(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 10 دي 1388- شماره 19547
 

بررسي رويدادهاي سياسي جهان درسالي كه گذشت
2009 سال تشديد بحران ها



بررسي رويدادهاي سياسي جهان درسالي كه گذشت
2009 سال تشديد بحران ها

اشاره
سال 2009 در شرايطي به تاريخ پيوست كه بحران هاي كنوني دنيا همچنان لاينحل باقي مانده و عزم جهاني براي حل آنها وجود ندارد.
بحران هايي نظير دو جنگ عراق و افغانستان، سومالي، خاورميانه، آمريكاي لاتين، كشتار شيعيان در يمن، پاكستان و... هر روز حادتر مي شود و تلاش هاي انجام شده در راستاي حل آنها راه به جايي نبرده است.
گرچه خواست ملت ها، جهان بدون بحران است اما قدرت هاي بزرگ حيات را در بحران مي بينند و در جهت تامين منافع خود زبانه بحران ها را شعله ورتر مي كنند تا از اين طريق منافع سياسي و تسليحاتي اين قدرتهاي به ظاهر دموكرات تامين شود.
باراك اوباما نخستين كانديداي سياهپوست با شعار «تغيير» آمد و زير سايه اين شعار به كاخ سفيد راه يافت ولي با گذشت يك سال از حضور در كاخ سفيد مشخص شد كه اين شعار هم فقط به خاطر كسب آراي مردم آمريكا بود و وعده هاي او براي حل بحران ها درجهان جامه عمل نپوشيد: جنگ عراق همچنان قرباني مي گيرد، جنگ افغانستان وارد مرحله تازه اي شده، پاكستان در انتظار ناآرامي هاي جديد است، جنايات صهيونيست ها ادامه دارد، شيعيان صعده به قتل مي رسند و طالبان و القاعده مثل گذشته فعالند.
سياست ديگر قدرت هاي جهاني هم در حل بحران ها بهتر از آمريكا نيست. سال 2009 با تداوم بحران ها پايان يافت و اميدي نيست كه با وجود ساختارهاي سياسي كنوني درجهان سال 2010 بهتر از سال 2009 باشد.
سرويس خارجي

تداوم نظاميگري آمريكا

مراسم تحليف «باراك اوباما» به عنوان چهل و چهارمين رئيس جمهور آمريكا را مي توان مهم ترين رويدادي دانست كه در آغاز سال 2009 ميلادي در قاره آمريكا روي داد. شعار «تغيير» اوباما كه در طول چندين ماه مبارزات انتخاباتي وي با حرارت تبليغ شد، انتظار زيادي را در ميانه مردم جهان و بالاخص خود آمريكا براي مشاهده تغيير در سياست هاي واشنگتن ايجاد كرده بود. اوباما در اولين روزهاي حضورش در كاخ سفيد دستور تعطيل شدن زندان «گوانتانامو» را صادر كرد و اين خبر به سرعت به تيتر نخست رسانه هاي جهان تبديل شد. وي اولين مصاحبه خود را با شبكه «العربيه» انجام داد. از مذاكره با ايران سخن گفت و اعلام كرد كه گفت وگو با سران كوبا را براي از سرگيري ارتباط دوستانه در دستور كار دارد.
در ماه هاي نخست رياست جمهوري اوباما كه امكان صدور دستورهاي لفظي بدون انجام عمل لازم وجود داشت، شعار «تغيير» او تقريبا به حقيقت پيوست. ضمن اينكه رسانه هاي غربي به شدت روي دستورات و لفاظي هاي ظاهرا متفاوت رئيس جمهور آمريكا مانور مي دادند. اما با گذشت زمان كه وقت عمل فرارسيد، هيچ كدام از اين وعده ها عملي نشدند و اوباما درست روي خطي حركت كرد كه در سال هاي پاياني رياست جمهوري بوش ترسيم شده بود.
