(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 20 اسفند 1388- شماره 19602
 

درختكاري و باغداري تجلي خلافت الهي
پيامك بايدها و نبايدهاي فقهي و اخلاقي



درختكاري و باغداري تجلي خلافت الهي

محمود رضايي
يكي از شيوه هاي كشاورزي، درختكاري و باغداري است. بخش بزرگي از غذاهاي انسان را ميوه ها، محصولات و فرآورده هاي باغي تشكيل مي دهد. انسان به سه شيوه مختلف، موادغذايي خود را تامين مي كند. باغداري در كنار پاليزداري و دامداري، شيوه هاي تامين خوراك انسانهاست.
خداوند در قرآن بنا به علل و عوامل گوناگوني، به مسئله بوستان ها پرداخته، بويژه آن كه اصولا تصويري كه خداوند براي آينده انسان ها ترسيم مي كند، حضور در بوستان هاي سرسبزي است كه پر از همه ميوه هاي شناخته شده و ناشناخته است و رودها و نهرهاي بسياري درزير آن جريان دارد كه به تازگي و زيبايي آن مي افزايد و جان را نوازش مي دهد و دل ها را شاد مي سازد. بهشت نيز همان بوستان هايي با زيبايي هاي آشنا و ناآشنايي است كه آدمي در جست وجوي آن مي باشد؛ زيرا در اين بوستان ها است كه آدمي به آسايش و آرامش جاويدان و بي پايان مي رسد.
نويسنده دراين مطلب كه به مناسبت هفته درختكاري منتشر مي شود تلاش كرده برخي از مسائل و مباحثي كه درباره درختكاري و باغ و باغداري در قرآن آمده توجه دهد؛ با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
اهميت باغ و بوستان و درخت
يكي از نعمت هاي بزرگ الهي به انسان، باغ ها و بوستان هايي است كه افزون بر ايجاد فضايي زيبا و جان افزا و روح انگيز، بخش مهمي از خوراك و مواد غذايي انسان را تامين مي كند. از اين رو در بسياري از آيات از قرآن از جمله آيات 133 و 134 سوره شعراء از باغهاي پوشيده از درخت و چشمه سارها، به عنوان نمودي از كمك خداوند به انسان و نعمت خاص ياد شده است.
خداوند در هنگام شمارش نعمت هاي انبوه خويش به برخي از نعمت ها به عنوان نعمت هاي اساسي و مهم براي بشر اشاره مي كند كه يكي از آنها باغ ها و بوستان هاي سرسبز با ميوه هاي فراوان و گوناگون است. (نبأ آيات 14 تا 16 و نيز عبس آيات 15تا 20)
در اهميت و ارزش درخت و بوستان و باغ همين بس كه افزون بر تامين خوراك، شرايطي براي آدمي فراهم مي كند تا به نوع خاص از آرامش و سرور و شادي دست يابد كه از راههاي ديگر شدني و ممكن نيست. از اين رو در آيه 60 سوره نمل از بوستان ها و باغ ها به عنوان عامل بهجت انگيز براي انسان سخن به ميان مي آورد و به آدمي يادآور مي شود تا قدر اين نعمت بزرگ را بشناسد.
از آنجايي كه انسان در باغ و بوستان و دركنار چشمه سارها و آب هاي رواني كه از زير درختان مي رود، به شادي و سرور دست مي يابد و جان و روحش به آرامش و آسايش مي رسد، لذا خداوند با توجه به اين گرايش ذاتي آدمي به بوستان ها و باغ ها، بهشت را نيز به اين شكل ترسيم و تصوير مي كند و مي فرمايد كه بهشت، داراي بوستان ها و باغ هاي زيادي است كه نهرهايي در زير آن جاري و روان است و اين باغ ها داراي ميوه هاي متنوع و گوناگون مي باشد و از خرمي و سرسبزي بسياري برخوردار است. (بقره آيه 25 و آل عمران آيات 15، 136، 195 و 198 و بسياري از آيات ديگر قرآن) خداوند از انسان ها مي خواهد در قبال نعمت بوستان ها و باغ ها كه به آنان ارزاني داشته سپاسگزار او باشند. (سبا آيه 15 و نيز يس آيات 34 و 35) از اين كه خداوند شكر اين نعمت را واجب و لازم دانسته مي توان ارزش و اهميت آن را در زندگي بشر و حتي ماموريت و وظيفه اصلي وي در زندگي دنيوي به دست آورد؛ زيرا باغداري نيازمند تلاش و كوشش انساني است كه موجب مي شود تا زمين آباد گردد و آباداني زمين نيز يكي از بخش هاي ماموريت انسان در زمين و زندگي مادي دنيوي است كه آيه 61 سوره هود بدان توجه داده است.
نقش بوستان ها در زندگي بشر
چنان كه گفته شد يكي از ماموريت هاي اصلي بشر در زندگي مادي دنيوي، آباداني زمين است كه به حكم ربوبيت طولي و خلافت الهي بر او واجب شده است. از نظر قرآن، درختكاري و ايجاد باغ ها و بوستان ها و باغداري شغلي در راستاي پاسخگويي به اين خواسته و ماموريت الهي و انجام تكليف و وظيفه بشري در روي زمين به عنوان خليفه خداوندي است. بنابراين مي توان گفت كه باغداران با درخت پروري و باغداري خويش مظهر خليفه الهي هستند؛ زيرا يكي از نقش هاي خلافت الهي، ظهور در ربوبيت و پروردگاري است كه باغداران با اين كار خويش آن را به خوبي به نمايش مي گذارند.
اگر بخواهيم بگوييم كه آباداني زمين و انجام ماموريت به اشكال گوناگون شدني و ممكن است، بي گمان باغداري ساده ترين و آسان ترين شيوه انجام ماموريت است. خداوند در آيات بسياري ميان ماموريت انساني يعني آباداني زمين و باغداري ارتباط ايجاد مي كند؛ زيرا در اين آيات تبيين مي كند كه باغداري مصداق كاملي از آباداني زمين است كه بخشي از ماموريت انسان مي باشد.
