(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 26 شهريور 1388- شماره 19465
 

روابط مومنين همانند پيكري واحد
درس هايي از سيره علي (ع)
تفاوت سنت و بدعت
در گفت و گو با استاد حامد شاكرنژاد قاري ممتاز بين المللي و صاحب سبك جديد تلاوت مطرح شد:
من بدون قرآن عظيم، نمي توانم زندگي كنم
خوي مستكبران اسرائيلي در فرهنگ قرآن كريم



روابط مومنين همانند پيكري واحد

قال الامام الصادق (ع): المومن اخ المؤمن كالجسد الواحد، ان اشتكي شيئاً منه و جدالم ذلك في سائر جسده، و ارواحهما من روح واحده .
امام صادق (ع) فرمود: مومن برادر مومن است و همانند يك پيكرند كه اگر عضوي از آن به درد آيد، ديگر اعضايش نيز آن درد را در خود احساس مي كنند. روح آن دو مومن از يك روح است.
ـــــــــــــــــــــ
الكافي، ج 2، ص 166

 



درس هايي از سيره علي (ع)

در جنگ خندق (كه در سال پنجم هجرت واقع شد) لشكر دشمن از سوي مكه و اطراف آن با تمام تجهيزا ت تا به مدينه براي سركوبي مسلمانان آمده بود و به فرموده پيامبر اعظم (ص) تمام اسلام در برابر تمام كفر قرار گرفته بود. در اين جنگ، نبرد تن به تن امام علي (ع) با قهرمان معروف دشمن به نام «عمرو بن عبدود» از فرازهاي حساس و تاريخي تمام جنگهاي تاريخ است. امام علي (ع) و عمرو بن عبدود وقتي كه در برابر هم قرار گرفتند، در اين تقابل پيام ها و درس هايي وجود دارد كه مي توان از مكتب علي (ع) آموخت.
1- علي (ع) او را نخست دعوت به اسلام كرد، او نپذيرفت.
2- علي (ع) او را دعوت به ترك جنگ كرد، او نپذيرفت.
3- علي (ع) از مركب پياده شد و جنگ تن به تن آغاز گرديد، عمرو بن عبدود با سرعت ضربه اي بر سر علي(ع) فرود آورد، امام علي (ع) با چابكي مخصوص، به وسيله سپر آن را دفع كرد ولي شمشير از سپر گذشت و سر علي (ع) را آزرد، در اينجا درس اين است كه علي (ع) از روش خاصي استفاده كرد، فرمود: تو قهرمان عرب هستي و من با تو جنگ تن به تن دارم، اينها كه پشت تو هستند براي چه آمده اند؟ تا «عمرو» نگاهي به پشت سر كرد، علي (ع) با شمشيرش به ساق پاي «عمرو» زد و او را نقش بر زمين كرد، پس سر او را از بدن جدا نمود و با اين حيله يا تاكتيك جنگي، قهرمان عرب را به هلاكت رساند. سپس پنج نفر از پهلوانان دشمن به ميدان آمدند. علي (ع) دو نفر آنها را كشت و بقيه فرار كردند و شكست سختي بر دشمن وارد گرديد و از سوي ديگر باد و طوفان الهي فرارسيد و دشمنان در حالي كه از هم پاشيده بودند به دستور ابوسفيان پا به فرار گذاشتند.
4- علي (ع) پس از كشتن «عمرو» زره گران قيمت او را از تنش بيرون نياورد ... خواهر «عمرو» وقتي كه كنار جنازه «عمرو» آمد و ديد كه زره گران قيمت او را از بدنش بيرون نياورده اند گفت! «كشنده او مرد بزرگواري بوده است»
5- اين ضربت علي (ع) بود كه پيامبر (ص) فرمود: ارزش آن از ارزش عبادت جن و انس بيشتر است.(1)
ـــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 20، ص 216

 



