(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 2 مهر 1388- شماره 19470
 

هلاكت زياده خواه
شيعه حقيقي
انتقاد سازنده
راهكارهايي براي حفظ اندوخته هاي رمضان
كدام علم عبادت است؟
تپش قلم



هلاكت زياده خواه

قال النبي(ص): اياكم والشح فانما هلك من كان قبلكم بالشح
پيامبر اعظم(ص) فرمود: از حرص و آز بپرهيزيد كه پيشينيان شما در نتيجه حرص هلاك شدند1.
1-نهج الفصاحه، ص 577

 



شيعه حقيقي

جابر جعفي نقل كرده است كه : در حضور امام باقر(ع) بودم، به من فرمود: «اي جابر! آيا كسي كه ادعاي تشيع مي كند براي او همين ادعا كافي است كه بگويد: دوستدار خاندان پيامبر(ص) هستم؟
سوگند به خدا، شيعه ما نيست، مگر كسي كه پرهيزكار بوده و از فرمان خدا پيروي كند، شيعيان ما را به اين صفات بشناسيد!
1-داراي تواضع و خضوع هستند.
2-امانت دار مي باشند.
3-بسيار به ياد خداوند هستند.
4-به پدر و مادر احترام مي گزارند.
5-اهل نماز و روزه هستند.
6-نسبت به همسايگان مستمند و بدهكار و يتيمان، مهربان مي باشند.
7-راست گويند، و قرآن مي خوانند، و زبانشان را درباره مردم (مسلمان) جز به نيكي نمي گشايند.
8-و در همه چيز براي خويشان خود، امين و درستكار مي باشند.
پرهيزگار باشيد، براي كسب پاداش الهي، عمل كنيد، بين خدا و هيچ كس خويشاوندي نيست، محبوب ترين بندگان كسي است كه پرهيزگار و مطيع خدا باشد.
اي جابر! سوگند به خدا كسي به پيشگاه خدا تقرب نمي جويد مگر به اطاعت...»
و ما تنال بولايتنا الا بالعمل و الورع: «و به ولايت و دوستي ما جز از راه عمل و پرهيزگاري نمي توان رسيد.»1
1-اصول كافي، ج 2، ص 74

 



انتقاد سازنده

پرسش:
انتقاد با چه روش و سازوكاري بايد انجام گيرد تا از آفات عيب جويي پرده دري و تخريبي به دور و جنبه سازنده و تكامل بخش آن حفظ شود؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سؤال ضمن تأكيد بر فرصت نقادي از ديگران به عنوان يكي از مهمترين شاخص هاي حركت اصلاح گرانه اجتماعي به مفهوم انتقاد، انتقاد و عيب جويي و تفاوت هاي آن اشاره كرديم. اينك در ادامه، دنباله مطلب را پي مي گيريم.
استاد مطهري درتفسير و تعريف نقد مي نويسد:
قوه نقادي و انتقادكردن، به معناي عيب گرفتن نيست؛ معناي انتقاد يك شيء را درمحك قراردادن و به وسيله محك زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخيص دادن است. (اسلام و مقتضيات زمان، ج1، ص285)
هدف از نقد و انتقاد در نظام ارزشي اسلام، پاره كردن و دريدن و ايجاد بدبيني در جامعه نيست، بلكه ارج نهادن به كار مثبت ديگران و يادآوري نقاط ضعف و قوت دركنار هم مي باشد. سنجش و ارزيابي و بررسي همراه با عدل و انصاف و ديدن درد و ارائه درمان، در مفهوم نقد صحيح نهفته است. بنابراين توصيف، انتقادكردن- برخلاف عيب جويي- كار آساني نيست.
انتقاد و نصيحت
انتقادكردن با نصيحت كردن از دو جهت متفاوت است:
1- هميشه انگيزه نصيحت، خيرخواهي و خدمت رساني است؛ ولي انگيزه انتقاد، گاهي ضرر رساندن به ديگري و تخريب چهره اوست كه از آن به انتقاد مخرب ياد مي شود.
2- زبان نصيحت، مختلف است؛ گاهي با انتقاد در پاره اي از موارد، با تحسين و تاييد انجام مي گيرد.
فلسفه انتقاد
شايد اين سؤال در اذهان برخي رسوخ كند كه چرا بايد از ديگران انتقاد كنيم؟ مگر انسان به كمك عقل و خرد خود نمي تواند راه صحيح زندگي را برگزيند؟
درپاسخ بايد گفت: در نهاد انسان، دركنار عقل، غريزه حب ذات نيز وجود دارد كه گاهي منشأ انحراف در نگرش آدمي به خود مي شود، به طوري كه ممكن است دركسي عيبي باشد، ولي از آن غافل گردد، درحالي كه همان عيب را در ديگري ديده و براساس آن قضاوت كرده است.
غريزه خوددوستي باعث مي شود درمواردي اعمال خود را توجيه نمايد و يا به دليل تاثيرپذيري از خانواده و اجتماع و منافع شخصي، عقل كارايي خود را از دست بدهد؛ دراين صورت بايد عقل ديگران را ضميمه عقل خود كند و از نقد و بررسي آنان استفاده نمايد. رسول خدا(ص) مي فرمايد: داناترين مردم، كسي است كه علم ديگران را به علم خود ضميمه نمايد.(خصال، ج1، ص5)
يعني خود را عالم مطلق نداند و از علم و آموزه هاي ديگران و انتقادهاي بجاي آنان استفاده كند.
انتقاد، هم به انتقادكننده سود مي رساند و هم به انتقادشونده؛ زيرا انتقاد شونده از اين طريق به عيب و كاستي هاي خود پي خواهد برد و در صدد جبران آن برخواهدآمد و انتقادكننده علاوه بر اين كه به وظيفه الهي خود عمل كرده و در پيشگاه خداوند مأجور خواهدبود، به طور غيرمستقيم از آن انتقاد، خود نيز بهره مند خواهدشد؛ زيرا اگر انتقاد در جامعه نهادينه گردد و به صورت فرهنگ درآيد، همه آحاد از محسنات آن برخوردار مي شوند.