آياتي چون 4 سوره رعد و 18 و 19 سوره مومنون و آيه 60 سوره نمل و آيات 33 و 34 سوره يس بيان مي كند كه آباداني زمين از رهگذر باغداري و بوستان سازي و درخت كاري شدني است. بنابراين مي توان گفت كه باغداري يكي از ماموريت هاي انسان در مقام خلافت الهي و ربوبيت طولي مي باشد. باغدار با پرورش و محافظت از درختان و بوته ها و نهرها و چشمه ها و بهره وري درست از منابع آب و خاك، به محيط زيست زمين اجازه مي دهد تا در شكل كمالي خويش ظاهر شود و زيبايي هاي خود را بنماياند. اين كه خداوند فساد در زمين را نابودي منابع خاكي و آبي برمي شمارد
به سبب عدم استفاده درست و مصرف بهينه از آن هاست.
باغداران با بهره گيري درست از منابع خاك و آب به زمين فرصت مي دهند تا به بهترين شكل و زيباترين حالت، كمالات خود را آشكار سازند.
از ديگر نقش هايي كه خداوند براي باغداران و درختكاران تعريف مي كند و به آن ارزش و اعتبار مي بخشد، مسئله تامين ارزاق و روزي خود و ديگر مردم است. آياتي چون 265 سوره بقره و 141 سوره انعام و 4 سوره رعد و 11 سوره نحل و مانند آن به نقش ميوه ها و باغداري در تامين مواد غذايي و خوراكي بشرتوجه مي دهد.
اگر براي هر انسان و هر شغلي همين اندازه نقش در قرآن تعريف شده باشد مي توان گفت كه نقش و جايگاه بزرگي براي وي در نظر گرفته شده است؛ زيرا انسان در هر شغل و كار ديگري نمي تواند تا اين حد براي خود و جامعه و هستي مفيد باشد. مسيري كه باغدار با كارهاي خويش طي مي كند، نه تنها مسيري كمالي براي خود است بلكه فرصت و زمينه هايي مساعد و مناسبي را براي بسياري از موجودات چون پرندگان و چرندگان و مانند آن فراهم مي كند.
و به ديگر انسان ها نيز كمك و ياري مي رساند تا خوراك خويش را بي دغدغه تأمين كنند و دغدغه شكم نداشته باشند تا از كارهاي ديگر چون عبادت باز مانند. البته نقش باغدار چنان كه آيات قرآني تبيين مي كند نقش كسي است كه همواره در عبادت و بندگي است، زيرا عبادت جز اطاعت از خداوند و حركت در مسير كمالي براي خود و ايجاد فرصت رشد و كمال براي ديگران به عنوان خليفه و ربوبيت طولي الهي نيست كه باغدار به خوبي آن را انجام مي دهد.
انواع باغ ها و بوستان ها
اگر به مناطق كشور سفر كنيد با اشكال و انواع مختلف بوستان و باغ با انواع ميوه هاي چهار فصلي مواجه مي شويد كه بيانگر تعدد و تنوع باغ ها و ميوه ها و درختان و بوته هاي موجود در آن است. برخي از درختان در تمام طول سال سرسبز و شاداب هستند كه از جمله مي توان به زيتون، مركبات، موز و نخل و مانند آن اشاره كرد. برخي ديگر در فصلي سبز هستند و برگ هايشان در طول فصل ها به رنگ هاي متنوع و زيبايي در مي آيند و در آخر، برگ هايشان را از دست مي دهند. برخي پيش از آن كه برگ دهند گل و شكوفه مي دهند و برخي ديگر اول برگ مي دهند و سپس شكوفه و گل مي دهند. برخي ميوه هاي انبوهي دارند و برخي ديگر انبوه نيستند. برخي نياز به هرس دارند و برخي ديگر اين گونه نيست. برخي از درختان ميوه هاي با هسته دارند و برخي ديگر بي هسته هستند. برخي از آنها نيازمند تكيه گاه و تختي هستند چون انگور و كيوي و تمشك و برخي ديگر اين گونه نيست. برخي بوته اي هستند و برخي درخت. به اين معنا كه برخي ساقه هاي بلند و مستقيمي دارند و شاخه ها به سوي آسمان اوج مي گيرند و برخي ديگر شاخه در تنه و ساقه هاي كوتاه جا خوش كرده اند. برخي چون چتري بر تنه و ساقه خودشان هستند و برخي ديگر اين گونه نيستند.
اين ها نشان دهنده تنوع و گوناگوني درختان و شكل و شمايل آن هاست. در ميوه ها نيز مي توان اين تنوع را در رنگ ها و طعم ها و مزه ها يافت. چنان كه مي توان تنوع هاي ديگر در با هسته بودن و بي هسته بودن، با پوست خوردن، بي پوست خوردن و مانند آن يافت. آن چنان تنوع در جهان ميوه ها و درختان ميوه وجود دارد كه آدمي با هر مزاج و طبع و گرايش و ميلي مي تواند به انواعي از ميوه ها خود را خشنود و بهره مند سازد.
بخشي از ميوه ها سردسيري و برخي گرم سيري هستند و برخي نيز چند بار ميوه مي دهند و هنوز ميوه اي به كمال نرسيده و تمام نشده، شكوفه ها ظاهر مي شوند و گل مي دهند. برخي ديگر تنها يك بار گل مي دهند و ميوه دارند.
ميوه هاي قرآني
از جمله ميوه هايي كه در قرآن از آنها ياد شده مي توان به انار (انعام آيات 99 و 141)، انگور (همان)، خرما (همان)، زيتون (همان)، انجير (سوره تين) اشاره كرد. اين ميوه ها مخصوص مناطق گرم سيري و استوايي است كه به وفور يافت مي شود. هر يك از اين ميو ه ها از خصوصيات دارويي و درماني منحصر به فردي برخوردارند كه بايد به منابع و كتب مخصوص مراجعه كرد.
باغداران در هر كجاي جهان كه زندگي مي كنند و هرگونه باغي را كه احداث مي كنند و درختان را نگه داري و پرورش مي دهند در نقش بنده خداوند ظاهر مي شوند كه مأموريت الهي را به انجام مي رساند. از اين رو آنان را مي توان عابداني دانست كه در تمام طول شبانه روز به عبادت و بندگي و اطاعت مشغول هستند. آنان با هر كمكي كه به رشد درختان مي كنند تسبيح خداوند مي كنند.
وظايف باغداران
درختكاران و باغداران وظايفي نسبت به باغ و تكاليفي نسبت به ديگران دارند كه دراين جا به وظايف و تكاليف آنان نسبت به ديگران اشاره مي شود.
