(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 2 مهر 1388- شماره 19470
 

چالش هاي نخست وزير جديد ژاپن
جابه جايي قدرت در ژاپن چشم بادامي ها به سوي تصميمات بزرگ



چالش هاي نخست وزير جديد ژاپن

مترجم: محبوبه مسعودنيا
«يوكيوهاتوياما»، داراي دكترا از «استنفورد» است. او توانست در انتخابات پارلماني اخير، حزبش (دموكراتيك) را بر حزب رقيب (ليبرال دموكرات) در ژاپن پيروز كند. اين پيروزي سؤالاتي را درباره اين كه وي سياست هاي مستقل تري در ارتباط با ايالات متحده را دنبال مي كند، پيش آورد.
حزب هاتوياما بيش از 300 كرسي از 480 كرسي موجود را به دست آورده است. طي 54 سال گذشته تاكنون، ليبرال دموكرات ها ژاپن را اداره كرده اند.
هاتوياما با كسب مدرك تحصيلي تكميلي از استنفورد، از جمله يك دكترا در رشته تحقيقات عملياتي، كه استفاده از مدل هاي بسيار دقيق و علمي براي تصميم گيري در سازمان ها را نيز شامل مي شود، به خوبي ايالات متحده را مي شناسد.
اما با وجود اين، مناسبات شخصي نزديك، هاتوياما در انتقاد از ايالات متحده درباره بحران مالي جهان صريح بوده و برمناسبات نزديك تر با آسيا تأكيد كرده است؛ موضعي كه سبب اختلاف احتمالي با واشنگتن خواهد شد.
درست در روزهاي قبل از انتخابات، هاتوياما طي اظهاراتي كه در نيويورك تايمز چاپ شد، سياست اقتصادي ايالات متحده را مورد انتقاد قرار مي داد، توجهات را به خود جلب كرد.
وي گفت: «ژاپن پيوسته از توفان هاي بنيادگرايي بازار در جنبشي به رهبري ايالات متحده كه اغلب اوقات جهاني سازي ناميده مي شود، ضربه خورده است.» وي ريشه هاي بحران اقتصادي جهان را در «اقتصاد بازار آزاد مدل آمريكايي» جست وجو كرد.
وي همچنين خواستار تشكيل يك «جامعه آسياي شرقي» شد، اما سريعاً اضافه كرد كه «پيمان امنيتي ژاپن- ايالات متحده، همچنان بنياد سياست ديپلماتيك ژاپن خواهد بود.»
هاتوياما همچنين گفت، وي مأموريت عمليات سوختگيري مجدد در اقيانوس هند كه در حمايت از نيروهاي ائتلاف به رهبري ايالات متحده در افغانستان انجام مي شود پايان مي دهد و در مورد نقش 50 هزار نظامي ايالات متحده مستقر در ژاپن تحت پيمان امنيتي مشترك پس از جنگ جهاني دوم تجديد نظر خواهد كرد.
اما تحليلگران مي گويند بعيد است كه هاتوياما به دنبال تغييرات اساسي در سياست خارجي باشد. «مايكل آوسلين»، رئيس بخش مطالعات ژاپن در مؤسسه «امريكن اينترپرايز» واشنگتن، گفت: عقايد بيان شده توسط وي (هاتوياما) حداقل تا حدي نتيجه نياز حزب او است تا به طور واضح خود را در چشم رأي دهندگان از حزب ليبرال دموكرات متمايز كند. آوسلين گفت: «بديهي است كه بين فلسفه و سياست و ايده آل ها و حكومت كردن، تفاوت وجود دارد.»
وي گفت، هاتوياما تا حدودي به «باراك اوباما» (رئيس جمهوري آمريكا) شبيه است آنها هر دو قول هايي در خانه داده اند كه بايد سر آن بايستند. آوسيلن گفت: «هر دو دولت برنامه هاي داخلي بسيار جاه طلبانه اي دارند.» در واقع، هاتوياما با اظهاراتش در يك كنفرانس خبري پس از انتخابات، مبني بر اين كه وي شديداً خواستار گفت و گو و توافق با آمريكاست، تحسين اوباما را برانگيخت.
كاخ سفيد در بيانيه اش با بيان اين كه اتحاد قوي بين دو كشور به «رشد و بالندگي ادامه خواهد داد»، سريعاً پيروزي حزب هاتويامارا- كه چند نفري از اعضاي سابق حزب ليبرال دموكرات، از جمله خود هاتوياما را با خود دارد- تبريك گفت. هاتوياما- كه نام و نام خانوادگي اش مركب ازدو نام چيني يعني «كبوتر» و «كوه» است- فرزند خانواده اي است كه سابقه فعاليت سياسي دارد.
