جايزه دانشجويي صلح براي تبهكاران پرسابقه!

«بهاره هـ» عضو طيف غيرقانوني تحكيم وحدت، به دليل دارا بودن انبوهي سوابق امنيتي و اقدامات غيرقانوني، كانديداي جايزه دانشجويي «صلح» اتحاديه سراسري دانشجويان اتحاديه اروپا در سال 2010 شد.
«بهاره هـ» از سوي چند اتحاديه دانشجويي، نامزد دريافت اين جايزه شده است. در بيانيه اين اتحاديه آمده كه خانم هـ با وجود فشارهاي وارده در زندان و تحمل سلول انفرادي، تاكنون از مبارزه دست برنداشته است!
«بهاره هـ»، عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت و فعال دانشجويي كه 10 دي ماه 1388 بازداشت شده است، با 16 مورد اتهامي روبرو است. وي پيش از اين به جرم شركت در تجمعي در سال 1385 از سوي دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعليقي محكوم شده بود. وي در تيرماه سال 1387 نيز به همراه محمد هاشمي، ديگر فعال دانشجويي، بازداشت و مدتي را در زندان به سر برده بود. وي اكنون متهم به اقدام عليه امنيت ملي در حوادث پس از انتخابات مي باشد.
حمايت سازمان هاي به اصطلاح حامي «حقوق بشر» و «صلح» از افراد و جريان هاي برانداز در ايران كه به عنوان دموكراسي خواهي در ايران سابقه طولاني دارد. چندي پيش هم رسانه هاي جريان فتنه از اهداي جايزه صهيونيستي حقوق بشر به عبدالله مومني، مجيد توكلي و جنبش دانشجويي ايران خبر داده بودند. سايت برانداز جرس اسفند 1388نوشت: «جايزه حقوق بشري «هومو هوميني» در جمهوري چك، كه هر ساله توسط سازمان غيردولتي People in Need اهدا مي شود، امسال به عبدالله مومني، مجيد توكلي و جنبش دانشجويي ايران تعلق گرفت.» در اطلاعيه نهاد People in Need آمده بود: «جنبش دانشجويي در ايران نقشي به سزا در تلاش براي دستيابي به آزادي بيان و دمكراسي دارد و اين دو فعال دانشجويي در شكل گيري و پيشبرد جنبش دانشجويي تاثيرگذار بوده اند.»

آمريكا، انگليس و فرانسه داراي بيشترين دانشگاه غيرمعتبر

مديركل امور دانش آموختگان وزارت علوم، تحقيقات و فناوري از اعلام فهرست اسامي دانشگاه هاي غيرمعتبر و غيرقابل ارزشيابي خارج از كشور در كنار اسامي دانشگاه هاي معتبر خبر داد.
دكتر محمدحسين مجلس آرا اظهار كرد: متقاضيان تحصيل در خارج از كشور مي توانند قبل از اخذ پذيرش در دانشگاه هاي خارجي با مراجعه به پايگاه اينترنتي وزارت علوم از چگونگي ارزشيابي مدارك تحصيلي دانشگاه هاي خارج از كشور مطلع شوند.
وي با بيان اينكه تاكنون دو هزار و 168 دانشگاه خارجي از سوي وزارت علوم معتبر شناخته شده اند، گفت: در بررسي هاي اخير اسامي 107 دانشگاه غيرمعتبر نيز به تفكيك كشورهاي مختلف بر روي سايت وزارت علوم قرار گرفته است كه داوطلبان قبل از انتخاب دانشگاه خود مي توانند به ليست اسامي موردنظر خود مراجعه كنند.
از ميان اسامي دانشگاه هاي غيرمعتبر قرار گرفته بر روي سايت وزارت علوم، آمريكا با 44 دانشگاه، انگلستان با 17 دانشگاه و فرانسه با 12 دانشگاه به ترتيب بيشترين تعداد را دارا هستند.
برخي از دانشجويان ايراني تحت تاثير تبليغات و از مسيرهاي غيرقانوني و غيرمعتبر، سراغ دانشگاه هايي در خارج از كشور مي روند كه اعتبار علمي شان به مراتب از دانشگاه هاي داخلي پايين تر است و اين دانشجويان بعد از صرف چندين سال از عمرشان مدركي مي گيرند كه در هيچ جا اعتباري ندارد.

