(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 21 دي 1388- شماره 19556
 

خاورميانه؛ كانون منازعه قدرت ها
گرايشات ضدآمريكايي در كشورهاي اسلامي
9 پرسش از عضو جنبش مقاومت اسلامي
حماس: آينده از آن ملت فلسطين است



خاورميانه؛ كانون منازعه قدرت ها

فريده شريفي
منطقه خاورميانه جزو مهمترين مناطق استراتژيك جهان است و هنوز هم نقش اصلي در معادلات منطقه اي و جهاني ايفا مي كند، وقوع جنگ هاي بين المللي و منطقه اي در رقابت قدرت هاي بزرگ در اين منطقه اهميت خاورميانه را دو چندان كرده است.
به گفته «بورديس فون لوهازن» ژنرال بازنشسته ارتش اتريش خاورميانه مركز دنياي قديم است مركزي كه در دل آن منطقه خليج فارس قرار دارد و به مركز مركزها شناخته مي شود، در اين منطقه فقط مسئله نفت نيست كه حائز اهميت است بلكه به دليل قرار گرفتن اقيانوس هاي پيراموني دسترسي به كل مناطق وجود دارد و اگر قدرتي در اين منطقه حاكم شود بر ديگر مناطق جهان هم اشراف خواهد داشت به همين جهت حساس ترين و استراتژيك ترين منطقه جهان به شمار مي آيد وهرگونه تحول در اين منطقه براي كل جهان تأثيرگذار خواهد شد.
از آن هنگام كه آمريكايي ها ناوهاي جنگي خود را به بنادر ژاپن گسيل داشتند سياست واشنگتن بر اين پايه استوار بوده كه مناطق نفوذ و پايگاه هاي نظامي در نقاط مختلف دنيا و از جمله خاورميانه ايجاد كند كه در مواقع ضروري بتواند به نفع مصالح و منافع خود از آنها استفاده كند، به موازات اين سياستگذاري، اتحاد جماهير شوروي سابق (روسيه فعلي) نيز در راستاي رقابت جهاني با آمريكا همين سياست را دنبال كرده و درصد افزايش نفوذ خود در مناطق استراتژيك جهان است. آمريكا و روسيه هر دو يك هدف را دنبال مي كنند ولي با روش ها و سياست هاي متفاوت. بنابراين هر قدرتي كه در اين مناطق استراتژيك مستقر گردد نه پشتيبان بلكه تهديدي براي ديگر كشورهاي منطقه به حساب مي آيد.
وقوع دو جنگ آمريكا در عراق و افغانستان و حضور نظامي اين كشور در خاورميانه مؤيد همين واقعيت است كه واشنگتن از منافع خاورميانه به اين راحتي ها نخواهد گذشت. روسيه هم در تأمين منافع خود در خاورميانه دست كمي از آمريكا ندارد.
از زمان رياست جمهوري «ولاديمير پوتين» حساسيت اين منطقه دو چندان شد و روسيه احساس كرد امنيتش در گرو امنيت خاورميانه است و خواستار نقش جدي تري در معادلات اين منطقه شد و تلاش كرد كه از قافله رقابت با آمريكا عقب نماند.
به جز مسائل اقتصادي و سياسي روسيه كه شديدا تحت تأثير مسائل منطقه اي است روسيه 20 ميليون مسلمان در نوارجنوبي مخصوصا در بخش قفقاز شمالي دارد كه بسياري از اين مسلمانان خود را عضو امت جهاني اسلام مي دانند و هرگونه مسائل و مشكلات جهان اسلام بر آنها تأثير فراوان مي گذارد.
به همين دليل روسيه مي كوشد با كشورهاي خاورميانه نظير ايران، سوريه، عربستان، مصر، اردن، قطر و امارات روابط متوازني داشته باشد تا احساسات مذهبي و نيز سياست هاي احتمالي حمايتي از ناحيه اين كشورها نسبت به اتباع مسلمان و جمهوري هاي مسلمان نشين تقويت نگردد و همچنان اين مناطق مسلمان نشين را در كنترل خود داشته باشد.
طبق اين ديدگاه همانگونه كه چون ايران و سوريه براي روسيه داراي اهميت است برقراري مناسبات با دول محافظه كار و سني مذهب خاورميانه نظير عربستان، قطر، امارات و اردن نيز از اولويت ويژه در سياست خارجي آن كشور برخوردار است.
