دوشنبه 6 مهر 1388- شماره
19473
ملاقات محرمانه درخشش و سرلشگر پاكروان زندگينامه جمعي از رجال پهلوي67
|
|
E-mail:shayanfar@kayhannews.ir |
|
ملاقات محرمانه درخشش و سرلشگر پاكروان زندگينامه جمعي از رجال پهلوي67
هزينه لازم براي سپاه دانش از بودجأ وزارت فرهنگ گرفته شده است، اگرچه سازمان مزبور در حد بسيار گسترده اي توسط ارتش اداره مي شود و براي مقاصد شبه نظامي نظير شبكه اطلاعاتي براي اداره دوم و ساواك به كار گرفته مي شود. ما در ايران نياز عميقي به ترقي و آزادي «واقعي» داريم. در واقع پيشرفت بدون آزادي مفهوم واقعي ندارد. چه تأثيري براي مردم دارد اگر خيابان هاي آنها آسفالت شده باشد، ولي آنها آزاد نباشند مطابق ميل خود زندگي نمايند. اگر يك دموكراسي واقعي در ايران وجود داشته باشد ملت پيشرفت خواهند كرد. اگر مردم در حرف زدن و فكر كردن آزاد بودند و بدون ترس در مورد ايده هاي مترقي بحث مي كردند، ترقي مادي را هم داشتيم. اين احمقانه است تصور كنيم پيشرفت مادي اين قدر مهم است. كشورهاي كمونيستي از نظر مادي پيشرفت كرده اند، ولي آيا آنها آزاد هستند؟ آيا اگر مردم آنها آزاد بودند، آنها پيشرفت سريعتر و با مفهوم تري نداشتند؟ «چه كسي واقعاً آزادتر است و امتياز بيشتري دارد، بعضي شيوخ خليج فارس كه ممكن است تا 5 كاديلاك داشته باشند، يا شما با شورلت خودتان؟ نه، من باور ندارم كه پيشرفت مادي بتواند انسان را ارضا نمايد. انساني كه آرزو دارد آزاد باشد تا زندگي خود را به بهترين وجهي كه بتواند بگذراند. براي پيشرفت واقعي بايد آزادي وجود داشته باشد. » درخشش، محمد - 14 خيلي محرمانه زمان: 4 نوامبر مكان: منزل آقاي درخشش شركت كنندگان: آقاي محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت موضوع: كودتاي ويتنام در خلال مذاكرات ما به زبان فارسي، آقاي درخشش از من پرسيد در مورد تحولات ويتنام چه فكر مي كنم. من پاسخ دادم كه شخصاً احساس مي كنم كه وضعيت هنوز روشن نيست و اين كه ذكر نمودم Messrs Diem و Nhu كشته شده اند. من گفتم فكر مي كنم هنوز خيلي زود است كه بگوييم رژيم جديد در مقايسه با رژيم Diem واقعاً يك بهبود قابل توجه باشد. درخشش اظهار نمود كه فكر مي كند كودتا چيز خوبي بوده كه در آن يك رژيم غيرمردمي و ديكتاتوري سرنگون شده است. در مورد Diem و Nhu مرگ آنها انتظار مي رفت، زيرا در هر سرنگوني خشونت آميز رژيم ها تقريباً لازم است. اين راه مطمئن براي از ميان بردن هرگونه امكان بازگشت به قدرت از طريق حاميان وفادارتر يا حاميان بالقوه فرماندار، بخصوص در بين نظاميان، مي باشد. كشتن سران رژيم در كودتاهاي سراسر دنيا بيش از اينكه يك استثنا باشد، به صورت قانون درآمده است. او معتقد است اكنون كه يك رژيم بيشتر مردمي بدنبال Diem در ويتنام جنوبي بر سركار آمده است، ويتنامي ها به طور مؤثر با ويت هاين (Viet Hihn) خواهند جنگيد و اين كه نيروهاي كمونيست به طور جدي بواسطه تصفيه ها و تغيير ديدگاههاي جنوب تضعيف شده اند. درخشش ادامه داد كه او در ترديدهاي من نسبت به رژيم جديد ويتنام با