(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 15 دي 1388- شماره 19551
 

فرمانده بسيج مستضعفين:
نمي گذاريم خون هاي به ناحق ريخته شهداي بسيج در فتنه اخير پايمال شود

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




فرمانده بسيج مستضعفين:
نمي گذاريم خون هاي به ناحق ريخته شهداي بسيج در فتنه اخير پايمال شود

اشاره
رهبرمعظم انقلاب در سيزدهم مهرماه سال جاري در حكمي سردار سرتيپ بسيجي محمدرضا نقدي را به رياست سازماني متعلق به بسيجيان هميشه در صحنه كشورمان برگزيدند كه برخلاف ادعاي شبهه افكنان نه مي توان آن را به عنوان يك انشعاب از بسيج نظامي دانست و نه مي توان اعضاي آن را فارغ از مسئوليت دفاع از كشور از تجاوز دشمنان به حريم آن دانست.
رهبرمعظم انقلاب در اين حكم مسيري را براي «سردار» ترسيم كرده اند كه براساس آن بسيج در سازماندهي جديد در قالب «بسيج اقشار» (يعني همه مردم) بايد نه تنها در عرصه نظامي بلكه در عرصه هاي علم و فرهنگ نيز در دفاع از حريم مقدس نظام جمهوري اسلامي حرف اول و پيشرو را داشته باشند. رهبر فرزانه انقلاب در اين حكم خطاب به سردار نقدي تاكيد كرده اند:«همت و تلاش را بر ايجاد زمينه هاي لازم براي حضور قوي تر و سازمان يافته تر مردم بويژه جوانان عزيز در صحنه هاي مورد نياز انقلاب اسلامي قرار دهيد و انتظارات گفته شده را با حركت علمي و نو از جمله در بسيج اقشار برآورده سازيد.»
آنچه در زير مي خوانيد توضيحات سردار نقدي در گفت وگو با كيهان درباره جزئيات وظايف سازمان جديد بسيج مستضعفين، هدف اصلي از تشكيل اين سازمان و چگونگي حضور فعال تر و شفاف تر از گذشته بسيجيان در عرصه هاي مختلف نظامي، علمي و فرهنگي و همچنين تحليل ايشان از جريان فتنه اخير و مظلوميت بسيجياني كه در اين فتنه در برابر دشمنان نظام، امام و ولايت فقيه ايستادند و حتي در اين راه شهيد و مجروح نيز تقديم انقلاب كردند. با هم اين گفت وگو را مي خوانيم:
¤ حضرت آقا در حكمي كه شما را براي رياست سازمان بسيج مستضعفين منصوب فرمودند عنوان «سردار بسيجي» بكار برده اند علت چيست؟
- متولد سال 1340 هستم و از سن 18سالگي وارد بسيج شدم و عضويتم از بدو ورود بسيجي بود و بعدها پاسدار رسمي سپاه شدم تا اينكه در سال 84 به درخواست خودم تغيير عضويت داده و مجددا به آغوش بسيج بازگشتم. بنابراين طبيعي است هر حكمي هم كه برايم زده شود بايد با توجه به رده اي كه هستم و مطابق با جايگاه واقعي ام باشد.
¤ تحصيلات عاليه هم داشته ايد؟
- بله، مدتي است كه دكتراي روابط بين الملل را در دانشگاه علوم دفاع ملي به پايان رسانده ام و در حال حاضر مشغول نوشتن پايان نامه ام هستم.
¤ از ابتدا به اين رشته علاقه داشتيد يا روزگار و شرايط روز شما را به اين رشته علاقمند كرد؟
- طبعا با توجه به شرايط روز به اين رشته علاقه پيدا كردم چون رشته قبلي ام رياضي بود اما به خاطر شرايط جنگ آن را ادامه ندادم و از آنجا كه از لحاظ تحصيلي حدود 3 سال از هم سن و سال هاي خودم جلو بودم لذا كناره گيري از درس آنچنان تفاوتي برايم نداشت.
¤ چطور؟!
- در دوران تحصيلات ابتدايي كلاس هاي چهارم، پنجم و ششم را در يك سال و به صورت جهشي خواندم و موفق شدم دو سال زودتر از ديگران وارد دانشگاه شوم.
