(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه اول بهمن 1388- شماره 19565
 

مدارا با مردم
اسوه عبادت
محاسبه نفس در سيره امام كاظم(ع) به مناسبت هفتم صفر سالروز ولادت نماد صبر و كظم غيظ



مدارا با مردم

قال الامام الكاظم(ع): الرفق نصف العيش.
امام كاظم(ع) فرمود: رفاقت و صميميت با مردم، نصف زندگي (سالم) است.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اصول كافي، ج 2، ص 120

 



اسوه عبادت

احمدبن عبدالله از پدرش نقل مي كند كه گفت؛ نزد «فضل بن ربيع» (از سران حكومت عباسي) رفتم (در آن وقت كه امام موسي كاظم(ع) تحت نظر او بود) ديدم بر پشت بام نشسته است، به من گفت: بيا اينجا به اين خانه نگاه كن ببين چه مي بيني؟ رفتم به پشت بام و ديدم و گفتم: يك لباس افتاده مي بينم1 و گفت: خوب نگاه كن، خوب نگاه كردم، گفتم: مردي را درحال سجده مي بينم. گفت: آيا اين مرد را مي شناسي؟ اين موسي بن جعفر(ع) است، كه شب و روز او را در اين حال مي بينم، او نماز صبح را در اول وقت مي خواند سپس تعقيب نماز را مي خواند تا خورشيد طلوع نمايد، سپس به سجده مي افتد و همچنان در سجده است تا ظهر شود، كسي را وكيل كرده كه وقت نماز را به او خبر دهد، وقتي كه از ناحيه او باخبر مي شد كه ظهر شده بلند مي شد و بدون تجديد وضو، نماز مي خواند (معلوم مي شود كه از صبح تا ظهر خوابش نبرده است) وقتي شب مي شود پس از نماز عشا، غذايي ميل مي كند، سپس تجديد وضو نموده به سجده مي افتد و همواره در دل شب نماز مي خواند تا طلوع فجر. يكي از مأمورين مي گفت: بسيار شنيدم كه آن حضرت در دعايش مي گفت: «خدايا من از تو مي خواستم فراغت و فرصتي براي عبادت تو بيابم، خواسته ام را برآوردي، تو را بر اين كار حمد و سپاس مي گويم» و در سجده خود مي گفت: قبح الذنب من عبدك فليحسن العفو والتجاوز من عندك» زشت است گناه از بنده تو، پس عفو و گذشت نيك از جانب تو مي باشد» همچنين از دعاهاي معروف آن حضرت است: «اللهم اني اسالك الراحه عندالموت والعفو عندالحساب» خداوندا از درگاه تو آسايش هنگام مرگ و بخشش هنگام حساب را مي خواهم.»(1)
ـــــــــــــــــــ
1- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 318

 



محاسبه نفس در سيره امام كاظم(ع) به مناسبت هفتم صفر سالروز ولادت نماد صبر و كظم غيظ

