(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 شهريور 1388- شماره 19465
 

گفت وگو با دكتر سيد محمد جواد ايرواني روز قدس ريشه در باورهاي ما دارد
قدس به روايت امام خط مقدم
نقش انگليس در واگذاري فلسطين به صهيونيسم



گفت وگو با دكتر سيد محمد جواد ايرواني روز قدس ريشه در باورهاي ما دارد

دكتر سيدمحمد جواد ايرواني، وزير اسبق اقتصاد و دارايي اكنون يكي از اعضاي مجمع تشخيص مصحلت نظام است. مسائل دنياي اسلام بويژه مسئله فلسطين هميشه يكي از دغدغه هاي فكري و عملي دكتر ايرواني بوده است. آنچه مي خوانيد گفت وگو با ايشان درباره روز قدس و پيوند آن با مسائل داخلي ايران است. ايرواني معتقد است هر وقت دشمنان در اين روز طمع كرده و قصد شيطنت داشته اند، راهپيمايي اين روز باشكوه تر برگزار شده است.
¤ اهداف دشمن از حمايت از حوادث اخير در رابطه با مسأله فلسطين چيست؟
- جنگ نرم كه با شروع انقلاب اسلامي آغاز شده و در حوادث اخير به اوج خود رسيده است يك جنگ تمام عيار است اين جنگ نه تنها همه ويژگيهاي يك جنگ را دارد بلكه بسيار پيچيده تر و خطرناك تر از يك جنگ متعارف مي باشد: زيراصل پيروزي در اين جنگ تحميل اراده و وادار كردن دشمن به پذيرش فكر و انديشه خود مي باشد.
متأسفانه در اين جنگ نرم برخي افراد عامل و سرباز و حتي افسر جبهه دشمن شده اند و ناخودآگاه بازيگر نقشه هاي آنان گرديدند.
غفلت برخي افراد در قضيه انتخابات رياست جمهوري نه تنها باعث ايجاد اميد در دشمنان به كمين نشسته انقلاب اسلامي شد بلكه دخالت هاي بي سابقه كشورهاي غربي در امور داخلي ايران را موجب شد.
از اهداف حداقلي دشمن در حوادث اخير اين بود كه انقلاب اسلامي ايران در مقابل برخي از حركتهاي آنها در سطح منطقه و جهان سكوت كرده و يا حتي در تأييد آن حركتها گام بردارد. يكي از مهمترين مسائل دشمن، مسأله اسرائيل است طرح دو حكومت در فلسطين خيانتي آشكار در حقوق حقه مردم فلسطين است و مشخص نيست براساس چه استدلال و منطقي مردم يك كشور بايد بخشي مهم و بزرگ از سرزمين خود را به غاصبي قلدر و خشن واگذار كند. آمريكا فهميده است كه اين طرح در صورت عدم همراهي ايران، عدم همراهي توده هاي ميليوني مردم مسلمان جهان و منطقه را خواهد داشت و سرانجامي جز شكست براي آن قابل تصور نيست بر همين اساس در حوادث اخير در پي تضعيف ايران و كشاندن آن به يك موضوع انفعالي و يا خنثي در جهت گيريهاي كلي هستند.
حوادث فلسطين نيز بيش از آنكه جنبه هاي فيزيكي آن موردنظر دشمنان باشد جنبه هاي نرم يعني نااميد كردن و به يأس كشاندن فلسطيني ها و مسلمانان، در هم شكستن روحيه مقاومت و ايجاد فاصله بين مردم مظلوم فلسطين با جريان بيداري اسلامي، انديشه هاي امام و انقلاب اسلامي و در مقابل تقويت اسلام آمريكائي و جبهه وابسته به امثال سعودي و مصر موردنظر دشمنان صهيونيستي است.
البته روشنگريها و هدايت هاي رهبر فرزانه انقلاب توطئه دشمنان را ناكام و از تبعات سوء آن تا حدود زيادي پيشگيري كرد. بخصوص تحليل هاي روشنگرانه و سخنان پدرانه و همچنين موضع گيريهاي قاطعانه، منطقي و منطبق برعدل و احسان رهبري و از جمله تأييد سياست هاي صحيح نظام در منطقه و در مقابل زورگوئيهاي آمريكا و اسرائيل همچون هميشه فضاي حاكم بر جريانهاي اسلامي را به نفع انقلاب اسلامي تغيير داد.
¤ تلاش دشمن در نااميدسازي جريان مقاومت امروز در چه بخشهايي بروز يافته است؟
- به اعتراف دشمنان اسلام، نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك نماد موفقيت رويكردهاي ديني در حكومت تهديد جدي براي آنها است، وارد كردن ضربه به اين نظام و منحرف نشان دادن آن و تصويرسازي مخدوش از آن به گونه اي كه نشان داده شود اين نظام تفاوتي با نظامهاي ليبرال ندارد مي تواند اميد به وجود آمده در جريان هاي مردمي جهان اسلام به ويژه مقاومت اسلامي ملت فلسطين را به نابودي بكشاند، آنها دريافته اند كه موتور محرك جريانهاي مقاومت نه منابع مالي و تسليحاتي، بلكه اميد برخاسته از الگوگيري از ملت ايران است.
