(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 21 شهريور 1388- شماره 19460
 

پشت پرده وقف اموال دانشگاه آزاد
رئيس دانشگاه الزهراء: دانشگاه آزاد براي پذيرش هر استاد فارغ التحصيل با گشاده دستي عمل مي كند
دبير و اعضاي شوراي مركزي جنبش عدالتخواه دانشجويي مشخص شدند
نگاهي به انتقادات وارد بر يك طرح شبه فرهنگي وقتي خانه هاي فرهنگ دانشگاه ها ناامن مي شوند
اعتراض دارم
در گفت وگو با دكتر فرهمند پور چگونه با محيط دانشگاه كنار بيا ييم



پشت پرده وقف اموال دانشگاه آزاد

در نگاه اول به وقف اموال دانشگاه آزاد اينگونه به نظر مي رسد كه اين اقدام حركتي خيرخواهانه و در راستاي اهداف انسان دوستانه است اما با نگاهي عميق تر به اين مسئله در مي يابيم كه وقف اموال دانشگاه آزاد با موضوع اصلاح اساسنامه اين دانشگاه و انتقادهاي فراوان اخير به رياست عاليه دانشگاه آزاد بي ارتباط نيست.
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران؛ اين اقدام دانشگاه آزاد- فارغ از قانوني يا غيرقانوني بودن آن- در حالي صورت مي گيرد كه در هفته هاي گذشته ولايتي و حداد عادل خبر داده بودند كه اصلاح اساسنامه به زودي در دستور كار شورايعالي انقلاب فرهنگي قرار مي گيرد، همچنين برخي اخبار نيز از بركناري قطعي عبدالله جعفر علي جاسبي از رياست دانشگاه آزاد پس از اصلاح اساسنامه اين دانشگاه حكايت دارد.
به همين دليل هيئت مؤسس دانشگاه آزاد با به كارگيري وكلاي برجسته و البته باهوش در اقدامي در راستاي فرار از نظارت شورايعالي انقلاب فرهنگي و قانونمند شدن مسائل مربوط به دانشگاه آزاد و همچنين تداوم امپراطوري جاسبي بر دانشگاه آزاد، بحث وقف اموال اين دانشگاه را مطرح كرده است. چرا كه وقتي اموال دانشگاه آزاد وقف شود، هيئت مؤسس مي تواند شرايطي را براي اموال وقف شده تعيين كند كه در چارچوب قوانين آموزش عالي نباشد، يعني دانشگاه آزاد اين امكان را پيدا مي كند كه يك ناظر بر اموال وقف شده بگذارد و نماينده اي قرار دهد كه سياست هاي دانشگاه را تعيين كند، در حالي كه تعيين سياست هاي دانشگاه آزاد با شورايعالي انقلاب فرهنگي است.
بنابر اين وقف اموال به دانشگاه آزاد اين امكان را مي دهد كه ضمن تعيين سياست ها، ناظر مادام العمري براي اموال وقفي قرار دهد و محدوديت هاي بيشتري نيز براي شورايعالي انقلاب فرهنگي در امر نظارتي بر اين دانشگاه ايجاد مي كند. يعني در صورت موقوفه شدن دانشگاه آزاد، وضعيت نظارت بر مديريت آن در هاله اي از ابهام قرار مي گيرد.
طبق اساسنامه دانشگاه آزاد مصوب شورايعالي انقلاب فرهنگي در سال 66 پس از انحلال اين دانشگاه و تصفيه، كليه اموال و دارائي هاي باقيمانده دانشگاه آزاد بايد در اختيار دولت (وزارت علوم و وزارت بهداشت) قرار بگيرد اما هيئت مؤسس اين دانشگاه با وقف اموال قصد دارد، اموال عمومي را خصوصي قلمداد كرده و با مالك دانستن خود، مقررات و نوع نظارت بر سرمايه عظيم مالي اموال عمومي را رأساً تعيين كند و در اين صورت اموال دانشگاه آزاد و سرمايه عظيم مالي آن در انحصار يك گروه چند نفره خاص قرار مي گيرد و اين گروه خاص در هر زمان كه بخواهد مي تواند در مورد چگونگي استفاده از اموال و امكانات و سرمايه مالي دانشگاه آزاد بدون نظارت هيچ نهادي تصميم بگيرد و حتي مي تواند پول هاي اين دانشگاه را در اختيار اشخاص خاص قرار دهد؛ همانطور كه در جريان انتخابات نهم و دهم رياست جمهوري نيز اموال و پول هاي دانشگاه آزاد به نفع يك كانديداي خاص بكار گرفته شد.

 



رئيس دانشگاه الزهراء: دانشگاه آزاد براي پذيرش هر استاد فارغ التحصيل با گشاده دستي عمل مي كند

