(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 25 آذر 1388- شماره 19536
 

دو بال هماهنگ براي صعودي شكوهمند ضرورت پيوند حوزه
و دانشگاه در جامعه امروز ايران اسلامي -بخش نخست



دو بال هماهنگ براي صعودي شكوهمند ضرورت پيوند حوزه
و دانشگاه در جامعه امروز ايران اسلامي -بخش نخست

گالياتوانگر
علم و دين دوبال بالندگي يك جامعه و همراهي آنها از شاخصه هاي اصلي جامعه اسلامي است. علم پيوند خورده با ريشه ها و مباني مذهبي يك علم متولد شده در دامن تعاليم اسلامي است، در حالي كه علم صرفاً برپايه يافته هاي بشر علم وارداتي محسوب مي شود كه شايد هميشه هم به صلاح بشر نباشد.
تا زماني كه از علوم بومي و اسلامي دانشمندان خودي بهره مند بوديم، زندگي مان هم رنگ و بوي ايراني داشت، اما همين كه چشم بسته در خدمت علوم غربي درآمديم، زندگي مان زير رو شد. همه چيز مصنوعي به نظر مي رسد.
پيوند بين علم و دين پيوند بين تفكر بشري و معنويت است. اگر فكر بشر بي اتصال به خالق رها شود، چه چيز مي تواند ضامن تصديق و يا ردش باشد؟
به انيشتين فكر مي كنم كه براي بردن آخرين كشفش به جمع دانشمندان، يك نازي روبرويش مي ايستد و مي گويد: «برگه را به من بده، ديوانه! برگرد خانه ات!!»
انيشتين هيچ وقت با فاشيست ها همراهي نكرد و كشفياتش را براي ساخت سلاح به كار نبرد. يك دانشمند معنوي گرا به تعالي بشريت و پي بردن به عظمت خالق مي انديشد. دين آن هم دين اسلام كه پايه گذار بسياري از علوم انساني و تجربي محسوب مي شود چطور مي تواند محدود كننده دستاوردهاي دانشگاهي باشد؟
در دانشگاه اگر طلبه و دانشجو در صف اول سازندگي قرار بگيرند، كدام يك مي تواند
نفي كننده ديگري باشد؟ اتفاقا هر يك از آنها همچون بالي تكميل كننده صعود ديگري است. سؤالات ذهني دانشجو با اندوخته معنوي روحانيون پاسخ داده مي شود و بالندگي اسلام به اين است كه انديشه هاي جوان پرچم پرافتخار علوم اسلامي و منطبق با سعادت بشر را در دنياي مملو از جاه طلبي هاي غربي به اهتزاز درمي آورند تا اعلام كنند كه لطفا علم را از جاه طلبي تان جدا كنيد و بگذاريد همگام با معنويت ديني به رهايي و تكامل بشر ياري برساند.
هدف وحدت راهكارهاست
وقتي امام(ره) بحث پيوند بين حوزه و دانشگاه را مطرح كرد، آيا منظورشان وحدت فيزيكي ميان اين دو بوده است؟ مطمئناً وحدت فيزيكي اين دو نه ممكن است و نه آن چيزي است كه به هدف ما مي انجامد.
حجت الاسلام محمدمهدي مرادي كارشناس ارشد تبليغ از دانشگاه قزوين و با سابقه تدريس در حوزه مي گويد: «مطمئناً هدف امام(ره) وحدت راهكارها بوده است. جدايي طلبه و دانشجو زيان هاي جبران ناپذيري به دنبال دارد. جامعه اي كه دستخوش جدايي علم و دين شده مثل بدني مي ماند كه دو مغز داشته باشد و با دستورات دوتايي مطمئنا در امور هرج و مرج ايجاد مي شود. چنانچه در جامعه ما حوزه و دانشگاه هم گام باشند، تعالي جامعه سريعتر تحقق پيدا مي كند و اگر جدايي و ناهمگوني باشد، شاهد از هم پاشيدگي در امور خواهيم بود.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه وحدت بايد در چه مواردي باشد، مي گويد: «اولين منزلگاه وحدت بر سر دفاع از نظام است.»
وي در ادامه توضيح مي دهد: «پيرامون يك بخش از مباحث علمي، دين صراحتاً نظر داده است. براي مثال علوم بانك داري، مضاربه، مسائل قضايي و مسئله ولايت فقيه و... اين بخش از علوم وحدت حوزه و دانشگاه و تحقيق منطبق با روايات و تعاليم اسلامي را مي طلبد. دانشگاه نيز مي تواند در علوم جامعه شناسي، روانشناسي، و... دستاوردهاي خود را به حوزه ارائه كند. به هر جهت اين دو محفل بايد محل تبادل فرهنگي و اطلاعاتي باشد.»
