(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 12 آبان 1388- شماره 19502
 

فرهنگ مصرف و زهدورزي



فرهنگ مصرف و زهدورزي

علي جواهردهي
از زماني كه سال 88 به عنوان سال اصلاح الگوي مصرف نامگذاري شد، اين پرسش مطرح شد كه آيا اصلاح الگوي مصرف، يك حركت زودگذر است يا آن كه يك فرهنگ است كه نيازمند همه مؤلفه ها و اسباب فرهنگي است تا چنين هدفي تحقق يابد؟ اگر بپذيريم كه اصلاح الگوي مصرف، يك مسئله فرهنگي است، پيش از آن يك دغدغه زودگذر باشد، چنان كه تصريحات مقام معظم رهبري نيز بر فرهنگي بودن مسئله اصلاح الگوي مصرف تأكيد داشتند، مي بايست بپذيريم كه در طرح مباحث و مسايل آن و نيز دست يابي به اين هدف و آرمان بايد ابعاد فرهنگي آن مورد توجه قرار گرفته و عناصر و اسباب فرهنگي آن نيز تحليل و تبيين شده و از سوي همگان از امت و امام و مسئولان به كار گرفته شود.
از اين رو، نويسنده باتوجه به صبغأ فرهنگي مسئله اصلاح الگوي مصرف، بر آن است تا سازوكارهاي فرهنگي آن را براساس آموزه هاي وحياني اسلام تبيين و تحليل نمايد. با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.
اصلاح الگوي مصرف، مسئله فرهنگي
باتوجه به عنواني كه براي سال 1388 خورشيدي از سوي مقام معظم رهبري انتخاب شده مي توان گفت كه نگاه رهبري به مسئله، همانند سال هاي گذشته، نگاهي عميق و فرهنگ ساز بوده است. در تمامي عناوين و نامگذاري هايي كه براي سال هاي پيش انتخاب شده است، رهبري، دغدغه فرهنگي خويش را نشان داده است؛ زيرا دست يابي به تمدن اسلامي در جهان معاصر و بسترسازي براي جهاني سازي اسلام و برپايي دولت جهاني عدالت محور با حضور و ظهور حضرت مهدي(عج) در ميان مردم به عنوان رهبر دولت اسلامي، تنها زماني ممكن است كه همه عناصر و مؤلفه هاي چنين دولتي به شكل كوچك در جامعه و امت نمونه و شاهد گرد آيد و ديگران را متوجه اين نظريه سياسي قابل اجرا نمايد كه جدا از انديشه هاي سياسي و نظريه هاي غربي برخاسته از اومانيسم، نظريه ها و انديشه هاي كامل و سالم قابل اجرايي وجود دارد كه جامعه بشري مي تواند با الگوبرداري از آن نه تنها به سعادت دنيوي سرشار از آرامش و آسايش برسد، بلكه مي تواند آخرت خويش را نيز تضمين كرده و در مسير تقرب الهي و بهشت رضوان گام بردارد.
از اين جاست كه همه دغدغه فكري و عملي رهبري، توجه دادن دولت و ملت به مؤلفه ها و ايجاد بستري مناسب براي اهتمام ورزي به اين عناصر و مؤلفه هاي دست يابي به تمدن معاصر اسلامي است. بر اين پايه مي توان گفت كه دغدغه فرهنگي مسايل بيش از هر چيز ديگري براي رهبري مهم و اساسي است. بنابراين در تحليل و تبيين عناوين و نام هايي كه ايشان براي سال ها برمي گزينند بايد به مسئله فرهنگي بودن آن، بيش از پيش توجه و اهتمام كرد. به عنوان نمونه سال نوآوري و شكوفايي به اين معنا نيست كه تنها در اين سال مي بايست دولت و ملت به سوي نوآوري و شكوفايي برود بلكه به اين معناست كه نوآوري و شكوفايي دغدغه اصلي دولت و ملت شود و فرهنگ نوآوري و شكوفايي مورد توجه قرار گيرد؛ زيرا دست يابي به تمدن اسلامي معاصر تنها در سايه مؤلفه هائي چون نوآوري، شكوفايي، انسجام و اتحاد، جنبش نرم افزاري، اصلاح الگوها در حوزه هاي مختلف اقتصادي به ويژه در حوزه مصرف و حتي حوزه هاي ديگر غيراقتصادي شدني و تحقق يافتني است. بنابراين نمي توان گفت كه اگر سال انسجام و اتحاد گذشت و يا سال نوآوري و شكوفايي به پايان رسيد، مسئله اي به نام انسجام و اتحاد و يا نوآوري به پايان رسيده است.
