(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 3 اسفند 1388- شماره 19588
 

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
سراشيب جنگ نرم (يادداشت روز)
اسناد وابستگي برخي جريانات سياسي در دادگاه مطبوعاتي كيهان
كيهان و خوانندگان
بدبخت (گفت و شنود)
گول جمهوري اسلامي را نخوريد چهارشنبه سوري تله است! (خبر ويژه)
ضرورت ارتقاي همكاري هاي منطقه اي براي مقابله با نظام سلطه
هاآرتص: ايران بدون بمب هسته اي هم ابرقدرت منطقه است (خبر ويژه)
واشنگتن پست: شبكه آشوب در حال فرار از ايران است (خبر ويژه)
ديدار فرزند كروبي با آيت الله رفسنجاني (خبر ويژه)
ارگان سيا: سبزها با ما مخالفت كنند اما معارضه با خميني فراموش نشود (خبر ويژه)



سراشيب جنگ نرم (يادداشت روز)

اوايل فوريه- 22 بهمن- سال گذشته در حالي كه چند هفته بيشتر از آغاز رياست جمهوري باراك اوباما نمي گذشت، روزنامه نيويورك تايمز عصاره سياست جديد آمريكا در قبال چالش بزرگ ايران را ضمن گزارشي بيان كرد. راجر كوهن نويسنده گزارش با اشاره به انتخاباتي كه در ايران در پيش بود نوشت «بيشترين نگراني ايران ظهور چهره اي مانند گورباچف است كه در درون به اسم مصالحه با غرب، كار را به حراج انقلاب و نابود كردن نظام اعتقادي آن بكشاند. بايد از اين منظر به رقابت انتخاباتي آينده در ايران نگريست، انتخاباتي كه بعد از انتخابات اخير آمريكا مهم ترين انتخابات جهان است. براي جلب افكار عمومي ايران بايد سياست فريب را برگزيد، سياست پتك جواب نداده است. يكي از مخالفان به طور كاملا جدي به من گفت فريبكاري ضروري است. منظور اين بود كه سياست يعني به كار بستن تدابيري زيركانه و مزورانه اما آمريكا به جاي آن موافق استفاده از پتك بوده است، اين سياست همان طور كه در عمل ديده شد، ابزار مناسبي نيست. برتري و تفوق هاي ايران با دردسرهاي آمريكا همزمان شده است. نفع غرب در آن است كه احمدي نژاد براي دوره اي ديگر به رياست جمهوري انتخاب نشود. اوباما نبايد زمينه تقابل را ايجاد كند. لحن جو بايدن معاون اوباما كه گفت راه ايران به فشار و انزوا ختم مي شود، كاملا اشتباه بود».
گزارشگر نيويورك تايمز در سفر به تهران از محل اقامت سفير انگليس بازديد مي كند كه 66 سال پيش محل تصميم گيري سران آمريكا و انگليس براي جهان پس از جنگ دوم جهاني بوده است. او با حسي نوستالژيك و حسرت بار مي نويسد: «اي كاش اوباما مي توانست به محل اقامت سفير انگليس در تهران بيايد و ميزي را ببيند كه شام روز 30 نوامبر 1943 (9 آذر 1322) بر روي آن صرف شد، شامي به افتخار تولد 69 سالگي چرچيل با حضور او، رزولت و استالين. در بين اين مقامات حتي يك ايراني هم حضور نداشت تا شاهد سرنوشت جهان پس از جنگ باشد. استقلال اصل انقلاب ايران است كه در آستانه سي سالگي قرار دارد. پرتاب ماهواره، مانند برنامه هسته اي باعث غرور ملي شده است. هدف آمريكا بايد باز شدن فضاي حاكميت ايران باشد و نه سرنگون كردن آن. براي اين كار بايد هوشمندانه به جاي تكان دادن انگشت تهديد، اين غرور را رعايت كرد. اگر قرار بر تغيير و دگرگوني است، بايد بسيار پيش از انتخابات 22 خرداد اين تغيير روي دهد تا جوانان ايراني بتوانند آن را باور كنند».
دولت اوباما همين سياست را پيشه كرد. تيم او دست چدني آمريكا را با دستكش مخملين پوشاندند و دم از تغيير زدند. اوباما در واقع از همان جا آغاز كرد كه بوش در ماه هاي پاياني دولت خود به آن رسيده و در دستور كار قرار داده بود؛ تغيير دكور و ظاهر سياست آمريكا از پتك به فريب. وزارت خارجه بوش در ماه هاي پاياني تأكيد بر «ديپلماسي عمومي» و ارتباط با افكار عمومي ايران به ويژه از طريق فضاي مجازي و شبكه هاي ماهواره اي را در اولويت جديد خود قرار داده بود و برخي ملاقات هاي كاري هم از سوي جورج بوش و كاندوليزا رايس با برخي عناصر مخالف فعال در حوزه مجازي و عمومي انجام گرفت. موقتا تهديد به حمله نظامي و تحريم اقتصادي مسكوت ماند و تأكيد بر تغيير مسير طي شده و گشايش افق جديد در تبليغات عمومي پررنگ شد. اوباما اين تاكتيك پرورده شده در هيئت حاكمه آمريكا را كه از سوي بوش آغاز شده بود، ادامه داد با اين تفاوت كه سابقه منفي بوش را هم با خود نداشت. قرار بود عرصه از داخل بر جمهوري اسلامي و سياست خارجي منطقه اي و جهاني آن تنگ شود. نقطه مطلوب، روي كار آمدن يك چهره مرعوب و منفعل در انتخابات بود. يكي از سران فتنه براي اين امر نشان گذاري شده بود. اگر جريان مرعوب- و آلوده به برخي عناصر مرتبط با سازمان هاي جاسوسي آمريكا و انگليس و اسرائيل- روي كار مي آمد، مي شد در پوششي دموكراتيك و قانوني، جمهوري اسلامي را در تنگنا انداخت و دچار فروپاشي نرم يا دست كم ضعف و ناتواني كرد. اما حتي اگر اين نقطه مطلوب فراهم نمي شد- كه نظرسنجي ها و جمع آوري هاي اطلاعاتي قدرت هاي غربي نيز همين را نشان مي داد- پروژه تقلب قرار بود كار مشابهي را انجام دهد. بدين ترتيب آنچه در عمل به وقوع پيوست، خياباني شدن مهره اي ذخيره نه در شكل و شمايل قهرمان و منتخب ملت بلكه در قواره يك ياغي قانون شكن و راهزن انتخابات بود.
دولت آمريكا ابتدا با احتياط و سپس با بي پروايي تمام از اين ياغيگري و راهزني- در پوشش حمايت از «حقوق نقض شده ملت معترض ايران»- پشتيباني كرد اما پس از 3، 4 ماه، اميد پديدار شده در دولتمردان آمريكايي به تدريج رنگ باخت و هر چه اين اميد بي رمق تر شد، لحن فريبكارانه آنها نيز كاهش پيدا كرد و بازگشت به سياست هاي كور- و صرفا از سر عصبانيت و بي كنترلي- روزگار بوش جاي آن را گرفت. دولت اوباما در 4ماهه دوم از 8 ماهه پس از انتخابات، ابتدا صدور ضرب الاجل عليه برنامه اتمي ايران را از سر گرفت كه ضرب الاجل دوم با پايان گرفتن آخرين ماه سال 2009 ميلادي به سر آمد بي آن كه حلقه اصلي تصميم سازان در اتاق فكر هيئت حاكمه آمريكا بدانند پس از آن چه بايد بكنند. بعد از آن هم دستكش مخملي بيشتر كنار رفت و لاف ملال آور 7سال اخير بلكه به تعبيري 30سال گذشته درباره از سرگيري تحريم هاي فلج كننده عليه ايران آغاز شد و نهايتا پس از حماسه خيره كننده و فتح الفتوح بزرگ ملت ايران در 22بهمن، درياسالار مايك مولن رئيس ستاد مشترك نيروهاي مسلح آمريكا در ديدار از فلسطين اشغالي اعلام كرد: «گزينه نظامي عليه ايران همچنان مطرح است. ما هيچ گزينه اي و از جمله گزينه حمله نظامي را عليه ايران مردود نمي دانيم.»
