(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 23 آذر 1388- شماره 19534
 

ترانه آب و تغزل نسيم!
زماني براي ظهور تجربه هاي هنري
پنجره اي به فارس!....
شرح ويراني



ترانه آب و تغزل نسيم!

جواد نعيمي
با ديده دل كه به چشم اندازها و مناظر طبيعي بنگري، مي تواني مثل شاگردي زرنگ در محضر استادي نمونه بنشيني!
نمي دانم هيچ به رنگ كوه ها دقت كرده اي كه چه قدر با هم متفاوتند؟ هيبت و قامت و عظمت شان را چه گونه ديده و ارزيابي مي كني؟ طبيعت چندگونه رنگ سبز را بر پيكر دشت و دامن دمن و قامت سبزه و چمن پاشيده؟ و چه گونه از دل سخت سنگ، گياه و سبزه رويانده!
راستي توجه كرده اي كوه ها علي رغم سرسختي و صلابتي كه دارند چه گونه به نرمي و گرمي دست هم را گرفته و پا در زمين محكم كرده اند و تا چه اندازه هواي هم را دارند؟ آيا ما آدم ها نمي توانيم به رغم تفاوت هايي كه در ذهن و دل و انديشه و ظاهر خويش داريم، براي آرماني واحد، براي جانب داري از آيين و پاسداري از ميهن خويش، هم دل و هم نظر و هم رأي شويم و دست هاي يكديگر را به دوستي و اتحاد و به گرمي بفشاريم و سد و زنجيري در برابر بيگانه ها بسازيم و از نفوذ اهريمنان و ددان و پليدان به مرزهاي وطن و ايمان و آرمان و انقلاب خود، پيش گيري كنيم؟
اگر رنگ ها در طبيعت، در كنار هم، هارموني شگفت احساس و لطافت و زيبايي را شكل مي دهند، ما انسان ها چرا نتوانيم و نخواهيم از هر رنگ و نژاد و سليقه اي كه برخورداريم، زير لواي واحد دين گردهم آييم و تجلي بخش انسجام و وحدت و هم دلي و هم داستاني شويم؟!
هنگامي كه دست هايت را به خنكاي آب مي سپاري و در ژرفاي جسم و جانت احساس انبساط مي كني، نبايد به ياد بياوري كه براي دست يابي به انديشه هاي پاك و نشاط انگيز و والا نيز بايد از سرچشمه ناب معارف يعني علوم اهل بيت پاك پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بهره مند شوي؟
آيا وزش نسيم روح نواز و صداي دل نشين آواز آب، همراه با نگرش در اين همه اسرار شگفت انگيز طبيعت، نمي تواند وجدان هاي بيدار را به سوي يگانه ترين دادار، رهنمون شود؟ و آيا بهره برداري از اين همه مواهب زيبا و ارزشمند، نبايد برانگيزاننده حس سپاس گزاري ما، در برابر خالق اين زيبايي ها باشد؟
مي انديشم كه روح نوازي جنگل، نغمه هاي پرندگان، ترانه آب، تغزل نسيم، استواري و سينه ستبري كوه، رقص سنگ ريزه ها در دل رودخانه ها، خنكاي طراوت بخش آبشار... همه و همه اسراري هستند كه جان و جهان را به سوي تحول و تدبر و تفكر فرا مي خوانند.
از خورشيد كه برمي دمد و خرامان پشت كوه نشيني را برمي گزيند، تا درخت كه در دل خاك ريشه مي دواند و تا پهنه آسمان گسترده مي شود، تا نسيم كه عبورش مژده بخش و شادماني آفرين است، تا بال بال پرندگان كه سمفوني زيباي آسمانند، تا سنگ ها و سنگ ريزه ها كه در ديده و دل نقش ها مي سازند... همه و همه رسالتي دارند. رسالت بيدارسازي ديدگان خفته ها! رسالت زنده كردن دل مرده ها! رسالت انديشه سازي و جهش آفريني... و مي انديشم كه در اين همه، پيام ها نهفته است براي زنده دلان، براي نوآوران و براي همه بيداران!
پس مشتي آب بيداري بر چهره بيفشانيم و از سويداي دل، آفريننده يكتا را بخوانيم و بستاييم و براي همه نعمت ها، برايش پيشاني به خاك بساييم!

