دوشنبه 23 آذر 1388- شماره
19534
بشقاب پرنده ها زميني يا فضايي؟ پرنده هاي جاسوس در خدمت اربابان قدرت
|
|
|
بشقاب پرنده ها زميني يا فضايي؟ پرنده هاي جاسوس در خدمت اربابان قدرت
ترجمه و تنظيم: مژگان نژند اشاره: «بشقاب پرنده» ها در شمار «پرندگاني» قرار دارند كه پيوسته قوه تخيل انسان را به كار گرفته، مقالات، داستان ها و فيلم هاي بسياري را به خود اختصاص داده اند، چراكه به واسطه اشكال نامتعارف، نوع حركت، طريقه فرود و برخاست و ديگر ويژگي هاي خود به صورت معمايي غامض جلوه گر شده و در شمار ناشناخته هاي جذاب درآمده اند. ضمن اين كه، نياز افراد بشر- كه از نظام ها و وضعيت موجود كماكان ناراضي اند- به باور موجودات فرازميني هوشمندتر از انسان، پيوسته نقشي بسزا در تقويت قوه تخيل آنها ايفا كرده است. بهر صورت، اين گونه به نظر مي رسد كه تكنولوژي به كار رفته در اين «اشياي پرنده ناشناخته» با تكنولوژي «زميني» بسيار فاصله دارد، و قدر مسلم آن كه هيچ مدرك علمي تا به امروز وجود بشقاب پرنده ها و موجودات فرازميني را به اثبات نرسانده است. اما، آيا اين «اشياي مرموز آسماني» و يا «اشياي فضايي نامتعارف» حقيقتاً ريشه در ديگر سيارات دارند، يا كه كاملاً «زميني» و در واقع نوعي از انواع هواپيماهاي جنگنده كاملاً سري و محرمانه اند كه صرفاً در مأموريت هايي ويژه و در راستاي بلندپروازي هاي «اربابان قدرت» به كار مي روند؟ اين سؤالي است كه در نوشتار ذيل سعي شده به آن پاسخ داده شود . مشاهده هزاران «بشقاب پرنده» طي ساليان متمادي در آسمان بسياري كشورها پيوسته قوه تخيل انسان را به كار گرفته، سوداي كشف تمدني فرازميني و برقراري ارتباط با موجودات فضايي را در سرها پرورانده است. باورهاي مردمي هرچه كه باشد، پژوهشگران براي توضيح اين اشياي نوراني و نامتعارف سه نظريه ارائه مي دهند كه معروفترين آنها- كه به ويژه در آمريكا از طرفداران بسياري برخوردار است- بر وجود «بشقاب پرنده »ها به عنوان سفينه هايي فضايي دلالت دارد كه از سوي موجوداتي فرا زميني كه از نقاط دوردست فضا به كره زمين سفر مي كنند، هدايت مي گردند. در اين راستا، برخي پژوهشگران انديشه سفينه هاي فضايي را مردود شمرده، بشقاب پرنده ها را ساخته و پرداخته دست بشر مي دانند كه قادرند از طريق فركانس هاي خاص خود مغز انسان را تحريك كرده، آن را دچار توهم سازند. امكان ديگر اين كه، آنچه مردم «شئ آسماني پرنده» مي پندارند، در واقع درها يا سوراخ هايي هستند كه نقاط مختلف «فضاي زمان» را به يكديگر متصل ساخته، مورد استفاده موجوداتي هوشمند قرار دارند كه در فاصله زمان جابه جا مي شوند. برخي نيز براين باورند كه هوشي كه در پس بشقاب پرنده ها نهفته در بعدي ديگر از زمين پنهان است. پژوهشگران معتقدند كه تكنولوژي بشقاب پرنده ها تكنولوژي پيشرفته اي است كه توسط گروه هاي سري و مخفي دانشمندان توليد گرديده و از توانايي هاي واقعي علم شناخته شده و مكشوف بسيار فراتر مي رود. اما، هيچيك از اين انديشه ها به واقع مستند نيست. آن دسته از پژوهشگران كه به واقعيت وجود بشقاب پرنده ها ترديد مي ورزند، ذهن انتقادي خود را بيشتر معطوف نظريه نخست مي سازند. آنها تأكيد دارند كه فاصله عظيم موجود ميان ستارگان و سيارات هرگونه سفر بين آنها را غير ممكن مي سازد. اين «بدبينان» بر اين باورند كه توصيف هاي متعددي كه براي «اشياي آسماني پرنده» و سرنشينان آنها ارائه گرديده، بدان معناست كه گروه هايي از «موجودات فرازميني» درحال ديدار از كره زمين هستند، نظريه اي كه به ديد آنها امكان ناپذير مي نمايد. به علاوه، اين موجودات در اين صورت فعاليت هاي خود را پنهان نداشته، حضور خود را به هر شكل ممكن بارز مي ساختند. و بالاخره، اشخاص بدبين براين مهم تكيه دارند كه هنوز هيچ سند و مدركي- مانند تصاوير واقعي و يا قطعاتي از فلزات به كار رفته در اشياي پرنده- دال بر وجود اين اشياي آسماني به دست نيامده است. دومين نظريه كلي بر اين باور است كه بشقاب پرنده ها در واقع پديده هايي طبيعي اند. به عنوان مثال، صاعقه «گوي شكل» نمونه اي از پديده هاي نادر و كاملاً ناشاخته است. طرفداران نظريه نور بازتاب يافته از زمين مي گويند، فشار زمين بر پوسته آن سبب به وجود آمدن صاعقه گوي مانند يا به عبارت ديگر، طيف هاي نوري گاز جوي يونيزه، مي گردد. آنها معتقدند كه خواص اين گازها (كه پلاسما ناميده مي شوند) پيامدهايي عجيب و غريب براي اشخاصي كه سعي در نزديك شدن بدان را دارند، به همراه مي آورد. بدينسان كه، پلاسما مناطقي از مغز را تحريك كرده، ايجاد «توهمات زنده» مي كند كه مي تواند اساس موارد تصور «ربوده شدن» توسط «فرازميني»ها- همانگونه كه بسياري مدعي آن گرديده اند- قرار گيرد. اما، مخالفان مي گويند نظريه صاعقه «گوي شكل» تمامي داده ها را مدنظر قرار نمي دهد. آنها اين باور را مردود مي شمارند كه فشار زمين مي تواند پلاسمايي با ابعاد، شكل و طول مدت گزارش شده براي مشاهده اشياي آسماني پرنده، پديد آورد. آنها همچنين اين موضوع را زير سؤال مي برند كه توهم به وجود آمده براثر امواج الكترومغناطيسي مي تواند خاطراتي براي آنها كه «ربوده» شده اند، به جاي بگذارد. و بالاخره، نظريه سوم بر اين باور است كه بشقاب پرنده ها حاصل عوامل رواني يا اجتماعي اند. بسياري از دانشمندان، به ويژه آنها كه در شمار بدبين ترين اند، تاكيد مي كنند كه تمامي مشاهدات در واقع از درك اشتباه پديده هاي طبيعي حاصل گرديده، و يا اين كه هواپيماهاي متعارف اند. آنها معتقدند، اين توهمات از عدم آگاهي فرد شاهد، رفتار احساسي او، سلامت روانش و حتي شرايط اجتماعي خصمانه اي كه بر مكانيسم هاي ادراك فرد تأثير گذارند، سرچشمه مي گيرد. پژوهشگران ديگري نيز معتقدند كه استرس و دگرگوني هاي جامعه مدرن در غرب براي بسياري اشخاص اين نياز را به وجود مي آورد كه با اشياي آسماني پرنده و يا موجودات فرازميني تماس برقرار سازند. آنها مي گويند نياز به وجود آمده واقعي است، زيرا كه جامعه مدرن با تنها گذاردن افراد و مأيوس ساختن شان ارزش ها و باورهاي سنتي آنان را ناديده شمرده است. در واقع، اعتقاد به بشقاب پرنده ها و موجودات فضايي پيشرفته به لحاظ تكنولوژيك، اين باور را در افراد به وجود مي آورد كه مي توانند به فرد و يا چيزهايي اعتقاد داشته باشند كه قادرند به بشريت درحل و فصل مسائل و معضلات موجود كمك كرده، انگيزه اي تازه براي ادامه زندگي در انسان ها پديد آورند. فراي گزارشات متعدد كه از وجود بشقاب پرنده ها حكايت دارند، هم اكنون بسياري از دانشمندان فعالانه در جست وجوي زندگي هوشمند فرازميني اند، كه اين نيز به كمك تلسكوپ هاي قدرتمند و برنامه هايي به منظور دريافت امواج ارسالي از سوي ديگر تمدن هاي پيشرفته صورت مي پذيرد. يكي از نخستين پروژه هاي اجرا شده در اين راستا- كه مجموعاً «SETI» (Search for Extra- Terrestrial Intelligence) نام گرفته اند-پروژه «اوزما» (Ozma)، يك پروژه استراق سمع