من شريك نيست. او همچنين احساس مي كرد زمان آن فرا رسيده است كه ايالات متحده از رژيم هايي با پايگاه مردمي در دنيا از جمله ايران حمايت كند. هرچند وي به طور علني نگفت كه ايالات متحده هم اكنون يك كودتاي كنترل شده را انجام داده است، او به طور قطعي اين مفهوم را با گفتن اين كه ايالات متحده علائم مستقيم يا غير مستقيمي را در هفته گذشته از طريق اظهارات عمومي اش داده است، رساند. در ارتباط با ايران او هيچ چيز جديدي نگفت. او گله مي كرد كه در ايران آزادي واقعي وجود ندارد و گروههاي بزرگ نيز اجازه ندارند باهم ملاقات داشته باشند يا در مورد موضوعات سياسي يا ديگر موضوعات جدال برانگيز باهم بحث كنند. وقتي من پرسيدم آيا با پايان حكومت نظامي مردم مي توانند به صورت گروهي تجمع داشته باشند، او پاسخ داد كه باشگاه مهرگان او هنوز اجازه برقراري گردهمايي هاي بزرگ را ندارد. در ضمن، بلافاصله بعد از پايان حكومت نظامي در تهران (6 اكتبر) او در خانه خود يك گردهمايي با شركت 30 نفر تشكيل داد. با اين وجود، اين گردهمايي به قدري توجه ساواك را به خود جلب كرده بود كه او تصميم گرفته است گروهها در دسته هاي 5 يا 6 نفري باهم ملاقات كنند و تصميمات و دستورات را به ساير دسته ها منعكس كنند و غيره. درخشش، محمد - 15 زمان و مكان شنبه 7 دسامبر - 1963 - 16/9/42، منزل راسياس خيلي محرمانه شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت موضوع: محدوديت فعاليت هاي سياسي درخشش، بازديد برژنف، وجهأ آمريكا درخشش به من اطلاع داد كه براي مدت بيش از دو هفته قادر نبوده است كه كلاس هاي انگليسي - فارسي را زمان بندي كند، زيرا اتفاقاتي فعاليت هاي سياسي و امور شخصي وي را مختل نموده اند. 1- درست دو هفته قبل، سرلشكر پاكروان، درخشش را به منزل خود دعوت كرد تا مذاكرأ خصوصي و صميمانه اي داشته باشند. در مدت ملاقاتشان، پاكروان به درخشش گفت كه شاه از وي خواسته است كه به درخشش اطلاع دهد براي او بهتر است كه ايران را ترك نمايد. درخشش از پاكروان توضيح بيشتري خواسته بود، ولي او پاسخ داده كه فقط مأمور دولت است و فقط دستوراتي را كه به وي داده شده است انجام مي دهد و به او گفته شده كه درخشش بايد كشور را ترك كند. پاكروان نمي خواست يا نمي توانست چيز بيشتري بگويد. درخشش به من گفت براي پاكروان توضيح داده است كه وي دليلي نمي بيند كه بايد كشور را ترك نمايد، ولي اگر اين چيزي است كه شاه مي خواهد، پس مأمورين دولت بايد او را به زور در هواپيما بگذارند. او به طور داوطلبانه نخواهد رفت و ترسي هم ندارد كه فرار نمايد. 2- چند روز بعد سرهنگ مولوي ( ساواك) با درخشش تماس گرفت تا به وي اطلاع دهد: الف) او بايد ملاقات گروهها در منزل خود را متوقف سازد ؛ ب) او و خانواده اش به شدت تحت مراقبت از نزديك خواهند بود؛ ج) باشگاه مهرگان بايستي بكلي تعطيل شود و فقط مجاز است يك نگهبان ساختمان در محل نگهباني باشد؛ د) او بايد كليه فعاليت هاي «سياسي» خود را متوقف نمايد. وقتي درخشش سؤال كرد چه چيز بدي در فعاليتهاي وي وجود دارد، مولوي