«آرتوروينوت» پرفسور ممتاز در رشته علم مديريت و مهندسي «استنفورد» گفت كه هاتوياما در دانشگاه مشهور بود. وينوت گفت: «در ميان جماعت بسيار دانشجويان، وي بسيار خوب، با استعداد ومتواضع بود.»
پدربزرگ وي، ايچيروهاتوياما، در تشكيل حزب ليبرال دموكرات- حاكم طولاني مدت- يك فرد كليدي محسوب مي شد. حزبي كه هاتوياماي جوان در رأي گيري اخير آن را به زانو درآورد، پدر وي نيز به عنوان وزير خارجه خدمت كرد.
«ايچيروهاتوياما» در سال 1946 براي نخست وزيري معرفي شده بود، اما پيش از شروع به كار، توسط مقامات ايالات متحده عذر وي خواسته شد. وي سرانجام در دهه 1950 بعد از استقلال دوباره ژاپن، رهبر اين كشور شد، دوره اي از تصدي كه با تلاش براي گسترش روابط با كشورهاي آسيايي در پي جنگ جهاني دوم مشخص مي شود. وي همچنين قدم هايي براي گسترش مناسبات با اتحاد جماهير شوروي (سابق) برداشت.
شايد اين ميراث پرطنين، در تمايل يوكيوهاتوياما به تقويت روابط نزديك تر با آسيا، نقش داشته است. وي همچنين بعد از انتخابات اخير، اظهار داشت كه قصد دارد دعواي ارضي پيچيده با روسيه در مورد مجموعه جزاير ژاپن كه شوروي در پايان جنگ آن را اشغال كرد، را حل كند.
هاتوياما صحبت هايي را نيز با رئيس جمهور همسايه، كره جنوبي، داشت كشوري كه ژاپن با آن در هنگام حاكميت حزب ليبرال دموكرات، اغلب مناسبات متشنجي داشته است.
دفتر «لي ميونگ باك» (رئيس جمهور كره جنوبي) اعلام كرد: در مكالمه 20 دقيقه اي با هاتوياما، رئيس جمهور لي ميونگ باك گفت: «وي معتقد است سئول و توكيو مي توانند دوره جديدي را آغاز كنند.» هاتوياما كه طي سفري به كره جنوبي در ژوئن با لي ملاقات كرده بود، جواب داد كه دو كشور بايد همكاري نزديك تري داشته باشند.
دو كشور شركاي تجاري نزديكي هستند، اما طي اوايل قرن بيستم ميان طرفين در مورد مستعمره شدن شبه جزيره كره توسط ژاپن، دائماً جنگ لفظي وجود داشت. اكنون نيز اگر چه آنها هدف امنيتي مشتركي براي دور كردن كره شمالي از سلاح هاي هسته اي دارند، اما يك مجادله ارضي طولاني مدتي نيز ميان آن دو بر سر دو جزيره كوچك سنگلاخي وجود دارد.
«هيروشي كاواهارا»، پرفسور علوم سياسي در دانشگاه «واسدا» توكيو گفت: ايده هاتوياما تنها لفاظي نيست. بلكه به عنوان نخست وزير بعيد نيست كه وي در سياست خارجي ژاپن، از جمله پيمان با ايالات متحده، دست به تغييرات بزرگي بزند.
وي اظهار داشت كه تجار ژاپني- كه براي آنها، داشتن روابط خوب با بزرگ ترين اقتصاد دنيا مهم است- «مطمئناً از هاتوياما خواهند خواست، سبب اختلاف با واشنگتن نشود.»
حزب دموكراتيك
حزب دموكراتيك ژاپن، يك حزب سياسي در اين كشور است كه در سال 1998 با ادغام چندين حزب مخالف تأسيس شد. بعد از انتخابات سال 2009 (سال جاري) حزب دموكراتيك ژاپن با غلبه بر حزب ليبرال دموكرات كه مدت ها حاكم بود و با كسب بيشترين تعداد كرسي ها در مجلس نمايندگان و مجلس شورا، تبديل به حزب مسلط در مجلس نمايندگان شد، و «يوكيوهاتوياما» به نخست وزيري رسيد.