خداوند براي باغداران تكاليفي عام و تكاليفي خاص تعريف كرده است. از وظايف عام آنان همانند ديگر افراد بشر اين است كه اهل تسبيح حق بوده و ربوبيت الهي را دركارهايشان توجه داشته باشند و از آن چه خداوند روزي ايشان مي كند به ديگران ببخشد و انفاق كنند.(قلم آيات 17 تا 29)
از وظايف خاص ايشان آن است كه هنگام گردآوري محصول و ميوه ها، بخشي از آن را به نيازمندان از محرومان و سائلان بدهند و دراين باره بخل نورزند؛ زيرا بخل ورزي ايشان نشانه ظلم آنان تلقي مي شود و خشم الهي را به دنبال خواهد داشت.(همان)
از نظر خداوند تنها باغداراني بخل مي ورزند و از ميوه و فرآورده هاي باغي به ديگران چيزي نمي بخشند كه اهل غفلت از ياد خداوند باشند و خداوند را در زندگي خويش مدنظر قرارندهند.(همان)
برخي ازباغداران به سبب باغ ها و بوستان هاي بزرگ و متعدد، گرفتار كبر وغرور مي شوند و همين تكبر و خود بزرگ بيني و غفلت از خداوند موجب مي شود تا در نهايت رفتاري به دور از انسانيت از خود بروز دهند و نسبت به بينوايان و نيازمندان بي توجهي روا دارند و حق وحقوق آنان را ندهند.(كهف آيات 32 تا 42)
اصولا هر انساني از هردرآمدي كه دارد مي بايست بخشي را به كساني كه نيازمند و سائل هستند بپردازد؛ زيرا درهر مال و درآمدي حقي براي اين دو گروه در نظرگرفته شده است و خداوند صاحبان هر مال و درآمدي را به عنوان واسطه و مجراي فيض خود قرارداده است.
بنابراين درهر مالي، حقي براي دو گروه وجود دارد كه اگرپرداخت نشود در حكم مال مردم خوردن است.
بسياري از مردم به اين نكته توجه ندارند كه درهمه اموال ايشان حقوق نيازمندان و سائلان قرارداده شده و اگر آن را پرداخت نكنند همانند كسي هستند كه حق و باطلي را درهم آميخته و خوراك خوب و بد را با هم مي خورند. لذا درمالشان بركت نيست و در مسير رشد وكمالات گام برنمي دارند.
خداوند درآياتي چند از جمله 19سوره ذاريات و 24 و 25سوره معارج به حقوق اين دو دسته درهمه اموال مردم اشاره مي كند. بنابراين باغداران بايد توجه داشته باشند كه در روز گردآوري محصول و چيدن ميوه ها حقوق اين دو گروه را ادا كنند و مانند صاحبان آن باغي نباشند كه هنگام ديدن نيازمندان و مراجعه آنان به باغ خويش براي گرفتن حق خود، با آنان درشتي مي كردند و خشم مي گرفتند و به همين سبب باغ بوستان آنان به خشم و غضب الهي سوخت و ازبين رفت.
همان گونه كه با هرس كردن بوته هاي انگور و زدودن شاخه هاي خشك و بيمار و آفتي، محصول درختان و بوته هاي ميوه افزايش مي يابد با دادن حقوق نيازمندان و سائلان نيز ميوه هاي درختان افزايش يافته و بركت باغ و بوستان زياد مي شود. بنابر اين نبايد دراين باره بخل ورزيد و يا شبانه و پنهاني به جمع محصولات و ميوه ها اقدام كرد چنان كه صاحبان باغ هايي كه در سوره كهف و قلم از آنان سخن به ميان آمده اين گونه عمل كردند و با باغ هاي ويران و سوخته شده مواجه شدند.
درتاريخ و گزارش قرآن آمده كه بسياري از باغ ها و بوستان ها همانند بوستان هاي قوم سبا كه بسيار زياد و آباد بود و شادابي و طراوات خاصي به شهرهاي قوم سبا بخشيده بود و نيز باغ ها و بوستان هاي قوم عاد، به سبب رفتارهاي متكبرانه، مغرورانه و ظلم و ستم، از ميان رفت و نابود شد و چيزي از آن برجا نماند. (شعراء آيات 132 تا 134 و نيز سبا آيات 17تا 19)
خداوند انفاق كردن خالصانه را به بوستان هاي پرميوه تشبيه مي كند تا اين گونه مردم را به انفاق هاي آشكار و نهان و خالصانه در راه خداوند دعوت كند و از انفاق هاي رياكارانه برحذر مي دارد و آن را به بوستان هائي تشبيه مي كند كه به آفتي و بلايي سوخته باشد. (بقره آيه 264 تا 266)
خداوند در بيان علل و عوامل نابودي بوستان ها و باغ ها به دو دسته از عوامل مادي و معنوي اشاره مي كند. از عوامل مادي به برخورد صاعقه (كهف آيه 35 تا 40) و گردبادهاي آتش زا كه جنگل ها را نيزبه آتش مي كشاند (بقره آيه 266) و ازعوامل معنوي به شرك (كهف آيات 39 تا 42) غرور و تكبر (كهف آيات 34 تا 42) ناسپاسي و كفران نعمت (سبا آيات 15 تا 19) و بخل (قلم آيات 17 تا 24) توجه مي دهد.
درحقيقت انسان هرچه بر سر خود مي آورد به سبب افكار و رفتارهاي زشت و پلشت خود اوست كه اين گونه به شكل صاعقه و فرورفتن آب و سيل و توفان و بادهاي گرم و سوزان در مي آيد و بوستان هاي زيبا و ميوه هاي فراوانش را از بين مي برد.

 



پيامك بايدها و نبايدهاي فقهي و اخلاقي

علي كرجي
در مقاله حاضر نويسنده با استناد به برخي آموزه هاي فقهي و اخلاقي به كاركردهاي منفي و مثبت رسانه پيامك اشاره كرده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم. گفتني است اين مطلب از فصلنامه فرهنگ كوثر شماره80 انتخاب شده است.
¤¤¤
يكي از رسانه هاي نوپيدا در عصر حاضر، تلفن هاي همراه است كه داراي كارآيي هاي متنوع ارتباطي به ويژه كاربرد پيام رساني و پيام گيري است كه معمولا با عنوان اس.ام.اس. يا پيامك از آن ياد مي شود. اين رسانه داراي ويژگي فراوان است مانند:
1- سرعت نسبتا بالاي آن؛ 2- دسترسي دائم به آن؛ 3- فراگيري مخاطبان در ميان تمام اقشار و لايه هاي اجتماعي؛ 4- خصوصي و غيردولتي بودن؛ 5- فردي بودن (عمومي نبودن)؛ 6- ماندگاري پيام ها.
