(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 4 آبان 1388- شماره 19495
 

لبنان؛ اوضاع مه آلود سياسي
تاريخچه احزاب و گروه هاي لبناني



لبنان؛ اوضاع مه آلود سياسي

ترجمه: فريده شريفي
منبع : خبرگزاري آسوشيتد پرس
اشاره
تحولات جاري در لبنان و منطقه باعث شده كه چشم هاي زيادي به اين كشور دوخته شود. هر چند اين توجه، دلايل مختلفي مي تواند داشته باشد اما شواهد نشان مي دهد كه لبنان هنوز در گذرگاه خطرناكي قرار دارد و عبور از بحران تشكيل كابينه در اين كشور همچون ساير بحران ها به راحتي امكان پذير نيست.
يكي از عواملي كه عبور از بحران موجود را دشوار مي سازد به غير از تعدد و تنوع احزاب و گروه هاي سياسي، مسئله دخالت كشورهاي خارجي در مسائل و مشكلات جاري اين كشور است.
برخي كشورهاي غربي و در رأس آنها ايالات متحده از روند جريانات سياسي در لبنان راضي نيستند و به عناوين مختلف مي كوشند با دخالت در تحولات سياسي اوضاع را به نفع خويش كنترل كنند. همچنين برخي از كشورهاي عرب منطقه هم به دقت مسائل اين كشور مديترانه اي را زير نظر دارند تا مبادا دولتي بر سر كار آيد كه منافع آنان را به خطر اندازد.
در هر صورت تضاد منافع قدرت هاي خارجي و موازي نبودن آنها با منافع و مصالح داخلي باعث شده اين كشور همچنان با مسئله تشكيل نشدن دولت روبه رو شود همان طور كه در گذشته نيز اين كشور تحت تأثير همين مسائل، زمان زيادي بدون رئيس جمهور، نخست وزير، پارلمان و... به سر برده است.
يكي از كشورهايي كه تأثير زيادي در تحولات لبنان داشته و نقش مؤثري در معادلات منطقه اي و جهاني اين كشور بازي مي كند سوريه است. خبرگزاري آسوشيتدپرس در تحليلي به نقش اين كشور در صحنه داخلي و بين المللي لبنان پرداخته كه از نظر خوانندگان مي گذرد.
سرويس خارجي
بسياري از تحليلگران سياسي لبنان در بررسي هاي خود از اوضاع لبنان به اظهارات مقامات سوري توجه زيادي نشان مي دهند و معتقدند كه اين موضع گيري ها مي تواند در تنظيم رابطه بين دو كشور مؤثر باشد.
از جمله اظهارات اخير معاون رئيس جمهور سوريه مبني بر اينكه دمشق نسبت به گذشته از مواضع قدرتمندتري در لبنان برخوردار شده است.
«فاروق الشرع» طي سخناني اظهار داشته كه اگر در گذشته حضور سربازان سوري در لبنان باعث افزايش نفوذ اين كشور شده بود اما اكنون حتي با خروج نظامي سوريه از لبنان، دمشق يكي از بازيگران مؤثر در امور داخلي لبنان است و قوي تر از گذشته مي تواند در اين كشور تأثيرگذار باشد.
اين سخنان باعث شد كه بسياري از لبناني ها به تجديدنظر در مواضع خود نسبت به سوريه بپردازند.
ريشه اين سخنان به مسئله تشكيل كابينه در لبنان بازمي گردد.
بحث تأخير در تشكيل كابينه كه مدت سه ماه است به تأخير افتاده از جمله مسائلي است كه گروه هاي طرفدار غرب موسوم به 14 مارس را به اين حقيقت معطوف كرده كه مسئله تشكيل كابينه فقط به داخل اين كشور محدود نمي شود بلكه متحدان اين كشور در منطقه و خارج از آن نقش مؤثري در تشكيل كابينه دارند.
به عقيده 14 مارس، متحدان حزب الله نقش كليدي در هرگونه تغيير در كابينه آينده لبنان دارند و هر تغيير و تحولي در كابينه بايد حتما به تأييد گروه 8 مارس به ويژه حزب الله برسد.
اين نقش به حدي است كه حتي آمريكا و متحدانش هم در داخل و خارج لبنان نمي توانند از اهميت آن بكاهند و اوضاع را به نفع خويش كنترل كنند.
در واقع آمريكا سال هاي زيادي است كه تلاش مي كند از نفوذ سوريه در لبنان بكاهد و اين كشور را از حيطه اقتدار سوريه در منطقه خارج سازد اما با روي كار آمدن باراك اوباما و تلاشي كه دولت وي براي مذاكره با سوريه به كار بسته اين احتمال قوت پيدا كرده كه دوباره نفوذ سوريه در لبنان افزايش پيدا كند.
به عقيده تحليلگران لبناني اين تغيير سياست واشنگتن باعث قدرت گرفتن سوريه در منطقه به ويژه در كشور كوچكي چون لبنان خواهد شد.
سوريه همانند عربستان سعودي، ايران و آمريكا بر لبنان تأثيرگذار است اما به دليل شرايط جغرافيائي منطقه، تاثيرگذاري سوريه بيشتر از كشورهاي ديگر است. از سوي ديگر، عملكرد دولت لبنان نشان دهنده درجه وابستگي اين كشور به قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي است.