البته روسيه همچنان كه متحدان عرب خود را حفظ مي كند با اسرائيل نيز همكاري هايي دارد و شايد به دليل اين است كه 15 تا 20 درصد جمعيت روس زبان در اسراييل زندگي مي كنند.
از سوي ديگر، روسيه سعي دارد كه روابط خود را با حماس نيز حفظ كند زيرا برخلاف آمريكا كه حماس را يك گروه تروريست مي داند معتقد است كه داشتن كانال ديپلماتيك با حماس خيلي مهم است.
به گفته تحليلگران روسيه با ارايه پيشنهاد براي حل منازعه خاورميانه تلاش دارد براي خود وجهه بين المللي كسب كند.
به همين دليل وقتي اجلاس آناپوليس كه به پيشنهاد آمريكا برگزار شد، موفقيتي دربرنداشت مسكو پيشنهاد كرد اجلاسي ديگر در اين كشور برگزار شود تا راه حلي براي صلح خاورميانه درنظر گرفته شود.
در واقع روسيه مي خواست به آمريكا نشان دهد كه اين فقط آمريكايي ها يا فرانسوي ها نيستند كه در روند خاورميانه مهم هستند بلكه روسيه هم به همان اندازه آنها دراين روند مهم هستند.
بدون ترديد مي توان گفت كه سطح ارتباط روسيه با مسائل خاورميانه به ميزان زيادي به سطح روابط آمريكا با اين منطقه و در واقع به رقابت اين دو كشور بستگي دارد.
همانگونه كه واشنگتن بدون رعايت منافع روسيه وارد منطقه پيراموني و حياط خلوت اين كشور شده و به تقويت و حمايت از رژيم هاي ضدروسي همچون گرجستان مي پردازد روسيه نيز مي كوشد تا با تقويت و حمايت از دولت هايي همچون ايران، سوريه و جنبش مقاومت اسلامي حماس در برابر نفوذ آمريكا نوعي موازنه برقرار كند.
از سوي ديگر، روسيه با بهره گيري از فرصتي كه به واسطه افزايش احساسات ضدآمريكايي در منطقه به دليل اقدام نظامي در عراق و افغانستان ايجاد شده در تلاش است تا با نزديكي با ديگر دول عرب مانند عربستان، قطر، مصر، اردن و امارات تصوير بين المللي خود را نزد جوامع اسلامي بهبود بخشد.
درهمين راستا آمريكا نيز مي كوشد براي كاهش نفوذ روسيه در منطقه با كشورهاي عربي و جهان اسلام روابط خوبي برقرار كند. تلاش براي حل اختلاف با سوريه، نزديكي مناسبات با لبنان، سفرهاي پي درپي مقامات آمريكايي به خاورميانه دقيقا در همين زمينه صورت مي گيرد.
هرچند روابط رژيم صهيونيستي با آمريكا پس از روي كار آمدن باراك اوباما به سردي گراييده است ليكن تحليلگران معتقدند اوباما مي كوشد با فشار وارد كردن بر رژيم نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در دل فلسطينيان جايي باز كند و آنان را به از سرگيري مذاكرات ترغيب كند تا حل بحران خاورميانه را براي خود امتيازي به حساب آورد و روسيه را از ميدان رقابت خاورميانه خارج سازد.
درهر صورت منازعات در خاورميانه ميان روسيه و آمريكا پنهان و آشكار همچنان ادامه دارد و هريك مي كوشد جايگاه خود در منطقه را تثبيت كند.
اينكه آيا روسيه مي تواند روياهاي گذشته خود را در منطقه پياده كند موضوعي است كه تحولات آينده آن را نشان خواهد داد.

 



گرايشات ضدآمريكايي در كشورهاي اسلامي

كتاب جديد جيم اسكيوتو، تحت عنوان «مخالفان ما، چهره جديد دشمنان ما در جهان اسلام» با هدف گشودن صفحه جديد به سوي جهان اسلام، همزمان با دور جديد رياست جمهوري آمريكا، وارد بازار شد.
كتاب اسكيوتو دو ويژگي مهم دارد: ويژگي اول، رويكرد كارشناسانه كتاب است و ديگر اينكه، چون نويسنده در بيش از 40 كشور، كه غالب آنها دولت هاي اسلامي هستند، گذرانيده است، كتاب وي شاهدي بر حوادث جاري در اين مناطق نيز مي تواند باشد.
