(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 2 مهر 1388- شماره 19470
 

راه هاي مقابله با فتنه 18
دولت در وضعيت مغشوش زندگينامه جمعي از رجال پهلوي46

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




راه هاي مقابله با فتنه 18

حضرت امام علي(ع)، جملأ عجيبي در اين باره دارند كه بسيار هشداردهنده است. حضرت تأكيد مي كنند كه هر كس شما را به تفرقه بخواند و عملاً باعث از هم گسستن اتصال مردم با يكديگر شود او را بايد كشت اگر چه علي باشد!!
فاًن يدالله علي الجماعه ، و اًيّاكم والفرقه ، فاًن الشّاذ م ن النّاس ل لشيطان ، كما أن الشّاذ م ن الغنم ل لذئب . الا من دعا اًلي هذا الش ّعار فاقتلوه و لوكان تحت ع مامت ي هذ ه . (126)
قطعاً دست خدا با اجتماع است. برحذر باشيد از تفرقه، چرا كه هر كس از مردمان كه از اجتماع جدا شود صيد شيطان خواهد شد چنانچه گوسفند جدا شده از گله، نصيب گرگ مي شود. آگاه باشيد هر كس كه شما را به اين شعار (شعار خوارج كه مايأ تفرقه و جداسازي مردم از اجتماع بود) فرا بخواند، او را بكشيد اگر چه من چنين كنم!
شعارهاي فتنه برانگيز، مهمترين زيانش، بر هم زدن وحدت امّت اسلامي است. وحدت كه شكست، اسلام مي شكند. وحدت كه شكست، رهبري الهي اطاعتش بر زمين مي ماند. وحدت كه شكست، تسلّط دشمن امكانپذير مي شود.
اطاعت از رهبري، رمز ماندگاري وحدت و ناكامي فتنه و فتنه گران است. امام علي(ع) مي فرمايد در زمان فتنه هاي بزرگ: از اطراف رهبرتان پراكنده نشويد كه اگر چنين كنيد، خود به سرزنش خويش خواهيد نشست.
و سپس خود را يعني رهبري را در فتنه ها، چون چراغي در تاريكي مي داند كه با نور روشنايي آن مي تواند از فتنه به سلامت خارج شد:
مثل من در ميان شما، همانند چراغي است در تاريكي؛ هر كه داخل شود بايستي از نور آن استفاده كند. (127)
6- وبن يت عليه أركان الطّاعه
و بنا كنيد بر اجتماع خود پايه هاي اطاعت را
اجتماع براي حركت به سوي اهداف خود بايستي رهبر داشته باشد، كاروان اجتماع انساني بايد كاروان دار داشته باشد و اين رهبر و كاروان دار بايد از طرف اجتماع اطاعت شود تا بتواند آنها را راه ببرد. كدام كاروان مي تواند به مقصد برسد و سالم برسد اما از كاروان دارش اطاعت و پيروي نكند؟ علي(ع) با همه توانايي و علم و ارتباط با خداوند، وقتي مردم كوفه از انجام دستوراتش سر باز مي زنند يا سستي مي كنند، بر مي آشوبد و فرياد مي زند كه من در ميان شما اطاعت نمي شوم تا با فرمانم شما را بر عليه دشمن اسلام، معاويه، بسيج كنم و دهان ياوه گوي او را خرد كنم و چه دردناك است فرماندهي كه اطاعت كرده نمي شود.
وقتي جامعه حول محور مشترك خود منسجم شد، وحدت پيدا كرد، حالا بايستي حركت را ادامه دهد و از پيچ و خمها، و دزدان كمين كرده و خطرات ديگر بگذرد، در اين جا نقش رهبري مشخص مي شود، بايد از رهبري اطاعت كند، رهبري كه به راه، بيش از همه آشناست، به هدايت و سلامت امّت بيش از همه مي انديشد و بيش از همه نگران امّت است و بيش از همه هدف را مي شناسد.