¤ اولين حكمي كه براي شما زده شد، چه سالي بود و براي چه مسئوليتي؟
- در سال 71 و براي فرماندهي در نيروي انتظامي منصوب شدم و حدود 7 سال و نيم در خدمت نيروي انتظامي بودم.
¤ با اين حساب، چند سالي هم در دوران حاكميت دولت اصلاحات درنيروي انتظامي مسئوليت داشتيد ؟
- بله، البته سخت ترين دوران مسئوليتم بود چون جريان هاي سياسي مخالف در اين دوره پر و بال گرفتند و
¤ ما شما را به عنوان يك جريان شناس قوي مي شناسيم آيا جريان شناسي را در همين دوره از مسئوليتتان آغاز كرديد يا از قبل به آن همت داشتيد؟
- اصل جريان شناسي وظيفه همه آحاد مردم بويژه بسيجيان است تا «دور و بر» خود را خوب بشناسند و بتوانند دوست و دشمن و نقشه هاي مخالفين نظام و بيگانگان را از هم تفكيك كنند، اما اين امر مهم براي كساني كه بيشتر در مسايل روز سياسي و بين المللي هستند واجب تر به نظر مي رسد. بنده هم بنابه اقتضاي شغلي وظيفه داشتم و دارم مثل بقيه در اين خصوص احساس مسئوليت داشته باشم و اين يك امر طبيعي است.
¤ بحثي كه امروز مطرح است و تا اندازه اي حساسيت برانگيز مسئله مربوط به تحولات اخير در ساختار و انتصابات جديد در بسيج است كه چه بسا اگر اين اتفاق چند سال پيش مطرح مي شد شايد با حساسيت امروز رو به رو نمي شد اما اكنون به خاطر حوادث پس از انتخابات و حضور دلسوزانه و مسئولانه بسيج براي خاموش كردن فتنه ها مورد توجه جدي قرار گرفته است، بفرماييد كه علت دو قسمت شدن بسيج به نظامي و ديگري علمي و فرهنگي چيست ؟
- به هيچ وجه نمي توان از آن به عنوان انشعاب ياد كرد. يك بار بسيار سنگيني از كار در عرصه هاي علمي و فرهنگي از ابتدا بر دوش بسيج بود كه كمتر مورد توجه قرار مي گرفت و حالا قرار شده در درون همان تشكيلات توجه ويژه اي به آن صورت گيرد و براي اينكه حساب كشي هاي به موقع هم صورت گيرد مسئولي را هم براي آن منصوب كرده اند.
به تعبير ديگر انتظارات خيلي گسترده اي در حوزه علمي، سازندگي و فرهنگي در حوزه هاي اجتماعي و خدماتي از بسيج است اما تحقق آن ها از سازماني كه مسئوليت هاي ديگر نظامي هم داشته باشد شدني نبود و گاها باعث سوءاستفاده دشمنان نيز قرار مي گرفت به طوري كه باعث كندي روند كار بسيج در بعد غيرنظامي آن مي شد. به همين خاطر بنا شد بعد غيرنظامي آن با مديريت مجزا تحت عنوان سازمان بسيج مستضعفين اما زير يك سقف اداره شود.
¤ اين به معناي انشعاب نيست؟
- نخير، اصلا اينطور نيست. چرا كه بخش نظامي در اين طرح كماكان وجود دارد. يعني كسي كه در اين سازمان فعال است در بعد نظامي بسيج هم مي تواند فعال باشد اما كار اصلي او در اين سازمان و در عرصه علم و سازندگي و فرهنگ خواهد بود.و كار سنگين نظامي كه در قالب لشكرها و سازماندهي نيروها براي رزم و آمادگي هاي دفاعي است همگي در نيروي زميني خلاصه خواهد شد و طبعا با فرماندهي جدا .
¤ پس با اين حساب گردان هاي عاشورا و الزهرا(ع) چه تكليفي خواهند داشت؟
- اين گردان ها زيرمجموعه سازمان بسيج مستضعفين خواهند بود منتها چند منظوره. يعني ماموريت اين ها صرفا نظامي نيست و صرفا عملي و فرهنگي و خدماتي هم نيست بلكه همانطور كه در بخش حوادث و بلايا، فعاليت هاي خدمات اجتماعي، سازندگي مشاركت فعالانه خواهند داشت در صورت لزوم آمادگي خود براي حضور در عرصه دفاعي را هم حفظ خواهند كرد.