چنين تفكري مي تواند بسيار خطرناك باشد.
به نظر مي رسد كه رفتار دولت و ملت درسال هاي گذشته چنين بوده است و پس از پايان سال مساله اي به نام اتحاد و انسجام و يا نوآوري جاي خود را با وسايل ديگري چون اصلاح و الگوي مصرف داده است؛درحالي كه هدف مقام معظم رهبري آن است كه با غرقه سازي جامعه و ملت و دولت به حوزه هاي خاص، آنان را نسبت به عناصر اصلي وكليدي تمدن سازي توجه دهد.
براين اساس درسال هاي ديگر نيز دركنار توجه به مساله اصلاح و الگوي مصرف به عنوان نمونه، به ديگر مولفه ها و عناصري كه براي تمدن سازي نياز است توجه واهتمام بيش از پيشي صورت گيرد.
به سخن ديگر، نياز دولت و ملت به عناصر و مولفه هاي پيش گفته، درهر دوره اي بيش ازپيش خواهد بود، زيرا با عنصر غرقه سازي و اهتمامي كه نسبت به اين عناصر درگذشته شده، مطالبات و خواسته ملت نسبت به آن عناصر بيش از پيش افزايش يافته است از اين رو دولت نمي تواند نسبت به عناصر و مولفه هاي تمدن سازي كه پيش تر مورد تاكيد و توجه رهبري قرارگرفته است، بي اعتنا باشد ونسبت به اتحاد و انسجام، نوآوري و شكوفايي، الگوي برداري از شيوه اميرمومنان (ع) و حسين (ع) و اصلاح ساختار تحقيق و توجه به جنبش نرم افزاري، كارهاي درخور توجه و مهمي را انجام ندهد.
اصلاح الگوي مصرف با توجه به ويژگي هاي اين عنوان، به سادگي نشان مي دهد كه امري فرهنگي است؛ زيرا سخن از اصلاح الگوهاست كه نيازمند اهتمام به حوزه هاي بينشي و نگرشي مردم وتغيير و اصلاح آن در مسير سازنده و
تمدن سازي مي باشد. بر اين اساس بايد همه عناصر و مولفه هاي فرهنگي اصلاح و تغيير، مورد توجه قرارگيرد و از سوي اولياي امور و مردم به تبليغ و تربيتي اهتمام شود كه اين مهم را برآورده سازد.
از آن جايي كه اصلاح الگوي مصرف كه مساله فرهنگي است، بايد به مسايلي چون بينش ها و نگرش هاو تغيير و اصلاح آن توجه ويژه اي مبذول شود و روان شناسان اجتماعي و جامعه شناسان درحوزه مردم شناسي به بررسي ميداني و تحقيقات و پژوهش هاي عيني و ملموس دركنار تحقيقات كتابخانه اي توجه كنند و راه كارها و نيز ساز وكارهاي تغيير و اصلاح الگوها را يافته و با ابزارهاي تربيتي و آموزشي وپـرورشي، دست كم نسل هاي آينده را به سوي تغيير الگوهاي مصرف درست و مناسب سوق دهند. اينجاست كه نقش آموزش و پرورش براي اصلاح الگوي مصرف و تصحيح و تغيير مناسب و درست آن در راستاي تمدن سازي، پررنگ و مهم مي شود.
