(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 29 دي 1388- شماره 19563
 

واكنش دانشجويان به خيانت مصر در مسئله ديوار فولادي غزه
معناي جايگاه جديد ايران در توليد علم جهان چيست؟
بررسي علل و عوامل ترور شهيد دكتر علي محمدي
راه اندازي كرسي هاي آزادانديشي در دانشگاه ها لازمه نخبه پروري است
چرا ترور؟
روايتي دوزخي از هراس غرب



واكنش دانشجويان به خيانت مصر در مسئله ديوار فولادي غزه

مجمع اتحاد دانشجويان جهان اسلام در خصوص ديوار فولادي مصر بيانيه اي صادر كرد.
در بيانيه مجمع اتحاد دانشجويان جهان اسلام خطاب به مقامات مصري در خصوص ديوار فولادي مصر آمده است:
در فرازهاي متعدد از آموزه هاي دين مبين اسلام، در خصوص احسان، نيكوكاري و جانفشاني در حق يكديگر و مظلومان به مسلمانان سفارش و تذكر داده شده است، به طوري كه رعايت حق همسايه و حمايت كردن و دردمندي با او از مهمترين آن سفارشات است.
متن كامل اين بيانيه به شرح زير است:
در فرازهاي متعدد از آموزه هاي دين مبين اسلام، در خصوص احسان، نيكوكاري و جانفشاني در حق يكديگر و مظلومان به مسلمانان سفارش و تذكر داده شده است. به طوريكه رعايت حق همسايه و حمايت كردن و دردمندي با او از مهمترين آن سفارشات است.
پس چگونه است كه كشورهاي اسلامي اينچنين به جان هم افتاده اند و به هم رحم نمي كنند و علناً با يكديگر وارد جنگ شده اند.
آيا اين آيه شريفه را در قرآن كريم نخوانده و نديده ايد كه خداوند مي فرمايد: «محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم.» (فتح/ 29)
اكنون اي مقامات مصري مخاطب «رحماء بينهم» در اين آيه از نظر شما كيست كه اقدام به ساخت ديوار فولادي به عمق 30 متر نموده ايد؟ نكند «بينهم» شما، بين خودتان و رژيم صهيونيستي است؟ و مسلمانان غزه را «كفار» مي دانيد كه اين تحركات مذبوحانه و سخيف انجام مي دهيد؟
هنوز داغ همكاريتان در جنايات غزه بر سينه ها سنگين و ننگش بر پيشاني شما مانده كه در حال جنايتي تازه براي خوش خدمتي به رژيم اشغالگر قدس هستيد؟
آيا فرياد خشم آلود ملت مصر و دانشجويان آزاديخواه و مسلمانتان را نمي شنويد؟
در اين زمانه كه زور شما و اربابانتان به مسلمانان عزتمند غزه نمي رسد مي خواهيد خاطره شعب ابي طالبي ديگر در اذهان بسازيد تا دگر بار
غيور مرداني را در حصري ديگر سرافراز ببينيد.
سالي حصاري از خون و آتش و سالي حصري از ديوار خيانت!
ما دانشجويان جهان اسلام آينده بدي را براي شما پيش بيني مي كنيم و به عنوان جوانان غيرتمند و مسلمان به شما شديدا تذكر مي دهيم فريب سياست هاي دشمنان اسلام را نخوريد و دست از درگيري با برادران مسلمانان همسايه تان در فلسطين و لبنان برداريد و اگر به كمك آنها نمي شتابيد در
قتل عام آنها شريك نشويد.

 



