(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه اول بهمن 1388- شماره 19565
 

سلاح هاي هسته اي زورآزمايي براي هيچ
جاسوسي و جنگ رواني به روش انگليس



سلاح هاي هسته اي زورآزمايي براي هيچ

منبع: فارين پاليسي
ترجمه و تنظيم: ميثم نجات دهكردي
اشاره:
در مقاله اي كه پيش روي شماست، «جان ملر» باانتقاد از طرح خلع سلاح اوباما و بيهوده خواندن آن، اثبات مي كند كه تهديدات هسته اي آنگونه كه واشنگتن درباره آنها اغراق مي كند، جدي نيستند. وي سپس با اشاره به هزينه هاي سنگيني كه صرف ساخت و نگهداري اين نوع سلاح ها مي شود، اين هزينه ها را بيهوده مي داند و بر اين باور است كه سلاح هاي هسته اي به دليل نداشتن كاربرد در عصر كنوني خود به خود در حال نابودي هستند. نويسنده در ابتداي هر بخش از مقاله خود يك سؤال را كه به باور عمومي تبديل شده، مطرح مي كند و سپس به آن پاسخ مي دهد.
سرويس خارجي كيهان
آيا تسليحات هسته اي بزرگترين تهديدات عليه بشريت هستند؟
خير. اما اگر شما به سخنراني رهبران جهان گوش كنيد، شايد فكر كنيد سلاح هاي اتمي بزرگترين تهديد هستند. «باراك اوباما» رئيس جمهور آمريكا در نخستين سخنراني خود در شوراي امنيت سازمان ملل متحد هشدار داد: «اگر فقط يك بمب هسته اي در شهري منفجر شود - چه نيويورك باشد يا مسكو، چه توكيو و پكن يا لندن و پاريس- مي تواند صدها هزار نفر را بكشد. اين فاجعه باعث بي ثبات شدن امنيت، اقتصاد و شيوه زندگي ما خواهد شد.» اوباما مسئله خلع سلاح هسته اي رابه گونه اي در دستور كار خود قرار داده است كه دهه ها پيش از اين سابقه نداشته و وعده داده كه در راستاي رسيدن به دنياي بدون سلاح اتمي تلاش كند. او مذاكرات متعددي را در حال پيگيري است و به نظر مي رسد در نگاهش سال 2010 سالي حياتي باشد.
اما مذاكرات اوباما بر پيش فرض هاي غلطي بنا شده است. البته همانگونه كه اوباما گاه و بيگاه به ما يادآوري مي كند، سلاح هاي هسته اي قطعاً مخرب ترين سلاح هايي هستند كه بشر تاكنون ساخته است. اما بيش از 60 سال است كه تنها كاري كه اين سلاح ها كرده اند، «خاك خوردن» بوده است و تبليغات چي ها درباره احتمال انفجار آنها مبالغه مي كنند.
سلاح هاي هسته اي تاثير فاحشي روي دنيا داشته و بر رنج هاي مردم افزوده اند، باعث نااميدي هاي بسياري شده و ژست هاي سياسي جنون آميزي را به وجود آورده اند. به هر حال تاثير واقعي بسيار محدودي داشته اند، لااقل بعد از جنگ جهاني دوم اينگونه بوده است. حتي باهوش ترين نظريه پردازان نظامي درباره راه هاي عملي استفاده از سلاح هاي هسته اي در ميادين نبرد نتوانسته اند به جمع بندي درستي برسند. گذشته از مسائل اخلاقي و انساني، بعيد است هدفي را بتوان يافت كه با سلاح هاي متعارف نتوان آن را از بين برد. در واقع، اصلي ترين مورد استفاده از سلاح هاي هسته اي قرار بود جلوگيري از اقدام شوروي سابق در به راه اندازي جنگي هيتلرگونه باشد، توهمي كه بنا به شواهد تاريخي رد، و اثبات شده كه شوروي سابق به هيچ وجه قصد چنين كاري را نداشته است. در حقيقت تهديدي وجود نداشت كه فكري براي طرح بازدارندگي شود!
در عوض، سلاح هاي هسته اي هيچ كاري انجام نداده اند. اما به هر حال اين سلاح ها در اتلاف مبالغ هنگفتي از سرمايه كشورها موفق بوده اند- گزارش رسمي موسسه بروكينگز در سال 1998 نشان داد كه آمريكا از سال 1940 تا آن زمان بيش از 5500 ميليارد دلار صرف تجهيزات هسته اي كرده است.