حال اگر آنها بتوانند به مردم مسلمان جهان به ويـژه مردم مظلوم فلسطين اين پيام را از دهان برخي نخبگان داخلي ايران القا كنند كه جمهوري اسلامي از تأييد معنوي شما پشيمان شده بزرگترين موفقيت را كسب كرده اند لازم است نخبگان ايران اسلامي يكصدا در روز جهاني قدس اين نقشه را نقش بر آب كنند.
وقتي صحبت از جنگ نرم مي شود يعني ورود به عرصه هاي اينچنيني و وقتي مقام معظم رهبري به هنرمندان مي فرمايند در اين عرصه هنر را به ميدان آوريد و يا دانشجويان را افسران جنگ نرم و اساتيد را فرماندهان آن مي دانند نشان دهنده الزامات خاص اين عرصه نبرد است، عرصه اي كه هر اظهارنظر و هر اعلام موضعي مي تواند نقش تعيين كننده اي داشته باشد.
¤ روند جنايات فزاينده اسرائيل را چگونه تحليل مي كنيد؟
-بررسي روند مقابله رژيم صهيونيستي در30سال گذشته نشان دهنده يك روند فزاينده شدت دهي به فعاليتهاي سركوب گرانه آن رژيم منحوس است، سركوبي كه درهر دوره شدت با شكست مفتضحانه آنها به پايان رسيده و دور جديدي با روشهاي خشن تري را آغازكرده اند اين توسل به قدرت سخت علاوه براينكه از خوي وحشي آنها ناشي مي شود، نشان دهنده احساس نزديك شدن شكست است.
معمولاً قدرتمندان و آنها كه خود را قدرتمند مي دانند دربرخوردهاي خود سعي در نشان دادن چهره اي بشردوستانه و صلح طلب از خود دارند مگر آنكه نتوانند به علت شدت حادثه ظواهر امر را رعايت كنند فجايع اسرائيل در جنگ 22 روزه غزه به خوبي نشان دهنده عجز و ناتواني آنها بود. آنها تلاش دارند با راهبرد حمله وحشيانه آنچنان زهرچشمي از مبارزان فلسطيني بگيرند كه تا چند نسل روحيه مقاومت را نابود كنند اما درعمل وحشيگري آنها نتيجه عكس داد و كودكان فلسطيني امروزه درخرابه هاي غزه با افتخار درحال بازيهايي هستند كه در آنها سربازان غاصب اسرائيلي را نابوده مي كنند و جالب آنكه درپذيرش نقشهاي اين بازي كودكان كمتر كودكي حاضر به پذيرش نقش سرباز اسرائيلي است چرا كه او همواره و درهمه بازيها شكست مي خورد. نقاط ضعف مقاومت مردم فلسطين به مدد الگوگيري از نظام جمهوري اسلامي برطرف شده و يا درحال برطرف شدن هستند دو نقطه ضعف فاصله با اسلام و اتكا صرف بر دول عربي امروزه رنگ باخته و اسلام و خود اتكايي دو محور اصلي مقاومت هستند همان دو محوري كه نظام ما را پيروز كرده و از تمامي سختيها سربلند بيرون آورد.
درشرايط كنوني رژيم صهيونيستي به لحاظ راهبردي درگيجي و سردرگمي كامل است و اقدامات دولت تندروي فعلي اين رژيم و عدم مقبوليت آن در افكار عمومي جهان شرايط را براي اسرائيل بحراني تر كرده است.
اين تهديدات نشان دهنده پذيرش ايران به عنوان قدرت بزرگ منطقه اي است وموجب تقويت جمهوري اسلامي و جهان اسلام است.
¤ به نظر شما حضرت امام براساس كدام مباني روز قدس را اعلام كردند؟
-چرايي اعلام روز قدس توسط حضرت امام ريشه در اعتقادات مذهبي و سياسي ايشان داشت، ايشان با اتكا به باورهاي ديني كه هر فرد مسلماني در برابر ساير برادران خود مسئوليت دارد پارادايم جديدي را در حوزه اقتدار سياسي تعريف كردند مبني بر اتكا به توده هاي مردم و جريان آفريني جهاني در مقابل اتكا به دولتها و قدرتهاي رسمي حاكم بر كشورها، براساس اين رويكرد نوين شاخص هاي عزت ملي دچار تغييراتي خواهد شد، مسايلي چون دادن ويزا يا ندادن آن انگشت نگاري از مسافران يك كشور در كشور ديگر تنها نشان دهنده خصومت و يا بي جهت و حتي واماندگي طرف مقابل است و مهمترين شاخص عزت ملي جايگاه يك باور، فرهنگ يك كشور در دل مردم ساير كشورها و... است.
