(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 14 شهريور 1388- شماره 19454
 

تقدم يزكيهم بر يعلمهم در حرف و عمل پرورش به بازنگري نياز دارد
نياز جامعه به حضور اجتماعي زنان
تحول تربيتي در نظام آموزشي



تقدم يزكيهم بر يعلمهم در حرف و عمل پرورش به بازنگري نياز دارد

ضرورت مهندسي در امور پرورشي
يكي از مقوله هاي بسيار با ارزش و حائز اهميت در وزارت آموزش و پرورش به عنوان ركني از اركان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران كه بحق مي تواند موجبات استقلال كشور را رقم بزند، امور پرورشي است كه ضرورت توجه مضاعف به آن با توجه به تعاليم عاليه قرآن كريم كه مي فرمايد: «ويزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه...» بر هر روشنفكري پر واضح است. در واقع پرورش مقدم بر آموزش به حساب مي آيد.
حال اگر «پرورشي» را آنچنان كه هست يك علم به حساب آوريم، تعريفي اينچنين بر آن مترتب خواهد بود كه:
«پرورشي عبارت است از علم شناخت و شكوفايي استعدادهاي انسان در تمام ابعاد آن»
از آيه شريفه قرآن كريم و تعريف فوق مي توان به اهميت بسزاي امور پرورشي در سعادت فراگيران امروز و سازندگان فرداي جامعه پي برد و چنين استنباط كرد كه از ديدگاه قرآن كريم و توجه ويـژه آن به تزكيه نفس يا پرورش در راستاي اصل هدايت بشريت بسوي سعادت، مقدم بر آموزش است هر چند كه در اين راستا امور آموزشي نيز به عنوان وسايل و اسباب نيل به سعادت در پي امور پرورشي مورد توجه قرار گرفته است چرا كه امور آموزشي و ابعاد مختلف آن به دنبال ايجاد گذرگاه هايي امن براي طي طريق سعادت و رسيدن به قله آن است و از ديدگاه علوم مرتبط ديگر از جمله علم روان شناسي نيز شكوفايي استعدادها در مراحل و مقاطع مختلف سني بخصوص دوران كودكي، نوجواني و جواني نشان از تكامل نسبي روح بي نهايت طلب انسان و تعميق شناخت او از خود و پيرامون خود است كه در نهايت به مثابه حديث ارزشمند مولاي متقيان و امير مؤمنان امام علي عليه السلام كه فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» به شناخت پروردگار خويش منتهي شده و سپس در سايه ايجاد شناخت قلبي، به مقام قرب و رضوان الهي كه عين سعادت است نايل مي گردد كه اين نتيجه حاصل از توجه آيات و احاديث و علم النفس به امور پرورشي آنهم بنا به شرايطي كه در ذيل خواهد آمد مي تواند زنگ خطري بر اهمال انديشان به امر پرورش درنظام تعليم و تربيت باشد.
لذا نگارنده، جهت معرفي وضعيت كنوني شاخه تربيتي آموزش و پرورش از جهات اعمال سياستهاي غلط، روش هاي اجراي متفاوت و مختلف، بكارگيري نيروهاي غيرمرتبط و ناكارآمد و ... و همچنين راهكارهاي ايجاد تحول براي گام نهادن در مسير تربيت اسلامي و ديني فرزندان عزيز ميهن اسلاميمان، مقاله خود را با عنوان ضرورت مهندسي در امور پرورشي كه منطبق با هندسه قرآني مي باشد، در دو بخش مجزا به عرض مي رساند.