آموزش و پرورش مي تواند با تحقيق و پژوهش براساس معيارها و اصول اسلامي، ملاك ها و عناصر الگوي درست را يافته و با بهره گيري از مربيان واولياي تربيتي، دانش آموزان را به سوي الگوهاي مناسب مصرف سوق دهد و آنان را درمحيط درستي پرورش دهد.
با اين همه نمي توان از عنصر جامعه پذيري فارغ بود، زيرا دانش آموزان در محيط آزمايشگاهي رشد ونمو پيدا نمي كنند و عناصر بسياري به عنوان متغيرات مي تواند نقش مثبت و منفي در شكل گيري شخصيت نوجوانان و جوانان ما داشته باشد كه از جمله آن ها مي توان به جامعه اشاره كرد.
اصولا شكل گيري شخصيت درجامعه انجام مي شود. بنابر اين اگر بخواهيم الگوهاي درست مصرف كه ارايه مي شود.در شخص و شخصيت افراد جامعه نهادينه شود، بايد جامعه را به سمت و سويي هدايت كرد كه بتواند شرايط مناسب را براي جامعه پذيري درست فراهم آورد.
اين مسائل نشان مي دهد كه براي دستيابي به الگوي صحيح مصرف بايد تحقيقات جامع و كاملي انجام پذيرد و راه اعتدالي و ميانه شناسايي و به مردم معرفي شود و سپس با بهره گيري از ابزارها و سازوكارهاي مناسب نسبت به الگوسازي و نيز جامعه پذيري مسئله اقدام شود. اين بدان معناست كه توجه و اهتمام همگاني، لازمه دستيابي به اصلاح الگوي مصرف به عنوان يك فرهنگ است و بي غرقه سازي و فرهنگ سازي نمي توان اميد به تغيير رفتارهاي دولت و ملت داشت.
پيش نيازهاي اصلاح الگوي مصرف
براي اين كه به اصلاح الگوي مصرف دست يابيم، افزون بر آن چه گفته شد، مي بايست به اين مهم نيز توجه شود كه فلسفه و اهداف درست مصرف كردن چيست و چه آثار و پيامدهاي مادي ومعنوي و دنيوي و اخروي بر اين شيوه مصرف بار مي شود؟ پاسخگويي به اين پرسش ها خود يكي از پيش نيازهاي اصلاح فرهنگي الگوي مصرف مي باشد.
از ديگر پيش نيازهاي فرهنگي اصلاح الگوي مصرف مي توان به لزوم معرفي شيوه هاي درست مصرف و شيوه هاي نادرست آن اشاره كرد. به عنوان نمونه در حوزه شيوه هاي درست بايد به ارزش هايي چون زهدگرايي و قناعت ورزي و اقتصاد و اعتدال و ميانه روي در حوزه اقتصادي اشاره كرد و ضمن برشمردن فوايد و ارزش ها و آثار دنيوي و اخروي آن، مردم را به سمت اين ارزش ها سوق داد.
همچنين لازم است شيوه هاي نادرست نيز معرفي شود و آثار سوء و پيامدهاي نابهنجار آن نيز تبيين گردد. بنابراين ضروري است در راستاي فرهنگ سازي، مسائلي چون اسراف و تبذير و اتراف، واكاوي شده و آثار و پيامدهاي دنيوي و اخروي و مادي و معنوي آن نيز گوشزد شود تا مردم به انگيزه هاي مختلف از شيوه هاي مصرف نادرست و نامناسب پرهيز كنند.
ارائه سازوكارها
پس از آن كه الگوهاي مصرف شناسايي و معرفي شد، لازم است سازوكارهايي براي تبليغ و فرهنگ سازي و نيز اجرا و نظارت آن نيز يافت شود، زيرا در بخش هاي دولتي به سبب آن كه حجم عظيم درآمدهاي ملي و ثروت عمومي، هزينه مي شود، نياز است تا دراين باره نظارتي كامل اعمال شود.