برهمين مبنا حضرت امام حركت ماندگار روز جهاني قدس را بنيانگذاري كردند تا با اتكا بر قدرت مردمي پايه هاي ظلم، به ويژه ظلم در سرزمينهاي اشغالي را هدف قرار دهند عليرغم باور عده اي بر بي اثري يا كم اثري اين روند و يا بلندمدت بودن آن نتايج پيش رو نشان مي دهد طرح حضرت امام بسيار سريعتر از ساير طرحها حقوق مردم فلسطين را ايفاخواهد كرد، اگر آثار گرانبهاي اين حركت عظيم نبود، اينگونه مورد طمع و هجمه دشمنان قرار نمي گرفت.
مقايسه دست آوردهاي اين پاردايم (ايفاي حقوق حقه مردم فلسطين با اتكا به قدرت توده هاي مردم) با پارادايم سنتي (كه در برخي مواقع به جرياني انحرافي و سازشكارانه تغيير ماهيت داده است) كارآمدي پارادايم حضرت امام را نشان مي دهد.
شيطنت در جريان عظيم راهپيمائي روز قدس بي سابقه نبوده مثلا دول سازشكار جمعه دوم رمضان را بجاي جمعه آخر روز قدس برگزار مي كردند ولي بعداً بناچار تسليم شدند يا زمان جنگ صدام اعلام كرد راهپيمايان روز قدس را بمباران مي كند باشكوهترين راهپيمائي قدس پس از اين تهديد و بعضا بصورت كفن پوش در تهران برگزار شد. هوشياري مردم ايران فراتر از تهديدها و فريب كاري هاست و انشاءالله روز قدس شاهد حضور ميليوني امت خداجوي مسلمان ايران بعنوان پيش تازان امت اسلامي و نيز شاهد حضور ملت هاي مسلمان در جهان خواهيم بود. نعره هاي جنايتكارانه صهيونيستها و نيز جنگ نرم آنها معمولا تا چند هفته يا چند ماه پس از روز قدس رنگ مي بازد.
¤ رويكرد جمهوري اسلامي به مسئله فلسطين داراي چه ماهيتي است؟
-از شش دهه پيش حضرت امام خميني(ره) فريادگر احقاق حقوق فلسطينيان و افشاگر جنايات رژيم صهيونيستي بود و پرچمداري دفاع از ملت فلسطين را انقلاب اسلامي بعهده داشت ليكن در تبليغات انتخاباتي متأسفانه به اين پرچمداري كه باني آن امام خميني(ره) بود جفا شد در صورتيكه دفاع از ملت مسلمان و مظلوم جزء آموزه هاي ديني ما و در راستاي قانون اساسي و سياست هاي كلي نظام و اقتدار ملي و منطقه اي و منطبق بر منافع ملي جمهوري اسلامي ايران و فلسطين است.
دريابيم كه مسئله فلسطين و رويكرد ما به آن يك راهبرد يا تاكتيك سياسي نيست كه در گذر زمان تغيير يابد بلكه باوري است برخاسته از نظام اعتقادي، ديني و سياسي ملت بنابراين موضع گيريهايي كه بنا بر هر علت بيانگر تغيير رويكرد به مسئله فلسطين باشد و جايگاه و اولويت آنرا نسبت به مسايل ديگر جابجا كند نتيجه اي جز خشنودي دشمن و نااميدي دوستان ندارد. البته ممكن است در نظام فكري برخي جاي دوست و دشمن عوض شده باشد و يا ممكن است باورها و نظام اعتقادي آنها دستخوش تغييرات اساسي شده باشد اما اگر همچنان به آموزه هاي ديني مان باور داريم و همچنين مباني سياسي ترسيم شده توسط حضرت امام را قبول داريم بايد بپذيريم نقشه و عرصه نبرد دستخوش تغييرات بنيادي نشده است و همچنان صف آرايي هاي گذشته در مقابل اين نظام پابرجاست و كماكان اسرائيل كشور ظالم، غاصب و تهديد جدي براي بشريت است از نخبگان سياسي درون نظام انتظار مي رود براساس اين اصول از فرصت استثنايي روز قدس براي نااميد كردن دشمنان و اميدآفريني در دوستان نظام اسلامي بهره گيرند و برخي كه در آزمون انتخابات سرافراز نبوده اند، اين عرصه را به عنوان فرصتي براي جبران مافات بنگرند تا از ورطه سقوط در امان بمانند، نكته اي كه رهبر فرزانه انقلاب هشدار لازم را داده اند را دريابند و كسري نمره در آزمون انتخابات را با نمره عالي در عرصه روز قدس جبران نمايند.
