(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 12 آذر 1388- شماره 19527
 

مامان بگم ساعت چنده؟
اول شناخت بعد ازدواج



مامان بگم ساعت چنده؟

زماني كه كودك متوجه مفهوم زمان شود، شما مي توانيد خواندن ساعت را مانند يك فرد بزرگسال به او ياد دهيد. «فردا كي مي آيد؟»، «الان صبح است يا بعدازظهر؟» و سؤالاتي از اين قبيل معمولا از زبان بچه هاي حدود 3 سال شنيده و گاه آنقدر تكرار مي شود كه والدين را كلافه مي كند. در اين سن، كودك كم كم زمان را درك مي كند. پشت سر هم بودن اتفاقات كوچك و بزرگ، به احساس كودك راجع به جريان داشتن زمان كمك مي كند. از حدود 6 تا 7 سالگي است كه بچه درك كاملي از نظم زمان بدست مي آورد. كوچولوي نازنين براي اينكه موقعيت خود را بفهمد، به مواقع مهم در طول روز مثل ساعت صبحانه، ناهار، رفتن يا برگشتن از مدرسه و... توجه مي كند. حتي موقعي كه بچه بتواند اتفاقات را در يك قطع بندي زماني طبقه بندي كند، باز هم مفهوم زمان به معناي واقعي براي او پيچيده است. به عنوان مثال، كودك متوجه فرق 20 دقيقه يا 20ساعت براي پخت كيك نمي شود، اما فقط دوست دارد هرچه سريعتر كيك را ميل كند.
به طور كلي، پس از پنجمين جشن تولد است كه كودك دوست دارد خواندن ساعت را ياد بگيرد. لزومي ندارد تا پيش از اينكه او از شما بخواهد به او ساعت هديه بدهيد. او خودش خيلي زود به شما نشان مي دهد كه آماده اين آموزش است. اگر هم تمايلي نداشته باشد، مهم نيست، چون در مدرسه اين آموزش ها به بچه داده مي شود.
آموزش در كنار بازي
در اين باره بهتر است با روش هاي بازي و سرگرمي ساعت را به بچه ها آموزش داد. يكي از بهترين وسايل در اين باره، ساعت هايي هستند كه اوقات مختلف روز را نشان داده اند. ساعت 7 وقت صبحانه، 12وقت ناهار و... به كمك اين تصاوير كارتوني مي توان عملكرد عقربه ها را و اينكه هر ساعت چند دقيقه دارد به او ياد داد. مادر مي تواند در ساعت هاي مختلف روز، زمان را به كودك يادآوري كند. به عنوان مثال: الان ساعت چند است؟ حالا وقت انجام چه كاري است؟ ساعت12 وقت خريد است يا نه؟ اين تمرين براي بچه خوشايند است چون او احساس مسئوليت مي كند و مانند يك رئيس از عهده كارش برمي آيد. پس از اين بد نيست ساعت مچي به او هديه داد كه كودك بسيار نسبت به آن احساس غرور مي كند. يكي ديگر از وسايل كاربردي و مفيد در اين باره، ساعت هايي است كه 3 عقربه با رنگ هاي متفاوت دارد. اعداد مربوط به ساعت با عقربه ساعت و اعداد مربوط به دقيقه با عقربه دقيقه ها همرنگ است. زماني كه كودك عقربه ساعت را روي عدد مي بيند متوجه مي شود كه الان ساعت چند است. پس از مدتي تمرين، كودك ساعت را به طور كامل ياد مي گيرد. بعضي كتاب هاي داستان نيز مي تواند در اين باره مفيد باشند. معمولا در اين داستان ها زمان در قالب اتفاقات روزمره شخصيت ها معرفي مي شود.