تفاوت سنت و بدعت

پرسش:
سنت پيامبر اعظم(ص) چيست و وجوه تمايز آن با بدعت كدام است؟
پاسخ:
سنت عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقرير پيامبر اعظم(ص) كه به عنوان يكي از منابع مهم استنباط احكام الهي مورد توجه همگان قرار دارد. بنابراين هرگاه حديثي معتبر از پيامبر اسلام(ص) نقل شود، بدان عمل مي شود و اين كار را عمل به سنت مي گويند. شيعه با تأسي به سنت پيامبر اعظم(ص) و در راستاي عمل به سخنان آن حضرت، قول، فعل و تقرير معصومان(ع) را نيز سنت مي شمارد. در مقابل سنت بدعت قرار دارد و آن نوعي تصرف در دين از طريق افزودن بر شريعت يا كاستن از شريعت پيامبر اسلام(ص) است. اساس بدعت در شرع آن است كه چيزي را به عنوان يك امر شرعي كه دين به آن فرمان داده، به كار برند، درحالي كه براي مشروعيت آن، اصل يا ضابطه اي در شرع وجود نداشته باشد. از اين رو بدعت گذاري در دين از گناهان كبيره است.
(منشور عقايد اماميه، ص 220) در زمينه وجوه تمايز بدعت با سنت مرحوم علامه مجلسي(ره) مي نويسد: «بدعت در شرع، چيزي است كه پس از رسول گرامي(ص) حادث شده باشد و دليل شرعي خاص يا عامي نيز بر جواز آن در كار نباشد. (بحارالانوار، ج 74، ص 202)
ابن حجر دانشمند سني مي نويسد: «بدعت چيزي است كه پس از پيامبر اسلام(ص) پديد آمده باشد و دليلي حاكي از جواز آن، در شريعت يافت نشود، و آن چيزي كه اصل و ريشه اي در دين دارد، بدعت نخواهد بود.» (فتح الباري، ج 5، ص 156)
بنابراين امور عبادي و مقدمات آن در اسلام، بسته به فرمان و اجازه شارع مقدس است، بدين معنا كه هرچيزي در اسلام بايد مستند به متني خاص يا عام از قرآن و سنت پيامبر گرامي(ص) باشد و درغير اين صورت بدعتي است كه بايد دور افكنده شود و به بدعت گذار بازگردد. از اين رو كم و زيادكردن در عبادات بلكه درهر عمل ديني، با تمسك به تشخيص فردي، كاري نارواست. متاسفانه پس از رحلت پيامبر اعظم(ص) فقه و احكام شرعي مسلمانان مانند وضو، اذان، نماز و بسياري از احكام ديني دستخوش بدعت هاي بسياري گرديد و در مسير خلاف سنت شكل گرفتند كه تبيين مصاديق عيني آن در اين مقال نمي گنجد.

 



در گفت و گو با استاد حامد شاكرنژاد قاري ممتاز بين المللي و صاحب سبك جديد تلاوت مطرح شد:
من بدون قرآن عظيم، نمي توانم زندگي كنم