رئيس دانشگاه الزهراء با بيان اين كه دانشگاه آزاد براي پذيرش هر فارغ التحصيلي با گشاده دستي عمل مي كند كه در ميان اساتيد آن، بازنشسته ها نيز وجود دارند، گفت: دانشگاه آزاد علت اين امر را بهره گرفتن از كوله بار تجربه و علم آن ها مي داند كه كهولت سن اين اساتيد شايد نقطه ضعف عملكرد دانشگاه آزاد باشد.
محبوبه مباشري در گفت وگو با مركز ارتباطات و اطلاع رساني نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها «ماوا» درباره اولويت هاي كاري وزير علوم دولت دهم اظهار داشت: در حال حاضر بايد تغيير اساسي در ساختار وزارت علوم صورت گيرد و مسئولان متناسب با تخصص، در جايگاه واقعي خود قرار گيرند.
وي افزود: البته در حال حاضر وزير علوم دولت دهم رسالت هاي گوناگوني دارد از جمله اين كه براي كاهش برگزاري جلسات ميان وزارتخانه و روساي دانشگاه ها و جلوگيري از اتلاف وقت، ويدئو كنفرانسي را براي تعامل هر چه بيشتر روساي دانشگاه با وزارتخانه برقرار كند.
وي با بيان اين كه بودجه دانشگاه ها بايد براساس نيازهايشان اختصاص يابد تأكيدكرد: نياز دانشگاه ها با بودجه فعلي تامين نمي شود و در راستاي تخصيص دادن بودجه به دانشگاه ها بايد كيفيت را بر كميت ارجح دانست.
رئيس دانشگاه الزهراء خاطر نشان كرد: وزير علوم اين دولت بايد زماني را در طول هفته يا ماه، به گذاشتن جلساتي با روساي دانشگاه ها و شنيدن نقطه نظرات آن ها اختصاص دهد.
وي تعامل ميان وزارتخانه و دانشگاه را بسيار مهم دانست و تصريح كرد: جلسات بي مورد ميان روساي دانشگاه ها، اساتيد و وزارتخانه بايد قطع شود. بارها تاكيد كرديم كه مي توان با ويدئو كنفرانس نشست هاي 2 روزه را كاهش داد، به اين واسطه روساي دانشگاه ها و اساتيد مي توانند ضمن انجام كارشان از دستورالعمل هاي وزارتخانه نيز مطلع شوند.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر تفاوت سطح معلومات و آگاهي اساتيد دانشگاه هاي آزاد و سراسري اظهار داشت: شرايط پذيرش در دانشگاه هاي دولتي سخت تر و تعداد صندلي كمتر است ولي در دانشگاه آزاد تعداد صندلي ها بيشتر و پذيرش با سختگيري كمتري صورت مي گيرد، البته بايد گفت گاهي فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد توانمندتر از دانشگاه سراسري هستند و بالعكس.
رئيس دانشگاه الزهراء اظهار داشت: ما ترجيح مي دهيم اساتيد را از فارغ التحصيلان دانشگاه هاي دولتي جذب كنيم.

 



دبير و اعضاي شوراي مركزي جنبش عدالتخواه دانشجويي مشخص شدند

به گزارش فارس، براساس اين انتخابات، سيدحسن فغان نوملي، محمدطاهري نژاد، جمال همتيان، محمدصادق شهبازي، فاطمه دلاوري پاريزي، محمدمهدي دامان و مسعود براتي به عنوان اعضاي شوراي مركزي جنبش عدالتخواه دانشجويي و مرتضي فيروزآبادي، معصومه فداكار و سيد مصطفي موسوي به عنوان اعضاي شوراي نظارت اين تشكل دانشجويي انتخاب شدند.
بنابراين گزارش سيدحسن فغان نوملي به عنوان دبير و سخن گوي جنبش عدالتخواه دانشجويي مشخص شد.

 



نگاهي به انتقادات وارد بر يك طرح شبه فرهنگي وقتي خانه هاي فرهنگ دانشگاه ها ناامن مي شوند