شرايط موجود «هست ها و نيست ها»:
متأسفانه درچند سال اخير و با فاصله گرفتن از دوران بنيانگذاران نهاد مقدس امور تربيتي «شهيد بزرگوار رجائي و باهنر رحمه ا... عليهما» امور پرورشي از سطوح عاليه تا سطح آموزشگاه ها مورد بي مهري زائد الوصفي واقع شده كه بر هيچ فرهنگي مطلع واقع بين پوشيده نيست. از جمله آن مي توان به نمونه هاي مشهود و ملموس زير اشاره كرد كه توجه به آن خالي از لطف نيست:
1) حذف پست معاونت پرورشي و مربي امور تربيتي و پـرورشي از مدارس؛ اعمال اين سياست غلط در زمان زمامداري دولت موسوم به دولت دوم خرداد از بزرگترين ظلم مشهود درتاريخ انقلاب اسلامي نه تنها به امور پرورشي بلكه مجموعه تعليم و تربيت اسلامي محسوب مي شود. زيرا حضرات بنا به دلايل
غير كارشناسي و نامعقول و بلكه به دليل عدم توانمندي متصديان امر جهت رفع مشكلات موجود تربيتي نوجوانان و جوانان و عدم مقبوليت عملكرد كوتاه مدت آنان درمواجهه با چالش هاي موجود مدارس در ابتداي تصدي امور مربوطه؛ به جاي حل مسئله، صورت مسئله را پاك كردند تا شايد از مشكلات آن رهايي يابند.در صورتيكه نتيجه معكوس آن سبب زوال روحيه نشاط و بلكه سلب انگيزه دانش آموزان نسبت به درس و محيط مدرسه و درنتيجه افت شديد تحصيلي در مدارس طي چند سال منتهي به سال تحصيلي 85-84 و پيدايش و گسترش مدال ها و الگوهاي مختلف غربي در ظاهر و لباس دانش آموزان و اثرات مخرب تربيتي در جامعه شد كه در اين راستا مراجع عظام و دلسوزان انقلاب هرچه فرياد كردند به گوش آنان نرفت كه نرفت. زيرا شايد مصداق آيه شريفه قرآن شده بودند كه مي فرمايد:«ختم الله علي قلوبهم و علي سمعهم و علي ابصارهم غشاوه...»شايد هم امور تربيتي را مانع و سدي بزرگ درمسير اهداف سياسي اسلام آمريكايي تصور مي كردند!
2) پـافشاري مسئولان ارشد آموزش وپرورش دراجراي سياست هاي اشتباه و نسنجيده بدون توجه به تبعات منفي و مخرب آن درسال تحصيلي 88-1387؛از حداقل تبعات اجراي مصرانه اين سياست مدرن! مي توان به موارد زير اشاره كرد:
الف) سلب انگيزه كار و فعاليت از مربيان واقعي و دلسوز و عاشق امور پرورشي
ب) شادي متصديان ناآگاه درپست هاي امور تربيتي و وامداران برخي از مديران ومسئولان، در پست هاي معاونت پرورشي يا به اصطلاح خودشان پست هاي حياط خلوت؛ زيرا آنان الفباي امور تربيتي را نيز نمي دانستند لذا از هر گونه فعاليت شغلي كه شرعاً به عهده آنان بود، فقط به دليل حمايت هاي اداري حضرات، معاف بودند.
البته لازم به ذكراست اين نابساماني آشكار در طرح به اصطلاح ساماندهي نيروهاي پرورشي بدليل عدم بررسي دقيق تعداد نيروي انساني متخصص مورد نياز، زمينه ورود افراد ناتوان و ناكار آمد به حيطه پرورشي را فراهم كرده و علاوه بر كسب كمترين بازدهي ممكن، اعتبار مالي بسيار زيادي از بودجه آموزش وپرورش را نيز هزينه اين عمل كارشناسي نشده كردند.
3) اقدامات برخي از مديران غير مسئول در قبال تعليم و تربيت آينده سازان -متاسفانه برخي از مديران مدارس به علت دلدادگي و علاقه وافر به معاونان خود يا به اصطلاح صرفه جويي در استفاده از نيروها و درراستاي اجراي سياست سامان دهي، آنجا كه مجبور به حذف يكي از معاونين خود بعلت پايين بودن نرم دانش آموزي بودند براحتي با اعمال سليقه شخصي مغاير با اصول و هدف هاي تربيتي و با علم به عدم درايت، تخصص و توانمندي فرد مورد نظر دراين پست حساس و شايد با اطمينان از عدم نظارت رده هاي بالا و رفتار نامسؤلانه تأييد كنندگان نهايي در ادارات، با مبادرت به انتصاب وي به عنوان معاون پرورشي تمامي دانش آموزان را فداي اين علاقه شخصي به يك نفر نمودند و صدالبته آب از آب تكان نخورد كه نخورد.
