(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 5 آذر 1388- شماره 19522
 

نقش قرباني در تقرب متقين
چگونه شب زنده داري كنيم؟
تپش قلم



نقش قرباني در تقرب متقين

علي اصغر مرادخاني
بي گمان تقواي الهي در راستاي خدايي گونه شدن، دست يابي به مقام خلافت الهي و تقرب جويي، از مهم ترين اهداف آفرينش انسان و فلسفه فرستاده شدن پيامبران و فرود كتب آسماني است. به اين معنا كه هر يك از اين ها را بايد در طول يك ديگر ديد؛ زيرا نسان بي تقواي الهي نمي تواند بر فطرت سالم الهي باقي بماند و در مسير شدن هاي كمالي گام بردارد. بنابراين نيازمند آن است كه براي حفظ فطرت سالم، خود را از پلشتي ها مصون دارد تا بتواند ظرفيت هاي سرشته در ذات خويش را با آموزه هاي پيامبر دروني (عقل) و بيروني (وحي) به كمال رساند و فعليت بخشد و اين گونه متاله شده و فراتر از رنگ خدايي گرفتن، قرار گيرد و در نقش خليفه الهي درآيد و در نهايت در قرب الهي وارد شود كه معناي ديگر فناي در ذات الهي و لقاء الله مي باشد.
قرآن، عوامل چندي را به عنوان، عامل تقوا و تقرب برمي شمارد كه از آن جمله مي توان به روزه و حج اشاره كرد. در اين ميان عمل قرباني كه در ظاهر به معناي كشتن حيواني حلال گوشت از چارپايان مي باشد، يكي از مهم ترين عوامل تقرب جويي است كه متقين مي توانند از راه آن به كمالاتي بسيار شگفت دست يابند و فنا و لقاي الهي را تجربه كنند.
نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نقش تقربي قرباني كردن حاجيان در حج را بر اساس آموزه هاي قرآني تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
جايگاه تقوا در حج
تقوا اساس هر عمل عبادي است. بر اين اساس حج كه يكي از مهم ترين اعمال عبادي در آموزه هاي اسلامي است، بر مدار و محور تقوا مي چرخد. خداوند در آيات 196 و 203 سوره بقره بر لزوم تقوا در انجام مناسك و مراسم حج تاكيد مي كند و در آيه 197 همين سوره رعايت تقوا را بهترين توشه معنوي براي حاجيان برمي شمارد. جالب اين كه در آيه 203 كوچ كردن از مني در روزهاي دوازدهم و سيزدهم را مشروط به رعايت تقوا مي كند تا اين گونه تبيين كند كه هر عمل عبادي بايد براساس تقواي الهي و دست يابي به آن باشد.
آيه 2 و 96 سوره مائده نيز در رعايت تقوا در حال احرام تاكيد مي كند و با اشاره به برخي اعمال و رفتار آدمي چون صيد در حرم، آن را مخالف تقوا معرفي مي كند و از آن برحذر مي دارد.
در حقيقت قرآن حج و مناسب و مراسم آن را كارگاه عملي براي دست يابي مومنان و تقوا معرفي مي كند و يا آن را عاملي براي دست يابي به مرتبه هايي بالاتر تقواي الهي برمي شمارد؛ زيرا تقوا داراي درجات و مراتب و مراحل مختلفي است كه دست يابي به مرحله و مرتبه اي، اين امكان را فراهم مي آورد تا شخص بتواند به پله و مرحله بالاتر تقوا و آثار آن دست يابد. (مائده آيه 93 و انعام آيه 69)
خداوند در آياتي چون آيه 102 سوره آل عمران از مومنان مي خواهد تا تقواي كامل و شايسته را به دست آورند. مومنان خالص نيز كه در مقام عالي قرار دارند از خداوند درخواست دارند تا شرايطي فراهم آيد كه بتوانند به اوج مرتبه تقوا پيشگي برسند (فرقان، آيات 63 و 74)
سفارش خداوند به انسان ها براي رعايت تقوا به اندازه توانشان (تغابن آيه 16) نشان مي دهد كه اين مسئله تا چه اندازه در پيشگاه خداوند محبوب است. بنابراين لازم است انسان ها تا اندازه توان خويش بكوشند تا مراتب عالي تقوا را كسب كنند.
به هر حال تقوا در عبادت سياسي و اجتماعي حج از جايگاه بسيار برتر و ويژه اي برخوردار است و ابزار مهم دست يابي انسان به تقرب و ديگر مراتب و اهداف انساني آفرينش بشمار مي رود.