 



راهكارهايي براي حفظ اندوخته هاي رمضان

محمدهادي مروجي طبسي
ماه رمضان و به ويژه شبهاي قدر آثار تربيتي و معنوي بسياري دارند كه هر كس به ميزان وسعت و گنجايش خود از آنها بهره مند مي شود. باتوجه به اين همه آثار و بركات كه پيشوايان ديني ما براي ماه رمضان برشمرده اند، بدون شك پس از پايان اين ماه مبارك بايد جهشي رو به جلو داشته باشيم و بركات و فيوضاتي كه در اين ماه براي خود اندوخته ايم حفظ كرده و حتي افزايش دهيم و حداقل تا سال آينده خود را بيمه كنيم.
امام محمدباقر(ع) ضمن روايتي فرموده اند: «... اي بندگان خدا، شما را مژده باد كه پروردگار از گناهانتان درگذشت و توبه شما را پذيرفت. پس آگاه باشيد و ببينيد كه ]پس از ماه رمضان كه گويا تولدي دوباره يافته و زندگي را از نو آغاز مي كنيد[ چگونه خواهيد بود.»1
اين نوشتار كوتاه تلاشي است براي پاسخ به اين سؤال كه: «چگونه مي توان اين آثار ارزنده را حفظ كرده و ارتقا بخشيد؟» و البته در لابه لاي بحث به تعدادي از آثار معنوي و تربيتي ماه رمضان نيز اشاره خواهد شد.
در پاسخ به سؤال فوق، با استفاده از آيات قرآن و روايات معصومين(ع)، راهكارهايي در پنج گام تدوين شده است. اينك اين راهكارها را كه تلاش شده ساده و قابل اجرا باشد، با هم از نظر مي گذرانيم:
گام نخست؛ ياري خواستن از خدا
در ماه رمضان آموختيم كه كارها را با ياد و نام خدا آغاز كنيم. اكنون نيز كه مي خواهيم چنين كار بزرگي را انجام دهيم، بايد نام خدا را بر زبان آورده و با توكل بر او، از خداوند بخواهيم كه ما را در انجام اين مهم توفيق داده و ياري كند.
گام دوم؛ برنامه ريزي
يكي ديگر از آموزه هاي مهم ماه رمضان نظم است؛ دقت و حساسيت فراوان در آغاز و پايان ماه، هماهنگي آغاز و پايان روزه با طلوع فجر و غروب خورشيد و زمان بندي مستحبات در ساعت هاي مختلف شبانه روز، همه و همه نظم و برنامه ريزي را به ما مي آموزند. گرچه نظم و هماهنگي از مجموعه هستي هويداست اما در اين ماه با برهم زدن برخي از عادت ها و اجراي نظمي نوين، به خوبي درك مي كنيم كه برنامه ريزي و تغيير عادت ها امكان پذير است.
ما نيز با نظمي كه از ماه رمضان آموخته ايم، بايد برنامه جامع و منسجمي را طراحي كنيم و بكوشيم تا از اين رهگذر عادت هاي پسنديده را تقويت و هماهنگ كرده و عادت هاي ناپسند را به تدريج از خود دور كنيم و به اين وسيله هر روز سال را براي خود به روزهاي ماه رمضان تبديل كنيم.
اين برنامه كه با پايان يافتن ماه رمضان آغاز شده و تا ماه رمضان آينده ادامه مي يابد، بايد چند ويژگي را دارا باشد:
الف- جامعيت: برنامه ريزي بايد جامع و در برگيرنده ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي باشد؛ هم جنبه هاي عبادي و معنوي را شامل شود، هم كار و اشتغال روزانه را در برگيرد و هم به ورزش و تندرستي توجه كند. به اين منظور بايد ليستي از كليات مهمترين فعاليت هاي يك ساله خود را تهيه كنيم.
ب- هدفدار بودن: اصولا هر برنامه ريزي كه هدف گذاري مشخصي نداشته باشد، نمي تواند چندان دوام بياورد، زيرا هدف گذاري، ايجاد انگيزه مي كند و انگيزه قوي براي اجراي برنامه، الزامي است. اهداف را مي توان در سه سطح كوتاه، ميان و بلندمدت سامان داد و براي اين كار نيز مي بايست فهرستي از اهداف هر سطح تهيه نمود.
ج- واقع بين و معقول باشد: اجرايي بودن برنامه وابستگي زيادي به اين عنصر مهم دارد كه هم در مرحله هدف گذاري و هم در مرحله تنظيم مواد برنامه، بايد مورد توجه قرار گيرد.
انتظارات بالا و توقعات بي جا داشتن از خود، ممكن است اجراي برنامه را با چالش مواجه كند. هم چنين اهداف و برنامه هاي بسيار ساده و پيش پا افتاده، اثر بخشي و كاربرد لازم را ندارد.
گذشته از اين ويژگي هاي كلي و نيز برخي جزئيات و ابعادي كه عموميت ندارد و هر فرد بايد براساس موقعيت ها، شرايط و توانايي هاي خود، آن ها را مورد توجه قرار دهد، در بعد معنوي و تربيتي اين برنامه- كه رسالت اين نوشتار اصالتا، پرداختن به آن است- توجه به محورهاي زير ضروري مي نمايد:
1-قرآن
ماه رمضان فرصتي طلايي بود كه كتاب آسماني خود را بيش تر بشناسيم و با آن بيشتر مانوس شويم. همه ما خوب مي دانيم كه گوش جان سپردن به كلام خدا نبايد محدود به اين ماه باشد؛ چرا كه قرآن كتاب عبرت آموز و برنامه زندگي است، اما پس از پايان ماه ضيافت الهي به دليل نداشتن برنامه، كمتر توفيق بهره مندي از آن را مي يابيم.
بنابراين اولين محوري كه در برنامه يك ساله خود بايد به آن توجه كنيم، تلاوت روزانه آياتي از قرآن با عنايت به ترجمه و مفهوم آن هاست.
بهترين راه اين است كه در ماه اول برنامه، روزانه نيم صفحه از قرآن را با ترجمه بخوانيم و پس از آن، هر ماه، نيم صفحه و سپس يك صفحه به اين ميزان بيفزاييم. ناگزير به آياتي برخورد خواهيم كرد كه مفهوم آن را حتي از روي ترجمه به خوبي درنمي يابيم، چاره اين است كه آدرس آن آيه را يادداشت نموده و در فرصت مناسب به تفاسير فارسي مراجعه كنيم.
با اين كار انس خود را با قرآن در طول سال حفظ و تقويت نموده و زمينه را براي بهره برداري هر چه بيش تر و عمل به دستورات نوراني آن فراهم مي آوريم.
2-نماز
بيدار شدن در سحرهاي ماه رمضان فرصتي ويژه به دست مي داد تا پس از شنيدن نواي ملكوتي دعاي سحر و اذان صبح، نماز خود را در اول وقت و در مسجد محله به جماعت به جا آوريم. هم چنين تمرين كرديم كه با وجود تحمل ساعت ها تشنگي و گرسنگي، پس از افطار با مقداري خرما، نماز مغرب و عشا را نيز در اول وقت بخوانيم.
ائمه معصومين(ع) سفارشات بسياري بر خواندن نماز در اول وقت، به جماعت و در مسجد داشته اند كه از آن جمله مي توان به روايتي كه از امام رضا(ع) نقل شده اشاره نمود: «... والصلاه في اول الوقت افضل»؛ نماز در اول وقت آن بهتر است. 2 اهميت نماز اول وقت تا جايي است كه علي بن ابراهيم قمي به سند خود از امام صادق نقل كرده كه: منظور از كساني كه خداوند آنها را چنين نكوهش فرمود: «فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون»3 كساني هستند كه نماز را بدون عذر شرعي از اول وقت به تأخير مي اندازند. 4
همچنين درباره همسايگان مسجد فرموده اند كه مكروه است بي جهت نمازهاي خود را در مسجد به جا نياورند. 5
سزاوار است ما كه خود را پيروان ايشان مي دانيم، به سفارشات آنها جامه عمل پوشانده و در تمام سال بكوشيم هرجا كه هستيم، به نماز نگوييم كار داريم، بلكه به كار بگوييم وقت نماز است و در اول وقت وضو گرفته و نماز خود را در هر وعده، به جماعت و در مسجد، به جا آوريم.
با اين كارهاي ساده مي توانيم ثواب نماز خود را صدچندان كرده و به آساني رضايت خداوند منان را به دست آوريم و اسباب آرامش رواني خود را نيز فراهم كنيم.
3- ترك گناهان و عادات ناپسند
ماه رمضان به ما آموخت كه چه آسان و فقط با اراده و تمرين مي توانيم عادت هاي مختلف خود را تغيير دهيم. تا پيش از اين ماه، سه وعده در روز غذا مي خورديم و بين اين وعده ها، ممنوعيتي براي خوردن و آشاميدن وجود نداشت.
اما در ماه رمضان، آموختيم كه با حذف يك وعده غذايي و چند ساعت پرهيز از خوردن و آشاميدن از سحر تا افطار- نه تنها مي توان عادي زندگي كرد بلكه مي توان سالم تر زيست و به علاوه فرصتي براي كارهاي ديگر ذخيره كرد.
در اين تمرين يك ماهه، كوشيديم كه با هواي نفس خود مبارزه كنيم و نه تنها از خوردن و آشاميدن بپرهيزيم كه دست و پا، چشم، گوش، زبان و ساير اعضاي بدن خود را از پيروي هواي نفس و انجام آن چه خدا نهي فرموده، بازداريم.
انسان معصوم نيست و ناگزير دچار خطا و لغزش مي شود اما بايد كاري كرد كه اين خطا و لغزش اولا به حداقل برسد و در ثاني موجب دور شدن از خدا و قساوت قلب نگردد.
راه اول، اراده و تمرين است؛ اراده ترك گناه و تمرين تدريجي پرهيز از گناهاني كه به آنها دچار هستيم و چاره دوم، توبه واقعي و طلب آمرزش حقيقي به محض لغزش و ارتكاب گناه است.
