(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 15 بهمن 1388- شماره 19577
 

اربعين عرفان حماسه عاشورايي



اربعين عرفان حماسه عاشورايي

رضا شريفي
عدد اربعين در ادبيات و فرهنگ اسلامي از جايگاه خاصي برخوردار است. از اين رو اين عدد براي بسياري از نذرها، چله نشيني ها، ذكرها و اورادها مورد توجه قرار گرفته است.
اربعين در تشيع با امام حسين(ع) آميخته است. لذا زيارت آن حضرت در اربعين به عنوان يك رخداد بزرگ تاريخي مورد توجه و تاكيد قرار گرفته است و هر ساله دو مناسبت عاشورا و اربعين در ماه هاي محرم و صفر به عنوان ايام حسيني مورد تكريم و تعظيم بوده و هست.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به منابع روايي بر آن است تا زيارت اربعين امام عارفان و حماسه سازان را تبيين و تحليل كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
امام حسين(ع)، الگوي مصلحين
امام حسين(ع) نه تنها امامي از امامان دوازده گانه بلكه الگوي مصلحين جهان است. وي حركت اصلاحي در امت جد خويش(ص) را آغاز كرد تا از سقوط و فساد امت جلوگيري نمايد و با ايجاد بصيرت در امت اسلام، لايه هاي چندگانه فتنه اي كه از سقيفه بني ساعده پس از انكار غدير علوي(ع) ايجاد شده بود، آشكار سازد و راه را به امت اسلام و دست كم بخشي از مؤمنان نشان دهد و به عنوان معياري الهي، پرچم و علم اسلام و حقيقت شود.
از آن جايي كه آياتي چند در قرآن به صراحت از ويژگي هاي آن حضرت(ع) چون عصمت و طهارت سخن گفته و او را جزو اهل بهشت شمرده و بدان بشارت داده، هر كسي به طور طبيعي مي بايست او را معيار حقانيت و حق بشمارد و به اين نكته كليدي برسد كه: «الحق مع الحسين والحسين مع الحق يدور حيثما دار؛ حق همراه حسين و حسين همراه حق است و هر كجا ايشان بگردد حق در مدار وجودي ايشان مي گردد؛ زيرا اگر كسي به نص آيات قرآني از اهل عصمت و طهارت و هم چنين از اهل بهشت باشد و از نعمت هاي آن برخوردار گردد، (سوره احزاب، آيه 33 سوره انسان) مي بايست او را معيار حق دانست؛ زيرا انساني كه بر حق نباشد نمي توان از هم اكنون حكم كرد كه وي اهل بهشت است.
در منابع روايي اهل سنت و تشيع اين معنا اثبات شده كه وي با برادرش سرور جوانان بهشت است و از آن جايي كه همگان در بهشت، جوان خواهند بود مي توان حكم كرد كه وي سرور همه اهل بهشت از جن و انس مي باشد. اين سروري و سيادت از آن شاخه شجره طيبه نور محمدي(ص) به حكم وحدت و يگانگي نور مي باشد.
در حقيقت هرگاه ما سخن از حقانيت حضرت محمدي(ص) مي گوئيم، به حكم آيه مباهله كه حضرت اميرمؤمنان(ع) را نفس و جان آن حضرت(ع) دانسته و نيز روايات معتبر بسيار نبوي كه از وحدت نوري خود با اميرمؤمنان(ع) سخن گفته مي توان دريافت كه حقانيت همواره با اين خاندان بوده است. بر اين اساس مي توان گفت كه: «الحق مع علي و علي مع الحق يدور حيثما دار؛ چنان كه مي توان گفت: الحق مع الحسن و الحسن مع الحق يدور حيثما دار؛ و يا الحق مع المهدي و المهدي مع الحق يدور حيثما دار؛ زيرا كلكم من نور واحد، يعني همه آنان از يك نور هستند. همين وحدت و يگانگي نوري و حقانيت ايشان است كه آنان را شاخص حق قرار مي دهد و هر كسي كه مي خواهد نسبت خود را با خدا بسنجد بايد نسبت خود را با اين معيار و ميزان بسنجد؛ زيرا علي(ع) و اهل بيت(ع) ميزان حق و باطل هستند و هر كسي را بايد با علي(ع) و اهل بيتش (ع) سنجيد. از اين رو او را فاروق اكبر (جدا كننده بزرگ) و قسيم النار والجنه (تقسيم كننده مومنان و كافران و بهشتيان از دوزخيان) ناميده اند.
