(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 شهريور 1388- شماره 19465
 

باشگاه مهرگان
منافقين بدتر از كفارند

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




باشگاه مهرگان

درخشش، محمد - 3
7 مي 1963 - 17/2/42
سرّي
صورت مذاكرات محمد درخشش
1- درخشش در مورد وقايع باشگاه مهرگان، روز سه شنبه گذشته به طور مفصل صحبت نمود. درخشش اظهار نمود كه دو روز قبل از گردهمايي برنامه ريزي شده، يك سروان پليس در ساعت 2230 شب در باشگاه مهرگان با درخشش ملاقات نمود و از وي خواست كه گردهمايي باشگاه مهرگان را لغو نمايد. درخشش به وي گفت كه خوشحال مي شود اگر اين را به صورت دستور كتبي امضا و به وي مسترد نمايد تا آن را در بين معلمان منتشر نمايد. سروان پليس از اين كار خودداري نمود و درخشش به وي گفت كه بدون دستور كتبي، گردهمايي صورت خواهد گرفت. سروان آنگاه باشگاه را ترك نمود. كمي بعد از آن، سرهنگ مولوي با درخشش مذاكره نمود و به او گفت كه اگر او سعي كند گردهمايي باشگاه مهرگان برگزار شود، دولت مانع آن خواهد شد.
2- درخشش اظهار داشت در روز گردهمايي براي بزرگداشت خانعلي، تقريباً 95 درصد از معلمان تهران در نزديكي باشگاه مهرگان حاضر بودند. درخشش اظهار داشت كه وقتي پليس از دو طرف خيابان لاله زارنو حمله نمود، تنها عاملي كه باعث شد تعداد بيشتري مجروح نگردند، اين بود كه مغازه داران معلمان را به داخل مغازهاي خود آورند و سپس درهاي مغازه ها را بستند و بدين ترتيب از وارد شدن ضربه هاي زيادي به سر آنها جلوگيري نمودند. درخشش اظهار داشت كه بين 20 تا 30 نفر (تخمين آن مشكل است، زيرا غير از معلمان كسان ديگري نيز حضور داشتند) نياز به مداواي پزشكي داشتند. فقط يك نفر به طور جدي مضروب گرديد كه در بيمارستان ويلا بستري است. كليه كساني كه بازداشت شده بودند آزاد شده اند، ولي همگي قبل از آزادي بشدت كتك خورده اند، تا اين موضوع درس خوبي باشد براي ساير آموزگاران. آنها در حال حاضر در بيمارستان هستند.
بنا به عقيده درخشش اين يك اشتباه جدي بود، زيرا معلمان را به طور جدي با يكديگر متحد نمود. درخشش اظهار داشت كه پاكروان ماهيت كاملاً احمقانه اين عمل پليس را تشخيص داده است. او به دفعات با درخشش مذاكره كرده و عملاً از درخشش درخواست نموده است كه فعاليت بيشتري انجام ندهد.
3- درخشش اظهار داشت كه معلمان به طور ديوانه واري مبارزه مي كنند. آنها احساس مي نمايند كه يك طبقأ مورد احترام جامعه هستند و دولت بايستي از عملي كه انجام داده است، معذرت خواهي كند. درخشش گفت كه باشگاه مهرگان طي اولتيماتومي يك معذرت خواهي عمومي را تا روز يكشنبه خواسته است. اگر اين اولتيماتوم اجرا نشود، معلمان از انجام امتحانات آخر سال تحصيلي خودداري خواهند نمود. درخشش اضافه نمود كه در گردهمايي ديروز باشگاه مهرگان، يكي از كساني كه بشدت كتك خورده بود، به نام اسكوئي، پيشنهاد نمود كه باتوم هاي چوبي خريداري و در باشگاه مهرگان براي مقابله با حملات احتمالي آينده پليس به گردهمائيهاي بعدي باشگاه نگهداري شوند.
4- درخشش اظهار داشت كه باشگاه مهرگان در وضع بسيار خوب مالي است و اين ناشي از ذخيره اضطراري است كه در دو سال گذشته آنها با يكديگر جمع كرده اند. كليه هزينه هاي پزشكي ناشي از شلوغي هاي سه شنبه گذشته از صندوق پرداخت شده است. علاوه براين هر معلمي كه به علت شركت در فعاليت هاي باشگاه از شغل خود بركنار شود، حقوق كامل خود را از محل ذخيرأ اضطراري باشگاه دريافت مي نمايد. حقوق تعداد قابل ملاحظه اي از معلمان براي مدتي حدود 11 ماه، از اين محل تاكنون پرداخت شده است. درخشش احساس مي كند كه باشگاه مهرگان به صورت يكي از قدرتمندترين سازمانهاي سياسي غير نظامي موجود درخواهد آمد. باشگاه مهرگان هم اكنون دانشكده تربيت معلم را كنترل مي كند. او اضافه نمود كه هدف آنها كنترل مؤثر بر دانشگاه است.