حجت الاسلام مرادي از تشكيل ستادي متشكل از نخبگان هر دو قشر براي برنامه ريزي آموزشي به عنوان يك راهكار ضروري ياد مي كند و معتقد است در سايه اين ستاد بايد كم كم سيستم نمره گيري متحول شده و در نظام آموزشي ملاك ها را به گونه ديگري انتخاب كنيم. از سوي ديگر بر سخنان رهبر معظم انقلاب تأكيد كرده و متذكر مي شود كه ايشان همواره بر بومي كردن علوم و تعالي بخشي به آن به ويژه در بخش علوم انساني تأكيد داشته اند كه اين مهم بدون شك يكي از دستاوردهاي پيوند حوزه و دانشگاه خواهد بود.
مرادي صراحتاً مي گويد: «البته عده اي هستند كه نمي خواهند اين امر تحقق پيدا كند. اگر اين طرح به صورت كامل تحقق پيدا مي كرد، بخش اعظم مشكلات جامعه نيز حل شده بود و به سمت تعالي مي رفتيم. گروه ديگري هم هستند كه با ديد صددرصد منفي و مأيوسانه مي گويند: نمي شود و اگر هم بشود بي فايده است!!»
شكوفايي تمدن اسلامي
برپايه هماهنگي اين دوبال
انقلاب با اين هدف تحقق پيدا كرد كه جامعه با انديشه هاي اسلامي اداره شود. امام (ره) خطاب به روحانيون اين گونه فرمودند كه خواه، ناخواه آينده كشور در دست جوانان است. اگر چه در مسير انحرافي وظيفه روشنگري داريم، ولي اصل كار بايد محبت باشدكه سبب جذب جوانان شود.
خطاب به دانشجويان نيز فرمودند كه اگر مي خواهيد دين و اسلامي بودن خود را حفظ كنيد، بايد روحانيون را مرجع قرار دهيد.
حجت الاسلام سيد كاظم شمس يك كارشناس فرهنگي توضيح مي دهد: «دليل مرجعيت روحانيون به دليل اين كه يك قشر خاصند نيست، بلكه چون متوليان مسائل ديني و اسلامي هستند، بايد مرجع قرار گيرند.»
وي ادامه مي دهد: «رويكرد جامعه ما اداره اسلامي امور است. در اين رويكرد هم آباداني دنيا و هم آباداني آخرت اقشار جامعه مدنظر است. بنابر اين براي اين كه اين هدف محقق شود، ناگزيريم كه بين دستاوردهاي حوزه و دانشگاه پيوند برقرار كنيم.» حجت الاسلام شمس با يك مثال سعي مي كند ضرورت پيوند حوزه و دانشگاه را كاملاً شفاف سازي كند. وي مي گويد: «براي مثال در اقتصاد غرب مسئله ربا يك مسئله پذيرفته شده ا ست،اما در اقتصاد مبتني بر قوانين اسلامي ربا كاملاً مذمت مي شود. ما معتقديم خالق انسان خداست و اگر قانوني گذاشته، اوست كه نسبت به امور آگاه تر است و صلاح كار را مي داند، بنابر اين قانون خدا بالاتر از قانون انسان مي نشيند. حتي علم نيز از كشف علتش عاجز است. در اين جا اين نتيجه حاصل مي شود كه همه دستاوردهاي بشر حكم قطعي ندارد. اگر ما مي خواهيم راه سعادت را در پيش گيريم و از همه دستاوردهاي علمي بهره گيري كنيم، بايد اين دو باهم عمل كنند. راه شكوفايي تمدن اسلامي برپايه هماهنگي اين دو بال است.»
وي اشاره مي كند كه حتي در رشته هاي مختلف علوم نيز ضرورت برقراري پيوند احساس مي شود. مثلاً كسي كه در رشته صنعتي كار مي كند، به فردي در رشته مكانيك و برق نياز دارد، پس برقراري ارتباط در ساير رشته ها هم ضرورت دارد.
اين كارشناس مسائل فرهنگي بر ايجاد مودت و پيوند عاطفي بين اين دو قشر تأكيد مي كند و مي گويد: «ضعف ما اين است كه در مناسبت هاي مختلف به اين مسئله مهم اشاره كرده ايم، ولي بعد از مدتي فراموشش مي كنيم و پيگيري نداريم. ما ناگزيريم همه صاحب نظران رشته هاي مختلف را پيوند بدهيم. بايد به گونه اي رفتار كنيم كه آنها با شوق به سمت ما بيايند. لازمه اش اين است كه در مسائل علمي به هم اعتماد كنيم و صاحب نظران اين دو قشر با هم كار كنند، هر چند كه سليقه و برخي شيوه ها متفاوت باشد. اگر گلايه اي داريم، تحمل كنيم و در جاي مناسبي خارج از كار به آن بپردازيم. اين گونه جامعه الگويي را ارائه مي دهيم و شيوه ما براساس دستورات شرع خواهد بود.»
