(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 15 بهمن 1388- شماره 19577
 

اهداف جنگ نرم
ادامه خاطره هفتم ؛ روزنامه نگار يا عروسك خيمه شب بازي- 12 تپه 587

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




اهداف جنگ نرم

همانگونه كه در فصل پيشين و در تبيين چرايي جنگ نرم گفته شد، مهمترين دليل دشمني نظام سلطه با تفكر انقلاب اسلامي و حكومت برآمده از آن در ايران، استكبار ستيزي و مخالفت انقلاب با سيطره جويي و خوي تماميت خواهي غرب و ترسيم سبك جديد زندگي بر اساس دستورات اسلام است.
در اين شرايط، دشمنان اسلام ناب (اعم از تفكرات الحادي و مادي و غير الهي و تفكرات ظاهرا معنوي يا الهي اما در حقيقت التقاطي و تك بعدي) به ناچار به رويارويي با اين تفكر كه داعيه جهان شمولي دارد برخاسته اند. چراكه جريان انقلاب اسلامي با ايجاد موج بيداري در جهان مستضعفين در مدت زماني كوتاه در سطح جهان گسترش يافته و قلوب ايشان را شيفته و مجذوب خود ساخت و بدين ترتيب منافع حياتي نظام سلطه در سرتاسر دنيا در تيررس حركتهاي دادخواهانه انقلاب اسلامي قرار گرفت.
در نتيجه نظام سلطه مجموعه اقدامات مختلفي كه در ابتدا غالبا در حيطه جنگ سخت قرار داشت را براي زمين گير كردن انقلاب و در مرحله بعد ريشه كن كردن آن در نظر گرفت اما همانگونه كه در فصل تاريخچه گفته شد به علت عدم موفقيت برنامه هاي طراحي شده، مواجهه هوشمند كه تركيبي از مواجهه سخت و نرم را شامل مي شود در دستور كار دشمن قرار گرفت.
هدف از تهاجم فكري و فرهنگي عليه عقبه اعتقادي نظام اسلامي و ملت ايران را در نگاهي كلي مي توان تغيير موازنه قدرت از فراگيري و سنگيني وزن تفكر اسلام ناب به سوي تفكرات الحادي و التقاطي نظير ليبرال سرمايه داري، سوسياليسم اسلامي، ناسوناليسم ايراني، كمونيسم اسلامي، اسلام سكولار، اسلام متحجر و ... بيان نمود.
اما اين هدف در واقع جداي از هدف دشمن از جنگ نظامي و تحريم هاي اقتصادي عليه جمهوري اسلامي نيست. چراكه از منظر كلان سه هدف اساسي از مواجهه هوشمند دشمن با انقلاب اسلامي متصور است كه عبارتند از: استحاله، بي ثبات سازي و براندازي.
هر كدام از اين سه هدف داخلي بر اساس روش هاي خاصي انجام مي گيرد كه به طور كلي در دو بخش جنگ رسانه اي- رواني و جنگ ميداني (مشغولسازي دروني و زمين گير كردن) قابل تقسيم بندي است.
«استحاله» به معناي خاصيت زدايي از تفكر انقلاب اسلامي و اسلام ناب است كه نهايتا به «تغيير رفتار» حكومت و جامعه منجر مي شود. فرآيند استحاله عمدتا در بسترهاي فكري و فرهنگي محقق ميشود و در اين فضا دشمن تلاش مي كند تا بر انديشه افراد و خصوصا نخبگان جامعه (كه در گروههاي هدف از آنها ذكر شده است) تاثير بگذارد. در واقع دشمن براي تحقق اين هدف، به جاي درگيري مستقيم و فيزيكي با جامعه هدف به طور كاملا پنهاني و خزنده بر انديشه مردم و نخبگان آن جامعه تاثير گذاشته و مي كوشد گروه هدف به آنچه آنها مي خواهند فكر كنند و مهمتر اينكه آنگونه كه آنها مي خواهند بينديشند.
به طوركلي نتيجه و پيامدهاي اوليه استحاله تغيير گفتمان غالب جامعه از تفكر و انديشه انقلاب به سوي انديشه ها و فرهنگ غربي است كه تداوم آن به تغيير تمايلات و رفتارهاي گوناگون سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و در نهايت ازخودبيگانگي و تغيير ذائقه و رفتار ملي (حاكميت و مردم) ميانجامد.