خشم جريان فتنه از تغيير احتمالي ساختار و مديران جهاددانشگاهي

سايت جرس، يكي از مراكز اصلي دروغ پراكني جريان فتنه در مطلبي با عنوان «فرماندهان سپاه به جهاد دانشگاهي مي روند» با ابراز نگراني از تغيير ساختار و مديران جهاد دانشگاهي، مدعي «جايگزين كردن افراد نظامي با مديران فعلي» آن نهاد شد.
«پارلمان نيوز»، هم با نگراني از اينكه از جهاد دانشگاهي در راستاي اهداف بسيج و سپاه در دانشگاه استفاده شود، اين شايعه را مطرح كرد «رايزني ها و فشارهاي گسترده اي براي انتصاب يكي از فرماندهان سپاه كه البته سابقه تدريس در دانشگاه هم در كارنامه خود دارد به عنوان رئيس جهاد دانشگاهي در جريان است». يكي از نماينده هاي وابسته به فراكسيون اقليت مجلس هم در گفتگو با خبرنگار «پارلمان نيوز»، گفته: «نمي توان دانشگاه و محيط علمي را با ارگان نظامي گره زد و اداره كرد.»
به نظر مي رسد نگراني اين طيف از حضور اساتيد داراي سوابق بسيجي (به قول آنها نظامي) و پيگيري اهداف و آرمان هاي بسيج در مديريت نهادهاست نه تغيير احتمالي مديريت جهاد دانشگاهي.

از سوي معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها انجام شد

انتشار كتاب
«فمنيسم، شكست افسانه آزادي زنان»
جلد اول از مجموعه كتاب هاي «فمنيسم، شكست افسانه آزادي زنان» به همت واحد خواهران معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه منتشر شد.
به گزارش مركز ارتباطات و اطلاع رساني نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها (مأوا)، اين كتاب به واكاوي منشورات مختلف اعم از كتب و مقالات مختلف كه درباره بررسي چگونگي تأثيرات فمنيسم بر خانواده و اجتماع توسط انديشمندان غربي و همچنين نويسندگان و باورمندان به فمنيست كه به دلايل تبعات مخرب و ويرانگر تفكرات فمنيستي و تأثير آن ها بر وضع قوانين و چگونگي كيفيت حضور زنان در خانواده و اجتماع از اين باور روي مي گردانند و به نقد فمنيسم كه موجب فروپاشي خانواده و انحطاط جامعه گرديده، پرداخته است.
در مقدمه كتاب مي خوانيم: در عصر ارتباطات و همسان سازي فرهنگي كه هدف اصلي آمريكا جهت سلطه بر دنياست و از طرفي تأثيرپذيري جوانان از فرهنگ هاي مختلف خصوصاً در دهه اخير توانسته جوامع دنيا را دچار ابتذال و انحطاط كند و متأسفانه برخي از شيفتگان غرب بدون توجه به فرهنگ و هويت ملي و اسلامي سعي در زيبا جلوه دادن وضعيت زنان، خانواده و اخلاق اجتماعي در غرب از لزوم به وجوب مي رسد چرا كه در جامعه امروز الگوگيري از غرب كاري پسنديده محسوب مي شود و متأسفانه برخي از شيفتگان غرب صرف نظر از تبعات منفي تقليد از غرب و بدون توجه به فرهنگ و هويت ملي و اسلامي سعي در زيبا و فريبنده جلوه دادن وضعيت زنان در كمال آزادي، استقلال، خانواده، در نهايت امنيت و آسايش و جامعه غربي و سردمداران آن در اوج رعايت حقوق بشر و انسانيت هستند.
در اين كتاب ساير كتب و مقالات داخلي و خارجي كه به نقد پيامدهاي منفي فمنيسم پرداخته اند بصورت كتابنامه تنظيم شده تا خوانندگان را از نگرش نويسندگان داخلي و خارجي نسبت به وضعيت موجود فمنيسم و زوال و فروپاشي آن در خاستگاه خود يعني آمريكا مطلع گرداند.
اين كتاب به شمارگان 1000 نسخه و تدوين و تنظيم دكتر سيده مژگان سخايي منتشر شد.