زماني كه گروه 14 مارس مدعي شد حزب الله و گروه 8 مارس از ايران و سوريه تأثير مي پذيرند، گروه 8 مارس هم آمريكا و عربستان سعودي را به نقش داشتن در تحولات لبنان متهم كرد.
اما تحولات منطقه هم به گونه اي است كه بسياري از معادلات را رقم مي زند. ديدار سران سوريه و عربستان در رياض و دمشق به فاصله كوتاه چند روزه نشان مي دهد كه اين كشورها هم مي خواهند با بهبود روابط خود در آينده منطقه به ويژه روند تشكيل دولت در لبنان تاثيرگذار باشند.
سوريه از لحاظ تاريخي در كشور لبنان هميشه تأثيرگذار بوده و با توجه به وزن مخصوصي كه در منطقه دارد مسلما نمي خواهد از ايفاي نقش در لبنان سرباز زند و كوتاه بيايد به همين دليل روابط با كشورهاي ديگر را برنامه ريزي مي كند.
اما آمريكا نمي خواهد كه سوريه نقش تاريخي و سياسي خود را در منطقه ايفا كند چرا كه اين كشور روابط بسيار خوبي با ايران، حزب الله لبنان و حماس دارد و نزديكي سوريه و لبنان مسلما به نزديكي لبنان با ايران و حماس هم منجر خواهد شد، به همين دليل ايالات متحده درصدد فشار وارد كردن بر دمشق است تا از نقش اين كشور در منطقه بكاهد.
تحريم هاي طولاني مدت آمريكا عليه سوريه دقيقا در راستاي همين هدف صورت گرفته است.
سوريه تقريبا حدود 30 سال است كه به عنوان بازيگر اصلي در لبنان نقش بازي كرده و هميشه نيروهاي نظامي اش دراين كشور حضور داشتند، اما در سال 2005 ميلادي بر اثر فشارهاي آمريكا و تلاش هاي رفيق حريري نخست وزير فقيد اين كشور سربازان سوري از لبنان خارج شدند و گروه هاي ضدسوري سعي كردند كه در انتخابات پيروز شوند.
سوريه به رغم پيروزي احزاب ضدسوري در انتخابات رابطه اش را با حزب الله كه قوي ترين نيروي نظامي در لبنان است و در ميان شيعيان از محبوبيت فوق العاده اي برخوردار است يعني درواقع حمايت بيش از يك سوم جمعيت اين كشور را داراست از دست نداده بلكه تقويت هم كرده است.
ژنرال ميشل عون رئيس جريان آزاد ملي لبنان كه از سال 2006 متحد حزب الله شده است و دو دهه پيش با سربازان سوري جنگيد هنوز فاصله خود را با سوريه حفظ نكرده و با اينكه اخيرا ديداري از دمشق داشته ليكن هنوز معتقد است كه مسائل لبنان بايد توسط خود لبناني ها حل و فصل گردد.
از سوي ديگر، وليد جنبلاط رهبر سوسياليست دروزي كه زماني از مخالفان سرسخت سوريه و طرفداران پروپاقرص غرب و گروه 14 مارس به شمار مي رفت اخيرا در مواضع خود چرخش زيادي داشته و خواستار بهبود روابط با سوريه شده و حتي پيشنهاد كرده كه از دمشق ديدار كند.
اين ديدارها و نزديكي مواضع شخصيت هاي لبناني به سوريه در شرايطي صورت مي گيرد كه دولت دمشق مواضع محكم تري نسبت به لبنان اتخاذ كرده و خواهان تأثيرگذاري بيشتري در اين كشور است به ويژه آنكه در انتخابات پارلماني اخير در لبنان گروه 14 مارس پيروز شد و حزب الله و متحدانش نتوانستند بر رقبا پيروز شوند.
هر چند بسياري از تحليلگران پيروزي جناح 14 مارس را در نتيجه دادن رشوه و خريد آراي مردم از سوي اين جناح و متحدان خارجي اش قلمداد كردند ليكن گروه 8 مارس و به ويژه حزب الله به هيچ وجه درصدد مخالفت و اعتراض برنيامد و وحدت ملي و مصالح كشور را مقدم بر هرگونه اختلاف و تشنج دانست به همين دليل ناظران آگاه اين پيروزي را پيروزي حزب الله و نه جناح 14 مارس ارزيابي كردند چرا كه به عقيده آنان حزب الله توانست با درايت و هوشياري هرگونه توطئه را خنثي و جلو تشتت و درگيري هاي داخلي و جنگ هاي فرقه اي و مذهبي را بگيرد.
از سوي ديگر، تمامي تلاش حزب الله و متحدانش در جهت تشكيل كابينه وحدت ملي به كار گرفته شد و حتي جناح 8 مارس عنوان كرد كه براي رسيدن به وحدت ملي از هيچ تلاشي فروگذار نخواهد كرد. با وجود اين، به نظر مي رسد دست هاي پنهان و پشت پرده تحولات اين كشور بيكار ننشسته و تلاش مي كنند تا اين وحدت ملي هيچگاه تحقق پيدا نكند چرا كه هنوز پس از گذشت سه ماه از مأموريت سعدالدين حريري نخست وزير، دولتي تشكيل نشده و به نظر هم نمي رسد كه به اين زودي ها تشكيل شود. حريري ظاهرا تلاش هاي زيادي براي رايزني و مذاكره با نمايندگان گروه هاي مختلف سياسي لبنان به كار گرفته ليكن هنوز نتوانسته كاري از پيش ببرد. ميشل عون پيشنهاد داده تا «جبران باسيل» دامادش به عنوان وزير مخابرات باقي بماند درحالي كه جناح حريري با اين پيشنهاد مخالفت كرده است.
