(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 29 دي 1388- شماره 19563
 

تابلوهاي ناهماهنگ بخشي از آلودگي بصري در شهرها
مسئوليت يا پاسخگويي پاسخگويي تنها با بصيرت و آگاهي ممكن است



تابلوهاي ناهماهنگ بخشي از آلودگي بصري در شهرها

ناهيد جعفرپور كامي
خيلي سال قبل زماني كه شهرها كوچكتر بودند و مغازه ها اندك، معمولاً تابلويي بالاي محل كسب و كار نصب نمي شد. همه از شغل همديگر خبر داشتند و اساساً بازارها آنقدر بزرگ ومتنوع نبودند كه نيازي به تبليغ وتابلو وجود داشته باشند. با گذشت زمان مشاغل بيشتر و پيچيده تر شدند، شهر گسترش پيدا كرد و رقابتها شدت گرفت. بعدها بعضي مغازه ها حرفه و نام خود را روي تخته اي نوشتند و بالاي درآويختند و اندكي بعد تابلوهاي پلاستيكي و نئون و امروزه، تابلوهاي فلكسي فيس و كامپوزيت به اماكن كسب و كار اضافه شدند.
وقتي شهروندان در ترافيكي از خيابان هاي اصلي و پررفت وآمد به دام مي افتند وقت خود را با خيره شدن به مغازه و تابلوهاي رنگارنگشان مي گذرانند. آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد چرا در بسياري از معابر تابلوهايي ناهماهنگ و خارج از نظم كلي ديده مي شوند و چرا قسمت زيادي از آلودگي بصري خيابان هاي تجاري مربوط به همين تابلوهاست كه مدت هاست صاحبانشان آنها را فراموش كرده اند؟
به سراغ اداره زيباسازي شهرداري رفتيم و با داود مرادي كارشناس تابلو گفت وگو گرديم.
مرادي از طرح هاي اداره زيباسازي براي بهبود سيماي شهر و اقدامات لازم در اين باره گفت و اظهار اميدواري كرد در درازمدت با اعمال قوانين، وضعيت تابلوهاي تجاري بهبود پيدا كند.
وي در خصوص شروع ساماندهي تابلوها گفت: از سال 1380 موضوع رسيدگي به تابلوهاي مغازه ها در سازمان زيباسازي مورد تاكيد قرار گرفت و قوانين جديد به همراه كارشناسي هاي مورد نياز تدوين شدند. از سال 86 ساماندهي تابلوها به طور جدي آغاز شد و حالا پرونده كاملي از واحدهاي تجاري و مغازه ها در اداره زيباسازي موجود است كه وضعيت تابلوها را نشان مي دهد. با شروع طرح ناحيه محوري، نسخه اي از اين پرونده ها به نماينده زيباسازي مستقر در ناحيه تحويل داده شد تا امور مربوط از طريق نواحي دنبال شود.
داود مرادي در ادامه افزود: بيشتر مغازه داران مي دانند كه تابلو قوانيني دارد و بايد براي آن عوارض سالانه پرداخت شود. اگر هم كسي بخواهد حرفه اي را به تازگي شروع كند با پرس وجو از همسايه ها اين اطلاعات را بدست مي آورد. همانطور كه براي صدور مدارك كسب و كار بايد از شهرداري استعلام كرد و مراحل اداري را طي كرد براي نصب تابلو جديد هم بايد مداركي را به زيباسازي ارائه كرد. علاوه بر اينها حدود 60 درصد از واحدهاي تجاري، كليه مراحل اداري را طي و مجوز تابلو تا پايان امسال دريافت كرده اند.
كارشناس تابلو با اشاره به رسيدگي به وضعيت مغازه هاي مختلف گفت: ابتدا نامه اي براي آنها فرستاده مي شود و در آن اطلاع مي دهيم كه به دليل نصب تابلو غيرمجاز يا عدم پرداخت عوارض به شهرداري مراجعه كنند. چند بار اخطار كتبي داده مي شود و گاهي اوقات مأموران شهرداري حضوراً براي صحبت كردن با مالك به محل مي روند. اين اخطارها مجموعاً 2، 3ماه طول مي كشد و در نهايت تابلو غيرمجاز را جمع آوري مي كنيم.