سياست هاي جنگ طلبانه آمريكا نه تنها تغييري نكرد، بلكه با حرارت ادامه يافت. اوباما كه با وعده خروج از عراق وافغانستان توانسته بود رأي مردم آمريكا را جلب كند، نه تنها هيچ كدام از اين دو كشور را ترك نكرد، بلكه دستور افزايش نيروهاي نظامي در افغانستان را صادر كرد. جلوه ديگري از تداوم نظاميگري آمريكا در دوره اوباما را مي شد در قرارداد پنتاگون با دولت كلمبيا براي احداث هفت پايگاه نظامي ديد. طبق اسناد منتشر شده از سوي نيروي هوايي آمريكا اين پايگاه ها برخلاف ادعاي آمريكا مبني بر استفاده عليه قاچاقچيان موادمخدر، به منظور «عمليات همه جانبه نظامي در سرتاسر آمريكاي لاتين» و نيز جاسوسي، رهگيري، و افزايش توان آمريكا براي انجام عمليات پيشگيرانه نظامي در اين منطقه استفاده خواهند شد. حداقل نتيجه افشاي اين سند محرمانه اين بود كه تمامي كشورهاي آمريكاي لاتين چهره واقعي اوباما را شناخته و كلمبيا نيز در منطقه منزوي شد.
لغو طرح سپر موشكي آمريكا در شرق اروپا از ديگر تغييرات دوره اوباما بود كه البته به دليل ناتواني پنتاگون از عملياتي كردن آن متوقف شد. پيمان خلع سلاح استارت- يك كه آمريكا با روسيه منعقد كرده بود در پنجم دسامبر 2009 به پايان مي رسيد و مسكو شرط تمديد اين پيمان را عقب نشيني واشنگتن از طرح سپر موشكي عنوان كرده بود. كاخ سفيد طرح سپر موشكي را لغو كرد، اما پيمان استارن هنوز تمديد نشده است.در مقابل چين به عنوان يكي ديگر از رقيبان بزرگ آمريكا نيز واشنگتن مجبور به عقب نشيني شد. اوباما در سفري كه اواخر سال 2009 ميلادي به چين داشت مجبور شد تايوان و تبت را كه سال ها از تجزيه آنها حمايت كرده بود، به عنوان بخشي از خاك چين به رسميت بشناسد تا بتواند از پكن براي بازپرداخت بدهي 800ميليارد دلاري خود مهلت بگيرد.در مجموع مي توان گفت اوباما رئيس جمهور تغيير است، اما نه تغييرهايي كه خود وعده داده بود، بلكه تغيير در اوضاع و شرايط آمريكا و افول قدرت جهاني اين كشور.

سايه سنگين سعودي ها در عراق

عراق در هفتمين سال اشغال خود با سه مسئله عمده دست به گريبان بود؛ 1) مسئله چگونگي خروج نيروهاي آمريكايي از شهرها طبق قرارداد امضا شده ميان بغداد و واشنگتن، 2) برگزاري انتخابات پارلماني و 3) بي ثباتي امنيتي و انفجار بمب در شهرها.
همانطور كه خواهيد ديد، مورد سوم، يك متغير مستقل نيست و كاملا با دو متغير ديگر مرتبط است.
خروج از شهرها
براساس قراردادي كه سال 2008 ميان آمريكا و عراق امضا شده بود، آمريكايي ها موظف شدند تابستان سال جاري نيروهايشان را از شهرهاي عراق خارج كنند و پايان سال 2011 نيز همه نيروها را از عراق بيرون ببرند.
اواخر خرداد اعلام شد كه مرحله نخست خروج تفنگداران آمريكايي از شهرها، نهم تير انجام مي شود.اما، در پايان خرداد گزارش شد كه پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) 90 پايگاه نظامي را به نيروهاي عراقي واگذار كرد و متعاقب آن نيز مردم عراق جشن گرفتند.
انتخابات پارلماني
اوائل پائيز امسال اعلام شد كه انتخابات پارلماني، 26 دي ماه برگزار مي شود. همزمان با آن مجلس عراق سرگرم بررسي قانون جديد انتخابات بود و البته به خاطر بروز اختلافات زياد ميان ائتلاف كردها و ساير نمايندگان بر سر مسئله كركوك، پارلمان دست كم 11 بار تلاش كرد آن را تصويب كند ولي نتوانست و بالاخره در جلسه دوازدهم اين قانون تصويب شد.