 



زماني براي ظهور تجربه هاي هنري

طه راستين
هرگاه كه در وادي هنر عنوان تجربه به گوش مي رسد، ذهن مخاطب بي درنگ سراغ دانشجوياني مي رود كه از تجربه كردن هراس ندارند چرا كه آنها در حال آموختن هستند و آموزش در دنياي امروز اگر همراه تجربه نباشد بي شك لنگ مي زند. اين همه تجربه هاي هنري دانشجويان و هنرمندان جوان ، كمتر عرصه ظهور پيدا مي كند. اگر چه در سال هاي اخير چندين عنوان جشنواره هاي هنري براي دانشجويان و هنرمندان جوان تعريف شده و برگزار مي شود اما اين جشنواره ها به تنهايي پاسخگوي حجم انبوه تجربه هاي هنري هنرمندان نسل نو كشور نيست و از طرفي هم اين جشنواره ها در قالب، چارچوب، قواعد و يا موضوع خاص مشخص شده ،برگزار مي شود و اين قواعد كمتر به هنرمندان جوان فرصت بروز خلاقيت در تجربه هاي شان را مي دهد. اين موارد باعث شده تا تجربه هاي دانشجويان هنر كه بيشتر همراه با خلاقيت و ساختارشكني در كنار آموخته هاي شان باشد كمتر به چشم بيايد. همه آنچه گفته شد را مي توان در رديف دلايل برگزاري نمايشگاه «پوسترهاي تجربي» در حوزه هنري قرارداد. نمايشگاهي كه به پيشنهاد يك استاد و همراهي دانشجويان برگزار شده است.
زينب اسدي كرم، فاطمه چهاردولي، فرزانه حيدري خورنه، زهره رياحي مقدم، نجمه ستوده، مهرناز سراج القوم، محمدصابر شيخ رضايي، فردوس صفايي، فريمان طراحي، مهسا عزيزي مقدم، مهديه قاسمي، فاطمه قربان، اعظم كاظم پور، سيده نسرين كشفي، طيبه مجرديان، مسعود مقدم، سميه سادات مكي نژاد، مرضيه مهدي، نفيسه مهدي زاده حسيني، مينا ميرزايي و نگين يغمايي دانشجويان رشته گرافيك دانشكده هنر دانشگاه شاهد هستند كه تجربه هاي خود درطراحي پوستر را با راهنمايي هاي استاد خود؛ حميد شريفي آل هاشم در نمايشگاه «پوسترهاي تجربي» ارائه كرده اند. نمايشگاهي كه به همت دفتر هنرهاي تجسمي پايداري، نگارخانه چليپا، موزه هنرهاي معاصر تهران، موسسه توسعه هنرهاي تجسمي معاصر، اداره كل هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دانشكده هنر دانشگاه شاهد برگزار شده و تا 26 آذرماه در حوزه هنري برپاست. سيد حميد شريفي آل هاشم براي هنرمندان عرصه گرافيك و دانشجويان اين رشته چهره اي شناخته شده است. او در «كارگاه ارتباط تصويري 4» به دانشجويان خود پيشنهاد كرد تا آثار و تلاش هاي عملي خود در اين كلاس را در نمايشگاهي در كنار هم به عرصه تماشا بگذارند. البته او مي گويد: «من در بيشتر كلاس هايم به دانشجويان چنين پيشنهادي را ارائه مي كنم .در برخي كلاس ها كه دانشجويان از اين پيشنهاد استقبال مي كنند كار به مرحله اجرا مي رسد و ماحصل آن مثلا همين نمايشگاه مي شود.»