معناي جايگاه جديد ايران در توليد علم جهان چيست؟

دانشمندان و پژوهشگران ايراني با گذشتن از مرز يك درصد درعرصه توليد جهاني علم سرفصل جديدي را در حوزه جايگاه ايران در كشورهاي جهان گشودند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجويان ايران» اين رخداد به گونه اي است كه كشور ايران با قرارگرفتن در رتبه 22 جهاني در حوزه توليد علم توانسته ادعاي توليد علوم كاربردي درجهان را داشته باشد.
رسيدن ايران به اين جايگاه در حالي است كه ميزان اين درصد درسالهاي گذشته به مقدار كمتر از يك درصد و درحدود 15 هزارم درصد درسال 1993 بوده است. اما كشور ايران به كمك دانشمندان و پژوهشگران متعهد خود توانسته با ارتقاي مقالات خود تا بيش از 20 هزار مقاله ISI تا سال 2009 به اين جايگاه مهم درجهان دست پيدا كند.
شاخص و معيار براي رسيدن به اين رتبه براساس مقالات و پژوهش هايي است كه در ژورنال هاي علمي معتبر جهاني به چاپ مي رسند كه مقالات ISI نيز اساس اين بررسي قرارمي گيرند.
مؤسسه اطلاعاتي علمي ISI درتازه ترين آمار خود اين گونه بيان داشته كه محققان كشورمان با توليد 20هزار و228 مستند علمي درسال 2009 ميلادي و با دو پله صعود نسبت به سال2008در جايگاه بيست و دوم دربين 55 كشور اول توليدكننده علم جهان قرارگرفته اند.
اين حجم مستندات شامل 14هزار و 198 مقاله است كه درمقايسه با 11 هزار و 155 مقاله نمايه شده درسال2008 پس از 27 درصد رشد نشان مي دهد.
به رغم اين رشد پرشتاب، كشور تركيه با ارائه 26 هزار و 774 مستند علمي مشتمل بر 20هزار و693 مقاله هنوز بيش از ايران در جايگاه اول منطقه قرار دارد. با اين حال نرخ رشد توليدات علمي آن كشور درسال2009 نسبت به سال قبل حدود 7 درصد بوده كه حدود 20 درصد از شتاب رشد توليد علم ايران كمتر است.
وجود اين حركت پرشتاب نشان دهنده روشن بودن موتور پژوهش در كشور بوده و نيز اين شتاب بي نظير درعرصه توليد علم مي تواند پايه گذار به وجود آمدن ثروت دركشور باشد.
اين جهش شديد و بزرگ به گونه اي است كه در جهان غيرقابل تصور است لذا دستيابي به اين جايگاه در جهان كه به همت متخصصان و پژوهشگران،- بالاخص جوانان پژوهشگر به دست آمده انگشت حيرت را بر دهان جهانيان برده است.
كشور ايران در حالي توانسته به اين جايگاه مهم دست پيدا كند و بين كشورهاي مطرح كننده علوم خود را ببيند كه اساسا در مورد دستيابي به علوم پيشرفته توسط كشورهاي صاحب اين علوم در تنگنا قرارگرفته است. اما با اين حال با تلاش پژوهشگران متعهد و متخصص خود توانسته به جايگاهي برسد كه خود را به استانداردهاي جهاني برساند و در رشد در زمينه علوم مختلف به شتاب چندبرابري دست پيدا كند.
اين رشد در حالي است كه كشورهاي توسعه يافته و داراي علوم پيشرفته به لحاظ سرمايه گذاري درصدي قابل توجه بيش از كشورمان را دراين عرصه داشته اند.
به عنوان مثال مي توان گفت كه كل بودجه وزارت علوم ما درسال جاري حدود دو ميليارد دلار بوده كه نه فقط درمقايسه با بودجه 32 ميليارد دلاري دانشگاهي مثل هاروارد كه حتي درمقايسه با بودجه 5/7 ميليارد دلاري دانشگاه فهد در عربستان هم رقم بسيار اندكي است.
اين درحالي است كه كشورهاي آمريكا، انگلستان، آلمان، چين و ژاپن با سرمايه گذاري هاي عظيم و پشتوانه سال ها حركت درمسير توليد علم هركدام با توليد افزون بر 100 هزار مقاله علمي در سال در صدر توليدكنندگان علم در دنيا قرار دارند و درمقابل كشورهايي چون اتريش، دانمارك، اسكاتلند، فنلاند، نروژ، مالزي در فهرست 55 كشور اول توليدكننده علم دنيا در رتبه هاي پايينتر از كشورمان قرارگرفته اند.
قرارگرفتن ايران در رتبه 22 در بين 55 كشور اول توليدكننده علم مديون ايثارگري هاي فرزندان دانشمند و پژوهشگر نخبه خود است كه با تمام وجود و در راه اعتلاي جمهوري اسلامي و با شرايطي محدود از هيچ تلاشي دريغ نمي كنند.

 