پريسا جلالي
«امروز ما انكار نمي كنيم كه در خوابگاههاي ما فيلم هاي غيرمجاز، موادمخدر و قليان توزيع مي شود. اما اولا اين فعاليت ها مرتبط با خانه هاي فرهنگ نيست در ثاني حتي اگر در يك خانه فرهنگ فيلم هاي غيرمجاز عرضه شده باشد نمي توان به خاطر يك تخلف كل فعاليتهاي زيربنايي خانه هاي فرهنگ را زيرسؤال برد!»اينها اظهارات دكتر خرمشاد معاون فرهنگي وزارت علوم است كه چندي پيش در جمع دانشجويان از انتقادات وارده به خانه هاي فرهنگ كه روزي قرار بود مأمن فعاليتهاي فرهنگي در دانشگاه ها باشد گلايه كرد!
اين اظهارات درحالي مطرح شد كه واكنش بسياري از دانشجويان را برانگيخت و خانواده بسياري از دانشجويان را نسبت به عملكرد خانه هاي فرهنگ در دانشگاهها نگران كرد.
هرچند مطالعات نشان مي دهد يكي از بهترين فضاها براي انجام كار فرهنگي در دانشگاهها، خوابگاه است چرا كه دوسوم اوقات فراغت دانشجويان در خوابگاه سپري مي شود اما همين محيط امن در صورت فقدان نظارت مي تواند محفل بسياري از آسيب هاي اجتماعي باشد.
اين ديدگاه جرقه اي شد تا بحث خانه هاي فرهنگ در وزارت علوم ،تحقيقات و فناوري طرح و بحث فرهنگ در خوابگاهها با ساختارسازي پيگيري شود. تا اينكه در بررسي مباحث فرهنگي در خوابگاهها البته با احتساب امكانات موجود «خانه هاي فرهنگ» ايجاد شد.
درهمين حين دكتر محمدباقر خرمشاد طي گفت وگويي خانه هاي فرهنگ را ايجاد فضايي فيزيكي براي ارائه كالاهاي فرهنگي به دانشجويان در خوابگاه دانست و گفت: در خوابگاهها مجموعه هايي چون آشپزخانه و غيره براي تامين غذاي جسمي دانشجويان درنظر گرفته شده بود ولي جايي براي ارائه غذاي روحي و معنوي به آنها وجود نداشت كه با توجه به عام بودن بحث فرهنگ، شكل گيري خانه هاي فرهنگ مدنظر قرارگرفت.
و در همان زمان اعلام شد كه ضرورت ايجاد خانه هاي فرهنگ در كشور جا افتاده است و اگر كشوري بخواهد در اين زمينه كار اساسي انجام دهد بايد درساختار خوابگاهها يا خانه هاي دانشجويي جايي به نام خانه فرهنگ را نيز مدنظر قرار دهد.
خانه هاي فرهنگ
و شكست زودهنگام
بسياري از كارشناسان نسبت به نبود نظارت كافي بر عملكرد خانه هاي فرهنگ هشدار دادند اما مسئولان، خانه هاي فرهنگ را اميدي تازه براي ايجاد فضاي فرهنگي در دانشگاهها قلمداد كردند در حالي كه با گذشت مدت كوتاهي از اجراي اين طرح چندان موفقيتي در اين خصوص حاصل نشد. چرا كه به اعتقاد برخي، تنها بر توسعه كمي خانه هاي فرهنگ تاكيد شد و كيفيت خدمات ارائه شده به دانشجويان چندان مورد دقت قرارنگرفت. بر همين مبنا تاكيد بر توسعه كمي خانه هاي فرهنگ به مثابه ارائه بيلان كاري بدون ايجاد فضاي فرهنگي و بسترسازي جهت واگذاري اين امور به دانشجويان اثرگذار نخواهدبود.
فعاليت در حوزه فرهنگ در دانشگاهها منتقدان بسياري نه تنها از سوي كارشناسان بلكه از جانب خود دانشجويان نيز به ويژه در بحث خانه هاي فرهنگ به همراه داشته است.
علي جوادي دبيرجامعه اسلامي دانشجويان دانشگاههاي كشور در گفت وگو با خبرنگار كيهان با اشاره به ناكارآمدبودن خانه هاي فرهنگ مي گويد: متاسفانه مديران فرهنگي دانشگاهها بيش از اين كه در پيشبرد اهداف فرهنگي به دانشجويان و اساتيد اتكا كنند متكي به اعداد و ارقام براي ارائه بيلان كاري هستند. اگر مسئولان دانشگاهها مي خواهند در عرصه فرهنگ تحولي ايجاد كنند به نقش نظارتي شان اكتفا كنند. طراحي نظام مند و هدف محور بسترهاي تشكيلاتي فرهنگي، منجر به تربيت نيروهاي فرهنگي كشور مبتني بر مولفه هاي بومي و اسلامي مي شود. اگر پرورش نيروي انساني با چنين رويكردي دنبال شود ديگر نبايد نگران رخنه هاي فرهنگي بيگانه باشيم.»
البته اين نكته طبق سخنان دبير جامعه اسلامي دانشجويان زماني محقق خواهد شد كه به نقش مهم اساتيد و مسئولان دانشگاه در كامل كردن پروسه تربيت نيروي فرهنگي توجه شود.
استاد و مسئولي كه از عمق جان و باور قلبي به مسايل اعتقادي بپردازد و از فرو افتادن در فضاهاي انتزاعي اجتناب كند در پـديد آمدن چنين مدلي مي تواند موثر و مفيد باشد.
نبود برنامه و عملكرد خنثي
بي برنامگي و فعاليت هاي خنثي اولين انتقادي نيست كه در حوزه فرهنگي بر وزارت علوم، تحقيقات و فناوري وارد مي شود.
دبير جنبش عدالتخواه دانشجويي، فرهنگ را از حوزه هاي ضعيف عملكرد وزارت علوم مي داند كه با وجود برخي حركت هاي مثبت، اتفاق جدي و ريشه دار فرهنگي در سطح دانشگاه ها رخ نداده است.