¤ پس نيروهاي بسيج در عرصه نظامي چگونه تامين خواهند شد؟
- گردان هاي ديگري براي اين منظور تشكيل شده و هم اكنون در اختيار هستند كه به آن ها بسيجيان عمليات نظامي اتلاق مي شود.
¤ پس در واقع تحولات جديد را مي توان به عنوان يك انقلاب درون ساختاري و ساماندهي نيروها در عرصه هاي مختلف ناميد؟
- البته. بسيج از ابتدا هم يك نيروي صرفا نظامي نبوده و نيست بلكه فراتر از يك ساختار نظامي است. اما متاسفانه طور ديگري وانمود مي شد كه نتيجه آن به نحوي پايمال شدن حقوق و زحمات قشر عظيمي از بسيج كه در عرصه هاي غير از نظامي فعال بودند و به مردم در تمامي نقاط كشور خدمات مي رساندند مي شد. مثلا خدمات علمي بسيج در دانشگاهها به خاطر سوء استفاده هاي دشمنان و مخالفين از نام بسيج كه در ذهن ها به عنوان يك نيروي صرفا نظامي جاي انداخته بودند به هيچ انگاشته مي شد و همينطور بسيج ادارات، حوزه هاي علميه، كارخانجات و...
حضرت امام(ره) در اواخر عمر مباركشان فرماني مبني بر تشكيل بسيج طلاب و دانشجويان را صادر فرمودند و تشكيل هم شد اما نه با هدف نظامي بلكه هدف تشكيل بسيج در حوزه فكري و علمي و نهايتا در عرصه جهاد فرهنگي بود، تشكيل بسيج اصناف و بازار هم همينطور. هدف از ايجاد اين بسيج براي جهاد مالي بوده و است كما اينكه در زمان جنگ هم شاهد بوديم كه بخش اعظمي از امكانات جبهه ها توسط بسيج اصناف و كمك هاي مردمي تامين مي شد. خود اين جهاد مالي يك نوع «بسيج» است رزمي هم نيست، بسيج طلاب هم به همين ترتيب.
مثال ديگري مي زنم، فرض كنيد بسيج با همكاري وزارت بهداشت و درمان طرح ريشه كني فلج اطفال در ايران را انجام مي دهد آيا اين يك كار نظامي است؟ و يا مثلا بسيج در حادثه بم يك كار معجزه آسا كرد به طوري كه نهادهاي بين المللي كه براي كمك به آسيب ديدگان به منطقه حادثه ديده آمده بودند و از نزديك عملكرد بسيج را مشاهده كرده بودند ابراز شگفتي مي كردند و كار بسيج را كه توانسته بودند ظرف 48 ساعت تمام اجساد و مجروحين را از زير آوار خارج كنند در حد يك كار معجزه آسا مي دانستند. اين عمل براي بسيج يك جهاد بود اما نظامي نبود. با اين توضيحاتي كه داده شد معلوم مي شود كه آغاز اجراي اين طرح و يا به قولي اين تحولات به گذشته برمي گردد و ربطي به شرايط فعلي ندارد تنها تفاوتي كه ديده مي شود زمان تثبيت اين طرح و صدور حكم انتصاب بنده براي رياست اين سازمان است كه با شرايط فعلي همزمان شده است و الا مسئولان و مديران پيش از ما طرح را به صورت آزمايشي به اجرا گذاشته بودند.
¤ آيا تفكيكي ميان اين دو بخش از بسيج از لحاظ ظاهر مثلا لباس يا درجه قايل خواهيد شد؟
- بسيجيان به جز اعضاي كادر چون مردمي هستند و از لحاظ حقوقي متصل به صنف و حرفه خود هستند از ابتدا هم نيازمند درجه و لباس خاص نبودند منتها براي اينكه در تجمعات و تظاهرات از هم تميز داده شود از پوشش هايي از قبيل كاور در كنار پوشش هاي صنفي خود اعم از پزشكي، مهندسي، كارگري و... استفاده خواهد شد.