عباسعلي كامرانيان
هر ساله در ماه مبارك رمضان، محفل انس با قرآن در نمازخانه مؤسسه كيهان برگزار مي شود و در اين محفل قاريان معروف بين المللي مانند: حسن رضائيان، احمد ابوالقاسمي، كريم منصوري، مسعود سياح گرجي، محمدحسين سعيديان، منصور قصيري زاده، محمدرضا پورزرگر، حسين رستمي و جواد فروغي به تلاوت قرآن عظيم مي پردازند.
امسال، حامد شاكرنژاد يكي از ميهمانان اين محفل بود كه تلاوت آيات قرآن مجيد را با سبك و روش جديدي ارائه كرد.
شيوه جديد تلاوت اين قاري ممتاز بين المللي تأثير فراوان بر مستمعان داشت بطوري كه ما را بر آن داشت تا با ايشان در خصوص مسايل مختلف تلاوت قرآن به گفت و گو بنشينيم.
فيزيك صورت، حركات دست بدن، طنين صدا و حتي رنگ صورت او در هنگام تلاوت آيات قرآن چنان با هم هماهنگ مي شدند كه اين تركيب مي توانست بخوبي معاني آيات را در ذهن مستمعان جاري سازد.
در بطن اين روش تلاوت، حضور انواع دستگاههاي موسيقي قرآن را بخوبي مي توان احساس كرد و...
اينك ماحصل اين گفت و گو را با هم از نظر مي گذرانيم:
¤ بسم الله الرحمن الرحيم. ضمن تشكر از اين كه قبول زحمت فرموديد و در اين گفت و گو شركت كرديد بفرمائيد كه چه عاملي باعث جذب شما به قرآن شد؟
- بسم الله الرحمن الرحيم- من هم از مؤسسه و روزنامه كيهان تشكر مي كنم. پدر و مادر من انس زيادي با قرآن مجيد داشتند. آنها در منزل قرآن تلاوت مي كردند. همين امر موجب آشنايي من و برادرم با آيات قرآن و جذب ما به سوي تلاوت قرآن شد.
¤ از چند سالگي شروع به تلاوت قرآن كريم كرديد؟
- من از 5 سالگي شروع به تلاوت قرآن كردم.
¤ در چه سالي در مسابقات بين المللي قرآن كريم و در كجا موفق به كسب رتبه برتر تلاوت شديد؟
- در سال 1374 در عربستان سعودي شركت كردم و در مسابقات بين المللي حفظ و تلاوت قرآن كريم رتبه اول را كسب كردم. قبلاً در مسابقات كشوري خودمان هم رتبه اول را كسب كرده بودم.
¤ هنگامي كه شما مشغول تلاوت آيات قرآن عظيم بوديد دقت كردم و ديدم كه فيزيك صورت، طنين صدا و حتي رنگ چهره شما عوض مي شد در تلاوت شما ويژگي خاصي مشاهده كردم كه حاكي از آن است كه شما رابطه خاصي با معاني آيات برقرار كرده ايد. در اين خصوص برايمان توضيح دهيد.
- شما لطف داريد اما تلاوت قرآن يعني آرامش دل. منتها اگر همراه با درك معاني نباشد، ارزشي ندارد. در بحث موسيقي تلاوت سنن مختلفي است. مثلاً مواكبه كه براساس آنچه مي گوئيد و مشاهده مي كنيد است. به عبارت بهتر در چنين تلاوتي قاري با توجه به معاني آيات و حتي هر قسمت از آيه، حالات مختلف صوت و لحن و شكل هاي مختلفي در صورت و نگاه خود ايجاد كند تا بتواند مفاهيم آيه ها به اين وسيله به مخاطبانش القاء نمايد.
¤ به نظر شما مقدمات يك قرائت خوب چيست؟
- براي يك قرائت خوب، قاري بايد با علوم مختلف مرتبط با قرائت آشنا باشد كه بعضي از آنها عبارتند از:
1- علم وقف و ابتدا
2- علم الحان و موسيقي تلاوت
3- آشنايي با علم صوت
4- آشنايي با علم تجويد
5- انطباق همه اينها بامعاني عميق قرآن عظيم
¤ شما سبك جديدتان را از كي شروع كرديد؟
- از حدود 6 سال پيش شروع كردم اما از حدود 4 سال قبل شكل خاص خودش را پيدا كرد. و الان الحمدلله بسياري از قاريان با اين سبك تلاوت مي كنند.
¤ چطور شد كه به فكر ايجاد سبك جديدي در عرصه تلاوت قرآن كريم افتاديد؟
- من هميشه حتي از دوران طفوليت اين احساس نياز را مي كردم. هرگاه صحبت از قاريان مصري مي شد مي گفتم: مي شود كه ماايراني ها هم صاحب سبك نوين تلاوت قرآن باشيم و حتي از آنها سبقت هم بگيريم.
- الان حتي در مصر، اين سبك تقليد مي شود. خيلي از اساتيد مصري گفته اند كه ما از سبك قاري ايراني داريم تقليد مي كنيم و الحمدلله اثرات آن مشخص است.
¤ بنظرم سبك شما از نظر صوتي نزديك به سبك مرحوم شحات انور باشد؟
- خوب فهميديد، مرحوم شحات انور وقتي زنده بود خودش به من در لبنان گفت: صداي شما از صداي فرزندانم به صداي من شبيه تر است.