حزب دموكراتيك ژاپن (DPJ) در 27 آوريل 1998 تشكيل شد. اين حزب حاصل ادغام چهار حزب پيش تر مستقل است، احزابي كه مخالف حزب ليبرال دموكرات (LDP) حاكم محسوب مي شدند و حزب دموكرات سابق ژاپن، حزب حكومت خوب، حزب برادري جديد و حزب اصلاح دموكراتيك نام داشتند. اين ها همه حزب هاي جديد با گرايشات ليبرالي و يا سوسيال- دموكراسي بودند. حزب جديد با 93 عضو مجلس نمايندگان و 38 عضو مجلس شورا، كار خود را شروع كرد. به هر حال، مقامات حزب براي اولين بار در مجمع حزب انتخاب شدند؛ «نااتوكان» وزير سابق بهداشت و رفاه، به عنوان رئيس حزب و «تي سوتوموهانا»، نخست وزير سابق، به عنوان دبيركل، تعيين شدند.
در 24 سپتامبر 2003، اين حزب به طور رسمي با حزب كوچك ليبرال كه متمايل به راست بود و تحت رهبري «ايچيرو ازاوا» قرار داشت، ادغام شد. اين اقدام بلافاصله باعث شد كه هشت كرسي بيشتر در مجلس شورا به حزب دموكراتيك تعلق گيرد.
در انتخابات سراسري 3200، DPJ در كل 817 كرسي را به دست آورد. اين، هر چند يك پيروزي محسوب نمي شد، ولي ثابت كرد كه حزب در حال قدرت گرفتن است. در پي يك رسوايي حقوقي، نااتوكان استعفا كرد و يك ليبرال ميانه رو- كاتسويا اكادا- جانشين وي شد.
در انتخابات سال 4002 مجلس شورا، DPJ يك كرسي بيشتر از ليبرال دموكرات هاي حاكم كسب كرد، اما باز هم در كل، LDP اكثريت قاطع خود را حفظ كرد. اين اولين بار بود كه LDP نسبت به يك حزب ديگر، رأي كمتري به دست آورد.
«يونيچيرو كوئيزومي» پس از آنكه طرح هاي خصوصي سازي بخش فعاليت هاي پستي وي شكست خورد و براي كسب اكثريت در مجلس نيز با مشكل بزرگ مواجه شد، ناگهان برگزاري انتخابات پارلماني سال 5002 را مطرح كرد.
وقتي نتايج نهايي اعلام شد، DPJ نسبت به رقيب خود LDP،
26 كرسي را از دست داده بود. اكادا از رهبري حزب استعفا كرد چرا كه در مبارزات خود قول داده بود اگر DPJ حداكثر را در مجلس شورا به دست نياورد، اين كار را خواهد كرد. در سپتامبر 5002 «سيجي ماهارا» جانشين وي شد.
اما دوره ماهارا به عنوان رهبر حزب فقط نصف سال بود. اگر چه او در ابتدا انتقاد حزب از دولت كوئيزومي را هدايت مي كرد، و به ويژه افشاي روابط بين قانونگذاران LDP و ليودور مملو از رسوايي را هدايت مي كرد، اما اين افشاگري كه براساس يك ايميل ساختگي بود، به اعتبار وي بسيار آسيب رساند. اين رسوايي منجر به استعفاي نماينده «هيساياسوناگاتا» و ماهارا به عنوان رهبر حزب در 13 مارس
(11 فروردين) شد. انتخابات جديد براي رهبر حزب در هفت آوريل برگزار شد، كه در آن، «ايچيرو ازاوا» به عنوان رئيس انتخاب شد.
در انتخابات 7002 مجلس سنا، DPJ 06 كرسي از 121 كرسي را برنده شد. ازاوا به عنوان رهبر حزب، در مه 9002 بعد از يك رسوايي مربوط به جمع آوري اعانه استعفا كرد و «يوكيوهاتوياما» جاي وي را گرفت.
آرمان ها
حزب دموكراتيك ادعا مي كند كه انقلابي است به خاطر اين كه، اعضاي آن در صدد تغيير وضع موجود و تشكيل يك حكومت ملي هستند. حزب دموكرات استدلال مي كند كه اندازه سازمان اداري دولت ژاپن بسيار بزرگ، ناكارآمد و پر از رابطه بازي بوده و اين كه دولت ژاپن بسيار محافظه كار و رسمي است.
حزب دموكراتيك مي خواهد رژيم قديمي محصور در افكار قديمي و صاحبان منافع را سرنگون و با مهارت، مشكلات را حل كند و جامعه اي جديد، انعطاف پذير و ثروتمند ايجاد نمايد كه براي شخصيت و هستي مردم ارزش قائل است.