نخبگان در گفتگو با كيهان مطرح كردند ضرورت مقابله عملي با سكولاريسم در دانشگاه ها

شايد بسيار ديرهنگام باشد و برآورد هزينه ها و خسارت هاي معنوي اين ديرهنگام بودن در محاسبه نگنجد اما همين «شروع» اگر با «ثبات» و «استحكام» تداوم يابد ستودني است. اكنون بيش از سه دهه از عمر مبارك انقلاب مي گذارد و سال هاست كه پرچمدار انقلاب، نداي دغدغه مندانه اي برآورده است كه دانشگاه ها نياز به پالايش دارند. از هياهوي رسانه ها كه بگذريم و با اندكي تامل اگر به سوابق و سبك و سيره برخي اساتيد نظر بيفكنيم حقاً كه متعجب مي شويم از اين همه عدم سنخيتي كه ميان برخي دانشگاه هاي جمهوري اسلامي و ديدگاه زاويه دار اين اساتيد وجود دارد. كافيست سري به برخي كلاس هاي علوم انساني در دانشگاه هاي مهم كشور بزنيد تا باور كنيد اين عدم سنخيت و بلكه تقابل آشكار را! اساتيدي را ملاحظه خواهيد كرد كه نه تنها از انقلاب اسلامي دل خوشي ندارند كه بعضاً اسلام را نيز با سبك و سياق «ليبرال منشانه» و «غيراسلامي» خود پسنديده و با سوءاستفاده از كرسي هاي دانشگاهي تئوريزه كرده و عرضه مي دارند. بر كرسي بيت المال تكيه زدن و از بودجه نظام اسلامي استفاده كردن براي سست كردن مباني فكري و نظري آن حكايتي شگفت انگيز است كه اكنون سال هاست كه در برخي دانشگاه ها جريان دارد.
در اين بين اما حضور اساتيد انقلابي و مسلمان و خيل عظيم دانشجويان مكتبي و انقلابي بزرگترين مانع براي تلاش هاي مخرب اين طيف سكولار در دانشگاه هاست.
اين مشكل ساختاري نظام آموزشي در گفت وگو با نخبگان، ابعاد خود را بيشتر به نمايش مي گذارد.
ساختار نامناسب گزينش
محمدصادق كوشكي عضو هيئت علمي دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي در گفتگو با فارس در خصوص ويژگي هاي اعضاي هيئت علمي براي حضور در دانشگاه هاي اسلامي اظهار داشت: اگر قرار است در كشور دانشگاه اسلامي داشته باشيم بايد اين نكته را مدنظر قرار دهيم كه بخش قابل توجهي از مسئوليت اسلامي كردن دانشگاه ها به اساتيد دانشگاه مرتبط مي شود.
وي افزود: براي شناسايي ويژگي هاي اساتيد براي حضور در دانشگاه اسلامي بايد به ديدگاه هاي حضرت امام(ره) و همچنين نگرش هاي ديني خود رجوع كنيم.
عضو هيئت علمي دانشگاه خواجه نصير گفت: اولين نكته اين است كه اين اساتيد بايد دين را به خوبي فهميده و متدين باشند، يعني اينكه به دين نگاه حداكثري داشته و آن را تمام زندگي خود بدانند.
كوشكي در ادامه در خصوص سخنان وزير علوم مبني بر حضور تعداد معدودي استاد سكولار در دانشگاه نيز اظهار داشت: اين نكته كه اكنون برخي از اساتيد دانشگاه با شرايط و معيارهاي دانشگاه اسلامي سازگاري ندارند كاملا روشن است اما در اين زمينه بايد اراده اي جدي و عملياتي وجود داشته باشد تا بتوانيم اين مشكل را برطرف كنيم.
وي با بيان اينكه متاسفانه اكنون به دليل ساختار نامناسب گزينش اساتيد بعضاً شاهد موفقيت و پيشرفت اساتيد ناسازگار با معيارهاي اسلامي هستيم، ادامه داد: اگر قرار است دانشگاه ها به سمت اسلامي شدن پيش بروند بايد جلوي ورود اساتيد سكولار به دانشگاه گرفته شود.
عضو هيئت علمي دانشگاه خواجه نصير در پايان تصريح كرد: اگر معيارهاي ورودي اساتيد به دانشگاه باتوجه به شاخص هاي اسلامي و انقلابي سالم سازي شود و برخي از مراحل ناكارآمد و بوركراسي موجود حذف شود ديگر نيازي به پاكسازي كشور از وجود اساتيد سكولار نخواهد بود.
مطالبه فراگير دانشگاهيان
اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل در خصوص وضعيت دانشگاه ها نامه سرگشاده اي را خطاب به دكتر كامران دانشجو وزير علوم تحقيقات و فناوري منتشر كرد.
دربخشي از اين نامه آمده است:
جناب آقاي دكتر دانشجو
وزير محترم علوم تحقيقات و فناوري