افزون بر اينها، زبان پيامك ها از لحاظ ادبي شايان تأمل و توجه است؛ مانند ايجاز و اختصار، استفاده از زبان محاوره، و به كارگيري خلاقيت در نوشتن پيام ها كه گاه با انواع استعاره ها، تشبيهات و كنايه ها عجين است و گاه در قالب شعر، طنز و لطيفه مي آيد.
از اين مقدمه مي توان نتيجه گرفت كه پيامك به عنوان وسيله ارتباطي مدرن و نوظهور مي تواند به خوبي در نقش رسانه اي تأثيرگذار ظاهر شود و با كاركردهاي مهم همچون ايجاد ارتباط انساني، پيام رساني، سرعت عمل در اطلاع رساني به موقع، سريع و تأثيرگذار در تمام زمينه هاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و... از آن استفاده كرد و همه اين موارد در گرو نوع نگاه و شيوه هدايتي متوليان امور به اين پديده اجتماعي است.
اما عكس اين كاركردها را هم مي توان در نظر گرفت، به اين گونه كه از پيامك ها در جهت مردم آزاري، هتك حرمت شخصيت هاي حقيقي و حقوقي، ايجاد فضاي تنش و تشويش اذهان عمومي، تضعيف باورهاي ديني و ملي مردم و از همه مهم تر، نقض حريم خصوصي شهروندان استفاده كرد. متأسفانه امروز، دريافت پيام هاي كوتاه غيراخلاقي از طريق تلفن همراه تقريباً به يك امر عادي مبدل شده و گويا دست هايي در كار است تا شكستن حريم هاي عرفي و اخلاقي جامعه را به وسيله پيامك در كشورمان نهادينه كند! البته در سايه نبود قوانين بازدارنده، اين امر به شيوه اي لجام گسيخته در حال گسترش است. از اين رو، مي توان ادعا كرد پيامك در ايران از كاركرد اصلي خود كه انتقال پيام شخصي و خصوصي است، خارج شده و كاركردي ثانوي، و چه بسا بيشتر از كاركرد نخست، پيدا كرده است.
آنچه مهم جلوه مي كند و نوشتار حاضر پي گير آن است، اين است كه ارسال پيامك، فعل اختياري است. از اين رو، مانند ديگر افعال انسان مي تواند به عنوان موضوع احكام فقهي و اخلاقي قرارگيرد و بررسي شود و حكم وجوب يا حرمت و مانند آن را بر آن مترتب ساخت و يا بر شايسته و ناشايست بودن آنها حكم كرد كه اين مباحث را به اختصار در اين نوشتار در قالب بايدها و نبايدها مطرح خواهيم كرد. مراد از بايدها، وجوب و استحباب و هر امر بايسته و شايسته و مراد از نبايدها، امور ممنوع و ناشايست است. به بياني ديگر، ما به كاربردهاي مشروع و نامشروع پيامك و ديدگاه فقهي و اخلاقي مي پردازيم.
بايدها و شايسته ها در پيامك
1- صله رحم
زندگي در عصري كه عصر مدرنيسم و صنعت نام گرفته و دوران گذار خود را طي مي كند و زندگي در كلان شهرهاي امروزي كه حتي آمد و شد در آن با سهولت ممكن نيست، لوازمي دارد كه يكي از آنها قرباني شدن روابط انساني، به ويژه ديد و بازديد و صله رحم است. افزون بر مشكل بودن ارتباط چهره به چهره به سبب دوري از بستگان، مشكلات ديگري مانند ناسازگاري برخي از بستگان، صله رحم را تهديد مي كند و چه بسا افراد خانواده سال ها با هم قطع ارتباط كنند و همچون بيگانه تنها خاطره اي از هم داشته باشند. يكي از كاربردهاي شايسته و بايسته براي كاهش اين آسيب اجتماعي، استفاده از پيامك براي صله رحم است كه با بهره گيري از اين رسانه مي توان به اين وظيفه شرعي عمل كرد؛ هر چند با ارسال «سلام» باشد؛ چنان كه پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«صلوا ارحامكم ولو بسلام؛ (1) صله رحم كنيد اگر چه با يك سلام باشد».
در اينجا مناسب است كه استفتائي درباره صله رحم را نيز نقل كنيم:
پرسش: برادري دارم كه اعتقاد به احكام شرعي ندارد و به خيلي از علما توهين مي كند و از نظر مالي نيز مقيد به نحوه تحصيل درآمد نيست. آيا اجازه دارم رابطه ام را با او قطع كنم؟
چون ادامه ارتباط براي فرزندانم به علت استفاده وي از ماهواره و ديگر منكرات، خطرناك است؟
پاسخ: قطع رحم حرام است، ولي صله رحم منحصر در ديد و بازديد نيست، بلكه از راه هاي ديگر (مانند تلفن، نامه و امثال آن) نيز محقق مي شود. (2)
با توجه به پاسخ مقام معظم رهبري، مي توان نتيجه گرفت كه اگر گاهي صله رحم حضوري، پيامدهاي منفي داشت، مي توان با وسايل ارتباطي ديگر از جمله ارسال پيامك، هم صله رحم كرد و هم دچار عواقب منفي آن نشد.
2- شوخي و لطيفه هاي مشروع
يكي از شايع ترين استفاده هاي پيامك ها، ارسال و دريافت طنزها و لطيفه ها در موضوع هاي گوناگون است. طنز، شوخي و لطيفه نقش مهمي در التيام بخشيدن به خستگي اعصاب و روان، به ويژه در خلال امور روزمره دارد و پيام هاي كوتاه نيز به سبب فراهم ساختن زنگ تفريحي كوتاه در خلال كار روزانه، طرف داران فراواني دارند. شوخي و مزاح، امري مباح و جايز و حتي گاهي اوقات لازم است و معصومان(ع) نه تنها اصل آن را نهي نكرده اند بلكه خود نيز به مزاح كردن با مردم مي پرداختند و مردم را هم به آن سفارش مي كردند.