بررسي علل و عوامل ترور شهيد دكتر علي محمدي

ماجراي ترور دكتر علي محمدي از زمان وقوع تاكنون به سوژه اصلي بسياري از رسانه هاي دنيا تبديل شده است. در اين بين تلاش دشمنان جمهوري اسلامي براي متهم نمودن جريانهاي سياسي داخلي كشور به دست داشتن در اين ترور، به منظور ايجاد تفرقه و دامن زدن به اختلافات در روزهاي اخير به اوج خود رسيده است. اين تلاش ها كه از سوي محافل صهيونيستي و ضد انقلاب و با هدف انكار نقش دستگاه هاي اطلاعاتي صهيونيستي و آمريكا در ترور شهيد دكتر علي محمدي صورت گرفته سعي در معرفي وي به عنوان فردي گمنام و بي اهميت جلوه دادن ترور وي داشت تا بتواند با فضاسازي رسانه اي از اين ترور حداكثر بهرهبرداري را در جهت افروختن آتش اختلافات داخلي صورت دهد.
اما براي بررسي علت حقيقي اين فاجعه و شناسايي مجرمان اين حادثه، بايد ضمن در نظر گرفتن همه زواياي پنهان و آشكار مساله، مطابق با روال طبيعي رسيدگي به پرونده هاي قتل و ترور، به شناسايي افرادي كه از اين واقعه سود ميبرند و كساني كه نفع حداكثري اين واقعه متوجه آنان است پرداخت.
فارغ از همه مباحث جنجالي مطرح شده در فضاي رسانه ها و به خصوص فضاي تهمت پراكني ايجاد شده درفضاي مجازي كه در ادامه جنگ نرم همه جانبه دشمن و بازي خوردن برخي عناصر ساده لوح داخلي قابل تحليل است، با اتخاذ رويكردي عقلاني و با برآورد هزينه و فايده ، كاملا روشن است كه اين ترور وحشيانه و كور دربردارنده و تامين كننده منافع چه كساني است و ضرر و زيان ناشي از آن متوجه كدام جماعت است.
به علاوه با در نظر گرفتن اين نكته مشهور نظامي كه در ميدان كارزار و در شرايط اضطرار، در صورت گم كردن جبهه نيروهاي خودي، يافتن محل استقرار نيروهاي خودي و شناسايي آنان تنها از يك طريق و آن هم با دنبال كردن خط آتش دشمن و مشاهده آنكه دشمن كدام قسمت را هدف قرار داده است ميسر خواهد بود؛ اين مساله به وضوح در مورد تقابل نيروهاي خودي با جبهه دشمن و در شرايط جنگ نرم كنوني نيز مصداق تام دارد. بي ترديد در اين شرايط نيز، در صورت عدم بصيرت كافي در شناسايي جبهه خودي و به ويژه بخشي از اين جبهه كه دشمن آز آن ناحيه بيش از ساير نقاط ضربه پذير است، ميتوان با دنبال كردن خط آتش دشمن به شناسايي جبهه خودي و نقطه آسيبپذيري دشمن در اين جبهه پرداخت.
در صورتي كه واقعه تروريستي اخير با اين رويكرد مورد ارزيابي قرار گيرد به روشني مشخص خواهد بود كه دشمن در اين حركت شوم، نقطه اي را هدف قرار داده است كه بيش از همه متضمن منافع ملي ما و تامين كننده سعادت نسلهاي آينده كشور است.
حركت پرشتاب علمي كشور در دستيابي به علوم و فناوريهاي نوين، كه رقم زننده آينده و سرنوشت ملت و منافع بلندمدت آنان است، دشمنان اين مرز و بوم را به تلاش و تقلا در جهت مانع تراشي و اخلال در اين مسير به هر نحو ممكن واداشته است و بلاشك انگيزه دشمنان جمهوري اسلامي چيزي جز ضربه زدن به حركت و جهد علمي كشور جهت ممانعت از ورود ايران به جرگه كشورهاي ابرقدرت نيست. روي آوردن دشمن به حذف فيزيكي نخبگان فعال در اين عرصه، نمايانگر اوج پيشروي محققين و دانشمندان ما در دستيابي به علوم استراتژيك و عمق استيصال دشمنان در جهت متوقف كردن اين حركت سرنوشت ساز است. علوم استراتژيكي مانند بيوتكنولوژي، شبيه سازي، نانوفناوري و فناوري هاي بنيادين و هسته اي كه در دنياي كنوني به سرعت جايگزين فناوريهاي گذشته شده و نقشي اساسي در استقلال اقتصادي و سياسي ملتها ايفا مي نمايد و از ساليان گذشته با پرچمداري رهبر فرزانه انقلاب و حمايت بي دريغ ايشان در كشور ما دنبال شده و مورد اقبال و حمايت قاطبه ملت ايران قرار دارد.