اين هزينه البته شامل خسارات ملموسي از جمله به كارگيري گروه هاي متخصص و دانشمند هسته اي، مهندسان و تكنسين هايي براي توسعه و نگهداري سلاح هايي كه هيچ سودي ندارند، نشده است. در حقيقت، تنها جنبه مفيد تلاش هاي مرتبط با سلاح هاي هسته اي درباره پروتكل ها و سياست هايي براي جلوگيري از شليك آنها بوده، تلاش هايي كه اگر سلاح هاي هسته اي وجود نداشتند، اساساً ضروري نبود.
آيا طرح اوباما براي از بين بردن تسليحات اتمي طرح خوبي است؟
لزوماً خير. طرح اوباما كه براي اولين بار آوريل گذشته در پراگ از آن سخن رفت، تلاشي بلندپروازانه براي خلاص كردن جهان از سلاح هاي اتمي است. در طرح اوباما، كشورهاي در حال توسعه به يك بانك سوخت اتمي زيرنظر مجامع بين الملل دسترسي خواهند داشت، اما به آنها اجازه توليد مواد هسته اي با غناي لازم براي توليد سوخت داده نخواهد شد. كلاهك هاي موجود به شدت محافظت خواهند شد و قدرت هاي بزرگ مانند آمريكا و روسيه ملزم به كاهش ميزان توليدات سلاح خود خواهند شد. سپتامبر 2009 مجمع عمومي سازمان ملل طي قطعنامه اي از طرح اوباما حمايت كرد تا پروژه وي از حمايت يك نهاد معتبر هم برخوردار باشد. اما چندان نيازي به اين تدابير وجود ندارد. سلاح هاي اتمي خود در حال نابودي هستند و نيازي به طرح هاي جامع بين المللي مانند طرح اوباما براي نابود كردن آنها نيست. در جريان جنگ سرد طرح هاي موشكافانه حاصل از مذاكرات چندجانبه هيچ تأثيري در روند خلع سلاح نداشت- حتي برخي تلاش ها مانند قرارداد سالت (SALT) در سال 1972 اوضاع را از بعد نظامي وخيم تر كرد. با كاهش تنش ها پس از جنگ سرد، نوعي از مسابقه تسليحاتي منفي به راه افتاده و سلاح ها خود به خود به سمت نابودي پيش رفته اند و سياستمداران دريافته اند كه نداشتن چيزهاي بي ارزش بسيار مقرون به صرفه تر از داشتن آنهاست. در سال 2002 تعداد كلاهك هاي چاشني گذاري شده در زرادخانه هاي آمريكا و روسيه از 70 به 30 هزار كاهش يافت و هم اكنون كمتر از 10 هزار كلاهك چاشني گذاري شده در زرادخانه هاي دو كشور وجود دارد.
در واقع، هر دو طرف مدت هاست دريافته اند كه اگر كاهش تسليحات از طريق توافقنامه هاي دوجانبه انجام گيرد- كه نيازمند در نظر گرفتن جزئي ترين مسائل است- كار بسيار سختي خواهد بود. براي نمونه، در سال 1991 آمريكايي ها اعلام كردند كه به طور يكجانبه سلاح هاي هسته اي خود را كاهش مي دهند و شوروي هم به زودي همين كار را كرد. «نينا تاننوالد» استاد دانشگاه براون در مورد اين حركت گفت: «اين، راديكال ترين اقدام براي معكوس كردن مسابقه تسليحاتي است.» اين حركت راديكال اما بدون امضاي هيچ توافقنامه اي انجام شد. زماني كه در سال 1992 سناي آمريكا پيمان كاهش تسليحات را تصويب كرد، مدت ها قبل از آن دو طرف حتي فراي مفاد آن توافقنامه اقدام به كاهش سلاح هاي خود كرده بودند.
فرانسه نيز به طور يكجانبه ميزان سلاح هاي خود را به شكل قابل توجهي كاهش داده است- اگرچه توضيح اينكه فرانسه به چه دليلي سلاح هاي هسته اي انبار كرده، بسيار مشكل است. انگليسي ها هم به شدت از جانب افكار عمومي داخلي تحت فشارند تا زرادخانه هاي اتمي خود را كاهش دهند. چين نيز سلاح هايي بسيار كمتر از آنچه توان ساختش را داشت، توليد كرده است- هم اكنون پكن فقط 180 كلاهك در اختيار دارد.
يك مسابقه تسليحاتي منفي مي تواند مانند نوع مثبت آن بي نظم، مبهم، مبتني بر منافع يكجانبه و به طور بالقوه قابل از سرگيري باشد. اما شواهد تاريخي نشان مي دهند كه كاهش تسليحات تنها به دور از توافقنامه هاي رسمي ممكن است. توافقنامه هاي رسمي مانند آنچه اوباما پيشنهاد كرده، تنها ممكن است فرآيند كاهش تسليحات را دچار اختلال كنند.