¤ در اين طرح توجه خاصي به تشويق بسيج در كسب علوم انساني شده است. آيا اين به آن معناست كه علوم ديگر جايگاهي در اين طرح ندارد و آيا اين موضوع در ارتباط هشدار حضرت آقا به دانشگاهها در اين رابطه مي باشد؟
- ما به هيچ وجه توصيه نمي كنيم كه بسيجيان فقط سراغ رشته علوم انساني را بگيرند. آنها در انتخاب رشته تحصيلي خود آزاد هستند منتها اولويتي كه الان ما در كشور داريم و براي جلوگيري از يك سري خطرات بايد در آن تحول ايجاد كنيم بحث علوم انساني است.
اتفاقا انقلاب فرهنگي كه در ابتداي انقلاب منجر به تعطيلي دانشگاهها نيز شد براي ايجاد چنين تحولي بود منتها از آنجا كه تحول ياد شده جدي نبود و سطحي بود و ناپايدار با شكست روبه رو شد به طوري كه هنوز مشكلات مربوط به وابستگي علوم انساني مان به غرب براي ما همچنان مشكل ساز است.
ما يك انقلاب اسلامي داريم و رهبري مثل امام خميني(ره). ايشان يك نظريه پردازي را در عرصه سياسي مطرح كرده است كه بر پايه عدم وابستگي به شرق و غرب با شعار هميشگي «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» و در پي آن نظريه استقلال و اسلامي بودن سياست و سياست عين ديانت را مطرح كرديم و اين در حالي است كه اين نظريه ها كاملا متباين است با نظريه هاي سياسي غرب و كساني كه سياست را از ديانت جدا مي دانند و وابستگي به غرب را افتخار مي دانند. آيا اين درست است كه در دانشگاههايي كه ديپلمات هاي ما از آنجا بيرون مي آيند آموزش علوم انساني از نوع ليبراليستي و جدايي دين از سياست داده شود؟! به عقيده من كساني كه در دانشگاهها چنين درس هايي را مي خوانند نظريه هاي ديگران را مي پذيرند و كم كم از ايده، ريشه و عصر خودشان دور و دورتر مي شوند و تبديل مي شوند به يك سري آدم هايي كه معارضه مي كنند با راه و انديشه هاي امام (ره) و رهبر.
به نظر من در حال حاضر اين موضوع يك مشكل اساسي براي كشور و مراكز آموزشي كشورمان است كه اگر آن را حل نكنيم با مشكل روبه رو خواهيم شد.
مطمئن باشيد كه اين مشكل را نمي توان در خيابان ها حل كرد بلكه بايد در همين جا و در كلاس هاي دانشگاه ها و دانشكده ها حل كرد همانطور كه امام (ره) در وصيت نامه شان به آن اشاره و تاكيد كرده اند كه مقام معظم رهبري مدام نسبت به اين موضوع هشدار و تذكر مي دهند و هر بار به بهانه هاي مختلف در ديدار با دانشگاهيان ، نخبگان و بازديدهاي علمي ايشان در دانشگاه ها و مراكز علمي به آن اشاره كرده اند، ولي متاسفانه هنوز هم در ميانه راه هستيم و تحول جدي صورت نگرفته است.
به همين خاطر هم است كه در طرح سازمان بسيج مستضعفين از اساتيد بسيجي، دانشمندان، دانشجويان و طلاب بسيجي درخواست كرده ايم رسيدگي به اين موضوع را در اولويت كاري خود قرار دهند اما باز تاكيد مي كنم كه بررسي علوم انساني به عنوان اولويت اول به معناي نفي ساير علوم نيست بلكه تكميل كننده و جهت دار كردن علوم ديگر براي تعالي بخشيدن آنهاست.
¤ به نظر مي رسد يكي از كارهايي كه بسيج بايد جدي تر از گذشته به آن همت گمارد تربيت دانش آموزان مقيد و متعهد براي ورود به دانشگاه هاست همان كاري كه در اوايل انقلاب به صورت خودجوش توسط نخبگان و اساتيد حزب اللهي كشورمان و پس از پايان جنگ توسط موسسه علمي و آموزشي رزمندگان اسلام صورت مي گرفت كه اكنون بسيار كم رنگ شده است و حال آنكه مخالفان نظام براي تصاحب دانشگاه ها جديت خود را در اين مسير به شدت افزايش داده اند.
