويدا، نخست وزير، بوده است. او طرفدار آمريكا مي باشد.
بهادري در آذربايجان متولد شده است و حدود 47 سال دارد. پس از اتمام تحصيل در دانشگاه حقوق تهران، او در دانشگاه نيويورك ادامه تحصيل داد و از دانشگاه كاليفرنيا دكترا در رشته علوم سياسي و اداري گرفت. در سال 1946 وارد دولت شد و قبل از اينكه منشي خصوصي نخست وزير، حسنعلي منصور، در سال 1963 شود، مشاغل اداري مختلفي را به عهده داشت. او در سال 1973، شاه را در سفر به آمريكا همراهي نمود. بهادري باهوش، زرنگ، صميمي، ولي مغرور و پر كبكبه، خوش صحبت و سخنران قابلي است. او يكي اعضاي هيئت امناي دانشگاه 4تبريز مي باشد. او به فرانسه و انگليسي صحبت مي كند. در نوامبر 1968 او با شهلا وهاب زاده ازدواج كرد كه ملكه زيبايي قبلي بود.
6 مي 1975 - 6/2/54
پاورقي

 



آتش فتنه در دامان فتنه گران

ب: شرّ و نيكي
كل نفسا ذائ قه الموت و نبلوكم ب الشر والخير ف تنه ً و ا لينا ترجعون(01)
هر نفسي، مرگ را مي چشد و همأ شما را با خوبيها و بديهايي مي آزماييم و بازگشت شما به سوي خداست.
انسان در مقابل رويدادها و حوادث خوب و بد قرار مي گيرد، خوب از نظر هدف خلقت و بد از نظر حركت قهقرايي. و او در مقابلأ آنها خويشتن خويش را ظاهر مي كند. در رويدادهاي شرّ همأ شرايط و تمامي رويدادها او را به سوي گمراهي مي كشانند و تلاش شيطانها بر فريب او قرار مي گيرد، هوشياري و عملكرد صحيح اوست كه از به نتيجه رسيدن تلاشهاي شيطان صفتان جلوگيري مي كند و خلوص و ايمان او را به ظهور مي رساند و عميق تر مي سازد و به پيش مي برد.
و در مقابله با رويدادهاي نيكو نيز آزمايش مي شود كه آيا با به دست آوردن پيروزي از مجراي حق ّ و عدالت خارج مي شود يا در خط حركت اسلام باقي مي ماند؟
ا ن الا نسان خل ق هلوعاً ا ذا مسه الشر جزوعاً و ا ذا مسه الخير منوعاً ا لا المصلّين الذينهم علي صلات ه م دائ مون(11)
انسان متنوع خلق شده است، هرگاه به او بدي روي آورد ناله مي كند و هنگامي كه به او خيري دست مي دهد به خوشحالي و قهقهه مي افتد مگر نمازگزاران، آنها كه دائم در حال نمازند.
اين آيه نشان مي دهد كه انسان مسلمان در حركت خود بايد تنها به خدا بيانديشد و به قول امام خميني قدّس سرّه، پيروزي را در انجام تكليف مي داند نه در پيروزي ظاهري، و شكست را همين طور، او تنها بايد به اين مسأله بيانديشد كه آنچه براي تكامل اوست و او را در رسيدن به خدا كمك مي كند با خلوص و درستي انجام دهد و اگر توانست آن گاه خود را پيروز مي داند، در غير اين صورت شكست خورده است، اگر چه در ظاهر پيروز شده باشد.
ج: تمامي آنچه در زمين دراختيار انسان قرار داده شده است
ا نّا جعلنا ما علي الا رض زينه ً لها ل نبلوهم ايهم احسن عملاً(21)
ما هر آنچه در زمين است زينت براي شما قرار داديم تا بيازماييم شما را كه كدام يك كردار نيكو داريد.