¤حوادث اخير در ايران چه آثاري بر مسئله فلسطين و در سطح مناسبات جهاني دارد؟
-در دهه جاري جهان شاهد شكل گيري نظامهاي جديد قدرت در سطوح مختلف است، بحران اقتصادي اين روند را تسريع كرده است، هژموني آمريكا چندي است فروريخته و توسل آنها به قدرتهاي سخت نشان دهنده درك پيام اضمحلال اقتدار آمريكا توسط حاكمان آن است، آغاز اين روند نابودي، پيروي انقلاب اسلامي و رويكردهاي نوين آن به مقوله هاي حساس جهاني چون قدرت، مردم سالاري، معنويت و... بوده است. امروز شرايط حساسي بر جهان حاكم است تركيبهاي مختلفي براي شكل گيري نظامهاي جديد در حال آزمايش هستند كه برخي با سرعت ناكارآمدي خود را نشان مي دهند. عدم درك اين شرايط حساس از سوي برخي از نخبگان جامعه موجب به وجود آمدن اين تصور در دشمنان شده است كه مي توانند نظام جمهوري اسلامي را در درون مشغول كرده و از مناسبات جديد حذف كنند. به ويژه در مسايل مربوط به فلسطين با طرحهايي كه داده اند و طرح عادي سازي مناسبات كشورهاي اسلامي وابسته و تطهير چهره اسرائيل را آغاز كرده اند كه در اين بخش نيز در صدد ناتوان سازي و سكوت ايران بودند كه بحمدالله موفق نشدند.

 



قدس به روايت امام خط مقدم

قدس، قبله نخستين و حرم دوم مسلمانان جهان، سرزمين اصلي و وطن ميليون ها آواره مسلمان فلسطيني است كه استكبار جهاني توسط صهيونيسم جنايتكار، از سال 1948 آن سرزمين را از دست ساكنانش خارج ساخت و تحت سلطه نيروهاي اشغالگر قدس قرار داد.
اين توطئه از همان اولين سالهاي اجرا، با مقاومت مردم مسلمان فلسطين و اعتراض مسلمانان و انسان هاي آزاده و بيدار دل جهان مواجه شد و به شكل مبارزات پيگير و سياسي ـ نظامي، چهره خود را نشان داد. ملت مسلمان ايران نيز پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي مسأله آزاد سازي فلسطين از چنگال غاصبان قدس را سرلوحه آرمان هايش قرار داده و همه ساله روز قدس را به روز فرياد كشيدن بر سر ستمكاران تاريخ تبديل كرده است.
پس از پيروزي انقلاب، امام خميني در اولين فرصت روزي را براي به نمايش گذاردن حساسيت جهاني نسبت به سرنوشت قدس و نجات آن از چنگال صهيونيست هاي جنايتكار، به عنوان «روز قدس» تعيين نمودند و پيامي به همين مناسبت صادر نمودند.
امام در اين پيام كه روز 16 مرداد 1358 در سيزدهمين روز از ماه مبارك رمضان سال 1399 هجري قمري خطاب به مسلمانان جهان صادر كردند، چنين فرمودند: 1
بسم الله الرحمن الرحيم
من طي ساليان دراز، خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم كه اكنون، اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطيني شدت بخشيده است و به ويژه در جنوب لبنان به قصد نابودي مبارزان فلسطيني پياپي خانه و كاشانه ايشان را بمباران مي كند.
من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاي اسلامي مي خواهم كه براي كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن، به هم بپيوندند، و جميع مسلمانان جهان را دعوت مي كنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است و مي تواند تعيين كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب و طي مراسمي همبستگي بين المللي مسلمانان را در حمايت از حقوق قانوني مردم مسلمان فلسطين اعلام نمايند. از خداوند متعال پيروزي مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوي الخميني
و بدين سان پيام امام راحلمان، نور اميد به دل مظلومان فلسطيني تاباند و ميليون ها انسان آواره و مبارز را براي مقابله عملي با توطئه هاي رژيم اشغالگر قدس و آمريكاي جهانخوار مصمم تر و استوارتر كرد. پيام امام خميني ـ رضوان الله تعالي عليه ـ نقطه عطفي در مبارزات ملت فلسطين شد و به تاريخچه طولاني اين مبارزه، اصالت بخشيد.
فراموش نكنيم، قدس سرزميني است كه براي پيروان همه اديان الهي، مقدس است. قدس ميعادگاه عروج پيامبر اكرم (ص) و اولين قبله مسلمانان جهان است. صهيونيستها نيز چنانكه رهبرانشان به دفعات اعتراف كرده اند، كساني نيستند كه به اشغال خاك فلسطين و قدس شريف اكتفا نمايند و اگر در مسير توسعه طلبي خويش با مقاومت ملت فلسطين و واكنش افكار عمومي ملتهاي مسلمان مواجه نباشند، آرزويشان تحقق رؤياي دستيابي به اراضي حدفاصل نيل تا فرات است. آنها هنوز از اين عقيده دست نكشيده اند. ولي اگر 2 قرن پس از طرح اين رؤيا توسط بنيانگذاران صهيونيسم، هنوز صهيونيستها حتي در درون مرزهاي فلسطين به ثبات و آرامش نرسيده اند، براي اين شكست هيچ دليلي جز مقاومت دامنه دار و مستمر ملت ستمكشيده فلسطين نمي توان اقامه كرد. ملتي كه همواره به حمايت هم كيشان خود در سراسر جهان اسلام نياز دارد. روز قدس از جمله مظاهر حمايت جهاني از مردم رنج كشيده فلسطين است.