اين استاد دانشگاه هدف از ارائه اين پيشنهاد را برقراري ارتباط ميان مراكز دانشگاهي و محافل هنري عنوان مي كند و ادامه مي دهد: «يكي از مهمترين مسائلي كه در عرصه هنري كشور ما وجود دارد عدم ارتباط مستمر ميان مراكز آكادميك هنر و محافل و مراكز حرفه اي اين رشته است. همين نبود ارتباط باعث شده تا بسياري از كساني كه به طور علمي و آكادميك، هنر را فراگرفته اند راه به مراكز حرفه اي آن پيدا نكنند. اين امر از طرفي هم باعث ضعف كيفي اين مراكز هنري مي شود.» حميد شريفي همين دليل را براي انتخاب حوزه هنري به عنوان محل برپايي نمايشگاه عنوان مي كند چرا كه به باور او حوزه هنري يكي از مراكز مهم و حرفه اي هنر در كشور است كه متاسفانه در سال هاي اخير كمتر ميان اين مركز و جامعه دانشگاهي ارتباط برقرار بوده و يكي از دلايل ورود برخي از هنرمندان غيرمتعهد به حوزه هنري را بايد در بي توجهي جامعه دانشگاهي به آن دانست.» محلي كه به زعم او توسط هنرمندان انقلابي برپا شد تا پايگاهي براي هنر فاخر و متعهد باشد.
اين هنرمند كه در نمايشگاه «پوسترهاي تجربي» آثار و تجربه هاي هنري 21 نفر از دانشجويان خود را ارائه كرده تجربه را اين گونه تعريف مي كند: «تجربه يكي از اصلي ترين اركان مهم آموزش است كه موجب ورزيده شدن و مهارت پيدا كردن هنرجو مي شود و اگر همراه با جستجو و هدف گذاري مشخصي دنبال شود بستر لازم براي شناخت و ارتقاي سواد هنري را فراهم مي آورد.» تجربه و شناخت مبادي و قواعد اصلي حاكم بر تصاوير، عناصر بصري و اشكالي كه ما را احاطه كرده است و فراگيري زبان تصويري كه دائما در حال تغيير است و هر روز با گسترش فضاي زندگي شهري انسان معاصر و پيشرفت هاي عظيم صنعت و تكنولوژي دگرگون مي شود را نياز مبرم همه حاضران در عرصه هنر مي داند و اين نياز را براي طراحان بيشتر احساس مي كند چرا كه به باور شريفي «طراحان بايد با زبان تصاوير با مخاطبان خود ارتباط برقرار كنند و همين امر نياز آن ها به تجربه و شناخت قواعد تصاوير و عناصر بصري را براي آن ها بيشتر نمايان مي كند.»حميد شريفي مي گويد: «تا آنجا كه مي دانيم طراحان گرافيك پيش قراولان عرصه ارتباط تصويري بوده اند و با آثار خود در جوامع به اصطلاح پيشرفته بشري در همه زمينه ها و زواياي زندگي حضور پررنگ داشته اند.» اين استاد گرافيك از طراحي پوستر به عنوان يكي از بخش هاي مهم هنر گرافيك ياد مي كند و مي گويد: «شايد بتوان طراحي پوستر را جامع ترين بخش طراحي گرافيك دانست چرا كه عملا همه ويژگي هاي گرافيكي را مي تواند در برگيرد. تصويرسازي، طراحي نشانه و حروف، صفحه آرايي ، عكاسي و فتوگرافي همه در طراحي پوستر بروز و ظهور مي يابند.» وي همچنين پوستر را در جايگاه يك رسانه تاثيرگذار قابل بررسي مي داند و با توجه به ظرفيت هاي بياني موضوع و محتوا آن را نزد طراحان گرافيك داراي اهميت ارزيابي مي كند.
به هر روي با نگاه به آثار ارائه شده در اين نمايشگاه، وضعيت تلاش و تجربه مشهود است. تجربه اي در قالب ترم دانشگاهي كه عرصه آزمون و خطاست اما اگر اين تلاش و تجربه ها با درايت و پويايي تداوم يابد شاهد آثار تاثيرگذاري خواهيم بود.