تقوا عامل تقرب
چنان كه بيان شد تقوا يكي از عوامل تقرب است كه آياتي چون 15 سوره آل عمران، 27 و 35 سوره مائده و 13 سوره حجرات و 54 و 55 سوره قمر به آن اشاره مي كند. بنابراين هر كس كه بخواهد به خداوند تقرب جويد مي بايست از تقوا به عنوان يك عامل مهم بهره گيرد.
براين اساس، انسان بايد هر كاري را كه موجب مي شود تقواي الهي از ميان برود، كنار گذارد كه از آن جمله پيروي از شيطان و هواهاي نفساني است كه مهم ترين عوامل بازدارنده از تقوا و تقرب به شمار مي آيد (اعراف آيات 175و 176)
قرباني در حج، عامل تقرب متقين
اصولا مناسك و مراسم حج مجموعه اي از نمادهاي ديني است كه به شكل محسوس و عيني مفاهيم بلند را تجسم و تمثل مي بخشد. به اين معنا كه هر يك از اعمال و مناسك و آيين هاي حج، نمادي از يك مفهوم و معناي عقلاني، معنوي، آسماني وغيرمادي است. چنان كه خانه خدا و كعبه، نمادي از توحيد و يكتاپرستي است، ديگر مقامات و آيين هاي آن نيز اين گونه است. حاجيان در اين دوره تمريني كارهايي را انجام مي دهند كه اگر از ظاهر و پوسته، آن عبور كنند، مي توانند معاني و مفاهيم بلندي را ادراك كنند كه آنان را به مقام بصيرت مي رساند. در اين صورت است كه مي توانند درك درستي از حقايق دنيا و مظاهر آن داشته باشند و هرگز در دام محسوسات و ظاهر دنيا نمانند و مانند غربيان، مظاهر دنيا و اشياي آن را پديده صرف نيابند بلكه به آن ها به عنوان يك آيه و نشانه و آفريده نگاه كنند و در حقيقت آن ها بنگرند.
به عبارت ديگر در حج حاجيان مي آموزند كه چگونه به ظاهر مراسم و آيين ها و نمادها توجه نكنند و با عبور از ظاهر، حقيقت آن ها را دريابند تا پس از بازگشت نسبت به هر رخداد و آيه اي از آيات خداوند اين گونه واكنش مثبت نشان دهند و حقايق هستي را دريابند و مسير خود را مشخص كنند و سير صعودي و كمالي داشته باشند.
قرباني در حج نيز يكي از نمادها و آيين هاي نمادين است كه حاجي بايد با بصيرت يابي، از ظاهر و پوسته آن عبور كند و حقيقت آن را كه تقرب است درك و فهم نمايد. حاجي هنگامي كه چارپايي را مي كشد، به قصد و نيت قرباني و تقرب، آن را مي كشد و حتي آن را به نام قرباني مي شناسد. به اين معنا كه هدف از كشتن را تقرب دانسته و آن را عامل قربان و تقرب خويش مي شمارد.
خداوند در داستان هابيل و قابيل به قرباني كردن آنان اشاره مي كند. اين دو برادر با بخشش بهترين محصول و درآمد خويش مي كوشيدند تا هدف از هر كاري را تقرب به خدا معنا كنند، لذا براي تقرب جستن از چيزهايي كه در اختيار داشتند به قربانگاه مي برند.
در آيه 27 سوره مائده كه به اين داستان پرداخته اين معنا مورد تاكيد قرار گرفته است كه شرط تقرب جويي با هر هديه و بخشش و قرباني، تنها تقوا مي باشد و تقرب زماني تحقق مي يابد و قرباني مفهوم واقعي پيدا مي كند كه شخص آن را به قصد تقواي الهي، پيشكش كرده باشد. از اين رو مي فرمايد كه قرباني تنها از اهل تقوا پذيرفته مي شود. در ادامه همين سوره يعني در آيه 35 تقواي الهي را با جست وجو در وسايلي برمي شمارد كه در اختيار بشر است. به اين معنا كه انسان ها مي توانند با بهره گيري از وسايلي، تقواي الهي را به دست آورند.
خداوند در آيه 27 سوره مائده و آيه 37 سوره حج بيان مي كند كه هدف از حركت نمادين قرباني كردن و كشتن حيوانات، دست يابي به تقرب از طريق تقواي الهي است. از اين رو مي فرمايد: لن ينال لحومها و لا دماوها و لكن يناله التقوي منكم؛ هرگز گوشت قرباني و خونشان به خدا نمي رسد بلكه آن چه به او مي رسد تقواي شماست كه اين گونه به نمايش مي گذاريد. بنابراين اگر حاجي با قرباني خويش قصد تقرب نكند و تقواي الهي در عمل نداشته باشد، هرگز از وي قبول نمي شود چنان كه از قابيل به سبب بي تقوايي پذيرفته نشد.