ولي طول نكشيد كه وتوي اين قانون جديد توسط «طارق الهاشمي» معاون رئيس جمهور عراق بحران قانون انتخابات را به عرصه سياسي عراق بازگرداند؛ الهاشمي اختصاص يافتن پنج درصد كرسي هاي پارلمان به اقليت ها و مهاجران را كم مي دانست.
مجلس عراق بالاخره با افزايش تعداد كرسي هاي مجلس از 275 كرسي به 311 كرسي و اختصاص دادن 15 درصد به اقليت ها، اين بحران سياسي را حل كرد و قانون جديد انتخابات به اين صورت با حداكثر آراء و نمايندگان به تصويب رسيد.
بي ثباتي و انفجار بمب
بي ثباتي هرچند طي هفت سال اخير وجود داشته است، اما همانطور كه اشاره شد، دو متغير اشاره شده (خروج آمريكايي ها از شهرها و انتخابات) به نوعي در افزارش شمار انفجارها، خصوصا در بغداد، مؤثر بوده اند و همين انفجارهاي پي درپي، پيامدهاي ديگري مثل تيرگي روابط عراق و سوريه را نيز درپي داشت.
تروريست هاي فعال در عراق كه گفته مي شود از عناصر رژيم بعثي سابق و شبكه القاعده هستند، از تابستان گذشته تاكنون، روزهاي خونيني را به ويژه در بغداد رقم زده اند؛ اين انفجارها باعث شد برخي مقامات واشنگتن اعلام كنند كه پس از 2011 نيز در عراق حضور خواهند داشت كه البته با واكنش منفي مقامات عراقي مواجه شد.
انفجارهاي فوق همچنين به همراه تعلل مجلس در تصويب قانون جديد انتخابات، شرايط نابسامان امنيتي و سياسي را در عراق به وجود آورده بود و خصوصا تصويب ديرهنگام قانون مذكور، باعث شد زمان برگزاري انتخابات، دو ماه عقب بيفتد و به اواخر اسفندماه منتقل شود. اين زمان نيز ممكن است يكبار ديگر عقب بيفتد.
مقامات عراقي مدعي هستند تروريست هاي بعثي از داخل خاك سوريه و از طرف ديگر بعثي هاي فراري مستقر در سوريه براي حملات خود در عراق دستور مي گيرند، اما سوري ها بارها اين را درحد يك ادعا دانستند.
اما، خروج آمريكايي ها از شهرهاي عراق و مسئله انتخابات پارلماني، حضور عربستان را در عراق پررنگ تر كرد؛ البته اين حضور حالت پنهاني دارد. مقامات عراقي بارها حمايت مالي عربستان از تروريست هاي فعال در عراق را افشا كردند و علاوه بر آن، گفتند كه رياض ميلياردها دلار (حداقل هشت ميليارد دلار) را براي تضعيف جايگاه مرجعيت شيعه نجف و حمايت از نامزدهاي مورد حمايت خود (خصوصا بعثي ها) براي ورود به پارلمان عراق اختصاص دادند.
در يك جمع بندي، چالش هاي مهمي كه طي سال آتي ميلادي دولت عراق بايد با آن دست و پنجه نرم كند، جلوگيري از نفوذ سعودي ها به عرصه سياسي عراق، حفظ وحدت سياسي ميان جناح ها و گروه هاي عراقي، مقابله با تروريست ها و جلوگيري از انفجارهاي مرگبار در بغداد، موصل، كركوك، بعقوبه، فلوجه و برخي شهرهاي ديگر و پايان دادن به حضور نظامي آمريكا (در پايان سال 2010) خواهد بود.واقعه مهم ديگر در عرصه سياسي عراق، درگذشت «عبدالعزيز حكيم»، رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق در تاريخ چهارم شهريور و جانشيني فرزندش «عمار حكيم » به جاي وي بود. عمار سعي مي كند همانند پدرش رويه ميانه اي را در جامعه عراق در پيش گيرد و ميان شخصيت ها و گروه هاي سياسي عراق، وحدت و ائتلاف به وجود آورد؛ اما اين رويه تاكنون در جذب «نوري مالكي» نخست وزير نتيجه نداده است و احتمالا اين دو نفر در انتخابات پارلماني آتي، فهرست هاي جداگانه اي را اعلام كنند. امري كه با ناخرسندي مرجعيت شيعه نجف مواجه شده است و حتي آيت الله «سيدعلي سيستاني» مرجع عالي شيعيان عراق، در سيزدهم مهرماه گذشته از طريق دفترش در نجف اعلام كرد اگر فهرست واحدي از طرف گروه هاي سياسي عراق (گروه هاي شيعي) ارايه نشود، ايشان نيز مردم را براي حضور در انتخابات دعوت نمي كند. همين هشدار باعث شد كه شيعيان درصدد ارايه فهرست واحد برآيند و اين تلاش ها همچنان ادامه دارد.