حزب الله و متحدانش هم تأكيد كرده اند كه در مقابل فرمول 15 وزير براي جناح 14 مارس- 10 وزير براي 8 مارس و پنج وزير براي رئيس جمهور، جناح 14مارس بايد نظرات ميشل عون را در نظر بگيرد درغير اين صورت اين جناح هم در دولت شركت نخواهد كرد.
شركت نكردن حزب الله دركابينه هم به معناي ادامه بحران تشكيل دولت تا بي نهايت خواهد بود چرا كه حزب الله در درون خود ويژگي هايي دارد كه باقي احزاب لبناني دراختيار ندارند، حزب الله قدرتي نظامي دارد كه توانسته با تكيه براين قدرت با ارتش اسرائيل به عنوان قوي ترين قدرت نظامي منطقه مقابله كرده و آن را شكست دهد. همچنين حزب الله حزبي سياسي، اجتماعي و قدرتي انتخاباتي است كه در ميان شيعيان و ديگر مردم لبنان طرفداران بسياري دارد.
حزب الله آزمون هاي زيادي را پشت سرگذاشته و نشان داده كه هميشه دركنار هواداران خود ايستاده و هرگز آنان را رها نخواهد كرد، از سوي ديگر، حزب الله منحصر به يك فرد نبوده و حقيقتي ثابت است كه براي ادامه مسيرش تكيه زيادي بر لبناني ها و طرفدارانش دارد.
بازسازي ويرانه هاي پس از جنگ تابستان 2006 و كمك هاي مادي و معنوي كه حزب الله درا ختيار مردم قرار داد نمونه زيادي در لبنان نداشته و پديده اي نو محسوب مي شود.
حزب الله وابستگي به كشورهاي خارجي هم ندارد البته اين به معناي آن نيست كه روابط خوبي با برخي از كشورهاي منطقه و فرامنطقه اي نداشته باشد. بطورمثال حزب الله روابط خوبي با ايران يا سوريه و حماس دارد و ديدگاه هاي مشتركي درباره مسائل اعتقادي و سياسي با آنان دارد اما اين به معناي وابسته بودن به آنها نيست.
تحليلگران سياسي لبنان معتقدند كه سوريه با توجه به تأثيرات تاريخي كه در لبنان داشته اكنون نيز مي كوشد همان نفوذ قديمي را به دست آورد اما حالا اوضاع تغيير كرده و اين هدف چندان قابل تحقق نيست.
به عقيده اين افراد، سوريه هرچند كه مي كوشد خود را تنها كشوري نشان دهد كه مي تواند به اختلافات قومي و مذهبي پايان دهد ليكن شواهد خلاف اين مسئله را نشان مي دهد.
اين تحليلگران مي گويند مسائل مربوط به قوميت ها، مذاهب و طايفه ها در لبنان به گونه اي است كه فقط به وسيله خودشان حل و فصل مي گردد نه خارجي ها.
در هر صورت دمشق مي كوشد كه با ايجاد روابط بيشتر با لبنان نقش مؤثري دراين كشور بازي كند؛ اين مسئله بستگي به اين دارد كه دولت لبنان هم خواستار اين مسئله باشد يا خير.
از سوي ديگر آمريكا و ديگر كشورهاي عربي هم با اين مسئله موافق نيستند و نمي خواهند كه سوريه يا كشورهاي ديگر درمعادلات اين كشور نقش بازي كند.
به همين دليل نمايندگان گروه هاي مختلف لبنان معتقدند آمريكا تلاش مي كند روند تشكيل دولت متحد ملي را دراين كشور با مشكل روبه رو سازد.
اين نمايندگان تاكيد دارند كه دولت متحد ملي يك ضرورت است و مي تواند مانع دخالت كشورهاي خارجي شود.
اين افراد همچنين معتقدند كه لبناني ها دو راه پيش روي خود دارند يا اينكه دولت متحد ملي را هرچه سريع تر تشكيل دهند يا اينكه راه حل تسلط و دخالت كشورهاي خارجي به ويژه آمريكا را انتخاب كنند كه مسلماً انتخاب راه دوم خسارات زيادي به اين كشور مي زند.
درهرصورت لبنان هنوز از گذرگاه خطر بيرون نرفته و اوضاع منطقه كماكان مه آلود است. با وجود تمامي ديدارهاي طرف هاي خارجي با يكديگر يا با مقامات لبناني هنوز گرهي از مشكلات لبنان گشوده نشده و اوضاع منطقه همچنان بحراني است.
برخي سياستمداران و كارشناسان در لبنان بر اين باور هستند كه هدف از تاخير حريري در تشكيل دولت براي اين است كه دراين فرصت اوضاع منطقه مشخص شود و نتايج گفت وگوهايي كه اكنون در سطوح مختلف درجريان است روشن شود. ليكن حريري بايد بدون توجه به جريانات خارجي و با توافق گروه هاي داخلي بحران ها را پشت سرگذاشته و نبايد اميد زيادي به تغيير و تحولات خارجي داشته باشد زيرا ممكن است به ضرر كشور تمام شود. در نهايت با اوضاع و احوال كنوني هنوز زود است كه به تشكيل دولت لبنان اميد بست.