نويسنده كتاب، ضمن مروري سريع بر تجارب شخصي خود، كه نتيجه حضور در مناطق جنگي و مشاهده است، به وقايعي اشاره مي كند كه در برابر چشمانش به وقوع پيوسته، تا تأكيدي باشد بر اين مدعا كه موج افزايش نفرت از آمريكا در هشت كشور اسلامي را به اين اقدامات آمريكا ربط مي دهد.
اسكيوتو به عنوان يك آمريكايي مي گويد پيش از سفر به كشورهاي عربي، مانند ساير آمريكايي ها، اين عقيده را داشت كه موج نفرت از آمريكا تنها در ميان عناصر تندروي اسلامي افزايش يافته است، ولي اكنون پس از سفر به بسياري از كشورهاي اسلامي و انجام مصاحبه هاي متعدد با گروه هاي مختلف مسلمان ، اين اعتقاد وي عوض شده است.
نويسنده نتيجه مهمي از گفت وگوهاي خود ارائه مي دهد و مي گويد: نفرت ريشه دار نسبت به آمريكا و تداوم اين نفرت، تنها در بين جريان هاي تندرو وجود ندارد، بلكه حتي ميان مسلمانان ميانه رو و مسيحيان نيز به چشم مي خورد. جيم اشاره مي كند كه به جز همپيمانان آمريكا و دانشجوياني كه به دموكراسي آمريكايي گرايش دارند، تمام كساني كه وي با آنها گفت وگو كرده است، با وجود اختلافات زباني، نژادي و طبقاتي، همگي همفكر و همصدا داراي گرايش هاي ضدآمريكايي ريشه دار و عميق هستند.
كتاب جيم، به اين حقيقت از نظر وي، ناخوشايند مي پردازد كه اين فكر كه آمريكا به دنبال نابودي اسلام است، به جريان اصلي در بسياري از كشورهاي جهان تبديل شده است و اين مسئله نشان مي دهد كه «دشمنان آمريكا» تنها گروه هاي متعصب و تندروي فكري نيستند، بلكه در بسياري موارد شامل طبقات متوسط و دانش آموختگان هم مي شود.
به اعتراف جيم، دشمنان آمريكا تنها افراد مسن نيستند، بلكه بسياري از آنها را جوانان وافراد كم سن و سال تشكيل مي دهند.
نويسنده در ادامه، به مسئله گسترش دشمني با آمريكا و پيوستن بسياري از جنبش هاي مخالف به اين جريان مي پردازد. جريان هاي مخالف آمريكا عقيده دارند كه دولت اين كشور، دولت سلطه گر و به دنبال نابودي استقلال سياسي دولت هاي اسلامي و نيز كشورهاي داراي جمعيت اكثريت اسلامي است.
نمونه هاي نفرت
نويسنده در فصل اول كتاب به معرفي دولت اردن و جريان هاي داخلي مخالف دولت اين كشور مي پردازد. اردن كشوري هم مرز با رژيم صهيونيستي است و به عنوان هم پيمان و پشتيبان سياست هاي ضداسلامي آمريكا در منطقه شناخته شده است. همين مسئله سبب جذب افراد بسياري درداخل اردن به جريان هاي ضدآمريكايي شده است.
جيم در فصل دوم، حزب الله لبنان را مورد توجه قرار داده و به تكميل ديدگاه خود مي پردازد؛ اينكه چگونه حزب الله به شكل داوطلبانه گروه هاي مختلف جامعه لبناني را در جريان جنگ سال 2006 در برابر رژيم صهيونيستي (جنگ 33روزه) به خود جذب كرده، ازجمله مسايلي است كه در اين بررسي موردتوجه قرار گرفته است.
نويسنده به منظور نشان دادن ميزان همدلي وهمراهي گروه هاي مسلمان و مسيحي لبنان با حزب الله و احساسات ضدآمريكايي در اين كشور، عنوان فصل سوم را «مسيحيان لبنان در خدمت حزب الله» قرار داده است.
در خاورميانه، هر حامي آمريكا، در درجه اول خائن به دين خود و در درجه دوم خائن به كشور خود دانسته مي شود و جهاد و مقاومت عليه آمريكا، يك وظيفه ديني الزامي است و اين احساس به ويژه، بعد از جنايات آمريكا در زندان ابوغريب عراق بيشتر شد، كه مبحث فصل چهارم را تشكيل مي دهد.