نقل شده است: مردي اعرابي به ديدن رسول خدا(ص) مي آمد و برايش هديه مي آورد و همان جا به عنوان شوخي مي گفت: پول هديه ما را مرحمت كن. رسول خدا(ص) هم مي خنديد. آن حضرت وقتي اندوهناك مي شد، مي فرمود: اعرابي چه شد؟ كاش مي آمد.(3)
يكي از ياران امام صادق(ع) مي گويد: آن حضرت به من فرمود: شوخي كردنتان با يكديگر چطور است؟ عرض كردم: خيلي كم است. فرمود: چرا با هم شوخي نمي كنيد؟ شوخي، از خوش اخلاقي است و تو با شوخي مي تواني در برادر مسلمانت مسرتي ايجاد كني. رسول خدا(ص) همواره با اشخاص شوخي مي كرد و مي خواست بدين وسيله آنان را مسرور سازد.(4)
اما آنچه مهم است، روش و چگونگي شوخي است كه دين مبين اسلام چگونگي و شيوه هاي آن را بيان كرده است؛ مانند آنكه نبايد شوخي همراه دروغ، ناسزاگفتن، مسخره كردن ديگران، تحقير و بي ارج كردن مردم و ارزش ها و... باشد. از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: هيچ مؤمني نيست، مگر اينكه از شوخي بهره اي دارد. رسول الله(ص) هم با اشخاص شوخي مي كرد، ولي در شوخي هايش جز حق نمي گفت. (5)
راوي مي گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه مي فرمود: خداوند عزوجل شوخي كردن عاري از فحش و گفتار بد را ميان مردم دوست دارد. (6)
3- بي اعتنايي به پيامك هاي نامشروع
محتواي بسياري از پيامك هايي كه ميان مردم رد و بدل مي شود، طنز هاي بيهوده، بي معني و يا كم معني است كه از هرگونه اثر خوب بر روي روان گيرندگان پيام به دور است و به گونه اي مصداق هرزه گويي و لغو به شمار مي رود و همان گونه كه نوشتن و ارسال آنها عاري از هرگونه فايده عقلاني است، خواندن آن نيز چنين است. گاه برخي از آن پيامك ها داراي مضمون غيراخلاقي و نامشروع است و به گونه اي با آبروي مردم ارتباط دارد و يا ارز ش هاي ديني را نشانه رفته است. دراين موارد، وظيفه هر مسلمان و مؤمني است كه شيوه بندگان خداوند را در پيش بگيرد و در برابر اين گونه پيام ها در درجه اول، بي اعتنا باشد و در درجه دوم، از ارسال آن به ديگران پرهيز كند.
قرآن كريم مي فرمايد:
«و اذا مروا باللغو مروا كراما» (فرقان/ 72) كلمه «لغو» به معناي هر عمل و گفتاري است كه مورد اعتنا نباشد و هيچ فايده عقلايي هم نداشته باشد و گفته اند كه شامل همه گناهان مي شود و مراد از «مرور به لغو» گذر كردن به اهل لغو است كه سرگرم لغو باشند.
پس معناي آيه اين است كه بندگان رحمان چون به اهل لغو مي گذرند و آنان را سرگرم لغو مي بينند، از ايشان روي مي گردانند. آنان خود را پاك تر و منزه تر از آن مي دانند كه در جمع ايشان درآيند و با ايشان اختلاط و هم نشيني كنند. آنها در زندگي هميشه هدف معقول و مفيد و سازنده اي را تعقيب مي كنند و از بيهوده گرايان و بيهوده كاران متنفرند و اگر اين گونه كارها در مسير زندگي آنان قرار گيرد، چنان از كنار آن مي گذرند كه بي اعتنايي آنها خود دليل عدم رضاي باطني شان به اين اعمال است و آن چنان بزرگوارند كه هرگز محيط هاي آلوده در آنان اثر نمي گذارد و رنگ نمي پذيرد. (7)
از سويي، محتواي بسياري از پيامك ها افشاي عيب ها و اسراري است كه شخص دوست ندارد آنها افشا شود. دراين گونه موارد برهر مسلماني لازم است كه با نفرستادن چنين پيامك هايي، آن عيوب را بپوشاند و خود را مشمول عنايات ويژه پروردگار قرار دهد. امام صادق(ع) مي فرمايد:
«من ستر علي مؤمن عوره يخافها سترالله عليه سبعين عوره من عورات الدنيا و الاخره (8) هركس عيب مؤمني را كه از افشاي آن مي ترسد، بپوشاند، خداوند هفتاد عيب از عيب هاي دنيايي و آخرتي او را مي پوشاند».
مردي خدمت امام موسي بن جعفر(ع) آمد و عرض كرد: فدايت شوم! از يكي از برادران ديني كاري نقل كردند كه من آن را ناخوش داشتم. از خودش پرسيدم، انكار كرد؛ در حالي كه جمعي از افراد موثق اين مطلب را از او نقل كرده اند. امام فرمود:
«كذب سمعك و بصرك عن اخيك و ان شهد عندك خمسون قسامه و قال لك قول فصدقه و كذبهم، ولاتذيعن عليه شيئا تشينه به و تهدم به مروته، فتكون من الذين قال الله عز و جل: (ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين آمنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخره)؛ گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تكذيب كن، حتي اگر پنجاه نفر سوگند خورند كه او كاري كرده و او بگويد نكرده ام، از او بپذير و از آنها نپذير. هرگز چيزي كه مايه عيب و ننگ او است و شخصيتش را از ميان مي برد، در جامعه منتشر نكن كه از آنها خواهي بود؛ چرا كه خداوند درباره آنها فرموده: «كساني كه دوست مي دارند زشتي ها در ميان مومنان پخش شود، عذاب دردناكي در دنيا و آخرت دارند».(9)
4-اطلاع رساني
يكي از كاركردهاي بسيار مهم و اصلي رسانه، جنبه اطلاع رساني آن است. بنابراين هر ارتباطي كه در آن اطلاعات رد و بدل نشود، از جذابيت كافي بي بهره خواهد بود. يكي از اساسي ترين كاركردهاي پيامك نيز اطلاع رساني است واز اين راه مي توان مطالب مختلفي با موضوع هاي گوناگون در اختيار مخاطبان قرار داد.
در برخي رخدادهاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي، پيامك مي تواند نقش اطلاع رساني خود را به بهترين شكل و با كم ترين هزينه و كوتاه ترين زمان ايفا كند؛ از جمله در موارد زير:
الف) يادآوري مناسبت هاي مذهبي
برخي مناسبت هاي مذهبي، زمان تحقق سنت هاي الهي است كه مصداق ايام الله مي باشند. با توجه به جايگاه ويژه ايام الله در فرهنگ مسلمانان، به ويژه شيعيان، پيامك فرصتي است كه به كمك آن مي توان با تبريك گفتن ايام الهي همچون بعثت، غدير، قربان و فطر، اين روزها را به مخاطبان يادآور شد و آنها را از روزهاي خوب خدا باخبر ساخت؛ همان گونه كه در قرآن كريم آمده است:(و ذكرهم بايام الله)؛ (ابراهيم ره) «و ايام الله را به يادشان بياور».