مريم سادات كاظمي

 



اول شناخت بعد ازدواج

طبعاً زن و مرد متفاوت از يكديگرند؛ چون آنان از دو سياره مختلف آمده اند. پس چگونه مي توانند زندگي سعادتمندي داشته باشند؟
آيا زندگي يك زوج صميمي و محرم مي تواند به جدايي كشيده شود؟
شواهد علمي جديد نشان مي دهد كه اگر زوجين تغييرات مراحل زندگي زناشويي را درك نكنند، اين موضوع محتمل مي شود. علاوه بر اين، چيزي كه به راحتي مي توان پيش بيني كرد، زمان طلاق است. زيرا مغز انسان يك سري از تغييرات فطري را در طي زندگي زناشويي مرور مي كند. اگر زن و شوهري بتوانند اين تغييرات فطري را درك و لمس كنند، روابط شان پايدار و شكوفا مي شود، اما اگر اين كار را نكنند زمزمه طلاق در زندگي آنان اجتناب ناپذير است.
چگونه ذهن زن و شوهر در زندگي زناشويي آنها تاثير مي گذارد؟ بر اساس مطالعات انجام شده در مغز انسان تغييرات زيادي در طول مراحل مختلف ازدواج رخ مي دهد. اين تغييرات در مغز به تغييرات در رفتار منجر مي شود. فهميدن اين تغييرات رفتاري مي تواند كليدي براي ازدواجي موفق باشد.
عشق
وقتي زن و شوهر به اصطلاح از يكديگر شناخت پيدا كردند و به هم علاقه مند شدند، مغزشان شروع به «عاشق شدن» مي كند. در اين مرحله، بدن ماده اي به نام «فرومونز» ترشح مي كند. براي نمونه، وقتي زن و شوهري به هم نگاه مي كنند، پيوند محكمي بين آنها احساس مي شود و حس مي كنند يك روح در دو بدن هستند.
هورمون ديگري به نام «اكسيدوزين» هم نقش مهمي ايفا مي كند. «اكسيدوزين» هورمون اتصال ناميده مي شود. اين هورمون شبيه هورموني است كه بعد از زايمان در بدن مادر توليد مي شود.
اين هورمون پيوند محكمي بين مادر و نوزاد تازه متولد شده ايجاد مي كند. همينطور «اكسيدوزين» پيوند محكمي بين دونفري كه عاشق هم هستند به وجود مي آورد. «اكسيدوزين» از توجه به رفتار ناخوشايند همسران جلوگيري مي كند، درست مثل مادري كه از گريه نيمه شب نوزادش و يا از اينكه نوزادش با ناخن هاي كوچكش او را چنگ مي اندازد عصباني نمي شود. اما اين مرحله هم تمام مي شود و مرحله جديدي از رابطه آغاز مي شود.
سرخوردگي
چند ماه يا حتي يك سال بعد از ازدواج، هورمون ها و فعل و انفعالات مغز شروع به تغيير مي كند: فكر كه قسمتي از مغز است به اين سمت مي رود كه همسر داراي چه ضعف هايي است. اين موضوع زماني به وجود مي آيد كه زن و شوهر به سادگي از رفتار همسرشان آزرده خاطر مي شوند. اگر زوجي در زماني كه در مرحله عشق قرار دارند ازدواج كنند، در مرحله «سرخوردگي» دچار ترديدي جدي درباره انتخابي كه كرده اند مي شوند.
به يك نمايش خانوادگي توجه كنيد. شوهر روي كاناپه لم داده و برنامه تلويزيوني مورد علاقه خود را تماشا مي كند. زن به اين دليل كه شوهرش در حال تماشاي تلويزيون است و ديگر مثل گذشته او را تحسين نمي كند، مي رنجد. او احساس سرخوردگي مي كند خصوصاً به خاطر اينكه شوهرش مثل سابق با او صحبت نمي كند.
از طرف ديگر، شوهر هم خوشبخت نيست. او نمي تواند درك كند كه چرا همسرش درباره مسائل كوچك دائم از او انتقاد مي كند.
او با خود فكر مي كند: «چه چيز ديگري وجود دارد كه همسرش خواهان آن است؟» او حس مي كند مشكلي وجود دارد ولي نمي داند چگونه آن را حل كند.
فعل و انفعالات مغز در طول مرحله «عشق» به تدريج تغيير كرده است. در اين مرحله زن و شوهر خيلي راحت به اين فكر مي افتند كه مشكلي در ازدواجشان وجود دارد. «او كسي نيست كه من با او ازدواج كردم.»