در اين ميان، عضويت جمهوري اسلامي ايران و همچنين رژيم صهيونيستي در پروژه سزامي (سزامي به معناي : «تابش سينكروترون براي تحقيقات علوم كاربردي و بكارگيري آن در خاورميانه» است.) از سال 2002 و عضويت دكتر مسعود علي محمدي به عنوان يكي از دو نماينده ايران در اين پروژه و اين نكته مهم كه عضويت ايران در اين پروژه مي تواند روياي ساخت شتاب دهنده ملي و دستيابي به بيم لاين هاي اختصاصي را كه در حال حاضر از سوي محققان سازمان انرژي اتمي ايران و پژوهشگاه دانش هاي بنيادي ( IPM ) دنبال مي شود محقق كند نبايد از نظر پنهان بماند. و سوالي كه در اين ارتباط مطرح است آنست كه تضعيف ايران در پروژه سزامي به نفع كدام يك از اعضاي سزامي خاورميانه است؟ و چه كساني بودند كه ادعا ميكردند دكتر عليمحمدي شخصيت مهمي براي ترور نيست؟
به علاوه سابقه طولاني رژيم صهيونيستي در ترور دانشمندان و انديشمندان كشورهاي اسلامي و به ويژه سابقه مشخص اين رژيم غاصب در حذف فيزيكي دانشمندان اتمي و ايجاد اخلال در روند دستيابي اين كشورها به فناوري هسته اي و يا طرح هاي استراتژيك نظامي به روشني حقيقت ماجرا را نمايان ميكند. لغو يكجانبه قرارداد فروش رآكتور اتمي به مصر در زمان نيكسون با فشار رژيم صهيونيستي، قتل دانشمند اتمي مصري خانم سميره موسي در آمريكا در سال 1952، تخريب طرح ساخت موشك مصر با وارد كردن جاسوسي آلماني به نام سكورتسي در دهه 1960 و تكرار آن در مورد كارخانه الرابطه ليبي، ناپديد شدن كارشناس آلماني به نام كروج كه در دهه 60 ميلادي در طرح نوسازي موشكهاي زمين به زمين مصر فعاليت مي نمود توسط اسرائيل، اقدام اسرائيل به خرابكاري در رآكتورهايي كه طبق قرارداد عراق با فرانسه در سال 1967 قرار بود از فرانسه به عراق فروخته شود، قتل سمير نجيب دانشمند هسته اي مصري در سال 1967 در ديترويت آمريكا ، قتل دانشمند علوم ارتباطات مصر به نام سعيد بدير در سال 1980 ، ترور يحيي المشد دانشمند برجسته اتمي مصر فعال در طرح اتمي عراق در هتل مريديان پاريس توسط اسرائيل در سال 1980، حمله هوايي به رآكتورهاي اتمي عراق و نابودي آنها در سال 1981، حمله هوايي به مراكز تازه تأسيس اتمي سوريه مشهور به ساختمان هاي واقعه در صحراي ديرالزور سوريه در سال 2007، ساماندهي ترور يكي از بارزترين چهره هاي نظامي و امنيتي سوريه در سال 2008 به نام سرتيپ محمد سليمان كه مسئول اداره پروژه اتمي سوريه در ديرالزور بود؛ تلاش اسرائيل براي نفوذ و رخنه در طرحهاي هسته اي ايران و ترور و ربودن دانشمندان اتمي بنا به اعلام منابع رسمي در گذشته، همه و همه نشان دهنده عزم راسخ رژيم صهيونيستي براي ايجاد اختلال در روند دستيابي كشورهاي جهان و به ويژه كشورهاي اسلامي و توسل اين رژيم فاشيست و خونخوار به خشونتآميزترين شيوه ها براي حذف عناصر موثر در پيشبرد طرح هاي علمي و استراتژيك ملتهاي مسلمان است.
عباس انساني
دبير سياسي دفتر تحكيم وحدت