كم توجهي به عزل و نصب ها و اولويت ها
4) بي مهري برخي ديگر از مديران محترم مدارس نسبت به امور پرورشي در قالبي ديگر و جالب با اداي دين به معاونين آموزش زحمتكش! متأسفانه در موارد زيادي شاهد عزل و نصب هايي بر مبناي حب و بغض مسئولان از سطح مديريت مدارس تا سطوح بالاتر بوده و هستيم كه چيزي جز افزايش شتاب براي تخريب درون سازماني و برون سازماني مجموعه و آسيب جدي به تعليم و تربيت دانش آموزان بي گناه درپي نداشته است. ليكن آنچه بسيار جالب به نظر مي رسد اين است كه مسئولان امر براي حل مشكلات و معضلات آموزش و پرورش با بكارگيري تمام توان فكري خود راه چاره اي كشف كرده اند و آن عبارتست از بكارگيري معاونين آموزشي در نوبت مخالف بعنوان معاون پرورشي با هر رشته اي كه دارند. آنهم صرفا با نيت خيرخواهانه براي معاونان عزيز نه براي دانش آموزان، چون خيلي مهم نيست و البته بخاطر جبران ضرر مالي اين عزيزان زحمتكش بخاطر قبول زحمت معاونت بوده حتي اگر به قيمت «امور تربيتي فداي سرشما» تمام شود. جالب تر آنكه مديران محترم معتقدند فقط معاونان محترم آموزشي، مادران مدرسه هستند و بقيه همكاران دايه اي بيش نيستند! البته خداي ناكرده فكر نكنيد آقاياني كه بايد صلاحيت ها را بررسي و اعلام نظر كنند چنين مي كنند. مطمئن باشيد فرصت انديشيدن براي آموزش و پرورش را ندارند.
5) بي مهري مسئولان ذيربط و بي ربط در اولويت گذاري و ترجيج نيروهاي غيرمرتبط ناتوان در كلاسداري، بجاي نيروهاي مرتبط متأسفانه از مدت ها پيش يك فرهنگ غلط در نظام آموزش و پرورش ما رخنه كرده و آن سياست زدگي برخي مسئولان اصطلاحا فيلتر و صافي است كه هم مغاير با فرمايش گهربار مولايمان امام علي عليه السلام است كه فرموده اند: «لاتنظر الي من قال بل انظر الي ما قال» و هم عقلا مردود است چرا كه آنچه در نظام تعليم و تربيت اسلامي بعنوان ويژگي هاي يك مربي امور تربيتي يا پرورشي بايد مدنظر باشد تخصص در امور تربيتي و پرورشي و تعهد در ايمان و اعتقاد راسخ به نظام اسلامي و ولايت فقيه و اطاعت از دستورات مقام معظم رهبري و قانونمندي در راستاي شرح وظايف محوله و امثال اين ويژگي ها باشد نه ركوع و تعظيم در برابر مديران بالاتر.
علي ايحال موارد فوق الذكر نمونه هايي از رفتار دست اندركاران دلسوز تعليم و تربيت از گذشته تاكنون در ارتباط با شاخه مظلوم امور پرورشي بوده است. حال قضاوت منصفانه با شما كه ببينيد «با صدقه جاريه شهيدان رجائي و باهنر «رحمه الله عليهما» چه شده است؟»
شرايط مطلوب «بايدها و نبايدها»
از آنجا كه نگارنده معتقد است حيطه امور پرورشي را نبايد با كلاس هاي آموزشي صرف مقايسه كرده و به كلاس درس محدود كرد بلكه اين امور را از كلاس شروع، در خارج از كلاس تمرين و در اجتماع و طول زندگي بايد به كار بست؛ از اين رو موارد زير بعنوان قسمتي از بايدها و نبايدها مطرح مي نمايم:
1) اين شاخه از تعليم و تربيت نياز به مربياني زبده و كارآزموده، علاقه مند، خلاق، عاشق، دلسوز، متخصص و متعهد دارد تا در راستاي ويژگي هاي ياد شده، با انجام خدمات شايسته به نونهالان و نوجوانان و جوانان موجبات تحقق اهداف عاليه تربيت اسلامي را فراهم كنند.
2) براي جلوگيري از سوء-استفاده تصميم گيران در استفاده ابزاري از مربيان تربيتي انتصابي، بايد معاونت تأمين و تربيت نيروي انساني وزارت آموزش و پرورش براي تامين و تربيت نيروهايي با ويژگي هاي مذكور در بند فوق الذكر به فكر چاره اي باشند تا از اعمال سليقه شخصي مبتني بر تفكرات انتفاعي و اجحاف به امور پرورشي جلوگيري شود.
3) بايد مربيان اين پست حساس كه پس از دوره اي طولاني ركود و افول ناشي از سياست زدگي آموزش و پرورش در دوران قبل از دولت عدالت محور، بطور مجدد احياء شده است با شرح وظيفه اي مدون و مشخص و به دور از هرگونه ابهام، ضمن آشنايي كامل با اهداف شغلي، وظايف و اختيارات خود توان اجراي برنامه هاي پرورشي در سه بعد آموزش در كلاس، ارتقاء مهارت در عمل و ايجاد توان كاربرد در زندگي را براي متربيان خود، به نمايش گذاشته و محقق سازند زيرا آنان با متربيان خود علاوه بر تعامل مستقيم و سيستماتيك در انتقال تئوري هاي تربيتي، در يك تعامل غيرمستقيم و بلكه تربيت غيركلامي قرار دارند لذا جنبه تربيت غيركلامي و نقش الگويي آنها موجب مي شود مربيان قبل از شروع به كار در اين پست و حيطه حساس به تمام توانمندي هاي لازم مجهز شوند تا بتوانند متربيان خود را براي جامعه پذيري و حضور در جمع و تعاملات اجتماعي آماده كنند.
