سه شنبه 12 آبان 1388- شماره
19502
ريتم تنوع در سرود زندگي چگونه زندگي را از يكنواختي خارج كنيم؟ -بخش پاياني
|
|
|
ريتم تنوع در سرود زندگي چگونه زندگي را از يكنواختي خارج كنيم؟ -بخش پاياني
حسن آقايي خروج از گستره يكنواخت روند زندگي در تداوم حيات و از ديگر سو ايجاد اشتياق به آرامش، تنوع و تغيير مناسب در مدار زندگي، هر يك واكنش و نياز روح و فكر انسان است كه تأثيرات قابل ملاحظه اي در آينده هستي دارند. آرام گرفتن روان و ذهن مستلزم انگيزه گزينه هاي بهورزي در مقابل حذف بي قراري و تمركز و تسكين آشفتگي ذهن است. زندگي در عصر مدرنيزه شدن، سواي وسوسه نوآوري هاي تمام ناشدني، عامل خستگي و سستي انسان شده است. در اين وضعيت به رغم اين كه تأمين آسايش و سلامت روان در چرخ دنده هاي ماشينيزم شدن زندگي، جريحه دار مي شود، يكنواختي امكانات گذران حياتي نيز روحيه را آزرده مي كند. چه افراد و خانواده ها كه از تكرار سنواتي ديدن، داشتن و مصرف وسايل زندگي و جغرافياي مسكوني روح شان فرسوده مي شود و در هاله اي از بي رغبتي بسر مي برند و نياز مبرم به تحولات بهينه سازي بخش يا مجموعه زندگي دارند. ليكن همان طور كه در شماره پيشين گزارش اشاراتي شده است، راه برون رفت از كسالت و يا افسردگي فقط به نو كردن وسايل و دارندگي هاي مورد استفاده نيست بلكه بسياري از تغييرات جانبي به انگيزه كافي و داشتن شور و شوق فراوان مرتبط است. اضلاع يكنواختي يك كارشناس ارشد روان شناسي، تكراري شدن و تنوع طلبي را دو مفهومي مي خواند كه همواره در زندگي انسان مطرح است. به گفته او در طول تاريخ بشر بسياري از اتفاقات رخ داده، از اين دو مفهوم نشأت گرفته است. «محمد كيوان زاده» مي گويد: «تكراري شدن بدان معنا است كه فرد در امور زندگي فردي و اجتماعي خود دست به اقدامات تكراري زده است. به عبارت ديگر اموري را انجام مي داده كه در ابتدا، آن يك امر انتخابي بوده ولي طي مرور زمان به دليل آن كه فرد داراي خلاقيت و ابتكار نبوده، نتوانسته است در آن تغييري به وجود آورد و آن امر را تكرار كرده است. در حقيقت، تكراري شدن امور هنگامي روي مي دهد كه فرد به اطرافيان و اشياء پيرامون و حتي فعاليت هاي روزمره خود هيچگونه علاقه اي را نشان نداده و از آن لذت نمي برد. اين امر به دليل فقدان تنوع و انگيزه كافي در زندگي بوده و باعث مي شود فرد دچار بيحوصلگي شود. به عنوان مثال، هنگامي كه وسيله اي جديد مانند ماشين يا تلفن همراه خريداري مي كنيم در روزهاي نخست براي مان جاذبه دارد و از آن لذت مي بريم اما پس از مدتي از آن ها خسته شده و دچار دلزدگي مي شويم. اما از ديگر خصوصيات آن ها تنوع طلبي و نياز به تغيير مداوم در تمام سطوح زندگي بوده كه نقطه مقابل تكراري شدن تلقي مي شود. در حقيقت سازگاري حسي سبب مي شود تا انسان ها از فعاليت هاي تكراري به ستوه آيند و در زندگي فردي و اجتماعي خود همواره به دنبال امور نو باشند و يافته ها و نكات جديدي را جستجو كنند. بنابراين، ما چنين افرادي را تنوع طلب محسوب مي كنيم. به