پاسخ داد كه او فقط يك مأمور است و به اجبار دستورات را اجرا مي كند. 3- درخشش توضيح داد كه او ملاقاتهايمان را از دو هفتأ قبل به دليل وقايع فوق لغو نموده، زيرا نمي خواسته كه من را بدون آگاهي از آنچه اتفاق افتاده است، در موقعيت احتمالاً ناخوشايندي قرار دهد. 4- او اظهار داشت كه به علت افزايش اين محدوديت ها، به همأ همكاران اطلاع داده است كه سعي نكنند با وي در خانه اش تماس بگيرند و نمي خواهد مأمورين ساواك، كه در تمام طول روز خانأ وي را تحت نظر دارند، متوجه آنها شوند. (يك ماشين در ابتدا و در انتهاي كوچأ باريك و دراز لال (لاله) كه خانه وي در آن قرار دارد، مستقر هستند). (او متوجه شده است كه مراقبت خانه در شب مشهود نيست). 5 - به هر حال، او به فعاليت هاي سياسي خود ادامه مي دهد، هر چند در حال حاضر كليه تماسهاي وي با همكارانش بايستي در اختفاي كامل و با احتياط انجام شود. با وجود اين، «سازمان» او توانسته است تماسها و جلسات خود را حتي به صورتي مؤثرتر، از طريق ابزار و روش هاي هسته هاي از قبل ايجاد شده، برقرار نمايد. 6- هر چند بديهي است كه فشارهاي اخير براي وي مزاحمت ايجاد كرده اند، او احساس نمي كند كه هيچ كار خلافي مرتكب شده باشد و هيچ دليلي ندارد كه به خود اجازأ ترسيدن بدهد. 7- من به درخشش اظهار داشتم كه شنيده ام تعدادي از دانشجويان امروز (شنبه) صبح در دانشگاه بازداشت شده اند و پرسيدم وي در اين مورد چه مي داند. او پاسخ داد در نتيجأ محدوديت هاي اخير كه براي وي قائل شده بودند، از مخبرين خود در دانشگاه اطلاع تلفني دريافت نكرده و هنوز چيزي از وقايع آن نشنيده است. او احتمالاً يكشنبه كه براي ملاقات با يك «رابط» بيرون خواهد رفت، اطلاعات مورد نظر را كسب خواهد كرد. 8- من از او پرسيدم آيا اطلاع دارد كه دولت به كليأ سفارتخانه هاي خارجي اطلاع داده است كه فقط مي توانند يك گروه انتخاب شده از مقامات عاليرتبه را در گردهماييهاي اجتماعي خود دعوت كنند. درخشش گفت كه او اين مطلب را نشنيده بود و از شنيدن آن اندكي تعجب كرد. تنها اظهارنظر وي اين بود «پس اين روش هدايت دولتي است كه حمايت و پشتيباني اكثريت مردم را دارد؟» بازديد برژنف در جريان مذاكرات، درخشش اظهار داشت كه بازديد برژنف با قدرداني عمومي روبرو گرديد، بخصوص وقتي كه مشخص گرديد رهبر شوروي در هيچ موردي، به استثناي مواردي كه از نظر آداب رسمي قراردادي لازم بود، به شاه اشاره نكرد، «برخلاف سفير آمريكا كه در صحبت هاي خود در Danesfan كه بيش از حد شاه را بزرگ كرد. نه، آن روسي ( برژنف - م) به طور مداوم در تمام صحبت هاي خود به «مردم» يا «ملت» اشاره مي كرد، در ضمن برژنف براي گرفتن هديه از رژيم نيامده بود. روسها به اهداف خود از طريق نشان دادن علايقشان به ايران جامأ عمل مي پوشانند، بدون اينكه خود را با رژيم همگام كنند. درخشش اظهار داشت «البته كمونيست ها اصولاً علاقه اي به بازسازي حزب توده ندارند، هر چند بدون ترديد آنها براي تجديد سازمان كادرهاي خود كار مي كنند. روسها به طور كلي علاقمندند كه از نارضايتي ها و