اما از نظر الحان، سبك من با سبك آن مرحوم تفاوت دارد.
¤ امتياز سبك تلاوت شما بر ساير سبك هاي تلاوت قرآن كريم در چيست؟
- كمي سخت است كه من خودم در اين باره نظر بدهم. اما همين قدر بگويم كه اين سبك، زيبايي هاي بيشتر و پيچيدگي هاي فراوانتر دارد. اين سبك، مستمع را خيلي تحت تأثير قرار مي دهد و مخاطب، دائماً اصوات و الحان جديدي مي شنود. نحوه تلاوت يكنواخت نيست و ابداع و نوآوري در اين سبك بسيار است.
¤ احتمالاً تقليد چنين سبكي بايد مشكل باشد؟
- بله، تقليد اين سبك سخت است. كساني كه مي خواهند تقليد كنند، معمولاً ازسبك خارج مي شوند!
¤ خوب اگر عده اي بخواهند اين سبك را ادامه دهند بايد چكار كنند؟
- لازم است كه علمي كار كنند و با علومي كه قبلاً به آنها اشاره كردم آشنا شوند تا كار برايشان ساده شود.
¤ حالا كه صحبت ازسبك هاي تلاوت قرآن عظيم شد اجازه بدهيد كه درباره ساير روشهاي تلاوت و نوشتن قرآن مجيد هم كمي با هم صحبت كنيم. ببينيد! ما نثر فارسي را به سبك تلاوت قرآن مجلسي نمي خوانيم. حتي متون پرمحتوي و مهم ادبي مان را هم اينطور و بااين شيوه و طريقه فاخر نمي خوانيم. به نظر شما مي شود متون پرمحتواي فارسي را هم به اين سبك خواند و اگر نمي شود، دليل آن چيست؟
- در زمينه نحوه خواندن نثر فارسي من خيلي تخصص ندارم و اظهارنظر هم نمي كنم. اشعار فارسي را خيلي از اساتيد موسيقي ايراني در قالب دستگاههاي فارسي با فضاي خاص خودش مي خوانند. اما تفاوت تلاوت قرآن مجيد با اينها خيلي زياد است.
¤ البته ما در فارسي دكلمه خواني داريم كه خيلي دقت مي كنند كه واژه ها با دقت خوانده شود. جمله ها را قطعه قطعه مي كنند و هر قسمت را به تناسب معني آن با طنيني مي خوانند و...
آيا اينطور نمي شود قرآن خواند؟
- چرا، بعضي از آيات، مثل آيه سوره حديد، مي گوئيم: اعلموا انما الحيات الدنيا...
قبل از اين كه اين آيه را كامل بخوانم، آن را دكلمه وار با صوتي شكسته و خطابي و كلمه به كلمه مي خوانم و...
و آنگاه در آخر، آيه را بطور كامل تلاوت مي كنم.
¤ چون عرب جمله را يك جا نمي خواند و وقف كند، كلمه كلمه مي گويند و الف و لام ها را هم مي گويند و...
چه عيبي دارد كه الان كه براي تلاوت قرآن سبك مجلسي، بدوي و ترتيل داريم، سبك دكلمه را هم به اين روش اضافه كنيم؟ چون بعضي ها ممكن است اين روش را بپسندند و اينطور بهتر با قرآن آشنا شوند.
- من موافقم. مشروط بر اينكه به جاي ترتيل، از اين روش استفاده شود.
¤ مي توانيم اميدوارباشيم كه در آينده شما حداقل يك بار قرآن كريم را با روش دكلمه تلاوت كنيد؟
- انشاءالله
¤ چنين روشي تاكنون توسط تلاوت كنندگان مورد استفاده قرارنگرفته است. اگر شما چنين نواري توليد كنيد حتما مورد استقبال قرار خواهدگرفت.
نكته ديگر درباره نوشتن علائم وقف و... كه در قرآن است آيا نمي شود به سبك علائم فارسي مثل: نقطه و نقطه ويرگول و... نوشت. شايد در اين صورت بهتر بتوان معاني قرآن را فهميد.
- الان يك قرآني چاپ شده كه علامتها را درحاشيه صفحات توضيح داده است ولي به نحوي كه شما مي گوييد تاكنون نديده ام اما برعكس آنرا ديده ام. قرآني چاپ شده كه علامتها را حذف كرده اند تا تسلط فارسي را بيشتر كنند.
¤ چون الان خيلي از جاهايي كه وقف جايز است بنا به همين روش دكلمه كه شما خوانديد، علامت وقف وجود ندارد، در حاليكه مي شود اين جاها وقف كرد.
- ما قرآني كه دقيقا نقطه به نقطه علامتها در آن باشد نداريم.
¤ حتي كتابت آيات را هم مي توان متناسب با محتوا فاصله گذاري كرد اينكار را ما در زبان فارسي و در سبك نوشته ها انجام مي دهيم.
- اميد به خدا بشود...
¤ شما مهمترين علت موفقيت خودتان را در چه عاملي مي بينيد؟
-در وحله اول: توكل به خداوند متعال
دوم: رضايت پدر و مادرم
سوم: پشتكار خودم
¤ انس با قرآن مجيد چه اثري در زندگي شخصي شما داشته است؟