مرادي درخصوص پرداخت نكردن عوارض و جمع آوري تابلوها اشاره كرد: موارد بسيار زياد هستند كه اصولاً اينگونه فعاليت ها غيرقانوني هستند. مثلاً با پايان كار، واحد مسكوني آپارتمان طبقه اول را تبديل به مغازه يا دفتر شركت كرده اند يا اينكه مجوز كسب از اتحاديه را ندارند. وقتي مدارك ناقص شد، پرداخت عوارض فايده اي ندارد.
وي درمورد اينكه خيلي از مغازه ها دائم تغيير شغل مي دهند و در يك سال چند بار دست به دست مي شوند و همچنين درخصوص عوارض پرداخت آنان خاطرنشان كرد: ما پلاك ثبتي واحد تجاري را جريمه مي كنيم. مسئوليت اين پلاك با مالك است. اگر مالك واحد را اجاره داده بود بايد مدارك مربوط به اجاره نامه را ارائه كند و اگر اجاره غيرقانوني يا ثبت نشده بود بازهم مالك موظف به پرداخت است. معمولاً كسي كه مي خواهد كسب و كاري را در محل جديدي شروع كند از شهرداري مفاصا حساب مي گيرد. عوارض تابلو هم مانند ساير ماليات ها در برگه اي كه اداره درآمد مي دهد درج مي شود. الآن كليه پرداختها در اداره درآمد متمركز است و از اين طريق مي توان بدهكار قبلي را پيدا كرد.
كارشناس تابلو عوارض تابلوها را براساس برخي موارد عنوان كرد و گفت: برخلاف تصور رايج، اداره زيباسازي، مقدار عوارض را مشخص نمي كند. كارشناس ما با مراجعه به محل و بررسي مدارك ملك 3عنصر اصلي را ثبت مي كند. جنس تابلو، نوع خيابان از ديدگاه تجاري بودن و ابعاد و محل نصب تابلو. در اين خصوص نيز اداره درآمد است كه عوارض را براساس اين اطلاعات مشخص مي كند. ولي بايد گفت بعضي از تابلوهاي بسيار بزرگ و گرانقيمت تر كه بر بام ساختمانها نصب مي شود، ماليات بسيار بيشتري نسبت به تابلوهاي معمولي سردر مغازه ها دارند.
به طور كلي تابلوها دو دسته اند: تابلوهاي كاربردي كه تابحال درمورد آنها صحبت مي كرديم و شهرداري و اخيراً ناحيه شهري روي آنها نظارت مي كند و تابلوهاي تبليغاتي كه معرف مارك خاصي اند. تابلوهاي تبليغاتي از طريق سازمان زيباسازي مجوز دريافت مي كنند و عوارض آنها طي قراردادي به سازمان پرداخت مي شود. نسخه اي از مجوز صادر شده توسط سازمان هم به مالك داده مي شود تا به مأموران شهرداري ارائه شود.
تابلوهاي فلكسي فينس:
تابلوهاي فلكسي فينس اين روزها بيشتر از بقيه انواع تابلوها طرفدار دارند. فلكسي فينس از چند سال قبل وارد بازار ايران شد و به دليل كيفيت موردتوجه قرار گرفت. بهترين تفاوت فلكسي با تابلوهاي پيش از خود چاپ تصاوير با استفاده از پرينترهاي رنگي است كه ايجاد هر طرحي را روي ورق پلاستيكي ممكن مي كند.
نكته ديگر در تابلوهاي فلكسي به تعمير و بازسازي آنها مربوط مي شود. بعضي توليدكنندگان تابلوها را گارانتي مي كنند كه معمولاً اين گارانتي به تعويض لامپ هاي مهتابي يا بنر و تصوير روي تابلو محدود مي شود.
با صرف هزينه بيشتر مي توان از تابلوهاي نقش برجسته آلومينيومي كه به كامپوزيت معروفند براي سردر مغازه استفاده كرد كه به ازاي هر مترمربع از 80تا 120هزار تومان و بالاتر قيمت دارند.
تابلوهاي نئون اگرچه قديمي شده اند هنوز طرفدار دارند و با هزينه بسيار كمتر مثلاً 10هزار تومان در هر مترمربع تابلو نئون قرمز زينت بخش مغازه مي شود.