10 روز از رفراندوم بزرگ 22بهمن مي گذرد. سران آمريكا و اتحاديه اروپا كه براي اولين بار در آستانه راهپيمايي 22بهمن علنا از ضدانقلاب جانبداري كرده و نسبت به خشونت عليه آنها هشدار داده بودند، در اين 10 روزه فقط سكوت كرده اند گويي كه گرد مرگ در كاخ سفيد آمريكا يا كريدورهاي دولت انگليس فرو پاشيده باشند. وقتي قرار مي شود يك ژنرال نظامي مثل مايك مولن كه چهار دست و پا در باتلاق افغانستان و عراق- و ايضا يمن- گيرافتاده، جور باراك اوباما، هيلاري كلينتون، ويليام برنز و جان ليمبرت و ديگر صاحب منصبان سياسي را در واكنش به ظهور خيركننده و حقيقي «ملت ايران» در 22بهمن بكشد، چيزي بهتر از اين در نمي آيد كه دسته پتكي شكسته را در پايان اولين سال تاجگذاري اوباما و برخلاف «سياست ورزي» تراز توقع گزارشگر نيويورك تايمز بچرخاند. يك سال پيش در قبال ديدگاهي كه از اوباما مي خواست فعلا سياست دعوت به مذاكره بزرگ با ايران را متوقف كند تا حمل بر اقتدار ايران و باعث پيروزي اصولگرايان در انتخابات نشود، ديدگاه ديگري در آمريكا به رئيس جمهور اوباما يادآور مي شد كه اصولگرايي تراز استقلال و عزت، انتخاب ملت ايران است و اميد بستن به جريان مرعوب و تجديدنظرطلب در ايران صرفا از دست دادن زماني يك ساله و فرصت طلايي بخشيدن به ايران است كه چهار نعل به سمت قله هاي پيشرفت هسته اي مي تازد. اكنون كه ايران در كنار رونمايي از تأسيسات فردو، غني سازي اورانيوم تا سقف 20درصد را آغاز كرده و اعلام مي كند ديگر هيچ اتكا و اعتمادي به آژانس ندارد و با شتاب مضاعف، برنامه پيشرفت هسته اي خود را دنبال خواهد كرد، احتمالا عقلانيت و صحت ديدگاه دوم براي تيم تصميم سازان دولت اوباما ثابت شده باشد ضمن اينكه آمريكا سرمايه هاي ديگري را هم باخته است.
اولا اوباما ماسك تغيير و مسالمت و آشتي را از چهره برداشته و در كمتر از يك سال تبديل به يك بوش دوم اما ناتوان تر از وي و ميراث دار ورشكستي هاي بوش شده و بنابراين حناي فريب ديگر رنگي نخواهد داشت. ثانيا او شبكه بزرگ راه اندازي شده براي جنگ نرم طي دو دهه اخير در ايران را با تمام شاهرگ ها و مويرگ هاو اتاق فرمان و زيرشاخه هاي آن به طور كامل براي دستگاه اطلاعاتي و امنيتي- و افكار عمومي- ايران لو داده است. در واقع اين، شير درازگوش خورده اي مانند مهاجراني يا دلقكي مانند ابراهيم نبوي نبود كه پروژه اسب تروا را سوزاند و خاكسترش را به باد داد. تخطئه مهره هاي بيچاره اي مثل اينها، حكايت خرابكاري پدري است كه از خجالت سيلي به گوش كودك خود مي زد. اگر درست نگاه كنيم يك هرم استكباري، آن اسب ترواي به دقت ساخته شده در 2دهه اخير را نابود كرد. نوك اين هرم سران آمريكا و انگليس و اسرائيل بودند. يك مثلث از اين هرم 3دستگاه جاسوسي سيا، ام آي 6 انگليس و موساد را شامل مي شد مثلث ديگر، وزارت خارجه 3رژيم استكباري مذكور و به ويژه خانم هيلاري كلينتون است كه از شدت عداوت با ايران به نومحافظه كاران تيم بوش و خانم كاندو ليزا رايس شبيه تر است. مثلث سوم هرم نيز شبكه جنگ نرم و رسانه اي آنهاست. «قاعده» اين هرم كه تمام حجم پروژه روي آن سوار شد، شانه هاي ناتوان چند تن از سران فتنه در ايران بود. البته از حق و انصاف نبايد گذشت؛ آن چهره سياسي ملاقات كننده با جورج سورس، در جلسات داخلي گروه متبوع خود درست گفته بود كه اين موسوي فلان فلان شده همه سرمايه اجتماعي ما را به باد داد و از اين پس با ما نه به عنوان بخشي از دولت- ملت و حاكميت و نه به عنوان جرياني مشروع]يا حتي اپوزيسيون رسمي[ بلكه به عنوان سرانگشت دشمن برخورد خواهد شد. شما حق بدهيد به امثال كروبي و موسوي كه سي ام بهمن يعني 8 روز پس از راهپيمايي فيصله بخش 22بهمن، تازه لب به سخن بگشايند و از مردم تشكر كنند. يعني فاصله انتقال پيام از چشم تا مغز و زبان يك انسان عادي و سالم 8روز است؟!
روش نشانه شناسي با انبوهي از دلالت هاي ايام پس از 22بهمن، به هر ناظر بيطرفي مي گويد كه دشمن از پيچيده ترين مرحله هجوم و جنگ با ملت ايران- جنگ نرم- هيچ طرفي نبسته است. آنها پس از تجربه ناموفق 2جنگ سخت (نظامي) و نيمه سخت (تحريم اقتصادي و انزواي سياسي و القاي ايران هراسي) به فاز پيچيده و خطرناك جنگ نرم پاگذاشته بودند و اكنون كه صرفا از سر عصبانيت- و نه توانايي- دوباره به جنگ سخت و نيمه سخت تهديد مي كنند، در واقع، فاتحه اي با مضمون لعنت بر پياده نظام فتنه و جنگ نرم مي خوانند. آنها اين بار ملت و حاكميت ايران را در برابر پنهان و پيچيده ترين فاز تهاجم، واكسينه و روئين تن كرده اند. عسي ان تكرهوا شيئا و هو خيرلكم.
آمريكا به اميد سران و سازمان نفاق جديد، سياست خارجي خود را در سراشيبي فتنه خلاص كرد تا شايد از هزينه هاي گزاف خود براي مهار ايران بكاهد اما كاميون سنگيني كه در سراشيبي خلاص كند، ترمز مي برد و به كوه مي كوبد و واژگون مي شود، اگر ته دره سقوط نكرده باشد. بي خود نيست كه شيطان را سگ دست آموز خدا خوانده اند. ملت ما از اين جهت، هم از زمامداران احمق آمريكا و هم از سران فتنه متشكر است. اين دشمني هاي لجوجانه، هم زرادخانه مكرهاي دشمن را تا آخرين حيله تهي كرد و هم اسباب رشد بصيرت ملت ما شد. سپاس خداوندي را سزاست كه دشمنان ما را از احمق ها قرار داد و فتح الفتوح بزرگ 22بهمن را ارزاني ملتي كرد كه به فاصله 8ماه، 2بار پوزه مستكبران عالم را به خاك كشيد. تاريخ كجا اين عزت و آقايي مستضعفان را سراغ داشت؟ انگليس سوم اسفند 1299 (89سال پيش) و آمريكاي 30نوامبر 1943 كجا و وضعيت امروز آنها كجا؟
محمد ايماني