محمد صادق شهبازي با اشاره به اين كه خانه هاي فرهنگ در ابتداي فعاليت خود با معضل بي برنامگي و فعاليت هاي خنثي دست به گريبان هستند، معتقد است: «با وجود برخي حركت هاي ارزشمند نظير انتشار نشريات دانشجويي و تلاش در جهت تعامل با تشكل هاي دانشجويي و عموم دانشجويان، حوزه فرهنگ در دانشگاه ها نظير ساير بخش ها و نقاط كشور مورد مظلوميت واقع شده است. اين در حالي است كه نبود فعاليت خاصي در خانه هاي فرهنگ، جزئيات عملكردي آن را براي بسياري از فعالان دانشجويي و دانشجويان مبهم و نامعلوم كرده است.»
اگر برنامه ريزي صحيح و موثر براي جلب مشاركت تشكل هاي دانشجويي و فعالان فرهنگي، سياسي و مذهبي صورت گيرد خانه هاي فرهنگ با بيرون آمدن از پوسته اداري و تشريفاتي مي توانند به يكي از مهم ترين و تاثيرگذارترين واحدهاي فرهنگي در فضاي دانشگاهي كشور تبديل شوند.
دكتر سيدمهدي قمصري معاون دانشجويي فرهنگي دانشگاه تهران در گفت وگو با خبرنگار كيهان مي گويد: «آسيب هاي اجتماعي به عنوان واقعيت موجود در خوابگاه ها غيرقابل انكار است. واقعيت هايي كه در مجموعه هايي كه يكسري جوان در آن زندگي مي كنند بوده و هست. البته شدت و ضعف هايي هم دارد كه بنابر تجربه هر چقدر برنامه ريزي مديريت دانشكده ها و خوابگاه ها براي پر كردن و غني شدن اوقات فراغت بيشتر باشد آسيب ها كمتر خواهد شد.»
وي در ادامه اظهار مي كند: «خانه هاي فرهنگ در حال حاضر با نقطه ايده آل فاصله دارند اما محدوديت هايي هم بر سر راه اقدامات فرهنگي وجود دارد كه بايد رفع شود. البته اين را هم نمي توان انكار كرد كه تلاش هايي مي شود تا تعمدا گروه هاي جوان از هنجارهاي اجتماعي به سمت ناهنجاري سوق داده شوند كه اين هوشياري بيشتري را مي طلبد.»
نسبت به چالش ها
توجيه شان كنيد
«با وجود آن كه رهبر معظم انقلاب، رئيس جمهور و وزراي فرهنگي و علمي كشور بارها بر اهميت كليدي حوزه فرهنگ توجه نشان داده اند اما متاسفانه مديران و كارشناسان فرهنگي دانشگاه ها نسبت به چالش هاي فرهنگي جامعه توجيه نيستند.»
مهدي عباسي مهر دبير دفتر تحكيم وحدت نيز بابيان اين عبارات طي گفت و گويي معتقد است: «با وجود آن كه وزراي علوم و بهداشت به عنوان متوليان آموزش عالي كشور بارها در موضع گيري ها و اظهار نظرهايشان بر لزوم توجه جدي و برنامه ريزي فرهنگ محور تاكيد كرده اند اما متاسفانه اين اراده به شكل روشني در سطوح مياني ديده نمي شود. شكي وجود نداردكه محيط خاص دانشگاه مقتضيات فرهنگي ويژه آن را مي طلبد، با وجود اين كارشناسان و مديران فرهنگي دانشگاه نسبت به چالش هاي فرهنگي موجود توجيه نشده اند يا دغدغه هاي مرتبط به آن را ندارند.
وي همچنين اضافه مي كند: «متاسفانه بايد اعتراف كنيم كه مديران و كارشناسان فرهنگي دانشگاه براي اين محيط ساخته نشده اند و طبيعي است نتوانند عملكرد مثبتي در اين حوزه داشته باشند.»
چقدر نظارت مي كنيم؟!
ايجاد خانه هاي فرهنگ اگر چه در باطن و به خودي خود امري مثبت تلقي مي شود اما ضعف موجود در اين خانه ها چيزي نيست كه به تازگي آشكار شده باشد.
رواج فيلم هاي غيراخلاقي و غيرمجاز، قليان، مواد مخدر و بسياري آسيب هاي ديگر كه در جمع جوانان خوابگاهي رخنه كرده است و بارها از سوي كارشناسان نسبت به آن هشدار داده شده است چيزي نيست كه بتوان به راحتي از كنار آن گذشت.
هر چند ايده نظري «خانه هاي فرهنگ» انديشه اي كار آمد و موثر است اما هر ايده و انديشه نظري زماني مي تواند به آن هدف در نظر گرفته شده نزديك شود كه سازو كارها و بسترسازي هايش متناسب با اجزا و عناصر آن محيط باشد.
بارها از سوي تشكل هاي دانشجويي بر اين نقطه ضعف انگشت گذاشته و عنوان شده كه مديريت خانه هاي فرهنگ بايد از ميان دانشجويان باشد اما با اين همه وقعي به اين نقدها گذاشته نشده است.
مهدي عباسي مهر در اين خصوص معتقد است: «همانطور كه اگر توليدات فرهنگي ما نسبت به نياز اجتماعي كم باشد جامعه براي اقناع خود به سمت توليدات و اجناس خارجي مي رود و اين توليدات جاي تفكر و توليد كالاهاي فرهنگي كشور را مي گيرد، در اين صورت است كه غرب زدگي در وجوه مختلف آن به اجزاي كشور نفوذ مي كند. امروز رهبر معظم انقلاب بارها تاكيد مي كنند كه توليدات فرهنگي ما تناسبي با شرايط روز جامعه ندارد، چرا كه ما از الگوهاي تأثيرگذاري فرهنگي مبتني بر معيارهاي اصيل انقلاب و اسلام فاصله گرفته ايم.»