 



تاريخچه احزاب و گروه هاي لبناني

اشاره
از سال 9891 كه براساس قرارداد طائف درعربستان سعودي به درگيري خونين داخلي 15ساله ( 1975تا 1990) در لبنان پايان داده شد تا سال 2005 كه برخي جريان هاي بين المللي با ترور رفيق حريري نخست وزير فقيد لبنان سعي در ايجاد جنگ داخلي جديد با هدف تغيير نقشه سياسي و حتي جغرافيايي خاورميانه را داشتند، جريان ها و تشكل هاي سياسي لبنان همانند آنچه كه امروز شاهد آن هستيم تا اين حد وارد دسته بندي هاي ملي، مذهبي و حتي سياسي نشده بودند. مهمترين جريان هاي سياسي لبنان تا پيش از ترور حريري عبارت بود از جريان هاي شيعي حول محور امل و حزب الله، جريان هاي مسيحي حول احزابي چون نيروهاي لبناني، كتائب و المرده و جريان هاي سني حول محور جريان المستقبل و بعضا جماعت اسلامي و يا توحيد اسلامي و جريان هاي در روزي حول محور حزب سوسياليست ترقي خواه. هر يك از اين جريان ها براساس سهم بندي كه براي آنان در قانون اساسي لبنان تعيين شده بود اقدام به فعاليت سياسي در لبنان مي كردند.
اما از سال 2005 تاكنون و همزمان با ترور حريري شاهد دسته بندي هاي جديدي از جريانات سياسي در اين كشور هستيم كه درنوع خود بي سابقه بوده است.
همزمان با ترور حريري با كمك كشورهايي چون آمريكا، فرانسه، عربستان سعودي و مصر دركنار رژيم صهيونيستي جرياني احساسي با نام 14 مارس در درون لبنان شكل گرفت كه خواستار خروج سوريه از لبنان و خلع سلاح مقاومت شد. سوريه اي كه براساس مصوبه مجلس ملي لبنان در سال 9891 درشهر طائف عربستان به لبنان دعوت شده بود تا به 15 سال نزاع خونين داخلي اين كشور خاتمه دهد. درپاسخ به اين جريان احساسي موجي از بيداري نسبت به اهداف پشت پرده اين جريان احساسي در لبنان شكل گرفت كه به جريان 8 مارس موسوم شد. هريك از اين دو جريان 8 و 14 مارس متشكل از گروه هايي بودند كه همگرايي آنان به اين شكل درتاريخ سياسي لبنان سابقه نداشت و تنها براساس رويدادهاي جديد لبنان پا در عرصه فعاليت هاي سياسي جديد گذاشته بودند.
دراين نوشته نگاهي مختصر برگروه هاي تاثيرگذار لبناني درعرصه تحولات اين كشور خواهيم داشت.
گروه 8 مارس درپي گردهمايي سال 2005 حزب الله در بيروت و بدنبال مخالفت با خلع سلاح اين گروه مقاومت اسلامي، حمايت از سوريه و مقاومت در برابر اسرائيل، شكل گرفت. جبهه متحدي كه برگرفته از حزب الله، حزب امل و حزب مسيحي آزاد بود و بعدها جريان هاي ديگري نيز به آن اضافه شدند كه تغيير مواضع اخير وليد جنبلاط رهبرجريان دروزي سوسياليست ترقي خواه از جريان 14مارس به 8 مارس يكي از چند نمونه اين اتفاقات است. اتحاد 14 مارس پس از تظاهرات بزرگ بيروت درسال 2005 با شعار ضد سوري و يك ماه پس از ترور رفيق حريري شكل گرفت و به خروج نيروهاي سوري از لبنان پس از 29سال و گردهم آمدن سني ها، در دروزي ها و احزاب مسيحي منجرشد. پس از تهاجم رژيم اسرائيل به لبنان درسال 2006، اين كشور براي 18ماه بدون رئيس جمهور و سرانجام درجريان توافق دوحه درسال 2008، تنش بين اين دو نيرو به پايان رسيد. در اين توافق نيروهاي 8 مارس توانستند حق وتو دركابينه را بدست آورند و ميشل سليمان نيز به عنوان رئيس جمهور برگزيده شد. در ساختار پارلماني لبنان 128 كرسي به تساوي بين مسيحيان و مسلمانان تقسيم شده است. مسيحيان ماروني 34 كرسي، ارتدوكس 14 و سني ها 27 كرسي را از آن خود كرده اند. البته اين تقسيم بندي از سال 1932 باقي مانده است و ساختار پارلمان لبنان از آن زمان تا به حال تغييري نكرده است. درپارلمان ملي فعلي لبنان پيش از تغيير مواضع جنبلاط، نيروهاي 41 مارس 70 كرسي و نيروهاي 8 مارس 58 كرسي را تصاحب كرده بودند كه با تغييرات جديد هر يك از دو جريان 14 و 8 مارس بطور مساوي 85 كرسي را از آن خود كرده اند. عامل تعيين كننده در انتخابات اخير نيز راي مسيحيان بود.