به عنوان مثال بايد طوري برنامه ريزي كنيم كه در ماه اول يكي از مهم ترين گناهاني را كه به آن مبتلا هستيم، اندك اندك از خود دور كنيم و سپس گناه ديگر. به اين ترتيب طي يك سال دست كم دوازده گناه مثل غيبت و دروغ و لقمه ناپاك و... را از خود دور كرده ايم و به همين نسبت به خدا نزديك تر شده ايم.
مي توانيم جريمه اي براي خود درنظر بگيريم (مثلا مقدار معيني صدقه براي فقرا) كه در صورت مرتكب شدن گناه مورد نظر، با پرداخت آن خود را تنبيه كرده و در ترك آن بيش از پيش بكوشيم.
به ياد داشته باشيم كه هرگز گناهي را كوچك نشماريم چرا كه طبق روايات ائمه اطهار(ع)، كوچك شمردن، گناه صغيره را به گناه كبيره تبديل مي كند. هر گناه هرچند هم كه كوچك باشد، سرپيچي از فرمان خالق و پروردگار است و بي توجهي به نعمت هاي او، پس هرگز گناهي را كوچك نشماريم و البته از رحمت و مغفرت خداوند نيز مأيوس نباشيم كه يأس از رحمت الهي گناه كبيره است.
افزون بر اين برخي از اخلاق ناپسند مثل عصبانيت زودهنگام (تند مزاجي)، گوشه گيري، حسادت، ناشكري، بي احترامي و بي توجهي به پدر و مادر و... را به همين روش مي توانيم از خود دور كنيم و زنگار هرگونه بدي و پليدي را از لوح دل بزداييم.
4- انجام واجبات و نهادينه كردن اخلاق نيك
يك ماه روزه گرفتن براي انجام فرمان الهي، زمينه اي بسيار مناسب ايجاد مي كند كه به دستورات و واجبات خداوند بيش از پيش اهميت داده و تلاش كنيم هر آن چه را خداوند از ما خواسته به خوبي انجام دهيم. شايد تاكنون- خداي ناكرده- نسبت به برخي از واجبات، بي توجه بوده ايم، واجباتي مانند خمس، زكات، حج و مانند آن همان قدر اهميت دارند كه نماز و روزه مهم هستند. پس از هم اينك بايد توجه به آنها را در برنامه خود بگنجانيم و از جبران گذشته نيز غفلت نكنيم.
به علاوه مي توانيم اندك اندك، اخلاق نيك و عادات پسنديده را تمرين كرده و در وجود خود نهادينه كنيم. خوش اخلاقي، صبر و شكيبايي، توجه به مستمندان و ياري آنها، رعايت عدالت و برابري بين اعضاي خانواده و زيردستان، صله رحم و... از جمله اخلاق پسنديده به شمار مي روند.
در مجموع مي توان گفت: ابتدا بايد نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي و فهرست كنيم و سپس براي حذف تدريجي نقاط ضعف و تقويت گام به گام نقاط قوت، برنامه ريزي كنيم.
5- دعا و نيايش
نيايش يكي از زيباترين جلوه هاي رابطه معنوي انسان با خداوند است كه به ويژه در ماه رمضان رنگ و بويي تازه يافته و حضور بسيار پررنگي در زندگي روزه داران پيدا مي كند.
انسان همواره حرف ها و رازهايي دارد كه كسي را براي بازگويي آن ها امين نمي يابد. همين باعث مي شود كه اين ناگفته ها در ناخودآگاه ذهن انباشته شود و گاهي به شكل عقده و افسردگي خودنمايي كند.
به جرأت مي توان گفت تنها كسي كه به سادگي و بااطمينان كامل مي توان اين رازهاي نگفتني را با او در ميان گذاشت و از او ياري خواست، خداوند است. او كه خود بر همه چيز آگاه است ولي در هر زمان و مكان پي برده مي توان با او سخن گفت و مناجات كرد. افزون بر اين دعا سلاح مؤمن در برابر مشكلات و شيطان پليد است كه به هيچ روي نبايد از آن غافل شد.
اين انس با خدا و دعا و نيايش را كه در ماه رمضان جلوه اي ويژه مي يابد، بايد در تمام لحظات و روزهاي سال پاس داشت. معصومين(ع) برنامه ريزي بسيار زيبايي براي دعا و نيايش در لحظات مختلف شبانه روز رمضان داشته اند كه ما بايد از اين برنامه الگو برداشته و در تمام روزهاي سال، مناجات با خدا را در برنامه هاي خودمان جاي دهيم.
براي شروع مي توان طوري برنامه ريزي كرد كه حداقل پنج دقيقه پس از هر نماز، با پروردگار خود خلوت كنيم. پس از چند هفته مي توان اين مدت را افزايش داد و نيز دوره هاي چهل روز خواندن دعاي روزهاي هفته، مناجات اميرالمؤمنين (ع) در مسجد كوفه و نيز دعاهاي كوچك صحيفه سجاديه (با توجه با معاني آنها) را در برنامه گنجانيد. همچنين مي توان زماني را براي خواندن دعاي كميل در شبهاي جمعه، در نظر گرفت.