 



اعتراض دارم

سلام
چند روزي است كه قصد دارم دراين باره بنويسم ولي موقعيتش پيش نمي آمد
ولي امروز دست بركيبورد برداشته و مي نويسم (چه رمانتيك!!) يكي از دغدغه هاي يك دانشجو پس از اتمام ترم يا بهتر بگم بعد از ثبت اعتراض براي نمره يك درس اين است كه آيا اين اعتراض پيگيري مي شود؟ يا حرف آن حكيم دانا درست است كه مي گويد«اعتراض در اين دانشگاه يعني كشك!!»
درهر صورت براي دلخوشي كه شده اعتراض مي زنيم شايد تاثيري داشته باشد در ترم هاي گذشته كه خبري از پورتال دانشگاه نبود و نحوه اعلام نمره مانند زمان قاجاريه نمرات را بر روي ديوار چند كلاس مي چسباندند، يك نفر را هم جهت دريافت اعتراض ها مي گذاشتند. ولي جمع كردن آنها همانا و سطل آشغال همانا... پس ازآن هم آقايان مي گويند ما اعتراض ها را پيگيري كرديم و نمرات كاملاً درست بوده امروزه كه پورتال دانشگاه راه اندازي شده قسمتي گذاشته شده كه دانشجو مي تواند براي نمره درس مورد نظر خود اعتراض بزند و اين جمله معروف نمايش داده شود «اعتراض دارم»، ولي آيا اين اعتراض واقعا جايي ثبت مي شود!؟ يا اين نيز فقط براي دلخوشي است؟
اگر ثبت شود آيا پيگيري مي شود؟ و هزار و يك سوال بي پاسخ ديگر ولي مي توان نتيجه گرفت كه همه چيز فقط يك بازيست چون اگر واقعا پيگيري مي شد جواب اعتراض نيز داده مي شد ولي هر وقت به سراغ صفحه اعتراض نمرات مي رويم باز اين جمله معروف را مي بينيم «اعتراض دارم» (خب داشته باش ولي كو گوش شنوا). پس باز هم به آن نتيجه مي رسيم كه حرف آن حكيم دانا!! درست است كه مي گويد اعتراض در اين دانشگاه يعني كشك آقاي مسئول، آقايي كه ادعاي عدالت مي كني، آقايي كه ادعا مي كني قصد داريد تمام بندهاي آيين نامه را اجرا كنيد. آيا هر چيزي كه به نفع شما است اجرا مي شود و بقيه كشك! اگر هم اجرا مي كنيد پس بايد نتايج اجراي اين بندها نيز نمايش داده شود.
اگر قرار است دانشجو حقي براي اعتراض نمره داشته باشد پس جواب اعتراض آن را هم بدهيد و اگر اين طور نيست پس اين قسمت از پورتال را برداريد تا بدانيم نمره ثبت شده به هيچ وجه قابل تغيير نيست همچنين هيچ دلخوشي نداشته باشيم و به يقين برسيم كه اعتراض دراين دانشگاه يعني كشك!!
باز هم مي گويم به اميد آن روزي كه به بودن در دانشگاه آزاد ماهشهر افتخار كنيم.
يا حق
شهاب موسوي
دانشجوي دانشگاه آزاد ماهشهر

 