نويسنده درفصل پنجم كتاب، به ايران به عنوان دولتي مي پردازد كه با استفاده از سياست هاي خود در قبال آمريكا، توانسته است افكار عربي و اسلامي را جذب خود كند.
اين امر نتيجه ايستادگي ايران مقابل سياست هاي آمريكاست، لذا بسياري معتقدند ايران قهرماني است كه آرزوهاي كشورهاي اسلامي را در بي ثمر كردن اهداف آمريكا برآورده مي سازد.
مسلمانان، اختلافات قبيله اي و مذهبي را نه تنها مانعي در برابر يكپارچگي در قبال سياست هاي آمريكا نمي دانند، بلكه دشمني با آن را انگيزه اي جهت اتحاد براي ياري دينشان مي دانند.
نويسنده در فصل ششم كتاب تحت عنوان «بغداد به بيرمنگهام خواهد آمد» مي گويد كه چگونه مي توان حملات خشونت آموزي كه اكنون در بغداد جريان دارد، را به بيرمنگهام انگليس منتقل كرد. اين ذهنيت برخي از مسلمانان است.
جيم توضيح مي دهد كه هرگز تصور نمي كرده است تروريسم آن هم به دست خود انگيسي ها، بتواند به مهم ترين مناطق اين كشور راه پيدا كند. منطقه اي كه تا پيش ا زاين حادثه، به «منطقه خالي از تروريسم» معروف بوده است.
جيم فصل هاي هفت و هشت را به افغانستان و پاكستان اختصاص داده است. وي در اين فصول مي كوشد تجربيات خود را به شكل كاملي ارائه دهد.
اسكيوتو، در پايان اين كتاب، «باراك اوباما» رئيس جمهور آمريكا، را به گشودن پنجره جديدي به روي جهان اسلام دعوت مي نمايد و بر ضرورت بازنگري در سياسيت خارجي آمريكا در قبال جهان اسلام تأكيد مي كند.
منبع: خبرگزاري فارساشاره
محافل آمريكايي باتوجه به افزايش گرايشات ضدآمريكايي در كشورهاي اسلامي و بسياري از كشورهاي جهان، سعي كرده اند تا ضمن ريشه يابي اين احساسات، راه هاي جلوگيري از گسترش آن را در جهان بررسي كنند. متن ذيل معرفي كتاب «جيم اسكوتيو» نويسنده آمريكايي است كه به بررسي اين پديده در جهان اسلام مي پردازد.
سرويس خارجي

 



9 پرسش از عضو جنبش مقاومت اسلامي
حماس: آينده از آن ملت فلسطين است

اشاره
«عزت الرشق» عضو دفتر سياسي جنبش مقاومت اسلامي فلسطين حماس در رابطه با آخرين تحولات فلسطين با مركز اطلاع رساني فلسطين گفت وگويي انجام داده كه متن اين مصاحبه پيش روي شماست.
سرويس خارجي
¤ با توجه به نشست شوراي مركزي سازمان آزادي بخش فلسطين جنبش حماس نتايج اين نشست را چگونه ارزيابي مي كند؟
بي ترديد محمودعباس رئيس غيرقانوني تشكيلات خودگردان فلسطين و گروه اسلو و جريان خيانت پيشه در برنامه ها و طرح ها و اقدامات و مواضع خود دچار نوعي سرگرداني و بلاتكليفي هستند و تمديد دوره فعاليت پارلمان و مؤسسات تشكيلات خودگردان ازسوي شوراي مركزي ساف كاري غيرقانوني است. البته بايد به اين مسئله نيز اشاره كنم كه شوراي مركزي ساف اصلا فاقد صلاحيت و اختيارات لازم است؛ چرا كه آن نسخه اي مختلط و متشكل از كميته اجرايي و شوراي مركزي است و هيچ قدرت و اختياراتي براي انحلال و يا تمديد دوره فعاليت پارلمان ندارد. پس بايد توجه داشت كه از يك طرف دوره رياست قانوني اين شورا از مدتها پيش به پايان رسيده است و از سوي ديگر، براساس قانون اساسي فلسطين پارلمان تا زمان انتخاب پارلمان جديد و اداي مراسم تحليف قانوني به فعاليت خود ادامه داده و اختيارات آن محفوظ مي ماند. بنابراين پارلمان نيازي به تمديد دوره قانوني فعاليت ازسوي هيچ طرفي ندارد و ازطرف ديگر، هيچ كس قدرت و صلاحيت انحلال آن را نيز ندارد و شوراي مركزي به هيچ وجه صلاحيت و اختيار انحلال مجلس قانونگذاري را ندارد.