اما بايد به خاطر داشته باشيد كه اين مرحله طبيعي است و اين نوميدي به دليل تغييرات شيميايي در بدن است. همچنين يك مرحله ضروري اين است كه به دو مغز متفاوت كمك كنيم تا براي ابد با هم بمانند.
كشمكش قدرت
زن و شوهري كه سرخوردگي را تجربه كرده اند معمولاً به سمت مرحله كشمكش قدرت مي روند.به منظور مبارزه با حس نااميدي، همسران سعي مي كنند زن يا شوهر خود را به مرحله «عشق» برگردانند، اما بيهوده است. وقتي زن و شوهر راه هاي مختلفي براي مجبور كردن ديگري به تغيير را امتحان مي كنند، مشكلات را بيشتر مي كند. بعد از همه اينها، ذهن زن و مرد متفاوت فكر، عمل و رفتار مي كند.
اين رنج آورترين زمان در يك زندگي زناشويي است. اما زوج هايي كه كشمكش قدرت را متوقف مي كنند بايد توجه داشته باشند كه تفاوت ذهن ها در حقيقت مي تواند كليدي براي ازدواجي پايدار و شاد باشد آنان بايد به خاطر داشته باشند كه آنها همينند كه هستند. آنان دو روح در دو بدن هستند.
بعد از اينكه عشق ضعيف تر شد، شوهر احتمالا استقلال بيشتري مي خواهد و زن مي خواهد با دوستان خانمش ارتباط بيشتري داشته باشد.
يكي از دلايلي كه زوج ها در طول زمان كشمكش قدرت از يكديگر انتقاد مي كنند اين است كه مردان و زنان درباره استقلال در ازدواج عقايد متفاوتي دارند. بسياري از ازدواج هايي كه به طلاق ختم مي شود به طور متوسط هفت تا هشت سال دوام داشته است. اين همان زماني است كه زن يا شوهر تلاش مي كند تا همسر خود را «تغيير» دهد.
بله، طبيعت به ما اجازه برگشت به عقب را نمي دهد؛ طبيعت به سوي جلو حركت مي كند و ما هم مجبوريم با آن جلو برويم. اين مرحله جديدي از زندگي زناشويي است كه زوجين صبر مي كنند اما براي اينكه به آن برسند، بايد هوشيار باشند.
آگاهي
درمراحل عشق، سرخوردگي و كشمكش قدرت، زن و شوهر خيلي به هم نزديك مي شوند و خيلي از زوج ها به اين نكته توجه نمي كنند. در حقيقت آنها آنقدر به هم نزديك مي شوند كه به شخصيت طرف مقابلشان اهميتي نمي دهند. يك مرد احساس مي كند نيازهاي عاطفي همسرش و حتي توجه به خانه داري او وقت تلف كردن است. از سوي ديگر، زن هم بر اين عقيده است كه عادات، سرگرمي ها، توجه به كار و نيازهاي شوهرش براي استقلال، خودخواهانه و براي زندگي زناشويي آنها خطرناك است. در مرحله آگاهي زن و شوهر هوشيار مي شوند. آنها تصور مي كنند به روشي ناسالم به يكديگر نزديك بوده اند و حالا از نظر روانشناختي بايد جدا شوند. براي نمونه مرد تصميم مي گيرد وقتي همسرش كاري را كه از نظر او ناخوشايند است انجام مي دهد، حرفي نزند. زن تصميم مي گيرد به جاي رفتن به يك ميهماني در خانه بماند بدين طريق سعي مي كنند يكديگر را آزار دهند . بعد از كشمكش هاي متعدد سرانجام مرد متوجه مي شود كه حق با همسرش است: اگر زوجي به قدر كافي با هم نباشند يك رابطه ناكام ايجاد مي شود. از سوي ديگر، زن مي فهمد كه حق با شوهرش است: اگر استقلال به اندازه كافي وجود نداشته باشد، رابطه به مشكل برمي خورد.