- بله، اين موضوع از قبل وجود داشته و امروز نيز فعال است منتها من هم مي پذيرم كه قدري كارايي خودش را از دست داده و بايد تقويتش كرد كه البته اين كار را خواهيم كرد.
اما در عين حال با اين نظر كه ما در دانشگاه ها خلأ دانشجوي حزب اللهي داريم مخالفم و معتقدم به شكر خدا اكثريت دانشجويان دانشگاه ها از افرادي هستند مومن و معتقد به نظام جمهوري است منتها تعداد زيادي از اين ها ترجيح مي دهند كه فقط درس بخوانند و فعاليت سياسي كمي داشته باشند والا شما به هر كدام از دانشگاه ها كه سر بزنيد دانشجويان بسياري صفوف نمازهاي جماعت، دعا، اعتكافات و مجالس مذهبي به مناسبت هاي ويژه را تشكيل مي دهند و به راحتي مي توان اين موضوع را ديد.
در اين رابطه هم شايد ما كم كاري مي كنيم و بايد با كمك بسيج دانشجويي كاري كرد كه اين دانشجويان حضور رسمي خودشان را در صحنه هاي مختلف نشان دهند تا مورد سوءاستفاده افراد به ويژه رسانه هاي متصل به ابرقدرت ها كه يك موضوع ساده را به قدري گسترده و بزرگ جلوه مي دهند كه برداشت ناصحيح از دانشجويان صورت مي گيرد، قرار نگيرد.
¤ در يكي از مصاحبه هايتان از وجود آزادي سلايق سياسي در پايگاه هاي بسيج گفتيد و تاكيد كرديد كه ممكن است عده اي در يك پايگاه به يك فردي و عده اي نيز در پايگاه ديگري به شخص ديگري راي بدهند در حالي كه د شمن سعي مي كند بسيج را جناحي جلوه دهد .
- ببينيد؛ بسيج يعني همه مردمي كه خصوصيات مشتركي در حمايت از نظام جمهوري اسلامي، در وفاداري به انقلاب و ولايت و قانون اساسي دارند اما همانطور كه ما تفاوت آن ها را از لحاظ قوميتشان، مذهب، لهجه و گويش شان مي پذيريم طبعا بايد سلايق سياسي شان را در دايره اصولي كه نظام به آن قايل هست بپذيريم.
وقتي اينگونه شويم در واقع يك خانواده مي شويم، خانواده اي كه با هم زندگي مي كنند، با هم نشست و برخاست مي كنند و در عين حال مي توانند اختلافات سليقه هم داشته باشند ولي در عين حال با هم دعوا هم نمي كنند.
آن چيزي كه اين روزها قبل و بعد از انتخابات در جماعت ما رخنه كرده و براي جامعه و مردم مشكل ايجاد كرده دست هاي خارجي است آن ها تلاش كردند تا موضوع اختلاف سليقه در آرا را به دو جريان كلي در كشور تبديل كنند كه اين هم مثل بقيه توطئه ها نگرفت.
به طوري كه الان مي بينيد، همه مردم با هم هستند، در كنار هم هستند و همين كه نام امام(ره) مي آيد و هتك حرمت از ايشان مطرح مي شود اينطور با هم منسجم مي شوند.
در ارتش و سپاه هم افراد به كانديداهاي مختلفي راي مي دهند اما همه تابع ولايت هستند، تابع انقلاب و علاقمند به انقلاب هستند و بعد از اينكه راي دادند ديگر يادشان مي رود كه به چه كسي راي داده اند و مي روند با همان كسي كه انتخاب شده همكاري مي كنند، تعامل و كار مي كنند.
جريان اخير يك جريان انتخاباتي نبود بلكه يك جريان ضد انقلاب بود با هدف براندازي نظام. پس كسي كه علاقه اي به چنين جريان هاي براندازي داشته باشد و بخواهد سليقه سياسي خود را با آن جريان گره بزند، يقينا نمي تواند بسيجي باشد.
موضوع اخير و فتنه اخير هم موضوع انتخاباتي نبود بلكه جرياني آمده بود و مي خواست همه چيز و تمام ارزش ها را با هدف براندازي وارونه جلوه دهد به طوري كه در شعارهايش به جاي «استقلال، آزادي جمهوري اسلامي» مي گفت «جمهوري ايراني»!! و اين جريان آن قدر منحرف است كه از يك طرف ادعاي خط امامي را مي كند و از طرف ديگر عكس نازنين امام(ره) كه از نظر ما فقط يك نماد است نماد تمامي ارزش ها، پاره مي كند.