اما در ارتباط با تمديد دوره رياست محمودعباس ازسوي شوراي مركزي سازمان آزادي بخش فلسطين نيز بايد بگويم كه اين شورا صلاحيت و اختيار انجام چنين كاري را ندارد؛ چرا كه دوره قانوني رياست عباس بر تشكيلات خودگردان از يك سال پيش تمام شده است و اختيارات وي از لحاظ قانوني و حقوقي از او سلب شده است و شوراي مركزي نه مي تواند دوره رياست وي را تمديد كرده و نه اختيارات رئيس تشكيلات خودگردان را به رئيس كميته اجرايي ساف محول كند و اين مسئله خلاف قانون است. از همين رو، ما در همين جا اعلام مي كنيم كه اين اقدامات آنها جز مانور و حركات نمايشي چيز ديگري نمي تواند باشد و هيچ نتيجه اي را براي آنها در پي نخواهد داشت؛ چرا كه ما مشروعيت آنها را قبول نخواهيم كرد و محمود عباس و پست رياست تشكيلات خودگردان و گروه اسلو همچنان نامشروع باقي خواهدماند و چاره اي جز پذيرش آشتي ملي و برگزاري انتخابات پس از تحقق توافق ملي ندارند.
آيا احتمال مي دهيد كه عباس بر روي درخواست خود براي برگزاري انتخابات به صورت يكجانبه اصرار و پافشاري داشته باشد؟ دراين صورت جنبش حماس چه واكنشي را از خود نشان خواهد داد؟
آنها درنشست شوراي مركزي ساف خواستار برگزاري يكجانبه انتخابات نخواهندشد؛ چرا كه آنها يكبار اين طرح خود را مطرح كردند كه با شكست مواجه شد و پس از اينكه محمودعباس خواستار برگزاري يكجانبه انتخابات رياستي و پارلماني بدون تحقق آشتي ملي و بدون موافقت جنبش حماس شد، وادار به عقب نشيني از اين درخواست خود وتعويق انتخابات به آينده شد. ما مي گوييم كه به انتخابات به عنوان راهكاري دمكراتيك براي انتقال مسئوليت اعتقاد داريم، اما اين انتخابات نبايد ازسوي يك طرف تحميل شده و يا بدون تحقق توافق ملي ميان گروه هاي فلسطيني برگزار شود، بلكه بايد به عنوان بخشي از آشتي ملي گروههاي فلسطيني و نه جايگزيني براي آن مطرح باشد؛ چرا كه برگزاري انتخابات در شرايط ناشي از شكاف داخلي به معناي طولاني تر شدن مدت اين شكاف از جنبه هاي سياسي و جغرافيايي است.
بحث آشتي ملي و مذاكرات در اين زمينه به كجا رسيده است؟
جنبش حماس چه در گذشته و چه در حال حاضر از مسئله آشتي ملي استقبال كرده است، اما متأسفانه طرف مقابل متشكل از محمود عباس و اطرافيان وي با آشتي ملي موافق نيستند و موانع زيادي بر سر راه آن قرار مي دهند. از سوي ديگر، برادران مصري كه مسئوليت نظارت بر آشتي ملي را بر عهده دارند در حال حاضر شروطي را براي امضاي طرح پيشنهادي قاهره در زمينه آشتي ملي بر جنبش حماس وضع مي كنند و در عين حال از پذيرش خواسته هاي اين جنبش سرباز مي زنند و اين غيرقابل قبول است؛ چرا كه حماس ملاحظاتي را براي طرح آشتي ملي مطرح كرده است و برخي اصلاحات و اضافات صورت گرفته در طرح پيشنهادي قاهره خارج از چارچوب توافقات صورت گرفته ميان طرف هاي فلسطيني ذي ربط در زمينه آشتي ملي هستند و برخي مسائل بدون توافق گروه هاي فلسطيني و يا به صورتي متفاوت نسبت به توافقات صورت گرفته در طرح مذكور گنجانده شده اند و بندهاي ديگري نيز حذف شده اند. با وجود اين، جنبش حماس تنها برخي ملاحظات را در مورد طرح آشتي ملي مطرح كرده است و هيچ كس نمي تواند بدون اعمال خواسته هاي آن خواستار امضاي اين طرح شود؛ چرا كه حماس جنبشي بزرگ و داراي پايگاه مردمي گسترده در ميان ملت فلسطين است و بايد با آن براساس احترام برخورد شود. ما نيز متقابلا براي طرف مصري و برادران خود در قاهره احترام قائل هستيم، اما اين مسئله نمي تواند دليلي باشد كه قاهره با استفاده از آن سعي در تحميل طرح خود به طرف هاي ذي ربط و يا جنبش حماس داشته باشد.