 



شريعتمداري ارائه كرد
اسناد وابستگي برخي جريانات سياسي در دادگاه مطبوعاتي كيهان

حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان صبح روز يكشنبه با حضور در شعبه 76 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي سيامك مديرخراساني با ارائه اسناد متقن به شكايات تعدادي از شاكيان روزنامه كيهان پاسخ داد. شريعتمداري در اين دادگاه تاكيد كرد كه مخالفان نظام به تاكتيك «شكايت فله اي» از كيهان روي آورده اند. روزنامه كيهان از امروز متن كامل دفاعيات شريعتمداري در دادگاه را به تفكيك پرونده ها منتشر مي كند. چرا كه اين شكايات و دفاعيات مديرمسئول كيهان موضوعي فراتر از روزنامه دارد و بسياري از مسائل حساس اين روزها و پشت صحنه اين جريانات را به طور مستند بازخواني مي كند. در اين شماره به دفاعيه مديرمسئول كيهان در قبال شكايت عمادالدين باقي مي پردازيم.
دفاعيه در قبال شكايت عماد الدين باقي
اين حمايت ، ماموريت نبوده است ؟!
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه
با عرض سلام؛
ابتدا بايد به اظهارات كذب و فضاسازي جهت دار وكيل مدافع محترم آقاي باقي اشاره كنم. ايشان مي فرمايند كه اينجانب براي تفهيم اتهام در جلسات بازپرسي حاضر نشده ام! اين در حالي است كه طي چند ماه اخير تقريبا همه هفته و به طور مكرر براي تفهيم اتهام به دادگاه احضار شده و به پرسش هاي دادياران محترم درباره بيش از 70 مورد شكايت شاكيان، مانند مهندس موسوي، خاتمي، كديور، شيرين عبادي، رحيم مشايي، دادستاني، مهرانگيز كار، جلايي پور، لطيف صفري، روزنامه هاي زنجيره اي...و از جمله موكل ايشان يعني آقاي عمادالدين باقي، پاسخ داده ام كه تماما در پرونده هاي مربوطه موجود است. البته بنده مانند آقايان نيستم كه قبل از احضار و حين احضار و بعد از احضار بلافاصله با راديو آمريكا، راديو فردا، بي بي سي و سايت هاي صهيونيستي و ضدانقلاب مصاحبه كنم و مانند آنچه در پرونده موكل ايشان آمده و به آن اشاره خواهم كرد با عجز و ذلت مورد حمايت بيگانگان قرار گيرم. آن گونه كه كاخ سفيد با صدور بيانيه اي رسمي خواستار منع تعقيب آقاي عمادالدين باقي و ديگران در پرونده هاي ضدامنيتي شده است.
قبل از شروع دفاعيات خويش بيان اين نكته را نيز ضروري مي دانم كه بسياري از شاكيان با هماهنگي قبلي عليه كيهان دست به شكايت زده اند و تعدد شكايات مي تواند اين توهم را به ذهن متبادر كند كه بالاخره، برخي از آنها بايد وارد باشد. يعني بهره گيري از شگرد تكرار ادعا كه «گوبلز» واضع آن بوده است. بنابراين مصرانه از رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه تقاضا مي كنم كه هر يك از پرونده ها را به طور مستقل بررسي فرمايند تا ترفند ياد شده مانع از حقيقت جويي نشود.
و اما، درباره شكايت آقاي عمادالدين باقي و موضوع شكايت ايشان، قبل از هر چيز بر خود لازم مي دانم به جاي دستگاه قضايي جمهوري اسلامي ايران و مخصوصاً به جاي جناب داديار اظهارنظر دادسراي ويژه كاركنان دولت، از شهداي بزرگواري كه در عمليات تروريستي خونين سال هاي 84 و 85 در اهواز و زاهدان به شهادت رسيدند عذرخواهي كنم!! و خطاب به ارواح مقدسه آنان عرض كنم از اين كه مي بينيد دادگاهي در جمهوري اسلامي ايران، اينجانب را به جرم دفاع از مظلوميت شما در جايگاه متهم نشانده و حامي تروريست هايي كه شما عزيزان را به خاك و خون كشيده اند در همين دادگاه با سرافرازي!! در جايگاه شاكي ايستاده است، نگران نباشيد! و اين اقدام دستگاه قضايي كشورتان را به حساب «قصور» آنان گذاشته و دركنار خدمات گسترده اين دستگاه ارزيابي كنيد، نه «تقصير».
رياست محترم دادگاه و اعضاي گرامي هيئت منصفه!
به يقين گردش كار اين پرونده و محتويات آن را مطالعه فرموده ايد، بنابراين نمي توانيد با اينجانب هم عقيده نباشيد كه ماجراي پرونده مورد بحث در چند كلمه خلاصه مي شود و آن، اين كه؛ در سال هاي 84 و 85 تعداد فراواني از پاسداران انقلاب و مردم عادي در جريان چند عمليات تروريستي در شهرهاي زاهدان و اهواز به شهادت مي رسند. مدتي بعد شماري از تروريست ها دستگير شده و با اعتراف به جناياتي كه مرتكب شده اند و اسناد غيرقابل انكاري نيز از آن حكايت مي كرد محكوم به اعدام مي شوند. در اين هنگام يعني اسفندماه سال 85، عمادالدين باقي به عنوان «انجمن دفاع از حقوق زندانيان» - كه انجمني خود ساخته و بيگانه پرداخته است- و افراد ديگري از همين دست نظير آقاي صالح نيكبخت كه سخنگويي اين به اصطلاح انجمن را برعهده دارد، از تروريست ها حمايت كرده و ضمن مخالفت با حكم اعدام جنايتكاراني كه عامل قتل عام و شهادت دهها انسان بي گناه بوده اند، از تروريست ها با عنوان «انسان هايي كه اگرچه اسلحه و مواد منفجره داشته اند ولي دست به هيچ عمل خشونت آميزي نزده اند»! ياد مي كنند. روزنامه كيهان در همان هنگام با درج خبري در ستون اخبار ويژه روز دوشنبه 14 اسفندماه 1385 به اقدام نفرت انگيز عمادالدين باقي و صالح نيكبخت در حمايت از تروريست ها اعتراض مي كند و اين اعتراض كيهان با شكايت وي روبرو شده و داديار محترم نيز شكايت را وارد دانسته و به دادگاه مي كشاند. اين تمامي داستان است.
اين قصه اگرچه سر دراز دارد و شرح آن مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد بود ولي در چند بند جداگانه به ابعادي از آن اشاره مي كنم. اميد آن كه عبرت انگيز و درس آموز باشد.
1- خبر ويژه كيهان كه مورد شكايت عمادالدين باقي است به شرح زير است؛
ستاد تبليغاتي تروريست هاي اهواز