خداوند در قرآن به صراحت بيان مي كند كه هر كسي كه دنبال صراط مستقيم هدايت باشد بايد به صراط پيامبر (ص) و اهل بيت او در آيد و محبت اهل بيت و ولايت و اطاعت ايشان است كه آدمي را به حق و بهشت مي رساند. كسي كه محبت و اطاعت و ولايت اهل بيت (ع) را ندارد، از همه عباداتش سودي نمي برد، زيرا عبادت بي ولايت پيامبر (ص) و اهل بيتش همانند عبادت كافر است كه منكر اسلام مي باشد و سودي براي او نخواهد داشت.
امام حسين (ع) به عنوان يكي از شاخه هاي درخت طوبي هدايت الهي، معيار و ميزان سنجش حق و باطل است. آن حضرت (ع) با توجه به جايگاهي كه خداوند در قرآن و پيامبر (ص) در سيره سنت خويش براي ايشان تعريف كرده، در چنان جايگاهي بلند و رفيع ايستاده بود كه هر كسي به سادگي مي توانست با الگو قرار دادن آن بزرگوار راه حق را بشناسد و در مسير بهشت گام بردارد.
آن حضرت (ع) هنگامي كه ديد امت به بيراهه رفته و نظام ولايي را كنار گذاشته و به نظام دروغين و خود ساخته خلافت سقيفه گرايش يافته اند، همانند پدر و برادر بزرگوارش (علهيماالسلام) تلاش كرد تا راه حق را با بلند كردن پرچم وجود خويش نشان دهد.
با اين همه، مردم دنيا زده، در درياي فتنه چنان گرفتار آمده بودند كه قدرت تشخيص حق از باطل را با وجود معيار و ميزان قرآني يعني امامان (ع) نداشتند. فتنه، همه لايه ها را پوشانده و حق و عدالت را نهان ساخته بود. در اين جا بود كه باحركتي انقلابي به جراحي عميق امت مي پرداخت و نهيبي چون خشم صاعقه الهي برسرشان مي زد تا پرده ها فرو افتد و حق خودنمايي كند.
از اين رو در روايات بر اين نكته تاكيد شده كه: «ان الله شاء ان يراك قتيلا و ان الله شاء ان يراهن سبايا؛ خواست خداوند اين است كه تو را كشته و زنان خاندان اهل بيت (ع) را اسير ببيند. به اين معنا كه بيداري امت مسلمان و يا بخشي از آن تنها با خون قرباني خاندان عصمت و طهارت امكان پذير است و درخت اسلام و ايمان جز به خون شهدا نمي تواند آبياري شود و جان تازه اي به كالبد مرده امت بدهد.
هر پيامبر و امامي يك خصوصيت برجسته دارد كه در زندگي ايشان خودنمايي مي كند. آن چه در امام حسين (ع) خودنمايي مي كند و در زندگي اش برجسته است، مصلح كل بودن است لذا به صراحت در هنگام تبيين راهبردهاي اساسي حركت انقلابي و نهضت خونين خود مي فرمايد: اني ما خرجت اشرار و لابطرا و لامفسدا و لاظالما انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي، اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي بن ابي الطالب؛ من از روي خودخواهي و يا براي خوش گذراني و يا براي فساد و ستمگري از مدينه خارج نشدم، بلكه طالب اصلاح امت جدم و خواستار امر به معروف و نهي از منكر، و عمل به سيره جدم رسول خدا و پدرم علي بن ابي طالب هستم.»