به سخن ديگر، مسئله فرهنگ سازي هرچند بخش مهمي از نيازها را برآورده مي سازد، ولي در حوزه عمل، آنچه مهم و اساسي است نظارت دايم و كامل است تا هزينه ها در مسير اهداف و به شكل مطلوب انجام شود و از مصرف درغير مورد برنامه اي خودداري گردد.
در بسياري از نهادهاي دولتي ديده مي شود كه بودجه در غيرمحل برنامه اي هزينه مي شود و به شكلي اسراف وتبذير صورت مي گيرد؛ زيرا عدم هزينه كردن بودجه در غيرمحل موردنظر مي تواند به معناي اسراف و زياده روي باشد.
به عبارت ديگر كم مصرف كردن، به معناي صرفه جويي نيست، بلكه درست مصرف كردن و مصرف به جا و مناسب است كه عين صرفه جويي است؛ بنابر اين هرگونه هزينه كردن بودجه در غير مسير برنامه اي و سياست هاي مصوب، عين اسراف و ضد صرفه جويي است؛ زيرا اگر نيازي نباشد كه براي فلان بخش بودجه اي تعيين شود، از همان آغاز اين كار انجام نشود و تصويب بودجه براي بخشي با توجه به مطالعات و سياست ها و راهبردهاي كلان، خودگواه بر آن است كه بودجه مي بايست در همان مسير برنامه اي هزينه شود و هزينه كردن بودجه در جايي ديگر، عين اسراف و تبذير است.
از اين رو لازم است دستگاه هاي نظارتي بر نحوه هزينه كرد بودجه و اعتبارات، نظارت كامل و سخت گيرانه اي اعمال كنند تا مصرف درست تحقق يابد.
ضرورت تبيين مفهوم زهدورزي
مردم مي بايست بياموزند كه فرهنگ درست مصرف چيست؟ از نظر اسلام همه نعمت هاي الهي به عنوان طيبات و حلال در اختيار بشر قرار گرفته است تا به عنوان خليفه الهي با توجه به تسخيري كه بر آن ها دارد، از آن ها به درستي براي تكامل خويش و موجودات ديگر بهره گيرد و به افزايش توانمندي ها و يا فعليت بخشي آن ها ياري رساند. از اين رو هرگونه عدم مصرف درست و مناسب نعمت هاي الهي و يا مصرف نادرست و بي جا و بي رويه آن ها از نظر اسلام، كفران نعمت قلمداد مي شود.
به سخن ديگر، همان گونه كه مصرف نادرست آن به شكل اسراف و تبذير، كفران نعمت شمرده مي شود، عدم مصرف آن و يا تحريم حلال نيز به عنوان كفران نعمت محسوب شده و مجازات و كيفر را به دنبال خواهد داشت.
از نظر اسلام، زهدورزي به عدم مصرف نعمت ها نيست بلكه به استفاده درست و مناسب هر چيزي است بي آن كه دنيا در دل وي جاي گيرد و او را اسيركند. زهدورزي به عدم دوست داشتن و حب به دنياست ولي استفاده درست و كامل هر نعمتي عين زهدورزي است. از اين رو خداوند در قرآن مي فرمايد كه زاهد كسي است كه اگر چيزي از نعمت ها از دستش برود اندوهگين نمي شود و اگر نعمتي سرشار به دست آورد خوشحال و مغرور نمي شود. زيرا انسان مومن مي داند كه همه اين ها در جهت ابتلا و يا بلا است و شخص از راه هر يك از دو شيوه، امتحان مي شود تا معلوم گردد به دنيا وابسته و دلبسته است و يا آن كه مردي خدايي است و خداوند را در سرنوشت و تقدير خويش حاكم مي بيند. (حديد آيه 23)
براساس فرهنگ اسلامي هر چيزي مي بايست به درستي مصرف شود و چيزي ناديده گرفته نشود و حلال خداوند حرام اعلام نشود؛ چنان كه نبايد حرام خداوند حلال شود.