جنگ ششم عليه شيعيان صعده

دولت يمن به رياست «علي عبدالله صالح» رئيس جمهور براي ششمين بار جنگ نابرابري را عليه شيعيان صعده تحميل كرد كه هنوز باوجود گذشت پنج ماه هنوز در باتلاق آن دست و پا مي زند.
كشور يمن كه از سال 1990 پروسه وحدت شمال و جنوب را طي كرد و قدرت به دست رئيس جمهور وقت آن قرار گرفت، نه تنهانتوانست به تعهداتش در قبال خواسته هاي مردم جامه عمل بپوشاند، بلكه كوچكترين اعتراض را با شكنجه هاي قرون وسطايي و گلوله پاسخ داده است.
در اين راستا تحميل شش جنگ به شيعيان صعده كه محروم ترين مردم يمن به شمار مي روند، خود گوياي صحت اين موضوع است.
شيعيان صعده موسوم به الحوثي ها، يك گروه شيعه در شمال يمن در استان صعده هستند كه به بدرالدين الحوثي منسوب مي شوند وبه «شباب موحن» معروف و ناميده شده اند. پس از اينكه اولين برخوردها با نيروهاي دولتي يمن در سال 2004 پيش آمد، نام اين گروه بر سر زبان ها افتاد و در دهه 80 قرن گذشته رشد سياسي خود را آغاز كردند.
اين گروه از سال 2002 فعاليت هاي سياسي خود را با شعار الله اكبر... مرگ آمريكا... مرگ بر اسرائيل... لعنت بر يهود... و اسلام پيروز است رسماً آغاز كرد و تاكنون به شعارهاي خود پايبند بوده است.
در جريان درگيري هاي نخست كه بين نيروهاي دولتي يمن و گروه الحوثي درسال 2004 «حسين الحوثي» كه نماينده پارلمان در انتخابات سال 1993 و 1997 بود، رهبري اين گروه را برعهده گرفت و طي درگيري ها، كشته شد.
اين گروه به صورت رسمي خواستار فعاليت حزبي، تأسيس دانشگاه و درنظر گرفتن مذهب زيدي به عنوان يك مذهب رسمي در كنار ساير مذاهب از سوي دولت است، اما در مقابل، دولت مركزي، اين گروه را به تأسيس يك كشور اسلامي و بازگشت به حكومت قبلي زيديه متهم مي كند.
وساطت دولت قطر براي پايان دادن به درگيري هاي بين الحوثي ها و دولت مركزي يمن، به امضاي موافقتنامه «دوحه» منجر شد كه علي عبدالله صالح به آن پشت كرد و با حمله ارتش به استان صعده ششمين جنگ را عليه الحوثي ها، به راه انداخت.
شيعيان صعده در بسياري از اعتقادات با شيعيان اثني عشري مشترك هستند و مراسم عاشورا و جشن هاي الغدير را به طورگسترده برگزار مي كنند.
الحوثي ها و در رأس آنها، «عبدالملك الحوثي» رهبر فعلي آنها، همواره بر اين موضوع تأكيد مي كنند كه استان شيعه نشين صعده، جزئي از خاك يمن است و خواهان جدايي ازآن نيستند.
اما همواره دولت مركزي يمن، آنها را به داشتن گرايشات شيعي نزديك به ايران متهم مي كند و بارها بدون استناد به دليل و مدركي، الحوثي ها را مجري اوامر خارجي ها مي داند، درحالي كه خود با دريافت كمك هاي مالي از عربستان و آمريكا تلاش كرده است، شيعيان صعده را از صفحه روزگار پاك كند.