در اينجا توجه خوانندگان گرامي را به فرازهاي ديگري از سخنان امام در مورد اهميت روز جهاني قدس جلب مي كنيم:
روز قدس فقط روز فلسطين نيست، روز اسلام است؛ روز حكومت اسلامي است. روزي است كه بايد جمهوري اسلامي در سراسر كشورها بيرق آن برافراشته شود. روزي است كه بايد به ابرقدرتها فهماند كه ديگر آنها نمي توانند در ممالك اسلامي پيشروي كنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اكرم مي دانم، روزي است كه بايدما تمام قواي خودمان را مجهز كنيم؛ و مسلمين از آن انزوايي كه آنها را كشانده بودند خارج شوند، و با تمام قدرت و قوت در مقابل اجانب بايستند. 2
¤¤¤
روز قدس، روزي است كه بايد به اين روشنفكراني كه در زير پرده با امريكا و عمال امريكا روابط دارند هشدارداد. هشدار به اين كه اگر از فضولي دست برنداريد، سركوب خواهيد شد!....
روز قدس روزي است كه بايد به همه ي ابرقدرتها هشدار داد كه بايد دست خود را از روي مستضعفين برداريد و سر جاي خود بنشينيد....
روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزي است كه اسلام را بايد احيا كرد و احيا بكنيم، و قوانين اسلام در ممالك اسلامي اجرا بشود. روز قدس روزي است كه بايد به همه ي ابرقدرتها هشدار بدهيم كه اسلام ديگر تحت سيطره ي شما، به واسطه ي عمال خبيث شما، واقع نخواهد شد، روز قدس، روز حيات اسلام است. 3
¤¤¤
«روز قدس» يك روز جهاني است. روزي نيست كه فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله ي مستضعفين با مستكبرين است. روز مقابله ي ملتهايي است كه در زير فشار ظلم امريكا و غير امريكا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزي است كه بايد مستضعفين مجهز بشوند در مقابل مستكبرين، و دماغ مستكبرين را به خاك بمالند. روزي است كه بين منافقين و متعهدين امتياز خواهد شد. متعهدين اين روز را روز قدس
مي دانند، و عمل مي كنند به آنچه بايد بكنند. و منافقين ـ آنهايي كه با ابرقدرتها در زير پرده آشنايي دارند و با اسرائيل دوستي ـ در اين روز بي تفاوت هستند، يا ملتها را نمي گذارند كه تظاهر كنند. روز قدس روزي است كه بايد سرنوشت ملتهاي مستضعف معلوم شود، بايد ملتهاي مستضعف اعلام وجود بكنند در مقابل مستكبرين. 4
¤¤¤
مستضعفان جهان بايد قدرت اسلامي خود را بيابند و از عربده هاي شرق و غرب و وابستگان و تفاله هاي آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالي و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاي خود كوتاه نمايند و آزادي قدس شريف و فلسطين را سرلوحه برنامه خود قرار دهند و ننگ سلطه صهيونيسم، تفاله امريكا را از دامن خود بزدايند و روز قدس را زنده نگه دارند. اميد است با زنده نگه داشتن اين روز، بي تفاوتيها زايل شود و غفلتها مرتفع گردد. 5
¤¤¤
مسلمين، از لبنان و قدس عزيز پشتيباني نمايند. مسلمانان جهان بايد روز قدس را روز همه مسلمين، بلكه مستضعفين بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستكبرين و جهانخواران بايستند، و تا رهايي مظلومان از زير ستم قدرتمندان از پاي ننشينند. 6
¤¤¤
روز قدس يك روز اسلامي است، و يك بسيج عمومي اسلامي است. من اميدوارم كه اين امر مقدمه باشد از براي يك «حزب مستضعفين»در تمام دنيا. 7

پانوشت ها:
1. صحيفه امام، ج9، ص267.
2. صحيفه امام، ج9، ص278.
3. صحيفه امام، ج9، ص 277.
4. صحيفه امام، ج9، ص 276.
5. صحيفه امام، ج 15، ص61.
6. صحيفه امام، ج15، ص 62.
7. صحيفه امام، ج9، ص28.