- زبانم از بيان آثار قرآن در زندگي ام قاصر است. در هر گوشه زندگي من، اثر قرآن نمايان است. هرچه دارم از قرآن دارم و بدون قرآن من نمي توانم زندگي كنم.
¤ به نظر شما مردم جامعه ما چگونه مي توانند از تلاوت به مفاهيم و از مفاهيم به تفسير و از تفسير به عمل و فرهنگ برسند. به عبارت ديگر چگونه مي شود از «آهنگ قرآن» به «فرهنگ قرآن» رسيد؟
-اولا به نظر من، تلاوت قرآن، عمل به قرآن است. اما نكته مهمتر اين است كه همه كودكان اين سرزمين از كودكي و طفوليت تلاوت قرآن را بشنوند و در محيط خانواده با اين طنين آسماني مأنوس شوند تا قرآن با پوست و گوشت و استخوانشان ارتباط برقرار نمايد. اين موجب زمينه سازي دروني براي فهم و عمل به قرآن مي شود.
و چه خوب است كه همه ما، ضمن اينكه آيات متعدد قرآن را تلاوت مي كنيم، يادداشت هايي هم از معاني آنها داشته باشيم و سعي كنيم آنها را در معرض ديد و نظر خود و ديگران قرار دهيم و به آنها، عمل كنيم.
اما مهمتر از اينها نقش بزرگان و الگوهاي جامعه ما در اين عرصه است.
اگر مردم در زندگي آنها نكاتي را مشاهده كنند كه خلاف فرهنگ قرآن باشد، اگر حامد شاكرنژادي صحبت از قرآن كند اما ديگران عملي غير قرآني در زندگي او ببينند قطعاً جامعه به سمت و سويي حركت خواهدكرد كه فقط حرف زده شده و عمل در آن نباشد.
عمل الگوهاي جامعه هم خيلي مؤثر است.
¤ بنظرم وجود مضجع مطهر علي بن موسي الرضا در مشهد، بركت خاصي به نفس قاريان مشهدي و حتي علماي مشهد داده است. در اين خصوص هم نظرتان را بيان كنيد.
- واقعاً ما مشهدي ها هرچه داريم از بركات وجودي آقا علي بن موسي الرضا(ع) است. من هرچه از تلاوت و روش جديد به دست آوردم، از تلاوتهايي بوده است كه در حرم امام هشتم داشته ام.
من نمي توانم در اين خصوص حق مطلب را ادا كنم.
¤ مقام معظم رهبري هم قبل از انقلاب در مشهد جلسات قرآني متعدد داشته اند و بركات آن جلسات نيز در مشهد جاري است.
- بله، ايشان قبل از انقلاب جلساتي داشته اند كه من توصيفات آنرا از زبان پدرم شنيده ام.
از توصيه هاي ايشان در آن زمان به قاريان، بهره گيري از سبك مصطفي اسماعيل بود. ايشان مي گفتند مصطفي اسماعيل قرآن را طوري تلاوت مي كند كه گويا قرآن در همان لحظه به او نازل مي شود!
منظور آقا اين بود كه قرآن را طوري تلاوت كنيد كه بر قلوب اثر بگذارد.
¤ در پايان خاطره هاي قشنگي كه داشته ايد را برايمان توضيح دهيد.
- بله، من پس از اينكه مقام اولي را كسب كردم، علاوه بر دريافت هديه مادي، مسئولين عربستان به من اجازه دادند كه حدود 40دقيقه وارد خانه كعبه شوم. ورود به خانه خدا، بهترين خاطره دوران زندگي من بود.
¤ در اين مدت در درون كعبه چه مي كرديد؟
- هركس به نحوي مشغول عبادت بود و من نماز مي خواندم.
¤ به كدام طرف؟
- به هر چهار طرف مي شود در خانه كعبه نماز گزارد.
¤ داخل خانه كعبه گويا فقط چند ستون چوبي وجود دارد و چيز ديگري نيست.
- بله، فقط سنگي بود كه مي گفتند: اينجا محل تولد مولي متقيان علي(ع) بوده است.
¤و يك خاطره ديگر؟
- از بهترين خاطره هاي من، خاطره تلاوتهايي است كه در محضر مقام معظم رهبري داشته ام. چون درسهاي زيادي گرفته ام؛ من در مشهد تلاوت داشتم. عده اي از مسيحيان هم بودند. پس از تلاوت قرآن، يك خانم مسيحي آمد و گفت: اين طلاهاي من است، اينها را مي خواهم به شما هديه كنم!
من از اول قبول نكردم. او اصرار كرد. گفتم نه! گفت: اگر قبول نكنيد ناراحت مي شوم!
گفتم: من چيز ديگري از شما مي خواهم.
گفت: خوشحال مي شوم كه شما چيزي از من بخواهيد.
گفتم: شما درمورد دين اسلام و مذهب شيعه تحقيق كنيد و اگر آنها را مطابق حق يافتيد به سوي حق حركت كنيد.
گفت: باشد.
پس از يك سال ديگر، متوجه شدم كه او مسلمان شده است.
¤ مجدداً از حضورتان در اين گفتگو تشكر مي كنم و برايتان آرزوي توفيق بيشتر دارم.
- من هم از شما و همكارانتان ممنون و سپاسگزارم.

