(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 14 مهر 1388- شماره 19480
 

باشگاه مهرگان و انقلاب سفيد

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




باشگاه مهرگان و انقلاب سفيد

درخشش، محمد - 34
زمان و مكان: 5 فوريه 1966 - 16/11/44، منزل راسياس
خيلي محرمانه
صورت مذاكرات شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت
درخشش در ساعت 20 همراه با همسرش به منزل من آمد، زيرا درخشش به علت سياتيك نمي توانست رانندگي كند و همسرش رانندگي ماشين را به عهده داشت. او فقط زماني مي تواند راحت بنشيند كه يا يك كمربند سخت يا يك كرست ببندد.
سياست ايالات متحده: اولين سؤال وي از من اين بود: «بگوييد آيا هيچ تغييري در سياست دولت ايالات متحده نسبت به رژيم به علت ارتباطات شاه با اتحاد جماهير شوروي به وجود آمده است؟» من پاسخ دادم كه سياست ما در حمايت از شاه تغيير نكرده است و ما بهبود روابط بين دو كشور را در قبال روابط خودمان با شاه خصمانه نمي دانيم. او به طور مشخصي از شنيدن اين حرف ناخشنود شد، ولي برخورد موقرانه اي از خود نشان داد.
ميراث خواران استعمار و روشنفكران: او گفت شايعاتي پخش شده كه كليه نسخه هاي كتاب دكتر بهار توسط سفارت آمريكا خريداري شده اند كه منتشر نشود. او گفت كه كتاب را خوانده است و به نظر وي خيلي ضد آمريكايي است. وي دكتر بهار را به عنوان يك عضو سابق حزب توده توصيف نمود (به مدت 12 سال) كه در حال حاضر دكتر اطفال است و در حاشيأ آن نويسندگي نيز مي كند. مقالات وي گهگاه در مجلات خواندنيها، بامشاد و روشنفكر چاپ مي شوند. درخشش گفت كه كتاب توسط به اصطلاح «روشنفكران» به علت لحن ضد آمريكايي آن با دقت و علاقه خوانده مي شود. او احساس مي كرد كه كتاب تحت نظر هيچ ادارأ دولتي ايران نبوده است. به نظر وي با احتمال بيشتر، بهار احساس كرده كه روابط ايران و روسيه گرم و روابط آن با ايالات متحده سرد شده است و مناسبترين و «بهترين» موقعيت از نظر سياسي براي چاپ كتاب، كه مسلماً زمان زيادي براي نوشتن آن صرف شده، هم اكنون است. به عقيدأ وي، هدف اصلي كتاب، «روشنفكران» هستند كه در حال حاضر نسبت به سياست خارجي آمريكا به بدترين نحو فكر مي كنند، زيرا آنها مسبب فقدان آزادي سياسي در ايران را، سياست هاي ايالات متحده در اينجا مي دانند.
براساس تحليل درخشش، سه گروه اصلي در بين روشنفكران وجود دارند:
(1) چپگرايان تندرو از انواع هوادار روسيه گرفته تا هوادار چين كمونيست كه به طور طبيعي ضد آمريكايي هستند.
(2) تيپ هاي اداري (معمولاً در سازمانهايي نظير شركت ملي نفت ايران، سازمان برنامه، IMDBI و غيره) كه به طور اساسي تكنوكراتهاي فرصت طلبي هستند كه علايق آنها در جهت بهبود استانداردهاي زندگي خودشان است و به طور سطحي طرفدار غرب هستند.
(3) روشنفكران «متفكر» كه علاقمند به كشور خود مي باشند و مي خواهند در بهسازي كشور شركت نمايند. اين روشنفكران «جدي» همه جا هستند، آنها به طور اساسي از نظر ايدئولوژيكي (همانند خودشان) هوادار غرب مي باشند، ولي به نحوي فزاينده و عميق نسبت به غرب و بخصوص ايالات متحده، كه از ديدگاه آنها به ترويج ايدئولوژي خود (اگر واقعاً بدان ها اعتقاد دارد) نمي پردازد، مأيوس و سرخورده شده اند.
درخشش بدون اين كه به اين موضوع بپردازد و چنين چيزي بگويد، ولي قوياً براين مسئله اشاره داشت كه اگر كتاب بهار توسط شاه منتشر مي شد، به علت ذهنيت ناشي از عدم اعتماد به اين كه ايالات متحده مدافع و طرفدار آزادي است و اين عدم اعتماد همچنان در ايران باقي است، نمي توانست اين همه تأثيرات مخرب و زيان آور بر كليأ روشنفكران داشته باشد. در واقع درخشش اظهار داشت كه بهار اظهارات رهبران مختلف «آزاديخواه» آمريكا (نظير ادلاي استونسون و جان اف. كندي) را زير سؤال برده است و سپس با مقايسأ اين اظهارات با سياست هايي كه به طور واقعي از طريق اين «قهرمانان آزادي» دنبال مي شود، پوچي و بي حقيقتي آنها را ثابت كرده است.