بازخواني ماهيت انقلاب اسلامي ايران و ارزيابي وضعيت موجود نسبت به آرمان هاي جاويدان آن، در دهه چهارم از چنين حادثه بزرگي، براي آن كه بتوان در مسير صحيح گام برداشت بسيار با اهميت مي باشد و از آنجايي كه انقلاب اسلامي براساس تفكرات حضرت امام خميني(ره) به سرانجام رسيده است مي بايست تفكرات آن امام عزيز را مورد بازخواني قرار داد.
آرمان هاي اصلي انقلاب اسلامي كه مطمئنا حركت در مسير رسيدن به جامعه اسلامي در تمام ابعاد، مهمترين آرمان اين انقلاب مي باشد، نشان دهنده اين مهم است كه دانشگاه به عنوان محلي كه مي بايست اصلي ترين بدنه اجتماعي و خصوصا مديريتي جامعه را براي نيل به آرمان هاي انقلاب اسلامي تربيت نمايد، از اهميتي خاص و قابل توجه برخوردار است.
آقاي دكتر كامران دانشجو
پيش از آنكه بخواهيم مطالباتمان را با شما درميان بگذاريم بايد متذكر شويم كه دانشگاه از ديدگاه امام خميني(ره) آنقدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت از دست خواهد رفت. ايشان در جمله اي اين اهميت را گوشزد كرده اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است».
بنابراين مي توانيم نتيجه بگيريم كه دانشگاه مي تواند هم منشأ دردها و فسادها و هم منشأ اصلاح كشور باشد و بسته به اينكه دانشگاه چه جهت گيري هايي دارد، ثمرات آن نيز مشخص خواهد شد.
وزير علوم تحقيقات و فناوري
مطالبه اصلي ما دانشجويان از مجموعه تحت مديريت شما، اجراي دقيق فرمان حضرت امام(ره) در فروردين ماه سال 59 مي باشد كه فرمودند: «ما مي گوييم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و اسلامي باشد.»
ايشان خيلي خوب اين حرف را معنا كردند و فرمودند: «معني اسلامي شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم.»
از آنجا كه دانشگاه اسلامي، اساس و بنيان جامعه اسلامي را تشكيل مي دهد و بدون تحقق آن انقلاب مردم مسلمان ايران نيز به اهداف خود نائل نخواهد آمد.
حضرت امام(ره) با تبيين دقيق بر اهميت آن صحه گذاشتند در جايي كه فرمودند:
«ما از حصر اقتصادي نمي ترسيم، ما از دخالت نظامي نمي ترسيم. آن چيزي كه ما را مي ترساند وابستگي فرهنگي است. ما از دانشگاه استعماري مي ترسيم، ما از دانشگاهي مي ترسيم كه آن طور جوانان ما را تربيت كنند كه به غرب خدمت بكنند. ما از دانشگاهي مي ترسيم كه آن طور جوانان ما را تربيت كنند كه خدمت به كمونيسم كنند».
آقاي وزير
معتقديم «خودباوري»، «اتكا به خود» و «خويشتن يابي» رمز موفقيت دانشگاه در جهت رسيدن به اهداف و آرمان هاي انقلاب اسلامي و در مسير پيشرفت و تعالي ايران عزيز به دست توانمند فرزندان دانشگاهي اش مي باشد و اين مهم- از نگاه امام(ره)- «جديت و فداكاري لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود».
و علم در چنين دانشگاهي قطعا مي بايست ابعادي فراتر از مدل علوم در غرب كه بهره اي جز لاشه علم نداشته و دچار نسبي گرايي و نهيليسم شده اند داشته باشد.
آقاي دكتر دانشجو
پيش از اين نيز با شما درخصوص وضعيت دانشگاه ها و ضرورت نگاهي عملياتي در جهت اسلامي شدن دانشگاه در آغاز مديريت حضرتعالي دغدغه هاي خود را مطرح كرديم و شما نيز در پاسخ بيان داشتيد كه قصد داريد تا نداي دين را در دانشگاه اكو كنيد و البته در آخرين روزهاي سال گذشته نيز به درستي درخصوص اجراي خواسته هاي مردم در حماسه 9 دي و 22 بهمن در دانشگاه سخن گفتيد و البته اين سخنان شما مورد حمايت نمايندگان ملت در مجلس نيز واقع شد.
پالايش دانشگاه ها از سكولاريسم، وحدت حوزه و دانشگاه را مي طلبد
يك دانشجوي فعال سياسي هم تاكيد كرد: حذف اساتيد سكولار از دانشگاه ها هرچند كه لازم است اما كافي نيست؛ بلكه تغيير درمحتواي درسي و ساختار دانشگاه ها نيز امري مهم وضروري است كه وحدت حوزه و دانشگاه را مي طلبد.