اما امكان اينكه تمام سلاح هاي اتمي از بين بروند ضعيف است. انسان اين سلاح ها را به وجود آورد و همچنان كساني وجود خواهند داشت كه وجود آنها را توجيه كنند.
آيا يك انفجار هسته اي اقتصاد آمريكا را زمين گير خواهد كرد؟
تنها اگر آمريكايي ها اجازه بدهند. اگرچه «جرج تنت» رئيس سابق سازمان سيا اصرار دارد بگويد «ابرقارچ مانند اقتصاد ما را نابود خواهد كرد»، هيچ گاه به خود زحمت نداده كه توضيح دهد چگونه ممكن است تخريب فضايي به اندازه سه مايل مربع در بخشي از خاك آمريكا، اقتصاد اين كشور را نابود كند؟! يك انفجار هسته اي در، مثلا نيويورك، طبعا فاجعه وحشتناكي است كه مي تواند بازارها را نابود كرده و خسارات اقتصادي زيادي به بار آورد. اما آيا اين انفجار بقيه آمريكا را نيز نابود مي كند؟! آيا كشاورزان ديگر مناطق دست از شخم زدن زمين هايشان برخواهند داشت؟ آيا كارخانه داران خط توليدشان را مي بندند؟ آيا تمام نهادهاي دولتي، جوامع مدني و مراكز اقتصادي از بين مي روند؟
بعيد است كه آمريكايي ها با قرباني كردن خود و اقتصادشان به يك انفجار اتمي واكنش نشان دهند. در سال 1945 ژاپن نه تنها دو انفجار اتمي، بلك بمباران سرتاسر خاك خود را متحمل شد؛ اما اين تجربه وحشتناك جامعه و يا حتي اقتصاد ژاپن را نابود نكرد.
حتي اين نظر كه يك اقدام تروريستي هسته اي باعث مي شود مردم آمريكا اعتمادشان را نسبت به دولت از دست بدهند، با توجه به حادثه 11 سپتامبر 2001، نظري بيهوده است. تاريخ نشان داده است كه مردم در برابر جنگ هاي بيروني ميزان حمايتشان را از دولت افزايش مي دهند.
آيا تروريست ها مي توانند سلاح هاي اتمي روسي را خريداري كنند؟
اين يك افسانه است. «گراهام آيسون» استاد دانشگاه هاروارد بارها اين حرف را تكرار كرده و گفته كه اسامه بن لادن 30 ميليون دلار نقد و دوتن موادمخدر به يك گروه چيني داده است تا 20 كلاهك هسته اي براي وي تهيه كنند. همچنين ادعا مي شود براساس يك گزارش، القاعده يك «بمب اتمي كيفي» ساخت روس را از منابع آسياي مركزي خود تهيه كرده و شماره سريال آن 9999 است كه مي توان با يك تلفن موبايل منفجرش كرد.
اگر اين شايعه ها درست بودند، آن وقت اين گروه تروريستي وقتي سال 2001 از افغانستان با عجله خارج شد، بايد نشانه هايي از وجود اين سلاح ها را جا مي گذاشت.
سال 1998 كه اوج قصه پردازيهاي هسته اي بود، ژنرال آيسون رئيس فرماندهي استراتژيك آمريكا بارها از پايگاههاي روسي بازديد كرد و در گزارش خود نوشت: «من مي خواهم اين نگراني كه امكان سرقت سلاح هاي روسي وجود دارد را براي هميشه از بين ببرم. بررسي هاي من نشان مي دهد كه روس ها به شدت درباره امنيت خود جدي هستند. به هرحال دو فيزيكدان مشهور به نام هاي «ريچارد گاروين» و «جرج چارپاك» گزارش دادند كه «نتيجه بررسي هاي رئيس فرماندهي استراتژيك، نگراني هاي جوامع اطلاعاتي آمريكا را برطرف نكرد. يك دهه بعد از آن گزارش، به راحتي مي توان به صحت گزارش ژنرال و نادرستي شايعه «جن ها» پي برد.