برخي انجمن هاي سياسي داخل كشور در اجراي جنگ رواني غرب عليه مردم كشور خود، گوي سبقت از اربابان غربي خويش ربوده اند.
در حالي كه رسوايي امنيتي حادثه تروريستي اهواز براي سرويس هاي امنيتي بيگانه چنان بود كه حتي شوراي امنيت سازمان ملل متحد در اقدامي بي سابقه شهادت اعضاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را محكوم كرد، گروه هاي داخلي مدعي هواداري از حقوق بشر، حتي بدون اظهار تأسف و تألمي تشريفاتي مبني بر از بين رفتن جان چندين انسان در اقدامي تروريستي، رويكرد حمايت مطلق از تروريست ها را برگزيده اند.
پس از حمايت كانون غيرقانوني ]مستقل از[ نويسندگان ايران از تروريست ها و تقاضاي عدم مجازات آنها، اكنون نيز سخنگوي گروهي از مدعيان اصلاح طلبي كه اتفاقاً خود را مسلمان هم مي دانند، بدون محكوم كردن حادثه تروريستي اهواز، در دفاع از تروريست ها گفته است: «ما به ماهيت اتهام و جرائم انتسابي زندانيان كاري نداريم(!)»
صالح نيكبخت، سخنگوي انجمن دفاع از حقوق زندانيان كه ظاهراً اطلاعات امنيتي دقيقي از چگونگي اين رخداد تروريستي دارد! به خبرگزاري «ايسنا» گفت: «عده اي هستند كه عليرغم اينكه ممكن است اسلحه و مواد منفجره داشته باشند، اما باتوجه به اينكه نوعاً دست به هيچ گونه عمل خشونت آميزي نزده(!) يا از اسلحه و مهمات خود استفاده نكرده اند(!) و با هيچ يك از گروههاي مسلح، ارتباط ارگانيك(!) نداشته اند و براي آنها حكم اعدام صادر شده است(!) مصراً از مقامات قضايي و امنيتي تقاضاي متوقف كردن حكم اعدام اين عده را داريم!»
البته سخنگوي عمادالدين باقي نگفته است كه چگونه اين اطلاعات دقيق امنيتي از فعاليت تروريست ها را بدست آورده است و توضيح نداده كه چگونه مي شود فردي «اسلحه و مهمات» داشته باشد و در حادثه اي «تروريستي» حضور بيابد و عده اي را به قتل برساند، اما «نوعاً» دست به عمل «خشونت آميزي» نزده باشد و با «هيچ يك از گروههاي مسلح» ارتباط «ارگانيك» هم نداشته باشد!!!
پيش از اين گروههاي مدعي اصلاح طلبي اتهامات روشن تروريست ها را به بهانه حمايت از آنها رد نمي كردند، اما اكنون با اتخاذ رويه اي نوين، با تطهير تروريست ها براي گرفتن حكم برائت آنان به در و ديوار مي زنند. البته اين به ظاهر منتقدان خشونت در داستان پردازي هاي خود، از چيدن دراماتيك ابتدايي ترين روابط علت و معلولي عاجزند و بنا دارند القاء كنند چند گنگستر مستقل و بي آزار! در حال قدم زدن در حوالي اتوبوس حامل اعضاي سپاه پاسداران بوده اند كه ناگهان اين اتوبوس به وسيله افرادي ناشناس! منفجر شده است و عده زيادي از بازداشت شدگان بي گناهند!
گروه ياد شده كه دبير آن (عضو شوراي سردبيري نشريات زنجيره اي و از نفي كنندگان احكام فقه اسلامي همچون اعدام و قصاص) بوده است از جمله دريافت كنندگان بودجه اختصاصي آمريكا هستند و ...
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه!
اكنون اين پرسش مطرح است كه آيا مي توان در حمايت شاكيان از تروريست ها كمترين ترديدي كرد؟ چندين انفجار در اماكن عمومي صورت گرفته، در چند مورد به اتوبوس حامل سپاهيان و مردم عادي حمله مسلحانه شده است، چند نفر را سر بريده اند، دهها نفر را به خاك و خون كشيده اند و آقايان مدعي حقوق بشر! از يكسو مي فرمايند «البته ما به ماهيت اتهام و جرائم انتسابي آنها كاري نداريم»! و از سوي ديگر چنانكه گويي از نزديك و بي واسطه در تمامي عمليات تروريستي شركت داشته اند، درباره تروريست هايي كه حين عمليات تروريستي دستگير شده و به جنايات خود نيز اعتراف كرده اند، مي گويند و مي نويسند: «عده اي هستند كه علي رغم اين كه ممكن است اسلحه و مواد منفجره داشته باشند، اما با توجه به اين كه نوعا دست به هيچ عمل خشونت آميزي نزده و...»!
و اما، قبل از پرداختن به مصاحبه حمايتي شاكيان از تروريست هاي زاهدان و اهواز، فقط به اعتراف يكي از تروريست هاي عضو گروه ريگي كه در حين عمليات تروريستي در زاهدان دستگير شده است اشاره مي كنم؛ لطفا دقت بفرمائيد:
«در ادامه جلسه دادگاه، قاضي دادگاه انقلاب از متهم خواست ضمن معرفي خود در مورد نحوه جذب شدنش به اين گروه و عمليات هايي را كه انجام داده توضيح دهد كه وي گفت: «من نصرالله شنبه زهي، فرزند فقير محمد صادره از خاش هستم.»
متهم افزود: «دوسال پيش با همدستي چند نفر، از بانك رفاه كارگران زاهدان پول نقد زيادي سرقت كرديم و پس از آن به پاكستان گريختم و در آنجا مغازه كوچكي باز كردم. روزي حسين ريگي با نام مستعار ياسر به من مراجعه كرد و گفت بيا با ما كار كن خرجي زن و بچه ات را مي دهيم و قرار شد ماهي 5 هزار روپيه بابت كرايه منزل، 12 هزار روپيه خرجي زن و بچه و 3 هزار روپيه پول آب و برق، از گروه عبدالمالك دريافت كنم و از حدود 45 روز پيش همكاري من با اين گروه شروع شد.»
وي در تشريح اقدامات ددمنشانه و تروريستي اخير خود و همدستانش در زاهدان گفت: روز 13 بهمن به عنوان مسافر سوار پيكان سواري شديم و وقتي به مقصد در خيابان جانبازان رسيديم از راننده خواستيم ماشين را داخل خانه ببرد بعد به او گفتيم تو الان گروگان ما هستي و مي خواهيم خانواده ات براي آزادي تو 20 ميليون تومان به ما بدهند اجازه بده طناب به گردنت بيندازيم و از تو فيلم بگيريم و براي خانواده ات بفرستيم تا آنها مجبور شوند پول بدهند بعد طناب را به گردن او انداختيم و ياسر (حسين) صندلي را از زيرپايش برداشت و من فيلمبرداري كردم. پس از قتل راننده پيكان، جسدش را داخل صندوق عقب ماشينش گذاشتيم و من به همراه ياسر، يونس و عبدالغني درحالي كه مسلح به سلاح كلاش بوديم به راه افتاديم. يك دستگاه پيكان ديگر به سرنشيني عبدالمنان و يك نفر ديگر از اعضاي گروه پشت سر ما حركت مي كردند آنها نيز مسلح بودند و قرار بود زماني كه ما با نيروهاي انتظامي درگير مي شويم آنها فيلمبرداري كنند و ضمنا هواي ما را داشته باشند.