حزب دموكراتيك استدلال مي كند كه سيستم اقتصادي «تجارت آزاد» براي رفاه مردم ژاپن مناسب است. ادعا نيست كه آنها اظهار مي كنند سياست كنوني براي «شهروندان، ماليات دهندگان و مصرف كنندگان»، به تجارت آزاد يا دولت رفاه ختم نمي شود و نقش دولت كنوني محدود به ساخت سيستم ضروري خودمحور و مبتني بر افراد مستقل (از مردم) است. حزب دموكراتيك به دنبال شفاف سازي دولت و تمركززدايي ادارات دولتي و تبديل اين ادارات به ساختارهاي سازماني محلي است، از جمله اجازه دادن به شهروندان كه خودشان خدمات دولت را ارائه دهند و جامعه اي با قوانين منصفانه و عادلانه تر داشته باشند. حزب دموكراتيك مدعي است كه در پي اجرايي كردن اصول بنيادي قانون اساسي است: حاكميت مردمي، احترام به حقوق اساسي بشري، صلح طلبي، داشتن يك سياست بين المللي غيرمداخله جويانه و هم زيستي متقابل و بازگرداندن اعتماد جهاني به ژاپن.
برنامه هاي سياسي
برنامه هاي سياسي DPJ، بازسازي دستگاه اداري (خصوصاً در مورد دوران بيكاري و قطع حقوق)، مستمري ماهيانه براي خانواده هاي داراي فرزند (62هزار ين براي هر فرزند)، قطع ماليات گاز، حمايت مالي از كشاورزان، آموزش رايگان در دبيرستان هاي دولتي، منع اشتغال موقت در بخش توليد، افزايش حداقل دستمزد به 0001ين و توقف افزايش ماليات فروش طي چهارسال آينده را شامل مي شود.
جناح ها
DPJ برخي جناح ها يا گروه هايي را در خود جاي داده است. اگر چه اين حزب به اندازه LDP جناح بندي شده است، ولي در هر حال به طور سنتي اولويت بيشتري به اتحاد جناحي درون حزب داده است. اين گروه ها از قدرتمندترين تا ضعيف ترين آنها، به ترتيب ذيل هستند:
¤ ايشين- كاي: حاميان ايچيرو ازاوا، رهبر سابق LDP، با حدود 05 عضو،
¤ ريون- كاي: دومين جناح محافظه كار، كه بيشتر اعضاي آن از حزب ساليگاك هستند. ريون- كاي حدود 04 كرسي در مجلس دارد و توسط سيجي ماهارا و يوشيچيكونودا رهبري مي شود،
¤سپيكن كوتاي و جيتسوجن سوراكاي: توسط افرادي تشكيل شده كه به LDP پشت كردند و توسط رهبر فعلي حزب، يوكيوهاتوياما، رهبري مي شود. اين جناح حدود 03 قانونگذار محافظه كار در مجلس شورا دارد،
¤ ميشاكيوكاي: اعضاي ميانه روي سابق حزب سوسيال دموكرات كه پيش از اين با DPJ ادغام شد. اين جناح حدود 52 عضو، به رهبري تاتسوكاواباتا در مجلس دارد،
¤ گوني نوكاتاچي كنكيوكاي: به رهبري رئيس سابق حزب نائوتوكان، كه جناحي با گرايش ليبرال است و در مجلس حدود 02 عضو دارد،
¤ شين سيكيوكاي: جناحي باگرايش بسيار چپي، توسط اعضاي حزب سوسياليست سابق ژاپن كه احساس مي كردند حزب سوسيال دموكرات بسيار افراطي است، تشكيل شده است. حدود 02 كرسي به رهبري تاكاهيرويوكوميچي دارد،
«باشگاه مستقل»، يك حزب كوچك سياسي است كه با DPJ يك موجوديت سياسي واحد را در هر دو مجلس شكل مي دهد.
منابع: -Associated press
- Vikipedia

 



جابه جايي قدرت در ژاپن چشم بادامي ها به سوي تصميمات بزرگ

سبحان محقق
چهارشنبه هفته گذشته پس از گذشت دو هفته و نيم از پيروزي حزب «دموكراتيك» در انتخابات پارلماني ژاپن بر حزب «ليبرال دموكرات»، مجلس نمايندگان اين كشور «يوكيو هاتوياما» كه 62 سال سن دارد، را با 327 رأي از مجموع 480 رأي، به نخست وزيري ژاپن برگزيد.