است كه «فرانك دريك» اخترشناس آن را به اجرا درآورد. او در جست وجوي خود بر معادله اي اتكا داشت كه براساس آن هفت عامل به منظور محاسبه رقم احتمالي تمدن هاي پيشرفته به لحاظ تكنولوژيك كه قادر و خواستار آن باشند كه امواج راديويي زمين را دريافت دارند، به كار گرفته مي شود. اين عوامل شامل نرخ تولد ستارگان جديد، رقم سيارات موجود در اطراف يك ستاره، سياراتي كه از قابليت پذيرش زندگي برخوردارند، محيط هاي مساعد زندگي هوشمند، جوامع فضايي مرتبط با يكديگر و مدت زمان لازم براي چرخش حيات يك تمدن، مي شوند. حل معادله «فرانك دريك» اين نتيجه را عايد مي سازد كه 250 تمدن فرازميني در كهكشان وجود دارد كه مايل به برقراري ارتباط راديويي با زمين هستند. اگرچه اين معادله هنوز چيزي را به اثبات نرسانده، اما بسياري از اخترشناسان مدعي اند كه احتمال وجود زندگي فرازميني بسيار است. بسياري نيز براين مهم تاكيد دارند كه با توجه به سرعت نور (300 هزار كيلومتر در ثانيه) و اين كه نزديكترين كهكشان به ما «آندروما» است كه لبه آن تا كره زمين 2 ميليون سال نوري فاصله دارد، احتمال اين كه موجوداتي از ساير كهكشان ها به زمين آمده باشند، در عمل غيرممكن مي نمايد. و با فرض براين كه چنين موجوداتي به لطف تكنولوژي برتر خود به زمين نزديك شده باشند، منطقي وجود ندارد كه نشان دهنده آنها صرفا با هدف ايجاد رعب و وحشت در زمين دراين كره فرود آمده و سپس به سياره خود بازگشته اند. اين دانشمندان براين اساس زندگي فرازميني را كاملا مردود مي شمارند. نظريه اي كه بيش از باقي نظريه ها اين ديدگاه را نمايان مي سازد، نظريه «انريكو فرمي» است كه با نام «پارادوكس فرمي» شناخته مي شود و به موجب آن، چنانچه زندگي فرازميني حقيقتا در عالم كيهاني وجود مي داشت، موجودات فضايي تاكنون به زمين آمده بودند، چرا كه عمر زمين زمان و فرصت لازم براي پيوستن به زمينيان را براي آنها فراهم مي آورد. و اما، بشقاب پرنده چيست؟ بشقاب پرنده يا «يوفو» (Unidentified Flying ObjectUFO شيئي پرنده است كه تاكنون بارها در آسمان بسياري كشورها مشاهده گرديده و شكل ظاهر، سرعت و نوع حركت، نورفشاني و ديگر ويژگي هاي آن حكايت از تكنولوژي بسيار پيشرفته دارد. اين «معما» هاي آسماني به بسياري نام ها، از جمله «بشقاب پرنده ها» (Flying Sauras)، «اشياي مرموز آسمان» (Skyصs Mysterious Objects)، «اشياي فضايي نامتعارف» (Unconventional Areal Objects) و ... خوانده مي شوند. اما، در فرهنگ عمومي واژه «يوفو» عموما به آنچه «سفينه فضايي فرازميني» فرض مي شود، اطلاق مي گردد. حال، اگرچه تمامي «يوفو» ها را «بشقاب پرنده» مي خوانيم، اما صورت ظاهر اين «پرنده »ها يكسان نبوده و به اشكال گوناگون، از جمله به شكل ديسك، بيضوي، دوكي، استوانه اي، مثلثي و مخروطي مشاهده گرديده اند. «يوفو»ها در گذشته بسيار مشاهده شده اند، اما تعداد گزارشات در مورد رؤيت اين اشياي پرنده از سال هاي دهه 0195 به ويژه در آمريكا افزايش يافته است. طبق اسناد سازمان ملل، از سال 7194 بيش از 015 ميليون تن به مشاهده «يوفو»ها شهادت داده اند. هرچند كه، بسياري اوقات موشك هاي پرتاب شده به وسيله هواپيماها، همچنين ماهواره ها، شهاب سنگ ها، ابرهاي نوراني كه در ارتفاع پايين قرار مي گيرند، نورهاي حاصل از سوختن ماهواره ها در جو، گلوله هاي منور نظامي، بالون ها، ستارگان درخشان، نورافكن ها، هواپيماهاي بدون خلبان و بسياري چيزها و پديده هاي