گروه هاي شاخص ائتلاف 14 مارس
جريان المستقبل (اهل تسنن): اين جريان يك جريان سني لبناني است كه رفيق حريري آن را بنا نهاد. بعد از ترور او رهبري جريان برعهده سعدالدين حريري قرارگرفت. اين جريان مبناي ائتلاف 14 مارس درمجلس لبنان با حضور احزابي چون سوسياليست ترقيخواه، قوات، كتائب و... شد.
اساس موسسان حزب بر مبناي هم زيستي مسالمت آميز براي همه لبناني هاست كه شامل 4 بند مي شود.
1- حريت و استقلال لبنان؛
2- نظام دموكراسي پارلماني؛
3- توزيع ثروت عادلانه؛
4- فقدان طائفه گرايي و مقابله با تجزيه و تقسيم لبنان.
جريان المستقبل داراي شاخه هايي از قبيل جوانان، زنان، تعليم و تربيت، رسانه، آزاديخواهي، ورزشي، كارگري و... است جريان المستقبل حضور بارزي در رسانه هاي جهان عرب دارد.
3كانال تلويزيوني ملي، ماهواره اي و خبري و راديوالشرق كه برنامه هاي آن از بيروت و پاريس پخش مي شود. و همچنين روزنامه المستقبل و روزنامه هايي همچون النهار، اللواء كه در توجيه سياست هاي جريان المستقبل منتشر مي شود. اين جريان داراي يك سايت رسمي اينترنتي است.
حزب كتائب (مسيحي): حزب كتائب لبنان از بارزترين و قديمي ترين احزاب لبناني است. اين حركت توسط پير جميل در سال 1936 تحت تأثير حركت نازيسم و حضور اعضاي حركت جوانان وطن در جريان المپيك 1936 برلين بوجود آمد. اين حركت تا 1952 به فعاليت خود ادامه داد و پس از يك وقفه حركت خود را در سال 1958 دوباره و توسط كميل شمعون از سرگرفت. در سال 1968 يك اتحاد سه گانه بين حزب آزادسازان وطن و اتحاد ملي امضا شد كه نتيجه آن بدست آوردن 9صندلي در پارلمان لبنان در دوره هاي مختلف مجلس لبنان بود. اين حزب از مهمترين جريانات راست در ابتداي جنگهاي داخلي لبنان بود و بيشترين سهم را در ايجاد نيروهاي موسوم به قوات لبنان داشت. در سال 1984 و با فوت مؤسس حزب و همچنين عمليات هاي تروريستي جريان انشعابي القوات اللبنانيه انشعابات فراواني در كتائب صورت گرفت. در آوريل 1975 حزب كتائب دست به يك عمليات گسترده زد كه از آن به عنوان مهمترين دليل بر شروع جنگ هاي داخلي لبنان نام مي برند. در آن سال ها حزب در خيابان هاي بيروت به ترور ميليشياي فلسطيني و ميليشياي حركت ملي لبناني پرداخت. در سپتامبر 1982 ايلي حقبيه از رهبران كتائب حدود 2000 آواره فلسطيني را در اردوگاه صبرا و شتيلا و با اجازه نيروهاي اشغالگر اسرائيلي قتل عام كرد. روزنامه گاردين در مقاله اي اين عمل نيروهاي كتائب را به تلافي كشتار اهالي شهر الدامور در 1976 به دست ميليشياي فلسطيني و حركت ملي لبنان دانسته است.
در سال 2001 كريم بقرادوني به رياست حزب انتخاب شد ولي بعد از مدتي بين او و امين جميل بر سر رهبري حزب نزاع صورت گرفت و در نهايت دو طرف بر سر باقي ماندن بقرادوني به رياست حزب و انتخاب جميل به رهبري حزب به توافق دست يافتند. حزب در انتخابات سال 2005 پارلمان صاحب 3كرسي در پارلمان 128 نفره لبنان شد. امين الجميل از حوزه انتخابيه المتن الشمالي و صولانج جميل از حوزه انتخابيه يك بيروت و آنتوان غانم از حوزه انتخابيه بعبدا. در دولت سينيوره با ترور شدن پير امين جميل وزير صنايع و آنتوان غانم ضربه سختي به اين حزب وارد شد. هم اكنون ايلي ماروني از كتائب وزير گردشگري در دولت وحدت ملي لبنان است.
قوات لبنان (مسيحي): قوات لبنان در حال حاضر يك حزب سياسي مسيحي است كه بشير جميل آنرا پايه گذاري كرده است. اين حزب در جريان جنگ هاي داخلي لبنان درگيري هاي زيادي با ائتلاف گروه هاي مسلمان (حركت ملي لبنان) و گروه هاي فلسطيني داشت. حتي در برخي موارد نيز با گروه هاي هم پيمان خود به نزاع و درگيري پرداخت. در سال 1982 بعد از ترور جميل اين جريان استقلال خود را از ديگر جريانات مسيحي اعلام كرد و در يك نزاع خونين با ارتش تحت رهبري ميشل عون در سال 1989و 90سرانجام اسلحه خود را تسليم كرد. بعد از پيمان طائف فعاليت خود را در قالب حزب سياسي ادامه داد. در سال 1994 رهبر آن سمير جعجع به جرائمي همچون انفجار كليساي سيده النجاه و ترور طوني فرنجيه پسر سليمان فرنجيه رئيس جمهور لبنان و قتل رشيد كرامي نخست وزير و جرائم ديگر به حبس محكوم شد. اين حكم او در سال 2005 با خروج ارتش سوريه از لبنان ملغي شد و او از زندان آزاد شد و بار ديگر رهبري جريان را بر عهده گرفت. هم اكنون جريان قوات پنج كرسي در پارلمان لبنان در اختيار دارد كه شاخص ترين آنها ستريدا جعجع همسر سمير جعجع مي باشد. اين جريان در حكومت وحدت ملي لبنان 2وزير را در اختيار دارد.