موضع حماس در مقابل مذاكرات بي نتيجه سازش چيست؟
مذاكرات و راهكار سازش عملا به بن بست رسيده است و البته اين مسئله براي ما جاي تعجب ندارد؛ چرا كه از آغاز بر اين مسئله تأكيد كرده ايم كه مذاكرات سازش بيهوده است و هيچ نتيجه اي را براي طرف فلسطيني به دنبال نداشته و باعث احقاق حقوق آنها نخواهد شد. ما از آغاز اين مسئله را اعلام كرده بوديم؛ چرا كه با ماهيت طرف صهيونيستي آشنا هستيم و مي دانستيم كه تل آويو هيچگاه حاضر به بازگرداندن حقوق فلسطينيان نخواهد شد، بلكه همان طوري كه حقوق ملت فلسطين به زور سلب شده است، بايد از راه زور و قدرت نيز پس گرفته شود. گروه اسلو در مدت اخير سيلي هاي سختي را از طرف مقابل خورده است كه مصاديق آن را مي توان در مخالفت نتانياهو با تعليق شهرك سازي و تأكيد وي بر تداوم اين روند و از سوي ديگر، عقب نشيني آمريكا از مواضع خود و حمايت از موضع رژيم صهيونيستي در اين زمينه مشاهده كرد كه در كل به تضعيف هر چه بيشتر گروه اسلو منجر شده است و آنها مجبور هستند كه علاوه بر امتيازدهي هاي گذشته، اكنون نيز برخي امتيازات را به طرف صهيونيستي واگذار كنند. گروه اسلو در حال حاضر به بن بست مذاكرات سازش اعتراف كرده است و از همين رو، ما از آنها مي خواهيم كه اين مسئله را با صداقت و صراحت تمام با ملت فلسطين در ميان بگذارند و برنامه سياسي ديگري را به جاي برنامه قبلي شكست خورده خود در پيش گيرند. آنها نبايد در حالت سرگرداني باقي بمانند و محمود عباس نمي تواند مذاكرات بيشتر را به عنوان گزينه جايگزين مذاكرات شكست خورده انتخاب كند. ملت فلسطين ملتي مبارز و جهادگر است و نبايد عباس و گروه وي بر مذاكره و سازش با طرف صهيونيستي تأكيد كنند و بايد گزينه جايگزيني به جاي اين راهكار شكست خورده اتخاذ كنند. از سوي ديگر آنها بايد از راهكارهاي ديگري مانند راهكار مقاومت استفاده كنند و ما در جنبش حماس اعلام مي كنيم كه درصدد اعلان طرح جديدي به منظور نجات فلسطين از وضعيت كنوني و اجماع گروه هاي فلسطيني بر روي برنامه اي ديگر هستيم كه نيازهاي سياسي و خواسته هاي ملت فلسطين را تأمين كرده و ستون مقاومت و پايداري و عامل وحدت شهروندان فلسطيني در مقابل چالش هاي پيش روي خود باشد. ما معتقديم كه نبايد بيش تر از اين سعي در مذاكره و اتلاف وقت داشته باشيم، اما سؤال اين است كه آيا واقعا اين گروه از حوادث پيش آمده درس عبرت خواهند گرفت؟ من معتقدم كه اراده محود عباس و گروه اسلو ضعيف تر از آن است كه از اين راه دست بردارند، بلكه به رغم به بن بست رسيدن مذاكرات آنها همچنان منتظر خواهند ماند كه خود را به كاروان مذاكرات ملحق كنند و منتظر اشاره آمريكا براي بازگشت بر سر ميزه مذاكره و تداوم مذاكرات خواهند ماند. از همين رو ما اميدي به تغيير شيوه آنها نداريم و مي دانيم كه آنها كاملا به رژيم صهيونيستي چشم اميد بسته اند و منافع آنها با اين رژيم گره خورده است. به عبارت ديگر ما اميدي به بازگشت آنها از راه بن بست خود و انتخاب راه جديد نداريم
آخرين تحولات صورت گرفته در مورد مسئله تبادل اسيران چيست؟