بر اين اساس شخصي كه تقواي الهي ندارد، اگر قرباني به درگاه خداوند ببرد هيچ تقربي با اين عمل خويش به دست نمي آورد، زيرا مرتبه نازله تقوا را نداشته است تا با اين تقرب به مرتبه بالاتر تقوا و تقرب دست يابد و گام ديگر با اين عمل خويش به سوي كمال و متاله شدن بردارد.
كسي كه تحت كنترل هواهاي نفساني دروني و وسوسه هاي شيطاني بيروني است، در جايگاهي نيست كه بتواند عملي تقوايي داشته باشد، بنابراين هرآن چه مي كند تنها شكل عبادت است و از روح عبادت در آن خبري نيست؛ چنان كه اگر حاجي در طواف كعبه، ولي و امام زمان خويش را نبيند و بر مدار او طواف عشق نكند، تنها شكل طواف را انجام داده است و از تمام حج و اكمال آن براي او خبري نيست؛ بنابراين عمل ناقص انجام داده است كه تاثيري ندارد، همانند كسي كه تركيبي از معجون ساخته ولي به تمام نسخه عمل نكرده و آن را ناقص پيچيده باشد كه تاثيري در درمان و شفاي جسم ندارد.
قرباني بي تقوا مانند عمل عبادي بي ولايت است كه هيچ تاثيري در زندگي دنيوي و اخروي انسان نخواهد داشت. از اين رو گفته اند كه نماز بي ولايت نماز بي وضو است و حج بي امام و لقاي او، حج ناقص و ناتمام است.
نماز، قرباني متقيان
بي گمان هر اهل تقوائي را چنان استطاعت مالي وجسمي نيست تا به حج رود و قرباني به قصد تقرب الي لله به جا آورد. با اين همه از آن جايي كه خداوند بر همه بندگان خويش رحيم و مهربان است، راه هاي دست يابي به تقرب را افزايش داده است كه يكي از آن ها نماز است. در روايات معتبر آمده است: الصلاه قربان كل تقي، نماز ابزار و وسيله تقرب جويي هر اهل تقوايي است.
بنابراين اگر كسي بخواهد قرباني داشته باشد و به خداوند تقرب جويد از ابزار نماز بهره گيرد كه شرط اساسي آن نيز تقواست.
باشد با تقوا و درك درست حج و اهداف آن به زيارت خانه خدا و مناسك آن نائل شويم و سربلند از آن كارگاه آدم سازي و متاله شدن بازگرديم.

 



چگونه شب زنده داري كنيم؟

شمس الدين سيادتي
يكي از مهمترين سازوكارهاي دستيابي به مقام عبوديت و تقرب الهي، شب زنده داري است كه از آن به احيا، تهجد، قيام شبانه و مانند آن ياد مي كنند. سالكان راه حقيقت و روندگان منازل طريقت به حكم شريعت، شب را ظرف پرواز مي دانند. چنان كه روز را فرصتي براي پاسخگويي به نيازهاي ديگر برمي شمارند.
سالكان حقيقت از راه شريعت مي كوشند تا براساس آموزه هاي وحياني قرآن، به دو بخش از مأموريت و تكليف، پاسخ در خور دهند. همانگونه كه انسان، تركيبي از تن و جان است، نيازهاي وي نيز به دوگونه است كه به حكم شريعت مي بايست به آن پاسخ داده شود تا شخص به انسان معتدل كمالي تبديل گردد. دو ظرف زماني شب و روز هر چند كه ظرفيت پاسخگويي به هردو بخش را دارا مي باشد، ولي هريك بنا به علل و عواملي، به گونه اي هستند كه ظرفيت پاسخ گويي به هريك از اين دو بخش را بيشتر دارا مي باشند. از اين رو ظرف روز براي پاسخگويي به اموري چون خورد و خوراك، يا مأموريت هايي چون آباداني زمين و ربوبيت ديگران در حوزه هاي مختلف به ويژه اجتماعي و سياسي و نظامي، اختصاص بيشتر مي يابد و ظرف شب براي خودسازي و تزكيه و پروازهاي كمالي مورد تاكيد و اهتمام قرارمي گيرد.