اين ها اگر امروز عكس امام(ره) را پاره مي كنند در سال هاي گذشته بويژه در ماه هاي اخير شعارهاي امام و خط امام را پاره كردند و تمام ارزش هاي امام را زير پا گذاشتند و امروز رسيدند به پاره كردن عكس امام(ره) كه نماد همه ارزش هاست.
مثلا وقتي در روز قدس كه روز حمايت از قبله اول مسلمين و ملت مظلوم فلسطين است شعار به طرفداري از رژيم صهيونيستي يعني «نه غزه، نه لبنان» سر دادند يعني در واقع رسما تمامي ارزش هايي كه امام(ره) براي دفاع از مستضعفين عالم بويژه ملت مظلوم فلسطين قايل بودند باطل اعلام كردند.
پس منظورمان از آزاد بودن وجود سلايق مختلف در بسيج حضور آزادانه ضد انقلاب و چنين جرياناتي در بسيج نيست بلكه اجازه حضور سلايق مختلف در درون انقلاب و تبعيت از ولايت است.
سلايق مختلفي كه مي توانند در زير چتر ولايت در بسيج اتاق فكري ايجاد كنند، با هم همكاري كنند و راه كارهاي مختلفي را براي اداره جامعه و سازندگي و بالندگي كشورمان ارايه كنند.
¤ با شناختي كه از شما در دوران جنگ و بعد از آن در مسئوليت هاي مختلف بويژه فرماندهي نيروي انتظامي و رئيس ستاد مبارزه با موادمخدر و قاچاق كالا و ... داريم تبحر خاصي در جريان شناسي انقلاب داريد و مخالفين هم با توجه به همين شناخت هميشه در تلاش بودند تا شما را به بهانه اي و به نحوي از عرصه سياسي حذف كنند مثلا ماجراي نمازجمعه سال 77 و ادعاي برخورد فيزيكي شما با عبدالله نوري عنصر افراطي حزب كارگزاران وابسته به هاشمي رفسنجاني را مطرح كردند، ارزيابي شما از نقش اين جريان در فتنه اخير و شرايط فعلي چيست؟
- اولا نكته مهم و جالبي را درباره جريان نمازجمعه سال 77 كه جريان اصلاح طلب ادعاي حضور بنده را در آن مراسم مي كرد بگويم و آن اينكه اين ادعا از ريشه دروغ محض بود چرا كه بنده اصلا جمعه ياد شده، سعادت حضور در نمازجمعه را نداشتم تا چه برسد به اينكه برخورد هم با فرد مزبور داشته باشم، اين تهمت را به من زدند.تا به نحوي از افشاي يك سري مفاسد اقتصادي متعلق به برخي از اعضاي شاخص حزب كارگزاران كه پرونده چاي آن ها در اختيار من بود، و براي آن ها خيلي حياتي بود جلوگيري كرده باشند.
آن ها مجبور بودند يك جوري بنده را بدنام كنند تا اصالت اين حركت زير سوال برود، غافل از اينكه من آن جمعه اصلاً توفيق حضور در نمازجمعه را نداشتم.
همان موقع براي اين موضوع پرونده اي تشكيل شد و به دادگاه رفت و خلاف اين ادعا هم ثابت شد به طوري كه روزنامه «زن» متعلق به فائزه هاشمي رفسنجاني كه چنين ادعايي را در قالب خبر منتشر كرده بود محكوم و تعطيل شد.
¤ و اما نقش اين جريان در فتنه اخير...
- اگر بخواهم به طور مجمل اين نقش را ترسيم كنم بايد بگويم كه يك عده اي بعد از پايان جنگ و ارتحال حضرت امام(ره) و حتي برخي قبل از آن به دست و پا افتادند تا در انقلاب براي خودشان موقعيتي فراهم كنند، موقعيت هاي مالي، موقعيت هايي كه توانايي نفوذ در نظام را فراهم كند، نفوذ اجتماعي و بالاخره موقعيت هاي طبقاتي.