و چرا اين جرثومه هاي نافرماني، اين چنين سعي مي كنند جامعه را به سوي نافرماني سوق دهند؟ تقدس و ولايت رهبري را بگيرند تا نافرماني موجه شود و بي اهميت تلقي گردد؟ چرا؟ طراحان «نافرماني مدني» دنبال چه هدفي هستند؟ در جامعه اسلامي نافرماني از كي؟
شما مردم، به پند علي(ع) كه آشناي درد است و بيناي به تاريخ و عبرتهايش و تجسّم تاريخ دردناك نيم قرن اوّل اسلام است، گوش فرا دهيد و سياست بازان را فرو گذاريد و پايه هاي اطاعت از رهبري را در خود و جامعه قوّت بخشيد و هرگز، لحظه اي در هيچ كاري - هر چند كوچك - فكر تخطّي و انحراف و نافرماني را به خود راه ندهيد كه سكّان دار شما با خداست و به امر خدا دلسوز واقعي شماست و ارادأ خداوند را در تحقّق آقايي و عزّت شما در دنيا، دنبال مي كند.
7- واقدموا علي الله مظلومين ولاتقدموا عليه الظال مين
سعي كنيد پيش خدا مظلوم حاضر شويد ولي ظال م حاضر نگرديد
با حق ّ ماندن و با محور حق ّ، امام، وفاداري نمودن، البته مظلوميت دارد. صبر كردن با امام و جبهأ حق ّ خون دل خوردن دارد. در جبهأ امام پايدار ماندن، اهانتها و جوّسازيها را به دنبال دارد. اما اين مظلوميت در نزد خداوند، پذيرفته تر است از آن كه ظالم و ستمگر در آستانش حاضر شويم. اين مظلوميتي است توأم با تشخيص درست و تلاشي در حد تكليف و جهاد در راه خدا تحت لواي حق ّ، و با آن مظلوميتي كه ظالم را تقويت مي كند و ظلم را در جامعه مي گستراند تفاوت دارد. حق ّ تعالي ظالم و مظلوم مقصر، هر دو را ناپسند مي دارد. چه بسا حضور در جبهأ حق ّ كه موجب پايمال شدن حقوق فردي و شخصي انسان بشود، اين مظلوميت است كه خوشايند حضرت حق ّ است و حضور با اين حال نزد او زيبندأ مؤمنان است. التزام بر وحدت امّت اسلام و برپايي اطاعت از رهبري در ميان مردم، به صبر و شكيبايي نياز دارد و اي بسا حق ّگراياني كه به خاطر كم طاقتي (و به اصطلاح كم آوردن) از مدار حق ّ خارج شده و ستمگر در محضر خدا حاضر شوند!
علي(ع) در مورد دشواري طريق حق ّ مي فرمايد:
ولايحم ل هذا العلم اً لاّ أهل البصر و الصبر
پرچم حق ّ را تنها كساني مي توانند بر دوش كشند و بلند نگهدارند كه اهل بصيرت و صبر باشند.
ريزشهاي ياران و خواص و صحابي از جبهه حق ّ يا به خاطر عدم تشخيص حق ّ يعني كمي بصيرت و يا به دليل كم طاقتي و نداشتن صبر در حدّ ضرورت بوده است.
بسم الله الرّحمن الرّحيم
والعصر ، ا ن الا نسان لفي خسرا، ا لاالذين آمنوا و عم لواالصّال حات و تواصوا ب الحق¤ و تواصوا ب الصبر .
قسم به زمان، كه انسان در خسران و زيان است مگر كساني كه ايمان آورده، عمل صالح انجام داده و دعوت به حق ّ و صبر نمايند.
شكيبايي و تحمل راه حق ّ و سختيهاي مختلف آن براي در امان ماندن از فتنه ها و دام فتنه گران لازم است، اگر چه به مظلوميت بيانجامد. كه مظلوميت فقط در جبهه حق ّ و ياران آن مصداق دارد.
8- واتقوا مدار ج الشيطان و مهاب ط العدوان
بپرهيزيد از راههاي شيطان، و از مكانهاي ظلم، دوري كنيد.
مدارج = راهها
در اين جا علي(ع) ما را برحذر مي نمايد از عمل كردن همانند شيطان و قرار گرفتن در راه او، و رهروي او، و ما را از مكانهاي ظلم، مكانهاي گناه، مكانهايي كه وسوسه و شبهه و بدعت و نافرماني و تفرقه را القأ به ذهنها و دلها مي كند برحذر مي دارد.