فعاليت هاي وي: در بحثي راجع به «بازسازي» اخير وزارت فرهنگ، درخشش اصرار داشت كه بخشي از آن و احتمالاً بيشتر آن، حركتي سياسي جهت ترساندن و ناراحت كردن وي و تضعيف حاميان وي در وزارتخانه بوده است. او اصرار داشت كه به استثناي شخص وي و همكارانش، كليأ ديگر كساني كه به اصطلاح پرسنل مازاد بر نياز «اداري» و «مشاوره اي» تشخيص داده شده و به آنها دستور داده شده است كه به كادر آموزشي به پيوندند يا از ليست وزارتخانه حذف مي شوند، مجدداً حتي به مشاغل بالاتر و به همان ميزان «مازاد بر نياز» منصوب شده اند.
درخشش گزارش جالبي از اين تغييرات داد. بعد از اين كه وزير فرهنگ، هادي هدايتي دستور «درس بده يا اطاعت كن» را صادر نمود، هدايتي برادرش را كه در زمان وزارت درخشش رئيس ادارأ بودجأ وزارت فرهنگ بود، به نزد او فرستاد تا وي را مطلع گرداند كه او از اين كار متأسف است، ولي دست او ( هدايتي) نبوده است.
درخشش اظهار داشت كه (به علت بيماريش) نتوانسته است دستور را اجرا نمايد و اخيراً شنيده كه از كار اخراج شده است. همچنين او نامه اي براي رئيس دادگاه اداري (دكتر علي آبادي) ارسال كرده و وزير فرهنگ هدايتي، را به اعمال فشار غيرقانوني متهم نموده و براي اثبات اتهاماتي كه به طور رسمي وارد آورده، شواهدي ارائه كرده است. اولين اقدام انجام شده اين بود كه به خود وي دستور داده شده است كه به جرم وارد آوردن اتهام به يك وزير، در مقابل دادگاه حاضر شود. او تاكنون برنامه اي پياده كرده تا به علت سياتيك، حضور خود در دادگاه را به تعويق بيندازد.
اخراج وي بدين مفهوم است كه اكنون از نظر مالي به شغل خانمش در سازمان آب و برق آذربايجان متكي است، حقوق ماهيانه وي از وزارت فرهنگ 20000 ريال (260 دلار) بوده است. او اظهار داشت كه باشگاه مهرگان (سازمان همبستگي آموزگاران) با امضاي اعتراضيه اي از موضع وي حمايت نموده و پيشنهاد كرده اند كه بخشي از حقوق وي را بپردازند. ولي او تصميم گرفته است كه هديه هاي پولي را بازگرداند، البته از آنها كمال تشكر را دارد. ساواك بلافاصله بسياري از امضاكنندگان اعتراضيه را احضار كرده و به آنها هشدار داده است كه «هر چند ممكن است اعضاي سابق حزب توده توسط دولت بخشيده شوند، ولي حاميان شخص خطرناكي چون درخشش بايد هواي كار خود را داشته باشند. »
در حال حاضر او «Lying low» است، فقط بعضي از دوستان صميمي و همكارانش را مي بيند. تلاش براي چاپ نشريات و همچنين انتشار كتابهايي كه قبلاً چاپ شده اند، متوقف و مراقبت ساواك بيشتر و اوضاع براي طرفدارانش، كه معمولاً كانال هاي توزيع كتابها بودند، كاملاً خطرناك شده است.
خليل ملكي: دوست قديمي وي احتمالاً در زندان خواهد مرد. او حدود 62 سال دارد، داراي بيكاري قلبي است و كليأ تلاشهايش براي كمك به وي بي نتيجه بوده است. (ملكي، حدود دو هفته قبل حتي يك نامأ سرّي به شاه نوشته و استدعا نموده است كه محكوميت وي بخشوده شود و اعليحضرت را مطمئن ساخته است كه مخالف سلطنت نيست، ولي ملكي هيچ پاسخي دريافت نكرده است. ) درخشش گفت كه حتي قبل از دستگيري ملكي توسط ساواك، ملكي به وي گفته بود آگاه شده است كه نمايندأ پارلمان انگليس ( خانم مك كي)، كه وي (ملكي) راجع به وضعيت سياسي در ايران به وضوح با وي صحبت كرده بود، با ديگران در مورد نظريات ملكي آزادانه صحبت نموده است و او (ملكي) متوجه بوده است كه چه اتفاقي خواهد افتاد.