4) براي تبيين جايگاه حقيقي امور پرورشي در سعادت دانش آموزان لازم است متوليان امر اقدام به تاليف و تدوين كتابي منسجم، هدفمند و متناسب با فرهنگ ملي و منطقه اي در سراسر كشور براي ساعات پرورشي دانش آموزان كنند تا علاوه بر اينكه بر مبناي سلسله هدف هاي تربيتي هدايتگر دانش آموزان در مسير سعادت آنان باشند، از ظلم مديران مدارس به بعد پرورشي با تخصيص زنگ پرورشي به جبراني دروس ديگر از قبيل رياضي، زبان و... نيز جلوگيري كنند. البته در صورت وجود توان نظارت!
ضرورت بازنگري در امور پرورشي
5) در صورت تحقق بند فوق كه مقدمه تحولي ريشه اي در آموزش و پرورش به خصوص شاخه پرورشي خواهد شد لازم است زمينه اي فراهم شود تا مربيان تربيتي «به روز» باشند زيرا هر فرد آگاه به شرايط و مقتضيات زمان، بدون ترديد مويدنظر نگارنده خواهد بود. مبني بر اينكه تغييرات اساسي و ريشه اي ايجاد شده در ذهنيات و نگرش هاي دانش آموزان امروز ديگر پذيراي روش هاي تربيتي سنتي ديروز نبوده بلكه نيازمند مطالب و پاسخ هاي منطقي و اقناعي به پرسش ها و نيازهاي روزمره خود هستند. در اين راستا ضروري است كه مربيان پرورشي براي اداره كلاس هاي خود و تدريس مطالب تئوري مسلط به روش هاي تدريس نوين، خلاق، فعال و مشاركتي باشند.
6) بر متوليان امر تعليم و تربيت لازم است در تصميم سازي و طراحي برنامه هاي تربيتي باسعه صدر و كارشناسي امور و بازنگري مجدد و در نظر گرفتن تبعات و آثار برنامه ها اقدام به صدور بخشنامه كنند تا خداي ناكرده به سرنوشت مشابه طرح سامان دهي سال 88-1387 مبتلا نشوند. لذا پيشنهاد مي شود در اين زمينه قبل از قطعيت اجراي برنامه ها، با كارشناسي هاي ادارات مناطق و حتي تعدادي از مربيان مجرب مشورت به عمل آورند و شوراي برنامه ريزي نيز در مقابل تئوري هاي تئوريسين هاي پشت ميزنشين بي خبر از مسائل تربيتي دانش آموزان در مدارس و اجتماع، با برخورد انقلابي مانع از هرج و مرج در سامان دهي نيروهاي تربيتي و سوءاستفاده از اين پست حساس شوند.
7) جهت تحقق آرمان هاي شهيدان رجائي و باهنر «رحمه ا... عليهما» پيشنهاد مي شود رياست محترم و شجاع جمهوري اسلامي ايران با دستور موكد، وزير محترم آموزش و پرورش و روساي سازمان هاي آموزش و پرورش را ملزم به دقت كافي در نصب شخصيت هاي متخصص در امور پرورشي و متعهد به آرمانهاي امام و انقلاب در سمت معاونت پرورشي وزارت و سازمان ها نمايند تا شاهد پيشرفت هاي جهشي در بعد تربيت اسلامي دانش آموزان و بيمه ميهن اسلامي از آسيب ها و ترفندهاي ضدانقلابي فرصت طلبان ملعون باشيم «ان شاءا...»

احمدرضا رضايي
آموزش و پرورش منطقه 8 تهران

 



نياز جامعه به حضور اجتماعي زنان

در حالي كه اسلام براي زنان و مردان حقوق مساوي در نظر گرفته و در بسياري از موارد توانمندي هاي اين دو جنس، مشابه يكديگر است اما برخي همچنان در راه كسب علم، اشتغال و حضور موثر زنان در جامعه مقاومت مي كنند. اگرچه اوضاع نسبت به سال هاي گذشته خيلي بهتر شده اما همچنان بايد نكاتي را به صاحبان اين تفكر گوشزد كنيم:
1-در برخي از مطالبي كه در روزنامه ها نوشته مي شود يا در برخي سخنراني ها و گفتگو ها، ادامه تحصيل خانم ها به شكل مستقيم يا غيرمستقيم زير سوال مي رود كه اگر مقصود گويندگان چنين باشد واقعا جاي نگراني است. نگراني از اينكه رشد درخت تحجر و تبعيض نسبت به حقوق زنان كه پس از انقلاب كاهش يافته بود با اين گفت وگوها و مطالب منتشره، دوباره رو به افزايش بگذارد. نگراني از آبياري دگر باره اين درخت شوم است. آن هم در حالي كه دولتمردان هم به اهميت حضور زنان در سطوح عالي مديريتي پي برده اند.