 



نقش انگليس در واگذاري فلسطين به صهيونيسم

5 سال پس از شكل گيري جنبش جهاني صهيونيسم و در يك همسوئي آشكار با اهداف و
برنامه هاي اين جنبش، «آرتور جيمز بالفور» نخست وزير وقت انگلستان1 در 1902 ميلادي تصميم گرفت در شرق آفريقا و در قلب كشورهاي اسلامي، موطني براي يهوديان اختصاص دهد. اما تلاش هاي وي ناموفق بود. در سال 1903 بعضي از رهبران يهودي درباره تأسيس كشوري براي يهوديان در منطقه صحراي سينا با حكومت انگليس مذاكره كردند. پس از آن، هرتزل بنيان گذار صهيونيسم، به انگليس اعلام كرد كه تنها راه حل مشكل يهوديان، ايجاد وطني براي پناه دادن به مهاجران يهودي است. اين انديشه در غرب به ويژه در شخص بالفور، تأثير فراوان گذاشت.
در ابتداي قرن بيستم ميلادي در حالي كه هدف سياست استعمار انگليس تثبيت وجود خود در هند، مصر و بخش هاي بزرگي از آفريقا و نيز حمايت از راه هاي مهم منتهي به اين مستعمر ها بود، اوضاع جديدي در صحنه سياست جهاني پديدار شد.
استعمار انگليس، اهميت فراوان و ارزش
سوق الجيشي فلسطين و نقش بزرگي كه مي توانست به ياري موقعيت خويش در آينده استعماري آن ايفا كند را درك كرد.
حكومت انگليس پيش نويس مستندي را در ژوئن 1917 م آماده كرد و در آن ديدگاه هاي وزير
خارجه اش، «آرتور جيمز بالفور»را مد نظر قرارداد و تجربيات قديمي او را درباره اسكان مهاجرين يهودي منعكس، و بر مفهوم احداث پناهگاه براي ستم ديدگان آنها تأكيد كرد. اما صهيونيستها با اين ديدگاه مخالفت كردند. زيرا آنان نه يك سرپناه تحت نظارت انگليس بلكه يك كشور مستقل براي خود به منظور تأسيس دولت يهود ر آن مي خواستند.اين تأكيد با مخالفت و عدم انعطاف انگليسي ها روبرو شد آنان از يكسو براي خواسته صهيونيستها احترام قائل بودند و از سوي ديگر نمي خواستند حاكميت خود را بر فلسطين از دست بدهند. از اين رو در دراز مدت با واگذاري فلسطين به يهوديان موافقت كردند.
اين توافق در نهايت منجر به صدور اعلاميه ي «بالفور» شد. لرد بالفور در جلسه مورخه 31 اكبتر 1917 م كابينه انگليس اعلام كرد:
«... دولت اعلي حضرت پادشاه (انگلستان) به موضوع تأسيس وطن ملي يهوديان در فلسطين با نظر موافق مي نگرد، و براي رسيدن به اين هدف، تمامي تلاش هاي خويش و مساعي خود را به كار خواهد برد تا راه رسيدن به اهداف را هموار سازد. مشروط بر اين كه هيچ نوع اقدامي صورت نگيرد كه به حقوق ملي و مذهبي جماعت غير يهودي در فلسطين و اصل حقوق و موقعيت سياسي يهوديان در كشورهاي ديگر لطمه بزند...»
سپس در روز دوم نوامبر 1917 م، لرد بالفور اين اعلاميه را همراه يك نامه براي لرد روچيلد بدين مضمون فرستاد:
دوست عزيزم لرد روچيلد
بسيار خوشحال شدم از اين كه اطلاع پيدا كردم به شما نيابت حكومت سلطنتي اعطا شد و اظهارات ذيل را كه خواسته صهيونيستها و مورد تأييد شوراي وزيران است، تقديم مي كنم.»
سپس در آغاز ژانويه، 1919 م. كنفرانس پاريس گشايش يافت. تا در جوي مالامال از خوش بيني، در خصوص نزديك شدن موعد اجراي اصل تعيين سرنوشت، نقشه اي تازه براي جهان بكشد، و پايه هاي نوين روابط بين ا لمللي پس از جنگ جهاني را پي بريزد.
از همان آغاز معلوم بودكه صهيونيست ها از قدرت فراواني در كنفرانس برخوردارند، چندان كه به ايشان امكان مي داد به تمام اهداف خود دست يابند. اين در حالي بود كه فيصل، نماينده عرب ها
(پادشاه حجاز)، در كنفرانس حضور داشت. وي از همان آغاز با فشارهايي از طرف فرانسويان روبه رو شد. از طرفي انگليسي ها نيز راحتش نمي گذاشتند نتيجه اين شد كه فيصل به پيمان«فيصل وايزمن» تن داد و در برابر صهيونيسم، موضع ملايمي گرفت. زيرا از يك طرف بر وحدت و استقلال عرب ها، از اسكندرون تا اقيانوس هند، تأكيد مي كرد و از طرف ديگر، از قرابت خوني آنان و يهوديان در فلسطين سخن مي گفت و تقاضا داشت كه يكي از كشورهاي بزرگ، سرپرستي فلسطين را بر عهده بگيرد و حكومتي براي آن انتخاب شود كه نماينده واقعي مردم آن سرزمين باشد.