تاكيد بر اصلاح امت، به معناي آن است كه امت در مسير خود به سوي ظلم و فساد گرايش يافته و خوش گذراني و دنيا طلبي را هدف خود قرار داده اند و آخرت و قيامت را فراموش كرده اند. اين گونه است كه ديگر عدالت و معروف، جايگاهي در ميان امت ندارد و به جاي آن، ظلم و بيداد و منكر نشسته است. از اين رو، جامعه نيازمند اصلاحات بنيادين است تا معروف زنده و منكر نابود شود و باطل برود وحق جايگزين آن شود.
خون جاري حسين(ع) در طول زمان
قيام خونين آن حضرت(ع) تنها يك واقعه در زماني يا حكمي مقطعي نيست، تا تنها به عنوان يك گزارش تاريخي مطالعه شود و بر رفتار گذشتگان گريست، بلكه قيام جاري در طول تاريخ بشريت است. به اين معنا كه موتور حركت تاريخ امت اسلام است؛ چنان كه فلسفه قيام جهاني حضرت مهدي(عج) نيز مقصد و مقصود حركت هاي تاريخي بشر را تبيين مي كند. بنابراين امت اسلام با پشتوانه و موتور محركي به نام وجوب اصلاحات دايمي و قيام خونين و شهادت طلبانه، حركت خود را به سوي عدالت جهاني آغاز مي كند.
فلسفه وجودي امام زمان(ع) ايجاد انگيزه قوي براي حركت به سوي عصر طلايي عدالت جهاني در امت اسلام است. اين حركت، نيازمند موتوري است تا بتواند مشكلات را از پيش رو بردارد و از سربالايي هاي مخالفان و سنگ اندازان در اين راه بالا رود. اين جاست كه امت مصلح، جان بر كف حركت مي كند و با هر دشمن و مخالفي مي جنگد و خون خويش را هديه عدالت الهي مي كند.
مردم اهل بصيرت مي دانند كه هيچ چيزي به ارزش خون حسين(ع) در پيشگاه الهي ارج و ارزش نداشته است و هيچ چيزي محترم تر از اين خاندان نبود، با اين همه آنان خون و جانشان را دادند و همه مال ايشان را به غارت بردند و زنان و كودكانشان را به اسارت گرفتند. بنابراين هر كسي از امت اسلام به پيروي از امام حسين(ع) و خاندانش، بايد خود را فداي عدالت الهي نمايد و در اين راه از هر چه دارد بگذرد.
اين گونه است كه «كل يوم عاشوراء و كل ارض كربلا، هر روزي عاشورا و هر زميني كربلاست»؛ زيرا خون جاري امام حسين(ع) در همه تاريخ روان است و مردم را به اصلاحات دايمي نسبت به انحرافات امت از معروف و گرايش به منكر مي خواند و عدالت خواهي و قيام براي آن را فرياد مي زند. اين كه امام حسين(ع) در واپسين دم فرياد مي زند: هل من ناصر ينصرني، كيست مرا ياري كند؟ خطاب به تاريخ است تا براي ياري و دست يابي به هدف بزرگ عدالت خواهي و ظلم ستيزي او را ياري كنند و اصلاحات دايمي را در هر دوره اي و در هر منطقه جغرافيايي داشته باشند و از مسير حق و عدالت دور نشوند و به پاي آن از خون و مال و جانشان مايه بگذارند.
اربعين، زمان بيداري
كودك عاشورايي در ميان هلهله ها و طبل ها و فريادها تلاش كرد تا امت خفته را بيدار كند. كوفيان كه عمري با عدالت علي(ع) زيسته بودند و در پايان دوره خلافت كوتاه ايشان، مردم عراق از نان جو خوردن به نان گندم خوردن رو آورده بودند و هر يتيم و بينوا و اسيري از عدالت علوي سود برده و رنج بي عدالتي ها و ظلم ها را از خاطر برده بود، اكنون با شمشير آخته در برابر فرزند عدالت خواه ديگر او به صف ايستاده بودند.