درگيري دولت مركزي يمن با شيعيان صعده طي پنج ماه گذشته سال 2009 ميلادي همچنان ادامه داشت و دولت علي عبدالله صالح رئيس جمهور وقت كه ناتواني خود را در پيروزي نظامي برالحوثي ها به اثبات رساند، پاي ارتش عربستان را به جنگ با شيعيان صعده بازكرد. شيعيان صعده كه درحال حاضر زيربمباران هاي وحشتناك عربستان و هواپيماهاي جنگي دولت مركزي يمن قرار دارند، با يك نسل كشي گسترده مواجه هستند كه متأسفانه جهانيان در مقابل آن سكوت اختيار كرده اند.
ارتش عربستان با استفاده از سلاح هاي ممنوعه، بمب هاي سمي و سنگين، تلاش مي كند تا الحوثي ها را از صفحه روزگار پاك كند و در وسايل ارتباط جمعي خود هر روز از كشته و دستگير شدن تعداد زيادي از آنها خبر مي دهد، اما واقعيت طور ديگري است، چراكه بيشتر اين اقدامات ضدبشري عليه مردم بي دفاع و روستاهاي غيرنظامي صورت مي گيرد و آل سعود از ترس هم پيمان شدن شيعيان استان هاي مجاور يمن، مجبور به دروغگويي گسترده شده اند.
در سال 2009 نزديك به 800 حمله هوايي به خاك يمن از سوي جنگنده هاي عربستان صورت گرفت، و در كنار آن بايدشليك بيش از 1000 فروند موشك را قرار داد كه شبانه روز بر سر مردم صعده و اطراف از زمين وهوا فرود مي آيد. اما نكته جالبي كه در سال گذشته ميلادي باعث تعجب و شگفتي جهانيان شد، مقاومت جانانه مردم شيعه صعده در مقابل دو ارتش عربستان و يمن بود كه از نظر نظامي غيرقابل باور بود.
در سال 2009 دولت يمن و ارتش عربستان بارها وبارها، احتمال نابودي الحوثي ها را در 24 ساعت آينده به جهانيان خبر دادند، اما اين احتمالات با شكست مواجه شد و مقاومت مردم صعده نشان داد كه مجهزترين ارتش هاي جهان در مقابل اراده و ايمان حتي يك گروه كوچك ناتوان خواهد بود.

بحران سياسي در عربستان

عربستان درسال2009 ميلادي، سال پرتلاطم و سراسر بحراني را پشت سرگذاشت، كه در اين راستا مي توان به رويدادهاي داخلي كه به كودتا منجر شد و واردشدن ارتش آن كشور در جنگ با الحوثي ها به عنوان دو موضوع مهم اشاره كرد. اختلاف بر سر جانشيني پادشاه در عربستان، درگيري و تنش درخانواده سلطنتي آل سعود را درسال2009 آشكار كرد موضوع از اين قرار بود كه «بندربن سلطان» شاهزاده 60 ساله سعودي كه فردي سرشناس و شناخته شده و درغرب بويژه آمريكا به شمار مي رود تلاش كرد براي تثبيت جايگاه خود دراين كشور «ملك عبدالله» را از پادشاهي عربستان بركنار كند. تلاش اين شاهزاده سعودي كه نزديك به 22 سال به عنوان سفير عربستان در آمريكا، مشغول به كار بود، براي بركناري پادشاه از آنجا نشأت گرفت كه حال پدرش شاهزاده سلطان وليعهد كنوني سعودي به وخامت گرائيد و احتمال مرگ وي بيش از پيش آشكار و آل سعود در فكر جايگزيني فرد ديگري به جاي آن بود.
نظام حكومتي در عربستان به گونه اي خاص است، چرا كه پادشاه پست نخست وزير را داراست و وليعهد وي به عنوان معاون اول نخست وزير به شمار مي رود و معاون دوم نخست وزير بعد از وليعهد به پادشاهي خواهد رسيد.
ملك عبدالله پادشاه عربستان درحال حاضر 15پسر و 21 دختر از چهار زن عربستاني، سوري، لبناني و اردني دارد و پسربزرگ وي «متعب» كه هم اكنون معاون رئيس گارد ملي به شمار مي آيد، به دليل نفوذ نظامي و اينكه مادرش عربستاني است، شانس بيشتري براي تصدي منصب ولايتعهدي دارد.