عنوان مثال، فردي كه در مدت زمان كوتاهي شغل خود را تغيير داده و يا وسايل منزل خود را مرتبا تغيير مي دهد، فردي تنوع طلب به حساب مي آيد.» خانم ها بيش از آقايان تنوع طلب هستند «خانم زرگريان» مددكار اجتماعي، پيشتر پاره اي از ديدگاه و نظرات خود پيرامون بود و يا نبود تنوع در زندگي را ارائه كرد. ادامه گفت وگو با وي حاكي از اين است كه اصولا خانم ها بيش از آقايان طالب ايجاد تنوع و تغييرات در زندگي هستند. او اعتقاد دارد بيشتر خانم ها كه خانه داري مي كنند بخشي از فرصت هاي خود را صرف نوآوري و جابه جايي مبلمان و اشيا و وسايل خانگي شان مي كنند. مثلا پرده اتاق ها كه مدت ها عوض نكرده و بعضا رنگ و نقش شان از جذابيت افتاده و تكراري شده اند را جمع مي كنند و پرده هاي نو با طرح و رنگ ديگر جايگزين مي كنند. يا رنگ ديوارها كه فرضا سفيد يا كرم هستند به رنگ تازه طوسي يا آبي ملايم تغيير داده مي شود. اين قبيل تغيير و تحولات روحيه اي تازه به خانم و ديگر اعضاي خانواده مي دهد. فراتر از اين تنوعات، جابه جايي محل سكونت است. او در اين خصوص تعريف مي كند: «يكي از همكاران سابقمان هر چند سال يكبار محل خانه اش را عوض مي كند و از يك منطقه به منطقه اي ديگر نقل مكان مي كند. البته خانواده آن خانم توانايي مالي خوبي دارند گرچه شخصا اگر چنانچه امكان مالي مي داشتم هر چند سال يكبار منطقه سكونت مان را تغيير مي دادم چون يكنواختي محيط را احساس نمي كردم. وي در ادامه مي گويد:«علم روان شناسي براي جلوگيري از يكنواختي تنوع در كار و تغييرات جغرافيايي زيستي و همينطور جابه جايي دكوراسيون و رنگ آميزي محيط خانه و... را توصيه مي كند. يك راه ديگر بيرون آمدن از يكنواختي هاي زندگي كه باز خانم ها بيش از آقايان، به آن توجه دارند و از نظر روحي احساس آرامش مي كنند رفتن به مراكز خريد و مغازه هاي خريد اجناس است اگرچه قصد خريد ندارند و چيزي هم خريداري نمي كنند، اما از تماشاي كالاي درون ويترين ها از جمله ويترين طلافروشان و لباس فروشان احساس آرامش مي كنند. اين ديدن ها نوعي تفريح-گاه بدون هزينه- البته باعث تنوع در روحيه مي شوند.» وي اين را هم مي گويد كه خود به منظور تغيير ذائقه و دوري از يكنواختي، هراز گاه راه گذر خانه به مقصد محل كار خود را عوض مي كند. افزوني امكانات و احساس بيحوصلگي! يك روزنامه نگار و منتقد سينما، يكنواختي ها را پيامدهاي جامعه صنعتي و تخصصي و ريز شدن حرفه و كار در زندگي پيچيده شهري مي خواند. به گفته «سيدرضا صائمي» اين پديده ها باعث ملال، خستگي و روزمرگي انسان مي شوند. اين پديداري در حالي است كه امكانات و رفاه افزون و زمان اوقات فراغت نيز بيشتر شده است ليكن توانمندي ها در پاسخ دادن به زمان، آن گونه كه بايد، وجود ندارد. اين حالت ضمن اين كه به عدم خلاقيت ها دامن مي زند، احساس روزمرگي در گذر زندگي را بيشتر مي كند، طوري كه حس بطالت و غير مفيد بودن در آدم برانگيخته مي شود. از ديگر سو گاه ساختار اجتماعي به شكلي است كه امكان تحول و رشد براي