چنانچه خداوند نيز ما را در قرآن از جاهايي كه در آن لغو و بيهوده گويي مي شود برحذر مي دارد. و از جايي كه منافقين و كفار و بدكرداران به استهزأ و بدگويي از دين و مؤمنين نشسته اند برحذر مي دارد.
علي(ع) مي داند كه اين محافل مدعي اصلاحگري و روشنفكري و خودرأي هستند كه انديشه هاي انحرافي را القأ مي كنند. مي دانند كه در جلسات متعددي كه اوليأ شيطان در شهر كوفه منعقد مي كردند، چگونه سفسطه ها و مغلطه ها و بازي با الفاظ و مفاهيم، دلهايي را سست مي كرد. مي داند كه خوارج در اين مكانها چه وسوسه هايي مي كنند و چه برداشتها و تفسيرهاي انحرافي را رواج مي دهند. مي داند كه محافل گناه و بيهودگي، پوچي و خوشگذراني؛ سست كنندأ ايمان و اعتقاد به اسلام و رهبري است و چه اثر سويي بر وحدت و انسجام جامعه دارد و ما را برحذر مي دارد از شركت در اين مكانها كه مصداق بارزي از حضور در راههاي شيطان است.
9- ولاتدخ لوا بطونكم لعق الحرام فا نكم ب عين من حرم عليكم المعص يه و سهل لكم سب يل الطاعه
در شكمهاي خودتان لقمه هاي حرام جاي ندهيد زيرا كه خدا نافرماني را براي شما حرام كرده و راه اطاعتش را آسان گردانيده است.
آنهايي كه تا مسائل شرعي مطرح مي شود، مي گويند: «ول كنيد، گذشت دورأ اينها!!» بشنوند كه علي(ع) براي گريز از اسارت در فتنه ها پند مي دهد كه از لقمأ حرام پرهيز كنيد، چرا كه لقمأ حرام هم از نظر جسمي و هم از نظر رواني انسان را آلوده مي كند، او را متمايل به فساد و گناه مي كند، در او زمينأ پذيرش ناپاكيها را فراهم مي كند و هم او را سوق مي دهد به سوي ستم كردن، به سوي استثمار، زيرا كه برايش تفاوتي ندارد لقمه حرام و لقمأ پاك، راه مشروع و راه نامشروع، در حالي كه خداوند معصيت را حرام كرده است و راه طاعت را گشوده است.
زماني كه سيد شهيدان و سرور جوانان اهل بهشت، امام حسين (ع)، در كربلا، ايستاد تا مردم را موعظه كند و آنهايي را كه بدون آگاهي در سپاه ظلم و تباهي به جنگ وي آمده اند، روشن سازد و حجّت را بر همگان تمام نمايد؛ سپاه كوفه به دستور عمر سعد، صدا به هلهله بلند كردند و با كف زدن مانع از رسيدن صداي حضرت اباعبدلله به گوش سپاهيان شدند. حضرت لحظه هايي درنگ نمودند تا كمي از هلهله و كف زدنها كاسته شد، آن گاه كوتاه فرمودند كه، اين لقمه هاي حرام است در شكمهاي شما كه مانع شنيدن صداي حق ّ مي شود.
آري شنيدن صداي حق ّ، صلاحيت مي خواهد. شنيدن صداي حق ّ يعني بيدار شدن و فهم آنچه بر انسان مي گذرد و چنين كسي فتنه را مي شناسد و در دام آن گرفتار نمي شود، اما زمينه مي خواهد شنيدن صداي امام و زمينه مي خواهد لبيك گفتن به آنچه امام مي فرمايد. لقمه حرام كه نافرماني حق ّ تعالي است، چنين زمينه هايي را از بين مي برد و زمين دلها را شوره زار مي سازد.
بسا كساني را كه اباعبدالله خود به سراغ آنان رفت يا قاصدي براي همراه نمودن آنان با خود به سويشان گسيل داشت، اما از پذيرش حق ّ و ماندن در كنار او سر باز زدند؟ چه افراد بسياري كه تا شب عاشورا در كنار حسين(ع) بودند و تا صحبت از شهادت شد و بر خاك افتادن ماندگان با او، و تا بيعت را از گردن آنان برداشت، راه فرار در بيابان در پيش گرفتند و شبانه خود را از معركأ جدال حق ّ و باطل دور ساختند؟
توجه به فرمان حق ّ و احكام الهي و حلال و حرام او، دلها را آماده پذيرش حق ّ و وفاداري نسبت به آنان مي سازد و بي توجهي به آنها، زمينه را براي در فتنه افتادن و بدعاقبتي فراهم مي نمايد.