پيوند علوم
در پرتو حكمت الهي
پوزيتيوسيت ها (علم پرست ها) به علوم شأن خدايي مي دهند. به اغلب فيلم هاي علمي تخيلي هاليوود كه نگاه مي كنيم محور اصلي، اتكاي انسان به قدرت علمي اش و نشستن بر مسند خداگونگي است. در حالي كه در آموزه هاي ديني ما علم ابزاري براي غلبه بر طبيعت و استفاده از حق تصرف است تا از اين طريق هم بخش روحي حيات خويش را ارتقا ببخشيم و هم بر عظمت اش پي ببريم.
حميدي استاد دانشگاه در گروه معارف اسلامي مي گويد: «يكي از مشكلات اساسي علوم دانشگاهي در اين است كه همه علوم (فيزيك، شيمي، رياضي، ادبيات، سياست و...) تنها در عرض هم قرار گرفته اند و ارتباط طولي ندارند. در حالي كه در علوم حوزوي در پرتو حكمت الهي همه علوم پيوند طولي نيز برقرار كرده اند. چنانچه علوم دانشگاهي نيز منطبق با علوم معرفتي ارائه شوند تا حدود زيادي پيوند بين دروس مختلف برقرار خواهد شد.»
اين استاد دانشگاه به ضعف ديگري در نظام آموزشي كه انگيزه تحصيل است اشاره كرده و مي گويد: «زماني مي توانيم در نظام آموزشي دگرگوني ايجاد كنيم كه در مفهوم كسب دانش دگرگوني ايجاد شود. در نظريه «ايليچ» زماني كه فرد براساس احساس مسئوليت نسبت به خود و جامعه اش درس مي خواند به مراتب نتيجه بهتري در روند يادگيري ايجاد مي شود تا اين كه فرد صرفاً از سر اجبار و براي ارتقا شغلي و گرفتن مدرك درس مي خواند. تعليم و تربيت در نظام حوزه علميه براساس مسئوليتي به مراتب بالاتر و آن مسئوليت انسان در برابر خدا شكل مي گيرد. اين راه آرماني به مراتب بالاتر را در برمي گيرد. دانشجويان مسلماني كه انقلاب فرهنگي را آغاز كردند مي خواستند در سايه آرمان الهي، تحصيل پايه ريزي شود و با برقراري پيوند بين كار و آموزش، نقص بزرگ جدايي آموزش از زندگي رفع شود.»
هنوز در مسير پيوند فاصله است
يكي از اهداف عاليه انقلاب اسلامي، تقويت روشنفكري ديني از طريق هم انديشي و تعامل فكري ميان دو نهاد حوزه و دانشگاه است به طوري كه در دوران انقلاب اسلامي، سخنراني هاي روشنفكرانه و آموزه هاي ديني آيت الله مفتح در دانشگاه تهران نقش مهمي را به شكل گيري و انجام وحدت رويه اي دو قشر دانشجو و روحاني و حتي در پيروزي انقلاب ايفا كرد. مجاهدت نرم افزاري و علمي ايشان در حدي تأثير گذار بود كه سالگرد شهادت اين روشنفكر ديني را به عنوان وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاري كرده اند.
حجت الاسلام عليرضا يحيايي صاحب نظر در مسائل حوزوي مي گويد: «با گذشت 30 سال از شهادت دكتر مفتح و پيگيري سالروز 27 آذر من باب وحدت حوزه و دانشگاه، اين مدت طولاني بحث و گفت و گو و كار، بايد جايي براي ابهام در اولين گام يعني تشخيص مسئله باقي نگذاشته و بلكه انتظار مي رفت كه بسياري از مسائل علمي و نرم افزاري مرتبط با اين مقوله نيز حل شده باشد، اما تا رسيدن به فضاي مطلوب هنوز فاصله داريم.»
وي ادامه مي دهد: «هم اكنون پيامدهاي خلأ تعامل ميان حوزه و دانشگاه در حد مشكل است. تأسف بار اين كه در اين سال هاي اخير در هر دو جهت نوعي برگشت ديده مي شود، يعني هم شاهد ابهام آفريني در مورد ماهيت مسئله هستيم و هم اقداماتي در جهت دور شدن از وحدت و تعارض آفريني بين حوزه و دانشگاه صورت مي گيرد، در حالي كه اين با سياستگذاري مناسب قابل حل است. در غير اين صورت با افزايش شكاف ميان حوزه و دانشگاه هزينه هاي انسجام كاربست وحدت نيز افزايش مي يابد. اصولاً بايد گفت وزن و قيمت مسئله وحدت حوزه و دانشگاه آن گونه كه بايد و شايد درك نشده و اختصاص روزي در سال به اين نام و مسئله و انجام گفت وگوهايي گذرا و نه چندان عميق در اين باب خود به اندازه كافي در اين زمينه گوياست.»
گزارش روز

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14