حسين شاهمرادي، دبير واحد تشكيلات اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان درگفت وگو با كيهان با اشاره به اظهارات اخير وزير علوم مبني بر لزوم پالايش دانشگاه ها از اساتيد سكولار اظهار داشت: دانش سكولاري كه امروز دردانشگاه هاي جمهوري اسلامي تدريس مي شود به همراه وجود برخي اساتيد كه اعتقادي به اصول نظام ندارند، منجر به اين شده كه محصولات دانشگاه هاي ما به ويژه درحوزه علوم انساني افرادي بدون سنخيت با فرهنگ ملي و اسلامي ما باشند و همين امر بيانگر لزوم تغييرات جدي دردانشگاه هاست.
وي در ادامه با تاكيد بر لزوم تغييردرمحتواي درسي در دانشگاه ها اضافه كرد: اساتيد سكولاري كه امروز دردانشگاه هاي ما حضور دارند و از امكانات آموزشي جمهوري اسلامي درمسير ديدگاه هاي خود بهره مي برند، بدون شك خود مهمترين و بهترين دليل برناكارآمدي محتواي درسي هستند كه در دانشگاه ها ارائه مي شود؛ چرا كه اين محتوا، بلاشك افرادي را تربيت مي كند كه خودباخته تفكر غرب هستند و در فرهنگ اسلامي و به طوركلي در دين اين توانايي را نمي بينند كه پاسخگوي نيازهاي اجتماعي افراد باشد.
شاهمرادي با بيان اينكه امروز برخي اساتيد در دانشگاه ها هيچ اعتقادي به علم الهي ندارند، افزود: اين اساتيد معتقدند كه دين يا دنيوي صرف است و يا اخروي صرف و اساسا دين هيچ طرح جامعي براي سعادت زندگي دنيوي بشر ندارد. اين اساتيد بدون شك محصول همين دانشگاه هاي ما و محتواي درسي در دانشگاه ها هستند كه بايد تغيير كند.
دبير تشكيلات اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان با تاكيد بر اينكه حذف اساتيد سكولار اقدامي مناسب و مثبت خواهد بود، درعين حال گفت: موفقيت پالايش دانشگاه از اساتيد سكولار مشروط است به اينكه دراين كارافراط و تفريط صورت نگيرد. بايد بدانيم كه دانشگاه بايد شامل سلايق مختلف باشد و نيازمند چند صدايي است اما درعين حال اين تضارب آرا بايد درخدمت فرهنگ اسلامي وجامعه اسلامي باشد. افرادي كه نمي توانند درخدمت جامعه اسلامي حركت كنند يا حداقل به جامعه اسلامي ضرري نرسانند، بي شك درپازل دانشگاه هاي جمهوري اسلامي جايي ندارند.
شاهمرادي ادامه داد: بايد تكليف اساتيد با اصول نظام جمهوري اسلامي مشخص شود و درعين حال بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه حذف اساتيد سكولار از دانشگاه ها هرچند كه لازم است اما كافي و تنها راه چاره و درمان نيست، بلكه تغيير درمحتواي درسي و ساختار دانشگاه ها نيز امري است ضروري و مهم كه بدون شك دراين زمينه خيلي كاري از وزارت علوم برنمي آيد و بايد با استمداد از محققان و پژوهشگران، به سمت وحدت حوزه و دانشگاه حركت كنيم تا بتوانيم از فقه پوياي اسلامي در اين زمينه كمك بگيريم.
وي با اشاره به سال هاي اوليه پيروزي انقلاب و اجراي انقلاب فرهنگي در دانشگاه ها، اظهار داشت: در آن زمان، خواستند يك كار مبنايي را در مدت زمان كوتاهي انجام دهند و محصول آن اين شد كه به افزودن چند واحد درسي به نام معارف اسلامي به دروس دانشگاهي بسنده كنند.
شاهمرادي تأكيد كرد: درآن سال ها سخن از تعهد دركنار تخصص بود واينكه امروز دوباره به آن شعار رجوع مي كنيم و از لزوم اجرايي سخن مي گوييم نشان مي دهد كه اين شعار عملي نشده و به آن توجهي نشده است كه يا ناشي از كم همتي و يا ناشي از نگاه غلط بوده است.
وي درپايان تصريح كرد: بايد بدانيم كه تا زماني كه تعهد و تخصص را دركنار هم قرار ندهيم، هر دانشجويي كه از دانشگاه هاي ما به جامعه وارد مي شود يا تعهد صرف دارد كه كارآيي ندارد و يا آنچنان مقهور غرب و تمدن غرب است كه به تنها چيزي كه فكر نمي كند خدمت به جامعه اسلامي است.