 



راه اندازي كرسي هاي آزادانديشي در دانشگاه ها لازمه نخبه پروري است

حميد مولانا گفت: لازمه نخبه پروري باتوجه به فرمايش مقام معظم رهبري ايجاد كرسي هاي آزادانديشي در دانشگاه ها است.
حميد مولانا مشاور رئيس جمهور در گفتگو با فارس، درباره تأكيدات رهبر معظم انقلاب بر لزوم «نخبه پروري» در دانشگاه ها گفت: نخبه پروري با آموزش نخبگان سر و كار دارد، بنابراين بايد كيفيت آموزش در دانشگاه ها و سطح اساتيد مورد مطالعه قرار گيرد.
وي با اشاره به ضرورت «تحقيق محور» شدن دانشگاه ها تصريح كرد: نخبه پروري با تحقيق و پژوهش سر و كار دارد و كساني كه نخبه بودند و مي خواهند نخبگان را پرورش دهند، بايد در حوزه پژوهش فعاليت كنند.
مشاور رئيس جمهور در تبيين نقش دانشگاه ها در نخبه پروري اظهار داشت: در محيط دانشگاه بايد فضايي ايجاد شود كه دانشجويان نخبه بتوانند آزادمنشانه نظرات خود را بيان كنند و نخبگان در بين ديگر دانشجويان مشخص شوند و لازمه اين موضوع باتوجه به فرمايش مقام معظم رهبري ايجاد كرسي هاي آزادانديشي است؛ به نحوي كه نخبگان در چارچوب گفتگوهاي كيفي به تبادل نظر بپردازند.
وي ادامه داد: اگر گفتگوهاي نخبگان در دانشگاه ها همراه با چارچوب باشد، فضا براي رصد نخبگان فراهم مي شود.
¤ رسالت دانشگاه آموزش، توليد علم و ارائه خدمات به جامعه است
مولانا در خصوص فرآيند بهبود نخبه پروري در دانشگاه ها خاطرنشان كرد: يكي از كارهايي كه دانشگاه بايد انجام دهد آموزش است، يعني دانش هاي كسب و توليد شده را به نسل هاي آينده منتقل كنند.
وي ديگر وظيفه دانشگاه را توليد دانش دانست و گفت: توليد علم تنها از طريق تحقيق و پژوهش ممكن بوده و اين امر بايد عملا جزو اهداف دانشگاه قرار گيرد؛ به نحوي كه دانشگاه دنبال افرادي برود كه علاقه بيشتري به پژوهش دارند.
مولانا ارائه خدمات به اجتماع را نقش ديگر دانشگاهيان برشمرد و اظهار داشت: دانشگاه بايد مركزي شود كه علاوه بر توليد دانش، آن را به نهادهاي مهم اجتماع انتقال دهند تا براساس آن سياستگذاري صورت گيرد.
¤ دانشجويان نبايد اسير سياست بازي هاي موجود در دانشگاه ها شوند
مشاور رئيس جمهور با تأكيد بر اجتناب دانشگاه ها از فضاي حزبي گفت: اولين كار دانشگاه آموزش است و كسي هم كه به فعاليت سياسي علاقه مند است، بايد آموزش ببيند و در چارچوب آن آموزشي كه ديده، وارد سياست شود.
وي تأكيد كرد: دانشگاه نه حزب، نه رسانه و نه دولت است، بلكه دانشگاه جايي است كه اين نهادها در آنجا مورد مطالعه قرار مي گيرد.
مولانا با بيان اينكه سياست بازي، رسالت دانشگاه نيست، گفت: دانشجو بايد درك سياسي داشته باشد، اما نبايد اسير سياست بازي هاي موجود در دانشگاه ها شود.
¤ دانشجويان بايد در همه مسائل وفاداريشان را به نظام اثبات كنند.
وي در ادامه سياسي بازي در دانشگاه ها را اشتباه بزرگي خواند و گفت: اگر دانشجو يا استادي فكر كند كه ساحت دانشگاه مثل حزب سياسي است. واي به حال ما و دانشگاه هاي ما.
مشاور رئيس جمهور ادامه داد: دانشجويان نبايد نسبت به اتفاقات سياسي و اجتماعي در فضاي دانشگاه و جامعه منفعل باشند، بلكه بايد در همه مسائل وفاداريشان را به نظام اثبات كنند، كه اين كار باعث پيشرفت جامعه مي شود.
¤ صدا و سيما در حدود وظايفش مثل دانشگاه است.
اين استاد دانشگاه با اشاره به نقش حساس صدا و سيما در زمينه نخبه پروري گفت: صدا و سيما در وهله اول نقش اطلاع رساني به مردم و سازمان هاي اجتماعي را برعهده دارد و در مرحله بعد بايد به رشد و نمو نظام كمك كند.
وي نقش ديگر صدا و و سيما را توسعه سطح فرهنگ ملت دانست و تاكيد كرد: وظيفه ديگر اين نهاد فراهم كردن جايگاهي براي آموزش است اما نبايد صدا و سيما را دانشگاه فرض كرد.
وي در ادامه گفت: صدا و سيما در حدود وظايف خودش بايد همچون دانشگاهي باشد كه اطلاعات و آموزه هاي موردنياز مردم را به آنها منتقل كند.
مولانا هدف از اختراع راديو و تلويزيون را ارتقاي سطح آموزش در دنيا دانست و گفت: راديو و تلويزيون گاهي در رسالت اصلي خود موفق بوده و گاهي هم نبوده كه علت آن بيشتر به خاطر سياسي شدن متوليان اين نهاد است.
¤ دانشگاه ها بايد بر سر جذب نخبگان رقابت كنند.
مشاور رئيس جمهور با ارايه راهكاري براي ارتقاي نخبه پروري گفت: دانشگاه ها بايد سعي كنند دائما با مدارس در ارتباط بوده تا از رشد و نمو نخبگان در سراسر كشور مطلع شوند، نه اينكه منتظر باشند نخبگان به دانشگاه بيايند.
مولانا در ادامه گفت: در تمام دانشگاه هاي جهان رقابت بر سر جذب نخبگان است و ما هم بايد شرايط را طوري مهيا كنيم كه دانشگاه ها براي جذب نخبگان به رقابت بپردازند.
وي گفت: امروز بايد دانشگاه هاي ايران نه تنها در سطح محلي، استاني و كشوري فعاليت كنند بلكه بايد زمينه را براي تماس همه جانبه نخبگان داخلي با نخبگان سراسر جهان فراهم كنند و اين ارتباط بين نخبگان نبايد صرف ارتباط رسانه اي و ماهواره باشد بلكه بايد به صورت ملاقات و در قالب كنفرانس ها پيگيري شود.
مشاور رئيس جمهور در پايان استادان دانشگاه را به عنوان سرآمد نخبگان دانست و گفت: ما اگر بخواهيم استادي را از جهت علمي و بين المللي ارتقا بدهيم بايد آن استاد از جنبه هاي مالي و معنوي حمايت شوند تا بتوانند نظرات خود را در سطوح بين المللي ارائه دهند