«بي ثبات سازي» به معناي «تضعيف ساختار» حاكميت است و دشمن براي تحقق اين هدف تلاش مي كند با واردكردن شوكهاي گسترده و پياپي به حكومت هدف، هرچه بيشتر پايه هاي آن را سست كرده و جريان اپوزسيون داخلي را قويتر و جري تر كند.
»براندازي» نيز در حقيقت هدف غايي تمامي فعاليتهاي دشمن است و آن عبارت است از «تغيير ساختار» حاكميت. به عبارت ديگر هدف نهايي از استحاله و بي ثبات سازي نيز در نهايت براندازي ساختار مستقر در كشور هدف است. بر اين اساس اگر برنامه هاي دشمن براي بي ثباتسازي كشور به براندازي ساختار هم منتهي نشود حداقل از اين باب كه سبب سست شدن پايه هاي نظام شده ميتواند مايه اميدواري دشمن را فراهم آورد. همچنين هر چه زمينه هاي رشد تفكرات دشمن در ميان نخبگان و عموم مردم جامعه هدف رشد كند يا به عبارتي فرايند استحاله پيشروي كافي را داشته باشد دشمن مي تواند به بهره برداري از فعاليتهاي براندازانه اميدوارتر باشد.
بنابراين دشمن براي رسيدن به اهداف بي ثبات سازي و براندازي از بسترهاي فراهم شده در استحاله استفاده مي كند اما علاوه بر آن دشمن سعي مي كند در مراحل اوليه با ايجاد تضاد گفتماني با ايده حاكميت به تقويت جبهه معارضين پرداخته و در نهايت جنبش همبستگي ميان مخالفين و معارضين را تشكيل دهد. البته بايد به اين نكته اساسي توجه داشت كه براندازي به معناي معارضه با ايده حاكميت بوده و حركت هاي انتقادي- اعتراضي نسبت به دولتي خاص و يا حتي نسبت به عملكرد نظام لزوما به معناي براندازي نيست. اما سوء استفاده دشمنان و يا برخوردهاي ناشيانه برخي نيروهاي خودي ميتواند اين حركات انتقادي- اعتراضي را به سمت اهداف براندازانه سوق دهد.
مرحله نهايي بي ثبات سازي (تضعيف ساختار) و براندازي (تغيير ساختار) نيز «تداوم اقدام» نام دارد. به عبارت ديگر در صورت پيروزي دشمنان، براندازي نظام محقق شده و در صورت شكست ايشان برنامه هاي گسترده براي تداوم اعتراضات، افزايش هزينه براي حاكميت، فلج كردن كشور از طريق شيوه هاي اعتراض آميز، نافرماني مدني و ... طراحي و اجرا مي گردد تا حداقل موجب زمين گير شدن و صرف انرژي قابل توجهي از نظام براي مقابله با ناآراميها و حداكثر موجب سرنگوني حاكميت شود.
همچنين علاوه بر اهداف سه گانه داخلي، دشمنان نظام در بعد خارجي و بين المللي نيز هدف خود از جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي را «مهار و انزواي بين المللي» نظام قرار داده اند. براي تحقق اين هدف دشمن از يك سو ميكوشد تا با استراتژي «ايران هراسي» و «اسلام هراسي» به مقابله و انزواي جمهوري اسلامي كمك كند و از سوي ديگر تلاش مي كند تا با ترويج غربگرايي، مدل بديل خود براي سبك زندگي اسلامي و سبك حاكميت اسلامي را در افكار عمومي و اذهان نخبگان جاگير نمايد و از اين طريق در هر كشور و جامعه اي كه تفكر انقلاب اسلامي در آن در حال رشد بوده و يا پتانسيل رشد داشته باشد نوعي رويگرداني و ياس از موفقيت مدل حاكميت اسلامي و انقلابي را ترويج كند. البته از اين نكته نيز نبايد غفلت نمود كه نبرد در سطح خارجي بر روحيه و اعتماد به نفس ملي مردم داخل كشور نيز اثر تخريبي قابل توجهي دارد. همچنين جماع سازي جهاني عليه ايران از طريق نهادهاي بين المللي و عمال تحريمهاي اقتصادي از ديگر اقدامات دشمن در سطح خارجي به شمار مي روند.
همچنين مي توان براي هر كدام از اين اهداف اساسي، اهداف كوچكتري نيز احصا نمود كه دشمن بر اساس آن به روش هاي موردنظر خود در جنگ رسانهاي- رواني و جنگ ميداني و جنگ ديپلماتيك (در سطح بين الملل) مي پردازد. اين اهداف عبارتند از اعتبارزدايي، مشروعيت زدايي، ايجاد نااميدي در مردم، القاي ناكارآمدي يا برجسته كردن بيش از حد ناكارآمدي بخشهاي مختلف نظام و يا تسري آنها به كل نظام، ناكارآمدسازي يا ايجاد اختلال از طريق نيروهاي نفوذي يا تاثيرگذاري خارجي و ...