طي روزها و ماه هاي اخير هاتوياما به عنوان رئيس حزب «دموكراتيك» (چپ ميانه رو) ايده ها و شعارهايي را در ارتباط با ايالات متحده مطرح كرد كه در ميان محافل سياسي و رسانه اي جهان بسيار بحث انگيز شد. وي درميان اظهارات ضدآمريكايي خود، از جمله گفت: زمان آن رسيده است كه در سياست هاي خود با آمريكا تجديدنظر كنيم و يا اينكه حداكثر دو تا سه دهه ديگر حاكميت اقتصادي آمريكا بر جهان، به پايان مي رسد.
دراينجا مي خواهيم اين فرض را ثابت كنيم كه هرچند حزب دموكراتيك به حاكميت 54 ساله حزب محافظه كار ليبرال دموكرات بر ژاپن پايان داده است، ولي هيچ اتفاق خاصي قرار نيست بيفتد و حاكميت حزب جديد در واقع، ادامه حاكميت حزب قبلي است و مسلماً تغييرات سياسي جزئي، امري طبيعي است و نمي تواند جالب توجه باشد.
يك پارادوكس آزادهنده
ژاپني ها از يك طرف، احساسات ضدآمريكايي دارند و اين احساسات توده اي روز به روز بيشتر اوج مي گيرد؛ درسال 1945 دو شهر «هيروشيما» و «ناكازاكي» ژاپن هدف بمب هاي اتمي ايالات متحده قرار گرفت و ده ها هزار ژاپني قتل عام شدند. درسال هاي پس از جنگ، مسئله استقرار پايگاههاي نظامي آمريكايي در ژاپن وحضور سربازان آمريكايي دراين كشور، با چالش هاي زيادي همراه بوده است و همچنين نوع رفتار حدود 60 هزار نظامي آمريكايي- كه بيشتر آنها به همراه خانواده هايشان در جزيره اوكيناوا مستقر هستند- با مردم بومي منطقه ، احساسات ضدآمريكايي را طي سال هاي اخير به شدت دامن زده است.
اكنون نيز تكيه بر همپيماني با آمريكا، ژاپن را هم وارد منازعاتي (به ويژه در خاورميانه) مي كند كه خود نمي خواهد، و هم فشارهاي مضاعفي را بر ماليات دهندگان ژاپني (به خاطر تحمل هزينه هاي جنگ) وارد مي نمايد.
هاتوياما در زمان فعاليت هاي انتخاباتي خود، به اين نگراني هاي مردمي توجه داشت و به همين خاطر، قول داده بود يك استراتژي خارجي «مستقل» تر مبتني بر مناسبات «برابر» با آمريكا را اتخاذ كند. او و حزبش [حزب دمكراتيك ژاپن (دي.پي.جي)] همچنين قول دادند كه به عمليات سوخت دهي مجدد ارتش ژاپن در اقيانوس هند، كه در حمايت از عمليات تحت رهبري آمريكا در افغانستان انجام مي گيرد، پايان دهند.
هاتوياما علاوه بر موارد فوق، قول داد كه هم در مورد ميزباني ژاپن از نيروهاي آمريكايي و هم در رابطه با قرارداد استقرار مجدد تجديدنظر كند؛ براساس اين قرارداد كه درسال 2006 ميان توكيو و واشنگتن امضا شد، ژاپن بايد به انتقال يك پايگاه از اوكيناوا به جزيره خودمختار «گوام» در اقيانوس آرام و انتقال 8000 تفنگدار آمريكايي به اين جزيره، كمك مالي كند.
اما، آيا هاتوياما اصولا مي تواند به احساسات ملي پاسخ مثبت بگويد؟ اين سؤالي است كه توجه بسياري از تحليلگران را به خود جلب كرده است، چرا كه يك تناقض جدي ميان اين احساسات ضدآمريكايي و ساختار سياسي، اقتصادي و دفاعي ژاپن پس از جنگ دوم خودنمايي مي كند.