طي سالهاي اخير، ملك عبدالله پادشاه هشتاد و چند ساله عربستان، شورايي مركب از اعضاي عاليرتبه اين خاندان تحت عنوان «هيئت بيعت» تاسيس كرد تا به مناقشات درون خانواده پايان دهد. درعين حال ملك عبدالله دركنار اين شورا و ذيل عنوان «جوان گرايي» با استناد به بالا بودن سن فرزندان عبدالعزيز- برادران خود- تلاش كرد تا سلطنت، را پس از خود از دايره فرزندان عبدالعزيز به فرزندان خود منقل كند، كه اين مسئله مناقشات تازه اي را در آن كشور در پي داشت.
دركنار آن سركوب مخالفت هاي داخلي با سيطره آل سعود درعربستان درسال2009 ميلادي ازسوي مسئولان عربستاني شتاب بيشتري گرفت كه دراين ميان شيعيان بي نصيب نبودند.
موج اعتراضات حدود هفت ميليون شعيه سعودي كه در 40 درصد از خاك عربستان سكونت دارند، يك چالش عمده و كليدي براي دولت اين كشور است، چرا كه شيعيان عربستان در منطقه اي استقرار دارند كه منابع عظيم نفت و گاز در آن قرار دارد، اما شيعيان از محروميت و تبعيض گسترده اي رنج مي برند.با وجود اين، ساكنان قطيف، الاحساء، نجران والشرفيه، ايام حج را فرصت مناسب طرح محروميت هاي خود مي دانند و از اين رو همواره شاهد تظاهرات سياسي آنان در موسم حج هستيم. براساس اين گزارش، پليس امنيتي عربستان، چندين هزار نفر را كه ادعا شده است در فعاليت هاي تروريستي و شورشي دست داشته اند، را پس از گذشت چندين سال از بازداشت آنها، همچنان در حبس نگه داشته است.علاوه بر اين، رژيم آل سعود تلاش مي كند تا مساجد شيعه را به بهانه بازسازي تعطيل، و سپس آنها را ويران و تاكنون به اين شيوه مساجد زيادي در مناطق شيعه نشين الاحسا، قطيف و دمام تعطيل كرده است.
عربستان و شيعيان صعده
رژيم عربستان در ادامه سياست وهابيگري و ضدشيعي خود در امور داخلي كشور همسايه اش (يمن) نيز مداخله كرده است و به انحاي مختلف تلاش كرده است، شيعيان آن كشور موسوم به الحوثي ها را نابود كند.
دراين راستا، از كمك هاي مالي به دولت علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن گرفته تا دخالت مستقيم ارتش، همچنان اين سياست آل سعود ادامه داشته است.
ارتش عربستان درسال 2009 ميلادي با بهانه قراردادن مرگ يك سرباز مرزي خود در منطقه مرزي «الخوبه» كه توسط افراد ناشناس مورد تعرض قرارگرفته بود به خاك يمن حمله كرد و بسياري از مردم بي گناه شيعه صعده را به شهادت رساند.
تحليل گران مسائل نظامي در منطقه خاورميانه، اين اقدام عربستان را در راستاي بي كفايتي و ناتواني دولت مركزي يمن و ترس عربستان از نفوذ و تاثير شيعيان الحوثي بر ساكنان شيعي عنوان كردند كه باعث شد مسئولان سعودي خود راساً وارد اين قضيه شوند.در ابتداي تهاجم گسترده عربستان به الحوثي ها، مسئولان اين كشور قول دادند كه طي چند روز آنها را از صفحه روزگار محو خواهندكرد، اما گذشت زمان و پايداري شيعيان صعده، خلاف آن را به اثبات رساند و عربستان را با چالش جديدي در داخل خاك خود مواجه كرد. چرا كه وعده وعيدهاي مسئولان عربستاني در مورد عمليات برق آسا و ادامه جنگ، باعث نارضايتي در بين مردم و شيعيان آن كشور شد.به اعتقاد كارشناسان، شركت در جنگ صعده قطعا مشكلاتي را در آينده براي دربار سعودي به وجود خواهدآورد.

