(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 21 مهر 1388- شماره 19486
 

به زودي در دانشگاه هاي بزرگ كشور، پژوهشكده بسيج دانشجويي ايجاد مي شود
13 آبان سازي جعلي توسط طيف افراطي علامه
NGO هاي دولت خاتمي و تلاش براي ساماندهي آشوب در دانشگاه ها
عامري بركناري اساتيد علوم انساني را تكذيب كرد
جستاري درنقش شناسي و مختصات افسران جوان جبهه مقابله باجنگ نرم بايد ونبايدهاي افسران جوان
سنگر فرماندهي -8 جنبش دانشجويي گذشته ، حال و آينده
علوم انساني،ايستگاه بعدي مخالفان رسانه هاي معارض دست به كار شده اند،ما كجاي راهيم؟
محمد جواد لاريجاني در گفت و گو با برنا: دانشجويان بايد محكم پشت سر رهبري بايستند



به زودي در دانشگاه هاي بزرگ كشور، پژوهشكده بسيج دانشجويي ايجاد مي شود

رضا سراج در بازديد از دانشگاه زابل اظهار داشت: ساخت پژوهشكده هاي بسيج دانشجويي براي دانشگاه هاي بزرگ در دست پيگيري است تا كارهاي علمي، انقلابي و تشكلي در آنجا انجام بگيرد .
به گزارش شبكه خبر دانشجو رييس سازمان بسيج دانشجويي كشور ضمن اعلام اين خبر امضاي تفاهم نامه با وزيرعلوم، تحقيقات و فناوري در ارتباط با ساخت پژوهشكده هاي دانشجويي بسيج، اضافه كرد: در ليست دانشگاه هاي بزرگ براي ساخت اين واحدها، دانشگاه زابل و دانشگاه سيستان و بلوچستان نيز قراردارند .
سراج بسيج دانشگاه زابل را از موفق ترين بسيج دانشجويي هاي كشور عنوان كرد و افزود: طرح اسوه و اعزام بزرگ ترين كاروان هاي دانشجويي در قالب كاروان راهيان نور به مناطق عملياتي هشت سال دفاع مقدس در دو سال متوالي، با هدف نشر فرهنگ ايثار و شهادت نمونه اي از موفقيت هاي اين دانشگاه است .
وي همچنين از تشكيل كارگاه هاي جنگ نرم دردانشگاه ها توسط اساتيد برگزيده نيز خبر داد و گفت: بايد زمينه هايي ايجاد كنيم تا جنگ نرم كه به عنوان يك تهديد مطرح است به فرصت تبديل شود . سراج خاطرنشان كرد: با اعلام آمادگي دانشگاه زابل، اين كارگاه ها در آينده در اين دانشگاه برگزار مي شود .

 



13 آبان سازي جعلي توسط طيف افراطي علامه

طيف افراطي غير دانشجويي علامه كه از سرشاخه هاي جريان موسوم به سبز در دانشگاه ها به حساب مي آيند در يك تقليد كاريكاتوري ديگر مي خواهد پروژه 13 آبان سازي جعلي را پيگري كند .
بر اساس اين خبر طيف غير قانوني علامه قصد دارد با طرحي شبيه 13 آبان سال 58 اين بار سفارت روسيه در تهران را تسخير كنند !
به نظر مي رسد دستورات رسيده از محفل هاي حزبي به برخي جريان هاي افراطي موجب شده اين افراد در دام يك حلقه ي مضحك طرح هاي اينچنيني افتاده است .
لازم به ذكر است در روز قدس سبزها شعار هاي ضدصهيونيستي را حذف كرده بودند و به علت ايراد شعارهاي بي ارتباط با حركت مردم ايران در روز قدس با مشكل بي اعتماد ي شديد مردمي مواجه شده اند .

 