مادري كه قرار است فرزندانش را در اين دنياي پيچيده و در فضاي مجازي گسترده و انباشته از انواع سايت هاي غيرمجاز تربيت كند و از انواع مواد مخدر مصون نگه دارد بهتر نيست با علم روز كم وبيش آشنا باشد. ادامه سخنراني ها و مطالبي با موضوع محدود كردن تحصيل زنان و دختران نه تنها باعث تحكيم خانواده نمي شود بلكه سبب تضييع حق زنان و فروپاشي كانون خانواده را فراهم مي آورد.
2-جامعه اسلامي بيش از جوامع ديگر به حضور زنان و دختران مسلمان در عرصه هاي گوناگون نياز دارد. حضور پزشك، معلم و پرستار زن نيازهاي حتمي و قطعي است. حضور زنان تحصيلكرده در جامعه شايسته تقدير است نه برخورد تحقيرآميز.
3-به قول (نقل به مضمون) يكي از روحانيون محترم، اگر قرار بود زن در خانه بماند ديگر حكم حجاب لازم نبود. يا به قول روحاني محترم ديگري (نقل به مضمون) حضور زنان در برخي مشاغل واجب كفايي است. بنابراين در جامعه اسلامي ايران كه نيمي از جميعت آن را زنان و دختران تشكيل مي دهند القا كردن اين نكته كه زنان فقط متعلق به خانه و آشپزخانه اند منطقي به نظر نمي رسد.
4-من وقتي مي بينم يك خانم براي كسب روزي حلال كار مي كند خوشحال مي شوم اما اگر خانمي را در حال تكدي گري ببينم بسيار ناراحت مي شوم. كسب روزي حلال شايسته تقدير است و گدايي سزاوار تقبيح.
5-حضور زنان در برخي مشاغل كه شايد نياز آنچناني به تحصيلات عاليه هم نداشته باشد ضروري است.
رانندگي با تاكسي، روزگاري در ميان زنان عرف نبود اما امروزه حتي در شهرهاي كوچك هم امري پذيرفته شده است چرا كه به يك نياز دوجانبه تبديل شده. از يك سو خانم ها براي سفرهاي درون شهري مي توانند با آرامش خاطر از تاكسي استفاده كنند و از طرف ديگر عده اي از زنان به اين شكل امرار معاش مي كنند. ضمن اينكه برخي زنان اين كار را دوست دارند و به صرف كسب درآمد به آن روي نمي آورند.
بهتر است طبقه بندي جنسيتي را در تحصيل و اكثر مشاغل كنار بگذاريم و به شايستگي ها بها دهيم تا زمينه شكوفايي استعدادها فراهم شود.
امضا محفوظ

 



تحول تربيتي در نظام آموزشي

در روز شنبه گذشته قسمت اول مصاحبه علي اصغر يزداني، معاون پرورشي و تربيت بدني وزير آموزش وپرورش پيرامون تحول بخشي در معاونت پرورشي از نظرتان گذشت. اينك ادامه اين مصاحبه را باهم دنبال مي كنيم:
-تدوين سند راهبردي معاونت پرورشي و تربيت بدني كه علاوه بر چارچوب كاري و ماموريت ها، جداول عملكردي معاونت براي يك دوره مشخص تدوين و براي اجرا آماد مي شود، بطوري كه انتظار مي رود كه شاخص هاي آن، مبناي ارزيابي هاي كمي قرار گرفته، دنبال و پياده گردد. كوشش ما اين است كه اين سند در مراجع كلان، مورد ارزيابي قرار گرفته و مصوب شود تا در تغييرات مديريتي، دچار ناپايداري هاي برنامه اي نشويم. خوشبختانه در اين زمينه پيشرفت خوبي داشتيم و پيش نويس ها در كارگروه تحول بخشي بطور مرتب در حال بررسي و بازنگري است.