ديگر نيز «بشقاب پرنده» تلقي شده اند. ضمن اين كه، در پهنه بيكران آسمان كه ميليون ها جرم نوراني را در خود پنهان دارد، غالبا رصدگران با مشاهده اجرامي چون سيارات «مشتري» و «زهره» و يا هر جرم نوراني ديگر، تصور مي كنند كه بشقاب پرنده اي را پيش رو دارند. طي جنگ جهاني دوم (9193 تا 5194)، خلبانان بسياري گزارش دادند در پروازهاي خود با شئي عجيب و غريبي روبرو شده اند كه بر هواپيماي آنها سايه افكنده بود. در 42 ژوئن 7194، «كنت آرنولد» خلبان يك هواپيماي مسافربري، در گزارشي فاش كرد ناوگاني از 9 شئي پرنده گرد را مشاهده كرده كه همانند نعلبكي هايي كه بر روي آب سر مي خورند، حركت مي كردند. نام «بشقاب پرنده» نيز از همين گزارش سرچشمه مي گيرد. اما، درنهايت برخي تحقيقات نشان داد كه اين «اشياي پرنده آسماني» در اصل بالون هاي هواشناسي يا اجرام شهاب سنگي بوده اند. از سال 7194، اشياي آسماني ناشناخته در غالب نقاط جهان مشاهده گرديده اند. امروز به رغم بسياري ادعاها مبني بر اين گونه مشاهدات و حتي تماس با موجودات فرازميني سرنشين بشقاب پرنده ها، دانشمندان تأكيد دارند كه حيات صرفا در زمين وجود دارد و بس. بشقاب پرنده يا هواپيماي نظامي؟! «نيك كوك»، روزنامه نگار انگليسي و كارشناس هواپيماهاي نظامي، در گزارشي تحت عنوان «اسناد محرمانه» كه در اكتبر 5200 از شبكه «كانال4« انگليس پخش شد، منشأ بشقاب پرنده ها را نازي هاي آلمان ذكر مي كند و خاطرنشان مي سازد: در زمان جنگ جهاني دوم، دانشمندان آلماني در يك پايگاه زيرزميني فوق سري در لهستان بر روي پروژه هايي چون «نيروي ضدگرانش» و نيز ساخت ديسك هاي پرنده كار مي كردند. اما، در پايان جنگ آمريكايي ها اين دانشمندان (و تكنولوژي هاي آنان) را با خود به آمريكا بردند. «نيك كوك» در ادامه گزارش خود مي گويد: مقامات آمريكايي با هدف پنهان نگاهداشتن آزمايشات خود بر روي هواپيماهاي جديد نظامي از جمله «يو2» بر فراز اتحاد شوروي، حتي باور فرضيه موجودات فرازميني را در رسانه ها مورد تأييد قرار دادند. وي در پايان تصريح مي كند كه به رغم بسياري مشاهدات، اشياي آسماني ذكر شده در غالب گزارشات در اصل هواپيماهاي نظامي با اشكال غيرمتعارف و عجيب و غريب بوده اند. در «پايگاه 15» چه مي گذرد؟ «پايگاه 15» يا «منطقه 15» گستره اي جغرافيايي در «نوادا»ي آمريكاست كه «دريم لند» (Dreamland)، «واترتاون» (Water Town)، «رنچ» (Ranch)، «پارادايز رنچ» (Paradise Ranch)، «فارم» (The Farm)، «باكس» (The Box)، «گروم ليك» (Groom Lake)، «نورلند» (Neverland) و يا «داير كتوريت فور ديولوپمنت پلانز اريا» (The Directorate for Devrelopment Plans Area) نيز خوانده مي شود، و درواقع پايگاهي نظامي را در خود پنهان دارد كه كاملا محرمانه و فوق سري است. «پايگاه 15» در اصل سري ترين پايگاه جهان است كه صرفا به طراحي، ساخت و آزمايش انواع هواپيماهاي فوق پيشرفته با اشكال گوناگون مربع، مثلثي شكل، گرد و... مي پردازد. «منطقه 15» مستطيلي است به وسعت 515 كيلومترمربع در ناحيه «لينكلن» نوادا، در حدود 016 كيلومتري شمال غربي «لاس وگاس». اين منطقه بخشي از سرزميني پهناور است كه 21 هزار و 014 كيلومترمربع وسعت دارد و به «NAFR» (Nellis Air Force Range) يا «رسته نيروي هوايي نليس» متعلق است. پايگاه نظامي «گروم ليك» كه به دليل آن كه در بستر خشك شده درياچه اي بدين نام بنا گرديده، اينگونه خوانده مي شود، پايگاهي متعارف نيست و