نقش روزهاي خاص مثل دهه اول ذيحجه، شب و روز عرفه و اعياد فطر و قربان و غدير، نوروز، هفدهم ربيع الاول، سيزدهم تا پانزدهم رجب و نيمه شعبان، در اين برنامه ريزي معنوي نبايد فراموش شود.
6- توسل به ائمه معصومين (ع)
خداوند در قرآن مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله» 6 اي كساني كه ايمان آورده ايد، از خدا بترسيد و به خدا توسل جوييد.
پيشوايان دين اين گونه به ما آموخته اند كه براي درخواست حاجت هاي مادي و معنوي و نيز نزديك شدن به خدا مي توانيم آن ها را به درگاه خدا واسطه قرارداده و خدا را به حق آنان قسم دهيم تا خداوند نيز به خاطر آن بزرگواران به ما نيز عنايتي فرموده و خواسته هايمان را برآورده نمايد.
براي شروع مي توان دوره هاي چهل روزه نماز امام زمان 7، زيارت عاشورا، دعاي توسل و... را در برنامه جديد در نظر گرفت. در گام هاي بعدي مي توان زماني را براي رفتن به اماكن متبركه (امام زادگان و...) و هم چنين خواندن نماز جعفر طيار در روزهاي جمعه اختصاص داد.
البته بايد توجه داشت كه اين گونه مستحبات با وجود اهميتي كه دارند و فرصت كمي كه در صورت برنامه ريزي از ما مي گيرند، هرگز نبايد به واجبات لطمه اي وارد كنند و در اين صورت بايد برنامه را اصلاح نمود.
7- گسترش دانسته هاي ديني
بي ترديد شناخت صحيح، زيربناي عمل صحيح و صالح و عمل صالح ركن سهم سعادت است. ماه رمضان فرصتي بود كه از طريق شنيدن سخن سخنوران و كارشناسان ديني در لحظات سحر، افطار و ... بر حجم و ژرفاي معلومات ديني خود بيافزاييم.
اين كار شايسته را پس از ماه مبارك و در طول سال مي توانيم به همين روش و يا از راه خواندن كتاب ها و مقالات مناسب دنبال كنيم. مراجعه و مطالعه رساله مرجع تقليد و پرسش از كارشناسان نيز روش هاي مناسبي براي گسترش معلومات ديني است.
گام سوم عهد و پيمان
پس از اين كه ظرف چند روز، برنامه اي براي يك سال آينده خود تدوين و طراحي كرديم، بايد با خداي خود پيمان ببنديم كه تا آن جا كه مي توانيم بر اجراي آن ايستادگي كنيم.
گام چهارم؛ اراده
در ماه رمضان تقويت اراده را تمرين كرديم و ديديم كه اگر بخواهيم و از خداوند ياري بجوييم، مي توانيم كارهاي دشواري را انجام دهيم؛ تحمل چندين ساعت گرسنگي و تشنگي و نگه داشتن ساير اعضاي بدن از نافرماني خدا، كارهايي مهم است كه در ابتدا دشوار مي نمود اما با توكل برخدا و اراده آهنين خود، به انجام آنها توفيق يافتيم. اينك با پروردگار خود پيمان بستيم، بايد اراده كنيم كه بر پيمان خود استوار و وفادار بمانيم.
گام پنجم: اخلاص
در ماه رمضان تقويت اراده را تمرين كرديم و ديديم كه بخواهيم و از خداوند ياري بجوييم، مي توانيم كارهاي دشواري را انجام دهيم؛ تحمل چندين ساعت گرسنگي و تشنگي و نگه داشتن ساير اعضاي بدن از نافرماني خدا، كارهايي مهم است كه در ابتدا دشوار مي نمود اما با توكل برخدا و اراده آهنين خود، به انجام آنها توفيق يافتيم. اينك كه با پروردگار خود پيمان بستيم، بايد اراده كنيم كه بر پيمان خود استوار و وفادار بمانيم.
پيامبر گرامي اسلام «من اخلص لله اربعين يوما، فجرالله ينابيع الحكمه من قلبه علي لسانه» 8؛ هر فردي چهل روز (همه كارهاي خود را) با اخلاص و تنها براي خدا انجام دهد خداوند چشمه سارهاي حكمت را از دل بر زبانش جاري مي سازد.
اگر در انجام موارد ياد شده، اخلاص و قصد قربت داشته باشيم و تنها براي رضاي پروردگار انجام دهيم، نورانيت و معنويت سراسر وجودمان را فراخواند گرفت و چشمه هاي حكمت و معرفت در درونمان جاري خواهد شد و مشمول رحمت و پاداش الهي خواهيم شد.
وضو داشتن آغاز كردن كارها با نام و ياد خدا، ياري خواستن از او و احساس حضور خداوند در لحظه لحظه زندگي، در اين راه به ما كمك مي كند.
1- فضائل الاشهر الثلاثه، ص 72
2- وسائل الشيعه، ج 3،ص 90
3- سوره ماعون (107)،آيات 4 و 5
4- وسائل الشيعه، ج 3، ص 91
5- وسائل الشيعه، ج 3، ص 478
6- سوره مائده (5)، آيه .35
7- دو ركعت است كه در هر ركعت «اياك نعبد و اياك نستعين» يكصد مرتبه تكرار مي شود
8- بحارالانوار، ج 67، ص .249