اين تروريست ادامه داد: سر چهارراه بلوار معلم و بزرگمهر وقتي ماشين نيروي انتظامي را ديديم، 4 نفري از پيكان پياده شده و به سمت ماموران شليك كرديم بعد هم اسلحه آنها را برداشته و از محل فرار كرديم. عبدالمنان هم از صحنه درگيري فيلمبرداري كرد، پس از آن خودرو سرقتي را در كوچه اي رها كرده و با پيكان خودمان كه پشت سر ما بود به منزل رفتيم و يكي از همدستانم به نام حسين (معروف به ياسر) خبر عمليات را با گوشي ماهواره اي به عبدالمالك داد.
وي در تشريح بمب گذاري وانت پيكان در مسير اتوبوس سپاه گفت: طراحي عمليات عليه اتوبوس سپاه حدود 4 تا 5 روز طول كشيد و پس از جمع آوري اطلاعات لازم در مورد زمان و مسير تردد اتوبوس، قرار شد عمليات روزشنبه 28 بهمن انجام شود اما در تماس گروه با عبدالمالك او عمليات را جلو انداخت و قرار شد صبح چهارشنبه 25 بهمن انجام شود.
متهم يادآور شد: براي اجراي عمليات وانت پيكان را با 80 تا 90 كيلو مواد منفجره بمب گذاري كرديم و در مسير تردد اتوبوس قرار داديم و 4 نفر عضو گروه با يك دستگاه پيكان و يك دستگاه موتورسيكلت ما را پشتيباني كرد تا به نزديك محل رفتيم و خودمان را پشت تپه مقابل آنجا مخفي كرديم. زماني كه اتوبوس به وانت نزديك شد من كه وظيفه فيلمبرداري را به عهده داشتم قبل از انفجار دوربين را روشن كردم تا آماده فيلمبرداري از صحنه انفجار باشم در ضمن 2 نارنجك و يك كلت «مگاروف» نيز در اختيارم بود تا اگر مردم خواستند مرا دستگير كنند از آنها استفاده كنم. از لحظه انفجار كار فيلمبرداري از صحنه را انجام دادم اما خواستم سوار موتور شوم كه موتور از دست همدستم افتاد بعد از آن دوربين از دست من افتاد و خواستم فرار كنم كه يك نفر به من حمله كرد و من چند گلوله به او شليك كردم تا مرا نگيرد و 5 گلوله هم به سمت مردم شليك كردم. دوباره سوار موتور شديم تا فرار كنيم ولي مردم اجازه ندادند و مرا گرفتند، همراهانم نيز به سمت مردم تيراندازي كردند و نارنجك انداختند. در زمان درگيري نيروهاي انتظامي آمدند در محل دور زدند ولي به سمت ما تيراندازي نكردند شايد به اين علت كه مردم جمع شده بودند.
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه!
متن فوق، بخشي از اظهارات يكي از تروريست هاي دستگير شده در جلسه علني دادگاهي است كه به منظور رسيدگي به جرايم وي تشكيل شده بود. و آقايان عمادالدين باقي و صالح نيكبخت نيز به خوبي از آن مطلع بوده اند. بنابراين حمايت آنها از تروريست هاي مورد اشاره چگونه قابل توجيه است؟
و اما براساس اسناد آشكار- تاكيد مي كنم اسناد آشكار و نه پنهان و طبقه بندي شده- عبدالمالك ريگي، سركرده تروريست هاي ياد شده با سازمان هاي اطلاعاتي «سيا» و «موساد» ارتباطي نزديك و ارگانيك دارد تا آنجا كه بعد از بازداشت رامين جهانبگلو جاسوس اعتراف كرده سازمان «سيا»، عبدالمالك ريگي در مصاحبه با راديو آمريكا اعلام كرد آماده است در قبال آزادي رامين جهانبگلو، تعدادي از پرسنل سپاه و نيروي انتظامي را كه به گروگان گرفته بود آزاد كند. از سوي ديگر عمادالدين باقي نيز به داشتن روابط نزديك با محافل آمريكائي و برخي از كانون هاي بيگانه متهم است. اكنون جاي اين پرسش است كه آيا حمايت شتابزده آقايان عمادالدين باقي و صالح نيكبخت از تروريست هاي مورد اشاره براي رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه سؤال برانگيز نيست؟ چرا كه آقايان از جنايات اثبات شده تروريست ها و ميزان نفرت و انزجار عمومي نسبت به آنان مطلع بوده و از روابط اعلام شده عبدالمالك ريگي با سازمان «سيا» نيز خبر داشته اند، بنابراين به خوبي مي دانسته اند براي حمايت از تروريست هاي قاتلي كه خون دهها انسان بي گناه را بر زمين ريخته و افرادي را براي اخاذي از خانواده هاي آنان به گروگان گرفته و سپس سر بريده و به دار آويخته اند بايد هزينه اجتماعي و حيثيتي سنگيني را تحمل كنند، رياست محترم دادگاه! آيا اين حمايت پرهزينه با توجه به اين كه آقايان در ميان دوستان خود نيز به افراد مرفه و خوشگذران معروفند و به كنايه از آنها با عنوان «بي خيال دموكرات»! ياد مي شود، سؤال برانگيز نيست؟ و آيا اين حمايت غير از «ماموريت» مي تواند انگيزه و علت ديگري داشته باشد؟!
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه!
آقاي عمادالدين باقي چند سال قبل، به جرم اقدامات ضد امنيتي و تبليغ عليه نظام جمهوري اسلامي ايران و به نفع گروه هاي بيگانه و مقابله با حكم قصاص در شعبه 6 دادگاه انقلاب تهران به 3 سال حبس محكوم شده بود كه در همان هنگام- 3/8/1386- وزارت خارجه آمريكا خواستار آزادي وي از زندان شده بود. اكنون سؤال اين است كه وقتي آقاي عمادالدين باقي قبلا به علت ارتكاب جرايمي دقيقا مشابه آنچه مورد اعتراض كيهان قرار گرفته، محاكمه و محكوم شده است چگونه و با كدام توضيح و تفسير قانوني شكايت ايشان از كيهان قابل پيگيري خواهد بود؟
اينجانب از توضيح بيشتر درباره هويت افرادي نظير آقاي عمادالدين باقي و ماموريتي كه به نفع بيگانگان انجام داده و مي دهند خودداري مي كنم، چرا كه امروزه و در جريان فتنه اخير كه موهبتي الهي بود، بسياري از پرده ها كنار رفته است و براي چيزي كه «عيان» است حاجتي به «بيان» نيست و در خاتمه تنها اين پرسش در ميان است كه آيا در اين دادگاه جاي شاكي و متهم عوض نشده است؟