آسيب پذيري ژاپن
اگر بخواهيم مهمترين ويژگي ژاپن در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم تاكنون را بيان كنيم، بايد بگوئيم كه «اقتصادي» است؛ دولت ژاپن در نظام بين المللي، برخلاف گذشته خود، يك دولت ميليتاريستي نيست، داعيه ايدئولوژيك و سياسي نيز ندارد؛ اگر اين دولت را به يك «بنگاه اقتصادي» تشبيه كنيم، حرف نادرستي نزده ايم. از منظر نظامي و دفاعي، اتحاد با آمريكا، امنيت ژاپن را بيش از نيم قرن تضمين كرده است؛ ژاپن هزينه حضور نيروهاي آمريكايي را در خاك خود متقبل شده است و در عوض، آمريكا نيز مسئوليت حفظ امنيت ژاپن را پذيرفت. بدين ترتيب، توكيو نه تنها از فرداي جنگ جهاني دوم تاكنون وارد فاز نظامي گري نشد، بلكه از هزينه هاي نظامي و دفاعي نيز تا حدود زيادي معاف گرديد و اين صرفه جويي در بخش نظامي را به بخش اقتصادي سوق داد.
از منظر سياسي نيز ژاپن مدافع هيچ آرمان و ايدئولوژي جداگانه اي كه غرب و ساير جوامع را به چالش بكشد، نيست. در اين كشور، نوع نظام سياسي، نحوه فعاليت ها و رقابت هاي حزبي، شعارها، مفاهيم، رويكردها، و كاركردها، كاملا غربي است و هيچ تهديدي محسوب نمي شود. وجود امپراتور در ساختار سياسي نيز چيزي را عوض نمي كند ، چون در اين نظام پارلماني، امپراتور نيز مثل ملكه انگليس، قدرت و مسئوليتي ندارد.
اما، ژاپن يك بنگاه اقتصادي تأثيرپذير و تأثيرگذار در سطح جهاني است؛ اين كشور دومين اقتصاد پيشرفته دنياست و پس از آمريكا قرار دارد. به عنوان مثال، در سال 2000 توليد ناخالص ملي سه كشور نخست دنيا به ترتيب آمريكا 533/10 ميليارد دلار، ژاپن 852/4ميليارد دلار و آلمان 242/2ميليارد دلار بود.
توليد ناخالص داخلي آمريكا در اين سال ، 9/32 درصد توليد ناخالص داخلي كل جهان بود و ژاپن با 4/13 درصد در رده دوم و آلمان با 6درصد در رده سوم قرار داشتند.
كشوري مثل ژاپن كه داراي چنين موقعيت برجسته اقتصادي در جهان است، هم مي تواند بر بازار جهاني تأثيربگذارد و هم از همه مؤلفه هاي سياسي و اقتصادي جهاني تأثير بپذيرد. مثلا، درپي بحران اقتصادي اخير كه بر تقاضاي كالا نيز اثر گذاشت، در دو شركت بزرگ «تويوتا موتورز» و «سوني»، هزاران نفر بيكار شدند و بسياري از خطوط توليد آنها تعطيل شد، و نرخ بيكاري در ماه قبل به رقم 4/5 درصد رسيده بود كه طي شش سال اخير سابقه نداشت.
همانطور كه مي دانيم، ژاپن منابع سوخت فسيلي ندارد، نيروي كار اين كشور وابسته به صنايع صادراتي است، به خاطر وسعت سرزميني كم و جمعيت بسيار زياد، نه تنها توليدات كشاورزي قابل ملاحظه اي ندارد، بلكه به مواد غذايي و غلات وارداتي وابسته است.
ژاپن از سال 1990 براي رشد اقتصادي خود، به صادرات كالاهاي صنعتي متكي شد، و اكنون نيز به خاطر ركود جهاني، اين صادرات به شدت آسيب ديده است.
توليدات بيش از 10درصد كاهش يافت و بيشترين ضررها نيز متوجه صنايع شيميايي و اتومبيل سازي شد.
صادرات ژاپن در دهه هاي 1960 و 1970 به سرعت رشد كرد، اما اين صادرات در دهه 1980 آهسته تر شد. ژاپن به دليل موفقيتش در صادرات كالاهاي خاص، اغلب به عنوان كشوري كه به شدت به صادرات وابسته است دانسته مي شود. كل صادرات، بخش ناچيزي از توليد ناخالص ملي اين كشور را تشكيل مي دهد. به عنوان مثال، در سال 1991، صادرات ژاپن 3/9درصد توليد ناخالص ملي اين كشور بود، ولي مثلاً براي هلند اين رقم 47درصد توليد ناخالص ملي را دربر مي گرفت. اما، ژاپن در صنايع خاص، شديداً وابسته به صادرات است. به عنوان نمونه در همان سال 1991 تقريباً نيمي از توليدات خودرو ژاپن، به خارج صادر شد.