 



كدام علم عبادت است؟

صادق گلستاني
بسياري از كساني كه در دانشگاه ها و يا در علوم امروزي تحصيل مي كنند، با اين پرسش مواجه مي شوند كه آيا تحصيلي كه انجام مي دهند و علومي كه مي آموزند، عبادت محسوب مي شود؟ همين پرسش به عنوان يك دغدغه براي اهل ايمان شمرده مي شود كه آيا به عنوان نمونه كار عمراني، يا كشاورزي و يا بازرگاني كه انجام مي دهند، مي تواند عبادت باشد؟ چگونه مي شود كه كار را با عبادت جمع كرد و همانند علوم ديني به عنوان امري عبادي درآورد و از آثار و بركات دنيوي و اخروي آن بهره مند شد.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با تحليل آيات و روايات به اين پرسش ها پاسخ دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
مفهوم عبادت
عبادت، نهايت تذلل و كوچكي است و تنها كسي شايسته چنين عبادتي است كه نهايت تفضل و بخشش را داشته باشد و او جز خداوند، كسي نيست. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 542، «عبد».)
اين معنا مي تواند به اشكال مختلف خود را نشان دهد. از اين رو هر كسي هر كاري را اگر به قصد تقرب الهي انجام دهد و در برابر خداوند خود را كوچك شمارد، عمل عبادي انجام داده است.
انسان با انجام اعمال عبادي مي كوشد تا به سوي خداوند تقرب يابد. اين اعمال كه از آن به اعمال صالح ياد مي شود زماني معنا و مفهوم عبادي مي يابد كه همراه با نيت و قصد تقرب باشد. از اين رو عمل مقبول به عملي گفته مي شود كه داراي نيت و قصد تقرب به خداوند باشد و از كارها و اعمالي باشد كه شايسته و مقبول خداوند است.
انسان با نيت صادق و اعمال صالح است كه مي تواند رضايت خداوند را به دست آورد و با فعليت بخشي صفات كمالي نهفته در ذات خويش، خود را به صفات الهي نزديك سازد و متصف به تأله شود. متاله كسي است كه خود را به صفات الهي آراسته و از عيوب و نقايص رهايي يافته است.
خداوند در آياتي چون 35 سوره مائده و 57 سوره فرقان و 19 سوره مزمل و 19 سوره علق و مانند آن از مردم مي خواهد تا براي تقرب به خداوند تلاش كنند. در همين آيات و آيات ديگر راه تقرب جويي و متاله شدن را در امور عبادي مي داند.
آن گاه خداوند در آياتي ديگر از قرآن اعمالي چون ادب و احترام در معاشرت با اهل ايمان را مايه نيل به مقام قرب الهي برمي شمارد (مجادله آيه 11 و الميزان، ج 19 ص 188 ذيل آيه) و در آيه 16 سوره هود استغفار را به عنوان راهي ديگر و در آيه 57 سوره اسراء اميد به رحمت الهي و در آيه 3 و 4 سوره انفال، انفاق خالصانه و در آيه 35 سوره مائده جهاد در راه خدا و در آيات ديگر، امور ديگري را به عنوان علل و عوامل تقرب جويي به خداوند معرفي مي كند.
آيه 61 سوره هود در يك كلمه هر عمل عبادي را عامل تقرب معرفي مي كند و آيا 162 و 163 تبيين مي كند كه انسان با هر كاري كه رضايت خداوندي در آن است مي تواند به وي تقرب جويد و از اين مقام بهره مند شود و از آثار آن سود برد.
اين گونه است كه مطلق علم و آگاهي به عنوان عامل تقرب و عبادت مطرح مي شود و خداوند در آيه 11 سوره مجادله از مردم مي خواهد تا با علم جويي، آهنگ تقرب را شتاب آميزتر از پيش در پيش گيرند.
در حوزه عمل نيز نه تنها اموري چون انفاق و احسان و نماز و روزه و جهاد و خمس و زكات و مانند آن، عبادت تلقي و تعريف مي شود، بلكه چنان كه از آيه 61 سوره هود مي توان دريافت، عمل عبادي و تقربي از نظر قرآن آباداني زمين است كه نيازمند علوم گوناگون و اعمال و كارهاي متنوع و مختلف است.
خداوند در اين آيه به روشني تبيين مي كند كه آباداني زمين و تمدن سازي يكي از ماموريت ها و مسئوليت هاي اصلي بشر در زمين است؛ زيرا فلسفه آفرينش انسان، خلافت الهي از راه متاله شدن و متصف شدن به صفات الهي است كه به شكل ربوبيت عبودي ظهور و بروز مي كند. عبوديت ربوبي و ربوبيت عبودي مقتضاي آن است كه بشر در رساندن همه چيزهايي كه مسخر وي مي باشند به كمال، تلاش كند و در مقام پروردگاري طولي قرار گيرد و كمال را براي همه چيز فراهم آورد.
بر پايه اين آيه و آيات ديگر مي توان اين مطلب را برداشت كرد كه انجام ماموريت و مسئوليت بشر، عامل رضايتمندي و خشنودي خداوند و در نتيجه تقرب به وي مي باشد. بنابراين مي توان گفت كه هر دانش و كاري كه بتواند اين مهم را به سرانجام برساند به عنوان عامل عبادي و تقربي شناخته مي شود.
علوم عبادي
از مطلب پيش گفته به سادگي مي توان اين برداشت را ارايه كرد كه همه علوم مي تواند به عنوان عامل تقرب و امري عبادي شناخته شود و تنها معيار سنجش داوري، نيت و قصدي است كه از علم و كار در نظر گرفته مي شود. به اين معنا كه اگر دانشي به قصد و نيت خشنودي خداوند تحصيل شود، دانشي عبادي است؛ زيرا انسان با اين دانش مي خواهد تا در نقش ربوبي و خلافت الهي وارد شود و به ماموريت خود در زمين جهت آباداني آن و موجودات هستي اقدام كند.
اگر بخواهيم در يك كلمه بدانيم كه چه علم و دانشي عبادت شمرده مي شود بايد به اين نكته توجه كنيم كه از نظر قرآن هر علم و دانشي مي تواند مفيد و يا زيانبار باشد؛ زيرا عامل در سودمندي و زيانباري هر علم ودانشي تنها نيت و قصدي است كه موردنظر شخص مي باشد. اگر شخص هر علم ودانشي را به نيت تقرب به خداوند و انجام مسئوليت ها و ماموريت هاي بشر در زمين از جمله آباداني و تمدن سازي انجام دهد، به عنوان علوم معرفتي و عبادي شناخته مي شود و آثار عبادت بر آن بار مي شود.
خداوند در آيه 122 سوره توبه و نيز 66 سوره كهف و ديگر آيات اين سوره كه به مساله ذوالقرنين پرداخته، به روشني تبيين مي كند كه اگر نيت و قصد بشر از تعلم و تفقه معارف دين و يا سير و سفر و يا هر كار ديگري، انجام ماموريت الهي و تقرب به وي باشد آن امر عبادي شمرده مي شود.
تمدن سازي و علوم مختلف
اگر يكي از ماموريت هاي اصلي و فلسفه آفرينش بشر، آباداني زمين و در يك كلمه تمدن سازي است، مي توان گفت همه علوم و كارهايي كه بشر انجام مي دهد اگر در اين راستا باشد، عبادت محض است و پاداش هاي آن را دريافت مي كند.