براساس گزارش هاي معتبر، طي سالهاي گذشته سلاح هاي روسيه امن تر نيز شده اند. منفجركردن يك سلاح اتمي به سرقت رفته تقريبا غيرممكن است. بمب هاي تكميل شده به دستگاههايي مجهزند كه در صورتي كه اشخاص ناوارد بمب را دستكاري كنند، يك انفجار غيرهسته اي ايجاد كرده و بمب را از كار مي اندازند. همانگونه كه «استفان يانگ» رئيس سابق مركز تحقيقات اتمي آزمايشگاه ملي «لوئس آلاموس» مي گويد، تنها اشخاص محدودي در جهان هستند كه مي دانند چگونه يك بمب هسته اي غيرمجاز را منفجر كنند. حتي طراحان بمب ها و پرسنل نگهداري بمب با مراحل پيچيده ضروري براي انفجار بمب آگاه نيستند.
آيا القاعده به دنبال توانايي هسته اي است؟
اين ادعا هنوز ثابت نشده است. القاعده شايد علاقه داشت كه سلاح هاي اتمي و ديگر تسليحات كشتار جمعي را بدست آورده براي مثال، يكي از اعضاي اين شبكه كه به دليل سرقت 110 هزار دلار از آن جدا شد، اعتراف كرد كه اعضاي القاعده در اواسط دهه 1990 قصد خريد اورانيوم را داشته اند، گرچه مواد قلابي به آنها فروخته شد. گزارش هايي نيز وجود دارد مبني بر اينكه بن لادن درسال 2001 با برخي دانشمندان هسته اي پاكستان وارد مذاكره شد كه اساسا نمي دانستند چگونه مي توان بمب ساخت. اما حمله آمريكا به افغانستان اگر طرحي هم وجود داشت نابود كرده است. به گفته «آن استنرسن» تحليلگر مسائل سياسي، براساس اطلاعات كامپيوتري كه القاعده از خود در افغانستان به جاي گذاشت، اين گروه تنها قصد اختصاص حدود چهارهزار دلار به تحقيقات درباره تسليحات كشتارجمعي را داشته است. علاوه بر اين، هزينه يادشده فقط براي تحقيقات ابتدايي درباره سلاح هاي شيميايي بوده است. «ميلتون ليتنبرگ» عضو ارشد مؤسسه تحقيقات امنيتي در دانشگاه مريلند، به اين گفته «ايمن الظواهري» اشاره مي كند كه «اين پروژه اتلاف زمان و انرژي بود» و ماجرا را فيصله مي دهد.
آيا ساخت يك بمب اتمي كار ساده اي است؟
خير. به نوشته يك سرمقاله نويس مجله نيچر، بسياري از دانشمندان خودخوانده، سلاح هاي اتمي در عمرشان حتي يك بمب اتمي هم نديده اند و همين ها هستند كه مي گويند ساخت بمب اتمي كار ساده اي است. وي مي نويسد: «فرآوري اورانيوم كار بسيار مشكلي است و پلوتونيوم نيز يكي از پيچيده ترين سلاح هايي است كه تاكنون كشف شده است.» براي ساختن بمب از اين فلزات، تكنو لوژي بسيار پيچيده وخاصي مورد نياز است. اگرچه اطلاعات پايه و اوليه در مورد ساخت سلاح اتمي در اينترنت قابل دسترسي است، اما هيچ كدام از اين روش هاي ساخت آنلاين شامل جزئيات اساسي و ضروري براي توليد يك بمب واقعي نيستند.
ساده انگاري ساخت يك بمب اتمي باعث شده است كه مدعيان اساسا هزينه ها و سختي هاي ساخت بمب را ناديده بگيرند. كميسيون «سيلبرمن- راب» كه درسال 2005 براي بررسي خطاهاي اطلاعاتي آمريكا درباره جنگ عراق تشكيل شده در گزارش خود نوشت كه برابر دانستن «تدارك براي ساخت بمب» با «توانايي ساخت بمب» يك خطاي تحليلي بسيار بزرگ است. يعني فقط به خاطر اينكه يك كشور مي تواند تجهيزات ساخت بمب را خريداري كند، به اين معني نيست كه توان ساخت بمب را دارد. براي مثال، ليبي بعد از سه دهه تلاش انساني و صرف بيش از 100 ميليون دلار، هيچ پيشرفتي در زمينه توليد سلاح اتمي نداشته است. در واقع، بخش عمده مواد هسته اي اين كشور كه پس از لغوشدن برنامه هسته اي تسليم مراجع بين المللي شد، در بسته هاي پلمب شده اوليه خود (orginal) بودند و حتي در آنها باز نشده بود.

 



جاسوسي و جنگ رواني به روش انگليس

اشاره
دولت انگليس در نفوذ به رسانه ها در راستاي تامين منافع منطقه اي و جهاني خود يد طولايي دارد. تبليغات منفي و تحريف خبرها با استفاده از تكنيك هاي پروپا گاندا از جمله شگردهاي تبليغاتي انگليس براي اجراي هدف هاي پنهان لندن است.