ساير گروه هاي مسيحي
حزب آزاد ملي. جريان المرده .اتحاد ملي لبنان. حزب دموكرات مسيحي. حزب همكاري. حزب الوعد، جنبش التغيير. جبهه آزادي از جمله گروه هاي سياسي مسيحي لبنان هستند.
جريان سوسياليست ترقي خواه لبنان (دروزي): جريان سوسياليست ترقيخواه لبنان از مهمترين احزاب سياسي لبناني است و در حال حاضر رهبري آن برعهده وليد جنبلاط است. پايه هاي حزب بر مبناي سكولاريسم و سوسياليسم و بر مبناي اكثريت دروز شكل گرفته است. تاريخ تاسيس آن به 1949 بازمي گردد (توسط كمال جنبلاط، فريد حيران، آلبرت اديب، عبدالله العلايلي، فواد رزق و جرج حنا). اين جريان در طي جنگ هاي داخلي لبنان به جريان حركت ملي لبنان در مقابل جريان مسيحي (كتائب، آزادسازان وطن به رياست كميل شمعون) كه به كشتار مسلمانان مي پرداختند پيوست. جنبلاط پدر از ميليشياي قوي در سال هاي 1975 تا 1990 برخوردار بود. بسياري از گروه هاي چپ فلسطيني آن را تجهيز و ياري مي كردند. اين حزب در طول تاريخ خود با حكومت سوريه داراي مشكلات فراوان بوده است.
در سال 1977 كمال جنبلاط ترور شد. در آن زمان بسياري اين ترور را به گردن گروه هاي مسيحي انداختند ولي در ژوئن 2005 جرج حاوي در شبكه الجزيره اين ترور را به گردن «رفعت اسد» انداخت. پس از كمال جنبلاط وليد جنبلاط رهبري حزب را برعهده گرفت و ميليشياي حزب به قتل عام هاي خونين بر عليه مسيحيان به تلافي ترور كمال جنبلاط دست زدند. سلسله عملياتي كه به هجرت بسياري از مسيحيان از منطقه جبل منجر شد. از جمله احزابي كه از حزب دروزي سوسياليست ترقيخواه انشعاب كرده اند و به جمع هم پيمانان حزب الله پيوسته اند مي توان به حزب دموكراسي ملي به رهبري طلال ارسلان و جريان توحيد لبنان به رهبري و نام وهاب اشاره كرد.
گروه هاي شاخص جريان 8مارس
جنبش امل (شيعي): اين جريان يكي از دو حزب عمده شيعه در لبنان است. اين جنبش در سال 1974 توسط امام موسي صدر پايه گذاري شد. جنبش امل يكي از طرف هاي درگير در جنگ داخلي لبنان بود. هم اكنون نبيه بري دبير كل جنبش امل است. نام امل از سرواژه هاي نام عربي افواج المقاومه اللبنانيه (لشكرهاي ايستادگي لبناني) تشكيل شده است. خود واژه امل نيز در عربي به معني اميد است. امام موسي صدر براي حفظ و حراست و سازماندهي فرهنگي، عقيدتي و سياسي محرومان مسلمان لبنان، سازمان «جنبش محرومان حركه المحرومين» را ايجاد كرد كه با استقبال عموم اهالي جنوب مواجه شد و در ديگر شهرها نيز مشتاقان زيادي داشت. در 26 جمادي الثاني 1395ق (15 تيرماه 1354) وي طي يك سخنراني، خبر ايجاد سازمان نظامي امل را اعلام كرد. اين سازمان شاخه نظامي «جنبش محرومان» بود كه زيرنظر دكتر مصطفي چمران اداره مي شد.
از اين جريان نبيه بري رياست مجلس لبنان و فوزي صلوخ وزارت خارجه حكومت وحدت ملي را به عهده دارد.
جنبش حزب الله لبنان (شيعي): حزب الله لبنان بزرگترين و تاثيرگذارترين جنبش لبناني است كه نقش بسيار مهمي در ساختار سياسي اين كشور دارد. به هر حال بدنبال حمله رژيم صهيونيستي به لبنان در سال 1982 تعدادي از جوانان لبناني در كنار يكديگر قرار گرفتند و با هدف بيرون راندن متجاوزين يك گروه مقاومت تشكيل دادند. جنگ هاي چريكي و فعاليت سياسي اين جوانان سبب شد تا افسانه شكست ناپذيري ارتش صهيونيستي نابود شود و اين ارتش اولين طعم تلخ شكست را در سال 2000 بچشد و دست از پا درازتر از جنوب لبنان عقب نشيني كند.