تابلوهاي راهنمايي و رانندگي در بيشتر شهرهاي دنيا به هم شباهت دارند و تنها ابعاد و شايد زبان نوشته روي آنها متفاوت است. اگرچه تنها رانندگاني كه پشت فرمان خودرو نشسته اند به اين تابلوها توجه مي كنند نبايد فراموش كرد كه اين اشيا هم هر روزه در مسير ديد ما قرار مي گيرند و جزيي از سيماي شهر هستند. نگهداري و رسيدگي به اين تابلوها نيز مي تواند به همان نسبت موجب بهبود ظاهر خيابانها شود. مدتي است كه نوشتن با اسپري روي در و ديوار بيشتر شده و تعدادي از تابلوهاي شهر در خيلي از جاها در امان نيستند. چسباندن برچسب هم شكل ديگري از اين تخريب است. بعضي ها هم تابلوها را از جا درمي آورند يا باز مي كنند و در نقطه ديگري نصب مي كنند تا حداقل مدتي وضعيت ترافيكي را عوض كنند و مثلاً بتوانند در نقطه اي كه پارك ممنوع است خودرو خود را پارك كنند، مانند تابلو توقف ممنوع و حمل با جرثقيل.

 



مسئوليت يا پاسخگويي پاسخگويي تنها با بصيرت و آگاهي ممكن است

كلمه «Responsibility» به معناي «پاسخگويي» كه در فارسي «مسئوليت» ترجمه شده و در كتابها و مقالات مديريت و علوم انساني و حتي حقوقي به كار مي رود، بار معنايي بخصوصي دارد. اگر مسئوليت به معناي «داشتن پست و مقام و سمت» و عهده دار بودن «وظيفه اي كاري» استفاده شود كه در ادبيات محاوره اي و حتي روزنامه اي ما متداول است، از معناي تخصصي آن در مديريت و خصوصاً حقوق مترتب به آن، فاصله اي معنادار پيدا خواهد نمود.
كلمه انگليسي Responsibility يا «قابليت پاسخگويي» با عرض معذرت از شيفتگان كلام فارسي (از جمله خود نگارنده) حوزه معنايي عميق تر و گسترده تري را نسبت به كلمه متداول «مسئوليت» شامل مي شود. به عبارت ديگر پاسخگويي فربه تر و شمول تر از مسئوليت است. به زبان ديگر، بار كلمه پاسخگويي، بيش از آنكه بر پرسش متمركز باشد بر پاسخ قراردارد كه ناظر به احساس تكليف و ضرورت توجه به صحت رفتار است. حال آنكه بار كلمه مسئوليت بيش از پاسخگو بودن بر «مورد سؤال واقع شدن» قرار مي گيرد كه به نوعي تهديد به كنترل و پرسش از صحت اقدامات است.
تعريف پاسخگويي به طور مجمل عبارت است از: «جوابگو بودن در قبال اقدامات انجام داده شده به معناي توصيف و توضيح آنچه انجام شده، دفاع از عملكرد مطابق با قانون خود و مجموعه خود و اذعان به اقدامات احتمالي كه خلاف قانون صورت يافته و آمادگي براي پذيرش عواقب قانوني آن.»
سلسله مراتب پاسخگويي:
در يك كارزار در صورتيكه فرمانده ارشد از سرهنگي بپرسد كه چرا در فلان محور عملياتي، چنان رويداد نامناسبي رخ داده و آن سرهنگ نيز از مادون خود- سرگردي- دليل امر را سؤال كند و اين سلسله پرسشها به سربازي ختم شود كه خبطي كرده، شايد روندي كنترلي، جريان داشته باشد اما مطابق اصولي كه متعاقباً بحث خواهد شد، خواهيم ديد كه اين سلسله كنترل، يكپارچه خطاست. به عبارت ديگر همواره بالاترين مقامي كه تفويض اختيار نموده تا پايين ترين مسئولي كه خبط و خطايي از او سرزده، بايد پاسخ گو باشند. اين امر هم از نقطه نظر علمي در تئوريهاي مديريت مدرن ديده مي شود و هم در توصيه هاي مستند آئين مترقيمان به وضوح، يك محور و سنگ بنا است. جالب است كه آنچه علماي اخلاق در خصوص شيوه پاسخگويي بيان كرده اند، از آنرو كه شالوده آن علمي است، با جديدترين مدلهاي رهبري و مديريت سازگاري دارد. از جمله آنكه حكماي علم اخلاق در تفسير «حاسبواانفسكم قبل ان تحاسبوا» كه رسول خدا(ص) توصيه نموده و تاكيد كرده كه «زيرك ترين زيرك ها آن است كه خود را حسابرسي كند» يا آنجا كه مولاعلي(ع) فرموده «رفتار خود را با حسابرسي كنترل كنيد»، مراحلي را براي پاسخگويي تعريف كرده اند (هر چند نام آن را محاسبه گذاشته اند) كه به ترتيب عبارتند از: مشارطه و مراقبه و محاسبه و معاتبه و مكافئه كه به ترتيب مي تواند با ميثاق نامه (Charter) و كنترل (Control)، وارسي (Audit)، گزارش انحراف (Deviation Report) و جبران خسارت (Compensation) تطابق داده شود و اين سخن گزافه اي نيست زيرا پيشوايانمان نه تنها در قبال تصميمات خود، پاسخگو بوده اند كه در قبال خبط كوچك كارگزاري مادون، در اقصي نقاط قلمرو خويش، خود را جوابگو مي دانسته اند و به منسوبان و منصوبان خود نيز توصيه هايي چنين داشته اند.