خدا حافظ استاد سكولار

الهام ستاري
شايد همان زمان كه « فاوست» گوته پس از عمري غوطه ور شدن در مطالعه كيمياگري و كتاب هاي بي سر آغاز و انجام زمان خود، افسرده و نالان با شيطان پيماني بست تا او روح فاوست را در اختيار گيرد و در ازاي آن آرزوهاي فاوست را برآورده كند، سايه اي بلند از دانش انساني بر سرمردمان بي دانش افكند كه تا اين زمان همچنان بر سر آن استاد دانشگاه تهران سايه افكن است كه مي گويد« اگر
علوم انساني جاري در دانشگاه ها ، الهي نيست ، پس چگونه
دانش آموختگان همان علوم ، انقلاب اسلامي كردند و در جنگ مقدس به شهادت رسيدند».
البته كه اين مغلطه جز از يك انديشه سكولار و غير ديني
بر نمي آيد و در قياس ، همانند آن است كه گفته شود« اگر جهالت بد بود، چگونه برخي از پرورش يافتگان عصر جاهلي كه عمر خود را در دوره سيطره بت و جهالت گذرانده بودند، توانستند ايمان بياورند و زير پرچم اسلام به شهادت برسند!؟».
يا چيزي شبيه به اين است كه بگوييم « اگر علوم انساني در
دانشگاه هاي مغرب زمين، سكولار ( غير ديني و غيرالهي ) است، چگونه است كه هنوز روح پرتلاطم انساني و فطرت بشري، حتي در غرب و بويژه در ميان جوانان دانشگاهي آن سرزمين، تسليم نشده است و گرايشات الهي و ديني قوت گرفته است؟!».
بايد به اين استاد دانشگاه تهران و همفكران او تبريك گفت كه پس از عمري كتابخواني و كتابخانه نشيني سرانجام خود را در دايره انديشه ، به قواره فرزند مفلوك شاه معدوم رساندند كه معتقد است: « آنها جواناني كه در جبهه هاي جنگ هشت ساله كشته شدند، همان هايي بودند كه در دوره حكومت پدر من پرورش يافته و مدرسه رفته بودند!؟».
اساتيد روشنفكر سكولار خود مي دانند كه اين گونه سخنان فقط به مذاق مردمان نادان كه تحليل و تعمق در سخن و انديشه ندارند، خوش مي آيد و بكار بردن چنين لفاظي هايي از سوي آنان براي فريب همان گروه از جامعه است و به كار ديگري نمي آيد،جز آن كه اگر آن را در شكل خوشبينانه آن،حمل بر فريب نكنيم، بايد آن را به حساب جهالت و ظاهربيني گوينده آن بگذاريم.
اما داستان معرفت الهي و معرفت غير الهي، همان داستان عيسي و خر اوست كه عيسي(ع) چون پروبال فرشتگان يافت به معراج رفت اما چون خر عيسي ( ع) را از آن پر ندادند، در گل بماند.
صاحب علم سكولار را چه رسد كه براي صاحبان علوم ديني، قد برافرازد و چه و چه كند و از نداشته هاي خود بگويد. او خود همواره در شك و ترديد و اضطراب و تلاطم روحي است. دنيا را وارونه يا در بيگانگي با خود مي بيند و براي پرسش هاي باستاني بشريت كه از كجا آمده ام ، آمدنم براي چه بود و سرانجام به كجا خواهم رفت، يا گرفتار تناقض و تضاد، يا اسير دلهره و عذاب و يا پناهنده خنده و لطيفه مي شود.
استاد سكولار نمي تواند نقش هدايت الهي را در به ثمر نشستن يك نظام و حكومت ديني دريابد، چرا؟ چون ايمان ندارد! شرط هدايت خداوند و دانستن اين حقيقت كه جوانان انقلاب با علوم سكولار پرورش نيافتند و اگر رشد و انقلابي در وجودشان شكل يافت، از فطرت الهي انان بود، ايمان است. و لذا براي استاد سكولار كه چنين مرتبه اي از ايمان را در وجود خود پرورش نداده است، نمي توان اميد به هدايت بست.
« و ننزل من القران ما هو شفاء و رحمه للمومنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا» ( اسراء 82)
ما قرآن را براي مومنان، مايه هدايت و رحمت قرار داديم و اين قرآن جز به گمراهي ظالنين نمي آفزايد.
استاد سكولار را كه به معرفت الهي ايمان ندارد، از آن بهره اي نيست و سرانجام او گمراهي و دفاع از نداشته هاي خود و همفكران خود است.