ناوگان جنگنده هاي شناخته شده آمريكا نيز در آن ديده نمي شود، بلكه مكاني است كه صرفا به آزمايش دستگاه هاي جديد و نامتعارف اختصاص يافته است. علاوه بر اين، تعدادي هواپيماي ساخت شوروي نيز- كه به طرق گوناگون به دست آمده اند- به منظور تحقيق بر روي آنها و آموزش خلبانان آمريكايي به اين پايگاه انتقال يافته اند. «گروم ليك» در زمان جنگ جهاني دوم مكاني براي تمرينات تيراندازي و بمباران ها محسوب مي شد، اما پس از آن تا سال 5195 متروك باقي ماند و سپس شركت «لاكهيد» آن را مكاني ايده آل براي آزمايش هواپيماي جاسوسي «يو2» خود يافت، چرا كه بستر خشك درياچه باندي مناسب براي فرود دستگاه ها به نظر مي رسيد و كوه هاي دره «اميگرنت» و نيز محدوده امنيتي «نليس» آزمايشات را از چشمان كنجكاو پنهان مي داشتند. «پايگاه 15» امروز سري ترين پايگاه جهان به شمار مي رود، و در اين كه حافظ اسرار مملكتي آمريكاست ديگر هيچ ترديدي باقي نيست. اين پايگاه در نقشه هاي رسمي منطقه به هيچوجه انعكاس نيافته، ورود به منطقه آن نيز اكيداً ممنوع است. وجود اين پايگاه در 81 آوريل 0200 و هنگامي علني شد و رسماً مورد تأييد قرار گرفت كه مجموعه تصاويري از آن- كه توسط ماهواره مشترك يك شركت خصوصي آمريكايي به نام «اريال ايميجز»(Aerial Images Inc.)و آژانس فضايي روس تهيه شده بود- در سايت اينترنتي «تراسرور» انتشار يافت. تا پيش از اين، دولت آمريكا حتي وجود پايگاهي به اين نام را مردود مي شمرد. به هرشكل، اين پايگاه تا به حدي سري و محرمانه است كه حتي نيروهاي نظامي متعارف آمريكا نيز حق ورود به منطقه آن را ندارند. و اما، آغاز واقعي ماجراي «گروم ليك» به بهار سال 5195 بازمي گردد. در آن زمان، سازمان «سيا» به دنبال مكاني بود تا بتواند آسوده خاطر به آزمايش هواپيماي جاسوسي جديد شركت «لاكهيد» (U2) بپردازد. آزمايش اين دستگاه بايد پنهان از ديد كنجكاو و در مكاني انجام مي پذيرفت كه باند فرودي طويل و مقاوم در برابر وزن دستگاه جديد، و نيز ذخاير سوخت بسيار مي داشت، و به منظور تداركات نيز در جوار نهادي نظامي مي بود. بدين منظور، طبيعتاً ابتدا پايگاه «ادواردز»- كه به آزمايش بر روي انواع هواپيماهاي آزمايشي اختصاص داشت- مدنظر قرارگرفت. اما، باتوجه به معروفيت پايگاه و سطح امنيت لازم براي آزمايشات «سيا»، اين پايگاه موردقبول واقع نگرديد. علاوه بر «يو2»، پروژه هاي «اس آر-17» و «اف-711» و بسياري پروژه هاي ديگر نيز در «منطقه15» به آزمايش گذارده شده اند. همگان بر اين پندارند كه محل «گروم ليك» به نيروي هوايي وابسته است، چراكه «نليس» يك پايگاه هوايي است. درواقع، «منطقه 15» تحت كنترل كامل نيروي دريايي آمريكا قرار دارد. شايان ذكر است كه، بسيار پيش از آن كه رسانه ها و متخصصان امور بشقاب پرنده ها از اشياي پرنده ناشناخته سخني به ميان آورند، «منطقه 15» علاوه بر آزمايشات محرمانه بر روي سيستم هاي نوين پروازي و سلاح هاي فوق سري، يا به عبارت ديگر «پروژه هاي سياه» خود، به كار آزمايشات هسته اي نيز مي آمده است. بهرصورت، پنهان كاري دولت آمريكا در باب «پايگاه 15» تا بدان حد است كه سبب به وجود آمدن روايات و افسانه هاي بسيار گرديده است. ازجمله اين روايات نيز، حفظ بقاياي يك سفينه فضايي و سرنشينان فرازميني آن در محلي در پايگاه است كه گفته مي شود در سال 7194در «راسول» نيومكزيكو سقوط كرده است. از ديگر حكايات موردعلاقه عموم، وجود قرارگاهي به منظور تماس با موجودات فضايي، آزمايش تكنولوژي هاي غيربشري، آزمايش كنترل آب و هوا و يا سفر در زمان است. اما، اين روايات تا چه اندازه به حقيقت نزديك اند؟ تا اوايل سال هاي دهه 0198، پيش رفتن تا حوالي «گروم ليك» با هدف مشاهده پايگاه از فاصله دور، امكان پذير بود. اما، در اواسط سال هاي دهه 0198 ارتش آمريكا كوه هاي «گروم» را نيز به تصرف خود درآورد و به اين ترتيب، منطقه از نقشه هاي جغرافيايي كاملاً پاك گرديد. و اما، اين منطقه صرفاً براي كارشناسان بشقاب پرنده ها جالب توجه به نظر نمي رسد، چراكه «استالين» نيز در زمان خود بسيار مراقب تحركات آن بود. بدين ترتيب، روس ها تصاوير ماهواره اي متعددي از آن تهيه كرده اند كه برخي از آنها همين اخيراً تهيه شده است. و نه فقط «استالين» ،كه شركت هاي خصوصي آمريكايي نيز سعي در فراهم آوردن تصاوير اين پايگاه داشته اند، و بسياري از اين تصاوير نيز در اينترنت انتشار يافته است. آنچه با مشاهده تصاوير مزبور تعجب را برمي انگيزد، فقدان هرگونه فعاليت در سطح پايگاه است. نتيجه آن كه، كليه پژوهش ها در زيرزمين انجام مي پذيرد. منطقه نيز كاملاً خشك و بي آب وعلف است، كه وضعيتي ايده آل براي انجام تحقيقات نظامي به حساب مي آيد. در اين حال، اقدامات امنيتي بسيار چشمگير به نظر مي رسد، چراكه مسئولان شركت خصوصي مسئول مديريت پايگاه از هيچ كوششي- اعم از نصب موشك هاي زمين به هوا، ردياب هاي تحركات روي زمين، دوربين هاي نظارتي و...- براي تضمين امنيت آن فروگذار نبوده اند. خلبانان، چه نظامي و چه غيرنظامي، درصورت پرواز بر فراز اين پايگاه با خطر ازدست دادن مجوز خود مواجه مي گردند. نزديك شدن به آن نيز حمله هلي كوپترها و خودروهاي گشتي را به دنبال دارد. مشاهدات عجيب و غريب در اوت 9198، «كريس گيبسون» مهندس تجسس هاي نفتي و عضو «گروه ديدبان سلطنتي انگليس»، دستگاهي مثلثي شكل را برفراز درياي شمال مشاهده كرد كه در حال سوختگيري در آسمان بود، و دو هواپيماي «اف-111» نيز آن را همراهي مي كردند. پس از آن معلوم گرديد كه مكان مزبور محلي ممتاز براي رؤيت دستگاه هاي پرنده سري و غيرمتعارف است، و تمامي ماجراهاي «منطقه اي» نيز از همين نقطه آغاز مي شود. بدين ترتيب، چيزها و اشياي عجيب و غريب متعددي در منطقه مشاهده مي گردد، كه انواع نور و اشياي مثلثي شكل از آن جمله اند؛ كه اگرچه غيرقابل رديابي توسط رادارها هستند، اما شاهدان عيني بسياري آنها را به چشم خود ديده اند. در سال 5199، نوار ويدئويي يكي از دوربين هاي امنيتي پايگاه «نليس» پنهاني در اختيار متخصصان بشقاب پرنده ها قرار گرفت كه در آن دستگاهي فلزي در حال برخاستن به سوي آسمان مشاهده مي شد. اين تصاوير سپس مورد تأييد بسياري از تحليلگران نظامي متخصص در امور دفاعي- از جمله «بيل سوئيتمن»، كارشناس تكنولوژي هواپيماهاي «فرتيف»- قرار گرفت. در سال 6199، خبرنگاران برنامه تلويزيوني «اسلايتينگز» دستگاه فيلمبرداري شده توسط دوربين هاي امنيتي پايگاه «نليس» را با يكي از اشياي پرنده فيلمبرداري شده در آسمان مكزيك به هنگام ماه گرفتگي سال 1199 مقايسه كرده، دو شئي را يكسان يافتند و چنين نتيجه گرفتند كه بشقاب پرنده هايي كه بر فراز مكزيك و «نليس» مشاهده شده اند به احتمال قوي بخشي از برنامه نظامي سري ارتش آمريكا را تشكيل مي دهند. در 31 مارس 7199، يك شئي پرنده به شكل حرف «وي» لاتين(V) در حال پرواز بر فراز شهر «فنيكس» آريزونا فيلمبرداري شد. تجزيه و تحليل اين فيلم