بدنبال اين عقب نشيني مذبوحانه ارتش صهيونيستي از جنوب لبنان، جايگاه حزب الله در عرصه تحولات داخلي و خارجي لبنان پررنگ تر شد چرا كه مردم اين كشور به اين افتخار مي كردند و آن را به عنوان يك پشتوانه قوي در برابر توطئه دشمنان مي دانستند به همين دليل حزب الله توانست در عرصه داخلي لبنان نقش برجسته تري ايفا كند و بارها عوامل جاسوسي رژيم صهيونيستي را دستگير كرد و در جريان تبادل آنان با اسيران لبناني تعداد زيادي از آنان آزاد شدند اين موضوع به محبوبيت بيشتر حزب الله افزود. به تدريج توطئه هاي داخلي عليه حزب الله و گروه مقاومت شكل گرفت اما با درايت مقامات اين جنبش آنها يكي پس از ديگري خنثي شدند اما مهم ترين توطئه اي كه عليه اين جنبش با هدف خلع سلاح و حذف آن از عرصه تحولات سياسي لبنان رخ داد پس از ترور رفيق حريري در سال 2004 صورت گرفت. بدنبال اين ترور انگشت اتهام غرب و همپيمانان داخلي آن به طرف سوريه و نيروهاي مقاومت نشانه رفت و قطعنامه 1071 شوراي امنيت به تصويب رسيد. در اين قطعنامه بر خروج نيروهاي سوري و خلع سلاح تمام گروه هاي لبناني تصريح شده است.
گروه هاي طرفدار غرب و احزابي كه خواستار خروج نيروهاي سوري از لبنان بودند ائتلافي موسوم به ائتلاف 14 مارس را تشكيل دادند. اين ائتلاف بيشترين فشار را براي خلع سلاح حزب الله وارد كرد اما از آنجايي كه برخي گروه هاي شركت كننده در اين ائتلاف مثل جريان آزاد فقط خواستار عقب نشيني نيروهاي سوري از لبنان بودند و از مقاومت در برابر تهديدات رژيم صهيونيستي حمايت مي كردند، ائتلاف 14 مارس نتوانست در خلع سلاح حزب الله موفقيتي بدست بياورد. البته رايزني حزب الله و تاكيد اين گروه بر تهديدات اسرائيل عليه لبنان نقش بسزايي در خنثي كردن اين توطئه داشت. در پي شكست توطئه هاي آمريكا و اسرائيل عليه مقاومت اسلامي لبنان و تقويت بيش از پيش جايگاه اين جريان سرانجام رژيم صهيونيستي تصميم به حمله گرفت و در تابستان 2006 به لبنان حمله كرد اما مقاومت 33 روزه نيروهاي مقاومت اسلامي جنوب بار ديگر بزرگترين شكست ارتش صهيونيستي را رقم زد و تل آويو مجبور شد با خفت و خواري به جنگ 33 روزه پايان دهد و پذيرفت كه در اين جنگ شكست خورده است و به شروط حزب الله تن داد. از جمله اينكه در جريان تبادل اسيران و اجساد نظاميان اسرائيلي با نيروهاي لبنان، حزب الله موفق شد تمام لبناني هاي در بند رژيم صهيونيستي را آزاد كند. اين پيروزي ها و موفقيت ها سبب شد تا جايگاه حزب الله و مقاومت هر روز مستحكم تر شود به طوري كه ائتلاف 14 مجبور شد از موضع خود درباره خلع سلاح مقاومت دست بكشد و در مذاكرات آشتي ملي گروه هاي لبناني كه در سال 2007 در قطر برگزار شد آن را ناديده بگيرد.
حزب دموكرات لبنان (دروزي): اين حزب در ژوئيه 2001 و پس از انشعاب از جريان سوسياليست ترقيخواه رسميت يافت و رئيس آن طلال ارسلان وزير ورزش و جوانان حكومت وحدت ملي لبنان مي باشد. اين جريان پيش از تمايل اخير وليد جنبلاط رئيس جريان سوسياليت ترقي خواه به جريان 8 مارس شاخص ترين جريان دروز همپيمان حزب الله است. اين حزب البته در پارلمان فعلي لبنان صاحب هيچ كرسي نيست.
جريان ملي آزاد لبنان (مسيحي): فكر ايجاد جريان ملي آزاد لبنان پس از تبعيد ميشل عون رئيس جمهور وقت لبنان به پاريس شكل گرفت. اين جريان در طول سال ها فعاليت سري خود را در بين مسيحيان ارتودكس لبنان ادامه داد تا آنكه پس از بازگشت ميشل عون در سال 2005 تشكيلات شكل رسمي به خود گرفت. اين جريان با جريان المرده پيمان استراتژيك بست. پس از تشكيل پارلمان اين جريان در سال 2006 با حزب الله پيمان استراتژيك منعقد كرد از بندهاي اين پيمان تشكيل جبهه واحد و به رسميت شناختن حق قانوني مقاومت و عدم خلع سلاح آن بود.
اين جريان از شاخه هاي اصلي ايجاد ائتلاف 41 مارس بود ولي بعد از اين امضاي پيمان با حزب الله و امل و در روز جبل عامل به صف مخالفين اين جريان پيوست. گروه هاي جريان 14 مارس از اين عمل ميشل عون به عنوان يك عمل غيراخلاقي براي رسيدن ميشل عون به كرسي رياست جمهوري لبنان ياد كردند. آرزويي كه با انتخاب ميشل سليمان به رياست جمهوري لبنان جامه عمل نپوشيد. با اين حال امروز همپيماني اين جريان با حزب الله آن را به قدرتمندترين جريان مسيحي در خاورميانه تبديل كرده است.