 



چرا ترور؟

رضا نساجي
چرا ترور؟ اين سواليست كه بايد پاسخش را در توانايي هاي ملت ايران و ناتواني دشمن يافت، كه اگر چنين نباشد، چرا در شرايط كنوني كه نهادهاي مدعي استقلال غرب خلعت صلح را به اوباما بخشيده اند، اجازه مي دهند تا كساني كه در پناهشان به دسيسه چيني مشغولند، دست به ترور بزنند؟ آنهم نه ترور يك چهره برجسته نظامي يا سياسي كه يك استاد دانشگاه.
در توانايي ما ايرانيان كه هيچ جاي شك نيست، به اقرار جهانيان امروز ما دروازه هاي علم را يكي يكي مي گشاييم و به سرعت تا قله هاي آن مي رسيم: اكنون با افتخار مي توانيم بگوييم كه :با توجه به اينكه در كاربرد صلح آميز هسته اي، داشتن يكي از دو فن آوري آب سنگين و يا غني سازي كافي است: هم آب سنگين توليد مي كنيم و هم سالن غني سازي مان در آستانه ورود به مرحله خودكفايي و توليد صنعتي است. اما چه شد كه به اينجا رسيديم و چرا بايد در روند پيشرفت علمي كشور در صنعت هسته اي وقفه اي به وجود بيايد؟
عامل نخست، مسائل ديپلماتيك چه فشارهاي بين المللي و چه ناتواني دولتمردان سابق در مقابل ايشان:
تشريح عملكرد مسئولين درقبال پرونده هسته اي ايران در دولت هشتم و نهم نشان مي دهد اين ماجرا خوب، بد و زشت خود را داشت،اما بي شك قاطعيت دولت نهم و در راس آن شخص رئيس جمهور، بود كه باعث شد كه هم ايران به جايگاه شايسته خود برسد و هم غرب مجبور به پذيرش جايگاه ايران شود!
عامل دوم، وادادگي ها و سياه نمايي هاي مغرضان داخلي و خارجي در قبال مسئله هسته اي و توانايي هاي ديگر علمي ايران :
مقايسه عملكرد برخي رسانه ها و جريانات مغرض مدعي ملي گرايي با رسانه هاي حزب توده در جريان ملي شدن صنعت نفت نشان مي دهد اگر حزب توده عمده ترين جريان سياسي ايران و مخالف رژيم شاه بود اما در جهت سياست شوروي و همگام با آمريكا قدم برداشت و به نهضت ملي شدن صنعت نفت خيانت كرد، امروز شاهد بوديم كه همه روزنامه ها و جريانات چپ حتي درون دانشگاه با سياه نمايي مردم را نااميد و سعي مي كردند سياست هسته اي ايران را در اولويت آخر قرار داده و اذهان عمومي را به اين سمت سوق دهند كه ضرورت كشور، انرژي هسته اي نيست و هزينه اي كه
مي پردازيم بيش از ظرفيت ها و منافع كشور است. اين تريبون هاي مدعي اصلاح طلبي بايد تكليف خود را با وطن پرستي و مردم گرايي مشخص كنند، چرا كه تجربه تاريخي اين مردم نشان داده است اينان ملي گرايي تنها در مقابل اسلام گرايي به كار مي برند و ابزاري است بر عليه ملت و نه براي ملت. برخي مواضع رسانه اي اين گروه نشان مي دهد كه سياه نمايي ها و
سوژه سازي اينان عملا بر ضد منافع ملي است كه چنين مواردي قاعدتا در قاموس وطن پرستان و ملي گرايان نبايد جايي داشته باشد. مواردي چون كوچك نمايي دستاورد هاي علمي ايران در بحث هسته اي به نحوي كه بررسي نشريات دانشجويي وابسته به اين طيف نشان مي دهد :
1: تلاش دارند سمت و سوي فعاليت هاي ايران را نظامي و تهديدي براي بشريت نشان دهند .
2-فراورده هاي علمي را وارداتي و حاصل معاملات سري ايران با دانشمندان پاكستاني و هندي نشان دهند .
3- انرژي هسته اي را كلا بي ارزش و مضر جلوه دهند .
4- قطع نامه هاي شوراي حكام و شوراي امنيت را در بوق و كرنا كنند .
5- در مواضع جديدترشان دستاورد تيم سابق هسته اي را موجه و تيم جديد را ضعيف مي خوانند .
چنين رسانه هاي مغرضي چاره اي ندارند جز اينكه دستاورد هاي ديگر ايران را هم سرپوش بگذارند. از جمله اينكه مي كوشند تا در بحث نتايج علمي ايران در عرصه فضايي آنرا شكست خورده جلوه مي دهند. اين در حاليست كه اگر ديگر كشورها موفق تر از ايران هستند به خاطر سابقه هفتاد ساله در اين عرصه است و اگر ماهواره اول يا دوم ايران ناموفق از آب درآمده است امري طبيعي در يك آزمايش علمي است. (كه هنوز كه هنوز است گاه يك ماهواره يا موشك اروپايي يا آمريكايي منفجر و حتي سرنشينانش كشته مي شوند)
حال بايد گفت كه براي رشد و شكوفايي هر چه بيشتر اين تكنولوژي لازم است دولت دانشگاه ها را تقويت و پاي اين علم و بخصوص تكنولوژي غني سازي را به دانشگاه ها باز كند برخي مسائل و بخصوص سياستهاي پژوهشي در دراز مدت و با صرف هزينه هاي كلان جواب مي دهد و نسلهاي آينده خرمن اين صبر و استقامت نسل ما را كه فشار هاي جهاني و هزينه گزاف تورم ناشي از تحريم ها را تحمل كرديم خواهند چيد و گرنه در سياستهاي كوتاه مدت و مقطعي انتظار هيچ جهش علمي و اقتصادي را نخواهيم داشت .
آنچه مسلم گرديده اينكه دشمن خوب مي داند كه با چه ملت و امتي روبروست، وگرنه چرا از ميان اين همه نخبه علمي كشور :در رشته هاي مختلف از فيزيك هسته اي گرفته تا بيوتكنولوژي و اخيرا نانو تكنولوژي و هوافضا: بايد شخصيتي را مورد هجمه قرار دهند كه در رشته فيزيك ذرات بنيادي مشغول به تدريس بوده است؟ آنان مي دانند كه ديگر در رشته هايي چون فيزيك هسته اي و بيوتكنولوژي كار از كار گذشته و نمي توان از رشد علمي ايران ممانعتي بعمل آورد، بنابراين مي كوشند در رشته هايي كه خود انحصار آنرا در اختيار دارند، هرگونه كوشش ديگر كشورها را در هم بشكنند و در نطفه خفه كنند، لذا امروز كه ايران فرايند«شكافت هسته اي» را كه نزديك به 60 سال است مبناي توليد انرژي هسته اي در جهان است را به آخر
مي رساند و مي رود تا افق هاي جديدي از جمله توليد انرژي از طريق «همجوشي هسته اي» را در دستور كار قرار دهد، براشفته اند و فهميده اند كه اگر قرار است با ايران مقابله شود، نه از راه تطميع و تهديد سياستمداران و معامله هاي يك طرفه به اسم مذاكره و نه از راه خريد نخبگان علمي و خروج آنان از كشور، كه تنهااز طريق ترور آنان و بويژه رشته هايي پايه و تئوريكال است كه شايد در سالهاي دور به نتيجه برسند و باب علمي تازه اي بگشايند. امروز دشمن روي دانشگاه هاي ما دست گذاشته است و هر استاد و دانشجوي انقلابي -همچون استاد عليمحمدي كه هم سابقه فعاليت به عنوان دانشجوي خط امام در انجمن اسلامي دانشجويان داشت و هم سابقه پرورش دهها شاگرد مكتبي- بايد بداند كه در ميدان علم هم جانبازي مي كند و تيغ دشمن مستقيما متوجه اوست، و اين خود تكليف را بر ما بيشتر و بيشتر مي كند.
¤ دبير سابق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان (1358)
و فعال دفتر تحكيم وحدت