اينهايي كه برشمرديم راههاي مقابله با فتنه است. چنانچه مشاهده مي شود، قسمتي از اين دستورات خودسازي است و قسمتي ديگر مربوط به اجتماع و جامعه سازي است.
لذا در جمع بندي، راههاي مبارزه با فتنه و فتنه گران را دو بعد بررسي مي كنيم. بعد فردي، بعد اجتماعي يا به سخن ديگر، خودسازي و جامعه سازي.
الف: خودسازي
در اين زمينه دو اصل وجود دارد:
1- تقوا:
تقوي از لغت وقايه به معني ترمز است و مي توان آن را، خود نگهداري، پرواداري ترجمه و معني كرد.
واعلموا أنه من يتق الله يجعل له مخرجاً م ن الف تن (128)
آگاه باشيد هر كه تقواي خدا را بدارد، خدا براي او راه خروجي از فتنه قرار مي دهد. تقوا حصار محكم ايمان و يقين است كه تيرهاي فتنه گران را بر آن كارگر نيست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
126- نهج البلاغه، خطبه 229.
127- نهج البلاغه، خطبأ 229.
128- نهج البلاغه، خطبه 281.

 



دولت در وضعيت مغشوش زندگينامه جمعي از رجال پهلوي46

6- اظهارنظرهاي متفرقه: « سپاه دانش» دولتي و ساير سياست هاي به اصطلاح مترقي يا سياست هاي اصلاحات فرهنگي نظير فعاليت هاي جهانشاه صالح در دانشگاه تهران، همگي در جهت محدود كردن فرهنگ هستند. درخشش به صالح به عنوان فردي كه فقط به درد پاسبان شدن مي خورد، اشاره كرد و اين كه به اصطلاح اصلاحات، به طور اساسي ناشي از خواست اعليحضرت به خلاص كردن دانشگاه از تهديدات سياسي افراد، هم دانشجويان و هم اساتيد، مي باشد. مابقي آن براي روسفيدي در مقابل آمريكائيان است. او گفت كه نحوأ آموزش هاي عالي در دانشگاهها و نحوأ آموزش در دبيرستانها به وضوح نشان مي دهد كه هدف رژيم به جاي زياد كردن تعداد افراد باسواد و تحصيلكرده در ايران، كاهش آنها مي باشد به طور كاملاً واقع گرايانه، از ديد اين رژيم، جامعأ تحصيلكرده، آگاه تر و ناراضي تر است و بنابراين جامعأ خطرناكتري است. وقتي به درخشش تذكر دادم كه در سفر اخيرم به گيلان، يك سپاهي دانش را در دهكده اي ديدم كه پيشرفت قانع كننده اي داشت و مورد احترام دهاتيها بود، او گفت كه احتمالاً يك «قطعأ نمايشي» بوده است و اين كه به هر حال، اين «سربازان» نمي توانند يك شغل آموزشي را واقعاً مؤثر انجام دهند. آنها فقط در جهت آموزش دادن به رهبران روستا و احياناً چند كودك كه بتوانند بخوانند، تحركاتي خواهند داشت، ولي به طور بنيادي برنامه آبكي است و از نظر كمي و كيفي كافي نيست. اگر شاه واقعاً به آموزش توده اي و فراگير علاقمند بود، مي توانست مقداري از بودجأ ارتش را بگيرد و آن را از طريق وزارت فرهنگ، به يك برنامأ آموزشي مؤثر اختصاص دهد. چون اين گونه است، به برنامأ آموزشي و اهدافي كه من در زمان وزارتم با كمك يونسكو تهيه كردم، نه تنها دست نيافتند، بلكه در واقع آن را به طور جدي پس زدند. (در يك لحظه او به وزير فرهنگ، خانلري، به عنوان يك معتاد حشيشي اشاره كرد).