در همين كنفرانس شوراي عالي متفقين درتاريخ بيستم آويل 1920 م مقرر داشت كه فلسطين
تحت الحمايه انگليس قرار گيرد، به شرط آن كه اين كشور به اجراي اعلاميه بالفور متعهد شود. سازمان ملل در تاريخ بيست و چهارم جولاي 1922م، در اجلاس خود مقرر داشت تا فلسطين در اجراي مصوبه شوراي عالي متفقين، صادره در بيستم آوريل 1920م، زير قيمومت انگليس قرار گيرد. سازمان ملل در همان اجلاس سند قيمومت انگليس بر فلسطين را تصويب، و آن را منتشر كرد. حكومت انگليس نيز از سند قيمومت به صورت اهرمي براي سياست استعماري خود در يهودي كردن تدريجي فلسطين استفاده كرد.
اجراي اين نقشه در تابستان 1920 م، كه حكومت انگليس اداره غير نظامي فلسطين را به «هربرت ساموئل» واگذار كرد، شكل ديگري يافت. او كه يك يهودي انگليسي و فعاليت هايش در جنبش صهيونيسم زبانزد بود، فرماندار عالي انگليس در فلسطين لقب گرفت. علاوه بر اين ها، حكومت قيمومت انگليس، جانبداري از منافع صهيونيست ها بر ضد عرب ها را از حد گذراند. به طوري كه همواره در زيان رساندن به آنان و تضعيف آنها از همه جهت به نفع صهيونيست ها تلاش مي كرد. او عرب ها را از تمامي حقوق مربوط به مشاركت در اداره كشور و صدور قوانين و احكام محروم كرد و هرگز در حمايت از حقوق دهقانان و كشاورزان عرب در زمين هايي كه به صهيونيست ها منتقل شد، اقدامي نكرد، در صورتي كه مدارس و آموزش گاه هاي صهيونيست ها را به خودشان واگذار كرد.
در سال هاي 23 ـ 1922 م، حكومت انگليس طرحي براي تأسيس مجلس قانون گذاري عرضه كرد، ولي عرب ها آن را (چون بر پايه اعلاميه بالفور و قيمومت استوار بود) رد كردند. سپس طرح شوراي مشورتي را عرضه كرد، ولي عرب ها به همان علت آن را نيز رد كردند. بعد تأسيس «دفتر آژانس عرب» را پيشنهاد كرد كه آن نيز رد شد. اگر مردم فلسطين، هر يك از طرح ها را مي پذيرفتند، دولت صهيونيستي، همان گونه كه ميان انگليس و جنبش صهيونيسم توافق شده بود، در سال 1934 م برپا مي شد. «حاييم وايزمن» در كتاب خاطرات خود مي گويد:
«مقاومت شديد فلسطيني ها و ايستادگي «مفتي امين الحسيني» و شورش ها بود كه اجراي برنامه ها را در فلسطين تا سال 1948 م به تعويق انداخت. در حالي كه مقرر شده بود حداكثر تا سال 1934 م به اجرا درآيد.»
در زماني كه ملت فلسطين، طرح هاي پيشنهادي انگليس را براساس اعلاميه بالفور و سند قيمومت را رد مي كرد و همواره بر تأسيس حكومت ملي در كشور تأكيد مي ورزيد تا عربها و يهوديان به تناسب جمعيت خود در آن شريك باشند.، انگليس اين درخواست را قاطعنانه رد مي كرد، نخستين نظريه منفي در كتاب سفيدي آمد كه «وينستون چرچيل»، وزير مستعمرات آن زمان درسال 1923م، منتشر كرد. در آن گفته شد:
«حكومت بريتانيا نمي تواند با تأسيس حكومت ملي موافقت كند، چون تأسيس چنين حكومتي اجراي برنامه تأسيس وطن يهوديان در فلسطين را به تعويق مي اندازد.»
پس از شدت يافتن مقاومت فلسطيني ها در برابر حكومت انگليس و هجوم صهيونيست ها، انگليسي ها يقين پيدا كردند كه بهترين وسيله براي سركوب فلسطيني ها و تشكيل دولت يهودي، نيروي مسلح است. از اين رو، آنها به طور آشكار به مسلح كردن و آموزش دادن صهيونيست ها پرداختند و در زمان انقلاب 1939 ـ 1963 م، مقادير زيادي اسلحه به صهيونيست ها دادند.
پس از شروع جنگ جهاني دوم، حكومت انگليس تلاش هاي خود را براي سازماندهي نظامي صهيونيست ها و مسلح كردن آنها افزاش داد و «لشكر يهود» را تأسيس كرد و پس از پايان جنگ جهاني به نيروهاي آن اجازه داد كه با اسلحه خود وارد فلسطين شوند. در دهه 1930م، نيز عده اي از افسران خود را مأمور كرده بود به اعضاي سازمان صهيونيستي «هاگانا» آموزش نظامي بدهند تا شيوه هاي مقابله با اعراب را بياموزند.