سال پيروزي هاي پي در پي حزب الله لبنان

سال گذشته ميلادي را به حق بايد سال پيروزي بر دشمن صهيونيستي براي لبنان دانست چرا كه بعد از پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه و پيروزي جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) در جريان جنگ 22 روزه رژيم صهيونيستي عليه نوار غزه، مقاومت اسلامي در منطقه قدرتمندتر شد و پيروزي هاي بعدي براي مقاومت به دست آمد. در همين رابطه سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله اظهار داشت، جنگ 33 روزه و جنگ 22 روزه نشان داد كه مقاومت قهرمانانه در ميدان نبرد در برابر اسرائيل ايستاده و اجازه زورگويي به اين رژيم نخواهد داد.
وي افزود: اين پيروزي الهي همان پيروزي مقاومت نه تنها در لبنان و فلسطين بلكه در جهان عرب و جهان اسلام است.
دبيركل حزب الله همچنين گفت، عصر پيروزي مقاومت و شكست اسرائيل فرار رسيده است.
سال گذشته سمير قنطار قديمي ترين اسير در بند رژيم صهيونيستي نيز تاكيد كرد كه مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين با الگو گرفتن از انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد.
وي پيروزي هاي اخير مقاومت در جريان جنگ 33 روزه لبنان ياجنگ 22 روزه غزه را مديون حمايت هاي ايران دانست و گفت، ملت ايران سهم بزرگي در اين پيروزي ها دارد.
قنطار گفت: تا زماني كه رژيم اشغالگر به حيات ننگين خود ادامه مي دهد با آن مقابله مي كنيم تا اين رژيم را نابود سازيم.
همچنين «عبدالكريم عبيد» معاون اجرايي حزب الله گفت غده سرطاني اسرائيل به زودي ريشه كن خواهد شد.
وي افزود: حزب الله تبديل به الگو و سمبل مهمي براي مسلمانان جهان شده است به همين دليل رژيم صهيونيستي هر روز رو به افول مي رود و هر جنگي را كه بخواهد آغاز كند با شكست رو به رو خواهد شد.
از وقايع مهم لبنان در سال گذشته برگزاري انتخابات پارلماني در هفتم ژوئن (17 خرداد) بود كه با رقابت 701 نامزد براي تصدي 128 كرسي نمايندگي برگزار شد.
به محض شروع رقابت كانديداها براي تصاحب كرسي هاي پارلمان فعاليت احزاب و گروه هاي مخالف حزب الله و حاميان خارجي آنها آغاز شد، صدها هزار دلار به حساب نامزدهاي مخالف حزب الله واريز شد دولت و اسرائيل اعلام كرد كه پيروزي حزب الله در اين انتخابات كمتر از جنگ 33 روزه نخواهد بود. اما سيدحسن نصرالله هم بلافاصله وارد عمل شد و از حاميان اين حزب و احزاب و گروه هاي 8 مارس خواست تا در ميدان رقابت حاضر شوند و فعاليت كنند.
وي همچنين از مردم خواست كه مشاركت فعال در اين انتخابات داشته باشند و روز 17 خرداد هيچ كس در خانه نماند.
سرانجام با دلارهاي آمريكا و عربستان گروه 14 مارس به پيروزي رسيد و طرفداران 14 مارس به رهبري سعدالدين حريري پنج ميليون دلار براي خريد آرا در دو حوزه انتخاباتي رشوه دادند، عربستان نيز 715 ميليون دلار براي انتخابات لبنان هزينه كرد.
سيدحسن نصرالله در واكنش به دخالت كشورهاي ديگر براي خريد آراي مردم گفت، ما به آراي مردم اهميت مي دهيم و نتيجه را هر چه كه باشد مي پذيريم چرا كه براي ما مسئله مهم حضور مردم در پاي صندوق هاي رأي است.
جريان 14 مارس 71 كرسي، جريان 8 مارس 57 كرسي از 128 كرسي پارلمان را به خود اختصاص دادند.
ميزان مشاركت مردم در تاريخ انتخابات لبنان بي سابقه بود.
نبيه بري رئيس مجلس لبنان پس از پيروزي 14 مارس در اين انتخابات گفت، تا آخر در كنار مقاومت باقي خواهيم ماند و خاوير سولانا مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز ابراز عقيده كرد كه ناديده گرفتن حزب الله غيرممكن است.