درخشش براي جمع بندي با لحني حاكي از معذرت خواهي اظهار نمود كه به نظر مي رسد سياست ايالات متحده در حمايت از رژيم هاي غير مردمي و ديكتاتوري دچار نارسايي شده است. ما زمان بعدي ملاقات را براي حدود يك ماه بعد يا بيشتر باز گذاشتيم.
راسياس بخش سياسي آقاي هرتز72
يادداشت شما را به گزارش ملاقات خواندم.
البته - - اين روش صحيح است و من آن را در قبال درخشش (و ديگران) به كار برده ام. هر چند او نكات و آداب ديپلماتيك را قبول دارد، بر ارزيابي خود از واقعيت ها - - تحت مقررات جاري سياسي ايران - - پافشاري مي كند.
برخورد و جواب معمول وي در قبال اين «روش»، «مثبت» بوده است، و شما نه از Diem حمايت كرديد و نه از رژيم فعلي ويتنام جنوبي، آيا حمايت كرديد؟
اين قدر زرنگ نباشيد كه با آن مقابله كنيد، من از به كارگيري اين «روش» در برخورد با وي دست كشيده ام و فقط به سادگي به وي اجازه مي دهم كه هر چه از واقعيت هاي سياسي ايران مي بيند، به من بگويد.
چارلز ان. راسياس
درخشش، محمد - 53
تاريخ: 15 فوريه 1966 - 26/11/44
خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان
تاريخ و محل گردآوري اطلاعات: 8 فوريه 1966 - ايران، تهران
موضوع: اعلام پشتيباني باشگاه مهرگان از انقلاب سفيد
منبع: يك عضو شوراي مركزي باشگاه مهرگان كه به محمد درخشش نزديك است، ميزان اعتماد به وي به طور كامل مشخص نشده است، ولي گزارشات وي در مورد فعاليت هاي باشگاه تاكنون دقيق بوده اند.
1- نظريات منبع: از اواخر سال 1965، محمد درخشش وزير سابق فرهنگ و رهبر باشگاه مهرگان (كانون معلمين ايران)، به طور فزاينده اي نسبت به عدم فعاليت در ميان اعضاي رده بالا و معمولي باشگاه مهرگان، كه بعضي از آنان به علت ترس از دست دادن شغلشان، بر اثر افزايش فشار سازمان اطلاعات و امنيت كشور ( ساواك) بر فعاليت ها و اعضاي باشگاه مهرگان، خود را كنار كشيده اند، نااميد شده است. همچنين درخشش تشخيص داده كه مهرگان به نحو فزاينده اي به انزوا كشيده شده است، زيرا گروههاي مخالف دولت عملاً با از هم پاشيده شدن جبهأ ملي دستگيري و محاكمأ خليل ملكي از اتحاديه سوسياليست ها ديگر وجود ندارند. علاوه بر اين، درخشش تحت تأثير حمايت عمومي مردم از قرارداد ذوب آهن شاه با اتحاد جماهير شوروي و پذيرش عمومي سياست خارجي جديد ملي گرايانأ غير وابسته توسط مردم قرار گرفته است. اين عوامل مجموعاً موجب گرديده اند كه درخشش و دستياران اصلي وي صداي خود را پايين تر بياورند. اكنون آنها معتقد شده اند كه به جاي حمله به رژيم، بايد كوشش هاي خود را بر مقامات وزارت فرهنگ و گروه هادي هدايتي متمركز نمايند و سعي كنند آنها را با كساني جايگزين نمايند، كه اگر از اعضاي باشگاه مهرگان نيستند، حداقل تحت نفوذ باشگاه باشند. حتي در انجام اين اهداف محدود، درخشش تشخيص داد كه بايستي به مصالحه اي با رژيم تن دهد. درخشش به تعدادي از دستياران رده بالاي خود دستور داده است كه نسبت به سياست هاي فوق الذكر واكنش آرام نشان دهند و به ناراضيان از اين روش گفته است كه حمايت از انقلاب سفيد تقريباً يك مانور تاكتيكي است. به هر حال واقعيت امر اين است كه درخشش در اين مقطع هيچ نفعي در مخالفت دست تنها با رژيم نمي بيند.