از اين مطلب شايد بتوان هدف از شب زنده داري را دانست و كلياتي نيز از اين كه چگونه شب زنده داري كنيم دانسته شود، با اين همه، هنوز بسياري از پرسش ها از كيفيت و چگونگي آن، بي پاسخ مانده است. از اين رو نويسنده به سراغ آيات قرآني رفته تا تبيين كند كه چگونه شب زنده داري كنيم و چه ساعاتي از شب سازنده تر و بهتر است؟ با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
شب، ظرف پرواز روح
روح انسان، آفريده اي بسيار لطيف و حساس است. توجه و اهتمام روزانه نفس به امور مادي و دنيوي و شناي طولاني و غرق در ماديات شدن كه قرآن از آن به «سبح طويل» ياد مي كند، روح را خسته و آزرده مي كند. هرگاه تن به خواب رود، روح به پرواز درمي آيد و هر خوابي، مصداقي از تجريد روح از بدن و جان از تن است كه درقرآن از آن به مرگ موقت ياد مي شود.
روح در هنگام خواب اين فرصت را مي يابد تا به آسمان اتصال با آفريده بالا رود و خود را براي ادامه حيات و زندگي در تن مادي آماده سازد. اگراين اتفاق خروج روح از تن در هنگام خواب اتفاق نمي افتاد، شايد زندگي انساني به اين زيبايي و كمالي نمي بود، زيرا بسياري از چيزها و دانش ها را در اين بازگشت به آفريده و آسمان قداست و معنويت ياد مي گيرد. بنابراين مي توان گفت كه خواب و تجريد روح از بدن، زماني براي شارژكردن روح باشد.
انسان در هر شبانه روز، به خوابي و چرتي، مي تواند روح را به آرامش خاصي برساند و توانايي هاي آن را در سفر همراهي با تن تقويت نمايد. اين اتفاق در زندگي انساني به طور طبيعي اتفاق مي افتد و نظام بدن و روح به گونه اي سامان يافته كه تجريد و شارژكردن اتفاق بيفتد.
اما خداوند اين گونه تجريد را به تنهايي كافي براي رشد و كمال انساني نمي داند. بنابراين اگر انسان، موجودي با اراده و مختار آفريده نمي شد، شايد از طرق ديگري اين مهم انجام مي گرفت تا هر انساني به كمال شايسته و بايسته خود برسد؛ با اين همه، از آن جايي كه انسان از ويژگي منحصر به فردي برخوردار مي باشد، لازم است تا خود براي رسيدن به اين كمال تلاش كند.
اصولا اراده و اختيار انساني كه به وي حق انتخاب مي دهد تا در دو مسير مقابل هم، گام بردارد، چيزي جز تلاش دائم براي شدن نيست. به اين معنا كه اين اراده و اختيار به او كمك مي كند تا در مسير شدني تلاش كند. اين شدن مي تواند در دو مسير متقابل انجام گيرد، ولي از آن جايي كه خداوند هماره اول و آخر هر چيز و هر سير و حركتي است، انسان در نهايت هر دو مسير خداوند را مي يابد. از اين رو خداوند درقرآن بيان مي كند كه حتي كافران و مشركان كه راه متقابل ضلالت را طي مي كنند در پايان مسير، خداوند را مي يابند. اين گونه است كه در آيات قرآني پايان همه راهها و مسيرها را خداوند معرفي مي كند و بازگشت همه امور را به سوي او مي داند.
تلاش براي لقاي پروردگار
خداوند در قرآن بيان مي دارد كه همه تلاش هاي انساني كه در دو مسير متقابل يعني هدايت و ضلالت صورت مي گيرد، او را در نهايت به ملاقات و ديدار خداوند مي برد و براي هيچ موجودي چاره اي جز اين ملاقات در صورت جمالي و جلالي يعني بهشت و دوزخ نيست.
از اين رو به انسان هشدار مي دهد تا در انتخاب راه دقت داشته باشند و راه مستقيم را برگزينند كه ايشان را به سوي كمالات جمالي مي برد و ديداري مسرورانه با سلام و تحيت را درپي دارد. بنابراين لازم است تا انسان تلاش خود را مصروف آمادگي كامل براي اين ديدار زيبا و كريمانه كند.
اما مشكلي كه وجود دارد آن است كه حضور در جهان مادي و پاسخ گويي به نيازهاي غريزي و طبيعي آن، مي تواند او را چنان سرگرم كند كه از اصل مأموريت بازماند و به امور جزيي و مقدماتي بپردازد.