درخشش قبلاً در مذاكراتمان تذكر داده بود كه وقتي اميني به وي گفته است از يك ايراني كه در سفارت آمريكا خدمت مي كند، شنيده است كه او (درخشش) با آمريكائيان همكاري مي كند و حتي به يكي از مأموران سفارت قبلاً يك كپي از «اعلاميأ اميني» را داده است (در 10 سپتامبر توزيع شد) حسابي دستپاچه شده بود. درخشش به صورتي دوستانه تأكيد كرد كه نمي خواهد هيچ مورد سياسي را كه با من دربارأ آن بحث مي كند، جايي پخش شود. من او را مطمئن ساختم كه در اعتماد وي خيانت نكرده ام و در مورد اعلاميأ اميني و همچنين تماسهايم با وي و اين كه اعلاميه اي از وي دريافت داشته ام، با كارمندان ايراني سفارت صحبتي نكرده ام. من او را مطمئن ساختم كه در مورد گفتگوهايم با وي فقط با مقامات سفارت كه در بخش سياسي خدمت مي كنند، مذاكره نموده ام. او اظهار داشت، درك مي كند كه من مجبورم هر مذاكرأ مهمي را كه با وي داشته ام، گزارش نمايم، ولي اميدوار بود كه من آنها را فقط با مقامات «مطمئن و قابل اعتماد» در ميان بگذارم. من نتوانستم منظور وي از ضميمه كردن كلمأ مهم به اين مذاكرات را دريابم.
درخشش، محمد - 10
خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان
زمان و مكان: 28 سپتامبر 1963 - 6/7/42 منزل آقاي درخشش
صورت مذاكرات شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت
اظهارنظر:
من يك نسخه از سخنراني سفير هلمز (به فارسي) در مورد «موافقت حكمران» را به درخشش دارم. او از من تشكر كرد و گفت آن را مطالعه خواهد نمود و در آينده راجع به آن با من بحث خواهد كرد.
او سر حال بود و اتاق نشيمن وي به طور غير معمول مملو از روزنامه ها، مجلات، نشريات و تعداد زيادي كتابهاي مربوط به اصلاحات ارضي و بانكداري و امور مالي بود. روي يك ميز چاي خوري، مجلات زيادي از نشريات اطلاعات قرار داشت. بعد از مقدمه كوتاهي او اظهار داشت كه درس انگليسي خود را براي امروز مرور نكرده است، لذا ما مذاكراتمان را به فارسي ادامه داديم.
1- خبرچين علي اميني در سفارت
در پاسخ به سؤال من، درخشش گفت او از علي اميني پرسيده است كه كارمند ايراني سفارت كه علي اميني را در جريان همكاري وي ( درخشش) با آمريكائيها قرار داده چه كسي بوده است؟ علي اميني در پاسخ گفته متأسف است، او نمي تواند اسم شخص را بگويد. وقتي درخشش مجدداً از وي پرسيده بود، او جواب داده كه كورش شهباز نبوده است.
2- وضعيت جاري: سرخوردگيها، نارضايتي ها
در خلال مذاكراتمان، درخشش اظهار داشت كه جو سياسي پس از «انتخابات» به قدري تأسف بار (اسف انگيز) است كه حتي وزرأ و بوروكراتهاي مقام بالا از ناراحتي و بي قراري عميق رنج مي برند. او گفت در طول هفتأ گذشته، چند نفر از وزراي كابينه به طور خصوصي به وي گفته اند كه دولت در وضعيت «مغشوشي» است كه هيچ كس نمي داند به كدام جهت سوق داده مي شود. رئيس ديوان عالي قضايي، اسكويي و چند قاضي ديگر به وي گفته اند وزارت دادگستري در رقت انگيزترين وضعيتش از آغاز تاكنون مي باشد. يك مديركل در وزارت فرهنگ متأسف بود كه تسهيلات مناسب براي مدارس در تهران وجود ندارند، زيرا هيچ برنامه اي از قبل براي تأمين فضاي كافي (كه تازه در فكر اجاره آن افتاده اند) و معلم براي مدارس آمادگي كودكان شش ساله، به تصويب نرسيده است. يك مقام وزارت كار براي جمله بندي پيش نويس دستورالعملي كه سعي بر تشريح چگونگي به كار گرفتن طرح مشاركت در 20 درصد سود را دارد، به ديدن من آمده و گفته است كه وزارت كار به طور جنون آسايي در حال تغيير است. درخشش پرسيد چگونه مي توان قبول كرد دولتي كه مقامات بالاي آن در لحظات ارزيابي صادقانه به سرخوردگيها، نارضايتي ها و ناخوشنودي هايشان از مسيري كه امور در آن حركت مي كنند، اقرار مي نمايند، بازدهي خوبي داشته باشد.