انگليس همواره ادعا مي كرد كه در اداره كردن فلسطين، از سياست بي طرفي پيروي مي كند، اما جنگ جهاني دوم از ماهيت سياست و اهداف استعماري آن كشور پرده برداشت. در اين سال، انگليس اجازه داد تا انتقال صهيونيست ها به فلسطين ادامه يابد. در دسامبر 1944م، كميته مركزي حزب كارگر انگليس، ضمن جلسه فوق العاده اي در لندن، اعلام كرد:
«تبديل فلسطين به كشوري يهودي و بيرون راندن مردم عرب آن به كشورهاي مجاور لازم و ضروري است.»
و سرانجام در سال 1946م، هنگامي كه حكومت انگليس اطمينان پيدا كرد كه زمينه لازم در مجامع بين المللي براي تأسيس دولت يهودي در فلسطين آماده شده است، با تفاهم و همدستي آمريكا و جنبش جهاني صهيونيسم مسأله را در سازمان ملل متحد، براي يافتن راه حلي مطرح كرد. به اين ترتيب بود كه قطعنامه تقسيم فلسطين درتاريخ 29 نوامبر 1947 م صادر شد. وقتي در مجمع عمومي سازمان ملل متحد درباره تقسيم فلسطين رأي گيري مي شد، انگليس، علي رغم داشتن نقش اول و اصلي در طراحي و زمينه سازي تقسيم و سپس اجراي آن، رأي ممتنع داد. زيرا اطمينان داشت كه اين طرح اكثريت آراي لازم را به دست خواهد آورد. انگليس اين موضع گيري را براي فريب عرب ها و مسلمان ها اتخاذ كرد، تا به آنها بقبولاند كه در جنايت تقسيم فلسطين دست نداشته است.
پس از آن كه انقلاب فلسطين بر ضد طرح تقسيم شروع شد، انگليس با سرعت هر چه تمامتر نيروهاي مسلح خود را در فلسطين به كمك صهيونيستها فرستاد، تا از انقلاب جلوگيري كند، نيروهاي انگليس، همواره براي حمايت كاروانهاي صهيونيستي با آنها همراه مي شدند و اسلحه و مهمات براي صهيونيستهايي كه در بيت المقدس و ساير جاهاي ديگر محاصره شده بودند،
مي فرستادند. اين نيروها، همراه با نيروهاي «هاگانا» و ديگر سازمانهاي مخفي تروريستي صهيونيستي در مقابله با عربها شركت مي كردند.
انگليس براي آنكه جنبش صهيونيسم بتواند به موقع تشكيل دولت اسرائيل را اعلام كند، تاريخ خروج خود از فلسطين را تا 14 مي 1948 م جلو انداخت. هدف از اين اقدام آن بود كه هر نوع مقاومتي كه از طرف اعراب در برابر نقشه هاي آن صورت مي گيرد، به كلي سركوب شود و هرگونه مخالفتي را از بين ببرد و ريشه مبارزه عليه هجوم صهيونيستها را بخشكاند.
از سال 1897 تا1948 (تأسيس اسرائيل) در مجموع 22 كنگره صهيونيستي برگزار گرديد كه در هر كدام از اين كنگره ها كه نقش پارلمان دولت صهيونيستي را داشت، تصميمات اساسي و قوانين مهمي تصويب گرديد.
در جريان كنگره بيست و دوم (1946) در شهر بال سوئيس، «برنامه بالتيمور» (محور سياست صهيونيستي) تدوين گرديد. اين برنامه، تشكيل دولت يهودي را كه هدف اصلي بيانيه بالفور
(قول مساعد انگلستان براي تشكيل دولتي يهودي در فلسطين) و سند قيموميت است و همچنين تشكيل يك ارتش يهودي و برداشتن هرگونه محدوديتي براي خريد زمين در فلسطين توسط مؤسسات صهيونيستي را تضمين مي كند.
شوراي عمومي صهيونيستي با تشكيل
كميته اجرايي، «ديويد بن گوريون» را به عنوان رياست اين كميته منصوب كرد. بن گوريون تلاش صهيونيست ها را براي تشكيل دولت يهودي رهبري كرد. سرانجام در روز 14 مي 1948 يعني اندكي بعد از به رسميت شناخته شدن حضور صهيونيستها در فلسطين توسط سازمان ملل و كمي بعد از كشتار ديرياسين، درست يك روز قبل از اتمام قيموميت انگلستان بر فلسطين، بن گوريون، تأسيس دولت اسرائيل را اعلام نمود و نخستين كابينه اين دولت را به رياست خود تشكيل داد.
پي نويس ها
1. بالفور از 1902 تا 1905 نخست وزير و از 1916 تا 1919 وزير امور خارجه انگلستان بود.
2. پيمان سايكس پيكو در 18 مه 1916 ميان «سايكس» و «پيكو» وزيران خارجه انگليس و فرانسه به امضا رسيد و بخش اعظم خاورميانه به حوزه نفوذ آنان تقسيم شد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14