هرچند كه خداوند براي ايجاد اعتدال ميان كشش ها و گرايش هاي مادي و معنوي، ابزارها و فرصت هاي برابر نهاده است، ولي دستيابي به بسياري از كمالات تنها به خواست و اراده انسان بستگي دارد. از اين رو با وجود اتصال به مبدأ از طريق تجريد غير اختياري در خواب، از انسانها مي خواهد تا اين تجريد را درظرف شب از راههاي ديگري چون شب زنده داري و قيام در آن كامل كنند و فرصت هاي فزون تر و توانايي هاي بيشتري براي خود بيندوزند تا در روزهاي غفلت دنيا، از آن بهره گيرند.
اينجاست كه رمز شب زنده داري و فلسفه تشريع آن به عنوان يك حكم الهي به دست مي آيد و رمزگشايي مي شود. از آثاري كه قرآن براي شب زنده داري برمي شمارد مي توان به سادگي دريافت كه شب زنده داري، ظرف پروازهاي روح به مقام قدس و اتصال به مبدأ وجود و آفريدگار و پروردگار است تا دانش و علم و توانايي جديدي را به دست آورد و در زندگي مادي از آن بهره گرفته و مسير متاله شدن را به درستي براي تقرب به خدا طي كند تا به مقام عبوديت ربوبي برسد.
صراحت آياتي چون 2 و 5و6 سوره مزمل اين معناست كه انسان در اين پروازهاي شبانه، آمادگي دريافت وحي و دانش ها و علوم بسيار سنگين و ارزشمندي را دارا مي باشد و با حضور خويش درقرب الهي از معنويت سرشار مي شود و از غفلت بيرون مي آيد و عصمت علمي و عملي را تحصيل مي كند و درمقام صالحان (آل عمران آيات 113 و 114) و محسنان (ذاريات، آيات16 و 17) قرار مي گيرد و از بركات و آثار اين مقامات عالي و كمالي انسان بهره مند مي شود.
كيفيت شب زنده داري
چنان كه گفته شد، شب زنده داري، روش اكمالي براي پرورش و تقويت روح براي پيمودن مسير شدن كمالي است و درحقيقت نعمت و نافله الهي است كه به اين طريق به بندگانش امكان زيادتري بخشيده است تا بتوانند خود را چنان كه هست بشناسند و حقيقت خود را چنان كه شايسته است بيابند و در اين مسير حركت كنند. از اين رو به عنوان امري استحبابي و نافله و فرصتي استثنايي براي بندگان مومن مطرح مي شود (اسراء آيات 79 و 80 و مزمل آيه 20 و آيات ديگر)
با اين همه، كيفيت شب زنده داري مهم تر از خود شب زنده داري است. به اين معنا كه چگونه شب را بگذرانيم و از آن بهره گيريم مهم تر و اساسي تر از اين است كه خود شب را زنده بداريم و نخوابيم.
واژه شب زنده داري كه از آن به احيا نيز ياد مي شود، درحقيقت گوياي چگونگي آن است.
انساني كه درخواب غفلت است همانند مرده اي است كه هيچ روح و رواني ندارد و رفتارهايش به دور از كمال و معنويت است. اما كسي كه شب را زنده نگه مي دارد و آن را احيا مي كند، روح و جانش را زنده نگه داشته و حيات را درتمام لحظات شبانه روز در آن جريان مي دهد.
بنابراين،نفس شب زنده داري مي تواند آثاري را داشته باشد، چنان كه اگر كسي تمام شب را درگوشه اي بنشيند و درسكوت و خاموشي به سر برد بي آن كه كاري كند و يا انديشه و تفكري را داشته باشد، به كمالاتي مي رسد كه از آثار شب زنده داري است.
مرتاضان هندو با اين روش سكوت شبانه به قدرت ها و توانمندي هاي بسياري دست يافته اند كه از جمله آنها تصرف در اشياي مادي جهان از جمله بازداشتن حركت خودروها و قطارهاست؛ زيرا روح دراين سكوت هاي شبانه، تقويت شده و به قدرت طبيعي خود دست مي يابد.
با اين همه اين روش نمي تواند تمام ظرفيت روح و شب را نشان دهد، زيرا دست يابي به كمالاتي كه از راه شب به دست مي آيد بيش از اموري چون تجريد روح و تصرف دركائنات است. اما دست يابي به اين توانمندي و تمام ظرفيت روح و شب آن است كه از
ر اه هاي درست انجام گيرد؛ زيرا استفاده از راه هاي نادرست مي تواند آسيب هاي جدي بر روح و روان وارد سازد و برخي از توانمندي ها و به قول معروف تراشه هاي روح را بسوزاند و هك كند. بنابر اين بهتر است تا از متخصصان اين امر استفاده شود. يعني مي بايست به كساني مراجعه شود كه خود اين راه را رفته و توانسته اند همه كمالات را بشناسند و آن را آزاد و رها ساخته و به كار گيرند. اين جاست كه شريعت به عنوان طريقت و راه و روش وارد ميدان مي شود و مديريت كلاس ها و آموزش ها را به دست مي گيرد.