مذاكرات جدي و حساسي در اين زمينه در جريان است، اما ما بنا به مصلحت سعي مي كنيم از ذكر جزئيات اين مذاكرات و نتايج حاصل شده خودداري كنيم و نمي خواهيم با اظهار نظرهاي متعدد در رسانه هاي گروهي باعث شويم ضربه اي به اين مسئله وارد شود. واقعيت اين است كه برخي طرف ها سعي در ماهيگيري از آب گل آلود دارند و مي خواهند در روند قرارداد مذكور مانع تراشي كنند. حتي برخي طرف هاي داخلي از جمله گروه اسلو سعي در اعمال فشار عليه رژيم صهيونيستي براي تعويق مبادله دارند و نمي خواهند اين قرارداد و دستاورد تاريخي به دست جنبش حماس رقم بخورد. من خودم با توجه به حضورم در كادر رهبري جنبش حماس از جزئيات اين مسئله اطلاع دارم، اما نمي خواهم درباره جزئيات اين مسئله اظهار نظر كنم. ما نمي خواهيم احساسات و درد و رنج هاي اسرا و خانواده هاي آنها را ناديده بگيريم، اما سعي مي كنيم با صبر و حوصله در اين مسئله مبادله اي شرافتمندانه را به انجام برسانيم و اطمينان مي دهيم كه گلعاد شاليت نظامي صهيونيستي اسير جنبش حماس در نوار غزه جز در سايه مبادله شرافتمندانه اسراي فلسطيني رنگ آزادي را نخواهد ديد.
آيا مي توان گفت كه اين قرارداد در آينده نزديك نهايي خواهد شد؟
ما تلاش خود را در اين زمينه انجام مي دهيم، اما هنوز برخي مسائل وجود دارد كه نيازمند پيگيري و حل هستند و تاكنون خيره سري هاي اسرائيل در برابر خواسته هاي جنبش حماس مانع از تحقق مبادله شده است، ولي ما صبرمان زياد است و سعي مي كنيم با تأني و حوصله در اين زمينه مبادله بهتري انجام دهيم.
جنبش حماس بيست ودومين سالگرد تأسيس خود را جنش گرفت، كارنامه حماس پس از اين 22سال را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
فلسفه اصلي تأسيس جنبش حماس براساس پيروزي و آزادسازي سرزمين فلسطين و حفظ كرامت ملت فلسطين و اخراج اشغالگران از سرزمين فلسطين شكل گرفته است. زماني كه جشن حماس در 22سال پيش تأسيس شد جهاد و مقاومت و مبارزه عليه دشمن صهيونيستي و آزادي سرزمين فلسطين را در رأس اهداف و اولويت هاي خود قرارداد و از همين رو، در بيست ودومين سالگرد تأسيس اين جنبش، جهاد و پايداري و دستاوردهاي عظيم و محبوبيت مردمي بالاي آن در ميان ملت فلسطين و ديگر ملت هاي عربي و حتي آزادگان سراسر جهان را به خود جنبش و ملت فلسطين و امت هاي عربي و اسلامي تبريك عرض مي كنيم. حماس در طول اين سال ها اقدامات مهمي را انجام داده است و بزرگترين رهبران اين جنبش جان خود را در راه دفاع از وطن فدا كرده اند و چنين جنبشي مطمئنا به حيات خود ادامه داده و در نهايت به پيروزي خواهد رسيد. حماس با دفاع از حقوق ملت فلسطين و مخالفت با هر گونه امتيازدهي در زمينه حقوق ملت و خون شهدا كارنامه درخشاني از خود نشان داده و باعث حفظ آرمان فلسطين و مانع از كوتاهي در زمينه دفاع از حقوق و اصول شده و در حالي كه برخي گروه ها راه مقاومت را ترك كرده اند و محمود عباس با افتخار از مخالفت خود با مقاومت و حتي مقاومت با استفاده از سنگ سخن مي گويد اين جنبش به راهكار مقاومت اعتبار بخشيده و همچنان پرچم مقاومت را برافراشته نگهداشته است. در فرهنگ اين جنبش هيچ انساني نمي تواند عرصه مقاومت را خالي كند و در واقع ما