حركت توحيد اسلامي (اهل تسنن): جنبشي است كه در سال 1972 ميلادي توسط شيخ «سعيد شعبان» تأسيس شد. شعبان در دهه هشتاد، ارتباط خوبي با ايران داشت. او با پشتيباني جريان هاي ديني اهل سنت، قدرت نظامي نيرومندي در شهر طرابلس تشكيل داد. جنبش او از چند مجموعه اسلامي كوچك مانند «جندالله» و «جنبش لبنان عربي» به وجود آمده بود. بر شهر طرابلس حاكميت پيدا كرد و درسال 1984، در اين شهر «امارات اسلامي» اعلام كرد مخالفت نيروهاي سوري مستقر در لبنان با اين جريان باعث كاهش توان نفود آنان شد. سوري ها توانستند طي درگيري با اعضاي اين جنبش بر تمامي طرابلس مسلط شوند و از فعاليت اين جنبش بكاهند.
بعداز اين درگيري ها، نفوذ اين جنبش كاهش پيدا كرد، ولي توسط فرزند مؤسس اين جنبش شيخ «بلال شعبان» دوباره با تاثير كمتري به ميدان بازگشت. امروز هم جنبشي نزديك به جريان حزب الله در بين اهل سنت لبنان به شمار مي آيد.
جماعت اسلامي لبنان (اهل تسنن):اين جماعت يكي از شاخه هاي اخوان المسلمين است كه درسال 1946 به طور رسمي فعاليت خود را درلبنان آغاز كرد. «فتحي يكن» اولين دبيركل اين جماعت بود كه هدف از تاسيس آن تبليغ اسلام، مقابله با تمدن غربي و جامعه سازي اسلامي و تلاش براي بازگشت به اصول اصيل اسلامي بود. اين جماعت در دهه 70 قرن گذشته در سراسر مناطق سني نشين لبنان نفوذ خود را توسعه داد بيشتر توجه جماعت اسلامي لبنان به مؤسسات رسمي ديني بود لذا نمايندگاني را دراين مؤسسات مثل شوراي عالي اسلامي و اداره اوقاف نصب كرد. اين جماعت به تدريج وارد فعاليت سياسي شد به طوري كه درسال 1972 اولين نماينده وابسته به جماعت اسلامي لبنان وارد پارلمان اين كشور شد. درجريان جنگ هاي داخلي لبنان درسال 1975 جماعت اسلامي لبنان گروه شبه نظامي موسوم به مجاهدين تشكيل داد تا از مناطق طرابلس، بيروت و صيدا حمايت كند. پس از اين جنگ نيروهاي وابسته به جماعت اسلامي لبنان سلاح هاي خود را به نيروهاي عربي تحويل دادند و مراكز نظامي خود را تعطيل كردند اما با حمله ارتش صهيونيستي به لبنان درسال 1982 نيروهاي وابسته به جماعت اسلامي اين كشور مسلح شدند و تا خروج آخرين نظامي اسراييلي از جنوب لبنان به مبارزه خود با اين رژيم ادامه داد. از آن جايي كه اين جماعت به جدايي دين از سياست معتقد نيست و بر اين باور است كه فعاليت هاي سياسي كه در راستاي دفاع از حقوق مردم و برطرف كردن ظلمي از آنان باشد عبادت محسوب مي شود، درعرصه سياسي اين كشور حضور فعالي دارد و بعد از ترور رفيق حريري سياست اعتدال را ميان دو جناح اصلي لبنان يعني 14 مارس و 8 مارس درپيش گرفت. فتحي يكن دبيركل اين جماعت شخصيتي نزديك به حزب الله لبنان است. از ديگر شخصيت هاي اهل سنت همپيمان با حزب الله مي توان به دكتر فتحي يكن اشاره كرد. افكار اساسي يكن با انديشه اخوان المسلمين اشتراك دارد. بعداز ترور رفيق حريري، يكن به ائتلاف مخالفان دولت به رهبري حزب الله پيوست. با وجود احترام زيادي كه به جايگاه عربستان سعودي مي گذارد، به شدت از روش مقاومت و پايداري دفاع مي كند. ارتباطات شخصي و ديدارهاي متعدد، او را با رهبر تشكيلات القاعده مرتبط كرده، از او دفاع مي كند و معتقد است بزرگترين دشمن آمريكاست. حوادث 11 سپتامبر را نفي نمي كند ولي با برخي سياست هاي القاعده به ويژه عملكرد ابومصيب زرقاوي را دربريدن سر گروگانها و... بسيار مخالف است. همچنين به تقريب ميان مذاهب اعتقاد دارد و به همكاري عميق ميان شيعه و اهل سنت ايمان دارد. وي در تجمع 8 مارس امامت نماز جماعت تجمع كنندگان را برعهده داشت. او با همسرش منا حداد دانشگاه اسلامي جنان در طرابلس را اداره مي كند.
ساير گروه هاي سياسي سني
جمعيت خيريه اسلامي، حزب آزادي عربي، حزب نجاد، حزب اتحاد، جنبش عربي لبنان و كنگره مردمي لبنان از جمله ديگر احزاب سني هستند كه حضور كم و بيش فعالي درعرصه تحولات سياسي اين كشور دارند.
منبع: گروه پژوهش خبرگزاري قدس

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14