NGO هاي دولت خاتمي و تلاش براي ساماندهي آشوب در دانشگاه ها

سران تندرو اصلاح طلب پس از شكست در به آشوب كشاندن صحن دانشگاه استفاده از NGO ها را براي ايجاد آشوب ها و اغتشاشات آتي در نظر گرفته اند .
به گزارش خبرنامه دانشجويان ايران در دوران رياست جمهوري خاتمي، وزارت كشور با ارائه مجوز هاي متعدد در سطح اجتماعي و در سطح وسيع به تشكيل NGO ها در كشور اقدام و كمك كرد . اين NGO ها تا شكل گيري حادثه كوي دانشگاه هيچ بازخوردي از خود در جامعه نداشتند اما در حين حادثه كوي دانشگاه اعضا و سران اين NGO ها، فرماندهان آشوب ها در حادثه كوي دانشگاه سال 78 بودند كه همراه با اغتشاشگران و افراطيون دوم خردادي اغتشاشات را هدايت كردند و در نهايت با تحميل هزينه هاي گزاف به دولت به تعطيلي كشيده شدند .
اما در سال جاري و با گذشت زمان 10 ساله از طرح اوليه دولت خاتمي، اين سازمان هاي پايه گذاري شده توسط اتاق فكر
اصلاح طلبان كه از قضا در ستاد ميرحسين موسوي نيز مسئوليت هاي مهم داشتند بار ديگر براي اهداف ساختار شكنانه ي اين طيف سياسي به كار گرفته شدند .
پس از شكست طرح هايي چون «ادعاي تقلب»،«آدم ربايي » ،
« تجاوز»و « به آشوب كشاندن صحن دانشگاه» ، سران افراطي اصلاحات كه اكنون با اعترافات تئوريسين هاي خود روبرو هستند، سعي در راه اندازي دوباره NGO هاي تاسيس شده در دوران خاتمي و گردآوردن اعضا و سران آنها است .
گرچه افراطيون دوم خردادي در اين پروژه نيز به دليل بي ميلي اكثريت اعضا و سران اين NGO ها تاكنون نيز به نتيجه مورد وثوق خود نرسيده اند و تنها چند تن از سران اين NGO ها كه از اعضاي حزب مشاركت هستند اين دعوت سران اصلاح طلب را قبول كرده اند .
اما در ميان سركردگان اين نهادهاي غير دولتي كه جديدا در راستاي بيانيه هاي اخير ميرحسين موسوي در خصوص شبكه هاي عنكبوتي و هرمي عمل مي كنند، مي توان به يكي از نويسندگان مقالات صفحه اجتماعي روزنامه اعتماد اشاره كرد .
وي كه هر از چندگاهي در خصوص نهادهاي غيردولتي و اهداف آنها در اين روزنامه مطلب مي نويسد يكي از كساني بود كه در دوران خاتمي يكي از اين NGO ها را با اهداف اجتماعي تاسيس كرد .
برگزاري جلسات با دانشجويان افراطي دانشگاه هاي تهران و اميركبير، وبلاگ نويسان ضد نظام و فعالان سياسي نه چندان مشهور دوم خردادي در منزل شخصي اش ازجمله فعاليت هاي وي مي باشد .
اين نويسنده ماركسيست روزنامه اعتماد در آخرين فعاليت هاي سياسي خود، براي راه اندازي تجمع اغتشاشگران حامي ميرحسين موسوي در روز قدس، و سعي در به چالش كشيدن و ايجاد اغتشاش در دانشگاه هاي تهران و اميركبير از هيچ تلاشي رويگردان نبوده است وحتي ديداري با اصلاح طلبان افراطي خراسان رضوي و روساي روزنامه توقيف شده طوس برگزار نموده است.
از جمله اقدامات مخفيانه و زيرزميني كه وي انجام مي دهد يارگيري و ترغيب جوانان به خصوص دانشجويان در حمايت از جنبش موسوم به سبز براي حضور در تجمعات غيرقانوني است. وبلاگ نويسي، گذاشتن نظرات و كامنت هاي تند و سخيف در سايت هاي داخلي و خارجي معاند از جمله راه كارهاي اين نويسنده است كه سايرين را نيز به اين رويه دعوت مي كند .

 



عامري بركناري اساتيد علوم انساني را تكذيب كرد

قائم مقام معاونت آموزشي وزارت علوم با بيان اينكه بركناري اساتيد علوم انساني در راستاي طرح بازنگري علوم انساني صحت ندارد از ارائه نظريه هاي غربي در علوم انساني به صورت نقد و بررسي خبر داد و گفت: در علوم انساني تئوريهايي مطرح مي شود كه با ارزشهاي ما متناقض نباشند.
به گزارش خبرگزاري مهر رضا عامري با تأكيد براينكه در برنامه هاي درسي بازنگري جدي صورت مي گيرد، گفت: بازنگري در علوم انساني از قبل شروع شده و از اين پس كرسيها بايد سرعت يابند. همچنين بايد بدون شتابزدگي با هدف استفاده از دانش بومي و كاربردي كردن آن در بحث بازنگري وارد شد .
قائم مقام معاونت آموزشي وزارت علوم گفت: اگر در علوم انساني از نظريه هاي غربي نيز استفاده مي كنيم بايد اين نظريه ها با ديد نقد و بررسي به دانشجويان ارائه شود تا خلاءهاي موجود كاهش يابد .
وي از بازنگري در تركيب كميته هاي حلقه برنامه ريزي و وسيع تر كردن اين كميته ها در وزرات علوم نيز خبر داد و درباره اخراج برخي اساتيد علوم انساني از دانشگاههاي كشور گفت: به هيچ عنوان بحثي درباره بركناري اساتيد علوم انساني در راستاي طرح بازنگري علوم انساني وجود ندارد. اين برداشت غلطي است كه برخي دارند. در بحث علوم انساني متوني كه در دانشگاهها تدريس مي شود مشكل دارند و اساتيد نيز به اين موضوع واقف هستند .
وي افزود: طرح جدي بازنگري دروس به زودي در معاونت آموزشي وزارت علوم كليد مي خورد و طي يك سال آينده خبرهاي خوبي در اين زمينه منتشر مي شود .

 



جستاري در نقش شناسي و مختصات افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم بايد و نبايدهاي افسران جوان