سرخوردگي هاي جامعه ايراني بهره برداري كنند. آنها زمينأ پرباري براي كار كردن دارند. » وجهأ آمريكا براي بسياري از ايرانيان آگاه پرستيژ ايالات متحده در سطح بسيار پاييني قرار دارد و كليأ نارسائي ها، فسادها، ظلمها و تعديهاي رژيم را به گردن آمريكائيان، كه بيش از حد خود را با رژيم يكي كرده اند، مي اندازند. آنهايي كه باور ندارند آمريكائيان ضامن اقدامات رژيم هستند، ايالات متحده را به علت اين كه چيزي مي گويد و چيز ديگري عمل مي كند، يا براي اين كه نمي بيند از رژيمي حمايت مي كند كه به ميزان زيادي با ايده هاي آمريكايي در مورد يك جامعه و زندگي دمكراتيك فاصله دارد، تحقير مي كنند. اظهارنظر: درخشش و خانمش به وضوح ناراحت بودند، هر چند هر دو، و بخصوص خود وي خسته تر از آن بود كه سرحال و زنده دل باشد. به هر حال قابل توجه است كه او نمي خواهد بيش از اين با جامعأ آمريكائي يكي دانسته شود. براي مثال، وقتي او فهميد كه ما برنامه ريزي كرده ايم (در آخرين دقايق به علت مشكلات محلي) او و همسرش را به باشگاه افسران براي شام دعوت كنيم، او معذرت خواست و گفت ترجيح مي دهد كه نيايد. وقتي علت را پرسيدم، اظهار داشت «به علل سياسي». ايجاد محدوديت در فعاليت هاي درخشش، منجمله بستن كامل باشگاه مهرگان (فقط براي مقاصد و فعاليت هاي تفريحي و غذاخوري باز بود و اجازأ برگزاري جلسات براي بحث داده نشده بود)، محدوديت «اجتماعات» توسط افسران ارتش ايران (به استثناي
40 افسر ارشد)، بازداشت اعراب در خوزستان و ملاها در تبريز، شايد نشانه هايي از افزايش حساسيت و نگراني رژم در مورد امنيت خود است. فكر مي كنم وضعيت ارتباط من با درخشش اكنون به مرحله اي رسيده است كه ممكن است لازم باشد اطلاعات دقيق تري در مورد فعاليت هاي او و كارهاي وابسته به وي به دست آورم، حتي اگر وي از اين كه آزادانه با يك آمريكايي صحبت نمايد، اكراه داشته باشد. در جريان صحبت هايش در آن شب، وي گفت، «بالاخره، شما مشاورين و مأموران رابط خود را ساواك داريد». با وضعيت فعلي، من با درخشش موافق بودم كه كلاسهايمان يك در ميان بين خانأ او و من تغيير يابند، هر چند او پيشنهاد كرده بود كه به علت تحت نظر بودن، به خانأ وي نروم. من به او گفتم بدون شك ساواك مي داند كه ما چند بار در هفته براي درسهايمان يكديگر را مي بينيم و تغيير ناگهاني آن، موجب ايجاد اين ذهنيت خواهد شد كه وي از چيزي وحشت دارد. او موافقت كرد. (ما براي كلاسمان در منزل وي ملاقات مي كرديم، زيرا براي من راحت تر بود كه در سر راه خانه از اداره، در آنجا توقف نمايم). در خلال شب، شنيدم كه خانم درخشش به شوهرش هشدار مي دهد كه به طور مرتب براي ديدن من نيايد، زيرا ساواك بدون شك آن را خواهد فهميد. او پاسخ داد كه براي وي مهم نيست و در هر موردي مي تواند از پس آنها برآيد. درخشش، محمد - 61 خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان زمان: 1 دسامبر