آينده جبهه ملي، معلمان و شاگردان را بيشتر و بيشتر متوجه باشگاه مهرگان نموده است. واكنش دولت اين است كه حتي الامكان فعاليت هاي بيشتري را در ارتش جذب نمايد. او سپاه دانش را به عنوان مثال ذكر كرد.
5 - درخشش اظهار داشت كه محرم زمان اوج ناآرامي خواهد بود، مقامات مذهبي برنامه ريزي كرده اند كه در ماه محرم بشدت به دولت حمله نمايند و از نظر تئوري دولت بيشتري اكراه را براي انجام اقدامي در اين ماه برعليه مقامات مذهبي خواهد داشت.
6- زماني كه. . . وارد شد، درخشش مشغول بحث در مورد اعلاميه تهيه شده در رابطه با وقايع سه شنبه گذشته با موسوي (اسم كوچك نامعلوم) بود. در پاسخ به يك سؤال، درخشش گفت باشگاه اميدوار است تسهيلات چاپ مخصوص خودش را در آينده نزديك داشته باشد.
7- درخشش مطالب زيادي را در مورد اميني نگفت، . . . احساس مي كند كه درخشش در تصورات خود، خود را به عنوان نخست وزير مي داند. بنا به گفتأ درخشش، شاه به نقطه بدون بازگشت رسيده است و بايد برود. كار كردن با وي غيرممكن است و او احساس مي كند كه به عنوان يك طبقه، معلمان از اين كه وسيله اي در سرنگوني وي باشند، از احترام عمومي بهره مند خواهند شد، او احساس مي كند كه وظيفه وي در حال حاضر اين است كه معلمان و طبقه متوسط ايراني ها را متقاعد نمايد كه بدون ترس از مداخله خارجي مي توانند به حركت خود ادامه دهند.
درخشش، محمد - 4
زمان و مكان: دوشنبه، 10 ژوئن 1963 - 2/3/42، منزل آقاي درخشش
خيلي محرمانه
صورت مذاكرات شركت كنندگان: آقاي محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ سي. ان. راسياس ، دبير دوم سفارت
اظهارنظر:
من درخشش را تاكنون حدود شش دفعه در جلسات درس متقابل انگليسي - فارسي ديده ام. در جريان اين نشست ها وي به طور آشكار از بحث راجع به مسائل سياسي اكراه داشت و من نيز به اكراه وي احترام مي گذاشتم. امروز در مدت يك ساعت نشست، وقتي راجع به مسائل هفتأ گذشته و شايعأ اعتصاب فردا صحبت كردم، او با جديت پاسخ داد. من آمادگي وي را براي ارائأ پاسخ مي توانم با اطمينان زياد به حساب اعتماد فزايندأ وي به خودم و همچنين شادماني و نشاط وي نسبت به اين روز بخصوص، منظور كنم. وي با من به عنوان كسي كه در موضوعي درگير شده كه وي را تحريك كرده است و به مبارزه مي خواند، برخورد نمود. (در طول هر نشستي كه با وي داشته ام، بين سه تا شش دفعه با وي تماس تلفني گرفته مي شد و در ساعت 18 خانأ وي را ترك مي كردم، افراد زيادي به خانه اش مي آمدند. )
1- خشونت در هفتأ گذشته. بروز خشونت، نتيجأ نارضايتي دراز مدت عناصر مختلف جامعه از بيكاري، بالا بودن سطح هزينأ زندگي، تبليغات بيش از حد و رياكارانأ دولت و فقدان حكومتي كه قانونگذاري آن با نمايندگان ملت باشد، بود. تحريكات ملاها و بخصوص دستگيري آيت الله خميني، جرقه اي بود كه اين جعبأ ناريه را منفجر كرد.
2- عناصري از جبهأ ملي در بروز خشونت ها دخيل بودند. اين عناصر اعضاي سطح پايين و متوسط جبهأ ملي هستند كه حتي متوسط مسئولين كاملاً شناخته شده نيستند، ولي نمايندگي از كليأ عناصر جامعه را دربر مي گيرند. از اين مردم مي توان انتظار داشت كه هر چه فعالتر در ناآراميهايي كه پيش مي آيند، به ويژه در مبارزات مقاومت منفي نظير اعتصاباتي كه براي فردا برنامه ريزي شده است، شركت جويند. همچنين عناصر جوانتر جبهأ ملي در تمام طبقات جامعه شامل كارمندان دولت و ارتش سازماندهي شده اند.