سه مثال آشنا:
در طول تاريخ و در جغرافياي زمين، داستانهاي واقعي يا ساخته ذهن عالمان وجود دارد كه به طور مستند يا سينه به سينه نقل گرديده و هر كدام موارد متعددي از خصوصيات پاسخگويي را به عنوان مثال و مطالعه موردي در بر دارد. از جمله، داستان انوشيروان يا ديگر ملكي كه به ملازمان ركاب خود دستور داد نمك را، با همه كم ارزشي، به قيمت ستانند تا پايه رسمي نامبارك نشود. به طريق اولي مولاعلي(ع) هنگامي كه براي مادر و فرزندان شهيدي مغفول مانده نان مي پخت، صورت خود را به آتش نزديك مي كرد و مي گفت:«اين آتش را بچش، تا بداني كه دوزخ چگونه است.» از ديگر موارد قابل توجه، ميثاق نامه مالك اشتر است كه دنيايي از حكمت در آن نهفته و خصوصا به كنترل و مراقبت و تربيت كارگزاران، تصيه فراوان شده است.
ويژگيهايي مهم اجرايي پاسخگويي:
هر چند از بعد فلسفي يا حقوقي جنبه هايي متعدد و خصوصياتي متنوع بر پاسخگويي مترتب است اما از ديد اجرايي و البته به طور خلاصه و فشرده، ويژگي هاي مهم پاسخگويي را مي توان در سه كلاس و يك نكته به شرح زير كد نمود:
1- اولين ويژگي مهم «پاسخگويي» آن است كه پاسخگويي به عنوان يك وظيفه توسط فرد مسئول و صرفنظر از پرسيدن يا نپرسيدن مسئول مافوق انجام پذيرد.
2- دوم آنكه شخص پاسخگو قابليت «پاسخگويي» داشته باشد و اين قابليت ناظر به دو جنبه است يكي آنكه خود بخواهد و وظيفه پاسخگويي را بر خود تكليف بداند و جنبه ديگر آنكه بتواند، يعني از طرفي تصميم گيري ها و اقدامات، توسط خود او انجام شده باشد و آگاهانه آن را انجام داده يا انجام آن را پذيرفته باشد و ازطرف ديگر در نظام اداري يا سيستمي كه موظف است اجازه پاسخگويي را داشته باشد.
3- سومين ويژگي مهم «پاسخگويي» آن است كه نوع پاسخگويي و نحوه آن و مرجعي كه بايد شخص به آن پاسخگو باشد، از قبل مشخص شده باشد.
نكته: اگر اين ويژگي «پاسخگويي» از مسئوليتي سلب شود، شخص ديگر مسئول شناخته نمي شود و تنها مي توان نام او را «مامور» يا «مكلف» نهاد كه البته جاي تحقيق علمي و بررسي و مطالعه بسيار دارد.