محمدرضا شريفي
خودسازي و تزكيه نفس از كارهاي مهمي است كه هر انساني براي رسيدن به سعادت دنيا و آخرت بدان نيازمنداست. يكي از لوازم خودسازي، محاسبه نفس و سنجش آن بر پايه شاخصه ها و معيارهاي قرآني و وحياني است. امامان معصوم(ع) با آن كه در مقام عصمت نشسته بودند، ولي همواره همه زندگي خويش را بر اساس معيارهاي وحياني ارزيابي مي كردند و اين گونه شاگردان و پيروان خويش را به سوي خودسازي و تزكيه نفس دعوت مي كردند.
نويسنده در اين مطلب با بهره گيري از سخنان و سيره و روش زندگي امام موسي كاظم(ع) به عنوان يك اسوه حسنه الهي، بر آن است تا نقش محاسبه نفس را در زندگي مومنان و شيعيان اهل بيت(ع) تبيين و تحليل نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
لزوم سنجش شبانه روزي اعمال
اگر آدمي بخواهد خود را چنان كه هدف آفرينش و آفريدگار است، بسازد، لازم است همواره از جهات مختلف خود را ارزيابي كرده و بر اعمال و رفتار خويش نظارت نمايد. بنابراين نيازمند شاخصه هايي براي ارزيابي خود براساس هدف اصلي آفرينش است. اگر هدف آفرينش انسان را خدايي شدن و متاله گشتن بدانيم كه از طريق فعليت بخشي به اسماي الهي سرشته در ذات آدمي با انجام اعمال صالح و نيك در طول عمر، شدني و امكان پذير است، لازم است شخص معيارهايي را بيابد تا خود را براساس آن ارزيابي كند و ميزان درستي و نادرستي كارها و در نتيجه، شدن هاي خويش را بسنجد.
قرآن به عنوان كتاب الهي و راهنماي بشر به سوي اين حقيقت، به دو دسته از توانمندي ها و امكانات بشر اشاره مي كند كه انسان مي تواند براساس آن به داوري و ارزيابي خودو اعمال خويش بپردازد. يكي از اين توانمندي ها، همان فطرت سالم و طبيعت اوست كه براساس اعتدال و گرايش به كمالات و حقايق مطلق هستي ساخته شده است. اين صنعت الهي به گونه اي است كه شخص به طور طبيعي به هر امر كمالي وحقايق الهي گرايش پيدا كرده و از نواقص و امور بازدارنده كمال، گريزان مي شود. عقل سالم نيز به عنوان بخشي از اين طبيعت عمل مي كند و ابزار سنجش و داوري درست را به دست انسان مي دهد. از اين رو گفته شده هر حكمي كه عقل مستقل بدان امر و فرمان مي دهد، همان حكم وحياني و شرعي است كه هرگز ميان حكم عقل و شريعت تفاوتي نيست و هر دو به يك چيز فرمان مي دهند.
دومين معيار ارزيابي و داوري، معيارهاي بيروني هستند كه از آن به معيارهاي وحياني ياد مي شود. هر چند كه امكان فهم و دريافت معيارهاي بيروني، زماني ممكن است كه انسان بر فطرت سالم خود باقي بماند و عقل وي دچار بيماري و اختلال نگردد، ولي مي توان به يك معنا از اين معيارها و شاخصه هاي بيروني به عنوان يك معيار مستقل و جداگانه نيز ياد كرد. با اين همه اين عقل و فطرت سالم بشر است كه به انسان امكان دريافت درست مطالب وحياني و همراهي با حقايق را مي دهد؛ زيرا عقل و فطرت سالم درمي يابد كه آموزه هاي وحياني قرآن چيزي جز حقيقت و حق نيست و مي بايست مورد اطاعت قرار گيرد. از اين رو گفته اند ملاك دريافت حق و ايمان و اسلام همان عقل و فطرت سالم است و اگر عقل سالم وجود نداشته باشد، اصولا دين و ايمان معنايي نخواهد داشت و انسان از دريافت و تمييز حق از باطل بازخواهند ماند.