با تشكيل پارلمان جديد و انتخابات مجدد نبيه بري تلاش ها براي تغيير نخست وزيري آغاز شد و نشانه ها حاكي از انتخاب سعدالدين حريري به جاي فواد سينيوره نخست وزير قبلي بود.
در تاريخ 8/4/88 اين ترديد تبديل به يقين شد و حريري از سوي ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان مامور تشكيل كابينه شد.
يكي ديگر از وقايع مهم سال گذشته ميلادي تلاش براي ترور سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله بود كه «دان حالوتس» رئيس سابق ستاد مشترك ارتش اسرائيل را مجبور كرد به شكست در اين توطئه اعتراف كند.
وي اظهار داشت، از تمام امكانات و تجهيزات پيشرفته براي ترور سيدحسن نصرالله استفاده كرديم ولي موفق نشديم و شكست خورديم.
كشف توطئه مشترك موساد و برخي از اعضاي گروه 14 مارس براي ترور نصرالله باعث كشف شبكه هاي جاسوسي در لبنان يكي پس از ديگري شد.
در همين رابطه و با همكاري حزب الله بيش از 50 شبكه جاسوس كشف و اعضاي آن دستگير شدند.
از ديگر وقايع مهم اين سال چرخش 180 درجه «وليد جنبلاط» رئيس حزب سوسياليست ترقي خواه دروزي لبنان و از سران مهم 14 مارس بود كه خواستار پيوستن به ائتلاف 8 مارس شد و اظهار داشت كه با مواضع گروه 14 مارس مخالف است.
اين مسئله كه به عقيده برخي تحليلگران سياسي از مهمترين تحولات سياسي در تاريخ لبنان است واكنش سريع آمريكا و عربستان را به همراه داشت و عربستان به جنبلاط پيشنهاد حق السكوت يك ميليون دلاري براي عقب نشيني از مواضع خود در برابر حزب الله داد.
همزمان با اين تحولات، تلاش ها و رايزني ها براي تشكيل كابينه صورت مي گرفت ولي اختلاف جريان 14 مارس با 8 مارس بر سر تركيب كابينه مانع تشكيل دولت مي شد.
به دليل اينكه گروه 14 مارس داراي اكثريت آرا بود گروه 8 مارس خواستار يك سوم به اضافه يك كرسي هاي وزارتي بود كه با داشتن چنين حقي مي توانست داراي حق وتو باشد و هرگاه تصميم هاي دولت برخلاف منافع ملي لبنان باشد جلو تصويب آن را بگيرد. اما جريان 14 مارس با اين پيشنهاد مخالف بود و همين كشمكش ها تشكيل كابينه را پنج ماه به تأخير انداخت.
در اين مدت رئيس جمهور و رئيس مجلس بارها ضرب الاجل تعيين كردند و سعدالدين حريري نيز يكبار انصراف داد اما دوباره مأمور به تشكيل كابينه شد و سرانجام در تاريخ 20/8/88 دولت وحدت ملي لبنان متشكل از 30 وزير تشكيل شد.
براساس فرمول جديد كابينه، 15 وزير براي 14 مارس، 10 وزير براي 8 مارس و 5 وزير براي رئيس جمهور تعيين شد.
پس از تشكيل كابينه تصويب بيانيه وزارتي دولت كه در آن بر سلاح مقاومت تاكيد شده بود از ديگر وقايع مهم سال جاري ميلادي به حساب مي آيد چرا كه به رغم مخالفت بسياري، بيانيه وزارتي به سلاح حزب الله مشروعيت داد و مقاومت رسما به عنوان نيروي بازدارنده و دفاعي كشور به حساب آمد.
اين مسئله پيروزي بزرگي را براي حزب الله رقم زد و به همين دليل است كه مي توان به حق اين سال را سال پيروزي حزب الله ناميد.
در سالي كه گذشت كنگره سالانه حزب الله نيز برگزار شد و سيدحسن نصرالله براي بار ششم در مقام خود ابقا شد. سيدحسن از سال 1992 در سمت دبيركل حزب الله فعاليت مي كند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14