مطلب پيش رو براي آشنايي خوانندگان از شيوه هاي تبليغاتي دولت انگليس از كتاب «سازمان هاي اطلاعاتي» نوشته رضا عاصف تهيه شده است.
سرويس خارجي
به منظور جلوگيري از نفوذ عقايد مختلف در سرزمين هاي وابسته به انگليس در سال 1947 يكي از مديران اطلاعاتي انگليس، برنامه تبليغات تهاجمي را به دولت ارائه داد. وي پيشنهاد كرد كه براي انجام جنگ تبليغات تهاجمي، يك اداره خاص تشكيل شود و براي مخفي كردن آن، بودجه لازم از محل بودجه سري دولت تامين شود.
اداره جديد يعني «اداره مطالعات و پژوهش ها (IMP)» دو هدف اصلي را تعقيب مي كرد كه يكي از آنها تهيه تبليغات به اصطلاح خاكستري براي استفاده در خارج از كشور بود. اين نوع تبليغات دروغ هاي مستقيمي در برنداشتند ولي به دلخواه واقعيت هايي كه در آن گنجانده شده بودند، دستكاري مي شدند. اين تبليغات خاكستري متوجه كمونيسم يا هر مخالف ديگر سياست انگليس مي شد.
IMP (اداره مطالعات و پژوهش ها) مناطق را براساس ميزان غلظت تبليغاتي كه لازم داشت، تقسيم بندي كرد. نخستين هدف ها در اروپاي غربي (از جمله فرانسه، ايتاليا و آلمان مشخص شدند؛ آسيا و خاورميانه از جمله ايران در تقسيم بندي دوم قرار گرفتند؛ كشورهاي بلوك شرق نيز كه به عهد آمريكايي ها گذاشته شده بود در مقام سوم جاي داده شدند. اين تقسيم بندي، روح متعصب استعماري و استكباري را در سياست هاي عمليات پنهاني انگليس به خوبي آشكار مي ساخت.
هدف ديگر مورد علاقه اين اداره، آماده سازي افكار عمومي در خود انگلستان است. اين اداره به منظور اجراي اهدافش كمك هاي فراوان مالي به احزاب انگليس مي كند تا آنان را وارد عرصه توجيه كردن افكار عمومي كند.
گاهي اين اداره اقدام به تهيه يك سري متن سخنراني و نطق براي كنندگان مجلس مي كند و به وسيله اين دسته كنندگان، فعاليت هاي مخالفان در مجلس و دولت را محدود مي سازد.
معمولا تمام مراكز دولتي و غيردولتي، داراي بخش تبليغاتي و روابط عمومي هستند كه غالب خط مشي هاي تبلغاتي اداره مطالعات و پژوهش ها را به اجرا درمي آورند. به عنوان مثال مسئول تبليغاتي اتحاديه كارگري انگليس موافقت كرده بود كه از تبليغات ضدكمونيستي آن اداره كه براي پخش در خارج از كشور منتشر مي شود در داخل كشور و در نهضت كارگران انگليس نيز بهره گيرد.
گروه ها و افراد متعددي كه متواري و پناهنده شده اند يا در انگليس اقامت دارند، زمينه را براي IMP فراهم مي كنند تا از ميان آنها منابع مفيد خود را انتخاب كند.
مطالب تهيه شده در IMP به طور مستقيم و غيرمستقيم توسط اين گونه منابع در كليه نشريات منتشر مي شود. اين گونه مطالب به تمامي افسران و ماموران اطلاعات در همه هيات هاي سياسي خارج از كشور نيز ارسال مي شود.
كارمندان اين اداره از تركيبي مخلوط و عجيب به وجود آمده اند كه در ميان آنها از اكثر مليت ها افرادي وجود دارند.
اين افراد شامل ماموران اطلاعاتي و عملياتي انگليسي و غيرانگليسي هستند كه به نوعي در خارج از كشور شكست خورده يا لو رفته اند.
مخفي كاري چنان بر اين اداره حكم فرماست كه حتي خود كارمندانIMP فكر مي كنند مشغول انجام پژوهش و مطالعه هستند.
رابطه 6-MI- باIMP بسيار نزديك و پيچيده است. اين اداره در تمامي ملاقات ها و جلسات ارتباطي و اطلاعاتي 6-MI وCIA حتي در سراسر جهان حاضر بوده و حتي در مقطعي رئيس ادارهIMP به رياست 6-MI انتخاب شده است.