رامين شمسايي
كمتر كسي است كه هدف بودن ايران در جنگ نرم كنوني را انكار كند. اما سؤال اين است كه چرا ايران؟ بديهي است كه فلسفه وجودي جنگ ناهمخواني منافع دوطرف درگير است، ايران اسلامي امروز يك تنه در برابر ديو عظيم استبداد و شبكه هاي اجتماعي و سياسي آن ها ايستاده است.
اين چندمين باري است كه رهبري خطاب به دانشجويان تاكيد مي كنند خودتان نقش خودتان را در صحنه پيدا كنيد. بهانه نوشتن اين يادداشت بيانات روز 4/6/88 آقا با دانشجويان و فعالين فرهنگي دانشگاه ها است، شايد مهمترين فراز بيانات رهبري در اين ديدار انتساب عنوان «افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم» به دانشجويان بود. اين مقاله قصد بررسي و مشخص نمودن برخي مختصات، ويژگي ها وظايف اين افسران جوان را دارد.
اين مقاله بيش از آن كه به چيستي جنگ نرم بپردازد. به شرايط و ويژگي هاي افسران جوان جبهه جنگ نرم مي پردازد.
چرا خودمان بايد نقشمان را در صحنه پيدا كنيم؟
«افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم» عنواني كه ايشان تاكيد داشتند خودتان وظايف آن را پيدا كنيد: «حالا شما جواناني كه گفتيم افسران جوان مقابله با جنگ نرم هستيد، از من نپرسيد كه نقش ما دانشجويان در تخريب مسجد ضرار كنوني چيست؛ خوب، خودتان بگرديد نقش را پيدا كنيد» (1) اين اولين باري نبود كه ايشان تاكيد داشتند خودتان نقش خودتان در صحنه را پيدا كنيد، پيش از اين در ديدار ارديبهشت ماه 1386 نيز آقا خطاب به دانشجويان بسيجي كه به ديدار ايشان رفته بودند فرمودند خودتان نقش خودتان را در خيمه انقلاب پيدا كنيد.
بديهي است اگر دانشجويي هميشه به دنبال شناخت نقش خود در صحنه باشد طبيعتاً به دنبال «عمل به تكليف شرعي» خويش مي رود، آن دانشجويي كه بگردد و وظايف خود در صحنه را پيدا كنند داراي بينش سياسي و قدرت تحليل مي شود و اين امر از مطلوبات است.
جنگ نرم چيست؟
جنگ نرم را بطور خلاصه مي توان زائيده دوران جنگ سرد دانست. پس از پايان جنگ جهاني دوم و دو نيم شدن جهان در يد قدرت شوروي سابق و آمريكا، توپ و تفنگ جاي خود را به سيستم هاي اطلاعاتي، رسانه و استحاله فرهنگي داد و اين شروعي بود برجنگي كه سرد نام گرفت چرا كه در آن اثري از گرماي جرقه و باروت نبود. از آن موقع كشورها (علي الخصوص دو ابر قدرت جهاني وقت) به فكر تقويت ابزار و سلاح هاي خود در جنگ نرم افتادند. از جمله سلاح هايي كه در جنگ نرم مورد استفاده قرار مي گيرد عبارتند از: رسانه هاي خبري، سينما، كتاب و هر وسيله ارتباط جمعي ديگري كه در آن فرهنگ هدف (فرهنگي كه قرار است جايگزين فرهنگ كشور هدف گردد) مجذوب تر از حد واقع جلوه داده شده باشد، علم و دانش، سيستم هاي اطلاعاتي، توان شبكه سازي اجتماعي، ايدئولوژي فراگير با حداقل قيودات و...
ايران: هدف جنگ نرم
كمتر كسي است كه هدف بودن ايران در جنگ نرم كنوني را انكار كند. اما سؤال اين است كه چرا ايران؟ بديهي است كه فلسفه وجودي جنگ ناهمخواني منافع دوطرف درگير است، ايران اسلامي امروز يك تنه در برابر ديو عظيم استبداد و شبكه هاي اجتماعي و سياسي آن ها ايستاده است. نگاهي به حاكميت كشورهاي منطقه بياندازيد كدام يك از آن ها به طور قابل ملاحظه اي منافع آمريكا را به خطر مي اندازند جز ايران؟ چنانچه رهبري در اين ديدار مي فرمايند: «آنها براي حمله به جمهوري اسلامي استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از ديدگاه آنها استدلال تامي است. در يك نقطه بسيار حساس جهان از لحاظ جغرافيائي حالا در اين منطقه بسيار حساس، يك قدرتي دارد قد مي كشد و روز به روز خودش را بيشتر نشان مي دهد. اين قدرت با همه خواسته هاي استكباري و دستگاه هاي كمپاني ها و شبكه هاي عظيم اقتصادي مفسدفي الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه گري مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، اين خيلي براي دستگاه استكبار مهم است. اين مجموعه كه تويش دولت ايالات متحده هست، دولتهاي اروپائي هستند، خيلي از اين نفتخوارهاي ثروتمند منطقه خودمان هستند، با يك چنين قدرت رو به رشد رو به اعتلاي در حال قدكشي بشدت مخالفند؛ بنابر اين هر چه بتوانند، در مقابله او كار مي كنند»(2)