1963 - 19/9/42 مكان: منزل من (راسياس) صورت مذاكرات شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت 1- پيشنهاد شاه به درخشش يكشنبه گذشته، 8 دسامبر، سرهنگ مولوي به ديدن درخشش مي رود، و برخلاف ملاقات قبلي، خيلي سرحال به نظر مي رسد و در حالي كه وارد خانأ درخشش مي شود، مي گويد «من حامل خبر خوش هستم». درخشش از وي مي پرسيد كه اين خبرهاي خوش چه هستند و مولوي مي گويد كه سرلشكر فردوست مي خواست شخصاً اين خبرهاي خوش را به وي بگويد، ولي موارد غيرمنتظره ولي مهمي پيش آمدند كه وي درگير شد و از او (مولوي) خواسته است كه پيام شادي را به درخشش برساند. پيام اين بود: اعليحضرت با الطاف بي پايان خود پيشنهاد نموده اند كه درخشش به عنوان سفير به يكي از سه سفارتخانه اي كه بعداً جهت انتخاب به وي پيشنهاد خواهد شد، برود. درخشش پاسخ داد كه از اين كه نمي تواند قبول كند، معذرت مي خواهد و ترجيح مي دهد. در تهران بماند. مولوي خيلي ناراحت مي شود و با لحن دوستانه و مهرباني به درخشش توصيه مي كند كه هيچ كس نمي تواند يك چنين مرحمت شاياني كه از سوي شاه اهدأ شده باشد را رد كند. آنگاه درخشش توصيه كرد كه او اظهارنظري را به يادداشت هاي مولوي اضافه نمايد. (او از درخشش معذرت خواسته بود كه يادداشت برمي دارد و در خلال مذاكراتشان مرتباً او را متوقف مي كرد تا بعضي جملات را تكرار كند تا مولوي بتواند از همه چيز دقيقاً يادداشت بردارد. درخشش به مسخره اظهار داشت كه احتمالاً مولوي يك ضبط صوت متحرك به يك گوشه اي از خودش وصل كرده بوده است. ) به نظر مي رسيد كه مولوي راحت تر شد و بلافاصله قبول كرد. آنگاه درخشش در انتهاي يادداشت هاي مولوي شرحي بدين مضمون نوشت: «اوامر اعليحضرت بايستي اطاعت شوند، به هر حال مشكلات جدي شخص من و خانواده ام مانع قبول پيشنهاد سخاوتمندانه شما از سوي من مي گردند. » مولوي بعد از اينكه يادداشت درخشش را خواند، بار ديگر علاقه خود را به درخشش نشان داد و به وي توصيه كرد مجدداً مسئله را بررسي نمايد. درخشش پاسخ داد كه از توصيأ دوستانأ مولوي متشكر است، ولي او دليلي نمي بيند خانواده و خود را به علت قبول شغلي كه خودش نمي خواهد، وادار به مهاجرت از كشورش نمايد. بعد مولوي ، كاملاً سرخورده از اين كه بايد به فردوست گزارش دهد كه «خبر خوش» با خوشحالي پذيرفته نشده بود، آنجا را ترك كرد. 2- دستگيري نفيسي درخشش گفت براساس گزارشهايي كه دريافت داشته، قابل قبول ترين توضيح براي دستگيري نفيسي اين است كه نفيسي در چند ماه گذشته در موقعيت هاي مختلف و در بين گروهاي متفاوت مردم، گفته است كه دوست نزديك شاه مي باشد، و اين كه تشكيل مجلس بيست و يكم به طور موفقيت آميز در اصل ناشي از كوشش هاي وي بوده است و شاه بدون كمك وي نمي توانست آن را پيش ببرد. درخشش اين تفسير را كه نفيسي به علت تماس با اميني گير افتاده است، مردود دانست. اين «تماسها» فقط در ارتباطات خانوادگي است، زيرا خواهر اميني با يكي از اعضاي خانواده نفيسي ازدواج كرده است. اگر نفيسي به علت سوءاستفاده مالي دستگير شده باشد، مضحك است. نفيسي شهرت و اعتبار غير آبرومندانه اي دارد و همه مي دانند كه دستش به دخل شهرداري آلوده است. اين باعث نمي شود كه شاه به كسي ضربه بزند. 3- قانون خدمات شهري درخشش به من يادآوري نمود كه حدود يك ماه قبل به من گفته بود كه گروه وي مشغول تهيه انتقاداتي در مورد قانون خدمات شهري هستند. اين انتقاد در يك مجلد