وقتي طرفين خيلي از هم دور شوند، رابطه خوشايندي كه در اول ازدواجشان داشتند، از بين خواهد رفت. از طرفي وقتي طرفين خيلي با هم صميمي باشند يكي از آنها اجازه نخواهد داد كه ديگري به خودش برسد و زندگي زناشويي دوام نمي آورد.
ازدواج پايدار
اگر روش هاي ارتباط بين زن و شوهر با نوعي همياري ايجاد شود، ازدواجي متعادل حاصل مي شود. كشمكش قدرت از بين مي رود و رابطه اي تكامل يافته زن و شوهر را پيوند مي دهد. آنان هم زمان مي توانند رابطه اي صميمي داشته باشند و يا جدا باشند؛ اين دليل رابطه اي متعادل است. زوج ها با هم زندگي مي كنند نه به اين خاطر كه انسانهايي شبيه هم باشند بلكه به اين دليل كه تفاوت خوشبخت بودن را ياد گرفته اند.
چگونگي پرورش صميميت
¤ يك زوج خوشبخت در يك ازدواج سعادتمند كارهاي معمولي را براي نزديك شدن به يكديگر انجام مي دهند. مانند رفتن به ميهماني هاي خانوادگي، تلفني صحبت كردن، يا نامه فرستادن وقتي كه يكي از زوجين در سفر باشد. اين موارد مانند پايه هاي محكمي هستند كه زندگي زناشويي را پايدار نگه مي دارند.
¤ زوجين بايد با هم مهربان باشند. هيچ كسي بيشتر از زن و يا شوهر لايق لطف و ادب نيست. اشخاص بالغ مي دانند كه يك زندگي زناشويي موفق به مهرباني طرفين بستگي دارد.
¤ زوجين بايد سعي كنند مسائل خود را به جاي اين كه اجازه دهند اختلافاتشان شديدتر شود حل كنند. به طور حتم آنها عصباني مي شوند و بحث مي كنند، اما مطمئن هستند كه عذرخواهي مي كنند و اختلافاتشان برطرف مي شود.
از جدايي جلوگيري كنيم
¤ زوجين بايد درك كنند مرد و زن به طور ذاتي متفاوتند. ممكن است وقتي مرد مشغول تماشاي تلويزيون است نمي خواهد كه كسي برنامه را عوض كند. زن به جاي عصباني شدن بايد درك كند كه اين برنامه براي او مهم است. ممكن است زن بخواهد درباره احساساتش صحبت كند. مرد بايد متوجه باشد كه اين براي خانه مهم است پس بايد وقت بگذارد و به او گوش كند.
¤ زوجين مي توانند دوستان مختلفي داشته باشند. معمولا زن دوستان خانم خود را دارد و شوهر هم دوستان آقاي خود را دارد. براي هر دوي آنها قابل قبول است و آنها بايد يكديگر را در سرزنده نگهداشتن روابط دوستانه خود تشويق كنند. شوهر بايد توجه كند كه اگر چه او بهترين دوست همسرش است، ممكن است بعضي از احتياجات عاطفي او در بين دوستان خانم او برآورده شود. زن هم بايد شوهرش را درك كند و به همان اندازه به روابط دوستانه شوهرش با دوستان آقاي خود احترام بگذارد.
هر كدام بايد زمان، جايگاه يا وظيفه همسرش را قبول كند و به آن احترام بگذارد. اين فعاليتها براي زندگي زناشويي آنان سعادتمندي و انرژي به ارمغان مي آورد.
¤ دانستن اين موضوع كه احتمال تغيير احساسات در برابر يكديگر در طول زمان وجود دارد، بسيار مهم است و اين تغيير طبيعي است. فعل و انفعالات مغز مسئول اين تغيير است. هيچ نكته اي در تلاش براي مبارزه با آن وجود ندارد. در عوض يكي از طرفين بايد اجازه دهد تا اين تغيير طبيعي به سوي ازدواجي پايدار هدايت شود. با وجود اين، انسانها موجوداتي طبيعي هستند و به راستي طبيعت بسيار خردمند است.
مترجم: نسيبه رجبي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14