در گفت وگو با دكتر فرهمند پور چگونه با محيط دانشگاه كنار بيا ييم

انسان در مواجهه با زندگي پيچيده كنوني و در رويارويي با مشكلات و حل بهتر آنها نيازمند آموزش و كسب مهارت است. در حقيقت، كسب مهارت در هر امري باعث پيشگيري از بروز آسيب هاي بيشتر در زندگي مي شود.از جمله عرصه هايي كه بايد براي درست قرار گرفتن و مقابله با خطرات احتمالي موجود در آن، مهارت آموزي كرد، «دانشگاه» است.در همين زمينه و به دنبال وعده اي كه به خوانندگان محترم صفحه دانشگاه داده بوديم، بخش دوم گفتگو با سركار خانم دكتر فرهمندپور (استاد دانشگاه و عضو هيئت علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران) در خصوص كسب مهارت، به عنوان يكي از ملزومات ورود به دانشگاه و اهميت آن تقديم مي گردد. به اميد آنكه نظرات راهگشاي استاد مورد توجه و عمل متوليان امر، خانواده ها و دانشجويان آينده قرارگيرد.
باسمه تعالي
-اجازه بدهيد من كمي كلان و كلي تر به اين مسئله بپردازم. يك بحث اساسي اين است كه تربيت موجود خانواده هاي ما چه مقدار با مهارت هاي مورد نياز آنان در جريان زندگي شان تطبيق مي كند؟ فرزند ما- از همان سال هاي خردسالي- قرار است وارد جامعه شود، به ساختار آموزش راه پيدا كند. قرار است در كوچه و خيابان از پس تعاملات اجتماعي متنوعي برآيد، بزرگ تر كه شد روابط اجتماعي معنادارتري را تجربه كند، به آينده اش -نه الزاماً آينده تحصيلي- فكر كند، بتواند نگاه منطقي و انساني درستي به رابطه با جنس مخالف داشته باشد، تجربه موفق يك ازدواج را پشت سر بگذارد، همسر، پدر يا مادر خوبي باشد، شهروند مفيد و عضو فعال جامعه اش باشد و خيلي نقش هاي متنوع ديگر. حالا به من بگوييد فرزندان ما براي انجام چه مقدار از اين وظايف، نقش ها و موقعيت ها آموزش مي بينند و چه مقدار از آن ها را بدون آموزش و كسب آگاهانه مهارت و به صورت كاملا غريزي و از روي عادت ناخودآگاه انجام مي دهند؟ البته منظور من الزاما آموزش رسمي مستقيم نيست، ما عمده آموزش هاي اجتماعي مان را با روش هاي غيرمستقيم مي دهيم و مي گيريم، منظور من اين است كه چه مقدار براي انتقال اين دانستني ها و مهارت ها به فرزندانمان- با هر شيوه مستقيم ياغير مستقيمي- برنامه ريزي كرده ايم؟ جاي خالي كدام مهارت را متوجه شده ايم و به فكر پر كردن آن جاي خالي افتاده ايم؟ بسياري از ما بلد نيستيم همسايه خوب، دوست خوب، شهروند خوب و حتي همسر يا والدين خوبي باشيم، اگر بلد شويم، ياد بگيريم و مهارت پيدا كنيم حتما جور ديگر عمل و زندگي خواهيم كرد. حالا در موضوع بحث ما يعني دانشگاه هم مسئله همين است. دانشگاه يك محيط اجتماعي جديد و فراخ است كه هر ساله هزاران جوان را در خود مي پذيرد، اجازه بدهيد بگويم در خود مي بلعد. محيطي كه كنار آمدن با آن از جنبه هاي مختلفي نياز به مهارت دارد. اولا يك محيط علمي است كه روش فعاليت علمي در آن بايد با شيوه درس خواندن سنتي در مدرسه و دبيرستان فرق داشته باشد. امروز شيوه هاي آموزشي ما در مقاطع دبستان و راهنمايي و متوسطه به دلايل مختلفي قابل نقد و نيازمند به تحول است و براي دستيابي به اهداف آموزشي و تربيتي همان مقاطع هم خوب جواب نمي دهد چه برسد به اينكه بخواهد در دانشگاه اعمال شود. دانشگاه اقتضائات خودش و طبعاً الزامات خودش را دارد. كسي كه وارد دانشگاه مي شود بايد بتواند به سرعت، خودش را با اين اقتضائات و الزامات تطبيق دهد، اما خيلي وقت ها اين اتفاق نمي افتد و دانشجوي جديد الورود با همان نگاه و روش بچه مدرسه اي ها در اين عرصه جديد عمل مي كند و متأسفم كه بگويم گاه با همين وضع هم جلو مي رود و كسي هم مانع او نمي شود و ما مي نشينيم و دنبال چرايي كم انگيزگي يا كم توفيقي بسياري از دانشجوها يا كم توفيقي برخي برنامه ريزي هاي آموزشي مان مي گرديم. مثلا روش آموزشي متكي و محدود به حافظه، در مدرسه هم بايد بشدت مورد تجديدنظر قرار بگيرد ولي مي بينيم در خيلي از كلاس هاي دانشگاهي هم دارد اعمال مي شود و موارد مشابه ديگر. پس يك جنبه ساختار علمي- آموزشي دانشگاه است كه بچه ها بايد براي آن آماده شوند.
¤ ايجاد اين آمادگي كه ديگر وظيفه خانواده ها نيست؟
بله، منظور من بيان مهارت هاي مورد نيازي است كه مورد غفلت قرار مي گيرد، چه از طرف خانواده و چه از طرف بقيه نهادهاي اجتماعي، آموزشي و تربيتي.