IMP در ابتداي كار حدود 300 تا 400 عضو داشت و به مرور گسترش فوق العاده اي پيدا كرد. اين اداره به بخش هاي منطقه اي (مانند بخش هاي منطقه اي وزارت خارجه 6-MI ) و بخش هاي ويژه در رابطه با مسائل خاص تقسيم مي شود.IMP علاوه بر دفتر مركزي كه در لندن مستقر است، مأموراني در سفارتخانه هاي انگليس دارد كه منافع آن را تأمين مي كنند.
اطلاعات اين اداره به روزنامه نگاراني داده مي شود كه توسط مقامات، قابل اعتماد تشخيص داده شده و در غيراين صورت از راه هاي ديگر (غيرمستقيم) و با امضاي منابع موجه، مطالب جهت انتشار به نشريات منتقل مي شوند.
نويسندگان و روزنامه نگاران فقط يك پوشش براي مطالعات و پژوهش ها هستند كه با امضاي آنان مطالب موردنظر اداره منتشر مي شود. شركت ها و مؤسسات تحقيقاتي خصوصي يا رسمي مستقيماً ناشر افكار اداره هستند و ناخواسته مورد بهره برداري قرار مي گيرند و يا منابعي در آن شركت ها، به استخدام ادارهIMP در مي آيند.
سرمايه داران و صاحبان صنايع كه به طور غيرمترقبه علاقه مند مطالعات و تحقيقات مي شوند، كساني هستند كه به نوعي در دام اين اداره گرفتار مي شوند، تا مستقيم و غيرمستقيم از نشريات مختلف، حمايت مالي كنند.
اين اداره داراي نشريات متعددي ازجمله يك نشريه سري است كه براي استفاده مقامات سطوح بالاي جهان مانند سران كشورها و وزراي كابينه ها و شخصيت ها تهيه مي شود و هيچ يك از مطالب آن قابل انتشار نيست. نشريات توجيهي ديگري نيز در بين كارمندان و هيئت هاي سياسي انگليسي در سراسر جهان توزيع مي شود كه آنها يا رابطين معين آنان، مطالب رابه نحوي به سردبيران، شخصيت ها، مسئولان مرتبط و غيرمرتبط حوزه مأموريت خود منتقل مي كنند تا به عنوان دانش، زمينه اي براي فعاليت هاي عمومي آنان باشد، موفقيت عمليات تبليغات تهاجمي، به فعاليت كنندگان ادارهIMP بستگي تمام دارد.
براي انجام عمليات و جنگ رواني (تهاجم تبليغاتي)، پس از طراحي و تعيين اهداف در اداره مطالعات و پژوهش ها، انجام طرح معمولاً بدين گونه است كه يك روزنامه نگار مورداعتماد (در موارد مستقيم) يا يك منبع را وادار مي كنند با نفوذي كه بر روزنامه نگار يا يك روزنامه دارد (در موارد غيرمستقيم) مطالب تهيه شده در اداره مطالعات و پژوهش ها را بدون يك كلمه كم و زياد به اسم خود به چاپ برساند.
سپس اين اداره، مطلب چاپ شده را به عنوان خبر و شايعه يا گزارش به تمامي مطبوعات كشورهاي جهان به طور مستقيم يا غيرمستقيم ارسال مي دارد و يا گاهي خود روزنامه ها پس از انتشار مطالب، متن آن را در اختيار خبرگزاري ها و ساير نشريات قرار مي دهند.
اداره مطالعات و پژوهش ها هر سال بودجه زيادي براي روزنامه ها و نشريات خارجي كه با مشكلات مالي رو به رو هستند هزينه مي كنند.
از اقدامات ديگر اداره مطالعات و پژوهش ها، استخدام گسترده نويسندگان و روزنامه نگاران و ساير افراد غيرحرفه اي است. آنها پس از استخدام، مدتي در اداره مطالعات و پژوهش ها به تحقيقات مي پردازند و سپس با توصيه اين اداره به استخدام روزنامه هاي مختلف در سراسر جهان در مي آيند.
آنها پس از استخدام، در سرويس هاي خبري و مطبوعاتي روزنامه مشغول كار مي شوند و با ارتباط بسيار پنهان خود با اداره مطالعات و پژوهش ها، از پوشش بسيار طبيعي خود به نفع اداره بهره مي گيرند و مقالات موردنظر را با نام خود در روزنامه به چاپ مي رساند - بدون اين كه سردبير و مدير مسئول روزنامه از ماخذ آن مقالات مطلع باشد اكثر اين افراد ضمن دريافت حقوق از روزنامه، مبالغي نيز از اداره مطالعات و پژوهش ها دريافت مي كنند.