2- در 8 فوريه 1966، درخشش يك گردهمايي در منزل خود ترتيب داد كه در آن در مقابل حدود بيست نفر از اعضاي كادر توضيح داد كه يك سياست رسمي باشگاه مهرگان حمايت از برنامه اصلاحات شش ماده اي شاه است. درخشش اضافه نمود كه باشگاه مهرگان، به هر حال، به مبارزه با فساد و بي لياقتي عناصري كه در حال حاضر در مسند امور وزارت فرهنگ هستند، ادامه خواهد داد، كه در رأس آنها وزير هدايتي قرار دارد كه در اجراي صحيح انقلاب سفيد در زمينه هاي فرهنگي كوتاهي نموده است.
3- درخشش كاملاً آگاه بود كه اين اظهارات احتمالاً توسط يك يا چند تن از مأمورين نفوذي سازمان امنيت كه در جمع هستند، به دولت گزارش خواهد شد. در واقع، او بدين دليل خانأ خود را براي گردهمايي انتخاب نمود تا مأمورين ساواك كه خانأ وي را تحت مراقبت داشتند، حتماً از برگزاري گردهمايي مطلع شوند.
منظور درخشش از اظهارات فوق، قبولاندن اين مسئله به مأمورين امنيتي و رهبران دولت بود كه باشگاه مهرگان ديگر اهداف انقلابي ندارد و فشاري كه بر معلمان عضو مهرگان وارد مي شود، اكنون ديگر موردي ندارد. درخشش اميدوار است كه شناسايي موضع جديد مهرگان توسط دولت بسرعت صورت گيرد، شايد بدين ترتيب كه آموزگاران مهرگان كه از كار در مدارس دولتي اخراج شده اند، رجعت داده شوند.
4- درخشش به يكي از ياران مورد اعتماد خود در باشگاه در روز 7 فوريه، روز قبل از اعلام حمايت از انقلاب سفيد، گفت او مي داند كه اين اعلام موضع، تعدادي از اعضاي جوان و با افكار داغ تر را ناخشنود و ناراضي خواهد نمود، كساني كه هركدام از يكي از ده قسمت تشكيلات باشگاه در تهران انتخاب شده بودند. درخشش گفت كه خطر مواجه شدن با واكنش جوانان مبارز را مي پذيرد به اين اميد كه تعداد بيشتري كه ممكن است در آينده در مبارزه از دست بدهد را جبران نمايد. به هر حال، پس از اين كه درخشش اظهارات خود را در مورد انقلاب سفيد مطرح نمود، هيچ واكنش مشهود يا رسايي در بين مستمعين وجود نداشت.
درخشش، محمد - 63
تاريخ: 19 مارس 1966 - 18/12/44
خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان
تاريخ و محل گردآوري اطلاعات: فوريه 1966 - ايران، تهران
موضوع: واكنش منفي رسمي در قبال اعلام حمايت باشگاه مهرگان از انقلاب سفيد
منبع: يك عضو شوراي مركزي باشگاه مهرگان كه به محمد درخشش نزديك است. ميزان اعتماد به وي هنوز به طور كامل تعيين نشده است، ولي گزارشات وي از فعاليت هاي باشگاه دقيق بوده اند.
1- بعد از گردهمايي 8 فوريه 1966 اعضاي باشگاه مهرگان كه در آن محمد درخشش اظهار داشت سياست رسمي باشگاه حمايت از انقلاب سفيد شاه است، مسئول شعبه منطقه شميران، تهران سازمان امنيت و اطلاعات كشور ( ساواك)، يكي از اعضاي باشگاه به نام رهنما (اسم اول نامعلوم) را به دفترش احضار نمود. سپس سرهنگ انصاري (اسم اول نامعلوم)، رئيس شعبه شميران، از رهنما خواست كه اظهارات درخشش را تكرار نمايد و او اين كار را كرد.
2- روز بعد انصاري و سرهنگ حمزه لو، از ساواك تهران، با درخشش در خانأ وي تماس گرفتند و از وي موضع مهرگان را در قبال دولت سؤال نمودند. او اظهاراتش را در گردهمايي هشتم فوريه تكرار نمود و آنگاه فهرستي از شكايات و گله هاي شخصي خود مطرح نمود، با اظهار اين موضوع كه وي از اين كه دولت او را به عنوان فردي كه مي تواند در سازماندهي آموزگاران مفيد باشد، تشخيص نداده بود، متأسف است.