مختصات افسران جوان؟
در اين بين در جبهه ايران اسلامي نياز به افسران جوان در جنگ نرم احساس مي شود، اما مختصات اين افسران جوان چيست؟ «با دستمال كثيف نمي توان شيشه را تميز كرد» اين مثل را آقا چندين بار در ديدارهايش فرموده است. اگر انگيزه اصلي افسران جوان براي جنگيدن در جنگ نرم را غلبه حق برباطل بدانيم، بديهي به نظر مي رسد كه ابتدا بايد ما افسران جوان حق را در درون بر نفس خود غلبه دهيم. اگر ما خود را نسازيم و بر هواهاي نفساني خود غلبه نكنيم.
چطور مي خواهيم درميدان نبرد پرچم دار حق مداري باشيم؟ اگر حواسمان به تهذيب نفس نباشد بسا كه ناخواسته خود يكي از افسران جبهه دشمن درجنگ نرم شويم. همچنان كه برخي از نخبگان درحوادث اخير شدند. با دستمال كثيف نمي توان شيشه را تميز كرد...
مختصات اجتماعي: شاخص هاي معرفت و بصيرت اگر قرار بود قشر مذهبي ما تنها به امورات فردي خود در مذهب برسند و دغدغه اجتماعي درباب دين نداشته باشند.
الان انقلاب اسلامي اي وجود نداشت كه لازم باشد افسران جواني درجبهه جنگ دوم نرم آن بجنگند، دغدغه مندي سياسي اجتماعي و سر را بلند كردن و كمي دورتر از امور شخصي خود را ديدن از ديگر مختصه هاي اين افسران جوان به نظر مي رسد. اما امر ورود به مباحث سياسي اجتماعي نياز به دو پيش زمينه دارد: نخست تعميق معرفت ديني و دوم تقويت پيش بيني و قدرت تحليل ما وقع.
آماده تلنگر عقيدتي باشيم!
حضور در صحنه هاي اجتماعي و خصوصاً صحنه نبرد و علي الخصوص جنگ نرم، به معني در معرض محك قراردادن افكار و عقايد است. يعني تلنگر خوردن عقايدي كه شايد تاكنون بدون استدلال درپستوي ذهن ما بصورت مفروض بوده اند. اين امر زماني اهميت دو چندان پيدا مي كند كه باور كنيم. جنگ نرم ماهيتاً يك جنگ فكري است و نه يك جنگ فيزيكي! اگر فردي از بنيان هاي محكم عقيدتي و دين باوري برخوردار نباشد احتمال شكست او در اين جنگ كم نيست.
تقويت بنيان هاي فكري ديني به معني صرف باور به پاره اي از اصول ديني نيست، بلكه غور كردن و مطالعه فراوان در ابعاد شبهه پذيرتر دين است.
كدام خواص؟ كدام عوام؟
براي بررسي مختصه بصيرت سياسي در افسران جوان جنگ نرم، نياز به يك تعريف از خواص و عوام داريم. اگر افراد واقشار جامعه را به دو دسته عوام و خواص تقسيم كنيم.«خواص» كساني هستند كه تابع تفكر و تامل درتصميمات و رفتارهاي خود هستند و رفتار «عوام» معمولاً از تابعي تبعيت مي كند كه متغير اصلي آن رفتار خواص و موج هاي اجتماعي كه خواص درست مي كنند است، يعني خواص يك نقش راهبري دارند و چشم عوام به آنها دوخته شده است.
بدين جهت اگر پاي خواص بلغزد هم خود را مردود مي كنند و هم عوام را!
هنر بزرگ: شناخت صحنه!
اگر نقاط آسيب پذير امت اسلامي در برخورد با «فتنه هاي داخلي» و «تهديدات خارجي» را از تاريخ صدراسلام تاكنون بررسي كنيم.«ضعف بصيرت سياسي در ميان خواص» را يكي از فصل مشترك هاي اين آسيب ها ميابيم. جمل، صفين ونهروان همه پر است از ضعف بصيرت سياسي و درست نشناختن صحنه توسط خواص، كه به دنبال آن گمراهي عوامي را به دنبال داشته است. آن كسي كه مي خواهد سردوش افسري درجبهه نرم بزند بايد صحنه را درست بشناسد و قدرت تحليل داشته باشد، چرا كه اين صحنه آنقدر پيچيده است كه بسياري از خواص را به دام بي بصيرتي انداخته است، تا جايي كه رهبري در ديدار با اعضاي سپاه ولي امر مي فرمايند:«متاسفانه برخي از خواص دچار بي بصيرتي شده اند» كما اين كه به دام افتادن برخي خواص در حوادث پس از انتخابات اخير را ديده ايم و الحمدلله دراين زمينه نيازي به مطالعه تاريخ نيست!
«گاهي يك حرف حق را نبايد زد؛ چون گفتن اين حرف، پازل دشمن را تكميل مي كند. مواظب باشيد در هيچ مرحله اي، شما تكميل كننده پازل دشمن نباشيد.» اين يكي از مهمترين فرازهاي سخنان آقا در ديدار با دانشجويان بسيجي در ارديبهشت ماه سال 86 بود. بازي كردن در زمين دشمن و تكميل پازل او يكي از دام هاييست كه متاسفانه گاهاً اهل حق به آن گرفتار مي آيند، اين موضوع وقتي اسفناك تر مي شود كه بدانيم، دشمنان ما دراين زمينه، تخصصي ويژه دارند! گاهي همين ويژگي جواني افسران جوان كه به اقتضاي دوران تندي و خامي خاص خود را به همراه دارد مسبب بي تدبيري ها و در نتيجه بازي كردن در زمين دشمن مي شود، چنانچه آقا مي فرمايند:«گاهي اوقات، دشمن كار را به گونه اي ترتيب مي دهد كه حرف حقي، از زبان يك نفر صادر بشود» دشمن ناحق و باطل است. پس چرا مي خواهد اين حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون مي خواهد پازل خودش را كامل كند. اين پازل از صد يا دويست قطعه تشكيل شده؛ يك قطعه اش هم همين حرف حقي است كه آن شخص بايد بزند تا اين پازل را كامل كند!