اين در حالي است كه از آيات و روايات به دست مي آيد كه گاه اعمال عبادي محض و يا دانش هاي ديني محض به سبب آن كه ابزار قدرت و ثروت است امري غير عبادي دانسته شده است و خداوند حتي اين افراد را تهديد به عذاب هاي سخت و شديد مي كند و مي فرمايد: يا ايها الذين امنوا ان كثيرا من الاحبار و الرهبان لياكلون اموال الناس بالباطل و يصدون عن سبيل الله و الذين يكنزون الذهب و الفضه و لاينفقونها في سبيل الله فبشر هم بعذاب أليم؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، بسياري از حبرها و راهبان، اموال مردم را به ناشايست مي خورند و ديگران را از راه خدا باز مي دارند و كساني را كه زر و سيم مي اندوزند و در راه خدا انفاقش نمي كنند، به عذابي دردآور بشارت ده. (توبه آيه 43)
بنابر اين هر علم و دانشي همانند هر كاري مي تواند ارزشي و ضد ارزشي باشد و به عنوان عبادت يا ضد عبادت تلقي گردد. آن چه به علم و عمل جهت مي دهد و آن را دو پر پرواز بشر به سوي متأله شدن (خدايي گشتن) تبديل مي كند، نيت و قصدي است كه از شخص بيرون مي آيد. اگر معارف قرآن را به قصد قدرت و ثروت بياموزد آن دانش ديني نه تنها عبادت نخواهد بود بلكه وزر و وبال او در دنيا و آخرت مي گردد و وي را به سوي آتش خشم و غضب الهي دوزخ رهنمون مي سازد.
در آيات 38 تا 69 سوره كهف، خداوند داستان ذوالقرنين و حكومت الهي او را گزارش مي كند كه چگونه قدرت و حكومت را به امري عبادي و تقربي تبديل كرد و حتي اعمال تمدني وي چون سدسازي و ديواركشي به عنوان امر عبادي داراي پاداش دنيوي و اخروي شمرده شد.
آيات 71 تا 02 سوره ص داستان علم و دانش و كارهاي تمدني حضرت داود (ع) را گزارش مي كند و يا آيات 61 تا 44 سوره نمل و 18 و 28 سوره انبيا به تلاش حضرت سليمان براي آباداني كشور و زمين از راه بهره گيري حتي از جني ها براي ساختمان سازي و صنايع نظامي و ريخت گري و شيشه سازي اشاره مي كند و اين گونه دانش ها و اعمال را عبادت محض مي شمارد؛ زيرا بر پايه ماموريت بشر و وظيفه خلافت الهي در زمين انجام مي شده است.
فعاليت ها و دانش هاي مختلف حضرت يوسف (ع) از جمله دانش تعبير خواب و علوم غريبه و نيز دانش مديريت آب و زمين وكشاورزي و دانش اقتصادي آن حضرت (ع) را درآياتي چند از جمله آيات 46 تا 101 سوره يوسف توضيح و گزارش مي كند تا به مردم نشان دهد كه هركاري مي تواند به عنوان كاري عبادي و هر دانشي مي تواند به عنوان علوم ديني و عبادت مطرح شود به شرط آن كه هدف و مقصد آن الهي باشد.
بسياري از اعمال و كارهايي كه انسان انجام مي دهد به علل دروني و عوامل بيروني كم تر از حد انتظار بشر مي باشد؛ از اين رو خداوند بيش تر از آن كه به اعمال شخص وشكل و قالب آن اعمال توجه داشته باشد، به نيت و قصد وي توجه دارد وپاداش اعمال را بر پايه مي سنجد، به ويژه اگر آن اعمال درمسير و قصد تقرب انجام پذيرد. لذا رسول خدا(ص) مي فرمايد: نيه المومن خير من عمله؛ نيت مومن بهتر از عمل اوست.پاداش نيز براساس نيت و قصدي است كه او در دل دارد هرچند به عللي كارش خيلي سست تر و ضعيف تر از انتظار باشد.
از پيامبر اكرم (ص) فرمودند: العلم علمان، علم الاديان و علم الابدان، دانش بر دو گونه است:
دانش دينها و دانش بدنها (محمدي ري شهري، محمد. دانش نامه احاديث پزشكي. ترجمه حسين صابر. قم: دار الحديث، 1385، ج1، 32).
اين روايت هرچند كه بر دو دسته از علوم پزشكي و ديني تاكيد مي كند ولي اين به آن معنا نيست كه ديگر علوم عبادي نيست؛ بلكه آن حضرت برلزوم توجه و اهتمام بيش تر به اين علوم تاكيد مي كند.
با توجه به اعمال و رفتار پيامبران و اوليا و اوصيا مي توان به روشني دريافت كه هردانش و كاري مي تواند به عنوان عامل تقرب به خدا دانسته شود. از اين رو پيامبران زيادي به دانش ها و كارهايي چون تجارت و بازرگاني و دامداري و بنايي و بافندگي و مانند آن مشغول بودند و شغل اصلي حضرت ابراهيم (ع) و فرزندان وي كه همه از پيامبران بودند، دامداري بوده است.
پـيامبر اكرم (ص) نيز سال هاي بسياري را به دامداري و شباني و بازرگاني اشتغال داشت و اميرمومنان (ع) به كشاورزي و باغداري و كندن چاه مي پرداخت.
اين درحالي است كه اگر اين امور را عبادت ندانيم بايد بپذيريم كه آنان بيش تر عمرشريف شان را به كاري غير از عبادت خداوند صرف كردند. اين درحالي است كه امامان معصوم (ع) و پيامبران (ع) با علم به اين كارها عبادت است و به قصد تقرب الي الله آنها را انجام مي دادند.
براساس همين منطق است كه اميرمومنان (ع) به كار كردن افتخار مي كرد و حكايت مي كند كه «روزي درمدينه سخت گرسنه بودم،از شهر بيرون رفتم تا كاري پيدا كنم و مزدي به دست آورم. مقداري از شهر دور شدم به كنار خانه زني رسيدم و ديدم مقداري گل خشك انباشته است دانستم كه وي مي خواهد آن گلها را جهت ساختمان، تركند، به نزد او رفتم و با وي قرار بستم كه در ازاي هر دلو بزرگ آب كه بر آن گلها بريزم يك دانه خرما بستانم. شانزده دلو كشيدم و از سنگيني دلوها دستم تاول زد. وي شانزده دانه خرما به من داد و من خرماها را به نزد پيامبر (ص) بردم و دو نفري آنها را خورديم.»
امام صادق(ع) دراين باره مي فرمايد:«اميرالمومنين (ع) بيل مي زد و زمين را احيا مي كرد و از درآمد و دسترنج خويش هزار بنده آزاد كرد».
از امام سجاد(ع) روايت شده كه آن حضرت (ع) همواره نهاني به حج مي رفت بي آن كه كسي او را بشناسد تا اين گونه بتواند درخدمت حجاج خانه خدا باشد و هرگاه شناخته مي شد، از آنان جدا مي شد و به گروه ديگري مي پيوست.
امام صادق و باقر(ع) سال ها به آموزش علوم مختلف از جمله علوم تجربي و نظري مشغول بودند و تنها به آموزش علم دين بسنده نمي كردند. اين گونه است كه دانشمندان و مخترعان و كاشفان بسياري از دانشگاه صادقين (ع) فارغ التحصيل شدند. دانشمند بنام جابر بن حيان، شيميدان بزرگ اسلامي از شاگردان آن حضرت (ع) بود.