تا اجازه ندهند سنت جد و پدر خويش را اجرا كند، زيرا در مدت بيست ساله حكومت بني اميه، لقمه هاي حرام بر سر سفره ايشان رفته و شكم هايشان از غذاي انباشته شده و گوشت و خون و فكرشان آلوده به آن گشته بود.
از اين رو، فرياد سرور جوانان اهل بهشت به گوششان نمي رسيد و پرده ها بر گوش و چشم ايشان افتاده و دل هايشان زنگار گرفته بود. اين پرده هاي ضخيم و زنگارها را تنها خون حسين مي توانست به كناري بزند. لذا وقتي خون حسين(ع) در دشت كربلا جاري شد، تازه گروهي از خواب برخاستند كه چرا قدر لحظه حضور را ندانستند و در ركاب مصلح كل و سرور جوانان بهشت شمشير نزدند؟
آن گاه كه هياهوهاي جنگ و رجزخواني ها خاموش شد و طبل ها از صدا افتاد، خون جاري بردشت را ديدند و خواري و ذلت خويش را به چشم آوردند.
البته تا مدتي، در گنگي و گيجي به سر بردند و سخنان تند و تيز زينب كبري(س) و هشدارهاي امام علي بن الحسين(ع) نهيبي بود تا ايشان را به فكر فرو برد. بسياري از شرم به گوشه اي خزيدند و به نكوهش خويش پرداختند.
هر چند كه اين مردم، اهل بصيرت نبودند و لايه هاي تو در توي فتنه را نشناختند، ولي نهيب برخي از خواص و اهل بصيرت، ايشان را به انديشه فرو برد. اين گونه است كه اندك اندك براي شناخت خود و آن چه كرده بودند به كربلا رفتند و ناله و انابه كردند و از خدا خواستند تا توبه ايشان را بپذيرد.
برخي از خوبان در اين مدت، زنگارهاي دل خويش را زدودند و به عرفان و معرفتي دست يافتند و براي جبران گناه و خطاي خويش در اوج فتنه ها، پيمان خون بستند تا در راستاي اهداف حركت حسيني قيام كنند. اين گونه شد كه حركت امام حسين(ع) و خونش به بار نشست و بسياري را بيدار كرد و در طول تاريخ بشريت قيام هاي بسياري را موجب شد.
نقش و فضيلت زيارت امام حسين(ع)
در روايتي امام صادق(ع) مي فرمايد: من اتي قبر الحسين (ع) عارفا بحقه كان كمن حج مائه حجه مع رسول الله، هر كه نزد قبر امام حسين(ع) بيايد و به حق او آشنا باشد، مانند كسي است كه يكصد حج با پيامبر خدا(ص) انجام داده باشد. (بحارالانوار، مجلسي، ج101، ص42)
دست يابي به عرفان درباره امام حسين(ع)، شناخت اهداف و انگيزه هاي حركت و مقام و منزلت آن بزرگوار است. بنابراين كسي كه به زيارت ايشان مي رود و به نداي «هل من ناصر ينصرني» وي پاسخ مي دهد و عليه ظلم و ستم قيام و براي عدالت جهاد و تلاش مي كند، كسي است كه با رسول الله (ص) همراه شده و قصد خدا و خانه اش را نموده است كه نتيجه آن لقاءالله مي باشد.
آن چه در اين روايت آمده، تأكيد بر عرفان و شناخت امام حسين(ع) و اهداف وي از حركت خونين قيام عاشورايي است كه نتيجه آن صد حج با پيامبر خدا(ص) است.