البته نفس آموزه ها به تنهايي براي طي كردن مسير نمي تواند چنان كه بايد و شايد مفيد و سازنده باشد. استفاده بي استاد از اين تعليمات مي تواند گاه به انسان آسيب جدي وارد سازد. از اين رو حتي حضرت موسي(ع) درمقام پيامبري براي استفاده از كلاس هاي خاص، به حضور عالم رباني و متخصص اين فن يعني حضرت خضر مي رود و از هنر وي براي طي كردن مسير كمالي سود مي برد.
اصولا از ديدگاه قرآن، پيامبران و به ويژه پيامبر گرامي (ص) و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) اسوه و راهنمائيان اين راه هاي سخت و دشوار هستند كه هركسي را دركلاس هاي علمي و عملي تربيت مي كنند. لذا ماموريت اصلي پيامبران تعليم دانش هاي طريقت به سوي حقيقت و كمال و تزكيه و پرورش جان ها است كه در آيه 2 سوره جمعه و ايات ديگر تبيين و تشريح شده است.
قرآن به عنوان كتاب راهنماي زندگي انسان به همه كمالات، از سوي خداوند فروفرستاده شده است. جالب اين كه اين كتاب كه خود قول ثقيل و داراي محتواي ارزشمند و سنگيني براي عموم و بلكه حتي خواص از اوليا و پيامبران است. درظرف شب نازل شده است كه مهم ترين ظرف آن شب قدري است كه از نظر ظرفيت و جايگاه برابر با هزار ماه مي باشد. (مزمل آيه 6 و قدر آيه 1 و آيات ديگر).
اين كتاب در بردارنده مطالب بسياري درباره كيفيت و چگونگي بهره گيري از تمام ظرفيت شب براي پرواز و تجريد روح جهت كسب تعليمات خاص مي باشد. بنابر اين با بهره گيري از ايات اين كتاب و فرموده هاي رسول اكرم (ص) كه خود اين طريق را تا قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) طي كرده است. كيفيت و چگونگي شب زنده داري و احياي آن را تحليل و تبيين مي كنيم.
1-استغفار: خداوند در آيات قرآني دست كم هشت كار را براي بهره گيري از تمام ظرفيت شب مطرح مي كند. يكي از اين كارها و اعمال، استغفار است با عبارت «استغرالله ربي و اتوب اليه» به عنوان يك ذكر، بر لب و دل جاري مي شود. كم ترين تعدادي كه اين ذكر مي تواند تاثيرات شكرف خود را نشان دهد هفتاد بار است. كسي كه هفتاد بار اين ذكر تكرار كند مي تواند اميد داشته باشد كه درپوشش امنيتي و حفاظتي خداوند قرار مي گيرد و از وسوسه هاي شيطاني در امان استغفار، يكي از دو عامل بازدارنده از عذاب هاي الهي است كه انسان به سبب خطا و گناه مي بايست گرفتار آن شود. چنان كه استغفار، به انسان اين فرصت را مي بخشد تا افزون بر دفع عذاب، به رفع عذاب هايي كه اكنون گرفتار آن است نيز بپردازد و حتي منافع و بركاتي را نيز از اين طريق كسب كند. از اين رو سه كاركرد دفع و رفع عذاب و جلب نعمت و خير براي استغفار در آيات قرآني بيان شده است.
كساني كه مي خواهند از تمام ظرفيت شب بهره گيرند مي بايست به استغفار به عنوان يك عامل مهم توجه كنند، زيرا فرصت هاي بلند و بزرگي را براي تعالي روح و روان فراهم مي آورد. اين گونه است كه خداوند در آياتي چون 17 سوره آل عمران و 15 تا 17 سوره ذاريات و 20 سوره مزمل به استغفار به عنوان يك دستور اصلي و كار اساسي در شب زنده داري تأكيد مي كند.
2-تسبيح و تنزيه
از ديگر كارهايي كه در شب زنده داري مورد تأكيد قرآن است، تسبيح و تنزيه خداوند از هر نقص و كمبودي است. درشب زنده داري از انسان ها خواسته شده است تا خود را مشغول به تسبيح و تنزيه كنند. ازآن جايي كه شب، يك تاريكي و پرده بر روي همه اشيا مي افكند، فرصت خوبي براي عقل فراهم مي آيد تا از مقام تشبيه كه مقام خيال و تخيل است بالاتر رفته و در امور كليات به جاي جزئيات بينديشد. درپوششي از پرده شبكه ديگر رنگ ها و تجليات اسمايي خود را نشان نمي دهد و همه هستي به گونه اي كلي ديده مي شود و نواقص و كمبودها به چشم نمي آيد.