 



كيهان و خوانندگان

¤ تازه ترين دست آورد دانشمندان و مهندسان ايران زمين يعني ناوشكن جماران چون نگيني در خليج هميشه فارس مي درخشد و اين پديده از سوي ديگر همچون خاري در چشم دشمنان آنها را عصباني ساخته است. آمريكاي جنايتكار و انگليس خبيث بدانند با ربودن و ترور دانشمندان و متخصصان ايراني و يا تحريم كشورمان راه به جايي نخواهند برد و مسير اقتدار و پيشرفت كشور همچنان طي خواهد شد.
محمودي
¤ ساخت ناوشكن جماران را به همه ملت ايران تبريك عرض مي كنم، بي گمان اينچنين دستاوردهاي عظيمي در سايه توجهات امام زمان(عج) و رهبري هوشمندانه حضرت آيت الله خامنه اي و ايستادگي ملت در برابر قدرت هاي زورگو به دست آمده است و مادام كه ما اين سه عنصر را داريم به بالاتر از اين هم دست پيدا خواهيم كرد.
يك هم وطن
¤ يادداشت روز شنبه مديرمسئول كيهان با عنوان «اين آب به كدام آسياب مي ريزد» خيلي دقيق بود و هشدارهاي لازم را به مردم و دلسوزان نظام داده است درخواست داريم كيهان اطلاعات بيشتري در اين رابطه به خوانندگان و مردم بدهد.
مظاهري و چند تلفن مشابه ديگر
¤ بعضي از نامزدهايي كه از فيلتر شوراي نگهبان عبور مي كنند و در ميدان رقابت قرار مي گيرند وقتي با اقبال مردم روبرو نمي شوند و در انتخابات شكست مي خورند اقدام به فتنه گري كرده و با وارد كردن خسارت به جان و مال مردم و دروغ بستن به نظام درصدد انتقام برمي آيند. تصور بفرماييد كه اگر تهيه كنندگان طرح كميسيون ملي انتخابات در مجمع تشخيص مصلحت نظام بخواهند قانون اساسي جمهوري اسلامي را دور بزنند و اصل نظارت شوراي نگهبان بر انتخابات را بي اثر سازند چه اتفاقي خواهد افتاد.
اكبرنژاد
¤ فرياد ملت در تظاهرات روزهاي به يادماندني 9 دي و 22 بهمن امسال نشان داد كه نخبه هستند. كساني كه خارج از صف مردم قرار بگيرند مهره سوخته محسوب ميشوند كه فقط دشمنان شكست خورده روي آنان سرمايه گذاري مي كنند. خداوند را بسيار سپاسگزارم كه دشمنان ملت ايران را از احمقان كه مهره هاي سوخته را جذب مي كنند قرار داده است.
صالحي
¤ اگر مسئولين قوه قضائيه در برخورد با سران فتنه مسامحه و مماشات نمي كردند اين فتنه گران امروز علي رغم شكست سختي كه از مردم خورده اند مواضع طلبكارانه نمي گرفتند.
شريفي
¤ بعد از راهپيمايي بي نظير مردم در راهپيمايي 22 بهمن از قوه قضائيه انتظار مي رود كه ديگر اجازه ندهند سران فتنه به رفتارهاي ساختارشكنانه خود با اين نظام مقدس ادامه بدهند. بايد ثابت شود كه طبق قانون اساسي همه افراد در برابر قانون يكسان هستند.
عباسي از تهران
¤ از استاندار و ديگر مسئولين محترم استان قم درخواست داريم جهت تسهيل در رفت وآمد جانبازان و معلولين به حرم مقدس حضرت معصومه(س) چاره اي بينديشند و اين مشكل را برطرف سازند.
پيروزي از گلپايگان
¤ از مسئولين رسانه ملي تقاضا داريم اولا برنامه بسيار خوب و بصيرت بخش شاخص را پيرامون موضوعات مختلف ادامه بدهند ثانياً لوح فشرده قسمت هاي پخش شده اين برنامه در طول دهه فجر امسال را در اختيار متقاضيان قرار بدهند.
صادقي
¤ در جواب شيطنت هاي كشور امارات كه بعضاً در نمايشگاه ها بجاي كلمه خليج فارس از عبارت جعلي خليج عربي يا خليج استفاده مي كند پيشنهاد بنده اين است كه نام خياباني كه سفارت امارات در آن قرار گرفته به خيابان خليج فارس تغيير پيدا كند تا مجبور بشوند در آدرس نامه ها و مكاتبات خود به اين حقيقت تن بدهند.
نجفيان از صنف خياط
¤ از اقدام سريع وزير محترم بهداشت و درمان سركار خانم دكتر وحيد دستجردي در ابطال آزمون دستياري كه گويا سوال ها لو رفته بود كمال تشكر را دارم. هرگز فراموش نمي كنم 6 سال قبل همين اتفاق روي داد ولي متأسفانه در اثر اطاله رسيدگي به پرونده نتيجه لازم گرفته نشد.
معين فر
¤ از وزارت بازرگاني و يا هر نهادي كه وظيفه نظارت بر قيمت ها را دارد تقاضا مي كنم كه در روزهاي نزديك به سال نو نظارت جدي تري بر قيمت ها داشته باشند.
يك هم وطن
¤ از مسئولان بنياد جانبازان مي خواهم تدابيري براي پرداخت معوقه جانبازان بينديشند.
يك جانباز از شهرستان نور
¤ براساس مصوبه دولت قرار بود وام هاي كشاورزي مربوط به شهرستان كازرون كه چند سال است دچار خشكسالي هاي متعدد شده اند امسال هم مانند سال قبل استمهال و تمديد شود. بعد از چند بار مراجعه به بانك كشاورزي كاشف به عمل آمده كه نه تنها بايد سود وام بلكه ديركرد وام را هم بايد بپردازيم.
رجايي - كازرون
¤ اخيرا صاحبان برخي وسايل نقليه در چراغ هاي جلو اتومبيل خود از لامپ هاي سفيدرنگ خيره كننده استفاده مي كنند كه براي رانندگان طرف مقابل و حتي رانندگان اتومبيل هاي جلوتر آزاردهنده است. از پليس راهنمايي و رانندگي و پليس راه تقاضا مي شود در مورد مجاز يا غيرمجاز بودن اين كار اظهارنظر داشته باشند و تكليف شهروندان را در اين مورد روشن بكنند.
محمود بليغيان
¤ بخش تسوج از توابع استان آذربايجان تنها يك كتابخانه عمومي دارد كه به دليل كمبود نيرو و امكانات و نبود فضاي مناسب پاسخگوي شهروندان مشتاق اين شهر نيست. از مسئولين محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تقاضا مي كنيم كه در اين رابطه تدبيري بينديشند.
يك شهروند از تسوج
¤ در بيمارستان رضايي دامغان بهداشت با درمان همراه نشده است.سوسك از در وديوار اين بيمارستان بالا و پايين مي رود. گويا كه اين مسئله براي مسئولان بيمارستان امري عادي تلقي مي شود زيرا كه گلايه و شكايت بيماران هم تاكنون نتوانسته است اين جانوران مزاحم را زمين گير كند. دراين بيمارستان پيش از آن كه بيماري جان بيمار را به خطراندازد سوسك هاي مزاحم كه از امنيت كامل برخوردارند سلامت و حيات بيماران را تهديد مي كنند.
تيموري

 



بدبخت (گفت و شنود)

گفت: سايت ها و گروههاي ضدانقلاب بعد از شكست فتنه اخير بدجوري دست يكديگر را در وطن فروشي و كاسه ليسي براي بيگانگان رو كرده اند.
گفتم: چطور مگر؟!
گفت: هر كدام اسناد مربوط به دريافت كمك هاي مالي ديگري از آمريكا و اسرائيل و انگليس را افشاء مي كنند، گويانيوز، اسناد پول گرفتن بهاءالله از انگليس را رو مي كند، منوشه امير در سايت بالاترين از كمك مالي به منافقين براي حمايت از سران فتنه خبر مي دهد و...
گفتم: ديگه چه خبر؟!
گفت: هر كدام از آنها نيز درباره گدايي ديگري از سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا واسرائيل خبرهاي ناب مي دهند.
گفتم: گدايي با التماس به عابري گفت؛ به من بدبخت كمك كنيد، در خانواده ما، مادر خانواده مريض است، فرزندان خانواده گرسنه اند و پدر خانواده معتاد و بي خيال و بي غيرت است و هرچه به دست مي آورد را خرج اعتيادش مي كند، عابر پرسيد؛ شما كي هستيد؟ و يارو گفت؛ من همان پدر خانواده هستم!!