يك ويژگي ديگر دانشگاه، استقلالي است كه دانشگاه به دانشجو مي بخشد و از او مي طلبد. نظام آموزشي قبل از دانشگاه محلي بود كه دانش آموز و والدينش را در كنار هم مي خواست، مي پذيرفت و پوشش مي داد، اما اينجا ديگر دانشجو مستقل از خانواده مي آيد و استقلال را تجربه مي كند. خودش تنهايي ديده و پذيرفته مي شود. خودش بايد گليم خودش را از آب بكشد و روي پاي خودش بايستد. ايجاد اين مهارت و فراهم كردن فرصت هاي تمرين و تجربه آن، ديگر كار خانواده است. خيلي از خانواده ها از مستقل شدن بچه هايشان حتي در اين سن هم مي ترسند شايد چون مي دانند آن ها را براي اين وضعيت خوب آماده و مهيا نكرده اند. باور مي كنيد ما خيلي وقت ها با دانشجويي مواجهيم كه خودش بيرون اتاق مي ايستد و مادر يا پدرش براي تقاضاي افزايش نمره به استاد مراجعه مي كنند؟ يا حتي والدين بدون اطلاع دانشجو به سراغ استاد مي آيند و درخواست نمره مي كنند تا فرزندشان مشروط يا اخراج نشود؟ تداوم اين اتكاء به ديگران مي تواند واقعا براي يك جوان مخاطره آميز باشد. توجه داشته باشيد استقلال فقط در توان رفت و آمد به دانشگاه و منزل يا خريد و تهيه لوازم و وسايل مورد نياز شخص نيست كه فكر كنيد به مرور ايجاد مي شود و ضريب خطا و خطرش كم است. توان كنترل شخصي رفتار بدون نظارت بزرگترها، قدرت نه گفتن به پيشنهادهاي نادرست، استفاده صحيح و ايمن از آزادي هاي جديد و خيلي موارد حساس ديگر همه ابعاد مختلف همين استقلال پذيري فرد است. اين ضرورت كسب آمادگي براي زندگي مستقل، آزاد و ايمن، براي دانشجويان ساكن خوابگاه ها كه حتي در خارج از ساعات آموزشي هم در كنار خانواده نيستند اهميت و ضرورت و حساسيت بيشتري پيدا مي كند و بخصوص براي دخترها كه در غالب خانواده هاي ما، خانواده هاي سنتي از تجربه و فرصت تمرين كمتري براي استقلال برخوردارند مخاطره آميزتر است. خانواده ها فكر مي كنند مشكل خوابگاه رفتن بچه ها فقط زحمت پخت و پز و نظافت است كه مجبورند تنهايي از عهده اش برآيند، البته متأسفانه اين هم هست يعني بسياري از نوجوان ها و جوان هاي ما حتي براي انجام مستقل كارهاي شخصي شان هم آماده نشده اند، ولي متأسفانه اصل مسئله اين بچه ها ضعف مديريت سفره و شكم و لباس نيست، ضعف مديريت نيازها، مطالبات، رفتارها، دوستي ها، معاشرت ها، تفريحات، اوقات فراغت و خيلي چيزهاي ديگر است كه براي جواني كه تا ديروز گوشه اتاق نشسته و فقط تا كلاس كنكور رفته و آمده و كتاب هايش را زير و رو كرده و تست زده و بارها و بارها كنكور آزمايشي داده و... خيلي كار سخت و محتملا مخاطره آميزي است. ما فقط كنكور دادن و قبول شدن را به بچه ها ياد مي دهيم، آنها را در تست زدن ورزيده مي كنيم، اين بخش كوچكي از كار است.
¤ روابط بين افراد چطور؟
يكي از مهم ترين ابعاد مسئله همين است و اجازه بدهيد در اين قسمت من بخصوص روي روابط جوانان تازه وارد به دانشگاه با جنس مخالف تاكيد بيشتري بكنم. صرفنظر از برخي از جوانان و نوجوانان كه پيش از ورود به دانشگاه تجربه برخورد نزديك و معاشرت با جنس مخالف را داشته اند- كه آن هم باز قابل بررسي است كه چه مقدار اصولي و درست بوده و چه مقدار نسنجيده، غلط و مديريت نشده- براي بسياري از دانشجويان تازه وارد به دانشگاه بخصوص فرزندان خانواده هاي سنتي و شهرستاني و بويژه دختران، دانشگاه از نظر ايجاد زمينه تجربه مواجهه نزديك و آزاد با جنس مخالف، عرصه جديدي است. ورود به اين عرصه جديد براي كساني كه آمادگي لازم را ندارند، مي تواند مشكل زا باشد. داشتن تربيت ديني و اخلاقي عميق، اعتماد به نفس و عزت نفس بالا، آگاهي، هوشياري و درك بالاي اجتماعي مانع آن مي شود كه جوانان بخصوص دختران، دچار وحشت، اضطراب و يا انزوا و افسردگي شوند، يا با ايجاد يك رابطه نادرست، دچار آسيب اخلاقي، عاطفي، اجتماعي و يا حداقل درسي گردند. قصد نگران كردن جامعه و خانواده ها را ندارم ولي به عنوان يك معلم و البته يك مادر، شرايط موجود را نمي پسندم. شما عمق و حساسيت مساله را به ويژه هنگام نزديك شدن به دانشجويان دختر ساكن خوابگاه ها و درگير شدن با متن مشكلات روحي، عاطفي و اخلاقي آن ها درك مي كنيد، فقدان مهارت هايي كه به بعضي از آن ها اشاره كردم، به علاوه دوري كامل از خانواده كه هم خلأهاي عاطفي جدي را موجب مي شود و هم آزادي- كه اگر ياد نگرفته باشي درست آن را مديريت كني پيامدهاي آن معلوم است- در مجموع، شرايط مطلوبي براي دختران دانشجوي خوابگاهي ما فراهم نكرده است.
¤ اين تصويري كه شما ارائه مي كنيد، عموميت دارد؟
قطعاً نه، و به اين دليل بايد خدا را هم شكر كرد. ولي همين كه عموميت ندارد نشانه چيست؟ نشانه اين است كه اين مشكلات، واقعيت تغييرناپذير دانشگاه نيست، بلكه ناشي از فقدان آمادگي و توانمندي بعضي از جوانان براي ورود، مواجهه و زندگي در اين موقعيت است و اين يعني ما مي توانيم با ايجاد مقدماتي، تا حد بسيار بالايي جلوي اين آسيب ها و مخاطرات را بگيريم.
¤ چطور؟ متولي اين مساله كيست؟ يعني در واقع چه كسي بايد پاسخگو باشد؟
در درجه اول خانواده و در مراحل بعد ساختار مديريت و برنامه ريزي علمي و فرهنگي آموزش عالي و مديريت هاي داخلي هر دانشگاه .
¤ سهم خانواده و جامعه را در اين مساله يكسان مي بينيد؟
- اينجا سهم خانواده را مهم تر مي بينم، چون اصولا جامعه پذير كردن جزء اولين و اساسي ترين وظايف خانواده است.
خانواده بايد متناسب با موقعيتي كه فرزندش قرار است خودش را با آن تطبيق دهد، به او مهارت دهد؛ يعني اگر فرزند قرار است در دبيرستان تك جنسيتي درس بخواند خانواده ها يك جور بايد به او مهارت دهند و جامعه پذيرش كنند، اگر هم قرار است وارد محيط مختلط شود، نوعي ديگر به او مهارت دهند اما خانواده هاي ما اين كار را بلد نيستند.