با نگاهي دقيق به سخنان مقام معظم رهبري ايشان نيز هدف كلي دشمن از حمله به فرهنگ اسلامي و تفكر انقلاب اسلامي را نابودي تفكر اسلامي و جريان بيداري اسلامي و سرمنشا آن يعني انقلاب اسلامي مي دانند. همچنين روي ديگر اين سكه بازگشت امپرياليسم به ايران و ادامه تسلط آنها بر منابع مادي و معنوي كشور است.
الف) اهداف كلي:
هدف اين تهاجم با چنين ابعادي ، اسلام و انقلاب و ما هستيم
7/9/1368
يك جبهه بندي عظيم فرهنگي ... مثل سيلي راه افتاده تا با ما بجنگد...يك كتاب چاپ مي شود، يك فيلم توليد مي شود و به صورت ويدئو داخل كشور مي آيد و زمينه چنين تهاجمي را فراهم مي كند. ديشب يكي از آقايان مي گفت : وسايل كوچكي اختراع شده كه در آن ، بيست فيلم ويدئويي به صورت ميكروفيلم ضبط مي شود و هر فردي مي تواند آن را لاي دكمه اش مخفي كند و به داخل كشور بياورد و بين جوانها توزيع كند! هدف اين تهاجم با چنين ابعادي ، اسلام و انقلاب و ما هستيم
مي خواهند خط ارتجاع به غرب را دوباره برگردانند 9/12/1379
امروز تئوريسين ها و تبليغات چي هاي غربي درصددند خط ارتجاع به غرب - خط برگشت به همان تحميل پذيري غربي - را دوباره برگردانند؛ ... تحت عنوان يك تئوري شبه روشنفكرانه؛ به عنوان يك حرف نو؛ تئوري جهاني شدن و تئوري تغيير گفتمان. مي گويند دانشجوي اين دوره ديگر نمي تواند دانشجوي دوران ضد استعماري باشد؛ مي گويند دوران ضديت با استعمار و استكبار و مرگ بر استكبار گفتن، گذشته است؛ دوران عدالت خواهي و مبارزه با سرمايه داري سرآمده است؛ دوران آرمان خواهي و تبرّي و تولّاي سياسي تمام شده است؛ گفتمان جديد دانشجويي عبارت است از گفتمان جهاني، جهاني شدن، گفتمان واقع بيني، گفتمان پيوستن به نظم نوين جهاني؛ يعني سياهي لشكر امريكا شدن! اين جهاني شدن، اسمش جهاني شدن است؛ اما باطنش امريكايي شدن است؛ معنايش اين است كه ملت ايران علي رغم مجاهدت هايي كه كرده، علي رغم پرچم هايي كه بر قله هاي پيروزي كوبيده، علي رغم بيداري عظيمي كه در ملت هاي مسلمان به وجود آورده، بايد دوباره مثل دوران قبل از انقلاب، سياهي لشكر و عمله و ابزار تأمين منافع امريكايي ها بشود. هدف به صورت لخت و پوست كنده جز اين چيز ديگري نيست؛ اما مي خواهند در زير نام هاي زيبا - جهاني شدن و تحول و پيشرفت - اين هدف را پنهان كنند.
آمريكا مي خواهد مجدداً وارد ايران بشود 12/8/1378
شما جوانان بايد خيلي هوشيار و بيدار باشيد؛ بايد اهداف دشمن را بشناسيد. امروز قدرت استكباري امريكا هدفش تسلط بر دنياست؛ و اين چيزي نيست كه پنهان و پوشيده باشد. حتي دولتهاي اروپايي از تهاجم فرهنگي و از دخالت و از نفوذ مداخله جويانه پول امريكا گله دارند. مسأله، مسأله تصرف و دست اندازي است. البته كشورهايي هستند كه نمي توانند مقاومت كنند و بايستند؛ اما ملت ايران ايستاده است.
آن طرف مقابل هم تهديد مي كند، تطميع مي كند، چرب زباني مي كند، تبليغات مي كند؛ از همه ي اينها هم يك هدف را دنبال مي كند، تا اين كه راهي باز كند و مجدداً وارد كشور ايران بشود و دوباره بساطش را پهن كند و بتواند آن وضع شرم آور قبل از انقلاب را براي ملت ايران تكرار كند؛ اما بدون ترديد ملت ايران در مقابل اين طمعهاي استكباري با قدرت تمام خواهد ايستاد.