اگر سخن از قناعت است به اين معناست كه شخص نسبت به امور دنيوي و ماديات، حرص و طمع نورزد و به آن چه در اختيار دارد بسنده كند.
از اين رو يكي از پيش نيازهاي مصرف درست، تبيين زهد ورزي و قناعت طلبي است؛ زيرا انسان زاهد مي داند كه چگونه و درچه اندازه از يك چيز استفاده كند و اگر چيزي را از دست داد ناراحت و اندوهگين نشود و به سهم خويش قناعت كند وبداند كه همان را اگر به درستي استفاده كند نيازش را بر طرف مي سازد.
بسيار ديده شده است كه شخصي گوشت، پسته و بادام را به مقدار زياد مصرف مي كند. مصرف زياد آن نمي تواند مفيد باشد، زيرا بدن تنها به مقدار مورد نياز خود را جذب مي كند و مابقي دفع مي شود و يا آن كه به صورت چربي و يا مانند آن ذخيره شده و نظام بدن را در هم مي ريزد. بنابراين مصرف درست و مناسب آن است كه به مقدار نيازها موادي كه بدن بدان نياز دارد به آن رسانده شود.
بسياري از مردم به سبب طمع و آز و حرصي كه دارند، به آن چه دارند بسنده نمي كنند. اين گونه است كه هم خود و هم ديگران را به زحمت مي افكنند. (مدثر آيه 11 تا 15)
در ساختار نظام سياسي نيز اگر قناعت مورد توجه و اهتمام قرار گيرد، اقتصاد از حالت بيمارگونه خود خارج مي شوند و دولت به گونه اي توانمند مي شود كه بتواند طرح هاي عظيم و بزرگ خويش را عملياتي سازد.
تغيير نگرش
يكي از مهم ترين كارهاي فرهنگي كه مي بايست به عنوان پيش نياز هر كاري هم چون اصلاح مصرف انجام شود، توجه به مسئله تغيير نگرش هاست. البته پيش از آن كه به تغيير نگرش به عنوان اصلاح مصرف توجه شود بايد به تغيير بينش و نگرش براي شناخت الگوهاي صحيح مصرف اقدام شود
به سخن ديگر، كساني كه مي كوشند تا بينش و نگرش مردم و جامعه را نسبت به مصرف، اصلاح كنند خود نيازمند آن هستند كه بينش و نگرش درستي نسبت به هستي داشته باشند و نقش خود را در هستي بشناسند و ماموريت و مسئوليت خود را به عنوان خليفه الهي بدانند. در اين صورت است كه مي توانند الگوهاي درست و مناسب مصرف را شناسايي و معرفي كنند و آن گاه براي اصلاح مصرف مردم و جامعه طرح ارايه دهند.
به نظر مي رسد پيش از آن كه اصلاحي در مصرف مردم و جامعه انجام پذيرد، بايد اصلاح در الگوهاي مصرف صورت گيرد و اصلاح اين حوزه نيازمند اصلاح در بينش و نگرش كساني است كه مي خواهند الگوهاي مصرف صحيح را بشناسند و براي اصلاح آن الگوها طرح و برنامه ارايه دهند.
براين اساس يكي از پيش نيازهاي مهم در اصلاح الگوي مصرف آن است كه بينش و نگرش مسئولان و طراحان اصلاح الگوي مصرف تغيير كند.
بنابراين اصلاح الگوي مصرف افزون بر آن كه كاري فرهنگي است، كاري در حوزه كلان و بنيادي جامعه است. بنابراين نمي توان اميد داشت كه با كارهاي جزيي و سطحي به مقصد و مطلوب رسيد و الگوهاي مصرف جامعه را اصلاح و به سوي كمال سوق داد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14