بنابراين انسان ها با معيارهاي عقلاني و وحياني مي توانند رفتارها و اعمال خويش را كه به آنان وجود و شاكله جديدي مي بخشد، ارزيابي كرده و آن را سبك و سنگين نمايند تا دريابند كه اين اعمال و رفتارها درمسير شدن هاي كمالي قرار دارد و يا آن كه به سمت بيراهه و سقوط و هبوط مي رود؟
اگر كسي هدف بلند و والا دارد بايد در تمامي مدتي كه به سمت هدف والا حركت مي كند آن را در نظر داشته باشد و همه جزييات و امور ريز و درشت زندگي خويش را با توجه به اين هدف ساماندهي كند و ارزيابي نمايد تا در صورت مشاهده رفتاري نادرست و بيرون از دايره مقصد و هدف، به تغيير آن اقدام كند و به اصلاح اموري بپردازد كه فاسد كرده است.
از اين رو لزوم محاسبه نفس به شكل دايمي امري است كه در آموزه هاي عقلاني و وحياني مورد تاكيد قرار گرفته است، زيرا اگر خود و رفتارهايش را بر ميزان اين معيارهاي سنجشي، ارزيابي و داوري نكند ممكن است مدتي را به بيراهه رفته و بخشي از وجودش را فاسد و تباه كند و فطرت سالم و عقل سليم خويش را در يك فرآيند از دست بدهد. انسان عاقل كسي است كه پس از هر مدتي و عملي، به ارزيابي كارش مي پردازد و تاثير آن يا حتي ميزان تاثير آن را در رسيدن به هدف، سبك وسنگين مي كند تا در صورت اشتباه و يا خطا و هر علتي ديگر كه موجب فساد خود و عملش شده است به بازسازي و اصلاح آن اقدام كند. اصولا اين كه گفته شده است كه بطور مستمر، استغفار كنيد از اين روست كه به سوي هدف بازگرديد و رفتار خويش را بر اساس آن اصلاح و بازسازي كنيد. اين خط كش دايمي و ميزان سنج هميشگي اعمال بلكه ميزان سنج نفس و خود انسان، امري لازم و ضروري است كه انسان نبايد دمي از آن غافل باشد.
محاسبه نفس در سخن و سيره امام موسي الكاظم(ع)
امام موسي كاظم(ع) يكي از اسوه هاي كامل انسانيت است كه از سوي خداوند ماموريت يافته است تا در نقش امامي معصوم و انساني كامل دستگير انسان ها شود و آنان را به هدايت تبييني و ايصالي به سوي حق رهنمون سازد.
آن امام همام(ع) براساس اين مأموريت و مسئوليت، در سخن و روش زندگي خود چنان عمل كرد تا سرمشق زندگي براي امت بلكه بشريت باشد و هركسي بر هر دين و مذهبي بتواند او را الگوي خويش قرار داده به مقاصد عالي انساني دست يابد.
امام كاظم(ع) درباره نقش و ارزش محاسبه نفس مي فرمايد: ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم فان عمل حسنا استزادالله و ان عمل سيئا استغفرالله منه و تاب اليه؛ از ما اهل بيت(ع) نيست كسي كه هر روز به محاسبه نفس نپردازد. پس اگر كار نيكي كرده است از خدا زيادي آن را بخواهد و اگر در آن روز كار بدي كرده از خدا آمرزش طلب نموده و به سوي او توبه نمايد. (اصول كافي، ج4، ص191)
به نظر آن امام (ع) تنها امكاني كه براي انسان در شدن هاي كمالي وجود دارد، محاسبه دايمي و روزانه نفس است، زيرا براساس آموزه هاي وحياني قرآن، اهل بيت(ع) تنها مسير حق هستند كه انسان مي تواند به وسيله آنان به حق برسد و كمال مقصود را درآغوش كشد. از اين رو آنان را وسايل الهي، صنايع الهي، صراط مستقيم الهي، عروه الوثقاي الهي، حبل الله و مانند آن دانسته اند.