 



گول جمهوري اسلامي را نخوريد چهارشنبه سوري تله است! (خبر ويژه)

يك سايت وابسته به شبكه عنكبوت كه از خارج كشور مديريت مي شود، خواستار مبارزه سبز به بهانه چهارشنبه سوري شد. «نداي سبز» خواستار «قاشق زني سبز، درختكاري سبز، بادكنك سبز و سكوت سبز»! در چهارشنبه سوري شد. اين سايت البته از دعوت به براندازي و پايان دادن كار جمهوري اسلامي در 22 بهمن به اينجا رسيده است.
اما سايت بالاترين در مطلبي به نقل از «نداي سبز» هشدار داد كه دعوت به نشان دادن خود در چهارشنبه سوري تله جمهوري اسلامي است. بالاترين مي نويسد: «بنابر اخبار رسيده، به نداي سبز، جمهوري اسلامي در صدد است چهارشنبه سوري را به دامي تازه براي مخالفان تبديل كند. بايد به هوش و مواظب بود كه در اين دام چاله ها نيفتند. دوستان عزيز! چهارشنبه هيچ كاري نكنيد! از يك سوراخ چند بار بايد گزيده شويد؟ منظر فرداي چهارشنبه سوري سبز واضح است. مغازه هاي آتش گرفته و افراد قطع عضو شده و چشم كور شده، اشك مادرها، دختربچه اي كه مويه مي كند و صورتش سوخته. شما كه مي دانيد اين تله است. قبول، تله هاي پيچيده را نمي شود حدس زد. اما اين دام ها كه تكراري است. پس كو هوش جنبش سبز؟ شوري كه قرار بود همراه با شعور باشد كجاست؟ بوي خطر جدي است. چند هفته وقت داريد پشيمان شويد و اطلاع رساني كنيد. از ما گفتن.

 



احمدي نژاد در ديدار رئيس مجلس آذربايجان تاكيد كرد
ضرورت ارتقاي همكاري هاي منطقه اي براي مقابله با نظام سلطه

رئيس جمهور با بيان اين كه هيچ عاملي نمي تواند روابط ايران و آذربايجان را تحت تاثير قرار دهد، روابط دو كشور را در سطح منطقه ويژه دانست و گفت: آينده روابط دو دولت و دو ملت بسيار درخشان است.
دكتر محمود احمدي نژاد در ديدار اكتاي اسداف ـ رييس مجلس آذربايجان ـ روابط دو كشور را برادرانه و دوستانه دانست و افزود: دو كشور از لحاظ فرهنگي، تمدن و تاريخ روابط عميقي با يكديگر دارند و اين روابط روز به روز در حال گسترش است.
رئيس جمهور با بيان اين كه جمهوري اسلامي ايران همواره از پيشرفت و امنيت آذربايجان حمايت كرده است، گفت: امروز برنامه هاي خوبي در دستور كار مشترك دو كشور براي افزايش سطح همكارهاي دوجانبه و منطقه اي وجود دارد؛ تهران در همين راستا رواديد را حذف كرد و اين نهايت اعتماد و احترام به مردم آذربايجان است.
او خاطرنشان كرد: بايد دو كشور همكاري هاي خود را در درياي خزر هر چه بيش تر افزايش دهند.
احمدي نژاد با بيان اين كه امروز قدرت هاي زورگو در موضع ضعف قرار دارند، تصريح كرد: با تضعيف كشورهاي به اصطلاح قدرتمند شرايط دنيا و منطقه به كلي تغيير خواهد كرد و اين شرايط ايجاب مي كند كه بيش از پيش همكاري ها و مناسبات خود را ارتقا دهيم.
رئيس جمهور ادامه داد: كشورهاي منطقه با افزايش همكاري هاي خود بايد به شرايطي برسند كه تمام مبادلات تجاري و اقتصادي خود را با پول مشترك انجام دهند چرا كه با شرايط كنوني سود اصلي را كساني مي برند كه دلار را در اختيار دارند.
اكتاي اسداف ـ رييس مجلس آذربايجان ـ نيز در اين ديدار با بيان اين كه روابط دو كشور دوستانه و برادرانه است از رشد سطح مناسبات دو كشور اظهار خرسندي كرد و بر افزايش هر چه بيش تر سطح مناسبات دو كشور در عرصه هاي گوناگون تاكيد كرد.

 



هاآرتص: ايران بدون بمب هسته اي هم ابرقدرت منطقه است (خبر ويژه)

روزنامه صهيونيستي هاآرتص اذعان كرد «ايران بدون داشتن سلاح هسته اي ابرقدرت منطقه اي است و غربي ها بايد به فكر جايي براي ايران در باشگاه تصميم گيرندگان جهاني باشند».
هاآرتص در شماره روز گذشته خود در يادداشتي تحليلي تأكيد كرد، ايران بدون اينكه بمبي در اختيار داشته باشد باعث ايجاد شكاف هاي عميق در اردوگاه غرب و حتي روابط غرب با روسيه و چين شده است.
هاآرتص افزود، بمبي كه هنوز موجوديت خارجي ندارد دستاوردهاي زيادي را در عرصه بين الملل براي تهران داشته است. اين بمب فرضي باعث شد اوباما براي جلب نظر مسكو درباره تحريم ها از برنامه سپر موشكي خود در شرق اروپا خودداري كند؛ آمريكا وقتي نتوانست نظر چين را در قضيه تحريم ها جلب كند، به تبت سلاح صادر كرد و روابطش با چين خدشه دار شد؛ هم اكنون ماجراي تحريم ها باعث بروز اختلافات زيادي بين كنگره و كاخ سفيد شده است؛ حاكميت آمريكا درباره كمك گرفتن از ايران درباره بحران هاي عراق و افغانستان به شدت دچار اختلاف است؛ هم اكنون كشورهاي عربي دو دسته شده اند و گروهي با برتري ايران در منطقه مخالفند و گروهي از همراهي با تل آويو عليه تهران خودداري مي كنند و...
هاآرتص نتيجه گرفت، بنابراين، ايران بدون ساختن حتي يك بمب اتمي به ابرقدرت منطقه تبديل شده و براي حفظ اين موقعيت نيز نيازي به ساخت بمب ندارد. كافي است تهران جهان غرب را گام به گام با اعلام افزايش درصد غني سازي اورانيوم از 20 به 40، از 40 به 60 و از 60 به 80 عصبي و آشفته كند.
اين روزنامه صهيونيستي ادامه داد، ايران سرويس هاي اطلاعاتي غرب را گيج كرده و آنها هنوز نتوانسته اند بفهمند كه آيا تهران بالاخره مي خواهد بمب هسته اي بسازد يا خير. مسابقه براي تحريم ايران به يك معضل براي غرب تبديل شده و جالب اينكه ايران در اين ماجرا نقش هدايت كننده را بازي مي كند و كنترل اوضاع در دستش است.
هاآرتص در پايان پيشنهادي هم به دولت هاي غربي ارائه كرد و نوشت: «اگرچه اين امر براي ما سخت است كه ايران را به عنوان يك ابرقدرت دخيل در حل مشكلات جهاني تصور كنيم، اما بهتر است تلاش براي تحريم، جاي خود را به تلاش براي وارد كردن ايران به باشگاه تصميم گيران جهان (International club of decision makers) بدهد؛ و البته كه اين اقدام نه انقلابي است و نه يك تحول اساسي، چرا كه ايران در حال حاضر اين نقش را ايفا مي كند.