استمداد يك دانشجوي نخبه از مسئولين

چندي قبل برخي خبرگزاري ها خبري را مبني بر سوءاستفاده يك استاد دانشگاه از دانشجوي نخبه دوره دكتري دانشگاه فردوسي مشهد منتشر ساختند. هفته گذشته، اين دانشجوي نخبه به همراه انبوهي از مستندات به كيهان آمد كه همه اخبار انتشار يافته رسانه ها را تأييد مي كرد علاوه بر اين مستندات كه نسخه اي از آن ها در كيهان موجود است پدر آقاي حيدري نيز طي نامه اي به كيهان به تشريح مشكل پيش آمده پرداختند. در بخشي از اين نامه آمده است: احتراماً اينجانب علي اكبر حيدري پدر دانشجوي نخبه مقطع دكتراي تخصصي دانشگاه فردوسي مشهد عليرضا حيدري به استحضار مي رساند كه يگانه پسر اينجانب در سال تحصيلي جاري از طريق دفتر استعدادهاي درخشان آن دانشگاه پس از بررسي هاي دقيق و طولاني مدارك و سوابق تحصيلي و مصاحبه علمي پذيرفته شده و مشغول به تحصيل بود. البته ايشان در گذشته نيز به عنوان دانشجوي ممتاز از طريق دفتر استعدادهاي درخشان وارد دوره كارشناسي ارشد شده بود و تحصيلات خود را با موفقيت به پايان رسانده بود. متأسفانه پس از گذشت حدود دو ماه از آغاز تحصيل ايشان در دانشگاه فردوسي با انواع و اقسام خواسته هاي غيرقانوني و نامشروع يكي از اساتيد گروه شيمي آنجا روبرو شد كه اينجانب به عنوان پدر دانشجو قادر به تأمين آنها نبودم. لذا استاد مذكور با توسل به انواع و اقسام شگردهاي خاص و نشر اكاذيب و تهمت و افترا و سنگ اندازي و دروغ پراكني و تباني با برخي همكارانش و سوءاستفاده از سن و سابقه و مرتبه اش ايشان را از ادامه تحصيل بازداشته است.
در ادامه اين نامه آمده است: در حقيقت اين استادنما مشكلات اقتصادي و هزينه ولخرجي هاي خود و همسر و فرزندانش را به دانشجويانش تحميل مي كند. متأسفانه فرزند اينجانب با 28 سال سن و معدل كارشناسي 08،19 و نيز كارشناسي ارشد 08،19 داراي تأليفات و ترجمه ها، جوايز، مقالات متعدد بين المللي و... دچار طمع و زياده خواهي و سوءاستفاده هاي مالي و علمي و ارعاب و تهديدهاي پي درپي شده است و در تهران و نزديك منزل مسكوني اينجانب و فرسنگ ها دورتر از دانشگاه فردوسي مشهد اينجانب را مورد ضرب و شتم شديد با شصت سال سن قرار مي دهد. آيا در كشوري كه انقلاب اسلامي آن احياگر عدالت ناب علوي(ع) است در مقابل اين همه تخطي و قانون شكني و رفتار مذموم و نكوهيده و نابهنجار و غيرمنطقي وغيرعقلايي دست توانا و گوش شنوا و چشم بينايي نيست تا داد مظلوم را از ظالم بستاند؟
ساير رسانه ها از جمله شبكه خبر دانشجو، سايت جهان نيوز و خبرنامه دانشجويان ايران درخصوص اين موضوع گزارش هايي را منتشر نمودند از جمله آنكه: رشوه خواري و اخاذي علمي واقعيت تلخ و پنهاني است كه خود را در لفافه هاي زيبايي مثل هديه دانشجو به استاد، هبه و تقدير از استاد پنهان كرده تا مبادا به خاطر كسي خطور كند در وزارتخانه اي كه در راستاي اسلامي كردن دانشگاه ها گام برمي دارد، اخاذي علمي انجام مي گيرد.
عليرضا حيدري، فارغ التحصيل كارشناسي ارشد شيمي دانشگاه آزاد اسلامي يكي از همان استعدادهاي درخشان علمي كشور است كه توانايي علمي خود را با تأليف 12 عنوان كتاب و ترجمه از زبان هاي انگليسي، آلماني و فرانسه و ورود بدون آزمون به دوره دكتري دانشگاه فردوسي مشهد به اثبات رسانده است.
عليرضا حيدري كه يكي از قربانيان مناسبات ناسالم علمي در دانشگاه ها است؛ عصر ديروز مهمان سايت خبر دانشجو بود. برايمان از اتفاقات تلخي گفت كه در سن 26 سالگي او را مجبور به انصراف از تحصيل كرد و امروز كه 3 ماه از انصراف از تحصيلش مي گذرد، كتاب هاي قطور شيمي و رياضي جاي خود را به پرونده هاي شكاياتي داده كه در دستان اين دانشجوي جوان جا خوش كرده اند تا كور سوي احقاق حق را در دلش زنده كنند.
حيدري كه از نخستين سال هاي ورود به عرصه تحصيل هميشه عنوان شاگرد اولي مدرسه و دانشگاه را براي خود حفظ كرده بود، بالاخره 20 مهر ماه 1388 با استفاده از سهميه استعدادهاي درخشان توانست بدون شركت در آزمون ورودي، به دوره دكتري دانشگاه فردوسي مشهد راه يابد، او مي گويد: «بعد از اتمام گزينش علمي من در دانشگاه، اگرچه مراحل گزينش اخلاقي هنوز كامل نشده بود با موافقت دانشگاه فعاليت هاي مطالعاتي و تحقيقاتي خود را در دانشگاه فردوسي مشهد آغاز كردم.»
از نخستين روزهاي آغاز تحصيل حيدري در اين دانشگاه، يكي از استادان دانشكده علوم كه بسياري از تحقيقات و مقالات علمي عليرضا حيدري با مشاركت و همكاري او نوشته شده بود، با عناوين مختلفي مثل كمك به ايتام، كمك به فقرا يا حتي تعمير اتومبيلش، جمعا مبلغ 10 ميليون تومان از وي دريافت كرد.
حيدري در اين مورد مي گويد: «با توجه به اينكه گزينش من در دوره دكتري دانشگاه فردوسي مشهد به اتمام نرسيده بود، تمام خواسته هاي اين استاد را انجام مي دادم تا اينكه مراحل گزينش پايان يافت و من به عنوان دانشجوي دكتري دانشگاه پذيرفته شدم؛ اما او پس از مدتي كارشكني صراحتا اعلام كرد نرخ دكتري بالا رفته و بايد 20 ميليون تومان ديگر به حساب من واريز كني تا مراحل پذيرش دكتري ات انجام گيرد.»
حيدري از تلاش هاي علمي شبانه روزي خود براي نوشتن مقالات علمي شيمي، شيمي فيزيك مولكولي و بسياري از مقالات و كتاب هاي علمي ديگر مي گويد و مي گويد: «يكي از كتاب هايم كه تلاش زيادي براي نوشتن آن كردم به نام اين استاد چاپ كردم؛ اما حالا او مدعي شده حتي بسياري از مقالاتي كه اسم خودش هم در آن مقالات است، تقلبي بوده است.»