حفظ و يا تغيير وضع موجود
نخست وزير جديد ژاپن علاوه بر اظهاراتي كه مستقيماً درباره ايالات متحده انجام داد، حرف هاي ديگري هم زد كه لازمه اجرايي شدن و تبديل به سياست شدن آنها، تغيير وضع موجود است؛ هاتوياما حدود سه هفته قبل اظهار داشت: ژاپن انتشار گازهاي گلخانه اي را تا سال2020 به 25درصد پايين تر از ميزاني كه در سال 1990 توليد مي كرد، كاهش خواهد داد. در صورت اجراي اين سياست، بسياري از كارخانجات ژاپن بايد تعطيل شوند و بيكاري و ضرر اقتصادي به سراغ اين كشور خواهد آمد.
«جيتسورو تراشيما» رئيس «مؤسسه تحقيقات ژاپن» و از مغزهاي متفكر حزب ها توياما «دموكراتيك» اخيراً به خبرگزاري «كيوتو نيوز» گفت كه ژاپن اكنون در لحظه حساسي قرار دارد و لازم است كه از وضع موجود چه از لحاظ سياسي و چه اقتصادي فاصله بگيرد تا آينده بهتري داشته باشد. وي اظهار داشت:
اكنون جداً ضرورت دارد كه ژاپن درمورد جايگاهي كه در روابط بين الملل بايد داشته باشد، تجديدنظر كند، چراكه ايالات متحده ديگر نمي تواند به عنوان تنها ابرقدرت جهان باقي بماند. به گفته وي، همانطور كه لازم است پيمان توكيو- واشنگتن مورد ارزيابي قرار گيرد، درك اين مسئله نيز مهم است كه ديپلماسي ژاپن در قرن 21 نبايد بدون داشتن مناسبات نزديكتر با همسايگانش، شكل بگيرد.
البته اين موضوع كه جهان درحال تحول است و آمريكا كم كم از نقش قدرت مسلط خارج مي شود، مورد توجه بسياري از انديشمندان و حتي خود آمريكايي هاست.
به عنوان نمونه، «فريد زكريا»، انديشمند هندي الاصل آمريكايي، كتابي تحت عنوان «جهان پس از آمريكا مداري» نگاشته است و راهكارهايي را براي جلوگيري از وقوع چنين تحولي پيشنهاد مي كند. اما، همانطور كه گفته شد، ژاپن با وضع موجود كه سياست آن و اقتصاد آن و بازارهاي آن تعريف شده است، پيوند عميق و ارگانيك دارد. لذا، هرگونه تغييري در وضع موجود، براي ژاپن مي تواند بسيار گران تمام شود و پيامدهاي غيرقابل پيش بيني اي داشته باشد؛ تراكم جميعت ژاپن كه در چهار جزيره بزرگ جاي گرفته اند؛ بسيار بالاست، در خود پايتخت (توكيو) و حومه آن، حدود 26 ميليون و 500 هزار نفر زندگي مي كنند. بروز بيكاري و ركود اقتصادي، پيامدهاي فاجعه باري خواهد داشت.
از منظر نظامي نيز ژاپن اگر از زيرچتر امنيتي آمريكا خارج شود و همين اتفاق براي كره جنوبي نيز بيفتد، در شرايط جديد، توكيو مجبور است ميزان قابل توجهي از نقدينگي خود را در بخش نظامي و دفاعي هزينه كند و به دلايل تاريخي، احتمالا آسياي شرقي با يك رقابت تسليحاتي و نظامي جديدي روبرو خواهد شد و ژاپن مجبور است كه وارد فاز رقابت هسته اي نيز بشود، چرا كه خطر زودرس كره شمالي را لمس خواهد كرد و مردم چين هسته اي نيز هنوز ژاپن را متجاوز خطاب مي كنند (به خاطر اشغال منچوري و اتفاقات جنگ جهاني دوم).
از لحاظ اقتصادي نيز هرچند شرق آسيا مراحلي از توسعه را پيموده و مستعد توسعه بيشتر است، ولي ژاپن به دنبال بازار مي گردد و چين، كره جنوبي تايوان و مالزي، ديگر مثل دهه هاي مياني قرن بيستم، وارد كننده نيستند و آنها نيز به دنبال بازار هستند و چين به تنهايي اكنون همه جهان را مي خواهد با كالاهاي خود اشباع كند.
احتمالا مقامات توكيو خوب مي دانند كه ژاپن زير چتر آمريكا به همه چيز رسيده است و دومين اقتصاد پيشرفته جهان را دارد؛ آمريكا با لشكركشي هاي خود، بازارها را براي خود و ژاپن مهيا كرده است، منابع فسيلي را براي توكيو سهل الوصل مي كند، اوضاع جهان را آرام مي سازد و ژاپن را از بسياري هزينه هاي حفظ وضع موجود معاف مي دارد.