اختيار و پاسخگويي:
نكته ديگر كه در علم مديريت بسيار به آن پرداخته مي شود و در ساخت و به كارگيري اصطلاح تخصصي «پاسخگويي» بايد به آن حساسيت و توجه نشان داد، رابطه اختيار و پاسخگويي است. در اصل مهم درخصوص رابطه اختيار و پاسخگويي دو دانشمندان و متخصصين علوم مديريت بر آن اجماع دارند، يكي آن است كه «فرد» تنها در حوزه اي كه اختيار دارد، بايد پاسخگو باشد كما اينكه تنها در آن حوزه، اجازه عمل خواهدداشت.» و دوم اينكه «مسئوليت، خلاف اختيار، تفويض شدني نيست.» اصل نخست، منطقي وبديهي مي نمايد ولي درخصوص اصل دوم كه ارتباط دوجانبه اين دو مفهوم را نشان مي دهد، ظرايفي به شرح ذيل قابل توجه و بيان مي باشند:
الف- فرد مي تواند وظيفه خود را در چارچوب قوانين و قواعد تعريف شده براي مدت مشخص به شخص معين (حقيقي يا حقوقي) ديگري كه شرايط لازم از قبل مشخص شده را احراز كرده باشد، واگذار نمايد و طبعا شخصي كه اين وظيفه را پذيرفته و اين اختيار را به دست آورده، در قبال اقدامات خود پاسخگو خواهدبود.
ب- با تفويض اختيار، مسئوليت از شخص تفويض كننده سلب نخواهدشد. به عبارت ديگر در قبال يك تفويض اختيار و خصوصا عملكرد فردي كه به او اختيار تفويض شده، همه اشخاصي كه به هر نحو دخيل بوده اند تا بالاترين فردي كه وظيفه اي را تفويض نموده بايد پاسخگو باشند.
ج- شرايط تفويض اختيار و نحوه تمام پاسخگويي ها در سلسله مراتب مذكور را، قانون تعيين مي كند.
آزادي، بصيرت و پاسخگويي:
دانشمندان ديني و حكيمان اخلاقي و خبرگان علم مديريت و حقوق اعم از آنانكه با نگرشي ديني و مذهبي به تبيين تكليف مي پرداخته اند يا آنان كه اندرزده و نصيحت كننده براي بهبود رفتار جامعه بوده اند، يا آنان كه با ديد ماترياليستي، حوزه اخلاق را به كارآمدي و كارايي و ارزش افزوده پيوند مي زده اند، بر يك محور متفق القول بوده و هستند و آن اينكه گسترش و بسط و نهادينه كردن مسئوليت وبه قول اين مقاله «پاسخگويي»، تنها با بصيرت و آگاهي ممكن است و نه پست و مقام. بايد توجه داشت كه بصيرت نقطه اوج خردورزي است. مرحله اي كه دانش باتجربه درهم مي آميزد و به اصول اخلاقي مقيد مي شود. به بيان ديگر بستر پاسخگويي، بصيرت است و لازمه بصيرت، آرامش و آزادي در كسب دانش و حكمت و البته تأكيد موكد اين نكته كه مرز آزادي، اخلاق است.
باتوجه به مطالب مطروحه فوق مي توان اظهار داشت كه واگذاري مسئوليت به معني كناره گيري كامل از آن و تفويض اختيار، دو مقوله متفاوت است و كسي نمي تواند اختيار را به ديگري تفويض نمايد و بگويد در اين خصوص ديگر مسئوليتي نخواهد داشت، بلكه در قبال عملكرد فرد تفويض اختيار شده و نيز در قبال انتخاب انجام گرفته توسط خود او براي تفويض اختيار، پاسخگو خواهد بود.
با توسعه مفهوم پاسخگويي در سطح جامعه و استنتاج منطقي، مي توان گفت كه در نظام مردم سالار خصوصاً مردم سالاري ديني، مردم، نصب كننده تمام مسئولين محسوب مي شوند و از اين رو، در درجه اول مسئوليت و پاسخگويي متوجه خود ايشان خواهد بود. بنابراين تك تك مردم، از ديدگاه متداول مسئوليت، در قبال هر انتخاب و هر تفويض اختياري در اين دنيا و آن دنيا مورد پرسش قرار خواهند گرفت و از ديدگاه تخصصي اين مقاله، حتي اگر كسي نيز از ايشان به طور جمع و از فرد فرد ايشان به طور مشخص و در يك بازه زماني، سؤالي نپرسد مطابق مباحث طرح شده فوق، خود بايد پرسشگر خود و پاسخگو به خود، جامعه و خداي خود باشند و نيز پاسخگوي انتخاب خود و تفويض اختيار خود در هر زمينه اي كه صورت پذيرفته است.
تو نيك و بد خود، هم از خود بپرس
چرا بايدت ديگري محتسب!
نويد هاشمي طبا

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14