دانشگاه ها را پالايش كنيد

حوادث تلخ پس از انتخابات حماسي 22 خرداد، مسئولان و دلسوزان واقعي نظام را بر آن داشت كه به علت وقوع اين حوادث فتنه گون بپردازند، در روزهاي پس از انتخابات عده اي كه در پس پرده نفاق چهره خويش را پنهان كرده بودند نمايان شدند. انحرافي كه در اين خواص رخ داده بود حاصل فرايندي تدريجي بود كه در نهايت آنان را در مقابل نظام قرار داد.
با دقت در زاويه حركت دانشگاهيان علي الخصوص اساتيد غربزده با مسير حركت انقلاب اسلامي در اين حوادث مي توان به اين جمع بندي رسيد كه فقر تحليل اين جماعت سبب شد در اين آزمون بزرگ از عوام بصير جا بمانند.
دانشگاهياني كه در گذشته دل به سكولاريزه كردن دانشگاه ها بسته بودند و پس از انقلاب فرهنگي با پوستيني ديگر در دانشگاه ها ظاهر شده بودند، امروز همچون سدي مانع حركت عظيم علمي كشور شده و روند اسلامي شدن دانشگاه ها را كند كرده اند و پرورش نسل فرهيخته انقلابي را با مشكل مواجه كرده اند.
دانشگاه از سه ركن اصلي تشكيل مي شود: استاد- متون درسي و دانشجو
مشكل امروز دانشگاه هاي ما در دو ركن اول خلاصه مي شود كه هر چه سريعتر وزارت محترم علوم و شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد به فكر چاره باشند. اگر پروژه پالايش دانشگاه ها از اساتيد سكولار توام با بازنگري در متون درسي صورت پذيرد قطعا توطئه دشمنان براي تسخير دانشگاه ها و تبديل آن به پايگاهي براي خويش نافرجام خواهد ماند و دانشگاهي خواهيم داشت كه در خدمت نظام، انقلاب و ملت خواهد بود.
جايگزيني اساتيد غربزده با جوانان دانشمند علاوه بر جلوگيري از انحراف دانشگاه ها، سبب حيات مجدد دانشگاه ها شده و روند پيشرفت علمي سرعت خواهد گرفت. عمده اين اساتيد سكولار امروز در دانشگاه ها حلقه هاي بسته علمي اي را تشكيل داده اند كه شكستن آن همتي انقلابي را مي طلبد.
اساتيد سكولار كه خود را ناگزير به پيروي از دانش غربي مي دانند با تأثير بر دانشجويان، كشور را مجددا به سمت و سوي غرب گرائي و خودباختگي پيش خواهند برد كه اين يك آفت بزرگ است و براي دوري از اثرات مخرب آن بايد دانشگاه ها از اساتيد غيرمتعهد پاكسازي شوند.
حسين رضا فارسي جوكار قائم مقام جامعه اسلامي دانشجويان