ب) يادآوري مناسبت هاي ملي
در تاريخ سياسي انقلاب اسلامي، روزهاي سرنوشت سازي همانند 22بهمن، با نام ايام الله رقم خورده است كه مخاطبان مي توانند براي پاسداشت و زنده كردن خاطره اين روزهاي مبارك و حساس، پيامك دريافت يا ارسال كنند.
ه. پندهاي اخلاقي
يكي از كاركردهاي پيامك، پند و اندرز است. مي توان حتي در كوتاه ترين پيام، نكته اي اخلاقي گنجاند و از اين طريق، يكديگر را در بهسازي زندگي مادي و معنوي ياري رساند. فراموش نكنيم كه حتي يك جمله بسيار كوتاه مي تواند راه زندگي ديگران را تغيير دهد و بهترين سرنوشت ها را براي آنان رقم بزند.
پيامك هاي مي توانند نمونه آشكار اين سخن مولاي متقيان علي(ع) باشد كه مي فرمايد:
«ابلغ البلاغه ما سهل في الصواب مجازه و حسن ايجازه؛(01) رساترين سخن آن است كه گذر كردن آن در معناي درست، آسان و كوتاه درآوردن آن، نيكو باشد».
پيامك به دليل ويژگي ها و ساختار طبيعي اش، بستر مناسبي براي تمرين «كم گويي و گزيده گويي» است كه اهل بيت (ع) و همه بزرگان نيز بدان سفارش مي كنند.
6. آموزش علمي- كاربردي از راه دور
با روي كار آمدن سرويس پيامك، به همت مراكز علمي، پژوهشي حوزه و دانشگاه، امكان تبادل مطالب علمي- كاربردي و آموزشي از راه دور، براي كاربران فراهم شده است. اين روند، افزون بر جلوگيري از هزينه هاي سرسام آور و اتلاف وقت مخاطبان، تاثير بسزايي در افزايش توان علمي مخاطبان در موضوع هاي گوناگون دارد.
وظايف مسئولان فرهنگي
اما چگونه مي توان كاركردهاي مثبت و شايسته پيامك را افزايش داد و ترويج كرد؟ در اينجا مسئولان فرهنگي مي توانند تاثيرگذار باشند. برخي از راه هاي ترويج، بدين قرار است:
الف) ترويج پيامك هاي سالم ديني، اقدامي موثر در نهادينه كردن فرهنگ اسلامي است.
ب) براي جوانان سه نوع پيامك مي توان در نظر گرفت كه در قالب خانوادگي، دوستانه و مذهبي كاربرد دارد
ج) فراخوان پيامك هاي مذهبي و فرهنگي متناسب با فرهنگ غني ايراني
د) ايجاد مسابقات پيامك نگاري
هـ) ايجاد فرهنگ بهره برداري از پيامك.
پيامك، كاركردهاي ديگري را هم به مخاطبان ارائه مي دهد اين رسانه كه در وهله اول بايد براي اطلاع رساني، خبررساني، آموزش و ارتباطات ضروري استفاده شود، به ابزاري سرگرم كننده و هيجان انگيز، در حد «گپ زني»هاي روزانه، طنز، هجوگويي، شايعه پراكني و لطيفه گويي هاي مخرب تبديل و جامعه ما در به كار بردن درست و بهينه از آن دچار «آفت فرهنگي» شده است. براي بهره گيري مفيد و افزايش توانايي خود در بكارگيري درست از اين سامانه، لازم است كاركردهاي مختلف آن را بشناسيم و در چهارچوب اصول مذهبي و ملي از آن استفاده كنيم. لازم است مسئولان و كارشناسان فرهنگي پيش ازورود فناوري ها و يا دست كم همزمان با ورود آن به جامعه، متناسب با هنجارهاي جامعه، به فرهنگ سازي و آگاهي بخشي بپردازند و راه درست استفاده از پديده هاي صنعتي نو را به مردم آموزش دهند.
نبايدها و ناشايست ها
با وجود همه اين كاربردها و كاركردهاي مثبت در رسانه پيامك، سوگوارانه بايد اذعان داشت كه از آن استفاده هاي نادرست نيز مي شود كه به مواردي اشاره مي كنيم:
1- شوخي هاي قداست شكن
برخي از شوخي ها متوجه موضوعات ديني و آموزه هاي سعادت بخش مذهبي مي شود و هر چند كه شايد انگيزه بهره گيرندگان از چنين شوخي ها و مزاح هايي، فقط تفريح و خنداندن مخاطب باشد، ولي در ماهيت آنها وهن دين نهفته است. از اين رو، از آن به شدت نهي شده است. وهن دين، سيره برخي از كافران است و قرآن كريم به مؤمنان دستور مي دهد كه از پيروي از سيره نادرست آنان پرهيز كنند:
«اي كساني كه ايمان آورديد! كفار و اهل كتابي را كه دين شما را سخريه گرفته و بازيچه اش پنداشته اند، دوستان خود مگيريد و از خدا بپرهيزيد، اگر مردمي با ايمانيد».(مائده/ 75)
2-انتشار زشتي ها
يكي از استفاده هاي ناروا از پيامك، كشف اسرار و عيب هاي مردم است كه آموزه هاي ديني آن را بسيار نكوهش كرده اند. قرآن كريم مي فرمايد: (لايحب الله الجهر بالسوء من القول)؛ «خداوند دوست ندارد كسي با سخنان خود بدي ها را اظهار كند.»
مفسران در شرح اين آيه، بيان كرده اند: همان گونه كه خداوند «ستار العيوب» است، دوست ندارد كه افراد بشر پرده دري كنند و عيوب مردم را فاش سازند و آبروي آنها را ببرند. افزون بر آنكه هر انساني معمولا نقاط ضعف پنهاني دارد كه اگر بنا شود اين عيوب اظهار گردد، روح بدبيني عجيبي بر سراسر جامعه سايه مي افكند و همكاري آنها را با يكديگر مشكل مي سازد. بنابراين براي استحكام پيوندهاي اجتماعي و رعايت جهات انساني، لازم است پرده دري نشود.