3- انصاري و حمزه لو به درخشش گفتند اظهارات وي را به تيمسار حسين فردوست، جانشين رياست ساواك، منعكس خواهند نمود و عكس العمل او را به درخشش اطلاع خواهند داد. پس از گذشت روزهاي متمادي و نرسيدن خبري از ساواك، درخشش تعدادي از اعضاي باشگاه از جمله هدايت الله موسوي، بيت الله جمالي، عبدالحسين نوابي، و رئيس زاده (اسم نامعلوم) را اعزام نمود تا با فردوست مذاكره نمايند. در ساواك به جاي فردوست، سرهنگ ناصر مقدم رئيس اداره سوم با آنها صحبت نمود و آنها اظهارات درخشش براي انصاري و حمزه لو را مجدداً تكرار نمودند. مقدم مؤدبانه حرفهاي آنها را گوش كرد و سپس اظهار داشت كه هم اكنون اطلاعاتي در مورد توزيع اعلاميه اي جهت حمايت از درخشش در اصفهان، شيراز و بندرعباس دريافت نموده است كه در آن به سختي نشانه اي از حمايت درخشش از دولت ديده مي شود. مقدم همچنين اظهار نمود كه متأسف است كه درخشش به گونه اي آنها را فريب داده كه نمي توانند ببينند او يك شخص بكلي غيرقابل اعتماد است و هرگز نمي تواند تأييد شاه را به دست آورد، زيرا ساواك معتقد است كه او در ارتباط با خارجيان مي باشد.
4- اظهارنظر منبع: در خلال مذاكره، گروه اعزامي مهرگان اين احساس را پيدا كرد كه مقدم كاملاً در جريان فعاليت هاي مهرگان و اظهارات درخشش به انصاري و حمزه لو بوده است. همچنين واكنش فردوست به پيشنهاد آتش بس درخشش، ممكن است از مقدم نشئت گرفته باشد، و به نظر مي رسد ساواك رفتار خشك و تند نسبت به درخشش را ادامه دهد و اميدوار است كه او را از حاميانش دور سازد و برنامه ريزي نموده است كه او را در ارتباط با خارجيان مطرح نمايد.

درخشش، محمد - 73
تاريخ: 4 فوريه 1967 - 15/11/45
خيلي محرمانه - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان
از: منبع كنترل شده آمريكائيان (CAS)
به: رئيس بخش سياسي
موضوع: فعاليت هاي مخالفين ايراني
مطالب زير جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده اي كه مايليد از آن در محدودأ امنيتي تعيين شده به عمل آوريد، مي باشد. هرگونه گزارشي از سوي شما از اين اطلاعات بايستي قيد «غيرقابل رؤيت براي بيگانگان» را داشته باشد و نيازي به ذكر CAS به عنوان منبع نيست.
1- در ژانويه 1967 محمد درخشش، وزير سابق فرهنگ و رهبر جامعأ معلمان ( باشگاه مهرگان)، توسط وزير جديد دربار، اسدالله علم، نامه اي به شاه نوشته است و در آن از شاه تقاضاي بخشش به علت اشتباهات گذشته در مخالفت با تعدادي از وزراي فرهنگ سابق كرده و خواستار راهنمايي براي فعاليت هاي آينده شده است. شاه به درخشش از طريق علم پاسخ داده است كه لازم نيست از «ما معذرت بخواهد، بايد از وزير ما» معذرت بخواهد. (اظهارنظر: منظور شاه وزير فرهنگ هادي هدايتي بود. ) درخشش، با وجود سرخوردگي از شاه، متعاقباً سعي در ملاقات با هدايتي، به طور خصوصي از طريق يك واسطه نمود، ولي به گفته شد كه هدايتي اصرار دارد كه لازم است درخشش به طور كتبي منظور از ملاقات را گزارش نمايد. درخشش از اين كار سرباز زد، اكراه داشت چنين مدركي به دست هدايتي بدهد، چون مي ترسيد كه آن را منتشر كند و موضع درخشش در بين معلمان مس تقل (غير وابسته) را خدشه دار نمايد.
2- خليل ملكي، پايه گذار اتحاديه سوسياليست ها (به طور رسمي نيروي سوم) كه در 26 اكتبر 1066 (روز تولد شاه) از سه سال زندان به علت فعاليت هاي مخفي عفو شد، اخيراً افشا نمود كه در نظر دارد وقتي شاه از سفر اروپا به ايران بازگشت، از وي درخواست صدور مجوز انتشار مجدد مجله سوسياليستي علم و زندگي را بنمايد. ملكي گفت او مي داند كه اگر اجازأ انتشار مجدد مجله علم و زندگي داده شود، بايستي كنترل دولت بر محتواي مجله را بپذيرد، ولي او احساس مي كند كه هر كاري براي وي ارجح تر از فعاليت در صحنأ سياسي است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14