پس از مدتي هر كدام از اين افراد نقش موثر و كليدي در روزنامه پيدا خواهند كرد، به طوري كه اين روزنامه نگاران آماتور پس از مدتي مي توانند مسئوليت هاي اصلي روزنامه را بر عهده بگيرند و از طريق آن، روزنامه را به طور غير مستقيم به شعبه اي از IMP تبديل كنند.
IMP بارها مشتركا با «ام آي 5» و «ام اي 6» برنامه هاي تهاجم تبليغاتي عليه اهداف مشخص داشته است. علاوه بر نفوذ گسترده در مطبوعات و نشريات، صحنه كتاب نيز از اين نفوذ مصون نمانده است. اين اداره از هر گونه كتاب و نشريه اي كه نزديك به مقاصد تبليغاتي آنان باشد حمايت مي كند، كتاب «قلعه حيوانات» نوشته جرح اورول و كتاب تاريكي «در ظهر» نوشته ارتوركستلر و داستان ها و رمان هاي مصوري مثل «من منشي خانم مائو بودم» يا كتاب «آيات شيطاني» نوشته «سلمان رشدي» و هزاران كتاب ديگري كه چاپ شده يا در دست چاپ است، براي چاپ به شكل تبليغاتي و پاورقي در نشريات و روزنامه ها به سراسر جهان ارسال شده اند.
ايجاد ترس و وحشت و نگراني از حوادث غيرمترقبه سياسي يا سوانح طبيعي از جمله كارهاي روزمره بخش شايعه اين اداره است. اين اداره توجه خاصي را به خبرگزاري ها و روزنامه ها معطوف مي دارد.
در درجه نخست تلاش مي كند كه منابع مذكور، در روزنامه ها حضور فعال داشته باشند و مقالات آنان را چاپ كرده و از ناحيه روزنامه در اختيار رسانه هاي جمعي كشورها قرار دهند.
مشابه اين توافق با روزنامه ديلي اكسپرس، ديلي تلگراف، روزنامه فايننشال تايمز و چندين روزنامه و نشريه ديگر منعقد شده است كه آنها نيز زير نظر يكي از شركت هاي وابسته به IMP هستند.
كمك به راه اندازي ياحمايت از خبرگزاري هاي انگليس و كشورهاي ديگر يا نفوذ در آنها، يكي ديگر ازراه هاي انتشار تبليغات تهاجمي اداره مطالعات و پژوهش هاي انگليس است.
در زمان تشكيل IMP سازمان 6-MI نيز ضمن نفوذ در خبرگزاري ها نسبت به حمايت مالي آنان اقدام، و از آنان براي انجام مقاصد پوششي خود بهره برداري مي كرد. نفوذ در آنها را تا جايي گسترش مي داد كه گاهي نقش اصلي مديران طراز اول آن خبرگزاري ها را به انجام مي رساند كه به مرور با حفظ عوامل، مسئوليت به اداره مطالعات انتقال مي يافت كه ضمن استفاده از مقاصد پوششي براي سازمان 6MI مقاصد تبليغاتي تهاجمي را به اجرا در مي آورد.
به طور قطع مي توان اذعان داشت كه نسل جديد خبرگزاري هاي تازه تاسيس در آسيا و خصوصا كشورهاي عربي تماما توسط كارشناسان اطلاعاتي اداره IMP راه اندازي شده اند يا در كنترل اطلاعاتي آنان قرار گرفته اند.
خبرگزاري عربي (قاهره)، خبرگزاري هند و پاكستان، آفريقا وكشورهاي حوزه خليج فارس، همه اين خبرگزاري ها خيلي نزديك به سياست هاي اداره مطالعات و پژوهش هاي انگليس عمل مي كنند.
به عبارتي ديگر اين رسانه ها به مرور به ابزاري براي جنگ رواني انگليس تبديل شده اند يا در حال آلودگي به اين فريب بزرگ و جنگ بزرگ جهاني انگليس هستند.
آژانس هاي خبري وابسته، به مثابه يكي از بزرگترين و موثرترين خبرگزاري هاي خاورميانه هستند كه دربرگيرنده سرويس هاي خبري به زبان هاي انگليسي و عربي در دمشق، بيروت، بغداد، بيت المقدس وكشورهاي عربي ديگر و حتي BBC بوده و از اخبار آن استفاده مي كنند. اين خبرگزاري ها در تهاجمات تبليغاتي انگليس كمك ذي قيمتي براي اين كشور بوده و نقش مهمي را ايفا مي كنند و با استفاده از كمك ها و سوبسيدهاي IMP قادرند ضمن اداره خبرگزاري، اخبار خود را به توصيه اين اداره، ارزان تر و حتي در مواردي مجاني در اختيار نشريات و روزنامه ها و رسانه هاي جمعي قرار دهند، بيشتر اين سوبسيدها به حساب منابع، عوامل و مديران اين خبرگزاري ها واريز مي شود.