درخشش، توجه مرا به اطلاعات (روزنامه) امروز جلب نمود كه دولت اعلام نموده است از اين پس از چاي وارداتي ماليات گرفته نخواهد شد. او گفت كه اين مسئله موجب واردات چاي خارجي خواهد شد و درآمد هزاران چاي كار را در گيلان و مازندران از بين خواهد برد. وقتي از وي پرسيدم چرا دولت ماليات را از چاي وارداتي لغو نموده است، گفت بدون شك بين صادركنندگان چاي خارجي، واردكنندگان محلي چاي و وزارت اقتصاد يك تباني صورت گرفته است. او پرسيد «آيا اين دولتي است كه معتقد است بايد وضع زندگي دهقانان فقير بهتر شود؟»
او مجدداً به تيترهاي روزنامه بازگشت كه نخست وزير علم گفته است كه دولت به زودي مقررات و كنترلهاي جديد دولت بر تجارت و صنايع را به تصويب خواهد رساند. او سپس پرسيد «آيا اين راهي است كه اعتماد اقتصاد را جلب نمايد؟» در آخرين فوريه يا مارس، يك كنفرانس اقتصادي به منظور فرموله كردن دستورالعمل هاي دولتي تشكيل شد تا تجار، سرمايه گذاران و غيره بتوانند برنامه هاي خود را تنظيم نمايند. آيا رژيم در پيگيري بعضي از پيشنهادات خوب كنفرانس مزبور هيچ كاري انجام داده است؟ نه، حكمفرمايان هرج و مرج طلب و افراد فاسد، تا آن جا كه مي توانند در حال پر كردن جيب هايشان هستند. در اين حال، ماشين تبليغاتي دروغ هايي در مورد مبارزه با فساد بيرون مي ريزد. چه نمايش مضحكي! و بسياري از خارجي ها ادعا مي كنند كه نمي توانند همه اينها را ببينند! آنها فقط «شاه خوب» را مي بينند كه شجاعانه انقلابي را براي كمك به مردم خودش آغاز كرده است. چه مهملاتي! شاه خوب 20 سال وقت داشته است كه كارهاي خوب براي مردم خود انجام دهد و همأ آنچه انجام داده است بيرون ريختن چند قطره و دروغ هاي بسياري بوده است كه بتواند تاج و تخت خود را چند صباحي بيشتر حفظ نمايد. آيا اين مطلقاً شرم آور نيست؟ ايران چه بدبخت است، يك كشور فقط با 20  ميليون نفر جمعيت، با سرمايه هاي زياد كشاورزي، منابع معدني دست نخورده و يك درآمد ساليانه 400 ميليون دلاري فقط از نفت، همچنان با وابستگي به كمك هاي خارجي ادامه مي دهد. اين همه پولهاي كمك هاي خارجي كجا رفته است؟ كجا مي رود؟ آيا غير از يك ارتش چه چيز ديگري براي نشان دادن به دست آورده ايم كه تنها منظور و هدف واقعي آن تسلط بر مردم ايران است و. . . البته آن سدهاي قابل ملاحظه اي، نظير سفيد رود، جايي ساخته شده است كه سطح آب منطقه به قدري زياد است كه سيستم سنتي قناتها به خوبي مي تواند آب مناسب را براي منطقه تأمين نمايد. همين مطلب براي سد دز نيز صادق است، كه حتي از نظر هزينأ اقتصادي نيز مقرون به صرفه نبود، 170000 ريال براي هر ليتر آب، در حالي كه يك سيستم قنات خوب توسعه يافته، همين مقدار آب را با هزينأ فقط 4200 ريال براي هر ليتر مكعب تأمين مي كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14