دراين حال قلب مي تواند فرصتي بيابد تا دركليات كه مقام عقل است تفكر و تدبر كند و به اوج توجه يابد و به جاي تشبيه به تسبيح و تنزيه بپردازد.
از نظر قرآن، دست يابي به معراج كه مقام عقل است، از راه تسبيح و تنزيه، شدني است. از اين رو همواره معراج و تجريد، با تسبيح خداوند شروع مي شود و آيه نخست سوره اسراي پيامبر(ص) نيز اين معنا را تأكيد و گوشزد مي كند. براين اساس عارفان و سالكان معروف، بر خواندن سوره هاي مسبحات تأكيد و اهتمام خاصي داشته و دارند. خداوند در آياتي چون 130 سوره طه و 15 و 16 سوره سجده و 39 و 40 سوره ق و 48 و 49 سوره طور و نيز 26 سوره انسان به نقش كليدي تسبيح براي پرواز شبانه روح و تجريد و معراج آن اشاره مي كند و خواهان بهره گيري از تسبيح و تنزيه براي اين مقاصد كمالي مي شود.
3- ستايش خداوند
ستايش خداوند، از ديگر راه ها و كارهايي است كه بايد در شب زنده داري انجام شود. توجه به همه اسماي كمالي و ذكر آن چون خواندن جوشن كبير و صغير مي تواند گامي براي تحقق اين معنا باشد. از آن جايي كه قرآن خود كامل ترين اسماي الهي است مي توان از آن نيز به عنوان يك ابزار ستايش خداوندي استفاده كرد؛ زيرا آيات قرآني به تفصيل، آفريده ها و توجهات و عنايات الهي به همه كائنات از جمله انسان ها را بيان كرده است. با خواندن آيات قرآني در حقيقت نوعي ستايش از خداوند تحقق مي يابد. (ال عمران آيه 113 و مزمل آيات 2 و 4 و 20)
4- ذكر الهي
ذكر الهي به عنوان يكي از مهم ترين كارهايي است كه در قرآن براي شب زنده داري بيان شده است. ذكر به معناي ياد خداوند، وظيفه و تكليف دايمي بشر است، بدون ذكر، آدمي دچار نسيان و غفلت مي شود و خداوند نيز وي را به همين سبب از توجه و عنايت خود محروم مي كند. با اين همه ذكر شبانه از جايگاه مهم و برتري برخوردار مي باشد، زيرا موجب توجه و حضور قلب نسبت به حقيقت مطلق هستي يعني خداوند مي شود.
ذكر در همه اقسام و انواع آن مفيد است حتي اگر اين ذكر زباني باشد، چنان كه مرتاضان هندي از طريق ذكر به دوام، به نوعي خلسه دست مي يابند كه موجبات جدايي و تجريد روح از بدن را فراهم مي آورد. در مجالس صوفيان نيز از اين گونه ذكر زباني براي حضور قلب و خلسه استفاده مي شود. با اين همه تفاوت هاي معناداري ميان ذكر قرآني با هندي و صوفي وجود دارد كه اين جايگاه براي طرح آن مناسب نيست.
خداوند در آيه 2 و 8 سوره مزمل ياد و ذكر الهي را در شب به عنوان يك عبادت و كار شبانه مطرح مي كند. علامه طباطبايي با توجه به اين كه آيه 8 سوره مزمل عطف به آيه 2 آن است كه به ترتيل قرآن در شب اشاره مي كند، اين معنا را استنباط كرده است كه ذكر در اين جا مي تواند همان ذكر لفظي باشد. (الميزان، ج 20، ص 64)
5- تلاوت قرآن
تلاوت قرآن به عنوان يك عمل عبادي و كار شبانه مطرح شده است؛ زيرا قرآن بالاترين ذكر و هم چنين بالاترين ستايش خداوندي است. از سوي ديگر، تدبر در آيات آن هم، عبادت و خواندن آن نيز عبادت است. بنابراين كساني كه براي شب زنده داري برمي خيزند مي توانند به قرآن به عنوان مهم ترين عبادت و ذكر و ستايش و مانند آن توجه كنند. خداوند در آياتي چون 113 آل عمران با تأكيد بر تلاوت آيات الله در قيام شبانه از آن به عنوان عملي عبادي براي كساني كه خواهان دست يابي به كمال هستند سخن به ميان مي آورد و در آياتي چون 2 و 4 و 20 سوره مزمل ترتيل و تلاوت قرآن را در طول تمام شب امري نيكو برمي شمارد.