¤ دليل اين مساله اين نيست كه خانواده ها نسبت به محيط دانشگاه ناآگاه هستند؟ به نظر مي رسد خانواده ها خودشان هم نمي دانند فرزندشان قرار است وارد چه محيطي بشود. تازه اگر هم بدانند شايد بلد نباشند او را آماده كنند.
- درست است. ما متناسب با شكل گيري ساختارهاي قانوني، دولتي و آموزشي، زيرساخت هاي فرهنگي مان را آماده نكرده ايم. درست مثل اين كه در شهري اتومبيل وارد شود و مردم پشت فرمان بنشينند بدون اينكه بلد باشند بايد از آن چه استفاده اي بكنند.
بيش از هفتاد سال از عمر دانشگاه در كشور ما گذشته ولي ما هنوز از جنبه هاي مختلف مثل انگيزه ورود يا كيفيت بهره برداري از امكانات و فرصت هاي فراهم آمده در اين نهاد ارزشمند دچار مشكل هستيم. ضمن اينكه بسياري از خانواده هاي ما نسبت به محيط هاي علمي- فرهنگي مثل دانشگاه، احساس نوعي خود كم بيني دارند. اگر خانواده ها نسبت به دانشگاه و فرزندان دانشگاه رفته شان آنقدر احساس خود كم بيني نداشته باشند و فرزندان والدين خود را بيش از اين كه الان قبول دارند، قبول داشته باشند، مي شود اميدوار بود كه اتفاق هاي بهتري بيفتد. مساله مهم ديگر اينكه همان طور كه قبلا تاكيد كردم براي بهتر و كارآمدتر زندگي كردن بايد آموزش ديد و مهارت كسب كرد. پدر و مادر خوب بودن غريزي و طبيعي و تجربي، حاصل نمي شود. جوان بايد براي خوب و درست جواني كردن تربيت شود و آموزش ببيند، خوب والدين هم بايد براي خوب جوان داري و جوان آموزي كردن آموزش ببينند و مهارت به دست آورند. الان بحث من شيوه آموزش نيست كه مستقيم باشد يا غيرمستقيم، رسانه اين كار را انجام دهد يا مثلاً مساجد يا مدارس، بحث من فعلاً ضرورت ارتقاء سطح توانمندي هاي علمي، فرهنگي و تربيتي آحاد جامعه است، والدين و بعد بچه ها.
¤ خوب به بحث قبل برگرديم، مسئوليت اول متوجه خانواده بود و بعد ساختار آموزشي، در اين بخش دوم چه مي شود كرد؟
درحال حاضر ما يك مقطع آموزشي داريم به نام پيش دانشگاهي. اصطلاح جالبي است. اما واقعاً آموزش هاي موجود در اين مقطع چه به لحاظ محتوايي و چه به لحاظ روشي چه تفاوت جدي و اساسي با دوره هاي قبلي دارد كه دانش آموزان گذرانده اند؟ به نظرم مي شود برنامه ريزي كرد كه برخي از اطلاعات لازم و مهارت هاي ضروري، در اين دوره به دانش آموزان و حتي خانواده هاي آن ها داده شود، درحالي كه مي دانيم حداكثر اهتمام همه اعم از مديران و معلمان و خانواده ها و خود بچه ها در اين دوره، مصروف به توفيق در اصل ورود به دانشگاه است و نه هيچ چيز ديگر.
سهل الوصول ترين راه حل ديگر اين است كه لااقل دانشگاه يك دوره آموزشي مقدماتي داشته باشد مثل كسي كه مي رود خارج از كشور و بايد مدرك زبان بگيرد تا او را در دانشگاه ثبت نام كنند، فرد قبل از ورود به دانشگاه يك پيش دانشگاهي با اين رويكرد بگذراند. متأسفانه دانشگاه هم اين پيش دانشگاهي را پيش بيني نكرده و دانشجوي ورودي اش را به صرف اين كه در كنكور قبول شده پذيرش مي كند. معمول است كه براي ورودي هاي جديد اردوهايي برپا مي شود. زماني اين اردوها چند روزه بودند، كم كم يك روزه شدند و گاهي هم نصف روزه. در بسياري از دانشگاه ها همان نيم روز هم برگزار نمي شود. ضمن اينكه در اردوها تنها مقررات و ضوابط به بچه ها گوشزد مي شود كه قطعاً بخش كوچكي از مسأله است. واقعاً بايد به دانشجو، پيش آگهي هاي لازم براي ورود به دانشگاه داده شود. در طول دوران تحصيل هم باز برنامه ريزي هاي فرهنگي و تربيتي كه از طرف بخش هاي مختلف فعال در اين عرصه، عرضه و هدايت مي شود، بايد به مراتب جدي تر از اين كه الان هست مورد توجه قرار گيرد. نكته اساسي اين است كه امروز تنوع و جاذبه فعاليت هاي فرهنگي و تربيتي دانشگاه ها بسيار كم است و همين باعث مي شود طيف محدودي از دانشجويان را پوشش دهد، دانشجويان علاقمند به فعاليت هاي فرهنگي جذب مي شوند و گاهي هم خيلي استفاده مي كنند ولي بسياري از دانشجويان درسشان را مي خوانند و كار خودشان را مي كنند و شايد در طول تحصيل يك بار هم در متن يك برنامه فرهنگي و تربيتي قرار نگيرند.
¤ بخش هاي مختلف جامعه چگونه مي توانند عرصه هاي مهارت آموزي را ياري نمايند؟
- بخشهايي را بايد رسانه ها پوشش دهند، چه رسانه هاي مكتوب مثل همين كار شما و چه رسانه هاي ديداري و شنيداري و مهم تر از همه رسانه ملي. بايد در كنار انبوه برنامه هاي «چگونه درس خواندن و برنامه ريزي درسي كردن و تست زدن و قبول شدن در كنكور» به ساير ملزومات ورود به دانشگاه و ارتقاء فرهنگ دانشجو شدن هم بپردازند.
در اين زمينه خانواده، دانشگاه، رسانه و... بايد با يك همت فراگير و مؤثر اقدام كنند. نبايد فرافكني كرد. همه بايد سهم خود را انجام دهند و نقش خود را به درستي ايفا نمايند. بايد اميدوار بود و تلاش كرد.
¤ با تشكر فراوان از راهنماييهايتان و فرصتي كه در اختيارمان قرار داديد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14