اينجا اين حرف حق را نبايد زد. پازل دشمن را كامل نبايد كرد.» پس افسر جوان بايد آگاه باشد كه در زمين خود بازي كند.
دشمن شناسي راهبردي
درجبهه هاي جنگ فيزيكي به اين دليل حفاظت از اطلاعات درعمليات اهميت دارد كه دشمن نقاط ضعف ما را نشناسد وبا استفاده از آن به نقاط آسيب پذير ما ضربه نزند و از طرفي دراطلاعات عمليات اين مائيم كه نقاط ضعف دشمن را شناسايي و (در مواقع لازم) درست از همان نقطه به او ضربه مي زنيم.
اما درجنگ نرم اين مسئله چگونه است؟ درجنگ سخت يا فيزيكي ادوات زرهي و رزمي در استتار و اختفاء قرار دارند وجز نيروهاي امنيتي كسي از آمار و اطلاعات آنها خبر ندارد. اما آيا درجنگ نرم نيز اين گونه است كه كسي از ضعف ها و قابليت هاي كشور مطلع نمي شود؟! مثلا اگر ميزان پايبندي مردم به دين را يكي از مولفه هاي پايداري امنيت در كشورمان بدانيم«آيا دشمنان از ميزان دين باوري مردم اطلاع ندارند؟ يا همينطور درمورد قدرت رسانه اي كشور ما، يا توليد علم دركشور؟! قطعا تصديق مي كنيد كه دستيابي به اطلاعات مولفه هاي فوق از دستيابي به اطلاعات امنيتي و نظامي يك كشور بسيار راحت تر است. راه شناخت ضعف ها درجبهه خودي براي برطرف كردن آنها چيست؟ مهمترين پاسخ به اين پرسش «دشمن شناسي راهبردي» است. دشمن شناسي نه بصورت مقطعي و سطحي، بلكه بصورت راهبردي و عميق مي تواند بر هوشياري هرچه بيشتر افسران جوان بيافزايد. يعني ما افسران جوان بايد هوشيار باشيم كه چرا دشمن درسالهاي اخير بر تضعيف جايگاه ولايت فقيه، توسعه نقش اجتماعي روشنفكران سكولار و تجديد نظر طلب، تقويت رسانه هاي بيگانه فارسي زبان، سعي در پاشيدن بذر نااميدي نسبت به آينده دربين مردم و... تاكيد مي كند.
پس از شناخت ضعف ها، تقويت سنگر آن ضعف، گام بعدي در دشمن شناسي است.
علم مظلوم ما
«فرهنگ تابع قدرت است و قدرت تابع علم» هيچ دقت كرده ايد چرا درچند سال اخير رهبري اين قدر برموضوع توليد علم و تقويت محيط هاي علمي تاكيد مي كنند؟! چون به گفته خودشان:«فرهنگ تابع قدرت است و قدرت تابع علم».
بايد پذيرفت كه درجهان امروزي قدرت از آن كشوري است كه علم قويتري دارد و به تبع آن صنعت و تكنولوژي پيشرفته تري دارد و طبق قاعده «الناس علي دين ملوكهم» فرهنگ نيز معمولاً تابع قدرت حاكم است. و اين امري بديهي به نظر مي رسد چرا كه قدرت حاكم بنا به فرهنگ خود برنامه ريزي، اجرا و ارزيابي مي كند، فرهنگ خود را ترويج مي كند، و به آن ارج مي نهد. امروز اگر كشوري مي خواهد فرهنگ و ارزشهاي خود را نشر دهد، اگر مي خواهد امنيت پايدار بلند مدت داشته باشد لاجرم بايد به فكر توليد علم و ارتقا سطح علمي كشور خود باشد. لذا يكي از مهمترين گردان هاي جبهه مقابله با جنگ نرم گردان متشكل از افسران جوان با روحيه علمي و پژوهشي است.
كادرسازي و كيفي سازي افسران
افسران جوان پير مي شوند و احتمالاً جاي خود را به فرماندهان جنگ نرم مي دهند، جاي خالي اين افسران جوان را چه كسي بايد پر كند؟! بهتر است سؤالم را اينگونه مطرح كنم. بالفرض كه افرادي باشند كه ويژگي ها و مختصات مذكور براي افسري درجنگ نرم را داشته باشند. چطور بايد فرآيند توليد اين افسران لاينقطع و بدون وقفه ادامه يابد؟!
چند سالي مي شود كه حضرت آقا مكررا بحث نخبه پروري سياسي در دانشگاه ها را دركنار نخبه پروري علمي دنبال مي كنند.
تشكل هاي دانشجويي ما بايد به گونه اي عمل كنند كه بتوانند نخبه هاي سياسي را لاينقطع توليد كنند چرا كه مهمترين مراكز آموزش اين افسران جوان تشكل هاي دانشجويي است.
(1) و (2) - بيانات روز 4/6/88 آقا با دانشجويان و فعالين فرهنگي دانشگاه ها.