اين موقعيت تراشي تا بدانجا پيش رفت كه متوجه شدند، مردم به خاطر آگاهي هايي كه در طول زمان به آن دست يافته بودند در انتخابات هاي مختلف حفظ مناصب براي آن ها را با مشكل روبه رو خواهند كرد لذا بر فعاليت هاي خود پوشش سياسي دادند و با دست درازي به بيت المال و ارزش ها در مردم ايجاد نارضايتي كردند و سعي كردند با موجي كه در جامعه عليه اصولگرايي ايجاد كرده اند موج سواري كنند تا به اين صورت دوباره خودشان بر مصادر تكيه بزنند. اما ديديد و ديديم كه نشد و بالاخره در سال 84 اين طلسم شكست و فتنه اخير حاصل اين حوادث و انتقام از مردمي است كه پايبندي جدي به ولايت، ارزش ها و به طور كلي خط امام(ره) داشتند.
¤ اين را كه گفتيد، نقش مردم بود در اداي تكليفي كه به گردن داشتند و در روز انتخابات به خوبي ادا كردند، نقش خواص، از قبيل شما به عنوان يك فرمانده بسيجي كه شاخصه آن شجاعت است چيست؟
- ببينيد، موقعيت هاي شغلي مختلف ممكن است نقش هاي خاص خود را بطلبد مثلاً من يك روز در نيروي انتظامي بودم به مقتضاي شغلم به خيلي از پرونده ها دسترسي داشتم و به عنوان ضابط قوه قضائيه اختياراتي هم داشتم.
¤ حتماً آن موقع هم مصلحت انديشي ها مانع اجراي عدالت مي شد.
- من هيچ موقع مصلحت گرايي نكردم و تا آخر با قاطعيت تمام عمل كردم. من در دوران خدمتم در حفاظت اطلاعات كوچكترين مصلحت گرايي در وظايفم به خرج ندادم و هر پرونده اي كه زير دستم مي آمد بيني و بين الله بدون كوچكترين مصلحت گرايي و ملاحظه كاري عمل مي كردم، مي توانيد در اين باره پرس وجو كنيد.
در هر جرياني هم كه وارد مي شدم تا آخرش پيش مي رفتم و بسيار در اين خصوص وسواس داشتم آخرين آن هم همان ماجراي نمازجمعه بود كه به خاطر سرپوش گذاشتن بر مفاسد اقتصادي اعضاي يك جريان سياسي اين پاپوش برايم ساخته و پرداخته شد كه به حول و قوه الهي در دادگاه روسياهي براي جريان مدعي اصلاحات ماند.منتها امروز من در آن موقعيت شغلي نيستم و وظيفه فعلي من روشنگري است كه طبعاً كوچكترين كوتاهي در اين زمينه نخواهم كرد.
¤ با توجه به ضيق وقت و جلسه اي كه بعد از اين مصاحبه داريد به صورت خيلي خلاصه و كوتاه بفرمائيد كه چه تحليل روشنگرانه اي درباره فتنه بعد از انتخابات داريد؟
- واقعاً در اين زمان كوتاه نمي توان حق مطلب را ادا كرد چون جريان فتنه صرفاً مربوط به مقطع زماني انتخابات نيست و مستلزم زمان بيشتري براي بيان آن است اما به عنوان مخلص كلام يك چيزي را به شما مي گويم و انتظار دارم كه حتماً از طرف من بنويسيد و مبسوط آن را مي گذاريم به مجالي ديگر و آن اينكه من به عنوان كسي كه بسياري از پرونده هاي افراد را به مقتضاي فعاليت و موقعيتي كه در نيروي انتظامي و موقعيتي كه در مقام رياست ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز داشتم به ضرس قاطع مي گويم، كساني كه با اين انقلاب و ولايت فقيه مخالفت مي كنند و براي زمين گير كردن نظام تلاش بيهوده مي كنند يا فساد اخلاقي دارند يا فساد مالي و يا آلوده به موادمخدر هستند و بسيار بسيار به ندرت پيدا مي شود كسي كه چنين مخالفت هايي را داشته باشد و در زندگي شخصي اش سالم باشد كه همانطور كه گفتم، اين بسيار نادر است.