- ساختار تشكيلات معاونت پرورشي، مهندسي مجدد شود و از طريق تطبيق با سند راهبردي، داراي پشتوانه نظري و راهبردي گردد، بطوري كه مشخص شود، هدف از راه اندازي يك دفتر يا يك مركز چه بوده است. بررسي هاي ما تا اينجا نشان داده است كه ساختار موجود معاونت پرورشي متناسب با ماموريت هاي آن نيست و بايد متحول شود. ضمن اين كه خيلي از مراكز، دفاتر و موسسات ديگر در وزارت آموزش و پرورش هستند كه كاركرد تربيتي دارند و جدا از معاونت كار مي كنند كه در مورد آن ها لازم است تصميم گيري شود. براي همين منظور، مطابق با سند راهبردي،نمودار ساختاري و تشكيلاتي تهيه شده است كه ويژگي هاي راهبردي خوبي دارد و معاونت پرورشي را از يك ساختار اداري و برنامه اي، به يك نهاد كلان فرهنگي - تربيتي موثر و قابل رقابت تبديل مي كند. بعنوان مثال ما در اين نمودار، ضمن مهندسي مجدد دفاتر ستادي، براي ورود موثر به رقابت هاي كلان فرهنگي - هنري، بخش هايي مانند مركز آفرينش هاي فرهنگي - هنري را در نظر گرفتيم. همينطور در زمينه ترويج آداب زندگي، بازي و سرگرمي براي كودكان و نوجوانان، خلاقيت، نوآوري و كارآفريني، رصد مستمر وضعيت تربيتي، فرهنگي و اجتماعي دانش آموزان، توسعه ورزش و تربيت بدني و موضوعات و مأموريت هاي ديگر، ساختارهاي مناسب و جديدي را پيش بيني و طراحي كرده ايم. كوشش ما اين است كه اين ساختار، علاوه بر گرايش هاي پايه درحوزه امور تربيتي كودكان و نوجوانان، با نيازهاي روز و چالش ها و مسائل آنها متناسب و متناظر باشد و بتواند با تحولات مستمر و نوشونده فرهنگي- اجتماعي خود را سازگار كرده و موثر و كارآمد باشد.
برنامه هاي عمل ملي و مدرسه اي براي معاونت پرورشي و تربيت بدني تهيه و تدوين شود و اين برنامه ها، داراي توجيه فني و اولويت بندي باشند تا برنامه ها، با مأموريت ها، مسائل و اهداف كمي و چشم اندازها، خود را تطبيق دهند و از اين طريق ترسيم فضاي كلي عملكردي و سنجش ميزان كارايي و اثربخشي معاونت، مشخص شود.
زيرساخت ها و ظرفيت هاي فرهنگي- تربيتي، مهندسي مجددشده و توسعه داده شوند. بررسي هاي ما نشان مي دهد، كه1) ما در آموزش و پرورش، بدرستي از ظرفيت هاي فرهنگي- تربيتي استفاده نمي كنيم كه نمونه آن ها، اردوگاهها، كانون هاي فرهنگي- تربيتي و بطور كلي مراكز مكمل مدرسه است
2) متناسب با نيازها و مسائل جديد، ظرفيت ها و زيرساخت هاي جديد طراحي نكرده ايم و يا زيرساخت هاي موجودمان را متناسب با آن تحولات، سازگار نكرده ايم. براي اين منظور، ما در حال ارزيابي همه اين زيرساخت ها و ظرفيتها هستيم. بعنوان مثال يكي از پيش بيني هاي ما اين است كه اردوگاهها را به «پارك رشد دانش آموزي» تبديل كنيم و يا نحوه استفاده از كانون هاي فرهنگي- تربيتي را تغيير دهيم. همچنين درنظر داريم، نحوه استفاده از پژوهشسراها را براساس مدل هاي خلاقيت و نوآوري، متحول كنيم. اين تحولات تنها به ظرفيت هاي موجود بسنده نمي كند، بلكه زيرساخت هاي مجازي را هم براي توسعه خلاقيت و نوآوري، براي معرفي محصولات مناسب فرهنگي، براي سرگرمي و نشاط دانش آموزان و چندين مأموريت هاي راهبردي ديگر، طراحي و راه اندازي مي كنيم كه فهرست آنها نيز تهيه شده است.