ويدئويي سپس نشان داد كه اين شئي پرنده ساختار دستگاهي را دارد كه در 9 مكان متفاوت فيلمبرداري شده است. بيش از 020 شاهد عيني حضور اين شئي پرنده را گزارش دادند. كارشناسان نظامي سپس تأييد كردند كه «پرنده» ناشناخته از «منطقه 15» برخاسته است. بدينسان، اشياي پرنده بسياري از اين منطقه به پرواز درآمده اند، و اين پروازها گاه با ناپديد شدن پرسنلي كه شب هنگام در پايگاه به مشاهده آنها پرداخته بودند، همراه بوده است. چرا كه، «منطقه 15» از سيستم امنيتي خوف آوري برخوردار است و توسط گروهي از «كلاه سبزها» مخافظت مي شود. اخيرا، نيروي هوايي آمريكا كنترل تپه اي در نزديكي «گروم ليك» را به دست گرفته است كه بر تأسيسات پايگاه مشرف بوده، به هر فرد كنجكاوي اجازه مي داد پايگاه را به طور كامل مشاهده كند. يك تصوير ماهواره اي شوروي كه در سال 9198 تهيه گرديده، مجتمعي را در يك سمت پايگاه نشان مي دهد كه از سيستم امنيتي بالايي برخوردار است، اما نوع فعاليتي كه در آن صورت مي پذيرد مشخص نيست. در سال 9198، يك تكنسين سابق پايگاه به نام «باب لازار» از فعاليت اشياي پرنده بر فراز «منطقه 15» پرده برداشت، و حتي افزود كه نيروي هوايي آمريكا فعالانه تمامي تلاش خود را بر روي تكنولوژي فرازميني متمركز ساخته است. وي محل اين فعاليت را نيز ناحيه فوق سري «4«S واقع در داخل «منطقه 15» در نزديكي درياچه «پاپوز» ذكر كرد. او علاوه بر اين به منظور كسب محبوبيت بيشتر مدعي شد كه موجودات فرازميني به همراه بشقاب پرنده شان در اين مكان نگهداري مي شوند. اما، پس از آن معلوم گرديد كه گفته هاي وي كاملا بي اساس بوده است. در سال 7199، «ديويد ادير» مهندس آمريكايي در امور فضا و دريا كه اشتهاري جهاني دارد، شهادت داد كه به هنگام اقامتي كوتاه در «پايگاه 15»، دو باند پرواز را مشاهده كرده كه هر كدام 3 هزار متر طول داشته است. وي همچنين تأسيساتي عظيم و همينطور رآكتوري را در زير زمين مشاهده كرده است كه ابعاد يك اتوبوس را داشته و هيچ پيچ و مهره و يا حتي محل اتصال قطعات بر روي آن مشاهده نمي شده است. و عجيب تر آن كه، انگار كه «حيات» داشته است، چراكه به تماس دست حساس بوده و به نظر مي رسيده كه نسبت به امواج واكنش دارد. پژوهش هاي رسمي بسياري امروز پيرامون هواپيماهاي جنگي انجام مي پذيرد كه خلبانانشان صرفا به كمك الكترودها به مغز فرماندهي هواپيما متصل اند. در واقع، آنچه سبب واكنش دستگاه مي گردد، افكار خلبان است. رآكتور «منطقه15» در سال هاي دهه 0197 نيز مطابق با همين اصل ساخته شده و برحسب وضعيت روحي و احساسي فردي كه آن را لمس مي كرد، تغيير رنگ مي داد. در آن زمان، هيچ كشوري از اينگونه تكنولوژي برخوردار نبود. منطقه فوق سري «4S» اين منطقه در واقع در زير سلسله كوه هاي اطراف «پايگاه 15» نهفته و بنابراين پايگاهي زيرزميني است كه از ديد تيزبين ماهواره ها پنهان است. مي توان گفت كه «4«S سري ترين پايگاه جهان است و تحت تدابير شديد امنيتي محافظت مي گردد. بدين گونه كه، دوربين هاي نظارتي و ردياب هاي تحركات زميني تا شعاع 04 كيلومتري پايگاه را تحت پوشش دارند، و پرسنل آن نيز از حق صحبت درباره نوع فعاليت خود محروم بوده، در صورت شكستن سكوت در معرض خطر مرگ قرار مي گيرند. ورودي «4«S از 9 در خاكي رنگ تشكيل شده است و خود پايگاه نيز 9 بشقاب پرنده را در خود پنهان دارد. اين اشياي پرنده براي پروازهاي خود از سوختي ويژه استفاده مي كنند كه «عنصر 