 



واشنگتن پست: شبكه آشوب در حال فرار از ايران است (خبر ويژه)

يك روزنامه آمريكايي حامي آشوبگران كه با عناصر ضدانقلاب در ارتباط است از روحيه به هم ريخته و افسرده جريان اپوزيسيون پس از ماجراي 22بهمن خبر مي دهد.
روزنامه واشنگتن پست با تصريح بر اينكه مخالفان اپوزيسيون روحيه خود را از دست داده اند، نوشت: هواداران اپوزيسيون كه اميدوار بودند روزي جشن پيروزي بگيرند اكنون با اندوه فراوان، شكست خود را به عزا نشسته اند. يكي از آنها با ابراز اندوه مي گويد «همه چيز تمام شد. تنها راه باقي مانده، رفتن به خارج است». آنها اكنون سرگردان و حيران و هراسان هستند. هواداران اپوزيسيون در اين عقيده مشتركند كه ناكامي در تظاهرات روز 22بهمن، ضربه اي كاري بر ريشه هاي جنبش وارد آورده است.
واشنگتن پست با پيش بيني اينكه نوع مواجهه جمهوري اسلامي در ماجراي 22بهمن، در آينده نيز اپوزيسيون را پس خواهد زد، به يكي از عناصر ضد انقلاب اشاره مي كند و مي نويسد: او به شدت افسرده بود و مي گفت ما خودمان را آماده كرده بوديم با نماد سبزرنگ در محل سخنراني احمدي نژاد حضور يابيم اما هنگامي كه به خيابان آمديم، تعداد اندكي از هواداران را ديديم و نمي دانستيم براي تجمع به كدام نقطه برويم. اپوزيسيون اينك گرفتار مخمصه شده است.
اين روزنامه آمريكايي در گزارش ديگري از فرار شماري از عناصر ضد انقلاب فعال در اغتشاشات خياباني به خارج كشور -پس از نااميدي از تاثير اين تحركات- خبر داد و نوشت: يكي از اين افراد شخصي به نام سعادت از مهره هاي كليدي در تظاهرات بود اما اكنون به تركيه فرار كرده است. برخي از اين افراد شناخته شده اند اما عده اي ديگر كمتر شناخته شده اند مانند افرادي كه در حال راه اندازي جنبش ]![ هم جنس بازان هستند.
واشنگتن پست اضافه كرد: برخي از ناظران مي گويند خروج اين عده از سامان دهندگان تظاهرات، جنبش اپوزيسيون را به جاي اولش برمي گرداند. براي مثال «سعادت» كه سال ها به نام حقوق بشر فعاليت مي كرد، پس از انتخابات به شبكه هاي زيرزميني پيوست و به طور مخفيانه جزئيات تجمعات را به خبرگزاري هاي خارجي مي فرستاد. او اكنون در تركيه به سر مي برد. يكي ديگر از اين افراد حميد-ص يك همجنس گراست كه مي گويد احمدي نژاد در سازمان ملل گفته بود ما در ايران هم جنس گرا نداريم، فكر مي كنم او فهميده كه اين واقعيت دارد و ما هستيم]!![ روزنامه آمريكايي نوشت: ظلم و ستم بر هم جنس گرايان در ايران طي سال هاي اخير افزايش يافته است. آنها با استفاده از يك شبكه خارجي مربوط به هم جنس گرايان به نام ]...[ تصميم گرفتند قبل از انتخابات رياست جمهوري ايران سازمان پيدا كنند. آقاي ص و ديگران مي گويند در كافه ها و پارك ها ترتيب ملاقات هايي را دادند و حداقل 60 نفر را يكجا دور هم جمع كردند. آنها پس از انتخابات به طور تقريبي 2 برابر اين تعداد را به تجمعات اعتراضي آوردند. اين گروه با استفاده از علامت ]...[ همديگر را مي شناختند. آقاي ص مي گويد مردم عادي از آنها دوري مي كردند اما گروه دانشجويي حاضر در اپوزيسيون از آنها استقبال كرد و خواستار حضور بيشتر در تجمعات و تظاهرات شد.
واشنگتن پست در پايان با اشاره به يكي از حلقه هاي عناصر آشوب طلب فراري در تركيه نوشت: آنها دور هم جمع مي شوند يكي از آنها در استوديوي هنري خود فعاليت مخفيانه عليه رژيم انجام مي داده و ديگري كارگراني را در يك كارخانه توليد مواد شيميايي تحريك به حضور در تجمعات مي كرده است. يكي ديگر از آنها به دنبال ساماندهي و حضور زنان در تجمعات مشابه بوده است. تركيه به پناهندگان غيراروپايي، اقامت دائم نمي دهد و آنها بيشتر به آمريكا و كانادا و كشورهاي غربي مي روند.

 



ديدار فرزند كروبي با آيت الله رفسنجاني (خبر ويژه)

سايت سحام نيوز از ديدار علي كروبي با آيت الله هاشمي رفسنجاني خبر داد. علي كروبي قصد داشت روز 22بهمن به همراه مهدي كروبي حاشيه سازي كند كه با موج خروشان مردم معترض و عصباني روبرو شد و ادعا مي كند كه از مردم كتك خورده است! سحام نيوز نوشت: در اين ديدار علي كروبي شرحي از وقايع روز 22 بهمن را بازگو كرد. آقاي هاشمي بسيار متأثر شد. هم ايشان و هم همسرشان هنگام صحبت هاي علي كروبي و شرح واقعه ضرب و جرح او اشك مي ريختند.
كروبي چند ماه پيش با انتشار نامه سرگشاده اي خطاب به هاشمي سعي كرده بود وي را عليه نظام تحريك كند اما پاسخي از آقاي هاشمي نگرفت و در پي گيري هاي شخصيت هاي قضايي نيز، اعتراف كرد كه هيچ سندي براي اثبات نظر خود ندارد.

 



ارگان سيا: سبزها با ما مخالفت كنند اما معارضه با خميني فراموش نشود (خبر ويژه)

عضو اتاق فكر فتنه سبز در خارج كشور اعلام كرد غافلگيري جمهوري اسلامي از طريق اردوكشي خياباني ديگر امكانپذير نيست و بايد فكر ديگري كرد. اكبر-پونز در عين حال تصريح كرد جنبش سبز در تعارض با انديشه هاي آيت الله خميني است.
وي طي مقاله اي در ارگان رسمي سازمان سيا (راديو فردا) نسبت به متهم شدن فتنه سبز به «اموي گري، فتنه، براندازي نرم و عوامل دشمن» ابراز نگراني مي كند و مي نويسد: رژيم درصدد است تا سوءظن مردم را نسبت به جنبش سبز برانگيزد و آن را ساخته و پرداخته سازمان هاي جاسوسي آمريكا و انگليس و اسرائيل قلمداد كند. نگاه ناقدانه رهبران و عاملان جنبش نسبت به سياست هاي ميليتاريستي آمريكا و سياست هاي آپارتايدي اسرائيل بايد همواره به روشني بازگو شود.
اين مستخدم رسمي سازمان سيا در عين حال به مخالفت با تظاهر برخي سران فتنه به وفاداري نسبت به انقلاب پرداخت و نوشت: سران جنبش در برابر متصل شدن به دشمنان صدر اسلام با دشمنان فعلي، سياست برقراري ارتباط با انقلاب اسلامي و آيت الله خميني را در پيش گرفته اند. درباره درستي و نادرستي، و كارآيي يا ناكارآيي اين رويكرد بايد به طور جدي انديشيد. نمي توان نگاهي منفي به انقلاب و تغيير رژيم داشت و همزمان نسبت خود را به يك انقلاب فروكاست. جنبش سبز در تعارض با انديشه هاي آيت الله خميني و ولايت فقيه است.
اين عنصر تندرو كه زماني بر پيشاني افراد بدحجاب پونز فرو مي كرد، تاكيد كرده است: ديگر جمهوري اسلامي را نمي شود با تجمع خياباني غافلگير كرد. اكنون به جاي فرسودن روحيه رژيم، سبزها دچار فرسودگي و افت روحيه شده اند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14