سازوكارهايي براي تعميم رسالت تربيتي در بين كليه مولفه هاي تعليم و تربيت درنظر گرفته شده و شرح وظايف كليه كاركنان مدرسه، مورد ارزيابي مجدد قرارگيرد. يكي از مهمترين اقدامات ما در اين طرح اين است كه سازوكارهاي معين براي كاركنان، برنامه درسي، ساعت درسي، كتاب، فضاي عمومي مدرسه و... رسالت تربيتي نوشته شود و براي تحقق آنها، پيوست ها و ضميمه هاي اجرايي مشخص درنظر گرفته شوند. بعنوان مثال، يكي از راه حل هاي پيش بيني شده درطرح اين است كه ازطريق توسعه ظرفيت هاي فرهنگي در مدرسه، كلاسهاي درسي مانند رياضي، شيمي، فيزيك و... با ضميمه هاي فرهنگي- تربيتي، علاوه بر كاركرد آموزشي، كاركرد تربيتي هم مي يابند. ما براي اين منظور، پيش بيني كرده ايم كه راهنماهاي ادواري فرهنگي- تربيتي براي همه معلمان تهيه كنيم. يك نمونه مثال مي زنم. مثلا در راهنما به معلم توصيه مي شود كه در كنار تدريس، مي تواند اين فيلم ها با همكاري مدرسه براي دانش آموزان نمايش بدهد. اين كتاب را معرفي كند، يا اين سايت فرهنگي و يا اين بازي و سرگرمي خلاق را به او بشناساند. براساس اين مدل، شرح وظايف كليه كاركنان مدرسه، بويژه معاون و مربي پرورشي تغيير مي كند و مجدداً تدوين مي شود، تا مدرسه از يك محيط صرف آموزشي و اداري به محيطي فرهنگي- تربيتي تبديل شود.
گره ها و ابهام هاي بنياديني كه سال هاست بر سر راه عملكرد امور تربيتي وجود دارد، در اين طرح چگونه تبيين و حل مي شود و در مورد آن ها چه تدبيري انديشيده شده است؟
همان طور كه اشاره كردم. در اين طرح، ما از اعمال سليقه و طرح موضوعاتي كه گره هاي جديدي را به ابهام ها و سوالات مان اضافه كنند، خودداري مي كنيم. تلاش ما اين است كه، از كوشش هاي كلان و راهبردي كه از جمله در سند ملي آموزش و پروش و در فلسفه تعليم و تربيت در جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته و خوشبختانه، بسياري از ابهام ها، از جمله در زمينه رابطه آموزش و پرورش را موشكافي و تحليل كرده و براي آن ها راه حل نظري ارائه كرده اند، استفاده كنيم و به آن ها مقيد باشيم. چيزي كه ما در اين سند، بيشتر به آن اهميت مي دهيم، طراحي استراتژي ها و راهبردها، براساس مباني و چارچوب هاي نظري است و اين كه ماموريت هاي مشخص و روزآمدي را براي تحقق اهداف كلان تعليم و تربيت، تدوين كنيم.
چه رويكردي را براي طراحي سند و براي احياء و تحول در امور تربيتي دنبال مي كنيد؟
براي پاسخ به اين سوال، توجه شما را به سه نكته جلب مي كنم. 1)اين كه، تاكيد داريم، هر رويكرد راهبردي و استراتژيك ما بايد منجر به تربيت همه ابعاد و ساحت هاي متربي باشد. 2) مطابق با تعاريف و اصول تصريح شده در سند ملي آموزش و پرورش و فلسفه تعليم و تربيت كه بر پايه مباني تعليم و تربيت اسلامي هستند، باشد. 3) به گونه اي باشد كه در چشم انداز تحولي، معاونت پرورشي و تربيت بدني، به نهاد فرهنگي- تربيتي كارآمد و اثربخش باشد كه هم ماموريت هاي خود را به خوبي دنبال مي كند، هم نيازهاي دانش آموزان را در نظر دارد و هم مي تواند خود را با تحولات و چالش هاي مستمر و نوشونده فرهنگي- اجتماعي سازگار كند.
چه اقداماتي براي اين منظور صورت گرفته است؟ و چه پيشرفت هايي در اين زمينه داشته ايد؟
براساس چارچوبي كه در ابتدا توضيح دادم، پيشرفت خوبي تاكنون داشته ايم. ابتدا در طي جلسات مختلف در قالب كار گروه تحول بخشي كه با حضور وزير محترم آموزش و پرورش تشكيل شده است، چارچوب كارمان را بررسي و تحليل كرديم. سپس براساس آسيب شناسي ها و مطالعات و بررسي هاي اوليه، بخش هاي مهمي از پيش نويس سند آماده شده است. همزمان با تهيه سند، شرح وظايف و نماي كلي امور تربيتي در مدرسه را مورد بررسي و تحليل قرار داديم و تصويري از ساختار مناسب سازماني و زيرساخت هاي مورد نياز و مناسب فرهنگي- تربيتي در مدرسه را تدوين كرديم.