50 صفحه اي آماده شده و در 60000 نسخه به طور مخفيانه چاپ شده است و طي هفته جاري مخفيانه بين كارمندان ادارات در سراسر كشور منتشر خواهد شد. او در اين لحظه گفت كه سرهنگ مولوي در ملاقات يكشنبأ گذشته، او را مطلع نمود كه ساواك ماشين كپي دست نوشته ها را به دست آورده است و براي درخشش بي ثمر خواهد بود كه دنبال ماشين ديگري بگردد. ( درخشش از حضور مؤثر ساواك در همه جا به وضوح ناراحت شده بود). من از درخشش خواستم كه اگر ممكن باشد يك نسخأ دست نويس آن را براي من تهيه نمايد و او قبول نمود. 4- سازمان درخشش من به درخشش گفتم كه علاقمندم اطلاعات بيشتري در مورد برنامه هاي او و سازمانش داشته باشم، بدين سبب مي خواهم خود و سفارت را از هرگونه تحرك سياسي در ايران مطلع نمايم و از اطلاعات و موادي كه او به من مي دهد، متشكر خواهم بود. به هر حال، مي خواهم درك كند كه علاقأ من، توسط او به عنوان پيشنهاد يا اعلام حمايت از وي يا پيروانش، بد تعبير نشود. سياست ما كماكان پشتيباني از شاه و برنامه هاي اصلاحي وي خواهد بود و او نبايد در اين مورد هيچ شكي به خود راه دهد. با اين اتمام حجت من اميدوار بودم كه او به اندازأ كافي به من و سفارت اعتماد داشته باشد كه تا آنجا كه ممكن است با ما همكاري نمايد. درخشش گفت كه از رك گويي من تشكر مي كند و اظهار داشت كه علاقمند است جزئيات برنامأ خود، سازمان و ساير موارد گفتني را به من بگويد. به هر حال، او درخواست كرد اين گونه اطلاعات كه به من خواهد داد، نبايد به ساواك يا اعليحضرت ارائه شوند، در غير اين صورت او كشته خواهد شد. او اظهار داشت كه رژيم مايل است يك پروندأ جنايي براي وي درست كند، ولي آنها نتوانسته اند هيچ چيزي به دست آورند. آنها نمي توانند به وي اتهام دزدي، فساد و غيره را بچسبانند، زيرا او هيچ ملك يا ثروتي ندارد و خيلي ساده زندگي مي كند. آنها از اين كه او را به اتهامات واهي، مانند «فعاليت هاي سياسي زيرزميني» دستگير نمايند، مي ترسند، زيرا از واكنش آموزگاران وحشت دارند. بنابراين، در صورتي كه رژيم گزارشهايي از منابع آمريكايي كسب كند كه او «اطلاعات رسان» بوده است، سعي خواهد كرد اين مسئله را افشا نمايد كه وي در نوعي از فعاليت هاي نامناسب با قدرت هاي خارجي درگير بوده است. آنها با تمسك به چنين گزارشي او را دستگير خواهند نمود و همزمان با آن وي را در بين پيروانش بي اعتبار مي سازند. من او را مطمئن ساختم كه ما اعتماد وي را شرافتمندانه حفظ مي كنيم. او اين قسمت از بحث را با اين گفته به پايان رساند «همان گونه كه قبلاً گفتم، براي من كاملاً روشن است كه سياست شما چيست. از شما درخواست مي كنم كه به ياد داشته باشيد يك توضيح ناخواسته يا اتفاقي توسط سفير هلمز به اعليحضرت و يا توسط يك مقام سفارت به ساواك در اين مورد، مي تواند به معني قطع گردن من باشد. »
|
|
|