 



روايتي دوزخي از هراس غرب

دكتر عاطفه سمايي
«در كمدي الهي؛ دانته حين عبور از دوزخ عده اي را مي بيند كه گريه كنان و ضجه زنان در بيابان عبور مي كنند، شيون مي كشند، و پرچمي در مقابل آنان است كه استقرار پيدا نمي كند و مثل گردباد حركت مي كند وجماعت كذا دنبال اين پرچم از اين سو به آن سو مي دوند، جماعتي هراسان و مستاصل كه لباس ندارند و جز ضجه از آنان چيزي شنيده نمي شود. دانته از ويرژيل «الهه خردمندي» مي پرسد اين ارواح دردكش كيستند؟ و پاسخ مي شنود كه: اين ارواح دردكش كساني اند كه در زندگي خود نه دعا كردند نه نفرين، آدم هايي كه اگر به دنيا هم نمي آمدند فرقي نمي كرد. مردگاني كه هيچ حركتي نكرده اند كه باور و هويت خود را به اثبات رسانند.»
اگر نظري به تاريخ ايران بعد از انقلاب و اوج تحركات در راستاي براندازي نرم بيفكنيم واجمالا نگاهي نيز به نام بزرگاني كه با ترور، ملت از داشتن و بودنشان محروم ماند بيندازيم مي بينيم كه، عليرغم تفاوت در نام و تخصص و جايگاه و مسئوليتي كه در كشور عهده دار بوده اند، آنچه اين سرمايه هاي از دست رفته، از دستغيب و مطهري و بهشتي گرفته تا صياد وعلي محمدي ها را به همديگر مرتبط مي سازد، وجه برجسته «استادي» است. خصيصه آموختن و بيدار كردن و تلاش مقدس براي حفظ و تعالي نظام؛ يك روز اخلاق سنگر است، روز ديگر نوانديشي ديني و فردا روز اقتدار نظامي خواب نظم نوين جهاني را برآشفته مي كند و امروز قصه قصه هسته ايست و اقتدار علمي! و معلم هاي در خاك آرميده و در قلب ها بارور شده ديروز به شاگردان خود، پيش از رفتن آموختند، تا فراي مرزبندي هاي مرسوم و شاخ و شانه كشيدن هاي كذايي غرب و شرق، براي حفظ و تداوم استقلال كشور، بايد جان در طبق اخلاص نهاد و آخرين تير از كمان آرش غيرت ملي را، بدور از رنگ و زبان و نژاد با عصاره جان بر قلب دشمنان نشاند.
اين است همان ترس عميق و ريشه دار غرب كه هراز گاهي آشفته از كابوسي منبعث از بيداري مشوش ترش، او راچون شبحي آواره كرده تا براي فروكش عطش پس از اين خواب، طلب آرامش از خاورميانه كند حال آنكه هر بار در اقدامي ابلهانه يك قدم به اضمحلال خود نزديك تر مي شود.
چيست اين هذيان آميخته با هراس مرگ گونه در وجود غرب از ايران و ايراني؟
با مروري به آنچه در طي اين سالها از بوق غرب به گوش جهان رسيده است مي توان پي به ضعف آنان در ديدن پيشرفت هاي ملتي برد كه عليرغم همه مدل هاي حكومت داري جهان بي هيچ پشتوانه اي مادي بر پاي خود ايستاده و به رغم تهديدها و تحريم هاي گاه و بيگاه به روند رو به رشد خود ادامه مي دهد، ملتي كه تا ديروز منزوي و تنها بود و امروز به ابرقدرت ايدئولوژيك جهان مبدل شده است، ديروز لبنان و امروز يمن و فردا روز، حيات خلوت آمريكا؛ غرب به هر سو كه رو مي كند، غيرت بالنده شيعي را مي بيند كه با دستاني خالي همه هيمنه پوشالي اش را به چالش مي كشد، و حال چه وحشت آور خواهد بود مجهز بودن اين مقاومت به قدرت علم و فن آوري!!
يك روز با تفرقه روز ديگر با ترور، فردا با تهديدهاي ديپلماتيك و تخريب هاي رسانه اي كوشيدند تا از ايران، تهديدي براي صلح جهاني بسازند و نشد. و حال اين رجعت بيمارگونه و استيصال تاكتيكي و جفنگ تكنيكي، به همان پروژه نخستين براندازي سخت در راستاي ناامني ملي چه معنايي مي تواند داشته باشد جز اينكه غرب صريحا اعلام كند كه در حذف ايران به بن بست رسيده است و قافيه اش به تنگ آمده است!