هم اكنون هم در حال آماده شدن براي اجراي يك غربالگري گسترده در مورد نيازهاي فرهنگي- تربيتي دانش آموزان و وضع موجود امور تربيتي در مدارس هستيم. پيش بيني مي كنم كه تا اواخر شهريور و اوايل مهرماه، پيش نويس سند راهبردي را براي بررسي به مراجع عالي در وزارت آموزش و پرورش، دولت، مجلس محترم و ديگر مراجع تصميم گير تقديم كنيم. همچنين اسناد ضميمه را نيز تا پايان پائيز نهايي مي كنيم. پيش بيني من اين است كه به اميد خدا، پس از بررسي ها و تصويب اسناد چارچوب و راهبردي، در آينده نزديك، آماده پياده سازي طرح تحول بخشي امور تربيتي و معاونت پرورشي و تربيت بدني در وزارت آموزش و پرورش شويم.
طراحي و اجراي اين سند، چه پيامدها و تحولاتي را در مدرسه به همراه دارد؟
در كوتاه مدت، انتظار ما اين است كه مديريت امور تربيتي در مدرسه و ساختار و برنامه هاي آن را تبيين كنيم، بطوري كه مطابق با چارچوب، استراتژي ها و چشم انداز مشخص باشد. در ميان مدت، راهنماها و ضميمه هاي اجرايي مدون براي توسعه امور تربيتي مدرسه در اختيار كاركنان مدرسه قرارمي گيرد. بخش هايي از زيرساخت هاي جديد فرهنگي- تربيتي در مدارس طراحي مي شوند و نحوه تعامل مدرسه با مراكز مكمل مدرسه، براساس مدل هاي جديد سند، پياده مي شود و در درازمدت نيز برنامه هاي عمل فرهنگي- تربيتي تصريح شده در سند و چشم اندازهاي آن، در مدرسه اجرا مي شود و زيرساخت هاي جديد فرهنگي- تربيتي، بطور كامل در مدارس پياده سازي شوند.
غير از اجراي بخش هاي اوليه، ضروري و مقدماتي سند در همه مدارس كشور، پيش بيني ما اين است كه فاز اول سند راهبردي در طي 2سال، يعني حداكثر تا سال90، به اجرا درآيد و براي اين منظور، و براي سرعت بخشيدن به پياده سازي كليه فازهاي تحول بخشي، استان ها و مناطق و مدارسي را بعنوان نمونه و پايلوت انتخاب مي كنيم و طرح را در آن ها به اجرا درمي آوريم تا هر چه زودتر نواقص آن را برطرف كنيم. بصورت كلان هم، انتظار ما اين است كه اين طرح، بتواند تحولات مناسبي را در زمينه برنامه درسي، كتاب، شرح وظايف كاركنان، ظرفيت ها وزيرساخت هاي تربيتي مدارس، امور پرورشي، مديريت مراكز مكمل مدرسه، نحوه ساخت و ساز و طراحي فضا در مدرسه و... صورت دهد و همچنين مديريت امور تربيتي در مدرسه، از جمله عملكرد مربيان پرورشي را بهبود بخشيده و ارتقاء دهد. بطور كلي، جايگاه مدرسه در مديريت امور تربيتي ارتقاء پيدا مي كند، بطوري كه در كارگروه پيشنهادهايي مطرح شده است مبني بر اين كه مدرسه كارنامه تربيتي داشته باشد و نقش مدير در مديريت و برنامه ريزي امور تربيتي مدرسه ارتقاء پيدا كند و در اختصاص سرانه مدرسه و نيز ارزشيابي كاركنان مدرسه به كارنامه تربيتي آن ها توجه شود.
محدوديت ها و موانع پيش روي طرح را چگونه ارزيابي مي كنيد و چه انتظاري داريد؟
در مجموع، مشكلات و چالش هاي زيادي پيش روي پياده سازي اين طرح قراردارند، اما تلاش ما از همان ابتداي كار هم اين بوده است كه با توكل به خداوند متعال، از ظرفيت هاي موجود در آموزش و پرورش، بخوبي استفاده كنيم و ضمن توجه به سرفصل هاي اساسي تحول بخشي، در عين حال، مسيرهايي را انتخاب كنيم كه مورد وفاق باشد. اميد اين داريم كه برخي از مشكلات پايه مانند منابع مالي و انساني هم، با همدلي و همراهي مسئولان محترم كليه بخش هاي وزارت آموزش و پرورش، دولت و مجلس محترم برطرف شود و زمينه اي فراهم گردد تا به اميد خدا، بتوانيم نقطه عطفي ايجاد كنيم تا
دست كم بخش مهمي از دغدغه هاي بحق رسمي و عمومي در مورد امور تربيتي و كارآمدي آن برطرف شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14