ادامه دهنده راه شيخ عزالدين قسام هستيم كه شعار «سرانجام اين جهاد پيروزي و يا شهادت است» را سر مي داد. ما به جهاد خود ادامه خواهيم داد و معتقديم كه اين راه بايد تا پيروزي به اذن خداوند ادامه يابد. جنبش حماس امروزه بايد به ملت خود كه از حمايت آن دست برنمي دارند، افتخار كند؛ چرا كه اين ملت علاوه بر حمايت همه جانبه و گسترده از آن، مشروعيت مبارزه و جهاد و حتي مشروعيت قانوني را نيز به آن هديه كرد. اين جنبش همچنين به روابط حسنه خود با بسياري از كشورهاي عربي و اسلامي افتخار مي كند و در نتيجه اين جنبش نماد اميد و اراده ملت فلسطين است؛ اميد 6ميليون آواره فلسطيني براي بازگشت به سرزمين خود و اين در حالي است كه گروه اسلو سعي در امتيازدهي در زمينه حق بازگشت دارد. اين جنبش نماد اميد ملت فلسطين به آزادسازي سرزمين خود است و اين در حالي است كه گروه رام الله اقدام به مبادله اراضي در مناطق مختلف مي كند. جنبش حماس كمر همت به دفاع از قدس و مسجد مبارك الاقصي بسته است و اين در حالي است كه گروه اسلو سعي در امتيازدهي در اين زمينه دارد و هيچ اهتمامي به مشكلات و چالش هاي پيش روي اين اماكن مقدس نمي دهد.
چشم انداز آينده جنبش حماس را چگونه مي بينيد؟
آينده براي جنبش حماس حكم تحقق دستاوردها و پيروزي هاي بيشتر را دارد و از سوي ديگر باعث حمايت بيشتر ملت فلسطين از اين جنبش و در مقابل حمايت آن از شهروندان فلسطيني و خدمت رساني بهتر به آنها خواهد شد. حماس سعي در پررنگ تر كردن نقش امت در دفاع از مقاومت و پايداري ملت فلسطين و توسعه اين نقش به منظور سهيم كردن امت در جنگ واقعي با دشمن صهيونيستي دارد؛ چراكه اين منازعه تنها به ملت فلسطيني مربوط نمي شود، بلكه منازعه تمامي امت اسلام است و ما در جنبش حماس و فلسطين از تمامي امت دفاع مي كنيم و در واقع اولين باروي قلعه امت هستيم. ما به حول و قوه الهي به پيروزي خود مطمئن هستيم؛ به ويژه اينكه گزينه هاي ديگر به شكست انجاميده و در همين حال راهكار مقاومت و دفاع از سرزمين فلسطين و حق بازگشت و ديگر حقوق فلسطينيان همچنان كارآمدي خود را حفظ كرده است و ما بارديگر بر پايبندي خود به اصول و حقوق خود و دفاع از سرزمين فلسطيني تأكيد مي كنيم و مطمئنيم كه دست ياري خداوند با ما و ملت فلسطين خواهد بود.
آيا ممكن است روزي ببينيم كه جنبش حماس بر سر ميز مذاكراه با دشمن صهيونيستي و يا آمريكا به عنوان طرف ميانجي و يا هر ميانجي ديگري بنشيند؟
جنبش حماس تنها مخالف مذاكره با طرف صهيونيستي است، اما از ديدار و مذاكره با هر طرف ديگري حتي آمريكا ابايي ندارد، اما در عين حال به دنبال ديدار و مذاكره با آمريكا نمي دود. آنها مي دانند كه حماس يك واقعيت موجود در سرزمين فلسطين است و هركسي مي خواهد نقشي در جامعه فلسطيني ايفا كند، نمي تواند نقش اين جنبش در فلسطين را ناديده بگيرد. اين جنبش هيچ منعي براي ديدار با كشورهاي مختلف ازجمله كشورهاي اروپايي و آمريكا نمي بيند، اما حاضر به مذاكره با اشغالگران صهيونيست نيست؛ چرا كه نمي توان با طرف اشغالگر و دشمن خود برسر يك ميز نشست.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14