IMP درتهاجم تبليغاتي به كتاب نيز توجه زيادي دارد. هرساله تعداد زيادي ازكتاب هاي مختلف به سفارش IMP تاليف و چاپ مي شوند. تعداد زيادي شركت انتشاراتي در انگلستان و خارج از آن نيز بااين اداره در زمينه چاپ كتب همكاري نزديك دارند.
حمايت از نويسندگان كشورهاي مختلف كه مشابه اهداف اداره مطالعات و پژوهش ها، كار تحقيقي و تاليفي انجام مي دهند از جمله حمايت هاي غيرمستقيم اين اداره به شمار مي رود. كتاب «آفريقا بين غرب وشرق» كه توسط يك روزنامه نگار جوان غنايي به نام «دومگا» تاليف شده است، بارها به سفارش اداره IMP و توسط شركت انتشاراتي چاپ و توسط مامورانCIA و IMP درسراسر آفريقا و آسيا و حتي اروپا توزيع گرديده است.
IMP به دليل گسترش روزافزون خود درعرصه تبليغات تهاجمي، به سيستمي عظيم در زمينه مبارزه با شورش ها در جهان درآمد و در نتيجه مسئول «صندوق مالي تبليغاتي ضدشورش» شده كه از سوي انگليس براي عمليات جنگ رواني عليه شورش تاسيس شده است.
علاوه بر اين موفقيت، IMP توانسته شرايطي را به وجود آورد كه درپي آن، سازمان هاي اطلاعاتي موظف شوند خود را با تلاش و فعاليت هاي تبليغاتي آن هماهنگ كنند.
اداره مطالعات و پژوهش ها در كنار فعاليت هاي تبليغاتي تهاجمي، «انستيتوي مطالعات بحران ها (ISC)» را تاسيس كرد كه توانايي برآورد، پيش بيني و مبارزه با بحران هاي گوناگون را در اداره تقويت كند. مؤسسه مطالعات بحران ها ISC در اوج كار خود بيش از 250 مركز تحقيقاتي، امنيتي در زمينه بحران ها را پشتيباني مي كرد و از آنان اطلاعات روزانه دريافت مي كرد. يك شركت بزرگ انتشاراتي فقط توليدات ISC را چاپ و منتشر مي كرد و در اختيار مؤسسات فوق قرار مي داد.
مؤسسه مطالعات بحران ها ISC تاكنون كمك هاي شاياني به CIA براي تهيه برنامه هاي ضدشورش و ضدبحران تبليغات كرده است و مي رود تا يكي از معتبرترين موسسات در اين زمينه شود.
روابط و تماس هاي بسيار گسترده ISC با موسسات پليسي و نظامي انگليس و ساير كشورها و استفاده آنان از مطالعات بحران ها (توليدات اين مؤسسه) سبب شد كه مؤسسه مطالعات بحران ها ISC اصلي ترين محور برنامه ريزي در زمينه برنامه تبليغات تهاجمي ضدشورش و تروريسم شود و كتابهاي اين مؤسسه به عنوان كتاب هاي درسي در دانشكده هاي پليس و دفاع ملي تدريس شود.
بافت كلي IMP و مؤسسات وابسته آن مانند ISC از يك بافت آكادميك- ديپلماتيك- اطلاعاتي و نظامي تشكيل شده است؛ بدين گونه كه يك رئيس اطلاعاتي، يك معاون تبليغات تهاجمي ضدشورش نظامي (اطلاعاتي عملياتي)، يك معاون ديپلمات، گروهي از دانشگاهيان و كارمندان متعددي از مليت ها و كشورهاي مختلف با توانمندي هاي تخصصي، گوشه اي از بافت عجيب و گوناگون اداره مطالعات و پژوهش ها و مؤسسات وابسته به آن را نشان مي دهد.
علاوه بر مؤسسه فوق «اداره اطلاعات كشورهاي خارجي OID» نيز زيرنظر IMP تشكيل شد. اين اداره اكثر كارهاي اجراي IMP از جمله ارسال اخبار به گروه خاصي از روزنامه نگاران را برعهده گرفت. اين اداره ارتباط نزديكتري با وزارت خارجه برقرار كرد تا با كمك كارشناسان آن وزارتخانه، محورهاي كلي سياست انگليس در جهان و تبليغات تهاجمي اين كشور را هدايت كند.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14