هدف دشمن از تقابل نظري و حمله اعتقادي به نظام
22/2/1382
هدف از اين تقابل نظري و حمله اعتقادي، امري معلوم و روشن است. چون نظام جمهوري اسلامي، نظامي متكي به مردم است و مردم هم با ايمان و روحيه و اعتقاد خودشان به اين نظام علاقه مند و دل بسته اند و از آن دفاع مي كنند - اين حقيقت در طول اين سالها فهميده شد - كه اگر اين ابزار از دست نظام اسلامي گرفته شود، بديهي است براي كسي كه فكري براي اين كشور و اين نظام در سر دارد، چقدر حائز اهميت است.

 



ادامه خاطره هفتم ؛ روزنامه نگار يا عروسك خيمه شب بازي- 12 تپه 587

به دنبال اين اعتراف رسمي دخالت ايران در سركوب انقلابيون ظفار علني شد، هر چند كه به اعتقاد من خيلي بيشتر از اين اعتراف رسمي سربازان ايراني به خاطر حفظ منافع انگليس و آمريكا كشته مي شدند و مردم سيه روزگار اين منطقه را مي كشتند.
روزنامه هاي ايران تا آنجا كه مي توانستند از درگيري هاي سربازان ايراني و جنگ وكشتار ايرانيان در عمان خبري انتشار نمي دادند. يعني اجازه اين كار را نداشتند. خبرهاي مربوط به اين منطقه را بايد ستاد ارتش از طريق خبرگزاري پارس در اختيار جرايد بگذارد كه چنين كاري نمي كرد، اما در مقابل گزارش هايي از اقدامات عمراني ايران به فراواني در جرايد ايران چاپ مي شد و دولت ايران چهره يك فرشته نجات را داشت كه به كمك مردم عقب مانده عمان مي رود و براي آنان جاده و درمانگاه و مدرسه مي سازد. از جمله در تيرماه 1354 در جرايد اعلام شد كه ايران در ظفار جاده مي سازد و در خبري آمده بود كه كار آسفالت يكي از جاده هاي اصلي ايالت ظفار كه حدود 70 كيلومتر است توسط ارتش ايران انجام گرفته(1) و چند روز بعد در خبرها آمد كه ارتش ايران جاده اي به طول 34 كيلومتر را در منطقه ظفار ساخته است. (2)
از روزي كه خبر دخالت ايران در جنگ ظفار اعلام شد، در جرايد ايران تنها خبر از تسليم شورشيان اين منطقه بود كه همگي بر اثر حسن رفتار سربازان و افسران ارتش شاهنشاهي دست به اين اقدام مي زدند.
و سرانجام سلطان قابوس پادشاه عمان در آذرماه 1354 اعلام داشت كه جنگ 10 ساله مردم ظفار به مدد ارتش ايران پايان يافت. او در اين مصاحبه گفت كه نابودي شورشيان ظفار، شكست ديگري براي اتحاد جماهير شوروي است.
به دنبال اعلام پايان جنگ ظفار، ارتش ايران كوشيد تا گروهي از خبرنگاران روزنامه هاي پر تيراژ نظير اطلاعات و كيهان و آيندگان را به ظفار ببرد و از اين طريق تبليغاتي را پيرامون توانمندي ارتش ايران سازمان دهد. مسئولان ستاد ارتش براي بهره برداري هر چه بهتر از اين امر و نيز براي تفريح سربازان ايراني مقيم ظفار تني چند از خوانندگان و رقاصان معروف آن ايام را هم به ظفار برد كه از آن ميان مي توان به گوگوش، عارف، شهرام شب پره، نازي افشار، جلال همتي، پروا، شهپر و چند رقاصه كه نام يكي از آنها به اسم ناديا به خاطرم مانده است، اشاره كرد.
اين خوانندگان با نوازندگاني كه به همراه داشتند، چند شبي در پايگاههاي مختلف سربازان ايراني به اجراي برنامه پرداختند و رقاصان با بدن هاي نيمه عريان به صحنه آمدند. اجراي نمايش سياه بازي هم در شمار برنامه هايي بود كه ستاد ارتش براي افسران و سربازان مقيم ظفار تدارك ديده بود. گروه سياه بازي را از ميان گروههاي شادماني كه در زمان شاه در خيابان «اسمال بزاز» - پايين تر از چهارراه سرچشمه مغازه داشتند، انتخاب شده بودند.