بعضي از مردم به خصوص در مشاغل، فراهم نمي شود. بنابراين چون مجالي براي پيشرفت انجام كارهاي جديد نيست، احساس روزمرگي در انسان زياد مي شود. همچنين گاه بعضي تفكرات به پوچ گرايي و بي هدفي افرادي به خصوص نسل جوان دامن مي زند چنانچه اميد به آينده كمرنگ شود، تسلسل و انسجام زندگي پويا، خدشه دار مي شود.» زندگي هميشه روزگار بزرگراهي يكدست و هموار نبوده است اما انسان معمار بازسازي و نوسازي هميشگي بسياري از ناهمواريها بوده است. همينطور راه هاي برون رفت از دلتنگي، تشويش و افسردگي نيز به عزم او و به طرق مختلف گره خورده و مرتبط است. اما آنچه «صائمي» در اين زمينه و به عنوان راهكار پيشنهاد مي كند را با هم مي خوانيم با اين مقدمه: «به نظر من راهكارها بستگي به موقعيت و روحيات افراد دارد. يك نسخه براي همه نمي توان نوشت؛ او مي گويد: مي توان در حوزه هاي فرهنگي و هنري، كارهاي جديد انجام داد. به عنوان نمونه، با مطالعه كتاب و رفتن به سنيما خلأ اوقات آزاد را پر كرد. در اين باره نهادهاي دولتي از طريق مراكز مثلا آموزش موسيقي و يا فرهنگسراها مي توانند با ايجاد فرصت هاي مناسب، امكان فعاليت براي شهروندان فراهم كنند و يك سري مهارت ها آموزش داده شود با اين شيوه استعدادها پرورش مي يابند. تداوم تحقق چنين برنامه هايي مي توانند مانع بيحوصلگي و كسالت روحي شوند. شيوه ديگر خروج از يكنواختي، اين است كه فرد يا افراد به صورت خودجوش به فراگيري مهارت ها بر وفق انگيزه بازيافته، اقدام كنند.» «صائمي» روزنامه نگار در نقد و نظرخود پيرامون دوري جستن از يكنواختي هاي حياتي، انتقال دغدغه، نگراني و كسالت هاي برآمده از نبود تنوع در زندگاني، روي كاغذ و خاطره نويسي و يادداشت رخدادهاي روزانه با هدف فرار از روزمرگي را نيز پيشنهاد مي كند. وي در ادامه مي گويد: انسان مدرنيزه دچار درد مزمن است و احساس تنهايي مي كند كه اين موضوع زاييده نظام مدرن است. خوش بيني و انگيزه يك پزشك ايراني مقيم خارج از كشور با تاكيد بر اين كه براي سالم ماندن انسان دو اصل خوش بيني و انگيزه را مي بايد مدنظر قرار داد، تعريف مي كرد: زماني يك بيمار 104 ساله داشته كه به وسيله چرخ دستي حركت مي كرد. اين بيمار با توجه به كهولت سن و مشكل جسمي اش، مسئوليت تهيه داروي چند بيمار ناتوان را انجام مي داد. دليل برعهده گرفتن كمك به بيماران ديگر را موظف شدن يك ساعت زود بيدار شدن از خواب خود، ذكر مي كرد. بازتاب يكنواختي و نبود انگيزه «مددكار اجتماعي»، ادامه صحبتش محور بازخورد يكنواخت بودن و دلبستگي در كانون خانواده است. به گفته او، روابط و علايق بين اعضاي خانواده مي بايد گرم باشد جوري كه با انگيزه و هدف، افراد براي توزيع و تعميق آرامش روح و روان به يكديگر كمك كنند. چنانچه محيط خانوادگي همواره يكنواخت و سرد و بين زن و شوهر ناسازگاري و احتمالاً با غرولند و خرد كردن اعصاب يكديگر باشد، روحيه شان آزرده مي شود. همچنين دور از انتظار نخواهد بود كه اين وضع روي روان، فكر، هدف و انگيزه بچه ها هم اثر