اگر وضع موجود و نظم جهاني به هم بخورد، و اگر هژموني آمريكا دچار خدشه شود، ژاپن نيز مثل آمريكا و انگليس آسيب مي بيند و حداقل پيامدي كه دارد اين خواهد بود كه ژاپن ديگر دومين اقتصاد برتر دنيا نخواهدبود.
در يك جمع بندي، ژاپن در مواردي چون فقر منابع و انرژي، وابستگي شديد به صادرات كالاهاي خاص، وابستگي به بازارهاي خارجي، كمبود توليد موادغذايي و غلات، وابستگي به چتر امنيتي آمريكا و اشباع بازارهاي نزديك (به خصوص چين) آسيب پذير است، وهرگونه ديپلماسي آمريكا تحت الشعاع اين متغيرها قراردارد.
تراشيما كه در مورد حوزه اقتصادي ژاپن نيز قائل به تجديدنظر است، اين ضعف ها را مي پذيرد و مي گويد كه توكيو اتفاقا بايد همين نقاط ضعف خود را تقويت كند. او مي گويد كه ژاپن تا حدود زيادي به ديگر كشورها در حوزه انرژي، منابع طبيعي و غذا وابسته است. اما براي اين ضعف ها كه هركس از آنها باخبر است مي توان برنامه هايي را اتخاذ كرد كه در آينده باعث رشد اقتصادي شوند.
تراشيما انتظار دارد، با تركيب تخصص هاي تكنولوژيكي غني ژاپن، مي توان به عنوان مثال، در حوزه هايي مثل كشاورزي، انرژي بستر اقيانوس ها و منابع معدني، فرصت هاي تجاري جديدي را به وجود آورد.
او مي گويد كه اگر ژاپن بر فوت و فن چگونگي بهره برداري از منابع معدني كف اقيانوس مسلط شود، قطع وابستگي اين كشور به انرژي ساير كشورها، ديگر تنها يك رويا نخواهدبود.
طبق برآورد كارشناسان، بستر درياهايي كه ژاپن را احاطه كرده اند، منابع فراواني مثل ذخاير فلزي، هيدرات متان و اجسام مركب يخ مانندي كه مشتعل مي شوند و به گفته بعضي ها، با مصرف 100سال گاز طبيعي برابري مي كنند، را در خود دارند.
هرچند ژاپن در دو چيز يعني نيروي انساني متخصص و تكنولوژي پيشرفته، دست بالا را دارد و هرچند اين متخصصان درصدد چاره جويي نسبت به بحران احتمالي پيش روي هستند، اما، اولا راهكارهاي ارائه شده تنها بخشي از نقاط ضعف اين كشور را شايد مرتفع كنند و براي نمونه، شايد نياز به منابع خارجي از بين برود، ولي نياز به بازار خارجي همچنان باقي است، و ثانيا اين ابتكارها هنوز عملي نشده اند و براي اينكه اجرايي شوند، به زمان نياز دارند و ممكن است تحولات بين المللي سريعتر از اين دوره فترت رخ دهد. مهم اين است كه ژاپن هم اكنون سومين مصرف كننده نفت جهان است، و تقريبا همه نيازهاي نفتي خود را بايد وارد كند، و همانطور كه در گذشته بروز اختلال در واردات نفت، خسارات شديدي را متوجه اقتصاد ژاپن كرده بود، درآينده نيز لطمات مرگباري را احتمال دارد به اقتصاد و جامعه ژاپني وارد سازد.
به هرحال، هاتوياما مجبور است كه در ديپلماسي، رويه 54 ساله ليبرال دموكرات ها را ادامه دهد و در صورت تجديدنظر در وضع موجود، بايد خطرات و چالش هاي جدي را به جان بخرد. اين همراهي 54 ساله توكيو با واشنگتن، اكنون كه نشانه هاي ضعف ايالات متحده آشكار شده، ژاپن را در شرايط تصميم گيري دشواري قرار داده است.
واقعيت اين است كه ژاپن نمي خواهد به همراه آمريكا، از جايگاه برتر اقتصادي خود خارج شود، ولي آيا مي تواند؟ اين پرسشي است كه پاسخ آن را تحولات آتي خواهد داد.
منابع:
-AssociatedPress
-Guardian couk
- Gristorg
- Country- datacom
-Iciscom
-Scarufficom

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14