511» ناميده مي شود. پروازها نيز بدون كمترين صدا انجام مي پذيرد. «عنصر511» عنصري ثابت و پايدار است كه خواص جالب توجهي دارد. مي توان از آن به عنوان سوخت رآكتورها استفاده و يا آن را به منشأ يك ميدان انرژي قدرتمند تبديل كرد. تمامي اين بشقاب پرنده ها دستگاه هايي را در خود جاي مي دهند كه «عنصر511» را به يك ميدان انرژي قدرتمند براي خنثي كردن نيروي جاذبه يا گرانش زمين مبدل مي سازد. بشقاب پرونده ها «زميني»اند! پاسخ هاي ارائه شده براي معماي «اشياي پرنده ناشناخته» در واقع دروغ هايي ديگر در خدمت اهداف آنهاست كه دوست دارند مردم را در راستاي منافع خود در ناآگاهي كامل نگه دارند. چرا كه، «اربابان قدرت» براي رسيدن به اهداف خود از هيچ كوششي فروگذار نيستند، هر چند كه اين تلاش ها كره زمين را به ورطه نابودي كشاند. آيا «بشقاب پرنده»ها در حقيقت آخرين دستگاه هاي نظامي نيستند كه در خفا و به گونه اي كاملا سري و محرمانه ساخته شده اند؟ قدر مسلم آن كه، آمريكا تنها كشوري نيست كه تكنولوژي هواپيماهاي رنگارنگ و از جمله هواپيماهاي مثلثي شكل را تحت كنترل درآورده است. شايد نيز به همين خاطر است كه رقم شاهداني كه به عنوان مثال، اشياي پرنده مثلثي شكل را در آسمان رؤيت كرده اند، بسيار بيش از ديگر شاهدان بشقاب پرنده هاست. در واقع، شركت هاي بسياري در سراسر جهان در ساخت بشقاب پرنده ها كوشيده اند. اما، شركت «ساراتف» در منطقه «ولگاي» روسيه كه كار خود را از بدو سال هاي دهه0199 آغاز كرده است، موفق به يافتن راه حل هايي ابتكاري گرديده، مهندسان آن به لطف شكل خاص بشقاب پرنده خود و نوآوري هاي تكنولوژيك بسيار ويژه، پاسخي براي يكي از مشكلات كليدي بشقاب پرنده ها كه لرزش آنها در وضعيت آب و هوايي نابسامان بوده است، يافته اند. در اين حال، فرانسوي ها نيز «پايگاه 15» خود را دارند. پايگاه «آلبيون» در استان «پرووانس» فرانسه، پايگاهي فوق سري است كه در آغاز يك پايگاه موشك انداز هسته اي بوده، اما امروز يك پايگاه سري «فرازميني» است، اگرچه «متروك» به نظر مي رسد. يك افسر ذخيره اين پايگاه مي گويد، بسياري از خلبانان هلي كوپترهاي پايگاه بدفعات «بشقاب پرنده»ها را برزمين آن مشاهده كرده اند. ضمن اين كه، پرونده اي فوق سري درباره «اشياي پرنده ناشناخته» حاوي تصاوير اينگونه اشيا نيز در پايگاه «آلبيون» وجود دارد. و در كنار آن نيز، شايعات متعدد درباره موجودات فرازميني... و چيني ها نيز از غافله عقب نمانده، بشقاب پرنده اي ساخته اند كه 1/2متر قطر دارد و از راه دور كنترل مي شود. در مجموع، دو نظريه هم اكنون درباره اين «پرندگان فلزي» وجود دارد. عده اي بر اين باورند كه دولت آمريكا سعي در توليد تكنولوژي هايي نظامي دارد كه قادر باشند در صورت وقوع منازعه اي جهاني پيروزي را نصيب اين كشور سازند. برخي نيز مدعي اند كه تهديد از جانب زمين نيست، بلكه از فضا مي آيد! اما، نظريه كلي بر اين باور است كه اين ناشناخته هاي پرنده نه از «زهره» مي آيند و نه از «مريخ» سرازير گرديده اند، بلكه ساخته و پرداخته دست بشرند و در راستاي اهداف پنهان و اسرار مگوي اربابان جهان به كار گرفته مي شوند. منابع: سايت هاي - اووني- لوموند ديپلماتيك- انفودونت- لوپست- ويكيپديا- كانسپيرنسي واچ- دزانسيكلوپدي ويكيا- اووني آنلاين- باز15- فوتووني فري- ويكيو- جاناتان درودر يي مونسيت- - استروسرف- يا بيلادي- زن بلاگز- - بيزاروس- ژس مارسل فري- اووني زبلاگ- سكرت باز.
|
|
|