از ديگر اقدامات ستاد ارتش براي جشن پيروزي سپاهيان ايران در ظفار كه من از نگارش آن شرم دارم، اعزام حدود يكصد نفر از فواحش محله شهر نو و از بين ديگر فواحش رسمي تهران به ظفار بود. اين فواحش را با يك پرواز اختصاصي و با استفاده از يك هواپيماي غول پيكر نيروي هوايي به ظفار آورده بودند.
روزي كه اين فواحش به ظفار رسيدند، تمام سربازان را در ميدان صبحگاهي مقر مركزي پايگاه به خط كردند و فواحش در دسته هاي پنج شش نفري در حالي كه هر گروه سوار بر جيب ها و نفربرهاي بزرگ بدون روپوش بودند، مانند امراي ارتشي گرداگرد ميدان چرخ زدند، گويي كه از سربازان سان مي ديدند، اما در دور دوم نظم صف ها به هم ريخت و سربازان هر يك به طرف يك نفر بر رفتند و به دستمالي كردن اين سوغات رژيم شاهنشاهي مشغول شدند. به طوري كه نظم ميدان صبحگاه از دست فرماندهان خارج شد و آنان سريعاً فواحش را از معركه دور كردند.
وظيفه ما خبرنگاران از پيش معين شده بود و ما بايد هر كدام گزارش هايي از پيروزي ها و رشادت هاي سربازان ايراني در ظفار تهيه كنيم و براي چاپ به روزنامه بفرستيم.
گزارشي كه من تهيه كردم ماجرايي خيالي و اغراق آميز از تلاش افسران و سربازان و خلبانان هلي كوپترهاي ايراني براي فتح تپه 587 بود. ماجرا با هجوم قهرمانانه افسران و سربازان ايراني كه سوار بر هلي كوپتر خود را به آن منطقه رسانده بودند، آغاز مي شد و پس از مقداري شعار و مبالغه درباره شجاعت آنان، سرانجام به فرار توأم با ترس شورشيان ظفار پايان مي گرفت. اين گزارش در تاريخ هشتم ديماه 1354 بدون نام و امضاي من در روزنامه كيهان چاپ شد. زيرا من براي نامگذاري بر ذيل مقالات و سواس عجيبي داشتم ولي محمد بلوري خبرنگار همراه من گزارش خود را با عكس و نام در تاريخ 14/10/54 چاپ كرد.
اما واقعيت اين بود كه انقلابيون ظفار واقعاً سركوب نشده بودند. آنها كه مركب از گروهي از ساكنان بياباني و بومي منطقه بودند و آموزش هاي اصولي چندان درست و پيگيري هم نديده بودند، در برخورد با ارتش نا دندان مسلح رژيم شاه كه به مدد پيشرفته ترين اسلحه ها و هلي كوپترها از زمين و آسمان بر سر آنها مي تاخت، تاب تحمل نداشتند و به ناچار ابتكار عمليات را از دست دادند.
سربازان ايران تا مدت ها بعد در ظفار ماندند و در اواخر بهمن ماه 1355 اعلام شد كه سربازان ايراني از ظفار برخواهند گشت. امير طاهري سردبير تحميلي هويدا در روزنامه كيهان نيز در سال 1355 سفري به عمان كرد و در يادداشت هاي خود، انقلابيون ظفار را «ياغيان ديروز و مديران امروز» ناميد.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، سلطان قابوس پادشاه عمان براي ماندگاري خود بيش از پيش ]كشورش را[ به دامان آمريكا آويخت و كوشيد تا پاي اين دولت را بيش از گذشته به خليج فارس باز كند. او حتي به قولي به سخنگوي دولت آمريكا در خليج فارس بدل شده بود. (3)
دولت ايران در تاريخ 2/2/1359 عمان را شريك كوچك براي جنايت بزرگ آمريكا معرفي كرد و بعدها صحبت از اين شد كه آمريكا دهها پايگاه در عمان ايجاد خواهد كرد.
باري قصد من تحليل سياسي نيست هدف من شرح يك خاطره بود كه آن را به برادر حاج حسن شايانفر مي سپارم تا پس از مرگم آنها را انتشار دهد تا آيندگان بدانند كه مطبوعات ايران چيزي جز عروسك خيمه شب بازي در رژيم شاهنشاهي نبودند و. . .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- كيهان، مورخه 9/4/.1354
2- كيهان، مورخه 25/4/.1354
3- روزنامه كيهان، مورخه 4/7/.1358

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14