 



خوي مستكبران اسرائيلي در فرهنگ قرآن كريم

آيت الله جوادي آملي
« بلواي يهود در أرض موعود » ساليان متمادي يكي از بزرگترين آلام و دردناك ترين وقايعي است كه مسلمانان عالم از يك سو و همه آزاديخواهان و عدل باوران سراسر گيتي از سوي ديگر را به خود متوجه ساخته است.
جنايات وصف ناشدني غاصبان صهيونيستي در مورد اوّلين قبله گاه مسلمانان و ظلم هاي نابخشودني آنها نسبت به ملّت مظلوم و مقاوم فلسطين، قلب هر انسان منصف و آگاهي را به درد مي آورد.
يكي از ره آوردهاي مبارك انقلاب اسلامي ايران، نامگذاري آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به ( روز قدس ) با ابتكار نوين احياگر اسلام ناب محمّدي (ص) در عصر حاضر؛ » حضرت امام خميني (ره) » بود كه نظر همه مسلمين و آزاديخواهان عالم را به مسائل قدس شريف و ملّت مظلوم فلسطين معطوف داشت و موجي از استكبار ستيزي در برابر دژخيمان اسرائيلي را ايجاد كرد.
اينك با فرا رسيدن اين روز تاريخي، تحليل ژرف و نگاه عميق يكي از پرورش يافتگان برجسته مكتب سياسي ـ الهي خميني كبير (ره)، عالم آگاه و فقيه اخلاقي « آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) » را از نظر مي گذرانيم كه به ريشه هاي قرآني و روائي ( مبارزه با مستكبران ) و ( پستي هاي اسرائيليان ) در طول تاريخ مي پردازند.
¤¤¤
... آنچه كه شما روزه داران بزرگوار را در آخرين جمعه ماه پر بركت رمضان جمع كرده است، در تظاهرات و راهپيمائي عظيم حضور و ظهور داريد و در سراسر ايران اسلامي در ميعادگاه نماز جمعه حضور پيدا كرديد؛ همان محكوميّت ( اسرائيل ) است.
دو بيان نوراني از قرآن كريم به عرضتان برسانيم و دو بيان از خاندان عصمت و طهارت؛ يعني بيان قرآن و عترت در زمينه استكبار مشخص بشود، بعد هم يك جمله كوتاهي درباره اسرائيل به عرضتان برسانيم، چون در اين زمينه بحث هاي مفصّلي تا كنون شده است و فرياد شما هم در تمام اين مسير نشانه اين بيداري بود.
امكان برقراري روابط سالم و زندگي
مسالمت آميز، حتّي با ( كافران )
ذات أقدس له به ما فرمود: شما مستقيماً با كسي درگير نباشيد، س لم باشيد ولو با كافر. كافري كه كاري با شما ندارد، شما با او كنار بيائيد. امّا مستكبر را فرمود تا مي توانيد طرد كنيد. اين مستكبر نه براي اينكه كافر است، چون در سوره مباركه ممتحنه فرمود : با كافران مي توانيد زندگي مسالمت آميز داشته باشيد. ظلم كردن به كافر حرام است؛ حالا اگر كسي كافر شد، مگر كسي مي تواند به او ظلم بكند ؟! مگر ظلم كردن به سگ جائز است در اسلام ؟! حرام است. ديني كه اجازه ظلم به سگ نمي دهد، به كافر
نمي دهد؛ مي شود عدل محض. اين دين، پرچمدار عدل است. پس كافر بحثش جداست !
ضرورت طرد ( مستكبران ) به دليل خوي عدم پايبندي آنان به تفاهمات
امّادر باره » مستكبر »؛ در بحث هاي قرآني دارد : فقات لوا ائ مه الكفر، نه با كافران ! بلكه به پرچمداران كفر رحم نكنيد، چرا ؟ آياچون كافرند ؟ نه. فقات لوا ائ مه الكفر نّهم لا ايمان لهم (1)، نه لا ا يمان لهم ! نه چون مؤمن نيستند و كافرند بجنگيد، بلكه چون
( ايمان ) ندارند. عهد را، پيمان را، قطعنامه را، سوگند را، قرارداد را، امانت را، هيچ چيز را رعايت نمي كنند !! كسي كه هر جا پيمان است،آن را مي شكند؛ هر جا قطعنامه است،آن را و تو مي كند. بسياري از احكام فرعي را دين به سنّت واگذار كرده، امّا خطوط محوري سياست را خودش تشريح كرده.
فرمود : با مستكبر چه جور مي خواهي زندگي كني ؟! قرارداد كني؛ هنوز مركب خشك نشده، نقض مي كند؛ پيمان ببندي، هنوز حرف تمام نشده نقض مي كند ! خوي استكبار، خوي و تو كردن است. آيابا اين مي شود مذاكره كرد ؟! با او مي شود عهد بست ؟! با او مي شود رابطه داشت ؟! كسي كه اصلاً خود را برتر مي داند، و اين حقيقت:الصّوره صوره ا نسان و القلب قلب ح يوان (2)براي او ملكه شد. او درنده است؛ فرمود : با او بجنگيد؛ فقات لوا ائ مه الكفر ، چرا ؟آياچون نّهم لا ا يمان لهم ؟ نه؛ چون نّهم لا ايمان لهم.-به فتح الف-