بنابراين هركسي اگر بخواهد متاله شود و خود را به ولايت و امامت و اهل بيت(ع) بچسباند، بايد براي رنگ و صبغه الهي گرفتن و متاله شدن، همانند اهل بيت(ع) محاسبه نفس داشته باشد و خود را براساس معيارهايي چون قرآن و اهل بيت(ع) بسنجد و ببيند تا چه اندازه با عمل نيك و مطابق سنت و سيره امامان و اهل بيت(ع) توانسته است اطاعت و محبت آنان را بدست آورد. از اين رو گفته اند هركسي اگر بخواهد بداند كه كارهايش مقبول و در مسير تعالي و متاله شدن بوده است بايد ببيند تا چه اندازه موجبات رضايت و خشنودي اهل بيت(ع) را فراهم آورده است و تا چه اندازه محبت ايشان و بغض دشمنان آنان در دلهايش ريشه دوانيده و تقويت و يا تضعيف شده است. پس اگر در خود افزايش روزافزون محبت ايشان و بغض دشمنان را يافت، مي تواند دريابد كه تا چه اندازه در مسير موفقيت آميز گام برداشته است.
اگر كسي محبت ايشان را داشته باشد، در اعمال و كارهايش كه شاكله و شخصيت وجودي او را مي سازد و صنعت و سازه اي جديد بيرون مي دهد، مي بايست چنان باشد كه موجب خرسندي و رضايت آنان باشد. او بايد به گونه اي عمل كند كه آنان عمل مي كنند، اگر امام كاظم(ع) درمقام خشيت چنان مي گريست كه محاسن وي از اشك، تر مي شد، دوستدار آن حضرت(ع) نيز بايد اين گونه باشد و نفس خويش را برپايه اين معيار ارزيابي كند. اگر آن حضرت مي فرمايد: عونك للضعيف أفضل الصدقه ؛ كمك كردن تو به ناتوان، بهترين صدقه است؛ (تحف العقول، ص 414.) مي بايست به گونه اي به كمك مردم ناتوان بشتابد كه آن را بهترين كار و صدقات بداند. يا اين كه به فرمان آن حضرت(ع) همواره در انديشه خيررساني به ديگران باشد نه آن كه در انديشه ضرر و زيان به ديگران باشد و يا بي تفاوت از كنار ديگراني كه نيازمند او هستند بگذرد: أبلغ خيراً و قل خيراً ولاتكن أمعه ؛ خير برسان و سخن نيك بگو و سست رأي و فرمان بر هركس مباش.
شيعه واقعي كه محاسبه نفس مي كند همواره اين انديشه را دارد كه سرمايه هاي خويش را كجا و چگونه خرج كند و از آن جايي كه همواره عقل و شريعت به او فرمان مي دهد كه در كار خير خرج كند، به آن سمت مي رود نه آن كه به جاي هزينه در كار خير، آن را در معصيت به كار اندازد. ازنظر امام موسي كاظم(ع) كسي كه سرمايه هاي خويش را در كار خير بكارنيندازد دوبرابرش را در كار شر خواهد انداخت و خسران و ضرر دوبرابر خواهد كرد: اياك ان تمنع في طاعه الله فتنفق مثليه في معصيه الله؛ مبادا از خرج كردن در راه طاعت خدا خودداري كني، و آن گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كني.
در برابر مردم، كاظم الغيظ بودن و در برابر معصيت الله محكم بودن، از خصوصيات و سيره آن حضرت(ع) است كه به همين نام نيز معروف شده است. آن حضرت(ع) همواره گوشزد مي كند كه خود را براساس اين معيار محاسبه كرده و بسنجيد كه آيا در برابر مردم مهربان و اهل گذشت هستيد؛ زيرا به همان اندازه كه انسان فروبرنده خشم خويش باشد و نسبت به خطا و اشتباه مردم خشمگين نشده و واكنش تند و عصبي نشان ندهد، خداوند نيز او را به رحمت و مغفرت خويش در قيامت مي گيرد و عذاب را از وي برمي دارد: من كف نفسه عن اعراض الناس اقاله الله عثرته يوم القيمه و من كف غضبه عن الناس كف الله عنه عذاب يوم القيامه ؛ هركه خود را از آبروريزي مردم نگهدارد و كاري نكند كه آبروي كسي بريزد، خدا در روز قيامت از لغزشش مي گذرد و هركس خشم خود را از مردم بازدارد، خداوند عذاب خود را در روز قيامت از او بازمي دارد. (تحف العقول، ص 193)