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& اگر حساب و كتاب قيامت نباشد، شيريني هزار تولد به تلخي يك مرگ نمي ارزد!
¤ ¤ ¤
& غفلت، بيشتر از شمشير، انسان كشته است.
¤ ¤ ¤
&خداوند زيبا آفرين، الگوي «عروس و داماد»ي را در عرصه آفرينش، اصل قرار داده است!
¤ ¤ ¤
& براي خوب ها، بدي نخواه تا بدها برايت، بدي پرور نشوند!
¤ ¤ ¤
& بدترين چهره گناه، هيولايي است كه با قرار گرفتن در معرض انسان او را از رشد بازمي دارد!
¤ ¤ ¤
& گاهي براي اينكه به سوي زندگي بهتر حركت كنيم، به جاي اينكه بيشتر بدويم بايد «يك قدم فراتر» بينديشيم!
¤ ¤ ¤
& اگر باور كنيم كه اساس هدايت بر «محبت و عدالت» است، مردم فوج فوج به سوي بهشت مي شتابند!
¤ ¤ ¤
& دروغگويي كه حلاوت راستگويي را نچشيده است، راست راستگويان را دروغ مي پندارد!
¤ ¤ ¤
& آنگاه كه مرگ توسط انسان چشيده شود، او مي تواند الي الابد در كنار نيات و كارهايش زنده بماند!
¤ ¤ ¤
¤ راز جاودانگي اسلام در آن است كه هر چه علم پيشرفت مي كند چهره اسلام درخشانتر مي شود!
¤ ¤ ¤
& دانا در سكوت فرياد مي زند و نادان با فرياد ساكت مي شود.
¤ ¤ ¤
& آنكه انتقام مي گيرد خويش را ساكت مي كند و آنكه عفو مي كند خود و ديگران را مي بخشد !

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14