8 سال اين كشور زير سلطه بود، مگر گذاشتند قطعنامه عمل بشود ؟! اين فلسطين محروم، مگر
مي گذارند قطعنامه عمل بشود ؟! اين خوي، خوي «لا ايمان » است.آيا با او مي شود مذاكره كرد ؟ با او مي شود رابطه داشت ؟ با او مي شود حرف زد ؟! در كنار ميز مذاكره با او نشست ! اين سخن قرآن است : فقات لوا ائ مه الكفر نّهم لا ايمان لهم.
ارجحيّت » شهادت » بر زندگي زباله گونه
با مستكبران
مطلب مهم اين است كه ما دلمان مي خواهد زنده باشيم، كسي از زندگي بدش نمي آيد؛ امّا اين زندگي زباله است ! مگر ما نمي خواهيم خوب زندگي كنيم ؟ همين كه انسان چشم بست، لا تحسبنّ الّذ ين قت لوا ف ي سبيل الله امواتاً بل احياأ ع ند ربّ ه م يرزقون (3). ما در زيارت وارث يا امثال وارث مي گوئيم : اي كاش با شما شهداء بوديم. اين اي كاش را، ما كه مانده ايم، مي گوئيم. پيام شهيد هم اين است كه : اي كاش
مي فهميديد اينجا چه خبر است.
اين ( اي كاش ) را هر دو مي گويند؛ هم ما
مي گوئيم : يا ل يتني كنت معكم فافوز فوزاً عظيماً (4)، هم شهيد سوره ياسين مي گويد : يا ليت قوم ي يعلمون. ب ما غفر ل ي ربّي و جعلن ي م ن المكرمين (5). اي كاش اين بازمانده ها، اين پدر، مادر، قوم و قبيله من مي فهميدند اينجا چه خبر است؛ ديگر به آن زباله، دل نمي بستند ! من اينجا چقدر راحتم. من را جزء ( مكرمين ) كردند.
حشر مكرمانه شهيدان با ملائكه و خاندان عصمت و طهارت (ع)
« مكرمين » در فرهنگ قرآن كيانند ؟ در سوره انبياء داريد كه مكرمين ملائكه اند؛ بل ع باأ مكرمون. لا يسب قونه ب القول و هم ب أمر ه يعلمون (6)؛ در زيارت جامعه هم مكرمين خاندان پيغمبرند (7). شما در قرآن و روايات، مكرم بالأصاله غير از ملائكه و خاندان پيغمبر كس ديگررا سراغ نداريد. شهيد سوره ياسين مي گويد : اي كاش اين بازمانده ها مي فهميدند خدا مرا با ملائكه و خاندان پيغمبر محشور كرده. اگر ما اين را باور بكنيم، اين قات لوا ائ مه الكفر نّهم لا ايمان لهم ساليان قبل عمل مي شد !! اين پيام قرآن است.
تبيين خوي نقض عهد اسرائيلي ها
در بيان امير مؤمنان (ع)
امّا از نظر روايت؛ شما ببينيد اسرائيل كيست و چيست. در نهج البلاغه هست كه مروان حكم بعد از جريان حكومت حضرت امير (ع) اوّل بيعت كرد، بعد نقض عهد كرد و در جنگ جمل شركت كرد و اسير شد و حسنين (ع) را شفيع قرار داد كه او را آزاد كنند. وجود مبارك حضرت امير فرمود : نّها كفأ يهوديّأ لو بايعن ي ب كفّ ه لغدر ب سبت ه او سبّت ه (8). فرمود : اين خوي اسرائيلي دارد ! اين اگر جلوي رويم با من بيعت كند، پشت سر نقض مي كند. همين كه برگشت، نقض مي كند. اصلاً خوي اسرائيلي اين است ! فرمود : مروان الآن اسرائيلي فكر مي كند. مرواني حرف مي زند، عربي حرف مي زند، ولي ع بري واسرائيلي فكر مي كند !
ابطال تفكّر ناسالم اسرائيلي در بيان
امام رضا (ع)
زماني يك متكلّمي در مرو پيدا شد و با وجود مبارك امام رضا (ع) به مناظره نشست، و تفكّر تفويضي در او ظهور و حضور پيدا كرد. حضرت فرمود : نّي احس بك أنّك ضاهيت اليهود (9). فرمود : اي متكلّم، من خيال مي كنم تفكّر اسرائيلي داري ! اين چه فكري است كه داري ؟! پس اگر عمل است، دست مروان دست اسرائيل است كه علي كوتاه كرد. اگر فكر و انديشه، قدر و تفويض است، وجود مبارك علي الرّضاء (ع) كوتاه كرد. اصلاً « اسرائيل » يعني اين !
« خيانت در امانت »، خوي مستكبران اسرائيلي در فرهنگ قرآن كريم