 



منافقين بدتر از كفارند

امام صادق(ع) فرمود:
خداي عزوجل به موسي فرمود: واعلم ان كل فتنه بدوها حب الدنيا.
آگاه باش كه آغاز هر فتنه دوستي دنياست. (86)
در قرآن 115 بار واژأ دنيا به كار رفته است كه در همأ آنها دنيا به عنوان هدف، نفي و مذمت شده است.
خداوند متاع دنيا را، دنيايي كه با خدا همراه نباشد و براي آخرت نباشد، موجب گمراهي نفس مي داند. (78)
خداوند دنيا را متاعي اندك مي داند و آخرت را باقي و بهتر و زياد مي نامد. (88)
خداوند دنيايي را كه هدف باشد موجب سركشي و خودكامگي مي شمارد. (98)
و در داستانهاي انبيأ علت مخالفت مخالفين را با نهضت الهي آنان، فريفته شدن و دلخوش شدن آنها به متاع قليل و اندك دنيا معرفي مي كند.
خداوند دنيا را چنين معرفي مي نمايد:
مثل دنيا همانند آبي است كه از آسمان فرو مي فرستيم، روي زمين نباتات مي رويند و در اثر اين آب سبزه زارها و بستانها ايجاد مي شوند. انسانها و حيوانات ازآن بهره مي گيرند و خود را مسلط بر آن مي پندارند. در اين هنگام امر ما شب يا روز مي رسد و همه آنها نابود مي شود، گويي ديروز در آن هيچ نبوده است و اين گونه خداوند مثلها را مي زند براي مردمي كه تفكر مي كنند. (09)
آري، انسان چنان در دنيا زندگي مي كند كه گويي در آن هميشگي است و آن گاه كه جمع كرده ها را پيش رو دارد و زينتها و خوشيها او را احاطه كرده اندو مي رود كه بهره برداري كند، فرمان اجل خداوند مي رسد و همه را وا مي گذارد.
دنيا همانند سبزه زارهاي آن تمام شدني است و زيانكار كسي است كه به سبزه زارهاي چند روزه و چند ماهه دلخوش دارد و فريب چراگاههاي دنيا را بخورد.
به نداي دلنشين علي(ع) گوش فرا داريم كه چسان ما را به دوري از جذب شدن به دنيا فرا مي خواند:
«اي مردم، نكند كه زندگاني چند روزه دنيا شما را فريب دهد، آن چنان كه امّتهاي گذشته و كساني كه پيش از شما بودند و رفتند فريفت. آنان كه شير آن را دوشيدند فريبش را خوردند، شماره اش را تمام كردند «عمر بسياري در آن نمودند» تازه اش را كهنه ساختند، اينان مساكنشان، گورها و داراييشان، ميراث ديگران گرديد، زيارت كنندگان خويش را نشناسند، و به گريه كنندگانشان اهميت ندهند، هر كه آنان را بخواند پاسخش ندهند، پس از جهان دوري گزينند، كه پرمكركننده، فريب دهنده، بازي دهنده است، بخشنده ايست كه پس مي گيرد، پوشاننده ايست كه برهنه مي كند، نه آسايشش پاينده است و نه رنجش تمام شدني و نه بلا و دردش آرام گرفتني است. »(19)
زاهد را علي(ع) معرفي مي كند كه دنيا را وسيله قرار داده و همواره در عين زندگي در دنيا به آخرت متوجه است.
«زاهدان مردماني هستند كه از مردمان دنيا هستند، اما اهل آن نيستند! و با اين كه در آن زندگي مي كنند گويي در آن نمي باشند، عمل مي كنند به آنچه به آن بصيرت دارند و مي بينند، و دفع مي كنند آنچه را كه از آن بايستي حذر كنند، بدنهايشان بين اهل آخرت در گردش است، مي بينند كه اهل دنيا جسم آنان را بعد از مرگ بزرگ مي شمارند، ولي آنها مرگ دلهاي زندأ خود رابزرگتر مي دانند. (29)
مرداني كه چنين به دنيا بنگرند هرگز مفتون دنيا نمي شوند، فريب زيباييها و شهوات و هوسها را نمي خورند ولذا چيزي نمي خواهند كه براي به دست آوردنش متوسّل به خدعه و بدعت و شبهه شوند: به قول مرحوم شهيد مدرس كه در پاسخ به اين سؤال: كه چطور اين جسارت و شجاعت را در برابر رضاخان دارد، فرمود: چيزي ندارم كه براي از دست دادنش بترسم و نگران باشم، خواستي ندارم كه براي به دست آوردنش احتياط كنم و كرنش.