6-تهجد
از مصاديق مهم تهجد، نماز شب است كه به عنوان نافله شبانه در آياتي چون 113 سوره آل عمران و 79 سوره اسراء و 130 سوره طه و 64 سوره فرقان و بسياري از آيات ديگر قرآني بدان اشاره و توجه داده شده است. در آيه 79 سوره اسراء اصولا دست يابي به مقام محمود مشروط به نماز شب دانسته شده است. درباره نماز شب مطالب بسياري گفته و نوشته شده است و لذا به همين مقدار بسنده مي شود.
7- سجده
سجده بي گمان مصداق كامل عبوديت و بندگي و تسليم است. كسي كه به سجده مي افتد، تذلل و بندگي خود را بيان مي كند و اطاعت و تسليم محض خويش را اعلان مي دارد. از اين رو از آن به عنوان يك كار مهم در شب سخن گفته شده و خداوند از مردم خواسته است تا براي بهره گيري از تمام ظرفيت شب در خلوت هاي شبانه، با سجده، خضوع و خشوع و بندگي محض خويش را نشان دهند. (آل عمران آيه 113 و فرقان آيه 64 و سجده آيه 15 و زمر آيه 9 و انسان آيه 26)
8- دعا و نيايش
تهجد مومنان در دل شب همراه با دعا و نيايش به درگاه خداوند از ديگر اعمالي است كه براي شب تجويز شده تا شخص بتواند به تمام ظرفيت شب دست يابد و راه كمال و تجريد و اتصال به شعاع انوار الهي را بپيمايد.
در روايات است كه معصومان و اولياي الهي به شب و نيايش هاي آن توجه بسيار داشته اند كه از جمله مي توان به بسياري از نيايش ها از جمله دعاي كميل اشاره كرد كه در دل هاي تاريك شب خوانده مي شد. به هر حال دعا و نيايش زمينه براي حضور قلب و ذكر الهي را فراهم مي آورد. از اين رو از آن به عنوان قرآن صاعد در برابر قرآن نازل ياد كرده اند.
اگر قرآن، كلام خداست، دعا و نيايش پاسخ بنده است به كلام الهي و اين گونه ميان بنده و خدا، تكلم تحقق مي يابد و انسان در برابر هر كلام خداوند، كلامي بلند بر زبان مي آورد. خداوند در آياتي چون 79 و 80 سوره اسراء و 15 و 16 سوره سجده از نيايش به عنوان يك كار عبادي در شب ياد مي كند و مردم را بدان تشويق مي كند. كاري كه همه پيامبران و معصومان(ع) در مقام تكلم با خداوند انجام مي دادند و زمينه براي اتصال كامل فراهم مي آوردند.
البته كارها و امور ديگري نيز به عنوان اعمال عبادي در ظرف شب بيان كرده است كه مي توان به وضو و طهارت ظاهري و مانند آن اشاره كرد. از نظر قرآن تمامي شب اين ظرفيت را دارا مي باشد ولي بي گمان سحر از موقعيت و ظرفيت بالاتري براي كارهاي بسيار برخوردار است. باشد تا از طريق شب بتوانيم به سوي كمال گام برداريم.

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& هرگاه مومن دانا ببيني، «معشوقه برتر» ديده اي و زيارت معشوقه برتر، عبادت است!
¤¤¤
& خداوند، دست هاي كمك كننده را بيشتر از لب هاي دعا كننده دوست دارد.
¤¤¤
& آنگاه كه زنان بيش از آنكه به زندگي بخشي خويش به جامعه بينديشند و درقالب كارهاي مردانه روند، مزرعه انسان آفت مي زند و محصولات اين بوستان بي طعم مي شوند!
¤¤¤
& اسلام؛ كانون انديشه ها، گفتارها و كردارهاي پاك است و جز پاكان، كسي مسلمان نيست!
¤¤¤
& نادان نافرمان، دردش بي درمان و حسرتش بي پايان است.
¤¤¤
& با عشق چيزي فسرده نمي شود، اين راز را باني كائنات درگوش جان انسان نجوا كرده است.
¤¤¤
& درك خوبي ها درسايه بدها حاصل مي شود و خوب ها هميشه در بهشت اند.
¤¤¤
& وضعيت نامتعادل جهان كنوني، حاصل انديشه هاي نامتعادل قدرتمندان فاقد تعادل است.
¤¤¤
& نسبت«كوچكترين و بزرگترين موجود» در آفرينش از جهت «رابطه مخصوص با خداوند متعال» يكي است!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14