انسان، امانت دار خداست، آنچه در روي زمين دراختيار انسان نهاده شده است به طور امانت است، امانت دهنده خدا و امانت گيرنده انسان است و در اين رابطه، انسان است كه با نحوه عمل با امانت، ماهيّت خود را نشان مي دهد. آن كه امانت را در مسير خواست امانت دهنده به كار مي گيرد روسفيد است؛ آن جا كه لازم است ايثار مي كند، آن جا كه ضرورت ايجاب مي كند و امّت اسلامي نياز دارد، به كمك برمي خيزد و جان خود را كه امانت است و مال خود را كه امانت است مي دهد، و آن را جز اداي تكليف چيزي نمي داند، و به فرموده امام خميني قدّس سرّه:
«وقتي همه از اوست در راه او دادن كاري نيست، كه چيزي كه از خود اوست در راه خود اوست».
د: امتحان انسانها به وسيله يكديگر
وجعلنا بعضكم ل بعضا ف تنه ً اتصب رون و كان ربك بصيراً(31)
و بعضي از شما را سبب آزمايش بعضي ديگر قرار داديم، آيا پس صبر مي كنيد؟ و خدا آگاه و بيناست.
و كذل ك فتنّا بعضهم ب بعضا ل يقولوا اهؤلاء من الله عليه م م ّنم بين نا(41)
و چنين است كه بعضي از شما را با بعضي ديگر امتحان مي كنيم تا اين كه گوييد آياخدا فقيران را از ميان ما برگزيده؟
حركت انسان خواه ناخواه در جامعه موافق و مخالف خواهد داشت طعنه ها، تهمتها و افتراها از سوي دشمنان زده خواهد شد، تمسخرها و ريشخندها وتحقيرها از سوي شيطان گونه ها انجام مي شود و اوست كه در اين حركت يا با استقامت و صبر اين هجومها را در هم مي شكند و ادامه مي دهد و يا جذب شخصيّتها شده و حركت خود را از دست مي دهد. در جامعه بعضي را خداوند به مال و مقام افزوني مي دهد يا باتقوي و اخلاص او را برتري مي بخشد. همين افزونيها و برتريها موجب آزمايش ديگران مي شود كه چگونه عمل مي كنند، آيا در برابر افزونيها صبرپيشه مي كنند يا با بي تابي و از هر راهي درصدد رسيدن به آنچه ديگران دارند برمي آيند و از روي حسادت و بغض با مخلصان رو به رو مي شوند يا از روي صدق.
2- قرآن، فتنه را به معني فريب، گول زدن و غافل كردن به كار برده است
يا بني آدم لا يفت ننكم الشيطان كما اخرج ابويكم م ن الجنه (51)
اي فرزندان آدم، شيطان همانگونه كه پدر شما را فريفت و از بهشت خارج كرد شمارا نفريبد!
فما امن ل موسي ا لاّذريه م ّن قوم ه علي خوفا م ّن ف رعون و ملائ ه م ان يفت نهم(61)
پس كسي به موسي ايمان نياورد مگر فرزندان قبيلأ او، آن هم با ترس از فرعون و اشراف قوم او، مبادا آنها را به فتنه دراندازند.
اين فريبها كه در شكلهاي مختلف انجام مي شود البته براي آزمايش انسان است و مواردي است كه مستقيماً انسان در مقابل فريبها و نيرنگها قرار مي گيرد و آمادگي و آگاهي او در موفقيت او نقش بزرگي دارد.
موارد فتنه و فريب و غافل كردن در قسمتهاي ديگر مطرح خواهد شد آنچه يادآور مي شويم آيه فوق است و اين كه چگونه شيطان توانست آدم را فريب دهد؟
خداوند مي فرمايد:
لقد ابتغوا الف تنه م ن قبل و قلبوا لك الا مور حتّي جأالحق(71)
منافقين قطعاً مي خواهند ايجاد فتنه كنند، آنان مسايل و كارها را وارونه و برعكس مي نمايند تا آن گاه كه بر تو حق ّ و درست آنها آشكار گرديد.