آن حضرت(ع) تأكيد مي كند كه همه چيزهايي كه انسان مي بيند درس عبرت براي اوست و او با تفكر و تدبر در چيزهايي كه مي بيند مي تواند خود را بسازد، به گونه اي كه متاله شود؛ زيرا همه هستي از درون وبيرون، آيات انفسي وآفاقي الهي هستند كه هركدام از آن ها درس عبرت و نشانه اي براي درست ديدن و درست عمل كردن و درست شدن مي باشد و اين گونه است كه انسان مي تواند از هر چيزي كه مي بيند درس بگيرد خود را به كمال متاله شدن برساند: ما من شيء تراه عيناك الا و فيه موعظه؛ در هر چيزي كه چشمانت مي بيند، موعظه اي است. (بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 78، ص 913)
بنابراين نه تنها در برابر فتنه و بلا، جزع و فزع نمي كند بلكه همه آن ها را عبرت و درسي براي زندگي مي شمارد و مي كوشد تا در سايه ربوبيت الهي و قضا و قدر او، خود را چنان بسازد كه سختي زندگي براي او همانند كوره فتنه باشد كه سره را از ناسره جدامي كند و حقيقت وجودي آدمي را آشكار مي سازد. به نظر آن امام(ع) اصولاً صبر بر بلا امر خوبي است؛ زيرا المصيبه للصابر واحده و للجازع اثنتان؛ مصيبت براي شكيبا يكي است و براي ناشكيبا دوتاست. از اين رو آن حضرت در طول زندگي خويش بر همه مصيبت هايي كه از سوي دولت ظالم عباسي اعمال مي شد صبر كرد و جزع و فزعي نشان نداد.
آن حضرت(ع) با آن كه هرگونه همكاري با اهل ظلم مگر براي دفع ظلم روا نمي دانست ولي براي اين كه دولت عباسي را رسوا سازد و ولايت كفر ايشان را آشكار كند، با آنان به مخالفت مي پردازد و زير بار ظلم ايشان نمي رود و بر همه مصيبت هايي كه از سوي دولت عباسي بر ايشان وارد مي شود صبر مي كند. امام(ع) در زندان نامه اي به هارون مي فرستد و در آن نامه نفرت و خشم خود را به او چنين ابراز مي دارد: «هرگز بر من روزي پربلا نمي گذرد، كه بر تو روزي شاد سپري مي گردد، ما همه در روزي كه پايان ندارد مورد حساب قرار مي گيريم و آنجاست كه مردم فاسد، زيان خواهند ديد.»
آن حضرت(ع) به هارون هشدار مي دهد كه اگر امروز به محاسبه نفس نپردازد و به تصحيح و اصلاح اعمال خود اقدام نكند روزي مي رسد كه بايد در آن روز در پيشگاه خداوند پاسخ گوي اعمال خود باشد و به حسابرسي خداوند پاسخ دهد؛ بنابراين به وي هشدار مي دهد كه «حاسبوا قبل ان تحاسبوا؛ پيش از آن كه از سوي خداوند محاسبه شويد خود را محاسبه كنيد؛ زيرا محاسبه در دنيا اين امكان را به شخص مي دهد كه اعمال خود را بازسازي كند، ولي در قيامت ديگر چنين امكاني فراهم نيست حتي اگر عاجزانه از خداوند بخواهد كه او را براي اصلاح اعمال به دنيا بازگرداند؛ زيرا ديگر چنين بازگشتي وجود نخواهد داشت.
هشدار امام(ع) به محاسبه نفس و تأكيد بر اين كه اگر اين كار امروز انجام نشود فردا بسيار دير خواهد بود كه آن روز را پاياني نيست و مي بايست به خاطر اعمال امروز خويش جاودانه رنج و عذاب بكشد، از آن روست كه اين ظالمان بيدار شوند و حجت بر آنان تمام گردد تا نگويند كسي نبود كه ما را به سوي حق رهنمون باشد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14