و لذا مي بينيم كه چگونه مي خروشد و مبارزه مي كند و امام خميني(ره) نيز با كوچك شمردن دنيا و رها كردنش چگونه استحكام دارد و چسان ريشه در معنويت يافت و با تمام ابرقدرتها مبارزه مي كند و نه باكي دارد و نه نگراني و خلف صالح او، حضرت آيت الله خامنه اي، همان راه را مي رود.
بنابراين، دنيا به عنوان هدف و دنياطلبي مقدم بر آخرت، از ريشه هاي فتنه گريست، در حالي كه دنيا به عنوان وسيله و زمينأ آخرت در متن انديشأ اسلامي براي رهايي از فتنه و فتنه گري است.
و اًن أخوف ما أخاف عليكم اتباع الهوي و طول الا ءمل تزودوا ف ي الدنيا م ن الدنيا ما تحرزون ب ه أنفسكم غداً(39)
اي مردم دو چيز است كه من از آن سخت بر شمابيمناكم، يكي پيروي از هواي نفس و ديگري طول آرزو و «دنياگرايي» حال كه در جهان هستيد از آن به اندازه اي كه فردا بتوانيد نفوس خويش را حفظ كنيد توشه برگيريد.
آري اين است راه حل توشه برداشتن از دنيا به قدر و اندازه نياز و توان پاسخگويي در آخرت.
زماني كه دراثر سياستهاي غلط خلفا بخصوص توسط عثمان، برخي اصحاب پيامبر داراي مال و منال و كاخ و كنيز فراوان شدند و به اين تفاوت دربيت المال و تفاخر عادت نمودند، امكان بازگشت آنان در حكومت عدل علي(ع) ميسّر نشد. آنان همچنان بر زياده طلبي خود و حقوق افزونتر از ديگران از بيت المال و حفظ دنيايي كه به آنها روي آورده بود، پاي فشردند و چون امام علي(ع) را در برابر خواستهاي خود، محكم و تغييرناپذير و قاطع يافتند، پيمان شكستند و تمامي سوابق مبارزاتي خود در راه اسلام را به پاي منافع مادّي خود قرباني ساختند و دنيا را نيز نتوانستند به دست آورند و با كشته شدن در جنگ جمل، گناه انحراف و فتنه بزرگي كه در جهان اسلام برپا ساخته بودند را هم با خود به محضر خداي تبارك و تعالي بردند! انحراف خواص در برابر دنيا و دنياطلبي و چرب و شيرين آن، يكي از بلاهاي هر انقلابي است بويژه در انقلاب اسلامي كه مبناي حركت معنويت و قرب به خداست.
«دوران لغزيدن خواص طرفدار حق ّ، از حدود شش، هفت سال يا هفت، هشت سال بعد از رحلت پيغمبر شروع شد. . . اوّلش هم از اين جا شروع شد كه گفتند سابقه دارهاي اسلامي، كساني كه جنگهاي زمان پيغمبر را كردند و چه و چه و ياران پيغمبر، نمي شود با مردم ديگر يكسان باشند. اينها بايد يك امتيازي داشته باشند، به اينها امتيازات داده شد؛ امتيازات مالي از بيت المال. اين خشت اوّل بود. حركتهاي انحرافي اين طوري است. ازنقطأ كمي آغاز مي شود، بعد، همين طور هر قدمي، قدم بعدي راسرعت مي بخشد. از همين جا شروع شد انحرافها، تا رسيد به دوران عثمان، اواسط دوران عثمان، در زمان خلافت خليفأ سوم وضعيت اين طوري شد كه برجستگان صحابه پيغمبر شدند جزو بزرگترين سرمايه داران زمان خودشان، توجه كنيد! يعني همين صحابأ عالي مقام كه اسمهايشان معروف است طلحه، زبير، سعد بن ابي وقاص، كه و كه، و در چه و در چه، اينها شدند جزو سرمايه داران درجه اوّل اسلام. يكي شان وقتي مرد، طلاهايي كه از او باقي مانده بود را مي خواستند بين ورثه تقسيم كنند. اين طلاها را كه آب كرده بودند و شمش كرده بودند، بنا كردند با تبر شكستن. مثل هيزم كه شما با تبر مي شكنيد. خوب طلا را با سنگ مثقال مي كشند. ببين چقدرطلاست كه با تبر مي شكنند. اينها را تاريخ ثبت كرده است. . . خواص دوران اميرالمؤمنين، خواص طرفدار حق ّ، يعني كساني كه حق ّ را مي شناختند، اكثرشان كساني بودند كه دنيا را به آخرت ترجيح مي دادند. نتيجه اين شد كه اميرالمؤمنين مجبور شد سه جنگ راه بيندازد و عمر چهار سال و نه ماه حكومت خود را دائماً در اين جنگها بگذراند، آخرش هم به دست يكي از اين خبيثان به شهادت برسد. »(49)
4- عدم خلوص در دين
وقات لوهم حتّي لا تكون ف تنه و يكون الدّين لله (59)
و مبارزه كنيد با آنها تا اين كه فتنه نباشد و دين تماماً براي خدا باشد.