 



سنگر فرماندهي -8 جنبش دانشجويي گذشته ، حال و آينده

اسماعيل شفيعي سروستاني
پس از پيروزي انقلاب اسلامي
جنبش دانشجويي پس از انقلاب اسلامي را بايد در چند مقطع زماني مورد بررسي قرار داد:
1- از پيروزي انقلاب اسلامي تا آغاز جنگ تحميلي: پيروزي انقلاب اسلامي روحي جديد در كالبد جريانهاي مخالف با رژيم شاهنشاهي دميد و و حتي بسياري از جريانهاي فكري و سياسي را كه در دهه هاي 40 و 50 توسط رژيم سركوب شده بودند به صحنه منازعات سياسي كشانيد و بديهي بود كه بسياري از اين جريانها به علت تضاد ريشه اي نظام و حاكميت ديني با مباني فكري آنها به مخالفت و مواجهه با اين نظام روي آورند. تدوين قانون اساسي برخاسته از متون ديني و گنجاندن اصولي همچون «ولايت فقيه» در آن همچون جرقه اي اين مخزن باروت را به آتش كشيد و عرصه منازعات فكري را به عرصه مبارزات سياسي و مسلحانه با نظام اسلامي مبدل نمود. در اين ميان دانشگاه نيز متاثر از فضاي سياسي كشور و نيز با توجه به سوابق جريانهاي پرورده در خود از آتش اين خرمن درامان نماند. رويارويي فيزيكي، ايجاد درگيريهاي مسلحانه در دانشگاه ها و تبديل دانشگاه به تريبون و پايگاه سياسي احزاب و گروهها حاصل اين تاثير بود. هرچند انقلاب فرهنگي و وقوع جنگ تحميلي دامنه اين منازعات را به طور مقطعي برچيد اما در خشكاندن ريشه هاي اين جريانات و بازيچه قرار گرفتن دانشجويان چندان موفق نبود. يكي از مهمترين حوادث در اين مقطع از تاريخ انقلاب اسلامي و جنبش دانشجويي، تسخير لانه جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام(ره)، به عنوان نقطه عطفي در تاريخ انقلاب بود. هرچند كه به اعتراف كارگردانان اين ماجرا، اين واقعه تحت تاثير آموزه هاي انقلابي مرحوم شريعتي صورت پذيرفت و نيز ردپاي دنباله هاي يك جريان بين المللي خاص كه با رويكرد دموكرات ماب حاكم بر سفارت آمريكا و نوع اثر آن بر روند تحولات ايران احساس تضاد منافع مي كرد، در اين حركت به چشم مي خورد، اما در پرتو هدايت و جهت دهي رهبري وقت انقلاب نتيجه آن در تقويت خط كلي انقلاب اسلامي، همچون مبارزه با استكبار جهاني و تلاش براي نجات مستضعفين و استقرار نظام عدالت اسلامي در جهان، بسيار موثر بود، به گونه اي كه امام امت(ره) آن را «انقلاب دوم» و حتي مهمتر از انقلاب اول برشمردند.
2- مقطع جنگ تحميلي، ركود يا اوج جنبش دانشجويي: آغاز جنگ تحميلي همراه با آموزه هاي دل انگيز ايثار، جهاد و شهادت بيش از هر قشر ديگري نسل جوان دانشجو را به ميدان آورد. هرچند در اين دوران تحت تاثير جنگ و نيز به علت ركود منازعات سياسي حركتهاي دانشجويي در عرصه سياسي نمود چنداني نداشت، اما حضور جوانان در ميادين جنگ نقش تعيين كننده اي را ايفا كرد. به بيان ديگر در اين مقطع بيشترين جلوه جنبش دانشجويي در عرصه هاي دفاع از انقلاب اسلامي تجلي يافته بود كه بهترين تبلور بيداري دانشجويي بود.
3- پس از جنگ تحميلي تا خرداد 76: پس از پايان جنگ تحميلي و به ويژه با آغاز دهه 70، نظام اسلامي در معرض پاسخگويي به مطالبات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جامعه قرار گرفت و به تبع آن دانشگاه نيز به عنوان يكي از بازوهاي سازندگي از اين مطالبات بي نصيب نماند. عدم همخواني نظام آموزشي حاكم بر دانشگاهها با فرهنگ خودي و به تبع آن عدم آشنايي عميق دانشگاه با روح و تفكر ديني، فقر فكري دانشگاهيان را در لحاظ نمودن مباني تفكر ديني در عرصه برنامه ريزي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آشكار نمود و از همه مهمتر بدليل عدم وجود تجربه تشكيل حكومت ديني در تاريخ ايران، دانشگاه از ارائه پاسخي متناسب با فرهنگ بومي و ايدئولوژي حاكم در نظام ديني، بازماند.
ظهور تفكرات تكنوكرات در عرصه سازندگي بيش از هرچيز حاصل اين فقر فكري بود. در اين ميان گفتمان ليبرال دموكراسي غربي كه با روح نظام آموزشي دانشگاه هاي ايران سنخيتي بسيار داشت، به عنوان عنصر پاسخگو به نيازهاي جامعه پا به عرصه دانشگاه نهاد. در عرصه هاي سياسي و اجتماعي نيز اين مكتب كه با زوال بلوك شرق در جهان حياتي دوچندان يافته بود، با ايجاد جريانهايي در سوق دادن مطالبات دانشجويي به سوي خواسته هاي متناسب با روح اين تفكر، يعني استقرار دمكراسي به شيوه غربي، نفي سلطه تفكر ديني و... بسيار تاثيرگذار بود، مضاف بر آن جو حاكم بر دوران سازندگي و عدم توجه كافي به مسايل سياسي و فرهنگي نيز بستر مناسبي براي رشد اين جريانها را فراهم نمود.