 



پنجره اي به فارس!....

محمد محمودي نورآبادي
«واقعا به ما اعضاي كميته پول هم كه ندين، بازم حاضريم اين جلسات ادامه داشته باشه!»
اين جمله را سه شنبه هفته قبل، «حميد اكبرپور»، نويسنده، «زنان بعدازظهر»، «شكارچي پرندگان» و «آخرين عكس» و ويراستار صداي مركز فارس، به محض ورودش به جلسه، خطاب به سيدعلي محمدي معاون فرهنگي سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران استان فارس گفت و تشكري گرم هم از ايوب زارع رئيس اداره تبليغات و انتشارات اين معاونت كرد. «اصلا همين كه مي تونيم دور هم جمع بشيم، يه دنيا مي ارزه!» اين را هم زماني كه داشت پشت ميز مي نشست اضافه كرد.
«اكبر صحرايي» هم كه بر خلاف هميشه كمي گرفته بود، خيلي زود دست خود را رو كرد و درد از صدف سينه بيرون ريخت. معلوم شد كه همچنان نگران كتاب 500صفحه اي «حافظ هفت» است كه محتواي آن سفر نه روزه مقام معظم رهبري به استان فارس را به شكل داستاني به تصوير مي كشد... مي گفت به رغمي چهره هايي چون «سرشار» و «اميرخاني» روي اثرش مهر تأييد زده اند، اما از چاپ آن خبري نمي شود. شايد هر كس ديگري هم جاي صحرايي بود، احوالي بدتر داشت. چه آن كه همه عشق هنرمند، به آن است كه اثري را كه وقت بسيار به پايش گذاشته و با گوهر احساس پروريده است، در دست مخاطب ببيند...
با اين حال، نقد و بررسي داستان «خون بس» تازه ترين اثر قلمي حقير كه قرار است توسط نشر شاهد به چاپ برسد، و محتواي آن رسومات خون بس در مناطق عشايرنشين را در پس زمينه خود دارد و شخصيت هاي درگير با آن به جبهه جزيره مجنون كشيده مي شوند... چنان بحث برانگيز شد كه صحرايي هم اخم باز كرد و بعد از نقدهاي موشكافانه دكتر «ساناز مجرد»، مثل هميشه در هيئت يك نويسنده و منتقد جدي، اثر مورد بحث را به زيباترين شكل به چالش كشيد و هر چه زمان گذشت، بحث داغ تر شد و صداها بلندتر...
از اين رو، سه شنبه ها، براي نويسندگان ادبيات پايداري در شيراز، روزي كاملا متفاوت است. شيريني اين نشست به كام مسئولين فرهنگي بنياد هم نشسته و سر ساعت همه چيز را آماده مي كنند. مخصوصا اگر اثري لايه دار روي ميز بررسي باشد، جلسه لذتي صد چندان دارد. گاهي بحث ها چنان داغ مي شود كه اگر «صادق كشاورز» كارشناس فرهنگي اداره، درخواست صلوات نكند، عابريني كه از پياده روي كنار بوستان آزادي در رفت و آمدند، متوجه اين شلوغي شده و خيال مي كنند كه در طبقه دوم ساختمان دعواي بزرگي درگرفته است. با اين حال، چيزي از صفا و صميميت جلسه كم نمي شود. استفاده از نقطه نظرات اكبر صحرايي و حميد اكبرپور كه هر دو منتقد و نويسنده هستند، از يك سو و دكتر ساناز مجرد و دكتر سادات شريفي به عنوان دو منتقد جدي كه روي مباني تئوريك اشراف خوبي دارند، كميته را وارد مرحله تازه اي كرده است. در اين نشست ها، چنان با ظرافت بحث مي شود كه گاهي منتقدين را هم به كشف هاي تازه اي مي رساند.
از اين رو، جداي از بحث ادارات ارشاد شهرستان ها كه قاعدتاً بايد آن ها هم باني چنين نشست هايي بودند و نيستند، مي شود به آينده ادبيات پايداري بيش از پيش اميدوار بود و اگر اين روند مورد حمايت واقع شود و استمرار پيدا كند، ديري نخواهد پاييد كه از دل همين نشست ها، نويسندگان نوقلمي كه پيش از آن دچار سرگرداني بوده اند، به نويسندگاني چيره دست تبديل خواهند شد و چه خوب است كه اين موقعيت در ساير استانها نيز براي نويسندگان عزيز كشورمان فراهم آيد و دوستان پايتخت نشينمان هم از حصاري كه دور خود تنيده اند، بيرون آيند و به مراكز استان ها بيشتر بها بدهند تا شاهد تربيت هنرمنداني باشيم كه دغدغه ايران اسلامي را دارند و به معناي واقعي كلمه، دلشان براي اين مرز و بوم مي تپد...

 



شرح ويراني

كسي چنان كه منم در زمانه بي كس نيست
جهان بناست كه باشد ولي از اين پس نيست
به انتقام كدامين گناه مي سوزم
مرا رها بگذار، اين شكنجه ها بس نيست
دلي براي به دريا زدن مرا كافي ست
دلي كه از غم ديوانگان ملبس نيست
نگو فضاي قفس شرح حال ويراني ست
كه طعم حادثه تا انتها چنين گس نيست
دوباره كهنه سواري غريب مي ميرد
به روي لاشه ي گنديده غيركركس نيست

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14