آيا جز اين است كه موفقيت هاي روزافزون در علم و فن آوري از stem cell گرفته تا نانو و هسته اي كه هيچ قرابتي با غلظت تهديدهاي هر روزه مجامع بين المللي ندارد، از ايران الگويي نمونه براي همه جهان از دول اسلامي تا لائيك ساخته كه روز به روز بر محبوبيتش افزوده مي شود و اقتدارش بيشتر نمايان مي شود؟!
چه بسيار تلاش مذبوحانه كه ايران را در عرصه بين المللي به انزوا بكشند و نشد، چه گزاف هزينه ها كه در راستاي تفرقه شيعه و سني از سوي دولتمردان كاخ سفيد و سران رژيم صهيونيستي خرج شد تا از اين رهگذر مجتمع هاي تسليحاتي و نظامي آمريكا از رونق كاري برخوردار گردند، چه سركيسه ها كه در اين سي ساله در جيب گشاد جارچي هاي تبليغاتي شل شد تا كشوري را كه خود سال ها قرباني تروريسم بوده است و بيشترين خسارات را در مبارزه با تروريسم پرداخته است به حمايت از تروريسم متهم و به عنوان محور شرارت و تهديدي براي صلح و امنيت بين الملل مطرح مي سازند، تا اين انقلاب را فلج سازند و نشد؛ و حال جاي تعجب دارد از اوج بلاهت و تنگ نظري اين داعيه داران نظم نوين جهاني كه باز رو به همان برنامه نخ نما شده آورده اند.
اين بار نيز همان داستان قديمي سنگ اندازي در برابر پيشرفت برنامه صلح آميز هسته اي ايران كه با عمليات رواني نتوانستند وجدان جهاني را متقاعد سازند و نه هم فكران ديروز اعم از چين و روسيه؛ و بسيار منطقي به نظر مي رسد كه دقيقا سربزنگاه صعود علمي ايران براي اغناي 20 درصدي اورانيوم خبر ترور استاد فيزيك بنيادي دانشگاه تهران شنيده شود.
بعد از انتشار خبر ترور استاد علي محمدي، شابتاي شاويت رئيس سابق موساد در مصاحبه با سايت صهيونيستي Isra Cast گفت: چرا فكر مي كنيد كشتن يك دانشمند هسته اي كه نقش مهمي دارد، تنها اقدامي نمادين است؟ اهميت آن بيشتر از سمبليك بودن است.
البته ما نيز تصور نمي كرديم اين اقدام كثيف نمادين باشد اما چرا ايشان؟
«SESAME» جواب سوال ماست. سزامي به معناي «تابش سينكرو ترون براي تحقيقات علوم كاربردي و بكارگيري آن در خاورميانه» است و كشورهايي چون ايران، اردن، رژيم اشغالگر قدس، بحرين، تركيه، فلسطين، مصر، پاكستان و قبرس، اعضاي رسمي سزامي تا تاريخ 2003 بودند. عضويت ايران در پروژه سزامي مي تواند روياي ساخت شتابدهنده ملي و دستيابي به بيم لاين هاي اختصاصي را كه در حال حاضر از سوي محققان سازمان انرژي اتمي ايران و پژوهشگاه دانش هاي بنيادي (IPM) دنبال مي شود محقق كند.
آري آنچه جواب اين مرده رو به احتضار را پريشان كرده عضويت ايران در سزامي است كه البته كارشكني ها از دو سال پيش منجر به تعليق عضويت شده است اما اصرار يونسكو و سزامي بر بودن ايران در اين پروژه آن هم به خاطر پتانسيل بالا از نظر تعداد محققان و رشد علمي و صنعتي شدن، ترسي بزرگ از ايران و محققين آن بر وجود غرب افكنده است تا مبادا در ژوئن آينده تصميم بر تمديد عضويت ايران گرفته شود.
و وقتي مي شنويم كه نام دكتر مسعود علي محمدي به عنوان يكي از دو دانشمند ايراني، و نماينده ايران در سزامي ثبت شده است. تاثر خاطرمان از ناديده گرفتن كينه ديرينه غرب از ايران و ايراني دو چندان مي شود. و تلاش براي تداوم راه طلايي استقلال كشور بر پايه سه عنصري كه رهبري بر آن تاكيد داشتند يعني شناخت نعمت، درك الهي بودن آن و استفاده از آن در جهت صحيح، بار ديگر در باورمان جان مي گيرد. تا برخيزيم و تن به حيات دوزخي خمودگي، وادادگي و بي تفاوتي در برابر اين دشمن ديرينه ندهيم.
آري نبايد لحظه اي آرامش گذارد كه لحظه اي آرام مان نخواهد گذاشت.
خدايشان بيامرزد

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14