شما مي بينيد حرف اسرائيلي ها را كه قرآن كريم نقل مي كند، چيست ! مي فرمايد اينها،( و م نهم ) يعني همين اهل كتاب كه منظور بخش مهمّش همين اسرائيلي ها هستند. و ا ن تأمنه ب دينار لا يؤدّه ليك لا ما دمت عل يه قائ ماً ذل ك ب أنّهم قالوا ل يس عل ينا ف ي الامّيّين سبيل (10). فرمود : اين اسرائيل نه تنها به مال تو تجاوز مي كند، نه تنها سارق مسلّح است، نه تنها به تعبير آقايان، تروريست دولتي است،بلكه اگر يك درهم به او امانت بدهي؛ تا نايستي، نمي گيري ! چرا ؟ چون منطقشان اين است كه : ل يس علينا ف ي الامّيّين سبيل؛ ما برتريم. ما اهل كتابيم، اينها امّي اند، درس نخوانده اند، نژاد پست ترند. اين خوي نژاد پرستي را قرآن ذكر كرد، تعليم كرد، بعد گفت : بجنگ.
بي خود كه نگفت بجنگ! بعد گفت : بايست؛
بي خود كه نگفت ايستادگي كن!
به بند كشيدن قداست « قدس شريف »
توسط مستكبران اسرائيلي و هم پيمانان آنها
همگي شاهديم كه تقريباً نيم قرن است كه بر فلسطين مظلوم چه مي گذرد. الآن اين استكبار جهاني به دست همين اسرائيلي ها قدس را در بند كشيده ! تنها سخن از مردم فلسطين نيست. اين،قداست قدس را به بند كشيده؛ چون قدس در بند است. و اگر چنانچه تل آويو است، همين تفكّر را دارد؛ واشنگتن است، همين تفكّر را دارد. اوّل اينها قدس را به بند كشيدند، بعد قدسيان را ! اين بيان نوراني حضرت امير را ديديد در آن عهد نامه مالك. فرمود : مالك ! اين دين قبل از من اسير بود؛ نّ هذا الدّين كان اسيراً ف ي ايد ي الأشرار، يعمل ف يه ب الهوي و يطلب ب ه الدّنيا (11). تنها خاك مردم نبود، خون مردم نبود؛ قبل از من قرآن و سنّت خاندان پيامبر و كعبه، اسير بود. اين در نهج البلاغه هست، در عوالي اللآلي و ناسخ التواريخ و اينها كه نيست ! الآن استكبار به دست داعيه داران اسرائيلي،« قدس » را در بند كشيده.
زنده بودن ياد و نام امام راحل (ره) با گسترش « روز جهاني قدس » در سراسر عالم
اميدواريم اين نام و ياد امام (رض) در آخرين جمعه ماه مبارك رمضان كه « روز جهاني قدس » نام دارد به سراسر عالم سرايت بكند؛ اين نسيم
ن شآء الله به مشام آزاديخواهان شرق و غرب عالم برسد. نام امام و سيرت و سنّت امام راحل با اين زنده است و اين مي شود امّ القراي جهان اسلام.
و خدا با شماست، مادامي كه شما با خدا باشيد؛ آن اوائل كه محور مبارزات مردم فلسطين خاك بود، بي اثر بود؛ خون بود، بي اثر بود؛ زبان بود، بي اثر بود؛ قوميّت بود، بي اثر بود؛ چون همه اينها امر ملكي است ! ولي به بركت پيروزي اسلام، وقتي مبارزه جنبه ملكوتي پيدا كرد، ديديد چقدر اثر گذاشت ! از آن به بعد البتّه آنها به فكر اسلام زدائي شدند، اينها به فكر اسلام خواهي اند. الآن مصاف مستقيماً بين استكبار است و اسلام، نه بين كفر و اسلام ! چون كافر بالأخره يك آزادي دارد.
( آوارگي ) و ( بردگي ) ملّت هاي مستضعف، خواسته نامشروع مستكبران
وجود مبارك سيّدالشهداء فرمود : كونوا احراراً ف ي دنياكم (12). يك عدّه كفّارند كه در دنيا آزادمنش اند. امّا استكبار مي گويد : يا ( آواره )، يا ( برده ). مگر مردم مسلمان فلسطين را تكه تكه نكرده ؟
عدّه اي را آواره، عدّه اي را برده. آنجور كشتار را همين داعيان حقوق بشر تصويب مي كنند؛ آنجور زجركش كردن و سربريدن را مدعيان حقوق بشر تنظيم مي كنند. از سوئي پرچم حقوق بشر، از سوئي هم باشمشير سر بريدن. بالأخره يك كسي بايد باشد كه دست اينها را بشكند ؟! چه بهتر كه به دست تواناي ايران اسلامي ن شآء الله آن دست ها شكسته شود و پرچم پر افتخار اسلام از ايران اسلامي به كعبتين منتقل بشود، تا امر فرج ولي عصر (أرواحنا فداه) فراهم گردد.
بخشي ازسخنراني معظم له در خطبه دوّم نماز جمعه قم
ـــــــــــــــــــــــــــــ
(1) توبه / 12
(2) نهج البلاغه / خطبه 87
(3) آل عمران / 169
(4) مفاتيح الجنان / زيارت وارث
(5) يس / 26 و 27
(6) انبياء / 26 و 27
(7) برداشت از : مفاتيح الجنان / زيارت جامعه كبيره
(8) نهج البلاغه / خطبه 73 ـ ...
قاله ل مروان بن الحكم ب البصره
(9) عيون اخبار الرّضاء/ 1 / 182
10) آل عمران / 75
(11) نهج البلاغه / نامه 53
(12) بحار الأنوار / 45 / 51

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14