قات لوهم حتّي لاتكون ف تنه و يكون الدّين كله لله (69)
مبارزه كنيد با آنان تا فتنه نباشد و دين فقط براي خدا باشد.
در قسمتهاي قبلي بحث، در زمينه هاي بدعت و شبهه و غيره مطرح شد كه اختلاط حق ّ با باطل بدعت است براي ايجاد شبهه و اين جا خداوند دستور مي دهد كه با فتنه گران مبارزه كنيد، چرا؟ تا اين كه دين خالص براي خدا باشد.
بنابراين وجود ناخالصي در دين، داشتن عناصر غيرتوحيدي در اعتقاد، از علتهاي فتنه گري است. مجاهدين خلق (منافقين)، كه تحت تأثير برداشتهاي ماركسيستي قرار دارند و بينش تاريخي آنان را در زمينه ادوار تحوّلات جهان پذيرفته اند و در شناخت عيناً دنباله رو و تكراركننده دريافتهاي ماركسيستها هستند و چهار اصل از اصول پنجگانه كمونيسم را زيربناي فكري خود قرار مي دهند، چطور مي توانند خالصانه براي خدا حركت كنند؟ چطور مي توانند توحيد خالص داشته باشند؟ عملكردها و موضعگيريهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي آنان شاهد بسيار روشن اين انحراف است. اين عملكردها و مواضع كه دقيقاً مخالف با مواضع و عملكردهاي رهبريت آگاه و متعهد انقلاب اسلامي است از همين عناصر غيرديني برمي خيزد كه مجاهدين خلق (منافقين) در ايدئولوژي خود وارد كرده اند. آنان امروز هر فتنه اي را ايجاد مي كنند و از فتنه گران هستند. در ايجاد جوّ تشنج، ايجاد جريانات شبهه آور، ايجاد بدعتهاي غيرپسنديده، در تضعيف رهبري، در ايجاد علاقه و محبت و گرايش به دنيا، در همأ اين مسائل نقش فعالي دارند، و به رأي العين مشاهده مي كنيم كه وجود عناصر غيرديني در اعتقادات، چگونه راه را براي فتنه گري باز كرده است. اينكه امام خميني(ره) مي فرمودند: منافقين بدتر از كفارند، اينكه پيامبر بيشتر از مشركين براي امّت خود، از منافق در هراس بوده است؛ اينكه قرآن در آيات متعدد و بي شماري منافقين و تاكتيكهاي آنان و چهره شان را بيان مي كند و مي شناساند، براي اين است كه با داشتن ناخالصي، خطراتي به مراتب بزرگتر از كافران دارند. چرا كه سپر دين به دست دارند و با چهره دين به ميان مردم آمده اند تا با تحريف، تفسير به رأي و بدعت بتوانند مردم را فريب داده در جهت مقاصد دنيايي خود از آنان استفاده كنند.
لذا بايد ناخالصيها را از بينش اسلامي خويش زدود و بهترين معيار و الگوي بينش اسلامي براي مقايسه اعتقاد و عمل خويش با اسلام واقعي و دين خالص؛ همان امامت و ولايت است كه با رابطأ نزديك با خدا و خلوص و ايمان وسيع و زهد واقعي، نفس پرستيها را در وجود نابود و دنيا را رها كرده اند و لذا تنها براي خدا مي انديشند و براي او عمل مي كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
68- اصول كافي، كتاب ايمان و كفر ص 802 باب نكوهش دنيا.
78- سوره يونس، آيه 32.
88- سوره نسأ، آيه 77.
98- سوره آل عمران، آيه 581.
90 -سوره يونس، آيه .23
91 -نهج البلاغه، خطبه 122.
29 -نهج البلاغه، خطبه 122.
39 -نهج البلاغه، خطبه .28
49 -مقام معظّم رهبري، حسينيه لشكر 72، 02 خرداد .1375
59 -سوره بقره، آيه .193
96- سوره انفال، آيه 93.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14