در برخي روايات بر اين مطلب تأكيد مي شود كه زيارت امام حسين(ع) به اندازه حج مقبول و مبرور ارزش دارد (همان، ص31 و 232) زيرا اين گونه مي خواهند توجه را به امام حسين(ع) و اهداف الهي ايشان جلب كنند؛ زيرا هدف از حج آن است كه انسان نسبت به توحيد و اهداف آن آگاهي يابد و از آن جايي كه «من تمام الحج لقاء الامام، تمام و كمال حج با ديدار امام تحقق مي يابد، ديدار امام حسين(ع) همان كمال و تمام حج و زيارت الهي است، چون امام حسين (ع) تجلي تمام و كمال اسلام است و اهداف حركت هاي انسان را مشخص مي سازد. به اين معنا كه اگر كسي بخواهد هدف نهايي زندگي اش را مشخص كند، بايد به امام حسين (ع) به عنوان اسوه كامل و نيك بنگرد. ايشان با حركت خويش نشان داده است كه زندگي، تنها زماني ارزش دارد كه سايه سار عدالت باشد و يا براي آن فدا شود؛ زيرا عدالت الهي، مظهريت الوهيت و ربوبيت اوست.
خون جاري برخاك كربلا، همانند دارويي، شفابخش جسم و جان بشر است؛ يعني چنان كه قرآن شفا و داروي بيماري هاي جسمي و جاني است، قرآن ناطق نيز اين گونه است . در روايات بسياري آمده است كه «طين قبر الحسين عليه السلام، من كل داء، خاك قبرش شفاي هر دردي است. (همان ص 123) به اين معنا كه اگر خوردن هرخاكي حرام چون خوردن مردار و خون مي باشد، خوردن خاك قبر امام حسين (ع) شفاي هر دردجسمي و روحي است. (همان ص 120)
در روايتي ديگر آمده است:«ان الجزع و البكاء مكروه للعبد في كل ما جزع ما خلا البكاء علي الحسين بن علي (عليهما السلام) فانه فيه ما جور؛ گريه و بي تابي درهر چيزي كه جزع آور است براي بنده ناپسند است مگر گريه برحسين بن علي(عليهما السلام) كه بنده درآن پاداش خواهد داشت. (بحارالانوار، ج 44، ص 291).
دراين روايات كوشش بر آن است تا مردم به مقام امام حسين (ع) و حركت الهي او متوجه شوند و زمينه را براي بهره برداري از آن قيام به عنوان موتور محركه قيام هاي ديگر اصلاحي امت پديد آورند. از اين رو از امت خواسته مي شود با پشتوانه قيام حسيني (ع) به سوي عدالت جهاني مهدوي حركت كنند و قيام هاي خويش را اين گونه سامان دهند.
دراربعين بود كه حركت هاي بيدار بخش خانداني كه به اسارت رفته بودند، به شكل ديگري خودنمايي كرد و با حضور در سر قبر امام حسين (ع) و زيارت آن آرامگاه نيكان جهان، گروهي از مردم از جمله ياران صديق و صادق پيامبر (ص) چون جابر بن عبدالله انصاري (زاده 16قبل از هجرت- درگذشته 78پس از هجرت) مردم را به سوي مزار، جلب و جذب كردند تا هدف قيام فراموش نشود و آن را پايگاه جهاني و ابدي براي ظلم ستيزي و عدالت خواهي و اصلاحات دايمي قرار دهند.
اگر كعبه، خانه توحيد و زيارت و حج آن يادآور توحيد و اسلام است، زيارت مقتل امام حسين (ع) زيارت مصلح كل و عدالت خواه و ظلم ستيزي است كه جز براي خدا گامي بر نداشت. بنابراين هر كس كه مي خواهد درس آزادگي و بندگي بياموزد در و مكتب عدالت خواه حسيني شمشير بزند مي بايست به زيارت آن شهيد كربلا برود و از ايشان براي حركت خويش استمداد جويد. اين گونه است كه زيارت ايشان زيارت حج مقبول مي شود و زيارت عارفانه برابر با يكصد حج دانسته مي شود.
باشد با عرفان نسبت به امام حسين (ع) و حركت آن حضرت (ع) مسير خود را به سوي دولت جهاني مهدوي (عج) به درستي بيابيم و بر معيار حق گام برداريم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14