4- پس از دوم خرداد 76: دوم خرداد 76 فصل نويني از تاريخ انقلاب اسلامي ايران را رقم زد. در پيدايش دوم خرداد صرف نظر از چگونگي ريشه هاي آن نمي توان نقش موثر جنبش دانشجويي را منكر شد. دوم خرداد بستر مناسبي را جهت عرض اندام جريانهاي مختلف فكري و ظهور احزاب و گروههاي سياسي فراهم كرد و انتظار آن بود كه اين تضارب آراء زمينه را براي يافتن راهكارهاي متناسب با فرهنگ خودي در مسير رفع معضلات جامعه بگشايد. اما مع الاسف برخي تماميت خواهي ها و انحصارگرايي ها در كنار سوءتدبيرها اين فرصت مناسب را به ميدان منازعات سياسي و تسويه حسابهاي گروهي مبدل ساخت و باز همچون گذشته دانشگاه را از اين تحفه «جامعه مدني» نوين، بي بهره ننهاد. سالهاي 76 تا 79 را مي توان دوران اوج فعاليتهاي دانشجويي پس از جنگ دانست. پروژه «پياده نظام سازي» از دانشجويان براي احزاب مختلف سياسي و به تشنج كشيدن دانشگاهها از پي هر غوغاي سياسي از برنامه هاي اصلي اين ساليان بود و متأسفانه جنبش دانشجويي نيز با فراموشي تجربه هاي تلخ گذشته به اين پروسه مهر تأييد نهاد. فاجعه كوي دانشگاه تهران در سال 78 و حوادث جاري پس از آن معلول نگاهي اين چنين به دانشگاه و دانشجو بوده است. ركود حاكم بر فعاليتهاي دانشجويي پس از سالهاي 78 و 79 هر چند بيانگر سرخوردگي دانشجويان از فعاليتهاي سياسي و احزاب و گروههاي مختلف بود اما به نظر مي رسد كه ريشه هاي اصلي حوادث گذشته همچنان در دانشگاهها باقي مانده است. حوادث اخير دانشگاهها به ويژه پس از صدور رأي هاشم آغاجري از سوي دادگاه بدوي و وقوع اغتشاشات و ناآرامي هاي خرداد و تير 82 را مي توان نشانه هاي نمود مجدد اين ريشه ها دانست. تلاش براي به تعطيلي كشاندن دانشگاهها، ايجاد درگيري هاي تصنعي يا واقعي توسط هر گرايش سياسي، بر هم زدن جو دانشگاهها و... همگي حكايت از جرياني پنهان دارد كه مي كوشد بار ديگر براي قدرت نمايي در معادلات سياسي، جنبش دانشجويي را در لواي دو قطبي نمودن هاي كاذب، هزينه اهداف و منافع خود كند. آنچه بر جنبش دانشجويي ايران گذشته و آنچه فراروي اوست اين حقيقت را به خوبي نشان مي دهد كه تا زماني كه «جنبش دانشجويي» به «بيداري دانشجويي» بدل نگردد علي رغم قدرت تأثيرگذاري آن بر تحولات در هر زمان، امكان انحراف و بازيچه قرار گرفتن آن وجود دارد، چرا كه لفظ «جنبش» در بردارنده مفهوم تحرك توام با انتقاد و اعتراض هميشگي است كه در زمانهاي مختلف بنا به افت و خيز آن، زمينه سوءاستفاده گروهها را هم فراهم مي كند، در حالي كه واژه «بيداري» مخالفت و يا موافقت متناسب با هر زمان و توام با آگاهي را با خود به همراه دارد. عدم درك معناي واقعي دانشگاه اسلامي و سياسي شدن دانشگاهها، عدم آشنايي دانشگاهيان با فرهنگ خودي و معضلات واقعي جامعه و در يك كلمه عدم همراهي شور و شعور در فعاليتهاي سياسي را مي توان به عنوان اصلي ترين ريشه هاي انحراف در مقاطع مختلف حيات جنبش دانشجويي ايران دانست. دور شدن از آرمانها و تكيه ناخودآگاه بر تامين منافع احزاب و گروهها به جاي كشف حقايق از ديگر آفات جنبش دانشجويي ايران بوده است. امروز يكي از مهمترين مسايلي كه بايد در صدر مطالبات جنبش دانشجويي بيدار قرار گيرد استقرار عدالت اجتماعي و مبارزه با فقر و فساد و تبعيض در جامعه است. علي الخصوص، كه با ورود قشر متوسط و پايين جامعه به دانشگاه در دهه 70، مشابه دهه هاي 40 و 50، اميد به تحقق اين مهم دو چندان مي گردد. «دانشجوي جوان اگر چه خود برخاسته از قشرهاي مستضعف جامعه نباشد به عدالت اجتماعي و پر كردن شكاف طبقاتي به چشم يك آرزوي بزرگ و بي بديل مي نگرد. بايد هر پديده ضدعدالت در واقعيات كشور مورد سؤال قرار گيرد مسابقه رفاه ميان مسئولان، بي اعتقادي به گسترش شكاف طبقاتي در ذهن و عمل برنامه ريزان، ثروتهاي سر برآورده در دستاني كه تا چندي پيش تهي بودند و... و خلاصه پديده بسيار خطرناك انبوه شدن ثروت در دست كساني كه آمادگي دارند آن را هزينه كسب قدرت سياسي كنند...»(1). هنگامي كه بهره وري نسل دانشجو از شور و نشاط جواني و بالاخره آرمان خواهي و حق جويي، با شعوري اين چنين همراه گردد، به جرأت مي توان گفت كه «دشمن از شور و شعور جوانان ما ضربه اساسي خواهد خورد»(2)