اين را به عنوان جمع بندي بيش از هفت سال كار در نيروي انتظامي مي گويم و به پاي حرفم هم مي ايستم.
¤ يك سوالي دارم كه شايد پاسخ به آن مشوقي باشد براي پاسخ به سوال بعدي و آن اينكه اگر دلسوخته اي با اشاره به فجايع اخير بعد از انتخابات،مظلوميت رهبري و امام(ره) و ستمي كه در اين غائله به بسيجيان هميشه در صحنه و مردم وارد شد نعوذبالله نظام را متهم به بي عدالتي در برخورد با فتنه گران اصلي كند شما تا چه اندازه از اين نوع واكنش ناراحت مي شويد؟
- اينكه اين بي عدالتي به كليت نظام برگردد اصلاً قبول ندارم و معتقدم اينگونه بي عدالتي ها در صورت وجود به بدنه نظام برمي گردد نه كل نظام و طبيعي هم است چون در نظام اميرالمؤمنينن(ع) هم كه به عنوان عادل ترين فرد در حكومت داري شناخته مي شود اينگونه بي عدالتي ها در بدنه نظام اتفاق مي افتاد و حضرت(ع)، هم تذكر مي دادند و هم توبيخ مي كردند. دقيقاً همان كاري كه در حال حاضر رهبر معظم انقلاب مي كنند.
بنابراين نظام در كليت خودش عادلانه رفتار مي كند منتها در بدنه مشكل وجود دارد كه فرهنگ سازي،كادرسازي و به وجود آوردن آدم هاي خودساخته تنها راه درمان آن است.
¤ وقتي صحبت از حكومت عدل علي(ع) مي كنيم و نظام جمهوري اسلامي را با آن مقايسه مي كنيم تنها به يك بعد آن توجه داريم و آن روش ايجابي آن حضرت پس چرا به روش سلبي آن حضرت(ع) توجهي نمي شود پس «آهن گداخته» معروف ايشان كه بر دستان طمع كار برادرش «عقيل» نشانده شد كجاست؟! و چرا ما اين صحنه ها را در انقلابمان نمي بينيم؟
- چرا استفاده شده است.
¤ دستان طمعكار چه كساني را سوزانده است؟
- چرا استفاده شده است، خوب هم استفاده شده است و حتي شدت آن دستان عده اي را هم سوزانده است.دقيقاً همين اتفاقاتي را كه مشاهده مي كنيد (فتنه اخير) و جيغ و دادهايي را كه مي شنويد كه در شكل ها و در قامت هاي سياسي بروز و ظهور مي كند بازتاب سوزش همان آهن گداخته اي است كه مدتي است در دستان خيلي ها گذاشته شده است. چرا كه اگر چنين چيزي اتفاق نيفتاده بود ديگر نيازي به فتنه گري نبود.
¤ صحبت از مظلوميت بسيج و بسيجياني شد كه در اين اغتشاشات جان را در راه انقلاب اسلامي فدا كردند شهادت اين بسيجيان به دست ضدانقلابيون داخلي با شهادت بسيجيان در 8 سال دفاع مقدس چه تفاوتي دارد؟
- هيچ تفاوتي ندارد.
¤ همانطور كه شاهد هستيد متهمين اصلي شهادت بسيجيان و جنايت هايي كه در اين مدت رخ داده است كساني هستند كه آن نامه ساختارشكنانه را به رهبر معظم انقلاب نوشتند و با صدور بيانيه هاي تحريك آميز و حضور درخيابان ها اغتشاشات را مديريت كردند اين در حالي است كه عدالت علي(ع) مي گويد اين افراد نيز در كنار متهمين ديگر در دادگاه حاضر و بايد پاسخگو باشند چرا بسيج براي شهداي خود به رسم خونخواهي هم كه شده از اين افراد هيچگونه شكايتي تسليم قوه قضائيه نكرده است؟
- من كه در آن موقع مسئوليتي در بسيج نداشتم.
¤ الان كه داريد؟
- از روزي كه حكم فرماندهي را دريافت كرده ام مشغول سازماندهي بودم و اين موضوع را هم در دستور كار دارم.
مطمئن باشيد اين موارد را دنبال و شكايتمان را تسليم قوه قضائيه خواهيم كرد و نخواهيم گذاشت حق بسيجيان و مردم پايمال شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14