در اين آيه، وارونه سازي براي فريب دادن و گول زدن، فتنه معرفي شده و آن را از جانب منافقين مي داند كه هميشه درصدد ايجاد جوّ آشفته و استفاده از نام آن هستند.
علي(ع) در ضمن سخنان خود به هر دو معني فتنه اشاره دارد آن جا كه مي فرمايد: نبايد يكي از شما بگويد، پروردگارا به تو پناه مي برم از اين كه مرا دچار فتنه سازي، زيرا هيچ كس نيست كه در فتنه نباشد، لكن بايد به خدا پناه برد از فتنه هاي گمراه كننده وگرنه خداوند در سوره 8 آيه 82 فرمايد: بدانيد كه اموال و اولاد شما فتنه اند، و معني اين آيه اينست كه خداوند بندگانش را با مال و اولاد آزمايش مي كند تا اين كه روشن گردد چه كسي براي روزيش ناخرسند و كدام كس به قسمتش راضي است. گو اين كه خداوند به حال بندگانش از خودشان داناتر است، لكن اين آزمايش براي آنست كه كارهايي كه درخور ثواب و يا سزاوار عقاب اند روشن گردد، زيرا برخي از آن بندگان دوستدار پسران و دشمنان دختران و برخي خواهان فزوني مال و بدخواه اختلال در حال هستند. (81)
شهيد آيه الله دستغيب ايجاد پراكندگي درجماعات ديني و جاسوسي براي ظالمان را نيز فتنه دانسته است.
«از جمله فتنأ ديني است جمعي را كه با هم يكدل و يك جهت متوجه خدا و به ياد پيغمبر و امام خود هستند بين آنها جدايي انداختن و ايشان را متشتت و متفرق ساختن يا به قوّه قهريه يا به القأ شبهه و بدبيني بين مأمومين نسبت به امام جماعت و پيشواي ديني يا مأمومين را نسبت به يكديگر و خلاصه اتحاد قلوب را كه موجب هر خيري است و مقصود شارع مقدس است مبدّل كردن به جدايي كه موجب هر شرّي است و مبغوض شارع مقدس است، فتنه است. »(91)
«از موارد مسلّم فتنه، جاسوسي كردن براي حكّام و ظلمه است و بزرگي مفسده و خطر آن و اكبر بودنش از قتل پرظاهر است، چرا كه يك جاسوسي و فتنه انگيزي ممكن است سبب قتلها و جنايتها بشود مانند «معقل» جاسوس ابن زياد لعين كه سبب گرفتاري و كشته شدن حضرت مسلم و هاني بن عروه گرديد و بلكه فجايع كرب و پس از آن مستند به فتنه اين جاسوس ملعون است. »(02)
در پايان اين فصل نتيجه مي گيريم كه فتنه در معني اوّل: آزمايش مردم است به اسباب مختلف كه صدق و كذب گفتارها و ادعاها روشن شود و جامعه افراد را بشناسد و نيز افراد ايمان آورده در طي امتحانات شناخته شوند و پيش روند.
در معني دوّم: فتنه ايجاد آشوب و نابسامان كردن جامعه است به گونه اي كه حق ّ با باطل مشتبه شود و مغرضين بتوانند فكر و راه خود را به عنوان حق ّ به جامعه بقبولانند و براي اين كار از روشها و ابزار مختلفي استفاده مي كنند.
قصد ما در بررسي فتنه، معناي ايجاد جوّ آشفته و نابسامان كردن فضاي ذهني و فكري جامعه است به گونه اي كه امكان تميز دادن حق ّ از باطل وجود نداشته باشد يا حداقل براي عموم مشكل باشد. البته ايجاد چنين فضايي اسباب و ابزار متعددي مي خواهد كه به آنها اشاره خواهد شد.