 



علوم انساني،ايستگاه بعدي مخالفان رسانه هاي معارض دست به كار شده اند،ما كجاي راهيم؟

زهرا سيفي
رسانه هاي بيگانه با اين ترفند كه نظام اسلامي به دنبال ايجاد انقلاب فرهنگي ديگر و تصفيه اساتيد علوم انساني در دانشگاه ها و بازنشسته كردن اساتيد موافق حزب وابسته به جريان اصلاح طلب است، سعي دارند از حساسيت دانشجويان استفاده كرده و با دروغ و نيرنگ جوانان را از ريشه و سرزمين خود جدا و تبديل به جواناني بي هويت كنند .
«آنها دست برنمي دارند از ايران، نه از طرف شرقي ها و نه از طرف غربي ها و با هر كوشش
مي خواهند نگذارند اين مملكت سر و سامان پيدا كند، همه شلوغي هايي كه الان درست مي كنند، با دست آنها درست مي شود همه جا آشفتگي هايي كه پيدا مي شود، با دست آنها درست مي شود و پيدا مي شود كه نگذارند يك آرامش و يك ساماني پيدا كند مملكت.»
بيانات امام خميني (ره) در آستانه بازگشايي دانشگاه ها در 29 شهريور سال 58 در جمع نمايندگان تشكل هاي دانشجويي دانشگاه ها نشان دهنده رسالت خطير دانشگاهيان در برابر جامعه است .
اينك بعد از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي بار ديگر شرق و غرب با آگاهي به اينكه تحولات در ايران معمولا از دانشگاه ها آغاز مي شود دانشگاهيان و دانشجويان را نشانه گرفته و سعي دارند با ايجاد تفرقه و شكاف بين آنان به هدف خود كه براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران است دست يابد و در اين زمينه از هيچ كوششي فروگذار نمي كند .
بر همين اساس پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري وقتي كه شرق و غرب از پيروزي حزب نزديك به خود نااميد شدند برنامه هاي خود را براي تاثير گذاري بر اقشار جوان كشور به ويژه دانشجويان دانشگاه ها آغاز كردند، از جمله برنامه هاي آنان مي توان به ايجاد شايعه انقلاب دوم فرهنگي در سطح دانشگاه ها و تعطيلي ترم اول سال تحصيلي جاري اشاره كرد .
آنان با استفاده از رسانه هاي بين المللي مانند بي بي سي، صداي آمريكا و چندين رسانه ضد انقلاب ديگر تبليغات خود را آغاز كردند و هر روز در چندين نوبت با كارشناسان ايراني كه خود پيش از انقلاب به كشورهاي خارجي مهاجرت كرده و با اساس نظام جمهوري اسلامي ايران مخالف هستند، گفت و گو هاي زنده برگزار مي كنند و با يك نماد سبز رنگ دانشجويان و جوانان را براي ايجاد اغتشاش و آشوب در دانشگاه ها و بيرون از آن دعوت مي كنند .
آنان با اين ترفند كه نظام اسلامي به دنبال ايجاد انقلاب فرهنگي ديگر و تصفيه اساتيد علوم انساني در دانشگاه ها و بازنشسته كردن اساتيد موافق حزب وابسته به جريان اصلاح طلب است، سعي دارند از روحيه احساسي و عاطفي دانشجويان استفاده كرده و با دروغ و نيرنگ جوانان را از ريشه و سرزمين خود جدا و تبديل به جواناني بي هويت كنند .
البته نبايد اين مسئله را هم ناديده گرفت كه اگر نبود هوشياري مقام معظم رهبري و هشدار به موقع ايشان چه بسا كه در اين زمينه پيشرفت هايي هم مي كردند،اما با وجود تمام تبليغات رسانه اي مبني براينكه شروع سال تحصيلي دانشگاه ها در سال جاري با تنش و آشوب مواجه مي شود شاهد بوديم كه امسال با بصيرت و آگاهي كه دانشجويان داشتند دانشگاه ها در آرامش باز گشايي شد و تير آخر دشمنان نظام هم به هدف نشست .
اكنون بيش از دو هفته از آغاز سال تحصيلي جديد گذشته و دانشگاه ها در آرامش به فعاليت خود ادامه مي دهند البته تحركات جزيي با حضور تعداد كمي از به اصطلاح مخالفان در بعضي از دانشگاه ها انجام شد.تحركاتي كه حضور ثابت برخي از چهره ها تصوير جلسه هاي نقد دانشگاه آزاد و حضور ثابت مدافعان رياست عاليه اين دانشگاه را در اين جلسه ها تداعي مي كرد.اما با هوشياري دانشجويان گردانندگان اين آشوب ها نتوانستند راه به جايي ببرند و تلاششان بي نتيجه ماند.
اكنون كه بحث ايجاد آشوب در دانشگاه ها تقريبا از نظر آنان منتفي است تبليغات خود را بر اسلامي كردن علوم انساني كه مقام معظم رهبري بر آن تاكيد داشتند آغاز
كرده اند.در حقيقت آنان دليل سفارش هاي مكرر مقام معظم رهبري را بر بحث بومي سازي فهميده اند،احساس خطر كرده اند و حالا
به خوبي هم دست به كار شده اند.
بنابراين بايد دانشگاهيان و دانشجويان و به ويژه رسانه ها دربرابر جنگ نرم قدرت هاي غرب و شرق هوشيار بوده و تدابير لازم را براي مقابله با آن تدارك بينند،مبادا روزي برآيد كه ببينيم اهالي باطل بر باور نادرست خود استوارتر از ما حركت كردند بر عقيده حقمان.
سرويس دانشگاه برنا

 



محمد جواد لاريجاني در گفت و گو با برنا: دانشجويان بايد محكم پشت سر رهبري بايستند

رييس پژوهشگاه دانش هاي بنيادي گفت: توصيه من به دانشجويان عزيز اين است كه خويشتن دار باشند، باهوش باشند و پشت سر رهبري محكم بايستند.
محمد جواد لاريجاني رييس پژوهشگاه دانش هاي بنيادي در گفت و گو با برنا خطاب به دانشجويان براي رويارويي و مقابله با جنگ نرم گفت: توصيه من به دانشجويان عزيز اين است كه خويشتن دار باشند، باهوش باشند و پشت سر رهبري محكم بايستند.
اين درحالي است كه مقام معظم رهبري در ماه مبارك رمضان امسال در ديداري كه با دانشجويان و اساتيد داشتند، به جنگ نرم عظيمي كه دشمنان در مقابل ملت ايران و نظام اسلامي به راه انداخته اند، اشاره كردند و فرمودند: بر همين اساس نخبگان فكري از جمله دانشجويان به هوشياري و فعاليت مبتني بر فكر و تدبر در اين عرصه فراخوانده مي شوند. دانشجويان عزيز، افسران جوان ايران و جمهوري اسلامي در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جريان شيطاني متكي بر زور و تزوير و پول هستند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14