مي گذارد به اين صورت كه آن ها مي بينند پدر و مادرشان كه فرضاً بيست سال از زندگي مشترك شان مي گذرد، حالا انگيزه سازگاري ندارند، جر و بحث مي كنند و فضاي خانوادگي بدون آرامش، شوق و تنوع مي شود. به باور «زرگريان»، اگر آدم به جايي برسد كه هدف نداشته باشد و طبعاً تنوع ملموس و انگيزه در زندگي نباشد، روح و فكرش به سمت پژمردگي و نيستي خواهد رفت.» عبور از وادي تكرارها «باقري» هنرجوي انجمن سينماي جوان، در ادامه صحبت هاي قبل خود، درباره راهيابي مصونيت شخص از تكرارهاي امور و حواشي زندگي، براين باور است كه هنر، تفكر و مطالعه در رفع و يا دور ماندن از يكنواختي مجموعه زندگي تأثيرگذار هستند. او مي افزايد: «من اگر فيلم خوب و كتاب خوب در دسترسم باشد و بهره مند شوم، از وادي تكرارهاي دلتنگي و ناراحتي هاي فكري و روحي بيرون مي آيم.» تبعات تنوع منفي «كيوان زاده» تنوع را دو قسم مثبت و منفي مي داند. به گفته او، تنوع طلبي مثبت همچون شغل را مي شود چنين وصف كرد كه فرد ممكن است از شاگردي كارش را شروع كرده است اكنون خود صاحب مغازه يا شغل موردنظرش شده است. اما تنوع طلبي منفي كه نتيجه نهايي آن، زيان رساندن به خود و بخصوص اجتماع مي باشد همانند اعتياد كه امكان دارد فرد از استعمال سيگار شروع كرده و به جهت روحيه طلبي به سوي مصرف موادمخدر سوق داده شود. اين امر نه تنها فرد موردنظر را نابود مي كند بلكه تبعات آن، جامعه را نيز دربر مي گيرد. بنابراين مي بايد براي تنوع طلبي محدوديت هايي قايل شويم. در غير اين صورت فرد موصوف هميشه دچار بيحوصلگي بوده و نمي تواند از لحظات زندگي لذت ببرد.» باتوجه به نكات ياد شده، تنوع براي زندگي لازم است اما نبايد باعث سلب آسايش و آرامش در زندگي شود و فرد را به سختي و مشقت دچار كند. علاوه بر اين، تنوع طلبي مي بايد باعث جهت دادن به زندگي انسان شود و راه صحيح را به وي نشان دهد نه آن كه وي را دچار سردرگمي كند. «كيوان زاده» در جمعبندي نظرات روان شناسي خود، نكاتي به منظور از بين بردن تكراري شدن زندگي و ايجاد تنوع لازم و به عنوان راهكارها، توصيه مي كند: «سعي كنيم در زندگي روزمره خود هر از چند گاهي تغييراتي هرچند جزيي ايجاد كنيم. براي مثال، اشياء داخل منزل را تغيير داده و يا در جمع دوستان و اقوام حاضر شويم. در مواردي كه بيكار هستيم سعي نماييم خود را به كاري مشغول كنيم تا احساس خلأ پوچي نكنيم. به زندگي خود معنا ببخشيم و به دنبال اهداف جديدي باشيم تا زندگي برايمان يكنواخت نشود. افكار پوچ و بي معني همه نشأت گرفته از ذهن و احساس دروني مان مي باشند كه باعث تكراري شدن زندگي مي شوند. لذا افكار و ذهنيات خود را همواره تغيير داده تا احساس كسالت و يكنواختي نكنيم. سعي كنيم براي زندگي خود ايده ها، نظرات و گزينه هاي جديدي را به كار ببريم. به عنوان مثال: هرچند وقت مسير خانه به محل كار خود را تغيير دهيم. ورزش و سرگرمي هايي را كه جنبه خلق و يا اكتشاف امري داشته باشند را در برنامه زندگي روزانه خود بگنجانيم.» گزارش
|
|
|