راهها و نشانه هاي فتنه
فتنه از آن جهت كه «فراگير» است دقيقاً بايستي بررسي شده، نشانه هايش مشخص و راههاي نطفه بستن و گسترش آن معيّن شود. اگر فتنه تنها دامان فتنه گران را مي گرفت شايد نياز به بررسي و تعيين آن نبود، اما از آن جا كه فتنه تمامي جامعه را دربرمي گيرد و مسير مردم را از حق ّ به باطل؛ از عدل به ستم و از امامت به خلافت منحرف مي كند، از اهميت ويژه اي برخوردار مي شود:
واتقوا ف تنه ً لاتصيبن الذين ظلموا م نكم خاصه ً(12)
دوري كنيد از فتنه كه تنها مخصوص ستمكاران نخواهد بود (كه مظلومان را نيز فرا خواهد گرفت).
در اين بخش ابتدا به روشها و راههاي ايجاد فتنه مي پردازيم و سپس نشانه هاي آن را از مرحله شروع تا مرحله اوج، از نهج البلاغه بيان مي كنيم.
راههاي ايجاد فتنه
الف: بدعت
1- معني بدعت
بدعه اسم مصدر ابتداع است چون رفعه از ارتفاع و بيشتر در كم و زياد كردن در دين به كار مي رود «مصباح»(22).
علاّ مه مرحوم مجلسي در شرح رأي مبتدع مي گويد: رأي مبتدع يعني فتوايي كه سند و دليل درست شرعي ندارد و صاحب آن خود را در قانونگذاري شريك خدا كرده است. (32)
شهيد اوّل بدعت را امور تازه اي مي داند كه حرام باشد و آن را عملي مي داند كه دليل تحريم آن را فرا بگيرد، مثل تقدم غيرامام معصوم بر امام معصوم، غصب مناصب ويژه امامت، دست اندازي واليان جور به اموال مسلمانان و جلوگيري آنها از مستحق و جنگ با اهل حق ّ و تبعيد ايشان و كشتار بر پايأ بدگماني و واداشتن مسلمانان بربيعت با فاسق و. . . (42)
حضرت امام صادق(ع) مي فرمايد: كسي كه مردم را به خودش بخواند و حال آن كه در بين ايشان از او داناتري است، پس از بدعت گذارندأ گمراه كننده است. (52)
و نيز فرمود: كسي نيست كه بدعتي نهد جز آن كه سنّتي را با آن از ميان مي برد. (62)
پيغمبر خدا فرمود: هر بدعتي گمراهي است و هر گمراهي در آتش است. (72)
ابي العباس گويد از امام صادق(ع) پرسيدم از كمترين چيزي كه انسان به واسطأ آن مشرك گردد؟ گويد فرمود: هر كه رأيي را بدعت گذارد، چه به واسطأ آن محبوب گردد و چه به واسطأ آن مبغوض شود. (82)
بنابراين بدعت تغيير دادن دين الهي به رأي و عقل خود و چيزي بر آن افزودن يا كم كردن است چه در اصول و چه در فروع. (92)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
01- سوره انبيأ، آيه 53.
11- سوره معارج، آيه 91-32.
21- سوره كهف، آيه 7.
31- سوره فرقان، آيه 02.
41- سوره انعام، آيه 35.
51- سوره اعراف، آيه 72.
61- سوره يونس، آيه 38.
71- سوره توبه، آيه 84.
81- نهج البلاغه فيض، حكمت 09.
19- گناهان كبيره، ص 715.
02- پيشين، ص 025.
12- سوره انفال، آيه 52.
22- اصول كافي، كتاب ايمان و كفر، جلد 4، ص 18.
32- پيشين، ص 421.
42- گناهان كبيره، قسمت بدعت.
52- سفينه البحار، جلد 2، ص 022.
62- اصول كافي، كتاب فضل العلم، باب .20
27- وسايل، باب امر به معروف، كتاب 04.
28 -اصول كافي، كتاب ايمان و كفر، جلد 4، ص 32.1
29- گناهان كبيره، باب بدعت.
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14