افزون بر آن بايد توجه داشت كه منظور از كلمه «سوء» هرگونه بدي و زشتي است و منظور از «جهر... من القول» هرگونه ابراز و اظهار لفظي است، خواه به صورت شكايت باشد يا حكايت، يا نفرين، يا مذمت، يا غيبت و يا به گونه شعر، طنز، تصريح، تلويح و مانند آن ها باشد. بنابراين مفهوم آيه هر نوع بدگويي را شامل مي شود.(11)
از امام صادق(ع) روايت رسيده كه فرمود: مراد از (الجهر بالسوء من القول)، اين است كه عيب هايي كه در دشمنت هست، بر ملا كني (نه عيب هايي كه در او نيست)(21)
قرآن كريم در آيه اي ديگر مي فرمايد:
(ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه في الذين آمنوا لهم عذاب اليم في الدنيا و الاخره و الله يعلم و انتم لا تعلمون)؛ (نور/ 91)
«كساني كه دوست دارند زشتي ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكي براي آنها در دنيا و آخرت است، و خداوند مي داند و شما نمي دانيد».
لازم است دانسته شود كه «اشاعه فحشا» منحصر به اين نيست كه انسان تهمت و دروغ بي اساس را در مورد زن و مرد با ايماني نشر دهد و آنها را به عمل منافي عفت متهم سازد. اين يكي از مصاديق آن است، اما منحصر به آن نيست. اين تعبير مفهوم وسيعي دارد كه هرگونه نشر فساد و اشاعه زشتي ها و قبايح و كمك به توسعه آن را شامل مي شود.
البته كلمه «فاحشه» يا «فحشاء» در قرآن مجيد غالباً در مورد انحرافات جنسي و آلودگي هاي ناموسي به كار رفته، ولي در مفهوم لغوي، فحش و فحشا و فاحشه، به معني هرگونه رفتار و گفتاري به كار رفته است كه زشتي آن بزرگ باشد و در قرآن مجيد نيز گاهي در همين معني وسيع استعمال شده؛ مانند:
«والذين يجتنبون كبائرالاثم والفواحش»؛ (حجرات /73)
«كساني كه از گناهان بزرگ و از اعمال زشت و قبيح اجتناب مي كنند...».
به اين ترتيب، وسعت مفهوم آيه كاملاً روشن مي شود.
حكمت حرمت افشاي عيوب
حكمت حرام بودن فاش كردن عيب مردم اين گونه است كه انسان موجودي اجتماعي است و جامعه بزرگي كه در آن زندگي مي كند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن، حريم خانه او محسوب مي شود. پاكي جامعه، به پاكي او كمك مي كند و آلودگي آن، به آلودگي اش. روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند، شديداً مبارزه شده است.
اگر مي بينيم در اسلام به شدت با غيبت مبارزه شده، يكي از فلسفه هايش اين است كه غيبت، عيوب پنهاني را آشكار مي سازد و حرمت جامعه را جريحه دار مي كند و اگر اسلام دستور عيب پوشي داده، يك دليلش همين است كه گناه، جنبه عمومي و همگاني پيدا نكند. از اين رو، قباحت و بدي گناه آشكار بيش از گناه مستور و پنهان است، تا آنجا كه امام رضا (ع) مي فرمايد:
«المذيع بالسيئه مخذول و المستتر بالسيئه مغفور له؛ (31) آن كس كه گناه را نشر دهد، مخذول و مطرود است و آن كس كه گناه را پنهان مي دارد، مشمول آمرزش الهي است».
دليل شدت عمل نشان دادن به اشاعه فحشا در قرآن و روايات نيز همين است.
به بياني ديگر، گناه همانند آتش است كه هرگاه در نقطه اي از جامعه روشن شود، بايد سعي و تلاش كرد كه آن را خاموش كرد يا دست كم كاهش داد. اما اگر به آتش دامن زده از نقطه اي به نقطه ديگر برده شود، حريق همه جا را فراخواهد گرفت و كسي قادر بر كنترل آن نخواهد بود.
از اين گذشته، عظمت گناه در نظر عامه مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگي ها،خود سد بزرگي در برابر فساد است كه اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق، اين سد را مي شكند، گناه را كوچك و بي اثر و آلودگي به آن را آسان جلوه مي دهد. (41)
پيامبر اكرم (ص) در نكوهش افشاي عيب هاي مردم مي فرمايد: «من أذاع فاحشه كان كمبتدئها؛ (51) هركس گناهي را فاش كند، مانند كسي است كه آن را انجام داده است».
پيامك ها زمينه مناسبي براي ارسال طنزهاي هجوآلود و هزل آميز است كه حاصلي جز خرد كردن و نابودي شخصيت افراد يا جامعه اي خاص را ندارد. متأسفانه اين امر در جامعه ما تا اندازه زيادي رواج يافته و ارتكاب اين گونه گناهان بزرگ كه در بسياري موارد حق الناس است، مسئله اي عادي و طبيعي شده است!
3- شايعه سازي
شايعه از ريشه «شاع» به معني پـخش كردن گرفته شده است. شايعه در قرآن به «اراجيف» مشهور است. «مرجفون» كساني اند كه شايعه پخش مي كنند. در فرهنگ دهخدا آمده كه شايعه، خبر بي اصل و اساسي است كه بر سر زبان ها مي افتد «دهخدا /واژه شايعه)
شايعه در اصطلاح، خبر يا اطلاعات تأييد نشده اي است كه مورد توجه گروه ياجمعيت خاصي است و براي ايجاد باور نزد ديگران معمولاً از فردي به فردي ديگر به طور شفاهي و بدون هيچ گونه اطمينان و دليل و مدرك كافي انتقال مي يابد.
از جمله اهداف شايعه سازان مي توان به اين موارد اشاره كرد: خدشه دار ساختن اعتبار اجتماعي اشخاص يا نهادها و سازمان ها و مؤسسات، افزايش اضطراب اجتماعي، كاهش ميزان بهره وري و توليد و فلج كردن چرخه اقتصاد، پاشيدن تخم بي اعتمادي و تخريب رواني و بدبيني و سستي باورها درمورد سلامت اشخاص و واقعيت ها و پديده هاي مختلف اجتماعي.
از نظر جامعه شناسان، شايعات اغلب اطلاعاتي مبالغه آميز، نادرست و غير منطقي است كه از فرد يا افرادي به فرد يا افرادي ديگر به صورت سلسله وار منتقل مي شود. شايعه بيشتر به وسيله افراد ساده لوح منتقل مي شود. درصدر اسلام نيز شايعه سازي از سوي دشمنان اسلام مرسوم بوده است.
«لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينه لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا) (احزاب/ 06) «اگر منافقان و آنها كه دردل هايشان بيماري است، و (همچنين) آنها كه اخبار دروغ و شايعات بي اساس درمدينه پخش مي كنند، دست از كار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مي شورانيم، سپس جز مدت كوتاهي نمي توانند در كنار تو در اين شهر بمانند».
جعل و انتشار شايعات دروغين و نگران كننده، يكي از مهم ترين شاخه هاي «جنگ رواني» توطئه گران در عصر حاضر است. هنگامي كه دشمن قادر نيست از طريق رويارويي، صدمه اي وارد كند، دست به پخش شايعات مي زند و از اين طريق، افكار عمومي را نگران و از مسائل ضروري و حساس منحرف مي كند. شايعه سازي يكي از سلاح هاي مخرب براي جريحه دار ساختن حيثيت نيكان و پاكان و پراكنده ساختن مردم از اطراف آنها است(61) آنان براي رسيدن به اين مقاصد، از رسانه هاي گوناگون به ويژه تلفن هاي همراه و از طريق پيامك بهره مي گيرند.
4. تخريب سياسي
يكي از كاربردهاي نادرست پيام هاي كوتاه كه در وقايع مهم اجتماعي مانند انتخابات بيشتر نمايان مي شود، حمايت بي جا و تخريب نارواي نامزدهاست. انسان از طريق پيام كوتاه مي تواند ابزار دست توليدكنندگان پيامك هاي انتخاباتي شود.
5. ايجاد مزاحمت
ايجاد مزاحمت و مردم آزاري از راه هاي گوناگون، به طور گفتاري و نوشتاري، از گناهان بزرگي است كه در آيه هاي قرآن كريم و روايات گوناگون به شدت مذمت شده است. قرآن كريم مي فرمايد:
«آنها كه مردان و زنان با ايمان را به خاطر كاري كه انجام نداده اند، آزار مي دهند، متحمل بهتان و گناه آشكاري شده اند». (احزاب/85)
امام صادق(ع) مي فرمايد: خداوند عزوجل مي فرمايد: «ليأذن بحرب مني من آذا عبدي المؤمن؛(71) آن كس كه بنده مؤمن مرا بيازارد، اعلان جنگ با من كرده است».
6. بهتان
در حديثي، امام رضا(ع) از جدش پيامبر(ص) نقل كرده است كه فرمود: «من بهت مؤمناً أو مؤمنه أو قال فيه ما ليس فيه اقامه الله تعالي يوم القيامه علي تل من نار حتي يخرج مما قاله فيه؛(81) كسي كه مرد يا زن مؤمني را بهتان زند يا درباره او سخني بگويد كه در او نيست، خداوند او را در قيامت روي تلي از آتش قرار مي دهد تا از عهده آنچه گفته، برآيد».
7. استهزا و تمسخر
استهزا و تمسخر، به معناي آن است كه كسي را تحقير كنند و شأن و منزلت او را پايين آورند و يا يكي از مباني، اصول و آموزه هاي انساني و ديني را بي ارزش جلوه دهند و آن را به ريشخند بگيرند.
انجام اين عمل ناپسند، گونه هاي متنوع دارد و گاه به وسيله نگارش و پردازش آنها در قالب جمله هاي طنزآميز و نسبت دادن القاب زشت و ناپسند به افراد و ارزش ها و ارسال آنها براي ديگران از راه هاي پيامك صورت مي پذيرد.
قبح و بدي و حرمت استهزا، تمسخر، نسبت هاي ناروا دادن به افراد، عيب جويي و افشاي اسرار مردم، امري مسلم است، چه از طريق رسانه باشد و چه در محاورات و روابط اجتماعي ديگر؛ گرچه قبح و حرمت آن در رسانه بيشتر است. علت آن، آثار سوءفرهنگي، مذهبي، سياسي، اجتماعي و مانند آن است؛ مثل به خطر افتادن آبروي افراد در اجتماع، تفرقه ميان قوميت ها، تضعيف روحيه تعاون و همكاري در اجتماع، تضعيف غيرت ديني و دين مداري، تحقير اعتقادات ديني و مذهبي، تخريب شخصيت هاي مذهبي، تخريب ارزش هايي كه پيوندي ناگسستني با اعتقادات مذهبي دارد، تخطئأ احكام مذهبي در ممنوعيت سكس و غيره، هجو دعاها و احكام اسلامي، نسبت دادن صفات جنسي به شخصيت هاي مذهبي، تمسخر تفكرات پايه اي تشيع، مانند اعتقاد به شفاعت، مهدويت و...، هجو آيه هاي قرآن و ساختن آيه هاي جعلي در مورد سكس، تخريب اعتقادات مذهبي چون عاشورا و محرم، تمسخر و تخطئأ روحانيان و تأكيد بر رياي مذهبي در شخصيت آنان و...(91)
پي نوشت ها
1. الدعوات، قطب الدين راوندي، ص 721؛ بحارالانوار، ج17، ص401.
2. استفتا از مقام معظم رهبري، به نقل از سايت دفتر مقام معظم رهبري.
3. اصول كافي، ج2، ص366.
4. وسائل الشيعه ، ج21، ص311.
5. مكارم الاخلاق، ص12؛ مستدرك الوسائل، ج2، ص67.
6. وسائل الشيعه ، ج21، ص311.
7. الميزان، ترجمه موسوي همداني، ج51، ص833؛ تفسير نمونه، ج51، ص 561.
8. مستدرك سفينه البحار، شيخ علي نمازي، ج4، ص164.
9. نور/ 91؛ تفسير نورالثقلين، ج2، ص285.
.10 غررالحكم، ح 7033.
11. تفسير نمونه، ج4، ص 418؛ تفسير نور، ج2، ص 124؛ الميزان، ج6، ص 83.
21. تفسير عياشي، ج1، ص382، ح792.
13- اصول كافي، ج2، باب سترالذنوب.
41. تفسير نمونه، ج41، ص104.
51. ميزان الحكمه ، ج3، ص2122.
6.1 تفسير نمونه، ج41، ص704.
71. اصول كافي، ج2، ص53.
8.1 بحارالانوار، ج57، ص491.
91. براي آگاهي بيشتر، ر.ك: فرهنگ كوثر، ش57، مقاله «استهزا در رسانه ها».

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14